درسهایی از نهج البلاغه ـ ۲۵، تفسیر خطبه متقین (همام)
کلیات*
-
انسانها از چه چیزهائی بر حذر داشته شده اند؟
-
غفلت انسانها از عظمت قیامت.
-
هشدار به انسانها درباره رسیدن زمان رحلت.
-
امید بستن مشرکان به موجوداتی که خود آنها نیازمند به الله و امیدوار به رحمت او هستند.
-
غفلت از آتش جهنم و بی اعتنائی نسبت به آن.
-
انسان از یک نظر دارای دو نوع حیات است و آن دو عبارتند از حیات جانداری و حیات انسانی.
-
در بهشت فقط حیات از نوع «حیات انسانی» برقرار خواهد بود.
-
در عالم دنیا در وجود انسانها حیات جانداری و حیات انسانی با یکدیگر آمیخته است.
-
کسانیکه در عالم دنیا به فضای «حیات انسانی» وارد نشوند، استعداد ورود به بهشت را در آخرت نخواهند داشت.
-
چرا به روز قیامت «یوم الحسرة» گفته شده است؟
-
انتقاد شدید امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- از رفتار های سپاهیان خود و اهل کوفه.
-
غفلت اهل کوفه در دوره حکومت امیرالمؤمنین –علیه السلام- از فعالیت های دشمنان و نیرنگ های آنها.
-
هشدار امیرالمؤمنین –علیه السلام- درباره رسیدن زمان رحلت و «مَلَک الموت».
-
تذکر کسانی که از دنیا می روند برای دیگران.
-
خسران عظیم انسانها از غفلت خود درباره رسیدن زمان رحلت.
-
در حال خواب روح انسانی از بدن انسان جدا می شود و احتمال دارد دیگر بر نگردد.
-
توصیه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – درباره دعائی برای زمان خواب.
« حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ » یعنی: او نگران و ترسان از غفلتی است که از آن برحذر داشته شده است و شادمان و مسرور بجهت فضل و رحمتی است که به او رسیده است.
در آیات متعددی از قرآن مجید، انسانها از بعضی حوادث و اعمال و اشیاء و حقایقی برحذر داشته شده اند. یعنی نسبت به آنها هشدارهائی به انسانها داده شده باصطلاح اعلام خطر بعمل آمده است و انسانها از غفلت درباره آنها نهی شده اند. بعنوان نمونه متذکر آیاتی از قرآن مجید درباره موضوع تحذیر انسانها و موضوع غفلت آنها می شویم:
*« أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ » (الزمر/۹) یعنی: آیا آنکه با خضوع به عبادت [پروردگارش] اشتغال دارد در فرصت های شب، در سجده و قیام، و از آخرت خود را برحذر می دارد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟ بگو آیا مساوی هستند کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند؟ جز این نیست که فقط صاحبان عقل سالم و خالص تأثیرپذیری دارند.
در آیه قبلی اشاره ای به مشرکان و بعضی از رفتارهای آنها شده و اعلام فرموده است که آنها بهره مندی اندکی در دنیا خواهند داشت و سرانجام وارد آتش جهنم خواهند شد. در این آیه کریمه وصفی از اهل ایمان و اعمال صالح آنها بعمل آمده و می فرماید آیا این دو گروه یعنی مشرکان و بت پرستان و اهل آتش با اهل ایمان که زندکی دنیا را با عبادت پروردگارشان و خضوع و بیداری در بخشی از شبها و امیدواری به رحمت خدا سپری می کنند، یکسان هستند؟
در آیه کریمه بطور ضمنی اشاره ای شده به اینکه انسان لازم است درباره زندگی اخروی متوجه هشدارها و تذکرات باشد و خود را از آتش جهنم نجات دهد و برای ورود به بهشت خود را آماده کند و امیدوار به رحمت پروردگارش باشد.
*«لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ » (آل عمران /۲۸) یعنی: مؤمنان نباید کافران را اولیاء خود بگیرند بجای مؤمنان، و کسی که این نوع رفتار کند، هیچ بهره ای از ولایت الله نخواهد داشت مگر اینکه از آنان در نوعی تقیه قرار بگیرد [ و از روی ناچاری با آنها در ارتباطی باشد] و خدا شما را از [نافرمانی] خود برحذر می دارد و فقط بسوی خداست بازگشت [انسانها].
در این آیه کریمه انسانها از نافرمانی در مقابل پروردگار عالمیان و بی اعتنائی به دستورات او برحذر داشته شده اند.
*« أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا » (الاسراء/۵۷) یعنی: آنها [مشرکان] کسانی را می خوانند [بعنوان رب] که خود آنها بسوی پروردگارشان وسیله می جویند[تا بدانند] کدامیک به او نزدیکتر هستند [ و همچنین] امیدوار به رحمت الله هستند و از عذاب او می ترسند، همانا عذاب پروردگارت شایسته پرهیز و برحذر ماندن می باشد.
در آیه کریمه عقاید و اعمال بت پرستان مورد تخطئه قرار گرفته و اشاره ای شده است به اینکه موجوداتی که بت پرستان آنها را ربّ خود می گیرند از ملائکه و جنّ و بعضی انسانها، آنها خودشان بنده الله هستند و تحت حکومت او قرار دارند و نیازمند به رحمت او می باشند و از عذاب او می ترسند و شایسته است که انسان ها از عذاب پروردگارت بترسند و برحذر بمانند.
لازم به تذکر است که مشرکان بجای الله بعضی از مخلوقات او را از ملائکه و جنّ و بعضی انسانهای قدرتمند مثل پادشاهان می پرستیدند و برای آنها کمالات و فضائلی و قدرتهائی قائل بودند. در این آیه کریمه و آیات زیادی از قرآن مجید این رفتار مشرکان و توهمات آنها درباره ربّ های خیالی خودشان، مورد تخطئه و نکوهش قرار گرفته و گفته شده است که خود آن موجوداتیکه بت پرستان آنها را ربّ های خود می دانند و بجای «الله» آنها را عبادت می کنند، خودشان بنده و نیازمند به الله و تحت حکومت و سلطنت او قرار دارند و می خواهند خود را به او نزدیکتر کنند و امیدوار به رحمت او هستند و از عذاب او و مخالفت با او خود را برحذر می دارند.
در آیه اولی (الزمر/۹) انسانها از آخرت یعنی عذاب آخرت برحذر داشته شده اند و حقیقت «محذورعنه» یعنی برحذر داشته شده و نسبت به آن هشدار داده شده، عذاب آخرت است
و در آیه دوم (آل عمران/۲۸) خدای سبحان انسانها را از نافرمانی خودش و از عذاب خودش برحذر داشته است. و در آیه سوم (الاسراء/۵۷) باز انسانها از عذاب پروردگارشان برحذر داشته شده اند.
تا اینجا روشن شد که آنچه پروردگار عالمیان بندگان خود را از آن برحذر می دارد، روز عظیم قیامت و عذاب اخروی است که لازم است انسانها توجهات خود را به هشدارهای پروردگارشان و «تحذیر» او معطوف کنند و خود را از آن عذاب عظیم نجات بدهند. و همچنین عذابهای دنیوی، مجازاتهای اعمال آنها است. اما گروهی از انسانها از عذاب آخرت و از حادثه رحلت خود از دنیا و از هشدارهای مکرر پروردگار عالمیان در غفلتی به سر می برند و متاع زندگی دنیوی و سرگرمی های آن و بعضی عوامل دیگر سبب غفلتهائی در آنها می شود و آنها در داخل همان گردابهای انواع غفلتها به سر می برند که ناگهان لحظات انتقال آنها از دنیا یعنی حادثه رحلت آنها فرا می رسد و آن موقع از غفلت خود و باصطلاح از «خواب غفلت» بیدار می شوند.
امام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ درکلام شریف خود در توصیف اهل تقوا می فرماید: آنها از غفلت درباره آنچه برحذر داشته شده اند فاصله دارند یعنی نگرانی آنها سبب دفع غفلتها در آنها می شود.
موضوع غفلت انسانها در قرآن مجید
در ده ها آیه از قرآن مجید غفلت انسانها از بعضی حوادث و در رأس همه آنها از حادثه عظیم قیامت و آثار زیانبار غفلت درباره آن مورد تذکر قرار گرفته است. از جمله می فرماید:
*« إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ »(یونس/۷) یعنی: کسانیکه امید به ملاقات و دیدار ما ندارند و به زندگی [موقتی] دنیا راضی شده و دلخوش کرده اند و کسانیکه از آیات ما غافلند.
غفلت در این آیه کریمه از آیات خدای سبحان مورد تخطئه و عتاب قرار گرفته است و در ادامه کلام می فرماید:
*« أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ » یعنی: آنها جایگاهشان آتش جهنم است از ناحیه آنچه کسب می کردند.
مراد این است که نتیجه آن نوع غفلت، سقوط در جهنم است یعنی نتیجه اعمال آنها در صورت غفلت از آیات پروردگارشان، محبوس شدن در جهنم و عذاب آتش در آن است! بجهت اینکه آنها از ناحیه غفلت از آیات پروردگارشان، استعداد صعود از عالم دنیا و ورود به بهشت را کسب نکرده اند.
*« ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ـ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (النحل/ ۱۰۷ـ۱۰۸) یعنی: [گرفتار عذاب جهنم شدن ] بجهت آن است که آنها زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند [ و به آن اکتفاء کردند] و خدا هدایت نمی کند قوم کافر را [به مقصد حیات] آنها کسانی هستند که بر قلب ها و شنوائی و بر چشم های آنها مهر زده شده و آنها همان غافلان هستند.
در این دو آیه، هم به علت و سبب گرفتار شدن کافران در آتش جهنم اشاره ای شده و هم به موضوع از کار افتادن قوای ادارکی انسان یعنی تعقل و شنوائی و بصیرت او از نوع آنچه به حیات انسانی مربوط است.
ما بارها به این حقیقت اشاره ای کرده ایم که انسان از یک نظر دارای دو نوع حیات می باشد! یکی حیات جانداری و دیگری حیات انسانی و هریک از آن دو نوع حیات هم قوائی مخصوص به خود دارد، در نتیجه انسان در اصل دارای دو نوع قلب و گوش و چشم است! یعنی قلب و گوش و چشم جانداری که سایر جانداران هم دارای آنها می باشند و قلب و گوش و چشم انسانی که اختصاص به حیات از نوع «حیات انسانی» دارد. و در عالم دنیا این دو نوع حیات با یکدیگر آمیخته شده است.
اما در عالم آخرت و در بهشت، فقط حیات از نوع انسانی برقرار است! لذا اگر یک انسان در عالم دنیا وارد فضای حیات انسانی نشود و حیات او در حد حیات جانداری بماند، در عالم آخرت به مقصد اصلی آفرینش راه پیدا نخواهد کرد. چون استعداد آن نوع حیات یعنی « حیات حقیقی » در عالم آخرت را از دنیا کسب نکرده است. و این گروه از انسانها زیانکاران خواهند بود، بطوریکه در ادامه کلام در آیات مورد بحث فرمود:
*« لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَٰسِرُونَ » یعنی: لاجرم (ناچار) آنها در آخرت همان زیانکاران خواهند بود.
زیان و خسران حقیقی آن است که انسان اصل حیات اخروی و امکان ورود به مقصد حیات و زندگی در بهشت را از دست بدهد و آن زیان بسیار عظیم است و فوق حد اندازه گیری و شرح و توضیح و از نوع زیانهای متعارف در زندگی دنیوی نیست!
*« يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ » (الروم/۷) یعنی: آنها به ظاهری از حیات دنیوی علم [و توجه] دارند و از آخرت در غفلتی قرار دارند.
مراد این است که زندگی اخروی در عالم دنیا و با حواس ظاهری انسان قابل ادراک نیست و اما آن زندگی در باطن این عالم برقرار است و برای کسانیکه از دنیا رفته اند، آن زندگی شروع شده است. و اثبات آن نوع زندگی و پیدا کردن توجه به آن از ناحیه تفکر و تعقل امکان پذیر است. و عقلا می دانند که موجودات و پدیده های عالم و مخلوقات خدای سبحان منحصر به محسوسات نمی باشند و در همین عالم دنیا هم مخلوقات و پدیده هاتی وجود دارند که قابل احساس و ادراک با قوای ظاهری انسان نیستند اما وجود آنها قطعی است و قابل انکار نمی باشد.
*« وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ » (مریم/۳۹) یعنی: آنها را نسبت به روز حسرت هشدار بده، آنگاه که داوری انجام بگیرد و آنها در غفلتی قرار دارند و آنها ایمان نمی آورند.
در این آیه کریمه هشداری به انسانها داده شده است که غفلت آنها در دنیا از نظام حیات و مقصد آفرینش، عامل حسرتی عظیم برای آنها خواهد شد. و آن حسرت از بس عظیم است که آن روز «یوم الحسرة» نامیده شده. یعنی یکی از اسماء روز قیامت روز حسرت است. و عجیب اینکه عده ای از انسانها اکنون و در حیات دنیوی از مقصد آفرینش و ادامه حیات در غفلتی قرار دارند. آنها مثل مسافرانی هستند که در جاده ای به حرکت در آمده اند و با تحمل مشکلاتی آن جاده را طی می کنند بدون اینکه به مقصد و انتهای آن جاده توجهی کنند. مثل کودکان خردسالی که در کنار والدین وافراد خانواده خود در حال سفر هستند و با مقداری سختی و محرومیت از استراحت و آرامش و با مقداری خستگی جاده را طی می کنند ولی هیچ توجهی به علت آن سفر و مقصد آن ندارند! و فقط به اینکه در حال حرکت و ادامه سفر گاهی غذائی بخورند و یا با بعضی اسباب بازیها خود را سرگرم کنند!دلخوش هستند
موضوع غفلت و هشدارها در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام )
در مواردی از کلام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ هم، موضوع غفلت انسانها و هشدار به آنها مورد توجه بسیار جدی قرار گرفته است. آن حضرت بطور مکرر درباره غفلت انسانها از حیات اخروی و آماده شدن برای آن به انسانها هشدار می دهد و آنها را از غفلت در این زمینه برحذر می دارد. بعنوان نمونه:
« أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَكُمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِي نَصْرِكُمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِكُمْ. مَا بَالُكُمْ، مَا دَوَاؤُكُمْ، مَا طِبُّكُمْ؟ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُكُمْ. أَ قَوْلًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَيْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِي غَيْرِ حَق »(۱) یعنی: سوگند به الله بجائی رسیده ام که سخنتانرا تصدیق نمی کنم و به یاری شما امیدی ندارم و دشمن را به وسیله شما تهدید نمی کنم. شما را چه شده است؟، درد شما چیست؟ و دوای دردهای شما چیست و طبّ شما کدام است. این قوم مردانی مثل شما هستند. آیا سخن [ می گویید] بدون علم و در غفلتی قرار گرفته اید بدون ورع و تقوا و طمع [بر پیروزی و رسیدن به خواسته هایتان دارید ] بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشید.
این سخنان امام ـ علیه السلام ـ حاکی از سستی و غفلت سپاهیان او و اهل کوفه است. آن حضرت همراهان خود را مورد انتقاد و عتاب قرار می دهد و اشاره ای دارد به غفلت آنها از وظایف خود درباره جهاد و جدیت سپاه شام در اطاعت از پیشوای فاسق و ظالم خودشان و سستی سپاهیان خودش در اطاعت از امام خود.
امام ـ علیه السلام ـ باز در این زمینه فرمود:
« مَا أَنْتُمْ إِلَّا كَإِبِلٍ ضَلَّ رُعَاتُهَا فَكُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ انْتَشَرَتْ مِنْ آخَرَ. لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ، تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ. لَا يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةٍ سَاهُونَ » (۲) یعنی: شما نیستید جز مثل شترانی که ساربان آنها گم شده است [و آنها را ترک کرده] و از هر طرف جمع آوری شوند، از طرف دیگر پراکنده می شوند، شما وسیله بدی برای افروختن جنگ [علیه دشمنان] هستید، دشمنان علیه شما نقشه می کشند و شما هیچ تدبیری بکار نمی برید [بی تفاوت هستید]. پیوسته از اطراف شما کم می شود و شما ناراحت و خشمگین نمی شوید. دشمنان در اطراف شما بیدارند [و مراقب شما] اما شما در غفلت و بی خبری فرو رفته اید.
امام ـ علیه السلام ـ در این کلام متذکر غفلت گروهی از سپاهیان حکومتش در مقابل دشمن و فعالیت ها و نقشه های آنها شده و آن ها را جهت این نوع غفلت مورد عتاب شدید قرار داده است و نارضایتی خود را از رفتارهای آنها و بی اعتنائی به موضوع جهاد و دفاع از حقوق انسانها اعلام می کند.
و درباره غفلت از حادثه «موت» فرمود:
« وَ أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ وَ طَمَعُكُمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُكُمْ؛ فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ، فَكَأَنَّهُمْ [كَأَنَّهُمْ] لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَ كَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً » (۳) یعنی: شما را سفارش می کنم به یاد مرگ و کم کردن غفلت از آن و چگونه است غفلت شما از آنچه از شما غافل نیست و طمع بسته اید به کسی که به شما مهلت نمی دهد ـ ملک الموت ـ و کفایت می کند برای پند گرفتن شما مشاهده کسانیکه رحلت کردند و بُرده شدند به طرف قبرهای خودشان بدون اینکه با اختیار خود سوار شوند و بروند و آنها را در قبرشان فرود آوردند، بدون اینکه خود آنها در آن نزول اختیار و تمایلی داشته باشند، گو اینکه آنها نبودند که دنیا را آباد می کردند و گو اینکه آخرت خانه همیشگی آنها نبود.
امام ـ علیه السلام ـ در این کلام انسانها را از غفلت درباره حادثه مرگ و زندگی اخروی و به پایان رسیدن عمرشان برحذر می دارد و آنها را به آباد کردن زندگی اخروی خودشان تشویق می کند.
درباره غفلت از مرگ فرمود:
« فَيا لَها حَسرَةً على كُلِّ ذِي غَفلَةٍ أن يكونَ عُمُرُهُ علَيهِ حُجَّةً، و أن تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلَى الشَّقوَةِ » (۴) یعنی: چه حسرتی خواهد بود برای فرو رفته در غفلت که عمرش علیه او حجتی خواهد بود و پایان ایامش به شقاوت خواهد کشید.
امام ـ علیه السلام ـ در این کلام متذکر خسران عظیم انسانها از ناحیه غفلت از سپری شدن عمر و رسیدن لحظه مرگ شده است و انسانها را از این غفلت برحذر می دارد.
« فَاسْتَدْرِكُوا بَقِيَّةَ أَيَّامِكُمْ وَ اصْبِرُوا لَهَا أَنْفُسَكُمْ فَإِنَّهَا قَلِيلٌ فِي كَثِيرِ الْأَيَّامِ الَّتِي تَكُونُ مِنْكُمْ فِيهَا الْغَفْلَةُ وَ التَّشَاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَةِ » (۵) یعنی: پس باقیمانده عمرتان را دریابید و نفس خود را برای آن به صبر و تحمل وادار کنید. پس این روزهای تحمل سختی ها اندک است در مقابل ایام زیادی که در غفلت بودید.
در این کلام نورانی هم امام ـ علیه السلام ـ انسانها را از غفلت درباره سپری شدن ایام عمر و بی اعتنائی به حیات اخروی و یا توجه سطحی و گذرا نسبت به آن برحذر می دارد.
حاصل کلام اینکه در آیات قرآن مجید و در سخنان معلمان آسمانی انسانها از غفلت درباره بعضی پدیده ها برحذر داشته شده اند و به آنها بطور مکرر هشدار داده شده است. آنچه در اخلاق دینی در این زمینه بیشتر هشدار داده شده حوادث و پدیده ها و حقایق بسیار با اهمیت است مثل اصل حیات اخروی و آماده شدن برای ورود به بهشت و برحذر بودن از جهنم و سقوط در آن و بی اعتنائی به جهاد و عدم استقامت در آن و سستی و اهمال در جهت آماده شدن برای جهاد در راه خدا و دفاع از حیات خود و دیگران در مقابل دشمنان و جنگ های به وجود آمده از طرف آنهاست.
« و فَرِحا بِما أصابَ مِن الفَضلِ و الرَّحمَةِ » یعنی: اهل تقوا بطوریکه قبلاً به آن اشاره شد از اینکه در پایان شب و ساعت صبح و قبل از رسیدن آن مجدداً از خواب بیدار می شوند و روز دیگری از حیات آنها شروع می شود، مسرور و شادمان می شوند. بجهت اینکه وقتی که شب فرا می رسد و آنها در بخشی از ساعات آن به خواب می روند، با این تصور و توجه به خواب می روند که احتمال دارد روح آنها در حال خواب از بدن خارج شود و دیگر برنگردد و آن شب پایان عمر آنها باشد و آنها در حال خواب از دنیا بروند.
اما وقتی بیدار می شوند و متوجه برگشت روحشان به بدن خود می شوند، از اینکه الطاف و عنایات پروردگارشان شامل حال آنها شده و روز دیگری از حیاتشان شروع شده، از دریافت فضل و رحمتی از پروردگارشان مسرور می شوند.
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمود: هر وقت یکی از شما خواست بخوابد این دعا را بخواند:
« اللّهُمّ إن أمسَكتَ نَفسي في مَنامي فاغفِرْ لَها ، و إن أرسَلتَها فاحفَظْها بما تَحفَظُ بهِ عِبادَكَ الصّالِحينَ » (۶) یعنی: خدایا اگر روح مرا در خواب [نزد خودت نگاهداشتی (قبض نمودی) پس آن را مورد غفران قرار بده و اگر آن را بازپس فرستادی [به بدن من برگرداندی] پس آن را حفظ کن با آنچه بندگان صالحت را حفظ می کنی.
مراد این است که وقتی انسان می خوابد «روح انسانی» او از بدنش جدا می شود و امکان دارد آن روح دیگر به بدن انسان برنگردد یعنی انسان در خواب از دنیا برود.
از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ هم نقل شده است که بطور مکرر این عبارت را می خواند و یا خدای سبحان مناجات می کرد و می گفت:
« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً … » (۷) یعنی: حمد مخصوص الله است که مرا وارد صبح کرد درحالیکه زنده هستم و مریض هم نیستم و…
این همان مطلبی است که در قرآن مجید ذکر شده و ما قبلاً در بعضی از مقالات آن را با توضیحی ذکر کردیم. خدای سبحان فرمود:
« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ » (الزمر/۴۲) یعنی: الله نفس (روح) انسانها را در لحظه مرگ بازپس می گیرد و آن را که زمان رحلتش نرسیده در حالت خواب [روحش را] دریافت می کند، پس آن را که مرگ بر او مقدر شده [نزد خود و در عالم فوق دنیا] نگاه می دارد و دیگری را آزاد می کند و بازپس می فرستد [تا به بدنش برگردد] تا زمان معینی. در این جریان نشانه هائی است برای اهل تفکر.
پس اهل تذکر و صاحبان تقوا از اینکه در اواخر شب و وقت صبح و یا قبل از آن از خواب بیدار می شوند و زندگی آنها یک روز دیگر ادامه می یابد آن را فضل پروردگار و از ناحیه رحمت او می دانند و از اینکه مشمول فضل و رحمت پروردگارشان قرار گرفته اند مسرور می شوند و شکر آن نعمت را بجای می آورند.
الیاس کلانتری
۱۴۰۰/۶/۴
پاورقی ها:
۱ـ نهج البلاغه، خطبه ـ ۲۹
۲ـ همان، خطبه ـ ۳۴
۳ـ همان، خطبه ـ ۱۸۳
۴ـ همان، خطبه ـ ۶۴
۵ـ همان، خطبه ۸۶
۶ـ وسائل الشیعه ، ج ۵، ص ۳۴۱
۷ـ نهج البلاغه ، خطبه ـ ۲۱۵