کلام ایام – ۳۵۱، ماه ذوالقعده و روزهای تاریخی آن

  • کلیات

  •  روزهای تاریخی ماه ذوالقعده

  •  ولادت امام علی بن موسی الرضا ( سلام الله علیه )

  •  ولادت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

  • شهادت امام رضا ( سلام الله علیه )

  •  شهادت امام جواد ( سلام الله علیه )

  • مهمانی گرامی از سرزمین نور

  •  حضرت معصومه ـ علیها السلام ـ مهمان گرامی ایرانیان

  •  شخصیت علمی و اخلاقی حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

  •  تبریک ولادت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

  •  چرا امام رضا ـ علیه السلام ـ در سفر به ایران هیچیک از افراد خاندان خود را همراه خود نبرد؟!

  •  امام رضا ـ علیه السلام ـ با سخنان و رفتار خود مانع استفاده سیاسی مأمون از سفر او به ایران شد!

  •  اهداف سفر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) همراه برادران خود به ایران

  •  درگیری نظامی عمّال حکومت مأمون با همراهان حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

  •  حادثه بیماری حضرت فاطمه معصومه ـ علیها السلام ـ در سفر به ایران و ورود او به شهر قم

  •  استقبال باشکوه اهل قم از حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

  •  اهداف سیاسی مأمون از دعوت امام رضا ـ علیه السلام ـ به ایران

  •  اشتغال امام رضا ـ علیه السلام ـ به وظایف امامت و ارشاد و آموزش مردم در ایران

  • موقعیت شهر مدینه در زمان حیات رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بعد از رحلت او

  •  مدینه وطن اصلی امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و محل استقرار آنها بود.

  •  امام رضا ـ علیه السلام ـ در مدینه موضوع امامت خود را آشکارا اعلام می کرد.

ماه ذوالقعده از ماه های حرام و دارای حرمت و جلالت عظیمی است. ماه های حرام دارای فضیلت و حرمت خاصّی می باشند بطوریکه جنگ در این ماه ها بطور کلی ممنوع است. و این ممنوعیت برکات زیادی برای انسان‌ها دارد از جمله اینکه زیارت باشکوه خانه خدا یعنی عمل عبادی عظیم حج در این ماهها برقرار می‌شود.

در ماه ذوالقعده حوادث و وقایع تاریخی مهمی وقوع یافته که عبارتند از:

۱ـ ولادت وجود مبارک امام علی بن موسی الرضا ـ سلام الله علیهما ـ در روز یازدهم سال ۱۴۸ هجری

۲ـ ولادت حضرت فاطمه معصومه دختر گرامی امام کاظم ـ علیه السلام ـ روز اول این ماه در سال ۱۷۳

۳ـ شهادت امام رضا ـ علیه السلام ـ بنابر قولی در روز ۲۳ سال ۲۰۳ هجری

۴ـ شهادت امام جواد ـ علیه السلام ـ در روز آخر این ماه در سال ۲۲۰ هجری

ولادت حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )

 در روز اول این ماه ولادت یکی از بانوان بافضیلت تاریخ یعنی حضرت فاطمه معصومه دختر امام کاظم- سلام الله علیهما- واقع شده و این حادثه مبارک سبب افزایش فضائل آن شده است. ما قبلاً و در چنین ایامی مقالاتی با عناوین و شماره های ذیل برای انتشار در این وبسایت نوشتیم:

کلام ایام- ۲۳، مهمانی گرامی از سرزمین نور.

کلام ایام- ۷۶، ولادت حضرت معصومه- علیها السلام -مهمان گرامی ایرانیان.

کلام ایام- ۱۵۳، شخصیت علمی و اخلاقی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها).

 کلام ایام- ۲۲۶، تبریک ولادت حضرت فاطمه معصومه دختر امام کاظم (سلام الله علیها).

 بحث در شخصیت قدسی حضرت معصومه- سلام الله علیها- در مقاله شماره- ۱۵۳ منتهی شد به ذکر و شرح دو روایت که از آن وجود مبارک نقل شده. و امیدواریم این بحث بعداً ادامه پیدا کند.

با عرض تبریک ولادت آن بانوی بافضیلت توصیه می کنیم که مقالات فوق الذکر مورد توجه و مطالعه مجدد قرار بگیرد. در مقالات مذکور جهاتی از شخصیت ممتاز آن بزرگوار و علت مسافرت او به ایران مورد بحث قرار گرفته است. و در این بخش قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را نقل می کنیم:

«طبق بعضی از نقل ها این سفر با دعوت امام رضا (علیه السلام) انجام گرفت. سفر خودِ وجود مبارک امام رضا (ع) به ایران اگرچه با الزام و اجبار مأمون انجام گرفت، اما این سفر حد اقل به ظاهر محترمانه بود و آن حضرت تحت عنوان ولایتعهدی در ایران اقامت داشت و به هر علت سیاسی مورد احترام حکومت مأمون بود. اما آن حضرت وقت سفر به ایران هیچ یک از اعضا خاندان خود را همراه خود نیاورد و در هر فرصتی به نحوی اظهار می کرد که این سفر با میل و اختیار او نبوده و الزام حکومت مأمون او را وادار به این سفر کرده است.

امام (ع) با این رفتار خود ظاهراً می خواست مانع بهره برداری سیاسی مأمون از شخصیت و موقعیت اجتماعی او شود، که البته این خواسته و هدف امام (ع) با رفتار های او محقق شد. اما وقتی آن حضرت ملزم به اقامت در ایران شد، طبعاً باید مثل اجداد بزرگوار خود به فعالیت های علمی و اجتماعی خود ادامه می داد، و در این فعالیت ها احتیاج به کمک افرادی از خاندان خود داشت.

با این وصف می شود گفت که قصد حضرت معصومه (س) و برادران آن بزرگوار و سادات علوی از این سفر غیر از دیدار متعارف با امام رضا (ع) و جهت عاطفی موضوع، حمایت از آن وجود گرامی و کمک به اهداف مقدس او بود و اینکه آن حضرت سختی ها و مشقت های غربت و تنهایی و دور بودن از خاندان خود را کمتر احساس کند و از حمایت افرادی از خاندان خود برخوردار باشد. و اگر هم این سفر با دعوت خود امام (ع) انجام گرفته باشد، باز هم می شود گفت به منظور حصول آن اهداف متعالی بوده است.

 وقتی موکب حضرت معصومه (س) و همراهان او از خاندانش به شهر ساوه می رسند ناگهان مورد حمله گروهی از دشمنان خاندان رسالت قرار می گیرند و در این جنگ ناجوانمردانه و نابرابر، برادران و به طور کلی مردان آن کاروان کشته می شوند. به لحاظ نوع حادثه و موارد مشابه آن، این توطئه و این حادثه حزن انگیز از ناحیه مأمون و عوامل حکومت او انجام می گیرد. چون مأمون به طور مستمر نگران ازدیاد محبوبیت امام رضا (ع) و کثرت توجهات مردم ایران نسبت به آن بزرگوار بود. و ما در این زمینه قبلاً در همین بخش « کلام ایّام » شماره های ۷-۴ تحت عنوان «امام رضا علیه السلام و ایرانیان» کلامی نوشتیم.

حادثه ناگوار کشته شدن برادران و همراهان حضرت معصومه (س) موجب حزن شدید او و مریضی آن بزرگوار می شود و او می پرسد که تا شهر قم چه مقدار فاصله است، که گفته می شود شهر قم نزدیک است و آن بزرگوار اظهار علاقه می کند که او را به شهر قم ببرند و از رفتن به طوس با آن حالت مریضی منصرف می شود و می فرماید: پدرم امام کاظم (ع) فرمود: قم مرکز شیعیان ما است.(۱)

 پسران سعد اشعری که از شیعیان مشهور قم بودند و مردم قم وقتی از حرکت حضرت معصومه (س) به شهرشان خبردار می شوند به استقبال آن حضرت می شتابند و استقبال باشکوهی از آن بزرگوار به عمل می آید و او وارد شهر قم می شود و در خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری اقامت می کند. آل اشعر از شیعیان معروف یمن در کوفه بودند که در اواخر قرن اول به قم آمده بودند.

حضرت معصومه (س) فقط هفده روز در قم زنده بود و در همین شهر در میان اندوه فراوان شیعیان و دوستداران خاندان رسالت در تاریخ دهم یا دوازدهم ماه ربیع الثانی در سال ۲۰۱ از دنیا می رود.

بعدها در محل دفن آن بزرگوار حرم باشکوهی ساخته می شود که دائماً محل زیارت مؤمنان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) بوده و روز به روز به شکوه و جلال آن و اشتیاق مردم نسبت به زیارت آن حضرت افزوده می شود»(۱).

در بعضی از مقالات قبلی اشاره ای شد به اینکه امام رضا- علیه السلام- در جریان سفر به ایران جهت جلوگیری از استفاده سیاسی مأمون و حکومت بنی عباس از موقعیت و مقام امامت، و مشروعیت بخشیدن به حکومت خود، اظهار می‌کرد که اجباراً به این سفر آمده و به احتمال قریب به یقین برای آشکارتر شدن این موضوع کسی از خاندان خود را در آن سفر همراه خود نیاورد. اما وقتی این حکمت از رفتار آن حضرت تحقّق یافت و ظاهر شد، طبعاً لازم بود جهت فعالیتهای فرهنگی که در ایران داشت کسانی از شخصیت‌های خاندان رسالت نزد او بیایند. یعنی از شخصیت های خاندان رسالت و فرزندان امام کاظم- علیه السلام- عده ای لازم بود به ایران بیایند و وجود مبارک امام رضا- علیه السلام- را در تحقق اهداف علمی و فرهنگی و اخلاقی او یاری کنند.

 حضرت معصومه- سلام الله علیها- در این جهت و برای تحقّق این هدف متعالی مقدس، موقعیت ممتازی داشت.

توضیح بیشتر اینکه مأمون از دعوت خود از امام رضا ـ علیه السلام ـ جهت سفر به ایران، اهداف سیاسی خاصی داشت و یکی از آن اهداف مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از ناحیه تکریم ظاهری امام رضا ـ علیه السلام ـ و همکاری آن حضرت با حکومت بود. هدف دیگر او جلوگیری از مخالفت ها و قیام ها علیه حکومت خود یا روشی بظاهر مسالمت آمیز بود، که البته این دو موضوع با یکدیگر ارتباط دارند.

کلام ایام ـ 473، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بخوانید

اما امام ـ علیه السلام ـ با تدابیری که به کار برد مانع استفاده سیاسی مأمون از موقعیت اجتماعی و محبوبیت او در پیشبرد اهداف حکومتی و سیاسی شد. ما بحث اصلی تحلیلی در این زمینه را به مقالات مربوط به ولادت امام ـ علیه السلام ـ موکول می کنیم که در چند روز آینده انتشار آنها بخواست خدا شروع خواهد شد.

مأمون بر حسب ظاهر امام رضا ـ علیه السلام ـ را با ظاهری بسیار محترمانه به ایران و مرکز حکومت خودش دعوت کرد اما این دعوت در واقع احضار حکومتی بود. منتهی با روشی محترمانه و توأم با تکریم و تجلیل آن حضرت! اما وقتی امام ـ علیه السلام ـ با نوعی اجبار حکومتی به ایران سفر کرد و به اقامت در ایران و در مرکز حکومت جامعه دینی مجبور شد، طبعاً لازم بود به وظایف امامت و ارشاد و آموزش انسانها قیام کند! و او در این امر بسیار با اهمیت و ابعاد گسترده آن احتیاج به مساعدت و همکاری عده ای از نزدیکان خود و شخصیت های خاندان رسالت داشت.

امام ـ علیه السلام ـ با رفتارها و سخنان خود در فرصت های مختلف جلوی استفاده سیاسی حکومت مأمون از مقام و موقعیت اجتماعی و علمی و محبوبیت خود در بین مردم بالخصوص در بین ایرانیان را از حکومت گرفت. اما وظایف مربوط به مقام « امامت » در هر شرایطی برقرار می ماند و آن حضرت مثل اجداد بزرگوار خود و صاحبان مقام امامت، لازم بود در شرایط جدید زندگی و حضور در ایران آن وظایف را بعهده بگیرد و به آنها عمل کند.

امام رضا ـ علیه السلام ـ در دوره امامت خود چه در زمانی که در شهر مدینه اقامت داشت و چه آن زمان که به ایران سفر کرد و در این کشور مستقر شد و اقامت فرمود، فرصت های مناسبی برای انجام وظایف امامت و آموزش مردم در اختیار داشت.

درباره فرصت های پربرکتی که در اختیار آن حضرت قرار داشت، بخواست خدا در مقالات بعدی و سالروز ولادت امام ـ علیه السلام ـ تحلیل ها و توضیحاتی خواهد آمد، ان شاء الله تعالی، اما ارتباط آن جریان یعنی موقعیت امام رضا ـ علیه السلام ـ در دوره امامت و بخش خاصی از آن که زمان اقامت آن حضرت در ایران بود، با جریان سفر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به این کشور، لازم است در این مقاله اگرچه بصورت فشرده مورد بحث قرار بگیرد.

بعد از هجرت مسلمین از شهر مکه به شهر یثرب و هجرت خود وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و افراد خاندان او به آن شهر و اقامت در آن، شهر یثرب به « مدینة النبی » تغییر نام یافت و بطور مخفف به آن « مدینه » گفته می شد و با این نام جدید شهرت پیدا کرد. شهر مدینه مرکز عالم اسلام و محل نزول بخشی از قرآن مجید و محل اقامت دائمی پیامبر خاتم ، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود. و حتی آن حضرت بعد از فتح مکه و شکست کامل کفار در آن شهر و استقرار دین خدا در سطح وسیعی از جهان، باز اقامت در مدینه را اختیار فرمود و طبعاً عموم بستگان و نزدیکان آن حضرت و افراد خاندان رسالت هم در آن شهر ساکن شدند.

شهر مدینه در زمان خلفای سه گانه هم مرکز جهان اسلام بود و حکومت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ هم در همان شهر شروع شد و استقرار یافت.

اما امام ـ علیه السلام ـ بعد از استقرار حکومتش، جهت برطرف کردن مشکلی که در شهر بصره ظهور کرده بود از ناحیه سپاه جمل و اشغال شهر بصره از طرف آنها، با سپاهی که از مدینه و شهرهای دیگر فراهم شده بود، بطرف عراق حرکت کرد و ناچار از اقامت در عراق و شهر کوفه شد. در دوره حکومت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ که کمتر از ۵ سال بود، شهر کوفه در عراق مرکز حکومت دینی شد و خاندان رسالت هم عمدتاً و یا گروه کثیری از آنها در همان شهر کوفه مستقر شدند.

اما امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ بعد از انصراف از حکومت و رها کردن آن ، با افراد خاندان رسالت به مدینه مراجعت کردند و مجدداً در آن شهر استقرار یافتند! همان شهری که محل سکونت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان و افراد خاندان آنها و زادگاه و وطن خود وجود مبارک امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ بود.

اوصیاء رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یعنی وجود مبارک امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ عمدتاً در همان شهر مدینه اقامت داشتند. بجز موارد قلیلی که برای مدتی محدود و ناچار به اقامت در مکانی خارج از آن بوده اند. مثل زمانی که بعضی از آن بزرگواران از طرف حکومتهای جامعه دینی مجبور به اقامت در خارج از مدینه و عمدتاً مرکز حکومت بوده اند.

مرکزیت سیاسی جامعه دینی در دوره حکومت سلسله بنی امیه در شهر شام و از دوره حکومت سلسله بنی عباس در بغداد بود، اما شهر مدینه همچنان موقعیت معنوی و فرهنگی خود را حفظ کرده بود و افراد خاندان رسالت وعده زیادی از اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در زمانهای بعدی، و فرزندان آنها در همان شهر سکونت داشتند.

وجود مبارک امام رضا ـ علیه السلام ـ هم، در دوره امامت و دوره قبل از آن تا سفر به ایران در همان شهر مدینه منوره سکونت داشت و به وظایف مقام امامت مشغول بود. آن حضرت موضوع امامت خود را آشکارا اعلام می فرمود. یعنی موضوع امامت آن حضرت در استتار نبود، از نوع استتاری که برای امامت امامان قبلی یعنی امام سیدالساجدین و امام باقر و امام صادق و امام کاظم ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ برقرار بود. بطوریکه امامت آن ذوات مقدسه جز برای شیعیان و پیروان خاندان رسالت غالباً در نوعی اختفاء و استتار قرار داشت. یعنی موضوع امامت آنها ظهور کاملاً آشکاری نداشت.

امام ـ علیه السلام ـ تا وقتی در مدینه حضور و سکونت داشت طبعاً از یاری و مساعدت افراد خاندان رسالت در جهت اداره امور فرهنگی و آموزشی مردم بهره مند می شد و در انجام وظایف سنگین امامت تنها نبود و حکومت زمان هم مزاحمت قابل توجهی در این جهت برای آن وجود مبارک ایجاد نمی کرد، لذا ـ بطوریکه به آن اشاره شد ـ آن حضرت مقام امامت خود را آشکارا اعلام می فرمود.

اما بعد از سفر به ایران بدون همراه آوردن هیچیک از نزدیکان و افراد خاندان، و اقامت در ایران طبعاً احتیاج به کمک عده ای از نزدیکان خود داشت. لذا بعد از مدتی که از سفر آن حضرت گذشته بود، تعدادی از افراد خاندان رسالت و برادران آن حضرت به ایران آمدند.

این سفر و هجرت یا از طرف بستگان آن حضرت به جهت همراهی و همکاری با آن بزرگوارو یا احتمالاً با دعوت خود امام ـ علیه السلام ـ انجام گرفته است.

طبعاً در این وضعیت و جهت تحقق اهداف مقدس مقام امامت و آموزش بانوان احتیاج به حضور یک بانوی دانشمند و واجد صفات متعالی و فضائل اخلاقی مورد نیاز بوده و بالاترین شخصیت در این زمینه و از بانوان، وجود قدسی حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ بود. لذا آن بزرگوار همراه عده ای از برادران و شخصیت های خاندان رسالت و جهت رسیدن به حضور مقام امامت به ایران آمده بود.

آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ چه از ناحیه علاقه و تمایل شخص خودشان به دیدن برادر بزرگوار و کمک به او در امر آموزش مردم و چه از ناحیه دعوت امام ـ علیه السلام ـ طبعاً مشکلات و خطرات زیادی داشت و احتمال درگیری با قوای حکومتی در آن سفر زیاد بود. اما موضوع ارشاد مردم و آموزش معارف دینی برای آنها خطرات احتمالی و سنگین آن سفر را برای آن بزرگوار قابل تحمل می کرد.

البته آن درگیری محتمل هم ـ بطوریکه در مقالات قبلی به آن اشاره شد. برای کاروان خاندان رسالت در بعضی از شهرهای ایران به وجود آمد. درباره درگیری برادران و همراهان حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ با قوای حکومت و شهادت بعضی از آنها، و همچنین شخصیت علمی و اخلاقی آن حضرت در مقالات قبلی و فوق الذکر، توضیحاتی ذکر شد و علاقه مندان به آن مباحث می توانند به آن مقالات مراجعه کنند.

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۴/۳

پاورقی:

۱- وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، مقاله شماره – ۲۳، مهمانی گرامی از سرزمین نور

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن