کلام ایام ـ ۵۰۱، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام امام صادق (علیه السلام )
کلیات*
- امام صادق ـ علیه السلام ـ و نهضت علمی جهانی پیامبران (علیهم السلام )
- علوم آسمانی و آنچه بر پیامبران وحی شده برای همه انسانها است و اختصاص به قومی و ملتی ندارد.
- کلامی از امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره موضوع محرومیت انسانهای گناهکار از رزق معین شده برای آنها.
- خدای سبحان عهده دار رزق تمامی بندگان و همه موجودات زنده است.
- حدیثی از امام باقر ـ علیه السلام ـ درباره از بین رفتن رزق بندگان.
- لازم است عوامل محرومیت از رزق معین شده برای بندگان شناخته شود.
- محرومیت از رزق خدا از ناحیه موقعیت بندگان و رفتارهای آنها است و نه از طرف خدای غنی کریم.
- اعطاء رزق برای بندگان یک موضوع است و سرقت و غارت آن توسط انسانها موضوع دیگر.
- خدای سبحان رزاق بندگان است و رزق آنها را معین می کند و راههای رسیدن به آن را هموار می کند. اما انسانها را برای دریافت آن مجبور نمی کند.
- در فضای زندگی انسانها نظامی قانونمند از طرف خدای سبحان برقرار است.
- جریان رزق معین شده برای انسانها امکان دارد با موانعی از طرف اعمال و رفتارهای آنها مواجه شود.
- موضوع تک سبب بینی درسنین کودکی و جوانی انسانها.
- امکانات زندگی بعضی از انسانها، عوامل مزاحمت برای همنوعان و تخریب فضای زندگی آنان می شود.
- نظام حاکم بر فضای زندگی انسانها از ناحیه مشیت پروردگار عالمیان.
- نظام حاکم بر عالم بطور کامل و در ابعاد فوق علم و بینش عادی انسانها قانونمند است.
- علم کامل به نظام حاکم بر عالم و همه ابعاد و جهات آن فقط در اختیار صاحبان مقام عصمت یعنی: پیامبران و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ قرار دارد.
- خدای سبحان به بندگان خود بطور مکرر سفارش فرموده است که از معلمان آسمانی پیروی کنند.
- از زمان بعثت پیامبر خاتم، حضرت محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مقام هدایت انسانها برای همه زمانها به عهده آن وجود مبارک و شخصیت های خاندان عصمت و طهارت قرار گرفت.
** * * * * * * **
سال گذشته در روز بیست و پنجم ماه شوال و سالروز شهادت امام صادق ـ علیه السلام ـ در مقاله ای تحت عنوان و شماره:
کلام ایام ـ ۴۴۱، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران ( علیهم السلام ) سخنانی از امام صادق ـ علیه السلام ـ را که در مقالات قبلی مورد شرح و تحلیل قرار گرفته بود، یکجا جمع کردیم و اصل کلام را با ترجمه آن مجدداً ذکر کردیم و بنابراین گذاشته شد که این نوع بحث در مناسبت های بعدی ادامه یابد، همچنانکه درباره دیگر معلمان آسمانی استمرار یافته.
در این نوشتار شرح و تحلیل سخنان انتخاب شده از وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ را بمناسبت سالروز شهادت آن حضرت ادامه خواهیم تا تسلیتی باشد برای شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ و مجموعاً پیروان دین توحیدی.
قبل از شروع بحث موردنظر در این زمینه متذکر یک نکته اخلاقی و علمی هم می شویم و آن اینکه علوم آسمانی و آنچه بر پیامبران وحی شده اختصاص به افرادی از انسانها و یا گروه هائی و ملت هائی از آنها ندارد و این نوع آموزشها بین انسانها عمومیت دارد بجز مواردی که به احکام تکلیفی پیروان دین خدا و ایمان آورنده ها به آن اختصاص می یابد، یعنی همان احکام تکلیفی که مرحله و مرتبه بعدی از آموزشها است، یعنی مرحله بعد از ایمان به دین خدا و شروع عمل به احکام عبادی و تکلیفی خاص اهل ایمان.
ما هم در این نوع از مقالات و در انتخاب سخنان معلمان آسمانی عمدتاً موضوعات عقیدتی و اخلاقی موردنیاز عموم انسانها را در نظر می گیریم که یا در کتاب آسمانی به آنها اشاره ای شده و یا در تفسیر و توضیح آیاتی از کتاب آسمانی، یکی از شخصیت های قدسی و معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ متذکر معانی آنها و یا بعضی از معانی آنها شده اند.
مقالاتی درباره نهضت علمی امام صادق ـ علیه السلام ـ در همین وبسایت در بخش «کلام ایام » منتشر شد از جمله مقالاتی تحت عنوان و شماره های ذیل:
کلام ایام ـ ۷۴، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران ـ علیهم السلام ـ مجموعاً در ۱۰ بخش و با شماره های : ۷۵ ـ ۷۷ ـ ۲۲۷ ـ ۲۲۸ ـ ۲۲۹ ـ ۲۳۱ ـ ۲۳۲ ـ ۲۳۳ و ۲۴۱
و مقالاتی تحت عنوان و شماره های ذیل:
کلام ایام ـ ۴۴۲، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام صادق ( علیه السلام ) و در ۴ بخش و با شماره های ـ ۴۴۳ ـ ۴۴۴ ـ ۴۴۵
و در این نوشتار بحث در شرح و توضیح سخنان انتخاب شده از وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ را از شماره ـ ۸ به بعد ادامه می دهیم:
۸ـ « إِنَّ اَلذَّنْبَ يَحْرِمُ اَلْعَبْدَ اَلرِّزْقَ »(۱) یعنی: گناه بنده را از رزق محروم می کند.
در این روایت شریف وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ یکی از عوامل محرومیت بندگان را از رزق معین شده از طرف خدای غنی کریم معرفی فرموده و آن عبارت است از گناهانی که بنده مرتکب می شود.
در آیات قرآن مجید بطور مکرر ذکر شده است که خدای سبحان عهده دار رزق بندگان خود می باشد از جمله می فرماید:
« وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ » (هود/۶) یعنی: هیچ جنبنده (موجود زنده ) ای نیست جز اینکه رزق آن بعهده الله است و او می داند [توجه دارد] به محل استقرار و انتقال آن موجود، و همه چیز در کتاب مبین [علم خدا] قرار دارد.
برای این حدیث شریف موارد مشابه زیادی درمنابع حدیثی وجود دارد و اصل معنی آن با همین الفاظ یا الفاظی مشابه آن ذکر شده است. از جمله از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود:
« اِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُزْوى عَنْهُ الرِّزْقُ »(۲) یعنی: همانا بنده مرتکب گناه می شود، درنتیجه رزق از او برکنار می شود.
در هر دو روایت به انسانها هشدار داده شده است که از جمله آثار گناهان محرومیت از رزق و محدود شدن و کم شدن و از بین رفتن آن است! و توصیه [بطور غیرمستقیم ] به خودداری از ارتکاب گناهان و در صورت ارتکاب از روی غفلت و یا هر عامل دیگری، روی آوردن به استغفار و توبه بسوی خدای غفور است.
در تفسیر حدیث شریف چند نکته محوری لازم است موردتوجه قرار بگیرد ازجمله:
یکم: طبق تصریح کتاب آسمانی خدای سبحان رزق موجودات زنده و در رأس آنها رزق انسانها را بعهده گرفته است و طبعاً این وعده او مثل همه وعده های دیگر حق است و تخلف پذیر نمی باشد. پس اگر عده ای از بندگان گرفتار تنگی معیشت و یا محرومیت کامل از رزق خود شدند، آن محدودیت یا محرومیت کامل از طرف خدای سبحان و اراده مستقیم او نیست و لازم است علت اصلی آن شناخته شود و عوامل آن از بین برود ویا از کار بیافتد.
دوم: دارائی ها و حقوق انسانها و لوازم معاش عطا شده به آنها یک موضوع است و سرقت و غارت آنها موضوع دیگری است! یعنی: مثلاً امکان دارد یک کارمند و کارگز و یک کشاورز حقوق و واموالی را بدست آورد، اما بعد از دریافت آن مورد سرقت افرادی قرار بگیرد و حقوق و دارائی او را کسانی از او غصب کنند و او دچار محرومیت از لوازم زندگی شود. مگر اینکه عواملی و افرادی از انسانها موارد مصرف آن حقوق و دارائی ها را بطور قهری و جبری در نظر بگیرند و صاحب آن اموال را وادار کنند که آنها را در جهات معین شده به کار ببرد.
فرضاً اگر یک فرد در یک مؤسسه تجاری اشتغال پیدا کند و برای او حقوق و مزایائی تعیین شود که برای هزینه های زندگی او و خانواده اش کفایت کند و او و افراد وابسته به او در رفاه و آسایش زندگی کنند، اما در یک زمان افراد شروری حقوق و دارائی های او را به نحوی غصب کنند و با زور یا حیله گری و نوعی شرارت اموال او را از دستش خارج کنند و او وافراد تحت تکفل او محروم ونیازمند شوند. آیا در این صورت آن مؤسسه تجاری مقصر محسوب می شود؟ آیا می شود گفت که آن مؤسسه به تعهداتش در پرداخت حقوق و کارمزد کارکنان عمل نکرده و حقوق ماهانه آنها را پرداخت نکرده است. در صورتیکه حقوق و اموال آن شخص خارج از آن مؤسسه مورد سرقت و غارت و غصب قرار گرفته است!
مگر اینکه آن مؤسسه متعهد شود که هم حقوق کارکنان و آن شخص مورد مثال را بپردازد و هم کسی را یا کسانی را برای نظارت به زندگی او بگمارد و آنها رفتارهای آن شخص و افراد خانواده او را تحت نظارت شبانه روزی خود قرار دهند و آن شخص و افراد خانواده اش فقط با اجازه آنها چیزی را بخرند و مصرف کنند و مصرفشان تحت نظارت جبری مأموران آن مؤسسه قرار بگیرد، همچنین آنها اشیائی را به قیمت مورد موافقت آن مأموران و از فروشگاههای موردنظر خریداری کنند! و البته چنین چیزی غالباً عملی نمی شود و فرضاً هم اگر چنین مراقبتی و حفاظتی از حقوق و درآمد افراد بعمل آید، یک برنامه جداگانه ای است و ربطی به حقوق و درآمد افراد ندارد.
بنابراین رزقی که خدای سبحان برای مخلوقاتش به وجود می آورد و امکان دسترسی آنها را هم به رزق معین شده خودشان ایجاد می کند و راههای رسیدن به آن را هم هموار و علامت گذاری می کند و چراغهائی در مسیر آنها به مقاصد خودشان روشن می کند یک مسأله است، اما بهره مندی انسانها از تمام حق خود آن هم به سهولت یا با سختی و مشقت مسأله دیگری است.
طبعاً انسانها لازم است از راههائی که پروردگارشان برای آنها آماده کرده و به آنها نشان داده حرکت کنند و این سیر و حرکت هم لازم است با راهنمائی پیامبران انجام بگیرد. یعنی لازمه رسیدن انسانها به مقاصد حقیقی خود، همراهی با پیامبران خدا و پیروی از آنها است و در آن صورت محرومیتی از رزق معین شده خدای سبحان و عطایای او در کار نخواهد بود.
سوم: در فضای زندگی انسانها و در تمام عالم از ناحیه مشیت و اراده خدای سبحان نظاماتی برقرار است و آن نظامات حاکم بر فضای زندگی انسانها است. یکی از آن نظامات برقراری جریان رزق آنها است. اما آن جریان امکان دارد با موانعی برخورد کند و موقتاً و یا بطور دائم قطع شود و یا با حجم کمی جریان یابد. برای نزدیکتر شدن این موضوع به ذهن مثالی همراه با توضیحات ضروری ذکر می کنیم:
یک مجتمع مسکونی را درنظر می گیریم که برای سکونت انسانها ساخته شده مثل یک شهرک یا یک روستا یا یک اردوگاه! و در آن مجتمع صدها و هزاران واحد مسکونی آماده شده و خانواده هائی در آن اسکان یافته اند. مدیریت آن مجتمع در مرحله ساخت بسیار دقیق و با محاسبات علمی و تجربیات زیاد عمل کرده و شبکه آب رسانی و توزیع انرژی برق و سیستم لوله کشی برای رساندن گاز به واحدها با نظم و دقت زیادی در آن مجتمع برقرار شده است. در آن مجتمع به ندرت اتفاق می افتد که جریان برق یا آب قطع شود و یا قطعی آنها طولانی شود. آن مجتمع بعد از ساخته شدن و آماده سازی برای سکونت با یک سیستم مدیریتی دقیق و منظم و عالمانه ای اداره می شود. فرضاً اگر جریان برق از سیستم توزیع شبکه سرتاسری قطع شد، فوراً سیستم برق اضطراری به کار می افتد وبرق مورد نیاز خانه ها و دستگاهها را تأمین می کند و اگر فشار آب در شبکه آبرسانی کم شد ویا بطور کلی قطع شد، یک سیستم دقیق پیشرفته داخلی، آب ذخیره شده در منابعی را که داخل مجتمع ساخته شده جاری می کند تا آب موردنیاز مردم برای مصارف گوناگون تأمین شود و در دسترس آنها قرار بگیرد.
همچنین سیستم دقیقی برای ایاب و ذهاب افراد به سرکارهای خود و کودکان به مدارس و دیگران به مقاصد خود در آن مجتمع از طریق هدایت وسائل نقلیه و خبررسانی به راننده های آن وسائل و تعداد وسائل نقلیه در نظر گرفته شده متناسب با نیازهای افراد وساعات کار آنها برقرار است.
در چنین وضعیتی وقتی شرایط زندگی در آن مجتمع و شهری که آن مجتمع در داخل آن قرار دارد در صورت عادی باشد، عده ای از افراد ساکن در آن مجتمع بالخصوص کودکان و افراد نوجوان و کم تجربه به برقراری آن وضع عادت می کنند و توجه چندانی به مدیریت عالمانه و کارشناسانه در ساخت مجتمع و در اداره آن ندارند و اگر زمانی جریان آب یا برق قطع شود، چه از ناحیه عوامل داخلی و چه خارجی و یا در اثر یک راهبندان بوجود آمده و بسته شدن یک یا چند خیابان در اطراف آن مجتمع، وسائل نقلیه موردنیاز به آنجا نرسد، آنها ناراحت می شوند و با اعتراض برخورد می کنند و مشکل به وجود آمده را فقط به آنها و سوء مدیریت مجتمع نسبت می دهند.
آن گروه از افراد عموماً و عمدتاً به یک جهت از جهات مختلف آن جریان توجه دارند و آن اینکه وسیله نقلیه ای در ایستگاه نیست و آنها دیرشان شده و در وقت معین به محل کار یا محل تحصیل خود نمی رسند و گرفتار مشکلاتی می شوند.
یا در صورت قطع جریان آب و همچنین برق بالخصوص اگر زمان قطعی مقداری طولانی شود و آب و انرژی برق ذخیره شده تمام شود، آن قبیل افراد ناراحت و خشمگین می شوند و اعتراض می کنند ونیاز خود را به برقراری جریان آب و برق اعلام می کنند.
اما احتمال وجود دارد که نرسیدن وسائل نقلیه در ساعات معین بجهت شلوغی زیاد خیابانهای اطراف و نزدیک مجتمع باشد و احتمال دارد بجهت وقوع حادثه ای اصلاً خیابانهای اطراف بسته شده باشد یا هر عامل خارجی که اصلاً به مدیریت آن مجتمع ارتباطی پیدا نکند.
یا قطع برق از ناحیه عوامل خارج از مجتمع باشد مثل از کار افتادن بخشی از یک نیروگاه و یا مصرف زیاد از ناحیه مشترکان و افت فشار از ناحیه بعضی از عوامل.
همچنین قطع آب در آن مجتمع هم احتمال دارد از ناحیه سوء مدیریت و عدم پیش بینی وقوع شرایط غیرعادی باشد و هم احتمال دارد از ناحیه عوامل خارجی باشد مثل شکسته شدن لوله های آب آن منطقه از شهر یا لوله های اصلی شبکه آبرسانی و یا کمتر شدن ذخائر سدها ومنابع، از ناحیه کم شدن بارندگی ها در ماههای قبل و یا هر عامل دیگری که خارج از آن مجتمع مسکونی است.
اما در هر صورت افراد کم تجربه و کم ظرفیت همه مشکلات را به مدیر و کارکنان مجتمع نسبت می دهند و به آنها اعتراض می کنند، در حالیکه امکان دارد از طرف مدیر و کارکنان تقصیری در کار نباشد و بلکه عوامل دیگری سبب به وجود آمدن آن مشکلات و ضایعات شده باشد.
باز احتمالی وجود دارد که خود آن افراد معترض سبب به وجود آمدن آن مشکلات شده باشند! فرضاً با عدم پرداخت هزینه های آب و برق مصرفی و یا مصرف زیاد و غیرضروری، سبب اختلالی در اداره امور آن مجتمع شده باشند و مشکلاتی برای خود و حتی دیگران به وجود آورده باشند و مدیریت مجتمع طبق آئین نامه ها و مقررات جریان آب و برق چند واحد مسکونی را با اخطارهای قبلی قطع کرده باشد.
و همچنین احتمال دیگری وجود دارد و آن اینکه بعضی از ساکنان آن مجتمع یا فرزندان جوان کم تجربه و یا بعضی از مراجعان و مهمانان صاحب تعدادی از واحدهای مسکونی به هر علتی در آن مجتمع مزاحمتی برای دیگران به وجود آورند و یا اقدام به شرارت و ایجاد بی نظمی کنند و مدیریت مجتمع طبق آئین نامه ها و مقررات و بعد از اخطار ها ومذاکرات، و مؤثر نبودن آن روش ها، جهت ایجاد نظم و آرامش، امکانات زندگی ساکنان آن واحدها را مثل آب و برق و امثال آنها برای مدتی قطع کند! تا آنها ناچار به قطع مزاحمت خود نسبت به دیگران شوند.
اگر فرضاً در آن مجتمع یک یا چند جوان کم تجربه و احساساتی و دارای اخلاق تربیت نشده و اصلاح نشده، بخواهند وسیله نقلیه والدین خود را چه با اجازه آنها و چه خودسرانه بردارند و با ایجاد سروصدا و حرکات خطرناک و سرعت غیرمجاز حرکت کنند و مزاحم ساکنان آن مجتمع شوند و برای آنها خطراتی ایجاد کنند، و با موعظه ها و تذکرات اخلاقی هم دست از شرارت خود برندارند، آیا در آن صورت صحیح است که ساکنان مجتمع و مدیر و کارکنان، آن چند جوان را بحال خود رها کنند و به آن شرارت ها بی اعتناء شوند؟
طبعاً یک اقدام عاقلانه و ضروری در چنان وضعیتی ممانعت از رفتارهای آنها از طریق ایجاد ممنوعیت و متوقف کردن وسائل نقلیه آنها از طریق پلیس و اختیارات آن و سلب بعضی از حقوق و اختیارات صاحبان آن واحدهای مسکونی می باشد.
ممنوع کردن بعضی از افراد از رفتارهای دلخواه و مطابق هوای نفس آنها در چنان وضعیتی که ذکر شد، از ضروریات و امور و تصمیمات معقول و موردقبول همه عقلا و مورد حمایت یا رضایت عموم مردم رشید و دارای شعور اجتماعی و اخلاق پسندیده است.
چهارم:
نظام حاکم بر فضای زندگی انسانها از ناحیه مشیت پروردگار عالمیان
از طرف پروردگار عالمیان و از ناحیه مشیت او، در فضای زندگی انسان در عالم دنیا و در ادامه آن وفضای زندگی اخروی نظامی برقرار است. این نظام حاکم بر عالم بطور کامل و درابعاد فوق حد علم و بینش عادی انسانی، قانونمند است. این نظام از قدرت بی پایان خدای سبحان و از علم بی پایان و رحمت و فضل بی پایان او و محبت او نسبت به بندگان نشأت گرفته و استمرار دارد و هرگز متوقف و تعطیل نخواهد شد.
این نظام حاکم بر زندگی انسانها ابعاد و جهات متعدد زیادی دارد، هم جهات شناخته شده آشکار و هم ناشناخته نسبت به علم و قدرت ادراک عادی انسانی! و انسانها هر مقدار علم بیشتر به ابعاد و جهات مختلف آن پیدا کنند، بهره وسود بیشتری از عمر خود و امکانات زندگی خود خواهد برد. و در جهت عکس جهل انسان نسبت به این نظام حاکم بر عالم و جهات مختلف آن منشأ خسران ها و زیان ها و محرومیت ها از سرمایه عمر و امکانات زندگی خواهد شد.
پنجم:علم کامل به این نظام حاکم بر عالم و همه جهات آن فقط در اختیار صاحبان مقام عصمت یعنی پیامبران و امامان معصوم ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ می باشد و لازم است دیگر انسانها توسط آنها آموزش یابند و از علم عطا شده به آنها بهره مند شوند. و آن معلمان آسمانی را خدای سبحان به این منظور بسوی انسانها فرستاده و علم و قدرت مخصوص به آنها عطا کرده و به بندگان خود بطور مکرر سفارش فرموده است که از آن شخصیت های قدسی پیروی کنند و مطابق راهنمائی های آنها جاده حیات را بسوی مقصد نهائی طی کنند.
ششم: امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ یکی از آن شخصیت های قدسی و سفیران خدای سبحان در بین انسانها و در فضای زندگی آنهاست. آن حضرت گنجینه بی پایانی از علوم و جواهرات قدسی را در اختیار داشت، چون صاحب مقام عصمت و امامت و متصل به علم بی پایان خدای علیم و حکیم بود! و عالم انسانیت احتیاج اجتناب ناپذیر دائمی به علوم نقل شده از آن وجود مبارک دارد.
هفتم: پیامبران خدای سبحان ـ عزّوجل ـ عموماً صاحب آن علم فوق عادی بودند و در فضای توجهات خاص پروردگار عالمیان پرورش یافته بودند. علم آنها تعلّم و دریافت از طریق وحی از عالم ربوبیت ذات قدوس الله بود.
از زمان بعثت خاتم پیامبران، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نزول آخرین شریعت و صورت جامع و کامل همه شریعت های آسمانی، مقام هدایت انسانها برای همه زمانها به عهده آن وجود مبارک قدسی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و جانشینان حقیقی او و ذوات مقدسه صاحبان مقام عصمت و امامت و از بانوان به حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ سرور بانوان اهل بهشت قرار گرفت.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در این کلام شریف کوتاه خود متذکر یکی از سنت های خدای سبحان شده است و آن اینکه گناهان انسانها سبب محرومیت آنها از رزق معین شده از طرف خدای حکیم به آنها می شود! و طبعاً اگر انسانها از گناهان خود فاصله بگیرند و در صورت ارتکاب گناهان توبه کنند و بسوی پروردگارشان برگردند، مجدداً رزق مقدر شده برقرار می شود و محرومیت ها از بین می رود. همچنانکه قبلاً در این زمینه متذکر آیاتی از قرآن مجید شدیم. از جمله آیه ذیل که می فرماید:
« وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ » (الاعراف/۹۶) یعنی: اگر اهل قریه [شهر]ها ایمان می آوردند و ملتزم تقوا می شدند، ما قطعاً درهای برکات را از آسمان و زمین برای آنها باز می کردیم ولی تکذیب کردند و ما آنها را گرفتیم دراثر آنچه کسب می کردند.
الیاس کلانتری
۱۴۰۱/۳/۶
پاورقی ها:
۱ـ کافی، اصول، شیخ کلینی ، کتاب الایمان و الکفر، باب الذنوب ، حدیث ۱۱ (انتشارات علمیه اسلامیه ج۳ ص۳۷۲)
۲ـ همان، حدیث، ۷ (انتشارات علمیه اسلامیه، ج۳ ص ۳۷۱)