کلام ایام ـ ۴۷۷، معارف دین خدا در سیره و کلام امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام)
کلیات*
- نور قدسی تمامی این ماه عظیم رجب را احاطه کرده و فضای آن را روشن ساخته و در دو شب و روز از این ماه آن نور تجلی بیشتر و آشکارتری دارد.
- عظمت و جلالت شب و روز بعثت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و سالرور ولادت پربرکت بعضی از معلمان آسمانی در ایام ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان.
- امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ دومین شخصیت متعالی در بین اولیاء خاص خدای سبحان بعد از مقام قدسی خاتم پیامبران، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد.
- عبادت و مبارزه امام علی ـ علیه السلام ـ در روز خندق برتر از عبادت تمام امت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود.
- وجه اصلی تجلیل و تحسین خاص استثنائی از رفتار و عبادت امام علی ـ علیه السلام ـ از طرف رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله وسلم )
- کلام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ درباره علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ وقت رفتن او به جنگ عمروبن عبدود.
- رجز تحقیرآمیز عمروبن عبدود درباره عقاید اهل ایمان ومبارزطلبی او.
- رجز امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ بعنوان پاسخ به رجز و رفتار عمرو.
- در سپاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و در مقابل دعوت مکرر آن حضرت فقط امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ برای مبارزه با عمروبن عبدود اعلام آمادگی نمود.
- افراد سپاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ احتمال قریب به یقین داشتند که اگر به جنگ تن به تن با عمرو بروند کشته خواهند شد.
- امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام – در همه فرصت های عمر خود، تمام همت و قدرت و حق حیات خود را در یاری دین خدا به کار می بست.
- رفتار صلح آمیز امام علی ـ علیه السلام ـ با عمروبن عبدود قبل از اقدام به جنگ.
- دعوت امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ از عمروبن عبدود به ایمان آوردن و یا حداقل دست کشیدن از جنگ و برگشتن به محل زندگی خود.
- فعالیت امام ـ علیه السلام ـ قبل از جنگ با عمروبن عبدود برای نجات او از چاه شرک.
- رفتار امام ـ علیه السلام ـ برای نجات عمروبن عبدود و دعوت او به صلح خطر کشته شدن آن حضرت را به دست دشمنش داشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
نزدیک به نصف روزهای ماه نورانی و پربرکت رجب سپری شد و رسیدیم به شب و روز سیزدهم این ماه شریف که سالگرد ولادت پرفیض و پربرکت «مولود کعبه» امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ است. نور قدسی تمامی این ماه عظیم را احاطه کرده و فضای آن را روشن و معطر ساخته است و در دو شب و روز از این ماه عظیم، آن نور تجلی بیشتر و آشکارتری دارد. یکی از آن دو، شب و روز بیست و هفتم این ماه جلیل است یعنی سالگرد بعثت وجود مبارک خاتم پیامبران حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ به مقام نبوت و رسالت و زمان شروع نزول قرآن مجید و دومی سیزدهم این ماه، سالروز ولادت سیدالاوصیاء وجود مبارک امام امیرالمؤمنین (علیه السلام ) است.
البته قابل تذکر است که شب و روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم این سه ماه نورانی، یعنی ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان دارای فضائل و جلالت عظیمی است، علاوه بر فضائل عمومی مجموع ایام آنها! و جالبتر اینکه در هر یک از چنین ایام یعنی سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر سه ماه ولادت یکی از ذوات مقدسه معلمان آسمانی واقع شده است بطوریکه در سیزدهم این ماه ولادت امیرالمؤمنین علی و در پانزدهم ماه بعدی یعنی ماه شعبان ولادت حضرت بقیه الله امام عصر و در پانزدهم ماه رمضان ولادت وجودمبارک سبط اکبر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ یعنی امام حسن مجتبی ـ سلام الله علیهم ـ وقوع یافته و این سه حادثه مبارک سبب افزایش نورانیت و فضائل این ایام و نزول بیشتر برکات خدای سبحان به فضای زندگی انسانها شده است.
امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ دومین شخصیت متعالی در بین اولیاء خاص خدای سبحان ـ عزّوجل ـ بعد از مقام قدسی خاتم پیامبران حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اولین و برترین پرورش یافته مکتب رسالت و نبوت آن وجود مبارک می باشد.
شخصیت عظیم آن وجود قدسی بی نیاز از تعریف و توصیف انسانهای عادی است! چون پروردگار عالمیان در آیات زیادی در کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید عظمت شخصیت و ایمان و اعمال صالح فوق عادی او را وصف فرموده و وجود مبارک رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بارها متذکر مقام و موقعیت و ایمان و رفتارهای باشکوه او شده است. بطوریکه ـ بعنوان نمونه ـ در جنگ احزاب بعد از جنگ دفاعی شکوهمند او در مقابل پرچمدار کفار و مشرکان جزیرۀ العرب، عمربن عبدود و کشتن آن برده شیطان، رفتار جنگی و شهامت و صلابت و قدرت و ایمان و توکل او را به ذات قدوس الله ـ عزّوجل ـ و مجموعاً عبادت تمام ثقلین (جن و انس) و یا تمام امت خود تا روز قیامت بیان کرده است. بطوریکه نقل کرده اند، آن حضرت فرمود:
« ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین » (۱) یعنی: ضربتی که علی [علیه السلام ] روز خندق [ به دشمن خدا عمروبن عبدود ] زد [ و او را کشت] برتر از عبادت جن و انس تا روز قیامت بود. این کلام شریف با اندکی اختلاف در الفاظ بصورت دیگری هم گفته شده مثل:
« ضَرْبَةُ عَليٍّ يَوْمِ الخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ اُمَّتی إلى يَوْمِ القِيَامَة » و از حذیفه نقل شده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ به علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
« ابشر یا علی فلو وزن الیوم عملک بعمل امة محمد (ص) لرجح عملک بعملهم » یعنی: بشارت باد بر تو یا علی، اگر امروز عمل تو را با عمل امت محمد [ صلی الله علیه و آله و سلم ] بسنجند و مقایسه کنند عمل تو ترجیح خواهد داشت نسبت به عمل آنها [ یعنی تمام امت ]
آنچه در رفتار رسول خدا ـ صلی الله علیه واله وسلم ـ و در کلام او درباره مبارزه و عبادت و ضربت و عمل امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در روز خندق مورد تجلیل و تحسین قرار گرفته، نحوه جنگیدن او و قدرت و صلابت جسمانی او و حتی صرفاً شجاعت او نبوده و اینها فنون جنگی و قدرت بدنی و تجربیات و البته آمیخته به شجاعت می باشد و این نوع قدرت جسمانی و بدنی برای جنگ در انسانهای عادی هم پیدا می شود. کما اینکه در آن برده شیطان و سمبل مشرکان یعنی عمروبن عبدود هم آن قدرت جسمانی و شجاعت و یا تهور وبی باکی بود و مشهور بود که او در بعضی از جنگها به تنهائی مقابل یک سپاه قرار گرفته و با آنها جنگیده بود و به احتمال قریب به یقین برای همین شهرت بود که وقتی او با اسبش و با سرعت زیاد از روی خندق پرید و بطرف سپاه مسلمین آمد و چند بار مبارز طلبید، هیچکس جز شخص علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ حاضر به جنگ با او نشد و در مقابل کلام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که چه کسی حاضر است به جنگ او برود! و این کلام را چند بار تکرار فرمود، فقط و در هر مرتبه حضرت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام -آمادگی خود را اظهار کرد و از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اذن مقابله و جنگ با عمروبن عبدود را درخواست کرد و سرانجام آن حضرت به او اذن داد و وقتی او بطرف عمرو حرکت کرد، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ فرمود:
« بَرَزَ الاِیمانُ کُلُّه إِلَی الکُفرِ کُلِّه » یعنی: تمام ایمان مقابل تمام شرک قرار گرفت.
عظمت اصلی رفتار امام علی ـ علیه السلام ـ در آن روز، اعلام آمادگی فوری و سریع و بدون مکث آن حضرت مقابل کلام و پیشنهاد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای جنگ با عمروبن عبدود بوده در حالیکه تمامی افراد سپاه و تک تک کسانیکه تجربیات جنگی داشتند و در سپاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شرکت کرده بودند، احتمال قوی قریب به یقین داشتند که اگر به جنگ تن به تن عمروبن عبدود بروند بدست او کشته خواهند شد! و لازم به تذکر است که علاوه بر شخص عمرو چند نفر دیگر از افراد سپاه کفار هم همراه او از خندق عبور کرده بودند و کنار او بودند.
البته تمام امیدشان به قدرت عمرو بود، لذا وقتی عمرو بدست امام علی ـ علیه السلام ـ کشته شد همراهان او وحشت زده بطرف خندق فرار کردند و یکی از آنها در خندق افتاد و او هم با یک ضربه شمشیر امام علی ـ علیه السلام ـ کشته شد.
جدیت شدید و اصرار آن حضرت در گرفتن اذن جنگ با عمروبن عبدود هم از روی جنگ طلبی و اشتیاق به کشتن عمرو نبود، اما عمرو در اشعاری که بعنوان رجز می خواند رفتاری تحقیرآمیز نسبت به دین خدا و عقاید آن داشت بطوریکه خطاب به جمع مسلمین و سپاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ می گفت: مگر شما عقیده ندارید که اگر کشته شوید وارد بهشت خواهید شد، پس آیا کسی نیست که بیاید و من او را به بهشت بفرستم و یا او مرا به جهنم بفرستد.
اما امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ تمام همت و قدرت و حق حیات خود را در یاری دین خدا و تجلیل آن و معرفی عظمت و قداست آن به کار می بردو در مسیر تحقق آن هدف مقدس با سرعت و صلابت و توکل به الله پیش می رفت و کوچکترین اعتنائی به خطر کشته شدن خود در راه یاری دین خدا نداشت. بعنوان نمونه به یک مورد از صدها مورد از رفتارهای شکوهمند او در این زمینه اشاره ای می نمائیم و آن اینکه:
نقل کرده اند وقتی آن حضرت اذن مبارزه و جنگ با عمرو را از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ دریافت کرد و بطرف او رفت، او در حال رفتن با خواندن رجزی در وزن رجز عمرو جواب کوبنده ای به او داد و در مقام تجلیل و تعظیم دین خدا و تحقیر شرک و اهل آن فرمود:
« لا تعجلن فقد اتاك مجيب صوتك غير عاجز ذو نية و بصيرة و الصدق منجى كل فائز
انى لارجو ان اقيم عليك نائحة الجنائز من ضربة نجلاء يبقى صوتها بعد الهزائز» یعنی: زیاد عجله نکن کسی که پاسخگوی دعوت تو است بسوی تو آمد که برای مبارزه با تو عاجز نیست.
بلکه صاحب نیت و بصیرت است و صداقت نجات دهنده هر رستگاری است.
من امیدوارم نوحه گران را در کنار جنازه تو بنشانم از ضربتی عظیم که یاد آن بعد از جنگ و معرکه ها باقی بماند.
امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ این رجز را خطاب به عمرو خواند، چون او بطور مکرر مبارز می طلبید و فریاد می زد:
و لقد بححت من النداء بجمعکم هل من مبارز
و وقفت اذ جبن المشجع موقف القرن المناجز…
یعنی: از بس به جمع شما ندا دادم و مبارز طلبیدم که صدایم گرفت. و من در جائی ایستاده ام که مردان شجاع در آنجا می ترسند، در موضع پهلوانان جنگاور…
اما آنچه بسیار شگفت انگیز و فوق تصور عادی است، رفتاری است که از آن حضرت در مقابل عمرو ظاهر شد و آن اینکه او در آن موقعیت بسیار خطرناک به ارشاد دشمن پرداخت و خطاب به او فرمود:
ای عمرو، آیا تو گفته بودی که اگر مردی از قریش از تو دو درخواست کند، حداقل یکی از آن دو را می پذیری،
عمرو گفت بلی آن چیست؟
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: من تو را دعوت می کنم به سوی الله و رسول او و اینکه اسلام بیاوری!
عمرو گفت من به آن حاجتی ندارم.
امام ـ علیه السلام ـ فرمود: دومین درخواست من این است که دست از جنگ بکشی و برگردی.
عمرو گفت: هرگز کاری نمی کنم که زنان مکه پشت سر من چیزهائی بگویند!
در هر صورت عمرو دعوت آن حضرت را به صلح نپذیرفت.
امام ـ علیه السلام ـ به او فرمود:
من پیاده هستم، تو هم از اسب پیاده شو تا با یکدیگر بجنگیم!
عمرو خشمگین شد و از اسب پرید و با سرعت زیاد ضربتی بر سر آن حضرت حواله کرد، امام ـ علیه السلام ـ سپر را روی سر خود گرفت، اما شدت ضربه در حدی بود که سپر شکافته شد و کلاه جنگی آن حضرت شکست و سر مبارک او زخمی برداشت، اما سپرو کلاه جنگی شدت ضربه را گرفت.
در آن حال امام ـ علیه السلام ـ با ضربتی سریع و شدید عمرو را روی خاک انداخت و به زندگی ننگین آن مجسمه کفر و شرک پایان داد.
صدای امیرالمؤمنین به «تکبیر » برخاست و افراد سپاه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فهمیدند که پهلوان سرسخت کفار کشته شده و همراهان عمرو که همراه او از جائی از خندق پریده بودند و مبارز می طلبیدند، با سرعت و وحشت زده بطرف خندق تاختند و از روی آن پریدند و خود را به اردوگاه سپاه کفار رساندند و یکی از آنها به خندق افتار و او هم با ضربت شمشیر امام ـ علیه السلام ـ کشته شد.
با کشته شدن عمرو که همه امید سپاه کفار به پیروزی او بود و آن را تقریباً قطعی می دانستند، روحیه خود را باختند واین ترس و وحشت اول در همراهان عمرو ظاهر شد که به محض کشته شدن عمرو با سرعت و وحشت زده فرار کردند.
سپاه کفار حدود یک ماه شهر مدینه را محاصره کرده بودند و خندق بین آنها و سپاه مسلمین فاصله انداخته بود و سرانجام قوی ترین و شجاعترین و مشهورترین پهلوان آنها یعنی عمروبن عبدود همراه چند تن از جنگجویان آنها توانسته بودند، از جای باریکتر خندق با سرعت و قدرت و بکار بردن فنون جنگی با اسبان خود بپرند و بطرف سپاه دین خدا بروند و به آنها نزدیک شوند. اما با کشته شدن عمرو و فرار وحشت زده همراهان او و کشته شدن یکی از همراهان او باز بدست امام ـ علیه السلام ـ ، سپاه مهاجم تجمع یافته از مشرکان، تمام امیدهای خود را از دست دادند و در نهایت احساس حقارت و پشیمانی و ناامیدی و ترس و وحشت از آن منطقه برگشتند به جائی که از آنجا آمده بودند.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به پیروان و افراد سپاه خود فرموده از امروز به بعد آنها دیگر به ما حمله نخواهند کرد و بلکه ما بطرف آنها خواهیم رفت.
قصد ما از ذکر این حادثه، بیان اصل داستان و ذکر شجاعت امام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نبود، بلکه قصد اصلی اشاره ای بود به عظمت رفتار شکوهمند او که با ایمان و اخلاص و اشتیاق شدید به پروردگار عالمیان و استقامت در راه دفاع از دین خدا ویاری پیامبر او ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و ترحم شدید به انسانها حتی مخالفان و کفار همراه بود.
این افتخار برای پیروان دین خدا در تاریخ آشکار شد و ماند که نماینده و جانشین پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و پرورش یافته کامل مکتب او یعنی امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در میدان جنگ و در موقعیتی که مقابل مشهورترین رزم آور و جنگجوی آن زمان قرار گرفته و یک لحظه بی اعتنائی یا سهل انگاری و غفلت و اشتغال به فکر دیگری جز جنگ می تواند منتهی به کشته شدن او شود، بجای حمله سریع و پیشقدم شدن در شروع جنگ، ایستاده بود و جنگجوی متکبر دشمن را به ایمان آوردن به الله و رسول او ورود به پناهگاه امن دین خدا دعوت می کرد و سعی خود را در ارشاد او به کار می برد.
آن جنگ بسیار خطرناک بود و حریف امام امیرالمؤمنین فردی بود بسیار جنگ آزموده و مشهور، بطوریکه در مقابل فریادهای مکرر دعوت به مبارزه او، کسی اظهار آمادگی برای مقابله با او و جنگ تن به تن نکرد جز آن حضرت، آن هم بدون مکث و فوری و بدون کوچکترین تردید و بطور مکرر و اصرار در گرفتن اذن برای جنگ از وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم )
اما او در عین حال که جواب رجز تحقیرآمیز دشمن را با رجزی مناسب داد و اثر رفتارها و رجز دشمن و مبارز طلبی او را در روح حاضران در فضای مبارزه از بین برد، قبل از اقدام به جنگ با دلسوزی و ترحم و ابراز محبت به انسانها، به ارشاد و آموزش او پرداخت بلکه بتواند او را از چاه شرک و بت پرستی نجات دهد و به فضای نورانی و وسیع و امن توحید و خداپرستی وارد کند و برای رسیدن به این خواسته که احتمال آن هم بسیار ضعیف بود، تلاش میکرد. اعم از اینکه احتمال تأثیرگذاری کلام او و دعوتش از دشمن برای ایمان آوردن یا حداقل دست کشیدن از جنگ و برگشتن از میدان اثری در او بوجود آورد و یا مؤثر نشود.
یعنی او یک رفتار خالص دینی را وقت مواجهه با دشمن بکار برد و آن دعوت به صلح و قبل از آن دعوت به خروج از چاه شرک و ورود به فضای امن دین خدا بود، در موقعیتی که حتی یک مکث چند ثانیه ای و فرصت دادن به دشمن قدرتمند خطرناک جنگ آزموده خطر کشته شدن را برای آن حضرت داشت.
او بطور مستمر و همیشه این اخلاق شریف دینی را به کار می برد، یعنی ترجیح صلح بر جنگ و دعوت دشمن آماده به جنگ به مسالمت و صلح. آن هم با سخنانی احترام آمیز و بدون تحقیر دشمن و اهانت به او.
این بحث ـ ان شاء الله تعالی ـ ادامه خواهد یافت و در این بخش جهت رعایت روش اختصار از ادامه آن خودداری می کنیم و آن را به بخش های بعدی موکول می کنیم.
الیاس کلانتری
۱۴۰۰/۱۱/۲۵
پاورقی:
۱ـ این حدیث شریف با اندک تفاوتی در بعضی از الفاظ آن در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت نقل شده و ما به ذکر چند مورد از آن منابع اکتفاء می کنیم:
مجمع البیان لعلوم القرآن، شیخ طبرسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان، ج ۷ ـ ۸ ص ۴۴۵ ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء بیروت ـ لبنان، ج ۲۰، ص ۲۱۶ـ ارشاد، شیخ مفید
المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری ج۳ ص ۳۴ المواقف، قاضی ایجی ج ۸ ص ۳۷۱ ـ شرح المقاصد فی علم الکلام، سعدالدین تفتازانی، ج ۵ ص ۲۹۸ ـ ینابیع الموده ج۱ ص ۴۱۲