کلام ایام ـ ۴۸۰، ماه رجب و نهری در بهشت

بخش سوم

کلیات

  • فعالیتهای حیاتی در وجود انسان از زندگی جانداری شروع می شود و به تدریج و در سنین بعدی به فعالیتهای عقلائی در فضای حیات انسانی تبدیل می شود.
  • در دوره نوزادی و کودکی، زندگی انسان اشتراکات زیادی با سایر جانداران دارد و به تدریج از آن وضعیت فاصله می گیرد.
  • بعد از گذراندن سنین اولیه کودکی، فعالیت «حیات انسانی» در وجود کودک شروع می شود و در سنین بالاتر به مرحله کمال می رسد.
  • بعضی از انسانها در فضای حیات جانداری محبوس می شوند و قدرت خروج از آن و ورود به فضای زندگی انسانی را پیدا نمی کنند.
  • تذکر مجدد درباره تفاوت فرزند انسان با سایر جانداران در طی دوره کودکی و جوانی.
  • چرا راهی را که فرزند انسان در طول مثلاً پانزده، بیست سال طی می کند، حیوانات در زمان یک سال یا دو سال و گاهی حتی در زمان چند ماه از آن عبور می کنند!
  • آیا طولانی شدن دوره کودکی و نوجوانی در فرزند انسان در مقایسه با سایر جانداران، نقصی در وجود او و کمالی در وجود سایر جانداران محسوب می شود.
  • در وجود انسان حیات جانداری و حیات انسانی با هم ترکیب شده یا اختلاط یافته و بی توجهی به این قانون و اراده تکوینی خدای سبحان ـ عزّوجل ـ سبب خسران ها و زیان ها و محرومیت ها حتی سقوط در پرتگاههای کنار جاده زندگی خواهد شد.
  • موقعیت انسان در فضای حیات انسانی نسبت به حیات جانداری و نیازهای جسمانی او.
  • رفتارهای کودکانه انسان و رفتارهای عقلی او در سنین بالاتر و تفاوت های بین آنها.
  • ظهور رفتارهای متناسب با زندگی جانداری صِرف از طرف انسانها عوامل اصلی ارتکاب اعمال ضد حیات انسانی از طرف بعضی از انسانها.
  • ازدیاد و گسترش اعمال ضد حیات انسانی در بین ملل مختلف و جوامع انسانی.
  • توجیه نظامیان بعضی از کشورها برای جنایات خود در کشورهائی که مورد حمله آنها قرار گرفته است.
  • بمب باران پناهگاه زنان و کودکان در لبنان از طرف حکومت اسرائیل و قتل عام آنها.
  • رفتارهای انسانهائی که حیات آنها در حد حیات جانداری باقی مانده است.
  • بمب باران بیمارستانها و کودکستان ها و مدارس کشور عراق از طرف ارتش کشور امریکا.
  • ظهور اعمال و رفتارهای متعالی و نوع دوستانه از انسانها ناشی از حیات انسانی آنها است.
  • تمایلات و خواسته های مربوط به زندگی جسمانی و رسیدن به آنها، هدف و مقصد اصلی حیات انسانی نیست.
  • نقش پیامبران خدا و مصلحان بشری در حرکت انسانها بسوی مقصد اصلی حیات.
  • لذت های عقلی و موقعیت رفیع آنها در روح انسان ها.

 

*********************

در شماره قبلی از این سلسله مقالات یعنی: کلام شماره ـ ۴۷۶، محور مباحث روی موضوع حیات جانداری و حیات انسانی و اختلاط آن دو با هم قرار گرفت و گفته شد که فعالیتهای حیاتی در وجود انسان از حیات جانداری شروع می شود و مدتی زندگی او شبیه به زندگی سایر جانداران ادامه می یابد و این نوع فعالیت حیاتی قبل از تولد در وجود او آغاز می شود و تا چند سال در دوره نوزادی و کودکی اشتراکات زیادی بین او و سایر جانداران وجود دارد و کم کم و بتدریج فعالیت حیات انسانی هم، در وجود او به جریان می افتد و تفاوتهائی بین کودک انسان با سایر جانداران ظهور می کند.

در حیات جانداری، انسان احتیاج به غذا و آب و تنفس و خواب و استراحت و لباس دارد و با تأمین این نوع نیازها او رشد بدنی پیدا می کند و بطرف مرحله کمال جسمانی و بدنی حرکت می کند. اما بطوریکه در مقالات قبلی چند بار ـ حداقل بیش از یکبار ـ گفته شد، رسیدن کودک انسان به مرحله رشد کامل جسمانی به زمان بیشتری نسبت به سایر جانداران احتیاج دارد! بطوریکه راهی را که نوزاد و کودک یک جاندار ـ غیر از انسان ـ در طول مثلاً ۱ یا ۲ سال ، حتی گاهی فقط در چند ماه طی می کند و به موجود کاملی تبدیل می شود و می تواند پدر و مادر شود‏، کودک انسان در مدت مثلاً ۱۴، ۱۵، ۲۰ سال طی می کند! و این تفاوت که از اراده تکوینی خدای سبحان نشأت می گیرد بجهت اختلاط حیات جانداری با حیات انسانی در وجود انسان است! یعنی او همراه با رشد بدنی آموزشهای مربوط به حیات انسانی را هم دریافت می کند و تحقق این اراده و مشیت درباره او احتیاج به زمان و مواجه شدن با حوادث زندگی را دارد و در اصل کمالی است که اختصاص به انسان دارد و جانداران دیگر دارای آن استعداد و ظرفیت و زمینه نیستند. و رشد بدنی و جسمانی در آنها انتهای حیات نوعی آنها است، در صورتیکه رشد جسمانی در انسان، مقدمه ورود او به فضای « حیات انسانی» است. و در وجود او حیات جانداری با حیات انسانی با هم ترکیب شده یا اختلاط یافته! و در ضمن رُشد جسمانی انسان، فعالیت های حیات انسانی و قوه عقل هم به جریان می افتد.

انسان همراه با حوادث و تحولات زندگی آموزشهائی را بطرق مختلف دریافت می کند و قوه عقل او در اثر آن آموزشها تقویت می شود و در نتیجه کم کم و به تدریج از فضای حیات جانداری فاصله می گیرد و فعالیت او در آن فضا کمتر می شود و فعالیت حیاتی از نوع حیات انسانی در وجود او بیشتر می شود.

او همزمان و همراه با بهره مندی از فعالیت های جسمانی و لذت های حسی، از لذت های عقلی هم بهره مند می شود. بعنوان مثال: اگر او در سنین پائین عمر فقط از اصل غذا خوردن لذت می برد، در سنین بالاتر از اینکه آن غذا از طریق شرافتنمندانه و قانونی و مشروع و کسب و کار و زحمت و تلاش بدست آمده و یا از طرف دوستی و یا از طرف بستگان بصورت هدیه به او رسیده لذت می برد. اما اگر از طریق نامشروع و غیر قانونی مثل دزدی و غارت و امثال آن حاصل شده، نسبت به آن نفرت و اشمئزازی در روح خود احساس می کند واگر او یک شخص کریم و بزرگوار و شریفی بود از خوردن آن غذا در شرایط عادی خودداری می کند.

اما چنین حسی در جانداران دیگر ـ جز انسان ـ وجود ندارد و آن نوع موجودات به محض رسیدن به غذا شروع به خوردن آن می کنند و کاری ندارند به اینکه آن غذا مال چه موجودی است و چگونه حاصل شده و راه قانونی و شرافتمندانه و غیر آنها برای او معنی ندارد.

همچنین یک بچه دو، سه ساله انسان هم احساسی شبیه به سایر جانداران دارد و به محض اینکه غذائی در دسترس او قرار بگیرد، شروع می کند به خوردن آن و توجهی به مالک آن غذا و طریق بدست آمدن آن نمی کند و حتی با دعوا و گریه و از طریق نیروی بدنی و به زور آن را از دست کودک دیگر می گیرد.

گروهی از انسانها هم حتی در سنین بالاتر و مرحله برقراری فعالیت های مربوط به حیات انسانی، روحیه ای دارند  از نوع شبیه به جانداران ( حیوانات) و یا کودکان دو، سه ساله بطوریکه اگر به غذائی دسترسی پیدا کنند، آن را تصاحب می کنند یا همان وقت شروع می کنند به خوردن آن و کاری ندارند که آن غذا مال چه کسی است و از چه طریقی بدست آمده و صاحب آن شدیداً به آن نیازمند است. و مهمتر و خطرناکتر اینکه برای بدست آوردن غذائی که مال دیگران است حتی کودکان و افراد گرسنه و نیازمند، حتی کودکان یتیم و بی سرپرست. این گروه از انسانها گاهی برای بدست آوردن غذا و اشیاء دیگر و بطور کلی اموال و دارائی های دیگران اقدام به جنگ و غارت و کشتن انسانها و صاحبان اشیاء و اموال می کنند و خانه های دیگران را تخریب یا تصاحب می کنند.

این نوع افراد هم بطور فردی و شخصی عمل می کنند مثل سارقان و افراد شرور و تبهکار، و هم بصورت گروهی و تحت نظر و تحت فرمان حکومت ها و زمامداران و رؤسای قبائل و اقوام.

فضای تاریخ حیات بشری مملو از این نوع اعمال شریرانه و تبهکاریها و سرقت ها و غارت ها و جنگ ها  بوده است و بعد از گذشت هزاران سال از حیات رو به تمدن انسانها، این نوع اعمال در ابعاد وسیعتر و با اشکال جدیدتری و با روشهای متنوعی در جوامع مختلف ادامه دارد.

حیات این نوع از انسانها، بعلل مختلف در سطح حیات حسی و صرفاً جانداری باقی می ماند. آنها برای بدست آوردن یک شیء بی ارزش و یا با ارزش اندک، حاضر می شوند یک یا چند نفر انسان را بکشند و یا حتی جامعه ای را به فساد و تباهی بکشانند. در مقیاسهای فردی، در جوامع مختلف این نوع رفتارها بطور مکرر از افرادی سر می زند مثلاً برای گرفتن کیف یک زن چاقوئی به دست و بازوی او می زنند ویا با ماشین و موتور سیکلت خود ضربه ای به او می زنند و او روی زمین می افتد و کیف او را بر می دارند و فرار می کنند.

چندی پیش در یک فیلم خبری که در فضای مجازی نشان داده شد، اتومبیلی که یک نفر راننده آن بود و فرد دیگری سرنشین، اتومبیل خود را با سرعت زیاد و بطور عمد به شخصی که کنار خیابان ایستاده بود زدند و او پرت شد ویکی از آن دو و سرنشین اتومبیل سریعاً پیاده شد و کیف او را برداشت و آن دو با سرعت فرار کردند، و ظاهراً آن شخص هم کشته شد.

البته از این نوع رفتارها بطور مکرر در جوامع مختلف اتفاق می افتد و اختصاص به یک یا چند نفر و یک جامعه و کشور معینی ندارد. در سطح ملتها و کشورها هم که تاریخ حیات بشری مملو است از این نوع رفتارها بطوریکه مستمراً مشاهده می شود و اخبار آن در جراید و وسائل خبررسانی منتشر می شود.

کشتارهای عظیم از انسانها بوسیله همنوعان خود آشکارترین سندها برای این نوع رفتارها است! و در زمان حاضر ظلم ها و خشونت ها و جنگ ها و کشتار انسانها بیشتر شده و در ابعاد بزرگتری انجام می گیرد و جز عده قلیلی از انسانها، کسانی با آنها مخالفت نمی کنند و اصلاً اعتنائی حتی در حد یک محکومیت لفظی و در حد سخن به این حوادث نمی نمایند.

چند سال قبل زمانی که حکومت امریکا به کشور عراق حمله کرد و آن کشور را اشغال نظامی کرد و عده زیادی از مردم بی گناه در آن جنگ کشته شدند، یک وقت خبرنگاری به یک خلبان ارتش آن کشور گفت: شما چطور به عنوان یک انسان حاضر شدی به بیمارستانی حمله کنی در حالیکه عده ای مریض و پزشک و پرستار و انسانهای دیگر در آنجا بودند؟ او فقط گفت: من یک دستور نظامی را اجراء کردم. یعنی بردگی یک انسان نسبت به یک انسان مثلاً فرمانده نظامی یا یک رئیس جمهور و سایرین در حدی است که اگر به او دستور بدهند بیمارستانی را هم بمب باران کند، او به راحتی این کار را انجام خواهد داد. همچنین بطور مکرر در زمان حاضر از این اتفاقات می افتد. بطوریکه گاهی برای ادامه حکومت یک حاکم مثل یک پادشاه و امیر یک کشور و یا انتخاب مجدد یک رئیس جمهور برای یک کشور و رئیس یک حزب سیاسی حاکم در یک مملکت، نوعی درگیری مسلحانه و جنگی داخلی و یا با کشور دیگری به راه می افتد و عده ای انسان بی گناه حتی غیر نظامی و حتی کودکان کشته می شوند، تا مقصود موردنظر جنگ افروزان حاصل شود و آنها به خواسته های خود برسند.

215-خداوند به چه منظوری به انسان نعمت می دهد و یا آن را قطع می کند؟!
بخوانید

مثل اینکه چند سال پیش برای اینکه نخست وزیر حاکم بر کشور اسرائیل یک بار دیگر در انتخابات رأی بیاورد و به حکومت خود ادامه دهد، دستور حمله به یک پناهگاه را در لبنان با موشک ها و هواپیماهای جنگی صادر کرد و در آن حمله و آن پناهگاه که عمدتاً زنان و کودکان بودند بیش از یکصدنفر قتل عام شدند! برای اینکه آن سیاستمدار به مردم کشورش نشان بدهد که چقدر در کشتن انسانها جسور و بی باک است تا مجدداً در انتخابات به او رأی بدهند.

این نوع رفتارها بطور کلی از نوع رفتارهای جانداران و غیر انسانی است که بعضی از انسانها مرتکب آنها می شوند. صاحبان این نوع رفتارها درحد جانداران (حیوانات) مانده و آنها به فضای حیات انسانی وارد نشده اند و روح انسانی در آنها فعال نشده و یا فعالیت آن بسیار ضعیف بوده و نتوانسته در مقابل کشش نیرومند حیات حسی و جانداری مقاومت کند و تحت حکومت عقل و فضای حیات انسانی استقرار یابد.

در مقابل این قبیل انسانها و رفتارهای آنها، انسانهای متعالی و بزرگوار و مهربان و نوعدوست هم وجود دارند که زندگی و تمامی امکانات و سرمایه های خود را جهت آسایش انسانهای دیگر به کار می بندند، حتی از حیوانات حمایت می کنند و مثلاً بچه حیواناتی را که در وقت عبور از یک جاده و یا توسط شکارچیان کشته شده اند، تحت مراقبت قرار می دهند و آنها را در فضای مناسبی و با تغذیه متناسب با زندگی آنها پرورش می دهند و بعد از مدتی که یک حیوان می تواند درطبیعت زندگی کند و یا بعد از بهبودی از بیماری و جراحت، آنها را در فضای زندگی طبیعی رها می کنند.

افرادی از انسانها تمامی فرصت عمرو امکانات زندگی و یا بخشی از آنها را در راه رفاه و آسایش انسانها و ایجاد امنیت برای آنها و محبت به همنوعان، به کار می برند و به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند کوچکترین بی احترامی و مزاحمت و مشکل برای انسانها به وجود آورند تا چه رسد به ظلم به دیگران و غصب حقوق آنها و یا درگیری و جنگ با آنها.

رفتارهای گروههای مورد بحث اخیر یعنی نوع دوم در این مثالها، ناشی از فعالیت شدید و قدرتمند « روح انسانی » در آنها است. این گروه از انسانها تحت مدیریت قوه عقل و تحت آموزشهای پیامبران خدا و معلمان دانشمند و نوعدوست و مصلحان اجتماعی پیرو پیامبران زندگی می کنند. در آنها زندگی جانداری و قوای آن تحت مدیریت « روح انسانی» قرار می گیرد نه حاکم و مسلط بر آن.

تمایلات و خواسته های مربوط به زندگی حسی و جانداری و رسیدن به آن تمایلات، هدف و مقصد زندگی و روح متعالی آنها نیست. البته آنها هم احتیاج به غذا و لباس و مسکن و خواب دارند و از رسیدن به آنها هم لذت می برند، اما آنها لذتهای متعالی دیگری دارند، مثل لذت یک انسان از اطعام نیازمندان و شرکت در امور خیر. لذت از فعالیت های علمی و ایجاد آسایش و رفاه برای دیگران، لذتِ بخشیدن خطاهای دیگران و صرف نظر از مجازات آنها، لذت دوستی ها و محبت ها به مردم، لذت تکریم والدین و بستگان و دوستان و همنوعان.

برترین و متعالی ترین رفتارهای انسانی، ارتباط با خدای سبحان، پروردگار عالمیان و یاد کردن زیاد ازآن ذات قدوس است که اصطلاحاً به آن «ذکر الله» گفته می شود و استمرار و کثرت آن عامل فلاح و رستگاری انسان می باشد و هیچ لذتی هم نمی تواند با آن برابری کند.

همچنانکه خدای سبحان در کتاب آسمانی فرمود:

«وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (الجمعه/۱۰) یعنی: و الله را فراوان یاد کنید، تا بلکه رستگار شوید.

ظهور فراوان رفتارهای مطلوب و متعالی و کریمانه و فضائل عظیم اخلاقی از پیامبران و معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ و شخصیت متعالی و فوق عادی آنها از ناحیه فعالیت شدید روح انسانی در وجود آنها بود. البته آن ذوات مقدسه صاحب یک روح بسیار متعالی خاصی هم بودند که به آن «روح القدس» گفته می شود، و اختصاص به صاحبان مقام نبوت و رسالت و امامت دارد. و شخصیت قدسی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ هم در آن مقام رفیع قرار دارد.

افرادی از انسانهای دیگر هم که تحت تعلیم علمی و اخلاقی خاص معلمان آسمانی قرار گرفته اند و زمینه مساعدی برای تعالی و تقرب به خدای سبحان ـ عزّوجل ـ در آنها وجود داشت به درجات بسیار برتر در کسب فضائل اخلاقی و کرامات انسانی رسیدند و این راه باشکوه همچنان باز است و حرکت در آن امکان پذیر است.

جهت برقراری یک نظام اخلاقی و به جریان افتادن فضائل انسانی دریک جامعه و روی آوردن بیشتر انسانها به اخلاق متعالی انسانی، احتیاج به فعالیتهای گروهی از انسانهای اصلاح طلب و دانشمند و زحمتکش وجود دارد و پیامبران خدا در رأس این گروه از انسانها قرار دارند و معلمان و مربیان آنها هستند. آنها جهت ایجاد یک فرهنگ متعالی در یک یا چند جامعه و جامعه جهانی متحمل سختی ها و مشقت های زیادی شدند و اعمال و رفتارهای مطلوب و ممدوح زیادی انجام دادند و بعضی از آنها در راه ایجاد یک نظام اخلاقی مطلوب حتی جان خود را از دست دادند.

برقراری جوامعی که مبتنی بر فضائل اخلاقی و عدالت و نوعدوستی و روابط اجتماعی متعالی باشد، احتیاج به علمی و اخلاقی فوق عادی دارد که آن علم از طرف پروردگار عالمیان وتوسط سفیران او در بین انسانها یعنی پیامبران به فضای زندگی انسانها فرستاده می شود و آن شخصیت های قدسی با کلام و رفتارهای خود آن فضائل را به انسانها یاد می دهند و در جوامع انسانی به جریان می اندازند.

خدای سبحان زمینه های علمی و اخلاقی مناسبی را هم، در نظام خلقت انسانها و هم، در عالم تشریع و آموزش آنها در جوامع انسانی و صفحات تاریخ حیات آنها به راه می اندازد. آن ذات قدوس که پروردگار همه عالمیان است، از یک نظر دو نوع جریان رحمت در فضای زندگی انسانها برقرار کرده است، یکی از آنها بصورت عادی و در مسیری شناخته شده شبیه یک نهر آب بطور مستمر جریان دارد و مورد استفاده انسانها قرار می گیرد. دیگری در زمانهای خاصی مثل رگباری پرحجم مانند باران بهاری در زمانهای مناسب در مزارع و فضای زندگی انسانها نازل می شود.

ماه عظیم رجب و شبها و روزها و ساعات آن زمان نزول رگباری پرحجم از رحمت و برکات پروردگار عالمیان است. در این ماه جلیل و نورانی انسانها از چند طریق به جریان فوق عادی رحمت و برکات خدای سبحان متصل می شوند.

یکی از راههای اتصال به آن جریان فوق عادی از رحمت و برکات خدای سبحان، «روزه» گرفتن است. و راه دیگر «ذکر الله کثیر» از طریق دعا و درخواست از او بالخصوص دعاهای معین سفارش شده از طرف معلمان آسمانی است.

راه دیگر فراگرفتن کلام خدای سبحان یعنی کتاب آسمانی از طریق تلاوت و تدبر در آن و توجه به معانی و علوم به کار رفته در آن است. و این سه راه مجموعاً به صراط مستقیم خدائی منتهی می شود که معلمان آسمانی یعنی پیامبران خدا و امامان معصوم ـ سلام الله علیهم ـ همراه پیروانشان و اهل ایمان در آن صراط بسوی مقصد اصلی آفرینش و بهشت در سیر و حرکت هستند.

برای فاصله گرفتن از «حیات جانداری» و ورود به فضای «حیات انسانی» احتیاج به امساک از مشتهیات نفسانی وجود دارد و بخش عظیمی از این خواسته با روزه گرفتن تحقق پیدا می کند. لذا در این دو ماه قبل از ماه رمضان یعنی ماه رجب و ماه شعبان سفارش زیادی شده برای روزه گرفتن، یعنی روزه های مستحبی و بعد از این دو ماه و به پایان رساندن این دوره آموزشی و تمرین، زمان مسابقه عظیم و باشکوه نهائی در «ماه رمضان» می رسد، مسابقه ای که در آن امکان دارد همه انسانها و یا اکثر آنها و یا تعداد اندکی از آنها برنده شوند و جوائز گرانبها و عظیمی دریافت کنند و بطور کلی جواز ورود به بهشت را بدست آورند.

این مقاله وقتی منتشر می شود که عمده فرصت های ماه پربرکت رجب از دست رفته و در روزهای آخر آن هستیم و مطالب زیادی درباره «حیات انسانی» و اختلاط آن با «حیات جانداری» باقی مانده که لازم است مورد تذکر و بحث قرار بگیرد، اما دو فرصت بسیار گرانبها در اختیارمان قرار دارد و آن دو عبارتند از:

  1. شب و روز بسیار مبارک مبعث رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یعنی بیست و هفتم ماه رجب
  2. روزهای آخر ماه رجب و زمان ورود به ماه نورانی شعبان، همان ماهی که اتصال به ولایت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و محبت به آن وجود قدسی دارد.

بنابراین حزن و اندوه به پایان رسیدن این ماه جلیل و پربرکت با رسیدن ماه عظیم ونورانی شعبان و سرور ناشی از آن سبب آرامش و اطمینان قلبی شود.

اما درباره شب و روز بعثت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یعنی بیست و هفتم ماه رجب ان شاء الله مقاله مستقلی علاوه بر مقالات ماه رجب نوشته خواهد شد.

امیدواریم با دعا و ذکرالله زیاد و انجام اعمال مخصوص این شب و روز نورانی و پربرکت مشمول عنایات والطاف و برکات فراوان پروردگار عالمیان بشویم وساعات و دقایق این شب و روز با برکات بی پایان و رحمت واسعه الهی را از دست ندهیم. اعمال مخصوص شب و روز مبعث در کتابهای دعا و نیایش جایگاه رفیع و آشکاری دارد مثل کتاب مشهور «مفاتیح الجنان» که سهل الوصول است.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۱۲/۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن