کلام ایام ـ ۵۱۶، حیات انسانی و حوادث تاریخی آن

(بخش سوم)*

در بخش قبلی از این سلسله مقالات (بخش دوم) بحث منتهی شد به لوازم تأسیس و برقراری جامعه برتر (مدینه فاضله) و دو موضوع از آنها مورد بحث فشرده ای قرار گرفت. در این بخش بقیه موضوعات مذکور در شماره قبلی را همراه با توضیحاتی ذکر می کنیم.

علم مخصوص و مناسب جهت پرورش انسانها برای جامعه متعالی

آموزش و پرورش انسانها جهت جامعه متعالی موردبحث، احتیاج به علمی دارد که به تمام جهات زندگی آنها احاطه یابد، بطوریکه هم جسم انسان و همه اجزاء داخلی و خارجی جسم آن را مورد شناسائی کامل قرار دهد و هم روح مستقر در بدن او و قوای مختلف آن را و همچنین لازم است انسان اشیائی را که به نحوی با زندگی او ارتباط دارند، از جمادات و نباتات و جانداران، مورد شناسائی قرار دهد.

علاوه بر اینها، لازم است انسان قوانین و سنت های حاکم بر فضای زندگی خود و بطورکلی افعال خدای سبحان ـ عزّوجل ـ و صفات او را بشناسد و نظام زندگی خود را با آن علم تنظیم و هماهنگ کند وبطور قطع آن علم صرفاً از طریق تعقل متداول بین انسانها و مشاهدات و تجربیات آنها حاصل نمی شود.

در مباحث قبلی اشاره شد به اینکه برای تأسیس جامعه متعالی موردنظر احتیاج به «علم مخصوص» و مناسبی وجود دارد و انسانها لازم است برای زندگی در آن جامعه آموزش داده شوند و پرورش پیدا کنند و حتی برای بدست آوردن مواد موردنیاز زندگی عادی روزمره آن هم به مقدار لازم یا فراوان و رسیدن به رفاه و آسایشی در این جهت، بخشی از آن نوع علم مورد نیاز است، تا کمبودها و سایر عوامل در این زمینه منشأ بروزاختلافات و درگیری ها ویا احتکارها و ارزش های کاذب یا غیرواقعی نشود.

آن علم مخصوص و مناسب و موردنیاز برای شناسائی کامل همه موجودات و خود این موجود برتر و متعالی یعنی «انسان» و همه نظامات حاکم بر عالم آفرینش، قطعاً صرفاً از طریق مشاهدات  و تجربیات و تعقل انسانها بدست نمی آید و در این زمنیه احتیاج به علم فوق عادی و فوق بشری وجود دارد و آن علمی است که از طریق وحی به پیامبران، به انسانها عطا می شود، یعنی علم بی پایان خدای سبحان.

علم عادی انسانی با تمام کمالات  و ارزش ها و قداست هائی که دارد ـ بطوریکه قبلاً متذکر شدیم ـ علمی است ناقص و مخلوط با انواع جهل ها و این نوع از علم تا زمان حاضر توانسته است بخش اندکی از عالم و خواص موجودات آن و اندکی از «روح عظیم انسانی » و قوای آن و استعدادهای آن را شناسائی کند. البته فضائی که از ناحیه این علم روشن می شود در حال گسترش است و دائماً به وسعت آن افزوده می شود.

نکته دیگر اینکه علم عادی انسانی در فضای علم ناشی از « وحی به پیامبران» یعنی علم خدای سبحان منتقل شده به عالم انسانها جایگاه ارزشمند قابل تکریمی دارد و بطورکلی همین نوع از علم یعنی علم عادی بشری نشأت یافته از مشاهدات و تجربیات و تعقل، باز هم نوعی از علم خدای علیم و حکیم محسوب می شود. و در اصل و به یک معنی باید به ذات قدوس «الله» ـ عزّوجل ـ منتسب شود، چون علم حاصل از این منابع هم راههائی است که خدای سبحان برای انسانها آماده کرده است جهت رسیدن به مقاصد حقیقی حیات.

مدیریت عالمانه جامعه مطلوب و بهره برداری صحیح از امکانات و دارائی های طبیعی و انسانی

آن جامعه مطلوب بعد از تأسیس جهت برقراری مستمر و محفوظ ماندن فضائل و کمالات و ارزش های متعالی خود، احتیاج به مدیریتی تخصصی و عالمانه دارد و لازم است آسیب پذیری آن در مقابل حوادث اندک و خفیف و سطحی و یا سریعاً قابل جبران باشد.

در طول تاریخ حیات انسانها گاهی در مناطقی از زمین یک جامعه مطلوب و دارای کمالات زیادی به وجود آمده و مدتی برقرار مانده، اما بعد از مدتی در اثر عواملی آن وضعیت مطلوب از بین رفته و آن جامعه بعضی از کمالات و گاهی اغلب آنها و حتی تمام آنها را از دست داده است و مردم در حالیکه مسرور از رسیدن به مطلوبهای مهمتر خود و یا بعضی از مطلوب ها بودند و از زندگی خود احساس رضایت میکردند، بطور ناگهانی متوجه از بین رفتن وضعیت رضایت بخش زندگی اجتماعی و فردی خود شده اند.

در رأس جوامع مطلوب و رضایتبخش تاریخی جوامعی قرار گرفته اند که توسط بعضی از پیامبران خدا ـ علیهم السلام ـ برقرار شده بود. پیامبرانی که دارای مقام آسمانی کامل یعنی نبوت و رسالت و امامت بودند.

و در رأس این نوع از جوامع انسانی، جامعه ای قرار داشت که توسط آخرین پیامبر خدا، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در دوره بعد از هجرت، در شهر مدینه و بعضی جوامع وابسته به آن و تحت نظارت آن ساخته شد، بطوریکه درهمان دوره و در اندک زمانی مورد توجه جهانیان قرار گرفت و سبب تحول عظیمی در بخش گسترده ای از جهان شد و زمینه تحول بسیار گسترده و مطلوبی را برای آینده در سطح تمام جهان به وجود آورد.

اما آن جریان پربرکت و عظیم تاریخی و جهانی در زمان رحلت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در اثر بعضی از حوادث گرفتار آسیب هائی شد و ضربات سنگینی به ارکان  بنای آن جامعه مطلوب و مبارک وارد شد و آن حرکت در جهاتی متوقف شد و در جهاتی از سرعت آن در حد زیادی کاسته شد.

اما بعد از یک فاصله ۲۵ ساله مجدداً آن جامعه متعالی مطلوب با حکومت و مدیریت جانشین حقیقی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و صاحب مقام عصمت و امامت امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ تحقق یافت و به مدت نزیدک ۵ سال در جهان اسلام وفضای وسیع آن برقرار بود وبعد از حادثه شهادت آن حضرت و دوره حکومت کوتاه جانشین او امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ حوادث ایام رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم – تکرار شد و مجدداً حکومت حقیقی دینی از ناحیه فعالیت های سیاسی فریبنده عده ای از منافقین و مکاران سیاسی متظاهر به دینداری، تبدیل به حکومت عادی بشری شد و نظام آن جامعه متعالی مطلوب به هم خورد و باز آن رکود و توقف و حرکت در بیراهه ها در بعضی جهات بر جامعه موردبحث حاکم شد.

لازم به توضیح است که محتمل است بعضی از جامعه شناسان وقوع آن حوادث و از بین رفتن و یا ضربه خوردن نظام جامعه مطلوب موردبحث را نقصی برای ارکان اصلی آن نظام محسوب کنند و یا به هر حال برای تأسیس و برقراری دائمی آن جامعه مطلوب متعالی احساس ناامیدی کنند، اما از بررسی عمیق و عالمانه موضوع، این دیدگاه و این نظریه ها از بین می رود.

در این زمینه متذکر چند توضیح کوتاه می شویم:

۱ـ وقتی کمالات علمی و عملی آن نظام موردبحث، هم در زندگی فردی انسانها و هم در زندگی اجتماعی آنها به آن صورت آشکار تحقق یافت و ثمرات آن در جهات متعدد آشکار شد و منشأ آن همه تحولات در زندگی انسانها گردید، برای اثبات این ادعا کفایت می کند وثابت می شود که تأسیس آن جامعه موردبحث در این مقالات، امکان پذیر است و قبلاً هم در عمل و بطور آشکار تحقق یافته است.

۲ـ عمل نکردن عده ای از انسانها به علمی که قبلاً آثار مطلوب آن آشکار شده و در عمل تحقق یافته و عمومیت پیدا کرده ولی بعداً به عللی مورد بی اعتنائی قرار گرفته و انسانها در عمل از آن فاصله گرفته اند و یا مجبور شده اند به فاصله گرفتن از آن و بی اعتنائی به آن و یا خود داری از ترویج آن،نقصی برای آن علم محسوب نمی شود. مثل اینکه یک داروی شناخته شده یا یک نوع معالجه سبب بهبودی انسانهای زیادی از یک بیماری معین شده و بطور مکرر مورد آزمایش قرار گرفته و تمامی آثارش شناخته شده، کفایت می کند به ارزش طبی آن و اطباء می توانند با اطمینان قلبی آن دارو و آن معالجه را برایبیماران و یا جهت پیشگیری از ابتلاء به انسانها تجویز و توصیه کنند و انسانها در آن صورت حاضر می شوند با میل و رغبت و اشتیاق هزینه تهیه آن دارو و عمل به آن نوع معالجه را بپردازند.

کلام ایام ـ 445، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام صادق ( علیه السلام )
بخوانید

۳ـ تأسیس جامعه مطلوب موردنظر و برقراری آن احتیاج به عواملی دارد از جمله علمی مخصوص و کامل و رفتارهائی مناسب حداقل از ناحیه عده ای از انسانها. علم موردنظر در سطح بسیار رفیعی نسبت به علوم عادی متداول بین انسانها قرار دارد و ازناحیه «وحی» به پیامبران خدا می رسد و چنین علمی نه آمیخته با جهل است و نه ناقص و نه مغلوب می شود و نه خطائی در آن وارد می شود و به این موضوع قبلاً اشاره ای شد. اما علاوه بر آن علم مدیریتی خاص هم برای رسیدن به آن مطلوب موردنیاز است. مدیریتی که مبتنی بر آن علم است از ناحیه انسانهائی که دارای کمالات فوق عادی و قدرت مدیریت فوق عادی هستند و آنها نمایندگان خدای سبحان در روی زمین و سفیران او در بین انسانها هستند یعنی صاحبان مقام امامت از پیامبران و جانشینان پیامبر خاتم در بین انسانها.

بعنوان مثال: در جریان رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و غصب مقام خلافت و حکومت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ طبق محاسبات عادی و اصول مدیریت عادی لازم بود آن حضرت برای بدست گرفتن زمام حکومت قیام کند و نهایتاً با یک درگیری و مبارزه ای کوتاه غاصبان و مخالفان خود را کنار بزند و بر امور جامعه و حکومت مسلط شود.

حکومت بر جامعه دینی حق او بوده و او از ناحیه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امر پروردگار عالمیان بطور آشکار و بطور مکرر به ریاست حکومت دینی منسوب شده بود.

او مرد جنگ بود و سوابق رشادت و شجاعت او در جنگهای زمان پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و‌اله وسلم ـ و دفاع  از دین خدا برای عموم مردم آشکار بود. همچنین او حداقل در بین اکثریت مردم محبوبیت و مقبولیت خاصی داشت و کسی با او در مقام مقایسه قرا ر نمی گرفت. فضائل و کمالات او در بین امت اسلامی اختصاصی بود و کسی نمی توانست فضائل و کمالات علمی و اخلاقی و ایمانی و درایت و صلابت و قدرت او را برای خود و یا فرد دیگری ادعا یا اثبات کند.

اما آن حضرت بصورتی شگفت آور و ناباورانه وضعیت اجتماعی پیش آمده را تحمل کرد و دست به هیچ اقدام نظامی و سیاسی و اجتماعی نزد و با تحمل سختی ها و مشقت های طاقت فرسا از حکومت و لوازم آن فاصله گرفت.

اگر حکومت حقیقی دینی بعد از رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ در اختیار امام ـ علیه السلام ـ قرار می گرفت و انتشار و ظهور فضائل دین خدا از ناحیه حکومت او مثل زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ادامه می یافت طبعاً فواید عظیمی نصیب جامعه دینی و پیروان دین خدا می شد.

فواید و آثار مطلوب حکومت حقیقی دینی در صورتیکه رهبری جامعه در جهت سیاسی و علمی و اخلاقی در درست امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و بعد از آن جانشینان حقیقی رسول خدا ـ صلی الله علیه و‌آله وسلم ـ یعنی امامان معصوم بعدی قرار می گرفت از حد محاسبات عادی فراتر می رفت و عظیم تر از سطوح عادی می شد، و این آثار و فواید طبعاً مورد بی اعتنائی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نمی توانست قرار بگیرد، اما با وجود اهمیت خاص موضوع و برخلاف انتظار عموم مردم، امام ـ علیه السلام ـ سکوت و تحمل مشقت ها و مشاهده رنج آور فوق طاقت عادی را بر قیام و بدست آوردن حق مشروع و قانونی خود برای حکومت، ترجیح داد و از فضای حکومت کنار رفت و بصورتی کریمانه از آن فاصله گرفت!

امام ـ علیه السلام ـ در مقابل افرادی از طرفداران و حامیانش مثل عموی خود عباس و سرکرده منافقان و دشمنان دین خدا، ابوسفیان که سراغ او رفتند و پیشنهاد قیام و اقدام برای بدست آوردن حکومت کردند و قول همکاری و حمایت به او دادند، مخالفت خود را با پیشنهاد آنها، صراحتاً اعلام کرد و فرمود:

« أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ » (۱) یعنی ای مردم امواج فتنه هارا با کشتی های نجات بشکافی‍د، [و پیش بروید] و از راه اختلاف و نفرت از یکدیگر خارج شوید [ و فاصله بگیرید] و تاجهای فخرفروشی و برتری جوئی را کنار بگذارید. رستگار شده و به مقصود خود رسید آنکس که پروبالی داشت وبه پرواز در آمد یا فاقد پروبال [قدرت] بود و راه آرامش در پیش گرفت و مردم را آسوده گذاشت.

امام ـ علیه السلام ـ در این کلام مانع آن فتنه بزرگ شد که در زمان رحلت پبامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ جامعه دینی را فراگرفت ودر نتیجه حکومت حقیقی دینی در آن جامعه کنار گذاشته شد و حکومت عادی بشری جای آن را گرفت، اما حکومت غاصب جهت استفاده از حمایت مردم پوشش ظاهری دینی روی خود کشید و تظاهر به اجرای احکام دینی می کرد و بعضی از احکام دینی را هم بطور پراکنده و به شکل ظاهری در آن جامعه به جریان انداخت و یا مانع جریان عادی آنها نشد و نیازی هم به آن کار نداشت.

در آن شرایط مبارزه با آن نظام مستقر درجامعه دینی مبارزه و مخالفت با اصل دین خدا محسوب می شد و اگر امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ اقدام به فعالیت نظامی و درگیری با حکومت و طرفداران آن می نمود، آن فعالیت به جنگ داخلی گسترده ای منتهی می شد و چنان جنگی تضعیف جامعه دینی و اصل دین خدا را بدنبال می آورد.

در آن زمان مجموعاً گروه ها و قبائل و جوامع متعددی به دین خدا روی آورده بودند، اما طبعاً یکباره نمی شد آثار بت پرستی را که در طول قرن ها در آن منطقه و مناطق دیگر در روی زمین به وجود آمده بود و سلطه مخالفان و دشمنان دین خدا را یکباره از بین برد مگر از طریق اِعمال قدرت نظامی و جنگ هائی با تلفات جانی زیاد از انسانها! و طبعاً چنین چیزی و این نوع رفتار با اخلاق و احکام دینی و جاذبه های متعالی آن هرگز سازگاری پیدا نمی کرد و از اهداف آموزشهای آسمانی نبود.

دین خدا و اخلاق و افکار و عقاید آن مطلوب طبیعی و فطری انسانها است و دارای قداستی اختصاصی! و طبعاً از طریق آموزشهای جاذب و ارائه کمالات و فضائل آن به انسانها عرضه شود و آن هدف متعالی با بکار بردن قوای نظامی و جنگ ها تأمین نمی شود، حتی اگر جنگ و مقابله با دشمنان در اصل حق، و قانونی و مشروع هم باشد. بطوریکه وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تا جائی که ممکن بود جلو جنگها و درگیری های نظامی و کشته شدن انسانها را می گرفت و آنها را به صلح دعوت می کرد! آن هم جنگهائی که تمام آنها را دشمنان دین خدا علیه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و‌آله وسلم ـ و پیروان او به راه می انداختند.

ما جهت رعایت روش اختصاری معمول در مقالات در این بخش به این مقدار از بحث اکتفاء می کنیم و امیدواریم بعد از انتشار یک یا چند مقاله در سیره شریف حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ که در ایام ولادت باشکوه او قرار گرفته ایم، مجدداً بقیه مباحث این نوشتار و شماره های بعدی این سلسله مقالات را ادامه دهیم. ان شاء الله تعالی

الیاس کلانتری

۲۲/۱۰/۱۴۰۱

پاورقی:

۱ـ نهج البلاغه، خطبه ۵

دکمه بازگشت به بالا
بستن