کلام ایام تاریخی ۵۴۲ ،آموزش های دین خدا در کلام و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
کلیات
* عیادت «ام السلمه» همسر رسول خدا – صلی الله علیه و آله – از فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
* کلام فاطمه زهرا – سلام الله علیها – به سؤال « ام سلمه»
* حزن و اندوه شدید حضرت فاطمه – سلام الله علیها- از حوادث بعد از رحلت رسول خدا (صل الله علیه و آله)
* دو مصیبت عظیم تاریخ حیات انسانها
* آثار و نتایج غفلت از مصیبت دوم در جامعه دینی
* انقطاع برکات خاص « نبوت» و « امامت» در جامعه دینی و جوامع جهانی
* استیضاح حکومت جامعه بعد از رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – از طرف حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
* جاذبه های اخلاقی رسول خدا – صلی الله علیه و آله – و تاثیرات آن در انسانها
* انس شدید امیرالمؤمنین علی –علیه السلام– و حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها – به رسول خدا ( صل الله علیه و آله)
* از کلام شریف حضرت فاطمه – سلام الله علیها ــ روشن می شود که حادثه غصب حکومت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – در ردیف حادثه رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – بود.
* غفلت پیروان دین خدا بالخصوص دانشمندان آنها از حادثه تبدیل حکومت دینی به حکومت بشری و آثار و نتایج آن حادثه
* در اکثر جوامع انسانی عموم مردم نابسامانیها و مشکلات و فسادها را از ناحیه حاکمان و زمامداران می دانند و به عوامل دیگر توجه لازم را ندارند.
****************
در سیره شریف حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – نقل شده است که در ایام بعد از رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – ام سلمه همسر آن حضرت به عیادت حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – رفت و آن حضرت در بستر بیماری بود. ام سلمه خطاب به او عرض کرد: کیف اصبحت عن لیلتک یا بنت رسول الله – صل الله علیه و آله – یعنی : چگونه صبح کردی [در چه حالی هستی؟] حضرت فاطمه – سلام الله علیها – فرمود:
«اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ، فَقْدِ النَّبِیِّ، وَ ظُلْمِ الْوَصِیِّ …» (۱) یعنی: صبح کردم در بین غم و اندوه، جهت رحلت و فقدان رسول خدا – صل الله علیه و آله – و ظلمی که نسبت به وصی و جانشین او به عمل آمد.
حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – بعد از جریان رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – گرفتار حزن و اندوه شدیدی شده بود. جاذبه شخصیتی رسول خدا – صل الله علیه و آله – در وجود شریف او و همچنین حضرت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – فوق حد توصیف است و قابل ادراک عادی انسانها نیست عظمت و سنگینی آن مصیبت قابل مقایسه با سایر حوادث نصیبت بار نمی باشد. و بطوریکه در بعضی از مقالات قبلی متذکر شدیم در کلامی که از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – .نقل شده، آن حادثه عظیم ترین مصیبت تاریخ حیات انسانها بوده و تا حدی عظمت آن در فرهنگ دین توحیدی مورد توجه عده زیادی از پیروان دین خدا قرار گرفته است.
ما هم قبلا متذکر شدیم که در روز رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – دو مصیبت بزرگ تاریخی به وقوع پیوسته که اولی رحلت آخرین پیامبر خدا – صل الله علیه و آله – و بسته شدن در رحمت خاصی از پروردگار عالمیان به سوی انسان بود. اما مصیبت دومی هم در آن روز برای عالم انسانی وقوع یافته که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته، یعنی: میزان توجه انسانها به آن حادثه و مصیبت دوم، با عظمت و سنگینی آن معادل و متناسب نیست.
مصیبت نوع دوم مورد نظر تبدیل حکومت قدسی آسمانی – از نوع حکومت پیامبران خدا – به یک حکومت عادی بشری بود که در اثر آن برکات ناشی از جریان استمرار رهبری آسمانی به فضای زندگی انسانها متوقف شد. و انسانها چه در جامعه دینی و چه در سایر جوامع از آن برکات خاص و مراتبی از نعمت های عظیم خدای سبحان محروم شدند و آن محرومیت ممکن است خیلی طولانی شود.
توجه کامل به مصیبت دوم مورد بحث در سیره شریف امیرالمؤمنین علی و امامان اهل بیت – علیهم السلام – و حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – و سخنان آن معلمان آسمانی و شخصیت های قدسی کاملاً آشکار است.
حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – در رفتارهای خود در ایام بعد از رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – و در خطبه شریف خود در مقام استیضاح حکومت غاصبانه برقرار شده در جامعه دینی اعلام خطر فرمود و متذکر آثار بسیار زیانبار حوادث آن ایام و آثار اهمال و بی تفاوتی افراد جامعه شد. از جمله سخنان آن حضرت در جهت آموزش های دینی برای مردم، کلام مورد بحث است.
وقتی حضرت «ام سلمه» از احوال آن وجود قدسی سؤال کرد، او در جواب متذکر حزن و اندوه شدید خود شد از دو حادثه، یکی فقدان رسول خدا – صل الله علیه و آله – و دومی ظلمی که درباره وصی و جانشین او و رهبر آسمانی بعد از رسول خدا – صل الله علیه و آله – واقع شده بود و آن عبارت از غصب حق حکومت او و تغییر حکومت حقیقی دینی و تبدیل آن به حکومت عادی بشری.
کلام شریف حضرت صدیقه طاهره و نوع پاسخ آن حضرت به سؤالی که در مقام احوالپرسی و مجموعاً عیادت او به عمل آمده بود مشتمل بر نکات دقیق متعددی است و ما به ذکر و توضیح چند مورد از آن نکات اکتفاء می نماییم .
یکم: حضرت صدیقه طاهره – سلام الله علیها – در وقتی که « ام سلمه» به دیدار و عیادت او رفت – همچنانکه قبلا متذکر شدیم – در بستر بیماری قرار داشت، چون در آن حوادثی که پیش آمد و ماموران حکومت در خانه را شکستند و برای بازداشت حضرت امیرالمؤمنین – علیه السلام – و گرفتن بیعت اجباری وارد خانه شدند، او مجروح شده بود و جراحت هم در حدی بود که منجر به شهادت او شد . اما در آن احوالپرسی، آن بزرگوار هیچ اشاره ای به موضوع مجروح شدن و درد و رنج بدنی نفرمود و متذکر عظمت مصیبت رحلت و فقدان رسول خدا – صل الله علیه و آله – و حادثه مربوط به جانشین او شد.
دوم: حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در این کلام درباره پدر بزرگوار خود و رحلت او، موضوع فقدان رسول «خدا»را به کار برد [صل الله علیه و آله] یعنی جهت عاطفی حادثه و موضوع وابستگی شدید او نسبت به آن وجود مبارک قدسی و جاذبه شدید شخصیت او را در این کلام متذکر نشد، و فقط متذکر فقدان مقام «رسالت الهی »او شد و اینکه در اصل این مصیبت و مصیبت بعدی ارکان حیات او را در هم شکسته است.
آن رفتار شبیه رفتاری است که در زمان رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – ظاهر شد و آن اینکه آن حضرت در وقت غسل دادن پیکر شریف رسول خدا – صل الله علیه و آله _ خطاب به آن وجود مبارک عرض کرد:
ِ «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الاْنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً– عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً وَ لَوْ لاَ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لاَنْفَدْنَاعَلَیْکَ مَاءَ الشُّؤونِ، وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلاً وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلاَّ لَکَ! وَ لَکِنَّهُ مَا لاَ یُمْلَکُ رَدُّهُ، وَ لاَ یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ! بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ »
یعنی: پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا، با رحلت تو چیزی قطع شد که با رحلت غیر تو قطع نشد، از نبوت و پیام ها و اخبار آسمانی. مصیبت تو این خصوصیت را دارد که تسلّی بخش از مصیبت های دیگر است. و این مصیبت عمومیت دارد و همه را عزادار کرد. و اگر نه این بود که تو امر کرده ای به صبر و نهی کرده ای از جزع و بی تابی، آن قدر برای تو گریه می کردیم تا اشکمان تمام شود، و این درد جانکاه و اندوهمان جاودانه می شد و پایدار می ماند و این ها هم در مصیبت تو کم بود. اما چه می شود که مرگ برگرداندنی نیست و نمی شود آن را دفع کرد. پدر و مادرم فدای تو، ما را نزد پروردگارت یاد کن و در خاطر خود نگه دار. » (۲)
امام امیرالمؤمنین – علیه السلام – در این کلام شریف اولاً رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله – را بزرگترین مصیبت دانسته که مشابه و نظیری برای آن وجود ندارد و آن عظمت را هم از ناحیه فقدان مقام نبوت و انقطاع وحی و بسته شدن در رحمت خاص پروردگار عالمیان به روی انسانها تلقی فرموده. یعنی موضوع رحلت پیامبر خاتم -صل الله علیه و آله – از ناحیه فقدان مقام نبوت و رسالت و حزن شدید ناشی از آن می باشد و این موضوع خیلی عظیم تر از جریان رحلت یک شخض نزدیک از بستگان انسانها می باشد اگر چه آن شخصیت فردی بسیار متعالی و دارای جاذبه های شدید اخلاقی باشد و انسانها نسبت به او علاقه و محبت شدیدی پیدا کرده باشند.
توضیح اینکه وجود مبارک رسول خدا – صل الله علیه و آله – دارای جاذبه های شدید و عظیم اخلاقی بود و انسانها بالخصوص کسانیکه آن وجود قدسی را دیده بودند و تحت تاثیر اخلاق کریمانه خاص او قرار گرفته بودند و بالاتر از آن کسانیکه بطور مکرر او را می دیدند علاقه و محبت و اشتیاق شدیدی نسبت به او در قلوب خود احساس میکردند. بالاتر از همه آنها کسانیکه از نزدیکان او بودند و در رأس آنها دختر گرامی او حضرت -صدیقه طاهره فاطمه زهرا – سلام الله علیها – و حضرت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – قرار داشتند که شیفتگی آنها نسبت به او فوق حد توصیفات عادی است.
اما در رفتار و کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – و همچنین در رفتار و کلام حضرت – صدیقه طاهره جهت اصلی عظمت مصیبت و حزن و اندوه شکننده ناشی از آن از فقدان مقام
« نبوت» و « رسالت» تلقی شده است.
سوم: در کلام شریف حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها- به عامل و سبب دوم حزن و اندوه شدید او هم اشاره ای شده و آن عبارت بود از ظلمی که به وصی رسول خدا – صل الله علیه و آله – روا داشته شد یعنی غصب مقام «خلافت » و در حکومت آسمانی آن حضرت و تبدیل آن نوع حکومت به یک حکومت عادی بشری. بطوریکه فرمود:
« فَقْدِ النَّبِیِّ، وَ ظُلْمِ الْوصیِّ » یعنی آن حادثه دوم هم شبیه و نظیر حادثه اول بود.
حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها- در ادامه کلام شریف خود و توضیح موضوع فرمود:
«هُتِکَ وَاللهِ حِجَابُه، مَنْ اصبَحَتْ اِمامَتُهُ مَغصوَبَه عَلی غَیرِ ما شَرَعَ اللّهُ فِی التَّنزیلِ و سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیل»
یعنی: حرمت وصی [و جانشین] او شکسته شد و امامت او غصب شد [و آن رفتارها با او] بر خلاف شریعتی بود که الله در قرآن نازل فرمود و پیامبر او[ صل الله علیه و آله] در تأویل قرآن آن را سنت قرار داد.
مراد آن حضرت جریان غصب حکومت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بود که کاری برخلاف شریعت اسلام و مخالف قرآن مجید و حقیقت آیات آن انجام گرفت.
حضرت فاطمه – سلام الله علیها- جهت اصلی آن مصیبت دوم را هم غصب مقام امامت و سلب حکومت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – دانسته و در این کلام تصریحی درباره حمله عوامل حکومت زمان به خانه آن حضرت و بردن او به مسجد جهت اخذ بیعت اجباری و تسلیم در برابر حکومت نفرموده است.
در این بخش از کلام شریف هم حضرت فاطمه – سلام الله علیها- به ذکر مقام « وصایت » و «امامت» امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – اکتفا فرموده و از آن حضرت اسم نبرده است. یعنی بطور ضمنی متذکر جهت اصلی حادثه دوم شده که عبارت بود از غصب مقام حکومت دین خدا. یعنی بر جنبه عاطفی جریان و اینکه «وصی رسول خدا» پسرعموی او بود یا همچنین همسر خود صاحب کلام مورد بحث یعنی حضرت فاطمه – سلام الله علیها- بود، اشاره ای نفرموده و بلکه به ذکر کلمه «وصیّ» و کلمه «امامت» اکتفاء فرموده است.
چهارم: حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها- در این کلام شریف اشاره ای فرموده است به اینکه مقام «امامت» در ردیف مقام «نبوت» و«رسالت» قرار دارد، و اینکه جامعه دینی بدون برقراری نظام «هدایت آسمانی» چه توسط یک « نبی» یا «رسول» یا «امام معصوم» در مسیر حقیقی خود نخواهد بود و به مقصد اصلی و حقیقی خود نخواهد رسید.
پنجم: اما بسیار عجیب است رفتار پیروان دین خدا و بالخصوص دانشمندان جوامع دینی و غفلت آنها از این حقیقت. اهمال دانشمندان دینی در این زمینه و غفلت آنها زیانها و خسارات جبران ناپذیری در طول تاریخ به حقوق و منافع انسانها وارد کرده و این زیانکاری در جوامع انسانی ادامه دارد. معلوم نیست کنار گذاشتن نظام رهبری آسمانی و بی اعتنائی به آن و پناه بردن به بناهای سست و لرزان و رو به تخریب حکومت های بشری تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، و مصلحان اجتماعی و عموم مردم در جوامع انسانی چه وقت بیدار خواهند شد؟
کدام علم و تعقل رها کردن مدیریت و حکومت آسمانی و شخصیت های قدسی و پناه بردن به حکومت های عادی بشری را تجویز می کند؟ آیا امتحان و آزمایش هزاران حاکم عادی بشری برای پی بردن به توانائی وقدرت مدیریت آنها در طول تاریخ کافی نیست؟
آنچه مورد بحث در این نوشتار قرار گرفت، دیدگاه یک «شخصیت قدسی» و یک «معلم آسمانی» است.
یعنی: حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها- درباره نظام جامعه دینی و همه جوامع انسانی است. یعنی اینکه برای برقراری یک جامعه متعالی و برتر که انسانها در آن به حقوق و نیازهای خود برسند و آسایش و رفاه و امنیت و عدالت در آن برقرار باشد، احتیاج به علم و مدیریت پیامبران خدا و اوصیاء معصوم آنها وجود دارد و در اثر برقراری حکومت آسمانی حصول آن مطلوب ها امکان پذیر خواهد بود.
در اکثر جوامع انسانی عموم مردم نابسامانیها و مشکلات و گرفتاری ها و فقرها و محرومیت ها را از ناحیه حاکمان مثل پادشاهان و رؤسای جمهور و رؤسای احزاب و مدیریت و شخصیت آنها می دانند و دائماً در مسیر تعویض حکومت ها و احزاب سیاسی فعالیت دارند و یا با وجود نارضایتی ها فشارها را تحمل می کنند و نارضایتی خود را اظهار نمی کنند!
اما آیا توان و قدرت مدیریت و علم و اخلاق عادی انسانی چقدر است و آیا مشکلات جوامع بشری فقط و فقط از ناحیه اعمال و رفتار و اخلاق زمامداران است؟ و عوامل دیگر در اوضاع جوامع انسانی اصولاً دخالتی ندارد؟!جواب این پرسش با اندکی تعقل و اندیشیدن روشن می شود! و در آن صورت دخالت عوامل دیگر هم در پیدایش و شیوع این وضعیت مورد توجه قرار خواهد گرفت. و در آن صورت علت اینکه امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – و حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا
– سلام الله علیها- رحلت رسول خدا – صل الله علیه و آله- را بزرگترین مصیبت تاریخ حیات انسانها معرفی می کنند و تبدیل حکومت آسمانی را به حکومت بشری در ردیف آن حادثه
می دانند، روشن می شود. آن شخصیت های قدسی که صاحبان علم و بصیرت فوق عادی بودند
الیاس کلانتری
پاورقی ها:
۱- این کلام حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – در منابع متعدد تاریخی و سیره شر یف آن حضرت از جمله در کتاب بحارالانوار – علامه مجلسی – ج ۴۳ نقل شده است.
۲- نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵