۲۶۸- آیا می شود خشونت ها و کارهای خلاف اخلاق دینی را توجیه شرعی کرد؟!

db7368a4dbf539345401185a32360df1_XL

کلیات

*آیا اعمال دینی در موقع عمل و اجراء با خشونت همراه است؟!

* رفتار پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با دشمنان خود بعد از سلطه نظامی بر آنها و عفو عمومی آنها.

*سفارش پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در جنگ بدر مبنی بر جلوگیری از کشتن بعضی از افراد سپاه دشمن.

*رفتار کریمانه امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ با قاتل خود و سفارش و به فرزندان برای خود داری از ترساندن او.

* درمعارف دینی فقط آیات قرآن مجید و سخنان و رفتارهای حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ حجت شرعی محسوب می شود.

*فقیه و مجتهد شرعاً نمی تواند نظریه ای مخالف نصّ صریح و قطعی  دینی ابراز کند.

* اجتهاد مقابل نظریه آشکار و صریح دینی، کاری خلاف شرع است.

* اجتهاد یک فقیه در اموری جایز است که نظریه صریح و قطعی دینی در مورد آنها وجود ندارد.

* * * * * * * *

سؤال: اینکه خشونت در اخلاق دینی جائی ندارد،  هر چند از نظر تبلیغاتی جذاب است، ولی وقتی به عمل می رسد، خیلی با واقعیت ها تطابقی ندارد هر چند روحانیون خشونت ها را توجیه می کنند! مثلاً اسمش را عوض می کنند، یا اینکه به شخص و گروه مقابل اتهاماتی می زنند تا اِعمال خشونت روی آن طرف مقابل مشروع جلوه داده شود، اما یکی از موفقیت های رشد اسلام همین بوده که در حرف و تئوری رمانتیک و لطیف است. ولی در موقع عمل و اجرائی شدن خشن عمل می کند. مثال های متعددی وجود دارد، ولی یکی از توجیهات این است که مرجع تقلید مجتهد است و اجتهاد دارد، و می تواند فتوا دهد بر اساس بینش خودش، یعنی دوست داشته مثلاً فتوای قتل یک نفر یا یک عده را هم داده، متأسفانه پیروان این مراجع هم سؤال نمی پرسند. (با اندکی تلخیص و ویرایش)

پاسخ:  این سؤال شما در ارتباط با پاسخ سؤال شماره ۲۷ در همین وبسایت نوشته شده،

در ضمن پاسخ به این شبهه و این سؤال متوجه شدیم که قبلاً اصل آن در پخش پرسش و پاسخ مطرح شده و ما به آن جواب  مفصلی در چند مقاله دادیم اما در عین حال مجدداً اصل موضوع را تحت عنوان دیگری مورد بررسی قرار می دهیم و به شبهه مطرح شده با توضیح و شرح متفاوتی  بصورت فشرده و خلاصه پاسخ می دهیم تا جهات دیگری از این شبهه روشن تر شود. و توصیه می کنیم پاسخ قبلی به این شبهه که تحت شماره های   228  تا ۲۳۲ در همین بخش منتشر شده مورد توجه و مطالعه مجدد قرار بگیرد.

 

اولاً: از دقت شما روی مطالب و مقالات منتشر شده تشکر می کنیم ثانیاً: سؤال را بطور مستقل جواب می دهیم و اگر کسانی تمایل به اطلاع از زمینه سؤال داشتند می توانند به سؤال و پاسخ فوق الذکر مراجعه فرمایند!

در پاسخ همین سؤال عرض می کنیم:

اینکه قبلاً گفته شده که خشونت در اخلاق دینی جائی ندارد، یک حقیقت ثابت شده و قطعی است و نه تبلیغ و نه یک موضوع غیر محقّق و رویائی! این حقیقت برای کسانیکه آشنائی مختصری با تاریخ دین خدا و رفتارهای پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و ائمه معصومین- علیهم السلام- دارند، کاملاً آشکار و مسلّم است. این موضوعی است که دانشمندان محقّق در تاریخ ادیان حتی عده زیادی که پیرو شریعت های قبلی بودند، به آن اعتراف کرده اند! و این حقیقت آشکار برای دانشمندان واقع نگر و منصف مطلبی، جا افتاده است.  

ما می پرسیم آیا رفتار پیامبر اسلام- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با دشمنان خود بعد از تسلّط نظامی بر آن ها در جریان فتح مکه و بخشیدن همه آن ها و عفو عمومی که در شهر اعلام شد، با واقعیات تطابق ندارد؟! یا سفارشات آن حضرت به افراد سپاه خود، در مورد خودداری از خشونت با دشمنان حتی در میدان های جنگ(۱) و خوشرفتاری و ملاطفت با اسیران، و آزاد کردن تدریجی آن ها!

رفتارهای کریمانه زیادی در تاریخ زندگی پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با انسان ها حتی مخالفان و دشمنان آن حضرت نقل شده است. بطوریکه در یکی از خطرناک ترین جنگ ها که جنگ بدر بود و با حمله سپاه مشرکان به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و پیروانش انجام گرفت، آن بزرگوار به پیروان خود و افراد سپاه خود می فرمود که عده ای از افراد دشمن در اصل تمایلی به جنگ نداشتند و آن ها را برای شرکت در جنگ تقریباً مجبور کرده اند و توصیه می فرمود که از کشتن آن ها خودداری کنند! در کدام منطقه از زمین و در چه تاریخی و کدام جنگی چنین وضعیتی پیش آمده که رهبر و فرمانده یک سپاه در حال شروع جنگ، افراد سپاه دشمن را مورد ملاطفت قرار دهد و توصیه کند که از کشتن افراد دشمن خودداری کنند، در حالیکه آن افراد اسلحه به دست گرفته و به قصد شروع جنگ و کشتن خود آن حضرت و پیروانش از مسافت دوری آمده بودند.

آیا رفتار امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- با قاتل خود و سفارش به فرزندان که کاری نکنند که او دچار ترس و وحشت و اضطراب بشود! و اینکه به او غذای مطلوب بدهند! یک موضوع رویائی است و با واقعیت ها تطابقی ندارد، یا حقیقتی ثابت شده و مورد اعتراف همگان حتی دشمنان آن بزرگوار؟! رفتارهای همه امامان معصوم و همه پیامبران هم همینطور بود و آن بزرگواران به همه جهات اخلاق دینی هم در کلام و هم در عمل متعهد بودند.

اما در معارف دینی فقط آیات قرآن و سخنان و رفتارهای حضرات معصومین- علیهم السلام- حجّت شرعی محسوب می شود و فقط از آن ها می شود بطور کامل دفاع کرد. و در سخنان و رفتارهای غیر معصوم در هر مرحله ای از علم و تقوا که باشند امکان خطا وجود دارد. یعنی سخن و رفتار غیر معصوم حجت شرعی محسوب نمی شود.

دیگر اینکه اخلاق و احکام دینی معیارهای معین و شناخته شده ای دارد و کار خلاف اخلاق دینی با عوض کردن اسم آن و اتهام زدن به یک شخص و یا گروه مخالف، جنبه شرعی پیدا نمی کند، کار خلاف شرع بطور کلی ممنوع و ارتکاب آن عملی حرام است، و از هر کسی صادر شود فرقی نمی کند، حتی اگر به فرض محال کار حرامی از یکی از پیامبران خدا هم سر بزند، باز کاری خلاف شرع محسوب می شود و مجازات خدا را در پی خواهد داشت. البته در عقیده شیعه همه پیامبران خدا معصوم بودند و هرگز از هیچکدام از آن بزرگواران هیچ گناهی صادر نشده است.

اما اینکه نوشته اید: «یکی از موفقیت های رشد اسلام همین بوده که در حرف و تئوری رمانتیک و لطیف است، ولی در موقع عمل و اجرائی شدن، خشن عمل می کند» طبعاً منظور شما یکی از عوامل موفقیت و رشد اسلام است! اما بطور کلی واقعیت جریان این نیست، بلکه عامل اصلی موفقیت دین خدا و انتشار و رشد سریع آن محتوای علمی و رفتارهای کریمانه و مطلوب و جاذبه های اخلاقی پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و جانشینان معصوم آن بزرگوار بوده است. و در ادامه این بحث ما،دلائل مستدلی علاوه به آنچه اشاره شد برای این موضوع ذکر خواهیم کرد! ان شاء الله تعالی.

احکام دین خدا و اخلاق و عقاید و بطور کلی همه معارف آن از زمان شروع دعوت پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بطور مستمر از ناحیه مخالفان و همچنین از ناحیه افراد محقق و دانشمندان منصف و بی غرض مورد بررسی و تحقیق و نقد قرار گرفته است! و چنین مطلبی از هیچ دانشمند محقق واقع گرائی نقل نشده است و این نظریه، مطلب مستند و مستدلی نیست.

در این بخش جهت روشن ترشدن موضوع بخشی از مقاله ای را که قبلاً منتشر شده عیناً نقل می کنیم: (۲)

کلام ایام - 374، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام حسن مجتبی (علیه السلام)
بخوانید

«در مورد گسترش سریع دین توحیدی به ذکر نظریات چند تن از دانشمندان غیر مسلمان اکتفاء می کنیم (۳)  

دکتر گوستاولوبون فرانسوی می گوید:معجزه پیامبر اسلام این بود که توانست پیش از مرگ خود قافله ی پراکنده عرب را گرد هم آورد، و از این کاروان سر گردان و پریشان، ملت واحدی تشکیل دهد بدان سان که همه را در برابر یک دین خاضع کرده فرمانبر و مطیع یک پیشواز گرداند… شکی نیست که حضرت محمد از زحمات خود نتایج و بهره هایی گرفت که هیچ یک از ادیان قبل از اسلام و از آن جمله دین یهود و نصارا، چنین بهره هایی نصیب آنان نگشت و از این رو آن حضرت حق بسیار بزرگی به گردن اعراب دارد… ما اگر بخواهیم ارزش اشخاص را به کردار و آثار نیکشان بسنجیم به طور مسلم حضرت محمد بزرگ ترین مرد تاریخ است…ما این دین بزرگی را که او آورد و مردم را بدان دعوت کرد، برای پیروانش یکی از نعمت های بزرگ خداوندی می شماریم.(۴) توماس کارلایل مستشرق انگلیسی می گوید:خداوند عرب را به وسیله اسلام از تاریکی ها به سوی روشنائی ها هدایت نمود و در پرتو آن، ملت خموش عرب را در آن سرزمین مرده، زنده کرد در حالی که عرب از آغاز آفرینش چون گروهی بی نام و نشان و بیابان گر و تهیدست نبودند که در بادیه به سر می بردند، نه صدایی از آنان بر میخواست و نه حرکتی از آنان محسوس بود.خداوند وقتی که پیامبری را با نور وحی و رسالت، برای هدایت آن ها فرستاد، گمنامی را به شهرت، حیرت و سر در گمی را به بیداری، پستی را به سر فرازی، عجز و ناتوانی را به نیرومندی و جرقه را به شراره تبدیل کرد.نور او همه جا تابید، روشنائی او همه جا را فرا گرفت و شعاع هدایت او شمال و جنوب و شرق و غرب جهان را به هم پیوست به طوری که هنوز یک قرن از ظهور اسلام نگذشته بود که حکومت اسلامی یک پای در هند و یک پای دیگر در اندلس نهاد. (۵) ویل دورانت می نویسد:…. در آن هنگام کسی به خواب هم نمی دید که یک قرن بعد، این مردم خانه به دوش نیمی از متصرّفات آسیایی دولت روم، همه ی ایران و مصر و بیشتر شمال آفریقا را بگشایند و به سوی اسپانیا پیش تازند. به راستی این نمود تاریخی که از عربستان طلوع کرد و در نتیجه آن اعراب بر نیمی از حوزه مدیترانه تسلّط یافتند و دین اسلام را در آن جا بسط دادند از عجیب ترین حوادث اجتماعی قرون وسطی است. (۶)

اما اینکه شما نوشته اید« هرچند روحانیون خشونت ها را توجیه می کنند» و اینکه نظر بعضی از پیروان مراجع تقلید را نوشته اید که مرجع تقلید مجتهد است و اجتهاد دارد و می تواند فتوا دهد بر اساس بینش خودش، یعنی دوست داشته باشد مثلاً فتوای قتل یک نفر یا یک عده را هم بدهد!

عرض می کنیم: آنچه در معارف دین خدا حجت شرعی محسوب می شود آیات قرآن و سخنان و رفتارهای ذوات مقدسه معصومین ـ علیهم السلام ـ است ـ همچنان که به آن اشاره شد ـ اما نقش فقیه و مرجع تقلید کشف حکم خداوند و نظریات دینی از منابع اصلی آن یعنی کتاب و سنت است. جائی که یک مطلب قطعی و آشکار در احکام خداوند وجود دارد چه در آیات قرآن و چه در سنت معصومین (علیهم السلام) که  ـ به آن در عرف فرهنگ دینی«نصّ» گفته می شود ـ که تکلیف روشن است! یعنی: نظریه دین توحیدی آشکار است و فقیه و مرجع تقلید نمی تواند در آن موارد غیر از نظریه آشکار دینی نظریه دیگری داشته باشد! و اگر یک فقیه درکلام خود چه در تدریس ها و چه در کتابها و رساله های مربوط به احکام و باصطلاح توضیح المسائل و چه در فتوای ها، مطالب منصوص را بیان می کند، این کار جهت تصریح به موضوع با بیان قطعیت آن و یا تذکر موضوع است. البته در مورد «نص» مباحثی در علم اصول فقه قرار دارد که مسائل تخصصی است و در این بحث وارد آن نمی شویم. و فقط متذکر اصل موضوع می شویم.

عمده نظرات دینی  از نوع منصوص می باشندکه نظر فقیه و مرجع تقلید یا دیگران در مقابل آنها اعتباری ندارد. و اجتهاد در مقابل آنها کاری نادرست و خلاف شرع است. البته ممکن است یک فقیه وارد این منطقه ممنوع الورود هم بشود و یا نظریه و فتوائی صادر کند که کاملاً مخالف نصوص دینی است. یعنی : این کار محال و غیرممکن  نیست، اما در عقاید شیعه بطورکلی اجتهاد مقابل نص کاری است      خلاف شرع و  طبعاً نباید آن کار را توجیه شرعی کرد.

یکی از دانشمندان بزرگ شیعه در زمان ما مرحوم سید شرف الدین عاملی (۷)  کتابی بنام «النص والاجتهاد» نوشته که ترجمه آن بنام «اجتهاد در مقابل نص» در ایران چاپ و منتشر شده است. او در این کتاب یک صد مورد از کارهای خلاف نص خلفای ثلاثه (ابوبکر ـ عمر ـ عثمان) را جمع آوری کرده که مقابل نص صریح قرار گرفته و همچنین بدعت هائی را که خلفای مذکور در دین خدا گذاشتند. این کارها و امثال آنها را که نمی شود به حساب دین خدا گذاشت. طبعاً وقتی صاحبان قدرت و حکومت کاری را بنام دین مقرر می کنند عده ای از علماء هم آن کارها را تایید و تصدیق می کنند. حتی اگر آن کار خلاف صریح دین خدا باشد! و این نوع رفتار کاملاً مخالف دین خدا است و قابل دفاع نمی باشد و بلکه مسلمین طبق وظیفه شرعی لازم است مخالفت خود را با آن نظریات اعلام کنند، حتی اگر نتوانند جلو آنها را بگیرند.

البته تذکر یک نکته هم ضروری است و آن اینکه امکان دارد یک فقیه و مجتهد در تشخیص نظریه دینی اشتباه کند و فتوا و نظریه دینی او مطابق قوانین شرعی نباشد و این موضوع غیر ممکن نیست. البته این قبیل موارد در عرف فرهنگ شیعه اندک است.

نکته دیگر اینکه وقتی شخصی در مورد معارف دینی نظری ابراز  می کند، لازم است در آن زمینه مطالعات لازم را انجام دهد و به اطلاعات اندک آن هم از رفتارهای بعضی از مردم و حتی علما اکتفا نکند. آشنائی با سیره شریف رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ می تواند این نوع مشکلات را هم برطرف کند.

الیاس کلانتری

۱۳۹۷/۸/۲

پاورقی ها :

۱-برای اطلاع بیشتر از این موضوع می توانید به مقاله: «تجلّی رحمت پیامبر- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در جنگ ها» در نشریه بیّنات شماره ۵۲ و یا در همین وبسایت حکمت طریف بخش تجلّی قرآن در سیره عترت طاهره (علیهم السلام) مراجعه بفرمائید.

۲ ـ وبسایت حکمت طریف، بخش «پرسش و پاسخ » شماره ۴۱ تحت عنوان : « آیا اسلام دارد مثل زمان حضرت رسول اکرم (ص) غریب می شود؟

۳ـ تاریخ اسلام ( از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام (ص) ) تألیف مهدی پیشوائی ص ۸۹ 

۴ – تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم رسولی ،چاپ کتاب فروشی اسلامیه، ص ۱۲۸ تا ۱۳۰

۵ ـ الأبطال، تألیف محمد السباعی (قاهره،ط ۳، ۱۳۴۹ ه.ق)، ۹

۶- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۱۹۷ ، عصر ایمان (بخش اول)، ترجمه ابوطالب صارمی

۷ـ سید عبدالحسین شرف الدین عاملی از دانشمندان بزرگ شیعه صاحب کتاب  مشهور «المراجعات» است. این دانشمند بزرگ در سال ۱۳۳۱ هجری قمری به مصر رفت و با شیخ سلیم رئیس دانشگاه  ازهر ملاقات کرد و بین آن دو مباحثات و مناظرات  و مکاتباتی در موضوع  حقانیت عقاید شیعه و امامت و خلافت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ انجام گرفت. این کتاب حاوی  112 نامه بین دو دانشمند شیعه و اهل سنت است که با روشی ملایمت آمیز و احترام متقابل هر دو نوشته شده و در ایران با نام رهبری امام علی (علیه السلام) چاپ و منتشر شده است.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن