کلام ایام ـ ۵۰۹، پیام آسمانی جهانی
کلیات*
- نزول فرشته وحی نزد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در راه بازگشت از «حَجَّةُالوداع»
- فرشته وحی در «غدیر خم» حامل پیام و رسالت عظیمی از طرف خدای سبحان برای جهانیان بود.
- معنی «تبلیغ» رسالت و پیام خدای سبحان.
- پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به محض دریافت پیام خدای سبحان دستورتوقف کاروانهای همراه خود رادر بیابان صادر فرمود.
- موقعیت مکانی «غدیر خم» و «جُحفه»
- روش بیان استثنائی خدای سبحان و نزول پیام در جریان «غدیر خم» بدون سابقه و منحصربه مورد بود.
- رسالتی معادل تمام رسالت خدای سبحان.
- نگرانی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درباره نحوه ابلاغ پیام خدای سبحان.
- اصل جریان «غدیر» برای پیروان دین خدا وافراد جویای حقایق نه قابل انکار و نه بی اعتنائی است.
- بیش از یکصد هزار زائر خانه خدا، شاهد رویداد تاریخی غدیر بودند.
- جریان غدیر علاوه بر منابع تاریخی و کتابهای تفسیر وسیره شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در کتب زیادی از اهل سنت ثبت شده است.
- اشاره ای به معانی تفسیری سه موضوع «نبوت» و «رسالت» و «امامت»
- جریان رهبری آسمانی برای انسانها امری دائمی و همیشگی است.
- همه انسانها در سطح عالم و در همه زمانها حق بهره مندی از علم وقدرت و مدیریت یک معلم و رهبر آسمانی معین شده از طرف خدا را دارند.
- رهبری آسمانی شئونات متعددی دارد ویکی از آنها تصدی حکومت جوامع دینی و اداره آنها است.
- حق حکومت بر جامعه دینی حقی است عطا شده از طرف خدای سبحان به حجت و سفیر خود بین انسانها.
- شرایط تأسیس حکومت دینی در جوامع انسانی.
- اگر شرایط مساعد در یک جامعه برای تأسیس حکومت دینی فراهم نبود، حجت خدا موقتاً از آن صرف نظر می کند.
- در صورت مساعد نبودن جوّ فرهنگی یک جامعه برای تأسیس حکومت دینی، انسانها دچار محرومیت و زیانهای عظیمی می شوند.
- چرا حضرت موسی ـ علیه السلام ـ در مدت ۴۰ سال اقامت خود در مصر، اقدامی برای تأسیس حکومت دینی بعمل نیاورد؟
- حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نسبت به تأسیس حکومت دینی در چه موقعیتی قرار داشت؟
- چرا پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در دوره قبل ازهجرت اقدامی برای تأسیس حکومت دینی نکرد.
- معرفی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ توسط پیامبران قبلی.
- اقدام یهودیان برای کشتن حضرت عیسی (علیه السلام )
- پیامبر خاتم به محض ورود به شهر یثرب (مدینه) حکومت دینی را در آن شهر برقرار کرد.
** * * * * * **
بسم الله الرحمن الرحیم
در انتهای کلام قبلی (۵۰۸) متذکر شدیم که در راه بازگشت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ ده ها هزار نفر از زائران خانه خدا که بعد از اتمام حج از مکه خارج شده و هماره آن حضرت بطرف مدینه وسایر بلاد برمی گشتند، رویداد بسیار مبارک و بااهمیتی واقع شد که برکات واهمیت آن فوق حد محاسبه و ارزیابی با معیارهای عادی متداول بین انسانها است.
آن رویداد با نزول فرشته وحی نزد پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و آوردن پیامی از طرف خدای سبحان شروع شد! و آن پیام یکی از آیات قرآن مجید، یعنی: آخرین کتاب آسمانی بود که خدای سبحان فرمود:
« يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» (المائده/۶۷) یعنی: ای پیامبر آنچه را از پروردگارت به تو نازل شد، [به مردم] بطور کامل و آشکار ابلاغ کن، و اگر این دستور را اجرا نکنی، رسالت او [پروردگارت] را انجام نداده ای و، الله تو را از مردم حفظ می کند. و قطعاً الله قوم کافر [مخالف این رسالت] را به مقاصدشان هدایت نمی کند.
معنی «تبلیغ» موردنظر در آیه کریمه ابلاغ آشکار و کامل و انتشار تحقق آن اطلاع و خبر رسانی در تمام جامعه دینی و اقوام دیگر است! و لازم بود آن خبررسانی و فعالیت های مربوط به آن استمرار داشته باشد و موضوع موردنظر به اطلاع آینده گان هم برسد. و طبعاً این مقصود با یک خبررسانی عادی و متعارف و یک یا چند اعلامیه تحقق نمی پذیرفت.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ به محض دریافت پیام ذات قدوس الله ـ عزّوجل ـ دستور توقف صادر فرمود و همه همراهان موظف به توقف در بین راه شدند، و بطوریکه در کتابهای سیره و تاریخ نقل شده، آن حضرت دستور داد، کاروانهائی که جلوتر از همراهان او حرکت می کرد، برگردند و به آن اجتماع بپیوندند و همچنین منتظر ماندند که کاروانهای دیگری که بعد از همراهان او از مکه خارج شده بودند به آنها برسند. در نتیجه اجتماع عظیمی از ده ها هزار نفر در آن بیابان متشکل شد.
آن مکان که در آن اجتماع عظیم به وجود آمد، «غدیر خم» نام داشت و برکه آبی در آنجا بود با چند درخت کهنسال و کاروانهائی که عازم مکه بودند و یا از مکه برمی گشتند، در آن مکان توقف و استراحت می کردند. غدیر خم نزدیک جحفه، با فاصله ۳ ـ ۴ کیلومتر قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه می باشد و زوار خانه خدا در آنجا احرام می بندند و بطرف مکه حرکت می کنند. در جحفه راه مدینه و مصر و عراق و شام از یکدیگر جدا می شود.
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ در آن اجتماع عظیم و در بین یک صد الی یک صد و بیست هزار نفر از زائران خانه خدا موضوع نزول فرشته وحی و پیام پروردگار عالمیان را به همراهان و مخاطبان اعلام فرمود و از آنها خواست که آن پیام را به محض رسیدن به محل زندگی خود برای همگان اعلام کنند تا «تبلیغ» رسالت خاص خدای سبحان تحقق یابد. مراد از «تبلیغ» در آیه کریمه بطوریکه به آن اشاره شد ابلاغ آشکار و کامل و گسترده در سطح جامعه دینی بود، بطوریکه به اطلاع عموم مردم برسد و با رفتارها و اعمالی هم توأم و همراه باشد، از جمله بیعت مردم با جانشین پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ تا در اذهان عموم مردم جای بگیرد، بطوریکه فراموش نشود و یا مورد بی اعتنایی قرار نگیرد! و بطور کلی در فرهنگ جامعه نفوذ کند.
در آیه کریمه مورد بحث و لحن خطاب در آن و قرائن موجود در آن و زمان و موقعیت و مکان نزول آن و مقایسه آن با بعضی از آیات دیگر قرآن مجید که مشتمل بر پیامی و رسالتی صریح و آشکار از طرف خدای سبحان به پیامبر می باشد، چند نکته عقیدتی و تفسیری مربوط به قرآن مجید و اسلوب بکار رفته در آن، قابل توضیح و تذکر است، از جمله:
یکم: در تمام آیات قرآن این لحن خطاب و با این الفاظ منحصر به این مورد است و در آیات دیگر دیده نمی شود، یعنی وجود ندارد. زمان نزول این آیه کریمه ـ که از آخرین آیات نازل شده از قرآن است ـ این نوع خطاب به ظاهر عتاب آمیز نسبت به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ وجود ندارد.
دوم: در آیه کریمه گفته شده است که اگر پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ این رسالت معین موردنظر را انجام ندهد، رسالت خدا بطور کلی تحقق نخواهد یافت و انجام نخواهد گرفت. یعنی: بطور ضمنی از این قسمت از الفاظ آیه کریمه « وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ » برمی آید که این رسالت معین و مخصوص، معادل تمامی رسالت خدای سبحان است، لذا اگر این رسالت انجام نگیرد رسالت خدا بطور کلی انجام نگرفته است.
به بیان دیگر این رسالت معین بخشی از معارف دین خدا محسوب نمی شود، بلکه از ارکان اصلی بنای دین خدا و تمام معارف آن است.
سوم: هرگز و در تمام سیره رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ دیده نشده است که آن وجود مبارک در تبلیغ و رساندن پیامها و رسالات خدای سبحان اندک سستی و اهمال به کار ببرد و نسبت به وظایف محوّل به خود حتی چند لحظه از اولین فرصت مناسب تأخیری روا بدارد، چه از ناحیه نگرانی از مخالفت ها و چه از هر جهت دیگری!
چهارم: در این بحث ما منکر نگرانی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ از مخالفت عده ای از افراد جامعه دینی با موضوع رسالت موردنظر و مورد بحث نیستیم و بلکه نوعی نگرانی نشأت یافته از بصیرت خاص آن وجود مبارک، در جریان تبلیغ آن رسالت در نوع رفتارهای آن حضرت قابل مشاهده و اثبات است. اما آن نگرانی سبب بکار بستن تدابیر لازم در آن زمینه بود و نه سبب تأخیر در اجرای فرمان خدای قهار، با بی میلی و کم توجهی به اجرای آن فرمان و تبلیغ آن رسالت.
پنجم: از توجه دقیق به الفاظ آیه کریمه و نحوه ترکیب آن برمی آید که لحن بظاهر عتاب آمیز در آن، جهت نشان دادن اهمیت خاص موضوع و موقعیت آن در معارف دینی وبلکه جلوگیری از فتنه انگیزی مخالفان موضوع آیه کریمه و محتوای آن پیام است. بجهت اینکه هم در آن مخالفان آن رسالت خاص و رفتار احتمالی آنها نوعی «کفر» تلقی شده، و هم به پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ وعده حمایت خاص داده شده و هم اشاره شده به اینکه خدای سبحان، قاهر نسبت به بندگان و عزیز و حکیم و صاحب قدرت بی پایان، نقشه ها و مکرها و مخالفت آنها را خنثی می کند و مانع رسیدن مخالفان و دشمنان دین خدا و پیامبر خدا به اهدافشان خواهد شد.
ششم: پیام و رسالت موردنظر در آیه کریمه، موضوع «خلافت» یعنی جانشینی امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نسبت به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اعلام آشکار موضوع «امامت» آن حضرت بود.
اصل آن موضوع، با اهمیت فوق عادی برای پیروان حقیقی دین خدا و افراد جویای حقایق نه قابل کتمان است ونه قابل بی اعتنائی و حتی کم اعتنائی. چون حدود یکصد هزار نفر و بلکه بیشتر شاهد آن رویداد و رفتارهای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درباره آن حضرت بودند. آن جریان مشهور علاوه بر منابع تاریخی و کتابهای تفسیری و سیره شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و همچنین سیره شریف امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ درکتب زیادی ازاهل سنت هم ثبت شده، لذا اصل جریان و نوع رفتارهای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن احتماع عظیم و خطابه آن حضرت محل تردیدی نیست بالخصوص آن عبارت مشهور نقل شده که فرمود:
« مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ »(۱) پیام اصلی خدای سبحان اعلام موضوع خلافت (جانشینی) امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نسبت به پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود، و اعلان موضوع «استمرار رهبری آسمانی»
تعیین جانشین و سرپرست برای انسانها و معرفی او به آنها بین پیامبران خدا عمومیت داشت بااین توضیح که جانشینان پیامبران قبلی هم مقام نبوت و یا رسالت داشتند و هر یک از پیامبران خدا، پیامبر بعد از خود را به مردم معرفی می کرد، اما بنا بود جریان نبوت در مرحله ای از تاریخ حیات انسانها بعد از رسیدن به مرحله کمال خود متوقف شود واز آنجا به بعد حجت پروردگار عالمیان در روی زمین و سفیر او بین انسانها عنوان «امامت» داشته باشد.
ما قبلاً درباره سه موضوع «نبوت» و «رسالت» و «امامت» بحث فشرده ای درحد روشن شدن موقعیت اصلی این موضوعات و شرایط و اوصاف صاحبان این مقامات بعمل آوردیم وبنابراین گذاشته شد که بعداً و در ادامه مقالات به بحث تفصیلی در این زمینه بپردازیم. حال در این زمینه عرض می کنیم که جریان رهبری آسمانی برای انسانها بطور دائم وبرای همیشه و مستمراً برقرار خواهد بود و نیاز انسانها به یک «معلم آسمانی» امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
انسانها در سطح عالم حق بهره مندی ازعلم و قدرت و مدیریت یک معلم و رهبر آسمانی، معین شده از طرف خدای سبحان را دارند واین حق نعمتی است عطا شده از پروردگار عالمیان به عموم انسانها.
اما رهبری آسمانی شئونات متعددی دارد و یکی از آنها بدست گرفتن حکومت جوامع دینی و اداره آنها است و آن حقی است که خدای سبحان به «حجت» خود و سفیر خود دربین انسانها عطا کرده است و اگر شرایط فکری و فرهنگی یک جامعه مساعد بود، آن نوع حکومت، یعنی: حکومت حقیقی و کامل دینی در آن جامعه و جوامع متصل و مرتبط با آن برقرار می شودو در غیر آن صورت سفیر خدای سبحان در روی زمین ودر بین مردم موقتاً از تأسیس حکومت دینی صرف نظر می کند وبه آموزشهای عقیدتی و فکری و اخلاقی مردم اکتفاء می کند، تا آن شرایط و زمینه های فرهنگی در جامعه فراهم شود، اگرچه در زمانی بعد از رحلت او و دوره حیات حجت و سفیر بعدی خدای سبحان.
اگر عموم افراد یک جامعه ویا عده اثرگذار از آنها در اثر آموزشهای دینی بطور کامل با تأسیس حکومت آسمانی یعنی: حکومت دینی کامل مرافقت داشتند، آن نوع حکومت بدون برخورد با موانع قابل توجهی در آن جامعه استقرار می یابد! اما درغیر این صورت و عدم پذیرش اکثریت مردم، یا عده اثرگذار از آنها، حکومت دینی برقرار نمی شود و در نتیجه مردم از بخش عظیمی از فضائل و برکات «رهبری آسمانی» محروم می شوند. در هر حال سفیر خدای سبحان با نیروی نظامی و جنگ و قوه قهریه اقدام به دریافت حق خود و تصدی حکومت نمی نماید، چون در آن صورت قداست و مطلوبیت و جاذبه های دین خدا دچار آسیب ها می شود.
بطور کلی پذیرش مردم درموضوع تأسیس حکومت دینی و عدم پذیرش آنها نقش اساسی در این زمینه دارد، اگرچه عده ای اثرگذار از ناحیه بعضی از مخالفان دین خدا وسیاستمداران مکار و دروغگو فریب خورده باشند.
این رفتار دینی در زندگی همه پیامبران برقرار و رفتاری شناخته شده بود! و اختصاصی به رفتارهای صاحبان مقام امامت از جانشینان حقیقی پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یعنی: ائمه معصومین ـ علیه السلام ـ نداشت. بعنون مثال:
حضرت موسی ـ علیه السلام ـ پیامبر صاحب شریعت و کتاب آسمانی بعد از بعثت به مقام نبوت و رسالت حدود ۴۰ سال در مصر به فعالیت فرهنگی و آموزشی اشتغال داشت و طبعاً امکان تأسیس حکومت دینی برای او فراهم نبود، اگرچه حکومت بر مردم حق عطا شده از طرف خدای سبحان به او بود. و آن حضرت در اثر چهل سال آموزش مردم موفق شد، قوم عظیم «بنی اسرائیل» را جمع کند و آنها را برای یک خروج دسته جمعی مخفیانه از مصر و سلطه حکومت فرعون آماده کند و بعد از فراری دادن آن قوم به مدت چهل سال هم نتوانست حکومت کامل دینی را بین آنها و در بیابانهای بین مصر و بیت المقدس برقرار کند ـ بجهت عدم همکاری بنی اسرائیل و سرانجام نسل جدیدی از آن قوم که در سطح مناسبی با آموزشهای کتاب آسمانی «تورات» آشنا شده بودند، بعد از رحلت موسی ـ علیه السلام ـ و تحت رهبری جانشین او وارد بیت المقدس شدند و حکومت دینی در آن شهر برقرار شد.
حضرت موسی ـ علیه السلام ـ در آن دوره هر دو پیامبر صاحب شریعت بعدی، یعنی: حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به افراد قوم خود معرفی می کرد و پیروان خود را به ایمان به آنها و اطاعت از آنها توصیه می فرمود. اگرچه زمان بعثت و ظهور آنها مدتهای طولانی بعد از رحلت او می رسید.
پس اگر حضرت موسی ـ علیه السلام ـ مدت ۴۰ سال در مصر و در زمان برقراری حکومت فرعون نتوانست حکومت دینی در آن مملکت برقرار کند حق حکومت او از بین نرفت و بلکه او منتظر تحقق شرایط مساعد و لازم برای تأسیس آن نوع حکومت ماند.
همچنین حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ پیامبر صاحب شریعت بعدی و صاحب کتاب آسمانی یعنی «انجیل» نه تنها نتوانست حکومت دینی در جامعه خود برقرار کند، حتی مدتی از عمر خود را بصورت مخفیانه و در استتار سپری کرد، چون قوم یهود در تعقیب او بودند، جهت دستگیری و کشتن او وسرانجام حکومت روم را به کشتن آن حضرت تحریک کردند وسربازان حکومت روم در شبی تاریک شخص دیگری را بجای او دستگیر کردند و به دار آویختند. اما عدم موفقیت برای تأسیس حکومت دینی حق حکومت او را از بین نبرد و او با وجود محدودیت های زیاد و شرایط نامساعد، و گاهی بصورت نیمه مخفی به آموزشهای عقیدتی و اخلاقی مردم می پرداخت، و بطورمکرر پیامبر خاتم را به پیروانش معرفی می کرد و ظهور او را در زمانهای بعدی به مردم بشارت می داد.
اما پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم از زمان بعثت تا ۱۳ سال یعنی دوره اقامت خود در شهر مکه، به آموزشهای عقیدتی و اخلاقی مردم اشتغال داشت و امکان تأسیس حکومت دینی برای او وجود نداشت و اما به محض ورود به شهر یثرب (مدینه) از ناحیه مساعد بودن زمینه های فرهنگی و اخلاقی و پذیرش عموم مردم وکثرت ایمان آورنده ها چه از اهل آن شهر یعنی «انصار» و چه از «مهاجران» عمدتاً از اهل مکه و همراهان، به تأسیس آن حکومت موردنظر اقدام فرمود و حکومت دینی درمنطقه ای از جزیره العرب به مرکزیت شهر مدینه برقرار شد! و در اثر برقراری آن نوع حکومت برکات آن در سطح وسیعی انتشار یافت و منشأ فواید عظیمی شد و نور آموزشهای دین خدا، بدون مانع مؤثری در سطح وسیعتری از جهان درخشید و عامل جذب انسانها بسوی خود شد.
نتیجه اینکه فراهم نبودن شرایط تأسیس حکومت حقیقی دینی در دوره قبل از هجرت و در آن مدت ۱۳ سال، حق حکومت آن وجود مبارک را از بین نبرد و بلافاصله بعد از استقرار آن حضرت در شهر مدینه آن نوع حکومت برقرار شد، در نتیجه آموزشهای دینی در سطح وسیعی بطور مستقیم و در سطح وسیعتری و و در بخش عظیمی از جهان، بطور غیر مستقیم تحقق یافت.
اما بطوریکه متذکر شدیم، رهبری آسمانی امری است که در همه زمانها و همه جوامع موردنیاز انسانها می باشد و آن نظام هدایتی از طرف پروردگار عالمیان دائماً در روی زمین برقرار خواهد بود. و در روز «عید غدیر» و در جریان آن رویداد باشکوه این موضوع بصورتی آشکار به همه جهانیان اعلام شده است.
این بحث بعد از فاصله ای در همین بخش «کلام ایام» و در بخش های بعدی از این سلسله مقالات ادامه خواهد یافت (ان شاء الله تعالی)
الیاس کلانتری
پاورقی:
۱ـ این عبارت از خطابه و کلام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بطور «متواتر» در منابع روائی شیعه و اهل سنت نقل ذشده و شهرت آن در حدی است که حتی مخالفان حکومت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ هم نتوانسته اند اصل آن رویداد بزرگ و این عبارت را در خطبه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ انکار کنند.