تفسیر کاربردی قرآن کریم- ۶
مثال دوازدهم: علی بن ابراهیم – با واسطه – نقل کرده است که به امام صادق – علیه السلام- گفتم: دو آیه در کتاب خدا – قرآن کریم – است که آن دو را میجویم و نمییابم [ آثار تحقق آنها را نمیبینم] او فرمود: آن دو [ آیه] کدامند؟ گفتم : قول خدا – عزوجل – :«ادعونی استجب لکم» و ما آن را میخوانیم، اما اجابتی نمیبینیم! او فرمود: آیا تصور میکنی [میپنداری] که الله – عزوجل – خلف وعده کرده؟ گفتم نه! فرمود: پس آن از چه جهت است [عدم تحقق آن وعده] گفتم: نمیدانم. فرمود: لکن من به تو خبر میدهم، کسی که الله – عزوجل – را در آنچه امر فرموده اطاعت کند، سپس از «جهت دعا» او را بخواند او آن [دعا] را میپذیرد. من گفتم: جهت دعا کدام است ؟ او فرمود: شروع میکنی [دعا را] پس ابتدائاً «الله» را حمد میکنی و نعمتهای او را نزد خود یاد میکنی سپس او را [به خاطر آن نعمتها] شکر میکنی، سپس بر پیامبر – صلی الله علیه و آله – صلوات میفرستی، سپس گناهان خود را یاد میکنی و به آنها اقرار میکنی سپس از آنها [به خدا] پناه میبری، پس این است «جهت دعا» سپس فرمود: آیه دیگر کدام است؟…
از روایت شریف به طور آشکار برمیآید که درباره دو آیه از قرآن کریم ابهامی و اشکالی برای یکی از اصحاب امام صادق – علیه السلام – پیش آمد و او از آن حضرت در این زمینه سؤال کرده و امام – علیه السلام – در پاسخ سؤال او این مطلب را فرموده است.
ظاهراً امام – علیه السلام – از کلام و تصور آن شخص درباره دو آیه از قرآن و از عدم دقت و تعمق او تعجب کرده و فرموده است که آیا گمان میکنی خدا – عزوجل – بر خلاف وعده خود عمل کرده، [و باصطلاح] خلف وعده کرده است؟ که آن شخص عرض کرده که نه و چنین عقیدهای ندارد.
یعنی: توجه کامل و دقیق و کاربردی به آیه قرآن مشکل پیش آمده برای او را برطرف میکند. به جهت اینکه: خدای سبحان خلاف وعده خود عمل نمیکند و خود او فرمود:
«رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران/۹) یعنی: [ لازم است انسانها خطاب به پروردگارشان بگویند] پروردگارا تو جمع کننده انسانها هستی به روزی که شکی [و تردیدی] در آن نیست، همانا الله خلف وعده نمیکند [و این وعده هم مثل دیگر وعدههای او قطعی و حق است] همچنین فرمود:
« وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (الحج/ ۴۷) یعنی: و آنها با عجله از تو عذاب میخواهند و الله هرگز خلف وعده نمیکند و یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه شما میشمارید.
کافران از پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – با عجله و سریعاً تقاضای نزول عذاب میکردند، البته قصدشان انکار و تکذیب وعده خدا بود، درحالی که اگر عذاب خدا سریعاً نازل میشد، آنها نابود میشدند و از بین میرفتند و یا اگر عذاب مورد درخواست هلاک کننده نبود و بلکه خفیفتر بود، خود آنها و دیگران مبتلا به آسیبها و زیانها و مشقتهای شدیدی میشدند! لذا زحمت خدای – عزوجل – اقتضا میکرد که به آنها مهلت دهد و برای آنها سریعاً عذاب نازل نکند، بلکه از کفر خود توبه کنند و ایمان بیاورند و در نتیجه هم از عذاب اخروی و هم عذابی در دنیا نجات یابند. اما خدای رحمان و رحیم در نزول عذاب عجله نمیکند و یک روز در عالم فوق دنیا و در نزد او مثل هزار سال دنیوی است.
و باز او فرمود:
« وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (الروم/۶) یعنی: وعدهای است که خدا داده، [و] خدا از وعده خود تخلف نمیکند، و اما اکثر انسانها نمیدانند.
مراد آن است که آن وعده خدایی است و تخلف پذیر نیست و وعده خدا مثل وعدههای انسانها نیست. او صاحب و مالک علم بیانتها و قدرت بیانتهاست وناچار بودن و ناتوان بودن برای اجرای وعدهها درباره او بیمعنی است. اما اکثر انسانها به این تفاوت یعنی: تفاوت وعدههای خدا با وعدههای انسانها توجهی و علمی ندارند و دانسته یا ندانسته و از روی جهل یا غفلت، وعدههای خدا را مثل وعدههای انسانها تلقی میکنند. در آیه کریمه اصلی مورد بحث و سؤال آن شخص از امام صادق – علیه السلام – و جواب آن حضرت چند نکته دقیق تفسیری و علمی وجود دارد و به بعضی از آن نکات اشارهای مینماییم همراه با توضیحاتی فشرده.
ابتدائاً الفاظ آیه کریمه را به طور کامل مورد توجه قرار میدهیم: خدای سبحان میفرماید :
« وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر/۶۰) یعنی: و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا به شما جواب دهم [درخواستتان را بپذیرم و حاجت شما را برآورم]
نکات تفسیری و کاربردی آیه کریمه
یکم: آوردن حرف «واو» در اول آیه نشانهای است از اینکه مطالب و موضوعات آیه کریمه با آیات قبلی ارتباط دارد و لذا لازم است آن مطالب هم مورد توجه قرار بگیرد و معانی فرعی منظور شده در آیه کریمه آشکار شود و این معانی علاوه بر معانی اصلی و محوری موردنظر در آیه کریمه خواهد بود.
دوم: آوردن عبارت «قال ربکم» نشانه اهمیت زیاد موضوع و یا نیاز مستمر و دائمی انسانها به دانستن این موضوع است که اقتضای ربوبیت الله اطلاع دادن به بندگان است که پروردگارشان راهی برای آنها به وجود آورده است که اگر از آن راه بروند به مقاصد خود میرسند و نیازهای آنها از طرف پروردگارشان تأمین میشود. یعنی پروردگار عالمیان بندگانی را که آفریده به حال خودشان واگذار نکرده است و راه رسیدن به خواستهها و لوازم مورد نیاز زندگی آنها را از طرق مختلف با آنها نشان داده است. حتی او منتظر نمانده که انسانها در تمام حوائج خود به او روی آورند و از او تقاضای کمک کنند، بلکه بعضی از نیازهای آنها را بدون دخالت خودشان به آنها عطا کرده مثل نیاز آن به آن و پی در پی آنها به ماده حیاتی مشهور یعنی «اکسیژن» هوا و نحوه دریافت آن که از طریق تنفس و بدون دخالت خود انسان تحقق مییابد،و میل به نوشیدن آب که از طریق احساس تشنگی و خوردن غذا که از احساس گرسنگی در وجود انسان جریان مییابد. و گردش خون در بدن او و امکان ادامه حیات از طریق آن که باز بدون دخالت ارادی او انجام میگیرد. به طوری که در زمان ولادت نوزاد انسان، غذای متناسب با نیازهای بدن او و دستگاه گوارش او در بدن مادر حاصل میشود بدون دخالت مادر و نوزاد و دیگران، بلکه صرفاً از ناحیه اراده پروردگار عالمیان.
سوم: امام – علیه السلام – به محض شنیدن سؤال آن شخص پاسخ اصلی و مورد خواست سؤال کننده را بیان نفرمود و به آن اکتفا نکرد، بلکه آموزش خاصی را درباره او به کار برد و غفلت سائل را با کلام و رفتار خود برطرف کرد. شخص سؤال کننده درباره آیاتی از قرآن دچار غفلت شده بود و امام – علیه السلام – برای رفع غفلت او و توجه سطحی او به آن آیات از او سؤال کرد که آیا تصور میکند که الله. یعنی اینکه استجابت دعای بنده وعده خدای سبحان است و خدا هم هرگز خلف وعده نمیکند و از عمل به وعدههای خود و نسبت به هیچ کاری ناتوان نیست و هرگز چیزی را فراموش نمیکند، پس دعای بنده حتماً مورد استجابت قرار میگیرد. چون در غیر این صورت باید گفته شود که خدای سبحان خلف وعده کرده و چنین چیزی قطعاً محال است.
یعنی امام – علیه السلام – با کلام و رفتار شریف خود هم سؤال آن شخص را پاسخ داد و هم تذکری داد به او درباره توجه دقیق و عمیق به آیات قرآن مجید و ترتیب اثر دادن به آنها. اما این تذکر اهمیت بیشتری نسبت به پاسخ سوال آن شخص داشت، لذا در ترتیب کلام آن را جلوتر ذکر فرمود یعنی قبل از پاسخ سؤال آن شخص. چون این تذکر به تمام تک تک آیات قرآن ارتباط مییابد و همیشه باید مورد عمل قرار بگیرد و درباره تمام آیات قرآن به کار بسته شود.
چهارم: در آیه کریمه مورد بحث اصل موضوع دعا و استجابت آن ذکر شده و به نحوه و روش دعا و شرایط استجابت آن اشارهای نشده است. یعنی در این زمینه دو موضوع لازم است مورد توجه قرار بگیرد، یکی اصل موضوع «دعا» و اینکه استجابت آن وعده خدای سبحان است و تحقق وعده خدا قطعی و تخلف ناپذیر است. دیگری موضوع شرایط استجابت یا شرایط صحت آن است. یعنی اینکه دعای حقیقی چه اوصافی دارد. توضیح اینکه گاهی عمل بنده دعای حقیقی نیست و شرایط صحت دعا را ندارد. اگرچه دعا کننده تصور کند که دعا کرده و دعای او دعای حقیقی بوده است نه و لذا وعده خدا شامل چنین رفتاری نمیشود یعنی: وعده استجابت خدای سبحان درباره «دعای حقیقی» صدق میکند و نه رفتاری که شبیه دعای حقیقی است، اما شرایط تحقق آن را ندارد! اگرچه این نوع رفتار یعنی دعا بدون رعایت کامل شرایط آن هم فوایدی برای صاحب آن رفتار خواهد داشت.
پنجم: در آیات قرآن مجید گاهی اصل یک حکم و دستور از طرف خدای سبحان به بندهها ذکر شده و گاهی حکم و دستور همراه با فواید و حکمت آن به طور توأم و در یک آیه بیان شده است. و گاهی هم در یک آیه حکمی و دستوری برای بندهها بیان شده و در آیه دیگری حکمت و فواید آن. به عنوان نمونه: خدای سبحان میفرماید:
« وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» (البقره/۴۳) یعنی: و نماز را بر پای دارید و زکات بپردازید و همراه اهل رکوع [نمازگزاران] رکوع انجام دهید.
در آیه دیگری در همان سوره میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ »(البقره/۱۵۳) یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید استعانت از صبر و نماز بجویید، همانا الله با صابران است.
در آیه اولی به بندهها دستور برپا داشتن نماز داده شده به طور صریح و بدون ذکر کسانی که مشمول آن حکم و دستور قرار میگیرند.
در آیه دومی استعانت از نماز مورد توجه قرار گرفته بدون تصریح به برپای داشتن نماز، یعنی دستور به نماز خواندن به طور ضمنی در آیه کریمه ذکر شده و توجه اصلی به «استعانت» از نماز است و در انتهای آیه «معیت» الله با صابران ذکر شده است. یعنی یکی از فواید عظیم صبر و نماز. البته معیت خدا با صابران به صورت صریح بیان شده و این معیت طبعاً با نمازگزاران هم برقرار است الا اینکه در این آیه کریمه این موضوع به طور ضمنی مورد اشاره قرار گرفته است و محور اصلی مطالب آیه «صبر» است و فواید و برکات آن.
و باز در آیه دیگری میفرماید:
«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (عنکبوت /۴۵) یعنی: نماز را بر پای دار، که همانا نماز از زشتیها و کارهای ناپسند باز میدارد و البته «ذکر الله» بزرگتر است و خدا علم [مستمر] دارد به آنچه انجام میدهید.
در این آیه کریمه دستور صریح به برپای داشتن نماز داده شده و به فواید آن هم اشاره شده و فایده برتر آن مورد توجه بیشتر قرار گرفته که برقراری ارتباط با خدای سبحان میباشد.
آیات زیاد دیگری در قرآن وجود دارد که در بعضی از آنها اصل یک موضوع ذکر شده و در بعضی دیگر کیفیت و فواید و بعضی از فروعات آن موضوع و حکم و امر.
حال لازم است در آیه مورد بحث اصلی و موضوع «دعا« و «استجابت دعا» مورد توجه دقیق و مورد تعمق قرار بگیرد و اینکه در این آیه کریمه اوصاف دعای حقیقی و شرایط استجابت آن ذکر نشده و سؤال آن شخص از یک توجه سطحی و گذرا به آیه کریمه نشأت گرفته بود و امام – علیه السلام – با سؤال خود از او، توجه او را به اصل موضوع دعا و وعده استجابت پروردگار عالمیان و شرایط استجابت و اوصاف دعای حقیقی جلب کرد و متذکر موضوع وعده خدا و تحقق قطعی آن و تخلف ناپذیری آن نوع وعده شد.
خدای سبحان در آیات دیگری از کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید علاوه بر اصل دعا متذکر شرایط صحت و استجابت آن شده و ما جهت جلوگیری از طولانی شدن مقاله و رعایت محدودیت در صفحات نشریه ادامه بحث در این زمینه را به شماره بعدی موکول مینماییم. انشاالله تعالی.
الیاس کلانتری