کلام ایام ـ ۴۸۱، بعثت نور قدسی

کلیات

  • شب و روز بعثت آخرین پیامبر خدا به مقام رسالت الهی.
  • سرانجام آن انتظار مبارک به پایان رسید و امین وحی خدای سبحان نازل شد.
  • عطیه ای از عالم ربوبیت به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و عموم انسانها.
  • نزول تدریجی آیات قرآن برای عموم انسانها از روز مبعث شروع شد.
  • مقام قرآن مجید و موقعیت رفیع آن قبل از نزول.
  • قرآن مجید آیتی از خدای سبحان و معجزه اصلی و دائمی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است.
  • آیت الهی بودن و نشأت آن از علم خدای سبحان در مجموع این کتاب آسمانی و اجزاء آن کاملاً آشکار است.
  • با بعثت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عالی ترین مراتب رحمت و برکات خدای سبحان در فضای زندگی انسانها به جریان افتاد.
  • روز اول شروع رسالت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دو یار فداکار در آن راه باشکوه هدایت انسانها با او همراه شدند.
  • نزول آیات اول سوره مدثر درهمان روز اول بعثت.
  • دستورالعمل خدای سبحان به پیامبرش برای شروع برنامه رسالت.
  • معرفی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از معارف پیامبران قبلی به امت های خود بود.
  • پیمان خدای سبحان از پیامبران دربارخ پیامبر خاتم ( صلی الله علیه و آله و سلم )
  • کلامی از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ درباره بعثت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )
  • اوضاع نابسامان فکری و عقیدتی و مجموع زندگی مردم قبل از بعثت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )

*******************************

جریان این نهر پربرکت یعنی ماه رجب منتهی می شود به باغهای بهشتی و در اصل هم جلوه ای است از آن نهری که طبق کلام نورانی امام کاظم ـ علیه السلام ـ در بهشت جریان دارد. در انتهای شب بیست و هفتم این ماه و اول روز آن، وجود مبارک آخرین پیامبر خدای سبحان به مقام رسالت برای عالمیان مبعوث شده است.

او در کوه حرا بود و جدا از دیگران که خواب بودند، منتظر نزول الطاف خاص و مراتب برتر از رحمت و برکات پروردگار عالمیان به فضای حیات انسانها بود. آن وجود مبارک قدسی در هر سال ایامی را در کوه حرا به ذکر خدا و راز و نیاز با او و عباداتی می پرداخت که دیگران ـ جز شخص علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ از آن وضعیت و حالات مخصوص او بی اطلاع بودند.

سرانجام آن انتظار مبارک به پایان رسید و پیک پروردگار عالمیان و امین وحی او و فرمانروای ملائکه یعنی حضرت جبرئیل به حضورش نازل شد و اراده ذات قدوس الله را ـ عزّوجل ـ به آن وجود قدسی اعلام کرد و آن مأموریت عظیم و پربرکت به او ابلاغ شد. او از همان ساعت عهده دار رسالتی برای همه عالمیان شد و به مقام رسالت و نبوت مبعوث گردید.

پیک وحی و امین پروردگار عالمیان اولین بخش از کلام خدای سبحان و آیات کتاب آسمانی را به آن حضرت ابلاغ کرد و آن پیام مشتمل بود بر چند آیه از قرآن که لازم بود رسول رب العالمین دریافت کند، عطیه ای از عالم ربوبیت و خدای غنی کریم به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و عموم انسانها. خدای سبحان در آن بخش از کلام و پیام خود فرمود:

« اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ـ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ـ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ـ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ـ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ » ظاهراً مراد از قرائت در اولین آیه کریمه نازل شده، دریافت و بخاطر سپردن است و نه قرائت به معنی عرفی.(۱)

نزول تدریجی قرآن برای انسانها و در سطح فهم عادی آنها، با این چند آیه شروع شد. و البته قرآن مجید نزول نوع دیگری هم دارد که درسطح ادراک فوق عادی رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آن گروه از خاندان رسالت می باشد که از آن ذوات مقدسه در آیاتی از قرآن مجید باعنوان «مطهرون» یاد شده است. بطوریکه خدای سبحان فرمود:

« انَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ـ فِى کِتَابٍ مَّکْنُونٍ‏ ـ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ـ تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ »(الواقعه/۷۷ ـ ۸۰) درباره «نزول دفعی» و مجموع قرآن که درماه مبارک رمضان و در شب قدر انجام گرفته در بعضی از مقالات قبلی، بالخصوص مقالات مربوط به ماه مبارک رمضان، توضیحاتی ذکر شد و در این بخش قطعه ای از یک مقاله را در این زمینه نقل می کنیم:

« نظریات دانشمندان عادی انسانی در رشته‌های مختلف علمی و در سخنان و نوشته های آنها یا در سطحی عادی و پائین قرار دارد که قابل استفاده برای عامه مردم می باشد و یا در سطحی برتر که فهم و درک آنها اختصاص به دانشمندان و اهل تحقیق در علوم دارد و فقط قابل استفاده برای آنها می باشد. لذا گفته ها و نوشته های نوع اول که برای عامه مردم در نظر گرفته می‌شود برای دانشمندان و اهل فهم و درک برتر تازگی و جاذبیّت نخواهد داشت و قابل استفاده نخواهد بود. همچنین سخنان و نوشته هائی که دارای بار علمی برتری است و بطور کلی نظریات علمی دانشمندان متعمّق و پژوهشگران متبحّر غالباً برای عامه مردم قابل فهم و درک و استفاده نخواهد بود! و به راحتی قابل مشاهده است که غالب کتاب های نوشته شده توسط محقّقان و پژوهشگران متعمّق و متبحّر قابل استفاده برای عامه مردم نمی باشد و فقط عده قلیلی از دانشمندان از آنها بهره مند می شوند.

 اما قرآن‌مجید تنها کتابی است- حتی بین کتاب های آسمانی- که متناسب با قدرت فهم و درک همه طبقات از انسان ها پدید آمده و تنظیم شده است و برای همه مردم اعمّ از آنهائی که در سطح پائین تری از قدرت فهم و درک و تحصیلات علمی و استعداد هستند و یا صاحبان قدرت فهم و درک برتر و صاحبان علم و پژوهشگران متعمّق.

 بالاتر از آنها، مرتبه خاصّ بسیار متعالی از علوم در این کتاب آسمانی متمرکز شده است که فهم و درک آنها اختصاص به صاحبان مقام عصمت یعنی پیامبران خدا و امامان معصوم یعنی صاحبان «علم لدنّی» دارد.

 سرانجام اینکه قرآن مجید یک مرتبه متعالی قبل از نزول دارد که راه یافتن به آن مرتبه برای عامه انسان ها و حتی دانشمندان عادی بشری امکان پذیر نیست و فقط گروه معینی از انسان ها به آن مقام راه دارند! که در قرآن مجید از آنها با کلمه «مطهّرون» ذکری به میان آمده و آنها ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) هستند. خدای سبحان در این زمینه می فرماید:

«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ـ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ـ لَا يمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ـ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ»( الواقعه/ ۷۷ ـ ۸۰) یعنی: آن قرآنی است گرانقدر [و رفیع] در کتابی [و مقامی] برتر [از افق ادراکات عادی انسانها] قرار دارد ـ و انسان ها دسترسی به [عمق حقایق و معارف و معانی] آن را ندارند، جز مطهرون ـ و آن صورت تنزیلی پیدا کرده از طرف پروردگار عالمیان [و در نتیجه مراتبی از حقایق آن قابل درک انسانهای عادی قرار گرفته است]

 پس طبق اشاره ای در این آیات، قرآن کریم قبل از نزول در مقامی قرار دارد که دسترسی به آن مرتبه از علوم و حقایق آن و بطور کلی آن مقام برای انسان ها امکان پذیر نیست و فقط گروهی از آنها که دارای مقام علمی و معرفتی خاصّی هستند و علم و درک و معرفت آنها خالص است و آمیخته با هیچگونه جهلی نیست. اما پروردگار عالمیان- عزّوجلّ- این قرآن را در حالیکه در «کتابی مکنون» و مقامی بسیار رفیع قرار دارد، در حدّ فهم انسان های عادی نازل فرموده تا آنها هم از علوم و معرفت موجود در آن بهره مند شوند! و البته آن مقام قبل از نزول هم که در «کتاب مکنون» قرار دارد، دائماً برقرار است و «مطهّرون» بطور مستمر به آن مقام از قرآن توجه دارند و به آن متصل می باشند و انسان‌های عادی هم می‌توانند از علم و معرفت خاصّ آن گروه در حدّ توان ادراکی خود بهره‌مند شوند.

 مجموعاً بصورتی لطیف از این آیات و بطور صریح تر از آیات دیگر قرآن و بصورت تفصیلی از سخنان و رفتارهای آن گروه خاص از انسان ها یعنی «مطهّرون» برمی آید که در قرآن مجید علوم و معانی بی پایانی بصورتی بدون شبیه و نظیر متمرکز شده، بطوریکه انسان ها هر نوع نیاز علمی و معرفتی و اخلاقی پیدا کنند پاسخ سؤالات و خواسته های خود را یا در ظاهر کلمات و الفاظ آیات یا معانی باطنی آنها خواهند یافت. همان معانی باطنی که قابل ادراک برای «مطهّرون» می باشد.

علت اصلی ناتوانی انسان ها از آوردن کتابی مثل قرآن

قرآن مجید بارها کسانی را که در آسمانی بودن آن شک داشتند و بطور کلی منکران خود را به معارضه و مقابله علمی دعوت کرده است و به این کار تحدّی گفته می شود. موضوع تحدّی قرآن در تاریخ مشهور است و از زمان نزول آن و شروع دوره نبوت و رسالت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- بین انسان ها جریان داشته است و در قرآن مجید ادعا شده است که اگر همه انسان ها و موجودات دیگر جمع شوند و با یکدیگر همکاری کنند نخواهند توانست کتابی مثل قرآن پدید آورند. بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا»(الإسراء/۸۸) یعنی: بگو اگر انس و جنّ اجتماع کنند (با یکدیگر همکاری کنند) و بخواهند کتابی نظیر همین قرآن بیاورند بر این کار قادر نخواهند بود اگرچه بعضی پشتیبان بعضی باشند.

علت اصلی این ناتوانی محدودیت علم بشری است. یعنی این کتاب از علم نامحدود خدای سبحان نشأت گرفته است و در آن مجموعاً علم نامحدودی بکار رفته است و طبعاً از علم و قدرت محدود انسانی یک اثر علمی نامحدود پدید نخواهد آمد. تذکر این نکته هم ضروری است که نه تنها علم بکار رفته در قرآن مجید نامحدود است بلکه روش و اسلوب بکار رفته در آن هم احتیاج به علم و قدرت نامحدودی دارد. و همین روش خاصّ قرآنی امکان بهره برداری سطوح مختلفی از انسان ها را از آن برقرار کرده است.»(۲)

در آن فضای نورانی قدسی و در آن حادثه مبارک، نزول آخرین کتاب آسمانی شروع شد.

قرآن مجید علاوه بر اینکه مشتمل بر برنامه هدایتی انسانها بسوی مقصد اصلی آفرینش و راهنمای آنها در سرتاسر جاده زندگی حقیقی است، آیتی از خدای سبحان و معجزه اصلی و دائمی پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد و معجزه و دلائل اثبات مقام رسالت و نبوت آن حضرت برای همه زمانها و همه عالمیان است. نشانه های الهی بودن در این کلام مبارک برای انسانها آشکار است، چه عامه مردم و چه دانشمندان متخصص و متبحر در رشته های مختلف علمی.

آیت الهی بودن و نشأت آن از علم خدای سبحان در مجموع این کتاب آسمانی و همچنین اجزاء آن کاملاً آشکار است حتی در حد یک سوره کوچک. جاذبه های کلام خدای سبحان و تجلی آنها در رفتارها و اخلاق و شخصیت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ شنوندگان را طوری مجذوب خود می کرد که حتی مخالفان دین خدا هم بطور مکرر به آن اعتراف می کردند.

با بعثت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عالیترین مراتب رحمت و برکات خدای سبحان در فضای زندگی انسانها به جریان افتاد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با چند عدد از جواهرات قدسی و مأموریت و منصب باشکوه رسالت به شهر مکه برگشت، دیگر او ناچار نبود تنها و جدا از دیگران در راه بسوی پروردگار عالمیان و ساحت قرب او حرکت کند.

همان ساعات اولیه روز و برگشتن به خانه و در داخل خانه دو یار سفر با او همراه شدند. اولین ایمان آورنده به رسالت او از مردان وجود شریف علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ و از بانوان حضرت خدیجه ـ سلام الله علیها ـ همسر فداکار او بود.

کلام ایام ـ 485، اجتماع دو نهر عظیم سرشار از برکات
بخوانید

جامعه دینی در آن روز از سه نفر تشکیل یافت. وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعد از یک دوره یک ماهه اقامت در کوه حرا و برگشت به خانه در حال نوعی انتظار به استراحت کوتاهی پرداخت و در حال استراحت، فرشته وحی مجدداً در نزدش حاضر شد و دومین قطعه از جواهرات قدسی را برای او آورد و آیات اول یک سوره از قرآن مجید را بر او خواند. کلام خدای سبحان مشتمل بر دستور العمل برای شروع برنامه رسالت بود. خدای سبحان در این آیات خطاب به رسول گرامی خود فرمود:

« یَآ أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ـ قُمْ فَأَنذِرْ ـ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ـ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ـ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ ـ وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ ـ وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ » (المدثر/۱ ـ ۷) تفسیر این آیات از سوره مدثر در بخش «آموزشهای آسمانی» شماره ـ  ۲۴ تا ۳۰ بیان شد و علاقه مندان می توانند به آن مقالات مراجعه کنند.

آیات کریمه فوق مشتمل بر دستورالعملی بود برای پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نحوه آموزش انسانها و در آنها اشاره ای شده به توحید خدای سبحان و هشداری برای نجات انسانها از مجازات اعمالشان وسرانجام توحید در عبودیت برای پروردگار. بعثت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بعنوان خاتم پیامبران از معارف تمامی شریعت های قبلی و آموزشهای پیامبران به امت ها بوده و دارای اهمیت بسیار زیاد و خدای سبحان از پیامبران خود در این زمینه پیمانی گرفته بود. در توضیح این موضوع بخشی از یک مقاله قبلی را در اینجا نقل می کنیم و این بخش از آن مقاله در حقیقت تفسیری است به کلامی از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ که در یکی از خطبه های خود فرموده است.

«إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ» (۳) ـ  یعنی تا اینکه خداوند سبحان محمد رسول الله را ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ برای انجام وعده خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث فرمود،در حالیکه از پیامبران  قبلی در مورد او پیمان گرفته بود[که به او ایمان بیاورند و ظهورش را به پیروان خود بشارت دهند] و در حالیکه علاماتش مشهور و میلادش شریف و ارزشمند بود.

موضوع معرفی وجود مبارک پیامبر اکرم حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و بعثت و ولادت شریف او در معارف شریعت های قبلی و پیمان  خداوند از پیامبران درباره معرفی آن حضرت به امت های خود موضوع بسیار شگفت انگیزی است. یعنی مثلاً حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مثل همه پیامبران از طرف خداوند جهت معرفی آن حضرت مأموریت داشت در حالیکه بنا بود بیش از هزار سال بعد از او پیامبر صاحب شریعت دیگری یعنی حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ ظهور کند و برای انسان ها شریعت جدیدی بیاورد! و چند صد سال بعد از حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ هم بنا بود پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به نبوت مبعوث شود و آخرین شریعت و آخرین کتاب آسمانی را برای انسان ها بیاورد، لذا فاصله بین حضرت موسی ـ علیه السلام ـ و رسول اکرم  ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نزدیک به دو هزار سال بود. حال باید دید چه حکمتی در معرفی آخرین پیامبر و اوصاف شریف آن حضرت با آن اهمیت خاص وجود داشت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ  برای معرفی آن حضرت و بیان اوصافش به امت خود مأموریت می یابد. و همچنین پیامبر صاحب کتاب و شریعت بعدی یعنی حضرت عیسی (علیه السلام )  به همین صورت و پیامبران قبل از آن ها . یعنی وقتی بنا بود مثلاً چند هزار سال بعد از یک پیامبر صاحب شریعت مثل حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و قبل از او حضرت نوح ـ علیه السلام ـ پیامبر صاحب شریعت دیگری یعنی وجود مبارک حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ظهور کند، معرفی آن حضرت در بین آموزش های پیامبران و حتی کتاب های آسمانی آن ها باید دارای حکمت خاص و علت بسیار مهمی باشد.

در این جهت می شود گفت: درست است که پیروان هر پیامبر صاحب شریعت تا زمان ظهور پیامبر صاحب شریعت بعدی امت او محسوب می شوند و لازم بود از آن زمان به بعد به پیامبر بعدی ایمان بیاورند. اما عده ای از پیروان ادیان آسمانی به این سفارش پیامبری که مدعی پیروی از او بودند، ایمان نیاورند. اما در عین حال تصور می کردند که پیرو پیامبر قبلی و از امت او هستند. بعنوان مثال: پیروان حقیقی حضرت  موسی ـ علیه السلام ـ  لازم بود طبق دستور و توصیه آن حضرت به پیامبر بعدی یعنی حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ ایمان بیاورند و از آموزشها و احکام شریعت او پیروی کنند و در آن صورت از امت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ محسوب می شدند. اما وقتی عده ای از آن ها به این دستور حضرت موسی ـ علیه السلام ـ اعتناء نکردند و دین داری را مطابق هواهای نفسانی خود ادامه دادند، دیگر پیرو حضرت موسی ـ علیه السلام ـ محسوب نمی شوند، بلکه چون با او مخالفت کرده و از دستورات و سفارشات او سر پیچی کرده اند، در حقیقت از مخالفان او می باشند.

 به همین صورت پیروان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ هم تا زمان ظهور آخرین پیامبر خدا از امت عیسی ـ علیه السلام ـ محسوب می شدند اما از آن زمان به بعد یعنی زمان ظهور آخرین پیامبر و نزول آخرین کتاب آسمانی مؤظف و  مأمور به پیروی از آن حضرت بودند و طبعاً آن عده از مسیحیان که به پیامبر آخری ایمان آوردند، در حقیقت پیرو حضرت عیسی – علیه السلام – می باشند و در غیر این صورت از مخالفان آن حضرت خواهند بود، نه پیرو دین او!

اما در مورد پیروان حقیقی این دو پیامبر خدا می شود گفت: چون آنها به زمان ظهور آخرین پیامبر نزدیکتر بودند و کتاب های آسمانی آنها هم اگرچه به صورت تحریف یافته، باقی است حکمت ذکر نام و اوصاف شریف حضرت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در آموزش های شریعت های آن دو و در کتاب آسمانی آنها با آن اهمیت خاص، ایمان آوردند پیروان آن دو شریعت به آخرین پیامبر خدا و صورت حقیقی و کامل دین خدا بود.

یعنی در زمان های بعد از ظهور پیامبر خاتم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و زمان ما، عده زیادی مردم خود را پیرو حضرت عیسی – علیه السلام – می دانند و عده کمتری مدعی پیروی از حضرت موسی – علیه السلام – هستند و به حضرت عیسی – علیه السلام – و نه به پیامبر خاتم حضرت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – ایمان نیاوردند و طبعاً این وضعیت در علم خدا قرار داشت؛ لذا جهت ارشاد این عده از بندگان خود و هدایت آنها به طرف شریعت کامل، که تصدیق کننده کتاب های آسمانی قبلی هم هست، موضوع ظهور خاتم پیامبران – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در کتاب های دینی آنها و در شریعت پیامبران آنها با صراحت و اهمیت زیادی مطرح شده است.

اما این موضوع در مورد پیروان پیامبران قبلی مثل حضرت ابراهیم و قبل از او حضرت نوح – علیهما السلام – در حد پیروان آن دو شریعت بعدی مورد ابتلاء نیست – یعنی بعد از ظهور پیامبر خاتم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در روی زمین عده قابل توجهی از انسانها که مدعی پیروی از حضرت نوح یا حضرت ابراهیم باشند، وجود نداشته اند و اکنون هم وجود ندارند و کتاب آسمانی آن پیامبران هم باقی نمانده و در دسترس نیست. پس علت ذکر نام و اوصاف شریف پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در شریعت و آموزش های آن پیامبران باید مورد بحث قرار بگیرد.

می شود گفت:لازم بود پروردگار عالمیان در هر زمانی شریعتی را که برای مردم آن زمان در نظر گرفته بود کامل کند و نقصی در آن وجود نداشته باشد. البته مراد کامل بودن معارف شریعت ها نسبت به زمان معین و با در نظر گرفتن نیازهای محدود آن زمان و استعدادهای مردم. و سرانجام صورت کامل حقیقی برای تمام زمان ها و نیازها و استعدادهای متحول انسانها را توسط آخرین پیامبر و آخرین کتاب آسمانی به عموم انسانها عرضه کرد  اما شریعت های آسمانی قبلی و آموزش های پیامبران قبلی در صورتی کامل محسوب می شد که موضوع توجه به ضرورت تحول شریعت ها و ظهور پیامبر آخری در آنها ذکر شود  لذا موضوع تحول رو به کمال نهایی شریعتها و ظهور آخرین پیامبر جزء معارف آنها محسوب می شد. یعنی اگر یک محقق و پژوهشگر در مورد ادیان (شریعت های آسمانی) در هر حالی که هنوز آنها آشنا نشده و به آنها ایمان نیاورده، بخواهد مطالعه و تحقیقی بعمل آورد. این سیر استکمالی را در مورد آنها بیابد و سرانجام اینکه شریعت های آسمانی با وجود عقیده به صورت استکمالی آنها و رسیدن به مرحله نهایی کامل تلقی خواهد شد و جاذبه لازم را در قلوب انسان ها ایجاد خواهد کرد. پس عدم توجه به صورت کامل شریعت ها و آخرین پیامبر خدا  نقصی عظیم در آنها تلقی خواهد شد.»(۴)

امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در ادامه کلام خود درباره موضوع بعثت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و وضعیت فکری و عقیدتی مردم آن زمان و بطور کلی نحوه زندگی آنها فرمود:

« و أَهْلُ اَلْأَرْضِ یوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اِسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَی غَیرِهِ َهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکانِهِ مِنَ اَلْجَهَالَةِ »(۵) یعنی: در آن روزگاران که خداوند ذوالجلال خاتم الانبیاء را برانگیخت، مردم روی زمین مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرق در پیچاپیچ طرق درهم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند. گروهی از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش می کردند و گروهی دیگر در اسماء مقدسش الحاد می ورزیدند. جمع دیگری با نام های الهی اشاره به موهومات و موجودات پست می نمودند. خداوند سبحان آنان را به وسیله پیامبر اکرم از گمراهی ها نجات داد و با موقعیت والائی که به او عنایت فرموده بود، آن گمشدگان را از سقوط به سیه چال جهالت رها ساخت.(۶)

مردم امروز جهان در وضعیتی بسیار آشفته در انواعی از زندگی پردرد و رنج و نا امنی ها و تشتت فکری عمیق گرفتار شده اند و روز به روز به حجم فشارها و ناامنی ها و فقرها و محرومیت ها و جنگ و کشتار افزوده می شود. لذا مردم امروز جهان بیشتر از زمان های دیگری احتیاج به آموزش های پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دارند که مشتمل بر معارف شریعت های قبلی و کتابهای آسمانی آنها است و معارف کامل دین خدا.

امید است دانشمندان دلسوز برای انسانها و اهل تفکر و تحقیق بامطالعات گسترده حقایق رفیع دین خدا را از منابع اصلی یعنی کتاب خدا و آموزشهای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم – و دیگر معلمان آسمانی، شناسائی و به مردم عرضه کنند و سبب یک تحول علمی جهانی شوند.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۱۲/۱۱

پاورقی ها:

۱ـ درباره معانی دقیق و تفسیر لعظی این آیات در بخش آموزشهای آسمانی، شماره ـ ۱۹، وارد یک بحث تفصیلی و استدلالی شدیم و علاقه مندان می توانند به آن مقاله مراجعه کنند.

۲ـ وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، کلام ایام ـ ۳۳۶، ماه رمضان و جایگاه آن در فرهنگ قدسی.

۳ـ نهج البلاغه، خطبه اول

۴ـ همان، کلام ایام ـ ۱۹۳، امواج برکات خداوند در ماه رجب.

۵ـ نهج البلاغه، خطبه دوم

۶ـ نهج البلاغه، ترجمه علامه محمد تقی جعفری ص ۵۵.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن