تفسیر کاربردی قرآن کریم ـ ۵
مثال یازدهم :
امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در کلام دیگری متذکر آثار و برکات عظیم « استغفار» شده و فرمود :
«كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفار»
قال الله تعالی : « وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُون » (الانفال/۳۳)
این کلام شریف توسط امام محمد بن علی الباقر ـ علیهما السلام ـ از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرموده : در روی زمین دو عامل و سبب امان، از عذاب خدا قرار داشت که یکی از آن دو رفعت یافت و بالا برده شد، پس دیگری را بگیرید [ دریابید و به آن روی آورید و به آن تمسک بجوئید ]، اما امانی که رفعت یافت، [و به عالم بالا برده شد ]، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بود. و اما امان باقی و برقرار، «استغفار» است.
در این کلام شریف امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ متذکر فایده عظیم دیگری از فواید و آثار استغفار شده و درباره ی آن استشهاد نموده به آیه ای از قرآن مجید و آن آیه کریمه ۳۳ سوره انفال است که ذکر شد. در حقیقت کلام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ تفسیری است کاربردی از آیه کریمه فوق الذکر و آموزشی است در این زمینه برای مردم و تذکری است برای عمل به کلام خدای سبحان .
خدای تعالی در آیه کریمه از برقراری دو پناهگاه در مقابل بلا ها و عذابها و گرفتاری ها به بندگانش خبر داده است . یکی از آن دو پناهگاه امن وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضور او در بین مردم بود و زمان نزول آیه کریمه آن وجود مبارک قدسی در عالم دنیا و در مقام نبوت و رسالت بود.
اما زمانی که هدایت انسان ها به عهده خلیفه و جانشین او یعنی امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ گذاشته شده بود یعنی : رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از دنیا رفته بود آن معلم آسمانی در ضمن آموزش انسانها به مقاصد حیات متذکر معانی این آیه کریمه می شود و توجهات مردم و اهل ایمان را به آن معانی جلب می نماید . در کلام خدای سبحان، ـ در همین آیه مورد بحث و کلام امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ چند نکته ی علمی و اخلاقی و عقیدتی و جود دارد و ذیلاً بعضی از آن ها را به نحو اجمال مورد بحث قرار می دهیم:
یکم: خدای سبحان در آیه کریمه از برقراری دو پناهگاه امن از ناحیه خود برای بندگانش خبر می دهد یعنی در مقابل عذاب ها و بلاهائی که ناشی از اعمال خود آنها است دو محل امن و دو پناهگاه هم وجود دارد که اگر مردم به آن دو روی آورند و در فضای آن ها داخل شوند از عذاب خدا در امان خواهند بود: یکی از آن دو وجود و حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است و دومی «استغفار» است یعنی یکی از آن دو موقتی و آن یکی دائمی است.
دوم: پناهگاه اولی به طور مستقیم و صرفاً از ناحیه الطاف و عنایات پروردگار عالمیان برقرار شده است و انسانها در ایجاد برقراری آن هیچ نقشی نداشتند وهیچ عملی انجام ندادند و هیچ زحمتی را متحمل نشدند و اذن ورود و حضور در آن فضای امن را از الطاف و رحمت واسعه پروردگار عالمیان دریافت کرده اند. یعنی ورود و استقرار در آن فضای نورانی و امن بصورت نعمتی بدون استحقاق به آنها عطا شده است . آن نعمت بسیار عظیم است و عظمت آن متصل به عظمت و رحمت و برکات خدای سبحان است و اهل ایمان و همه انسانها لازم است حتی بعد از رفعت آن امان یعنی بعد از رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره عظمت و فواید و برکات آن امان مبتلا به بی اعتنایی و غفلت نشوند .
این مطالب از تدبر و تعمّق در معانی آیه کریمه و کلام امام ـ علیه السلام ـ درباره آن به دست می آید به دو جهت : یکی: تذکر امام ـ علیه السلام ـ در کلام خود درباره رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و دیگری: در به کار بردن کلمه «رفع» که در ادامه ی بحث توضیحی درباره این تذکر خواهیم داد.
سوم: در ذکر موضوع حضور رسول خدا ـ صلی الله و علیه و آله ـ در بین مردم و نتیجه قرار گرفتن آنها در امانی ناشی از آن حضور از عذاب خدا، و در توضیح این موضوع و به بیان مناسب تر در تفسیر امام ـ علیه السلام ـ درباره آیه کریمه و یا حداقل بیان نکته ای از آن، معانی عمیق و پرفایده ای وجود دارد، از جمله ایجاد توجه به مقام رفیع رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در نظام خلقت و برکاتی که از ناحیه آن وجود قدسی در عالم جریان یافته است به عنوان مثال: خدای سبحان درباره آن وجود عظیم قدسی می فرماید:
« الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (الاعراف/۱۵۷)
کسانی که پیروی می کنند از رسول نبیّ امّی که او را در تورات و انجیل در نزد خودشان نوشته می یابند همان پیامبری که آنان را به کارهای پسندیده امر می کند و از کار های ناپسند نهی می کند و برای آنها طیبات را حلال و خبائث را حرام قرار می دهد و بند و غل هائی که بر آنها بود باز می کند پس کسانی که به او ایمان آورند و او را تکریم و تعظیم و یاری کردند و نوری را که با او نازل شده پیروی کردند آنان همان رستگاران خواهند بود.
در این آیه کریمه، در بین اوصاف شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و رفتار ها و انواع فعالیت های آن حضرت اشاره ای شده است به این که او سنگینی آداب و رسوم و قوانین و مقرراتی را که از ناحیه ادیان دیگر(۱) برای انسان ها تحمیل شده بود و غلهای معنوی که بر افکار و عقاید مردم ناحیه آنها بسته شده بود بر می داشت و آنها را از تحمل آن سنگینی ها و فشار های آن اغلال آزاد می نمود . توضیح بیشتر این که : مشرکان در تمام عالم از ناحیه جهل و سایر عوامل حاکم بر افکار آنها بالخصوص رؤسا و بزرگان بطور دائم مبتلا به انواع مشقت ها و سختی ها و آداب و رسوم سنگین بوده اند.
همچنین پیروان ادیان آسمانی هم بعد از رحلت پیامبران صاحب شریعت از ناحیه بعضی از علمای خود مبتلا به سختی ها و مشقتها می شدند. و گاهی موظف و مجبور به اجرای احکامی می شدند که در« اصل شریعت» نازل شده از طرف پروردگار عالمیان وجود نداشته بلکه نظرات شخصی علمای ادیان بوده و یا احکام شرعی آمیخته به نظریات و جهل ها و هواهای نفسانی آنها بود . لذا یکی از وظایف پیامبران بالخصوص پیامبران صاحب شریعت اصلاح عقاید آمیخته به جهل مردم و پاکسازی آن ها از جعلیات بعضی از علمای دینی بود . پاکسازی عقاید خرافی و از بین بردن مشقت ها و سختی هائی که ریشه در جهل انسانها و علمای غیر حقیقی ادیان و سران مشرکان قرار داشت در سیره شریف پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه وآله ـ در مرتبه ای متعالی و سطحی بسیار گسترده تحقق یافته است و در آیه کریمه فوق الذکر هم به آن اشاره ای شده است.
بطور کلی فضائل اخلاقی و اعمال و رفتار های پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ منشأ تحولاتی در نظام زندگی اقوام و ملت ها چه به طور مستقیم و در بین پیروان آن وجود قدسی و ایمان آورنده ها به او و شریعتش و چه بطور غیر مستقیم و در بین سایر اقوام و ملل شده است و لازم است دانشمندان و مصلحان اجتماعی در بهره مندی بیشتراز تحولات فرهنگی به وجود آمده از ناحیه اخلاق عظیم آن حضرت در بین ملل مختلف فعالیت بیشتری به عمل آورند و آن نعمت عظیم خدای سبحان یعنی وجود مبارک قدسی آن حضرت را بیشتر به جهانیان معرفی نمایند.
چهارم: در آیه کریمه به طور ضمنی اشاره ای شده است به وجود دو پناهگاه یعنی «امان» از عذاب برای مردم از طرف خدای سبحان و در کلام امیرالمؤمنین که به منزله تفسیری است برای آیه کریمه – اگرچه فقط جهتی از آیه – به این موضوع تصریح شده، از طرف دیگر عذابی که مردم از ناحیه حضور و اقامت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و از ناحیه استغفار از آن معاف می شوند را به خدای رئوف و رحیم نسبت داده است، پس سؤالی در این زمینه به ذهن عدهای از انسانها می رسد و آن اینکه چرا خدای رئوف رحیم می خواهد بندگانش را عذاب کند، و اگر لازم است آنها را عذاب کند – به هر حکمتی – پس چرا برای آنها امان یعنی پناهگاه برقرار کرده و آن پناهگاه را هم در کلام خود به مردم معرفی می کند و راه ورود به آن و معاف شدن از عذاب را هم به آنها نشان می دهد و آنها را در راه رسیدن به آن هدایت می کند؟ یعنی در آیه کریمه هم عذاب به خدای رحمان و رحیم نسبت داده شده و هم آموزش جهت معافیت از آن!
در جواب می شود گفت: عذاب کردن بندگان از طرف خدای رحمان و رحیم منافاتی با رحمت او و بخشیدن بندگان ندارد و این نوع «انتساب فعل» به خدا معنای کلامی خاصی دارد و به طور کلی نسبت دادن افعال به خدای سبحان از نوع انتساب افعال به انسانها و به طور کلی مخلوقات خدا نیست و بلکه معنای خاصی دارد.
خدای سبحان در کتاب آسمانی – به صورت نقل قول حضرت ابراهیم – علیه السلام – به «آزر» که سرپرست او بود – می فرماید:
« يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا » (مریم /۴۵) یعنی: ای پدر می ترسم عذابی از طرف خدای مهربان به تو برسد، در نتیجه ولی و پیرو شیطان بشوی.
در این آیه کریمه عذاب به خدای رحمان نسبت داده شد و به جای صفاتی مثل: قهاریت و جباریت و صفاتی امثال آنها کلمه «رحمان» در آیه کریمه به کار رفته است.
توضیح مختصر اینکه عذاب های خدای سبحان خاصیت طبیعی اعمالی است که آنها به میل و اختیار خود انجام میدهند و نسبت دادن آن عذاب ها معنای خاصی دارد و نه معنای از نوع متعارف و متداول بین انسانها و حداقل کلامی که در این زمینه می شود گفت این است که چون قوانین حاکم بر عالم و حیات از ناحیه اراده و مشیت خداوند در عالم به وجود آمده و برقرار شده، لذا عذابها هم به آن ذات قدوس نسبت داده می شود، اگرچه عامل و سبب آن عذاب ها اعمال اختیاری خود انسان ها است.
پنجم: در کلام خدا – آیه کریمه مورد بحث – تصریحی وجود ندارد به اینکه امان به وجود آمده از ناحیه اقامت و حضور رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم -در بین مردم زمان محدودی دارد و موقتی است، بلکه محدودیت زمانی آن به طور ضمنی و به دلالت عقلی قابل فهم و ادراک است چون طبعاً عمر آن حضرت و حیات دنیوی او مثل هر انسان دیگری محدود خواهد بود.
اما آیا بنا بود امان ناشی از حضور آن وجود مبارک قدسی در بین مردم با رحلت او به طور کلی و به طور کامل از بین برود؟ در جواب این سؤال و امثال آن می شود گفت: در کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – تصریحی درباره این موضوع وجود ندارد، و بلکه آن حضرت کلمه «رفع» را درباره آن به کار برده است. یعنی آن امان رفعت پیدا کرد، و طبعاً «رفعت» بر حسب ظاهر به معنی از بین رفتن و تعطیلی نیست. بلکه می توان گفت آن امان به مقام دیگری در عالم منتقل شده و یا به صورت دیگری در عالم برقرار شده، یا راه قبلی انسانها به آن پناهگاه تغییر پیدا کرده و یا اینکه آن سهولت قبلی در راه یافتن به فضای امن آن پناهگاه بسته شده و راه دیگری برای آن ساخته شده و انسان ها می توانند فرضاًبا اعمال معین خاصی به آن فضای امن نورانی را بیابند.
یک احتمال هم در اینجا وجود دارد و آن اینکه تعبیر به «رفعت» درباره وجود قدسی رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم – تکریمی است از طرف امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – نسبت به آن حضرت یا بیانی است از حقیقت حادثه رحلت آن حضرت که حقیقت آن حادثه برای او رفعتی بود و زمان خلاص شدن از دردها و رنج ها و مشقت ها و به ثمر رسیدن تلاشها و جهادها برای نشر حقایق دین خدا، اگرچه برای انسان ها همان حادثه مصیبتی بود عظیم و محرومیتی بسیار حزن آور.
در این صورت این کلام از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – با کلام دیگری از او که درباره رحلت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – فرموده قریب المعنی خواهد بود.(۲)
البته لازم به تذکر است که این دو احتمال یا این دو معنی تعارضی با یکدیگر ندارند و سر انجام میشود گفت آن پناهگاه تعطیل پذیر نیست و با رحلت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – تحولی در آن و راه رسیدن به آن به وجود آمده و در مقام خاص دیگری بر قرار است و به صورت دیگری می شود از برکات آن بهره مند شد. و امیدواریم در فرصت دیگری و در ارتباط با آیات دیگری در این زمینه بحثی تفصیلی و تکمیلی به عمل آید.
ششم: امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – درباره آیه کریمه محل بحث هم مثل سایر آیات قرآن به یک توجه گذرا و عبوری و از نوع آنچه دیگران دارند و یا تذکری از نوع عادی و متعارف اکتفا نکرده، که البته آن نوع توجه با مقام عصمت و امامت و معلمی آسمانی آن حضرت و دیگر شخصیت های قدسی و معلمان آسمانی تناسب و سازگاری ندارد. منظور این است که توجه امام – علیه السلام – به آیه کریمه و تذکر به دیگران با مقام عصمت و امامت آن حضرت تناسب کاملی دارد و اهمیت هر دو موضوع برای آن وجود مبارک قدسی چه برای شخص خود و چه در مقام آموزش انسان ها، در سطحی بسیار رفیع و متعالی قرار دارد.
او مثل شخص رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – رحمتی بود برای عالمیان و لذا در مقام خیرخواهی و دلسوزی برای انسانها، آنها را با تمام جدیت و با خیرخواهی کامل متوجه کاربرد یکی از آیات کتاب آسمانی، یعنی قرآن مجید نموده و راه پناهگاه دوم را که نظام آن و برقراری آن دائمی است به آنها نشان می دهد و آن پناهگاه همان «استغفار» است و بازگشت های مستمر پی در پی به طرف پروردگار عالمیان، لذا بعد از تذکر اصل موضوع و معرفی اصل آن پناهگاه امن توصیه مؤکد به عمل میآورد برای رفتن انسان ها به سوی آن و ورود در آن فضای امن مبارک و بهره مندی از برکات فراوانی که در آنجا جریان دارد.
هفتم: امام علی – علیه السلام – با وجود کلامی که درباره برکات «استغفار» و فواید آن در فراوانی نعمت های ظاهری و زندگی عادی اظهار کرده بود و سخنان دیگری باز در همان زمینه،متذکر نعمت دیگری در این زمینه و آثار و نتایج استغفار شده و آن نعمت «امنیت» و معافیت از عذاب است، حال چه عذاب دنیوی و از نوع ظاهری و چه عذاب اخروی و انواع از آن.
طبعاً قصد اصلی آن وجود مبارک ایجاد رفاه و آسایش در زندگی دنیوی برای انسان ها و فارغ شدن آنها از مشقت ها و تنگی معیشت و برطرف شدن محرومیت ها در زندگی در جهات مادی آنها است و آنچه به همین زندگی ارتباط مییابد. و هم نجات آنها از عذاب های غیر ظاهری است که هم در دنیا و هم در زندگی اخروی برقرار میباشد.
و باز می شود گفت اهمیت اصلی تذکرات متعدد و مکرر آن حضرت برای مردم جهت آسایش و آرامش آنها و فراغت از مشکلات مادی و مالی است جهت پرداختن به اصل حیات و صورت حقیقی آن که از دنیا شروع میشود و در آخرت ظهور و تجلی کاملی خواهد داشت. اما موضوع مهمتر راه رسیدن به رفاه و آسایش و مصونیت یا معافیت از عذاب هایی است که انسان ها با اعمال خود سبب به جریان افتادن آنها شدهاند. یعنی امام – علیه السلام – رسیدن انسانها به رفاه و آسایش هم از ناحیه اتصال به پروردگار عالمیان از طریق توجه به مقام و موقعیت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و استغفار مورد توصیه قرار میدهد و طبعاً رفاه و آسایش حاصل شده از این راه هم دارای برکات فراوانی خواهد شد و هم راه نفوذ شیطان از این طریق در وجود انسان و حیات او مسدود خواهد شد.
یعنی این روش دارای تفاوتهای زیادی است از روش متداول بین انسانها مثل کار و فعالیت زیادی بیش از حد معقول و خودداری و امساک از انفاق به نیازمندان و کارهای خیر دیگر و همچنین تلاش زیاد برای پیدا کردن طرفداران بیشتر امیدواری به دریافت کمک از آنها در برابر مخالفان و خروج از اعتدال و انصاف درباره طرفداران خود در ارتباط با دیگران.
انسان در این طریقه زندگی که کلام خدا به رفتن در آن توصیه کرده و رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – با سخنان و رفتارهای خود انسانها را به ورود و حرکت در آن تشویق فرموده و اوصیاء و جانشینان حقیقی آن حضرت همان راه و همان مسیر را به انسانها نشان دادهاند و خود پیشاپیش مردم حرکت کردهاند، به رفاه و آسایش و امنیتی می رسد، بدون ابتلاء به گرفتاری ها و مشقت ها و سختی های زیاد.
الیاس کلانتری
پاورقی ها:
۱- ظور از ادیان در این نوشتار، همه آداب و رسوم زندگی در بین ملل مختلف است یععنی معنی اولیه و لغوی «دین» موردنظر است و نه دین به معنی خاص یعنی دین و ادیان آسمانی.
۲- آن کلام در خطبه اول کتاب شریف نهج البلاغه در توصیفی از رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – آمده است. همچنین در خطبه نقل شده از حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – مشهور به «خطبه فدکیه» با الفاظی مشابه آن ذکر شده است.