آموزشهای آسمانی – ۴۶، نیاز انسان به آموزشهای آسمانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
در مقالاتی که قبلاً تحت این عنوان کلی یعنی «آموزشهای آسمانی» نوشته شد، بعد از یک بحث مقدماتی در «موقعیت علم تفسیر قرآن مجید» و ضرورت توجه عمیق نسبت به آن، به تفسیر سوره های حمد و علق و مدّثّر پرداختیم و بعد از تفسیر این سوره ها – بصورت ترتیبی- بحثی را تحت عنوان:
«نیاز دائمی انسان به علم و شناسائی اشیاء »شروع کردیم و دو مقاله در این زمینه با عنوان و شماره های ذیل منتشر شد:
آموزشهای آسمانی – ۴۴ ، نیاز دائمی انسان به علم و شناسایی اشیاء و با شماره ۴۵
حال بعد از یک وقفه طولانی در نوشتن و انتشار مقالات این بخش به ادامه آن در این سلسله مقالات می پردازیم و بحث ما -در این بخش ان شاءالله تعالی – تقریباً نوعی «تفسیر موضوعی» قرآن مجید خواهد بود ، بصورتی فشرده و یا شبیه آن.
در دو مقاله قبلی متذکر شدیم که انسانها نیاز اجتناب ناپذیری به شناسائی اشیاء و موجودات اطراف خود دارند و زندگی او خواه و یا ناخواه به اشیائی که در فضای زندگی او وجود دارند، ارتباط می یابد و بطور کلی زندگی انسان بدون ارتباط با بعضی از اشیاء و موجودات بالخصوص با همنوعان یعنی خود انسانها امکان پذیر نیست. و بعلت اینکه انسان ارتباطهای اجتناب ناپذیری با همنوعان خود دارد، خواه و ناخواه لازم است خودِ همین موجود را مورد شناسائی قرار دهد و اینکه انسان هم از ارتباط خود با دیگر انسانها هم امکان دارد فواید عظیم فراوانی را به دست آورد و هم امکان دارد از ناحیه دیگران و رفتارها و افکار و عقاید آنها دچار آسیب ها و زیانها و مشقت های زیادی شود.
در کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید آیات فراوانی درباره انسان و اوصاف ظاهری و باطنی و رفتارهای او و همچنین قوای روحی او وجود دارد و خدای سبحان جایگاه رفیعی را در کتاب خود برای معرفی انسان و توصیف او قرار داده است! و در مقاله قبلی ما متذکر بعضی از آیات شدیم. و در این نوشتار تفسیر و توضیح فشرده ای برای آن آیات و مواردی دیگر بیان می کنیم.
خدای سبحان در آیات اول سوره مبارکه واقعه درباره انسان فرمود:
«الرحمن- عَلَّمَ الْقُرْآنَ – خَلَقَ الْإِنْسَانَ- عَلَّمَهُ الْبَيانَ» (الرحمن/۱-۴) یعنی: خدای رحمان قرآن را [به انسانها] آموخت – انسان را آفرید – و به او بیان را آموخت.
در این آیات کریمه ابتداءً یکی از «اسماء حسنای» پروردگار عالمیان بالخصوص در ارتباط با «انسان» ذکر شده و مورد توجه قرار گرفته است. یعنی: «الرحمن»
بعد از ذکر این اسم مبارک اشاره ای به قرآن مجید، یعنی آخرین کتاب آسمانی شده و اینکه خدای سبحان انسانها را به وسیله این کتاب آموزش داده است.
در این آیه کریمه – یعنی آیه دوم – موضوع آموزش پذیری انسان ذکر شده، یعنی این موجود آموزش پذیر است و آموزش او را هم خدای سبحان بعهده گرفته است.
البته آموزش انسان از ناحیه خدای سبحان معنای خاصی دارد که در ادامه بحث متذکر آن خواهیم شد و این نوع آموزش معنای متفاوتی با آموزش به معنی عرفی و در بین انسانها دارد. پس بطور ضمنی از این آیه کریمه بر می آید که انسان علاوه بر نیاز به دریافت آموزش به معنی عرفی و از طریق والدین و معلمان و مربیان و دیگر انسانها، نیازی قطعی به دریافت آموزشهائی از طرف خدای سبحان، پروردگار عالمیان دارد. و بلکه آن آموزش یعنی: آموزش از طرف خداوند مقدم بر آموزش توسط انسانها می باشد و همچنین بین آموزش انسان از طرف خداوند و آموزش او از طرف والدین و معلمان و مربیان یک نوع ارتباط عمیق و گسترده ای وجود دارد و در ادامه بحث متذکر این موضوع خواهیم شد.
علامه طباطبائی – رضوان الله تعالی علیه – در تفسیر این آیات گفته است:
کلام او که فرمود «علّم القرآن» شروعی است در شمارش نعمت های الهی و چون آموزش قرآن اعظم نعمت های اوست در قدر و منزلت و رفعت مقام – بجهت اینکه کلام الله است که صراط مستقیم او را ترسیم می کند و متضمن بیان راه سعادتی است که نهایت آرزوی آرزومندان و بالاترین مرتبه است که درخواست کنندگان از او دارند- ، لذا ذکر آموزش آن مقدم به سایر نعمت ها حتی خلقت انسان و جن شده، همان دو نوع موجودی که قرآن جهت آموزش آنها نازل شده است. (۱)
مراد این است که چون در سوره مورد بحث نعمت های عظیم پروردگار عالمیان ذکر شده و آموزش قرآن در رأس نعمت های پروردگار عالمیان بر انسان می باشد، لذا این نعمت قبل از همه آنها ذکر شده و مقدم بر همه آنها حتی خلقت انسان قرار گرفته است، در شمارش و بیان آن نعمت ها.
در تفسیر و توضیح آیات کریمه چند نکته لطیف لازم است مورد توجه دقیقی قرار بگیرد و می شود گفت این نکات از معانی ضمنی و غیر مستقیم و یا فواید این آیات است و اهم آنها عبارتند از:
یکم: آیات سوره با ذکر موضوع رحمانیت خدای سبحان شروع شده که مراد از آن رحمت عامه است و شامل همه مخلوقات می شود. و اشاره ای به اینکه رحمت واسعه او در اصل شامل همه مخلوقات و در رأس جن و انس می شود.
ادامه دارد…
پس اینکه رحمت خدای سبحان بیش از صفات دیگر او لازم است مورد توجه قرار بگیرد، اولین آموزش از آموزشهای آسمانی است، رحمتی که بر همه چیز وسعت یافته یعنی شامل همه اشیاء می شود. بطوریکه آن ذات قدوس فرمود:
«وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يتَّقُونَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآياتِنَا يؤْمِنُونَ» (الاعراف/۱۵۶) یعنی: و رحمت من بر همه چیز وسعت یافته [همه چیز را در وسع خود گرفته]، پس آن را مقرر می کنیم برای کسانیکه تقوا می ورزند و زکات می پردازند و کسانیکه به آیات ما ایمان می آورند.
در این آیه کریمه اشاره ای شده به وسعت و کثرت رحمت پروردگار عالمیان و هم اینکه لازم است انسانها بطور مستمر متذکر رحمت او و کثرت آن باشند. و این مطلب هم از آیه کریمه :
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» و قرار گرفتن آن در اول سوره های قرآن و همچنین شروع همین سوره مورد بحث یعنی «الرحمن» با همین اسم از اسماء حسنای ذات قدوس الله – عزّ و جلّ – و هم از آیه کریمه فوق الذکر از سوره اعراف آشکار می شود.
دوم: رحمت خدای سبحان اگر چه بر همه چیز وسعت یافته و آن رحمت بیش از تصورات عادی انسانها فراوان است و کثرت فوق حد ادراکات عادی انسانها دارد، اما همان رحمت کثیر و بی پایان، در مجاری معینی جریان دارد و ما قبلاً در بعضی از مقالات وارد این بحث شدیم و گفتیم که می شود عنوان «مجاری رحمت خدا» را در این زمینه به کار برد. و حاصل اینکه رحمت خداوند با وجود کثرت زیاد و بی پایان بودن آن، در مجاری معینی جریان می یابد و انسانها جهت دریافت آن نوع از رحمت لازم است سراغ «مجاری رحمت» او بروند و از جریان رحمت واسعه پروردگار خود بهره مند شوند.
سوم : در توضیح نکته دوم عبارت «آن نوع از رحمت» را به کار بردیم و بطور ضمنی اشاره ای کردیم به اینکه رحمت خدای سبحان انواعی دارد و یک نوع آن رحمتی است که با درخواست بنده به او عطا می شود و یا انسان آن را با افعال ارادی خود کسب می کند، اما در مقابل آن نوع، انواع دیگری هم قرار دارد که بدون فعل اختیاری انسان به او عطا می شود، مثل دریافت اکسیژن مورد نیاز بافت های بدن او که بدون فعل ارادی و بلکه از ناحیه عمل تنفس غیر ارادی وارد بدن او می شود و نیاز بدن او را تأمین می کند و همچنین جریان گردش خون در بدن و تغذیه بافتهای بدن از آن طریق و همچنین تبدیل مواد غذائی به اجزاء و اعضاء بدن و یا انرژیهای مختلف در آن .
چهارم: در آیه کریمه ۱۵۶ از سوره اعراف فرموده است: که رحمت واسعه خداوند شامل حال کسانی از انسانها خواهد شد که «تقوا» به کار ببرند و به آن ملتزم باشند، یعنی یکی از شرایط بهره مندی از رحمت واسعه پروردگار عالمیان به کار بردن تقوا در افعال و رفتارهاست.
تقوا یک ملکه نفسانی و یا حالتی و قوتی درروح انسان است که مقابل هواهای نفسانی قرار می گیرد و مانع انجام کارهای خلاف عقل و خلاف احکام و دستورات شرعی می شود و آن بازدارنده ای است در مقابل هواها و هوس های زیانبار. تقوا موجب امتیاز انسان از سایر جانداران و یکی از عوامل اصلی ارزشهای وجود انسان نسبت به دیگر موجودات می شود. تقوا مانع انجام اعمال خلاف عقل و خلاف دستورات خداوند و بطور کلی کارهای زیان بار و خسارت آور و خطرناک می شود.
تقوای الهی در اصل عامل اصلی کسب استعداد ورود به بهشت و زندگی دائمی در آنجا خواهد شد. بطوریکه خدای سبحان در کتاب آسمانی فرمود:
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ» (الرعد/۳۵) یعنی: مَثَل بهشتی که به اهل تقوا وعده داده شده آن است که از زیر درختان آن [یا در فضای آن و تحت اراده اهل آن نهرهائی بطور دائم] در جریان است و میوه های آن و سایه آن دائمی است و آن است نتیجه اعمال و رفتارهای کسانی که ملتزم تقوا شدند و پایان کار کافران آتش (جهنم) خواهد بود.
در این آیه کریمه اعلام شده است که نتیجه به کار بردن تقوا و التزام به آن ورود به بهشت و زندگی دائمی در آنجا خواهد بود و نعمت های خداوند هم در آنجا دائمی خواهد بود، از جمله جریان نهرهای بهشتی.
قابل توجه است که در این آیه کریمه اهل تقوا مقابل کافران قرار گرفته اند، یا مقابل اهل تقوا کافران قرار دارند، پس بنابر این ایمان و اعمال صالح از شرایط حصول تقوا در انسان می باشد.
باز فرمود:
«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيا» (مریم/۶۳) یعنی: آن است بهشتی که به ارث بندگان خود در می آوریم، کسانی از آنها که اهل تقوا هستند.
همچنین فرمود:
«وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ – الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران/۱۳۳ و ۱۳۴) یعنی: سرعت بگیرید به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمانها و زمین است و آماده شده است برای اهل تقوا – کسانیکه انفاق می کنند در گشایش و سختی [و تنگی معیشت] و کسانی که خشم خود را فرو می برند و از انسانها در می گذرند [و آنها را می بخشند] و خدا اهل احسان را دوست می دارد.
جهت کامل تر شدن این بحث قطعه ای از یک مقاله قبلی را در این قسمت از نوشتار حاضر نقل می کنیم:
تعریف تقوا
تقوا یک نیروی روحی در انسان است که او را در مقابل خطرات و ارتکاب کارهای خلاف رضایت پروردگار و عذاب های او محافظت می کند، و انسان را وادار به انجام فرمان های خدا می کند. انسان دارای تقوا بطور مستمر اعمال خود را تحت مراقبت قرار می دهد.
موضوع تقوا در قرآن مجید با اهمیت بسیار زیادی مطرح شده است، بطوریکه این موضوع بصورت های گوناگون حدود ۲۵۰ مرتبه در کتاب خدا بکار رفته است، دارنده این نیروی روحی «متقی»، یا «تقی» نامیده می شود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بطور مکرر انسان ها را به تقوا و التزام به آن سفارش می فرمود و در کلام آن بزرگوار تقوا جایگاه رفیع باشکوهی دارد. تا جائیکه آن را رئیس اخلاق نامیده است. بطوریکه فرمود:
«اَلتُّقَى رَئِیسُ اَلْأَخْلاَقِ» (۲)
تقوا در زندگی دنیوی ایجاد نظم می کند و عدالت را در بین آن ها برقرار می کند و مانع تضییع حقوق انسان ها بوسیله دیگران می شود. و جلو اغتشاش ها و بی نظمی ها و ظلم ها را می گیرد.
اما در زندگی اخروی تقوا در اصل – بطوریکه ذکر شد- عامل ورود به بهشت و ذخیره و دارائی انسان برای زندگی دائمی در آنجا خواهد بود. خداوند می فرماید:
«وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبَابِ» (البقرة/۱۹۷) خداوند- عزّوجلّ- بعد از بیان احکام عبادت شکوهمند حج در این آیه و آیات قبلی، به انسان ها سفارش می کند که برای خود زاد و توشه فراهم کنند و می فرماید که تقوا بهترین ذخیره و توشه است.
در این کلام پر برکت راه های حصول تقوا و ورود به بهشت برای انسان ها ترسیم شده است و همچنین راه های کسب فضائل اخلاقی و کرامت های شخصیتی!
علامه طباطبائی در تفسیر آیات سوره شمس آورده است: تقوا ـ طبق آنچه راغب گفته ـ عبارت است از قرار دادن نفس (خود) در محفظه ای از چیزی که انسان از آن می ترسد و مراد از آن به قرینه مقابله در آیه «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» خود داری از فجور و احتراز از اعمال نفی شده است، و در روایات به ورع از محرمات خداوند تفسیر شده است (۳)
تقوا یکی از موضوعات بسیار مهم معارف دین توحیدی است، بطوریکه غالب اعمال عبادی جهت حصول آن مقرر شده است و در اهمیت و موقعیت رفیع آن کفایت می کند آیاتی از کلام خداوند که آن را عامل ورود به بهشت معرفی کرده است (۴)
انسان در حال روزه از اول شروع صبح یعنی «طلوع فجر» تا اول مغرب لازم است از خوردن و آشامیدن و بعضی کارهای دیگر خودداری کند و این عمل یعنی امساک از خوردن و نوشیدن چیزی، رکن اصلی این عبادت است.
البته اعمال دیگری هم برای روزهدار معین شده مثل التزام به اخلاق حسنه و کمک به نیازمندان و دعا و تلاوت زیاد قرآن و امثال آنها، که در کتابهای فقهی و توضیح المسائل علما با شرح و تفصیل ذکر شده است.
«اهمیت این عبادت عظیم در حدی است که غالباً در معارف دینی کنار عبادت مشهور و با شکوه «نماز » ذکر می شود. همچنین اگر یک انسان در سن تکلیف یک روز بدون عذر موجه و معین شرعی مثل مریضی و مسافرت، آن را بشکند یعنی روزه نگیرد، لازم است بجای آن یک روز، دو ماه بعنوان «کفاره » آن گناه روزه بگیرد و یا یک برده آزاد کند و یا شصت نفر فقیر را با شرایط خاصی طعام بدهد!
روزه گرفتن و محرومیت از خوردن و آشامیدن در توجه ظاهری و سطحی، یک عمل و عبادت مجموعاً سنگینی به نظر می رسد. و برای کسانیکه به خوردن غذا در وسط روز عادت کرده اند مقداری با سختی همراه است. البته کسانی که به این عمل و عبادت با شکوه عادت می کنند، هم اصل روزه گرفتن بالخصوص در ماه رمضان یعنی «روزه واجب» و هم اعمال دیگر این ماه جاذبه و لذت شدیدی دارد بطوریکه وقت پایان ماه رمضان اندوه و غصه ای روح آن ها را فرا می گیرد. (۵)
حاصل بحث اینکه «تقوا» یکی از مجاری رحمت واسعه خدای سبحان است و التزام به آن سبب جریان عظیم رحمت خداوند به فضای زندگی و روح انسان می شود.
پنجم: پرداخت زکات و انفاق به نیازمندان یکی دیگر از مجاری رحمت خداوند است، اعم از اینکه ارتباطی هم بین آن و بین تقوا برقرار باشد و یا این ارتباط مورد توجه قرار بگیرد و یا برای آن یک مجرای مستقل و جدا از موضوع تقوا در نظر گرفته شود.
در هر صورت طبق تصریح آیه کریمه مورد بحث در سوره اعراف، پرداخت زکات منتهی می شود به ازدیاد رزق اهل ایمان اعم از افراد یا گروه ها و قریه ها، و اینکه رحمت واسعه خداوند با ظهور و بروز این رفتار یعنی انفاق و پرداخت زکات از یک انسان و یا افراد یک جامعه، به فضای زندگی آنها جریان می یابد، حتی نیت این عمل و تصمیم برای آن هم، منشأ نزول رحمت و برکات خداوند می شود.
ششم: در آیه کریمه مجرای دیگری برای دسترسی به رحمت خدای سبحان معرفی شده و آن عبارت است از ایمان مکرر و مستمر به آیات پروردگار عالمیان.
ما بطور مکرر و در دفعات متعددی متذکر این نکته شدیم که ایمان به الله و قیامت و پیامبران و کتابهای آسمانی چیزی علاوه بر صِرف عقیده به آن حقایق می باشد، بلکه ایمان یعنی توجهات پی در پی و کثیر به آن حقایق و عمل به آن عقاید است و لازم است بطور مستمر انجام گیرد و غالباً ایمان با فعل مضارع در آیات قرآن به کار می رود و استمرار در آن مورد توجه می باشد. اگر چه اصل آن، بدون در نظر گرفتن نوع آن عقیده و توجه، با فعل ماضی هم در قرآن مجید به کار رفته است.
قابل توجه است که در آیه کریمه مورد بحث – در سوره اعراف – هم تقوا و هم پرداخت زکات و هم ایمان به آیات خداوند، – یعنی هر سه، بصورت فعل مضارع آمده است و آن حاکی از ضرورت استمرار آنها است
ادامه دارد…
پاورقی ها:
- ۱- المیزان فی تفسیر القرآن، تفسیر سوره «الرحمن»، آیات ۱-۴
- ۲- نهج البلاغه حکمت ۴۱۰
- ۳-المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، تفسیر آیات ۱۰ـ ۷ سوره شمس
- ۴- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، مقاله شماره – ۲۰۳، ماه رمضان و اوصاف آن
- ۵- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام تاریخی، شماره – ۵۳۲