کلام ایام – ۵۷۴، نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – تجلی بیپایان عظمت و ارزشهای دین خدا
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*
کلیات:
- جستجو برای یافتن جواهرات قدسی
- در بین رویدادها و حوادث مربوط به شخصیت های قدسی، حادثه عاشورا موقعیت رفیع خاصی دارد
- کاروان پیامبران – علیهم السلام- در راه کربلا
- عاشورا و نهضت پیامبران
- معنای دیگر جهاد علاوه بر جنگ و قتال
- جهاد پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- با منافقان
- علاقه و اشتیاق شدید امام حسین – علیه السلام – به حمایت از دین خدا و دفاع از حریم مقدس آن
- از بررسی رفتارهای امام حسین – علیه السلام – آشکار می شود که تمام عمر آن وجود مبارک قدسی در امر جهاد سپری شده است
- جهاد حضرت سیدالشهداء امام حسین – علیه السلام- قبل از دوره امامت خود.
- نیت معاویه از پیشنهاد شرکت امام حسن (علیه السلام) در یک جنگ
- رفتارهای امام حسین – علیه السلام- در دوره قبل از شروع امامت خود
* * * * * * * * * *
دین خدا و معارف آن و ارزشها و برکات آن در کتابهای آسمانی و سخنان و رفتارهای پیامبران خدا و به طور کلی معلمان آسمانی و سفیران ذات قدوس «الله» تجلی یافته. پس لازم است آن ارزشها را در سیره شریف آن شخصیتهای قدسی جستجو کرد و آن جواهرات قدسی را از آن دریاها به دست آورد.
در بین رویدادها و حوادث مربوط به شخصیتهای قدسی و معلمان آسمانی – علیهم السلام – حادثه عاشورا و نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – موقعیت رفیع خاصی دارد عظمتی بیپایان، عظمتی که فوق حد محاسبه و ارزیابی با معیارهای عادی متعارف ین انسانهاست. ما میخواهیم عظمت و جلالت آن رویداد عظیم و نحوه بهرهبرداری از آن را مجدداً در چند مقاله متناسب با اهداف این فعالیت علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهیم.
در این بررسی و ارزیابی به ذکر و بیان علل اصلی عظمت آن رویداد و ارتباط آن با فضائل پیامبران خدا – علیهم السلام – خواهیم پرداخت. ان شاءالله تعالی.
ما قبلاً و در بعضی مقالات مربوط به ماه محرم سالهای قبل بعضی از جهات آن رویداد عظیم تاریخی را مورد توجه قرار دادیم و در این مقاله عناوین و شمارههای آن مقالات را متذکر میشویم تا بلکه موضوعات آنها مورد مطالعه و بررسی مجدد قرار بگیرد و زمینه مساعدی برای دریافت پیامهای این نوشتار و مقالات جدید فراهم شود.
عناوین و شمارههای مقالات مربوط به نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – در سالهای قبل
- کلام ایام – ۸۸، خروج امام حسین – علیه السلام – از مکه قبل از اتمام حج (در دو بخش و با شماره -۸۹ )
- کلام ایام – ۹۴، ماه محرم و شکوه عزای حسینی (علیه السلام)
- کلام ایام – ۹۵، حرکت امام حسین – علیه السلام – به سوی عراق.
- کلام ایام – ۹۶، عاشورا نهضت پیامبران (در ۸ بخش و با شمارههای، ۹۷، ۹۸، ۱۰۰، ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۴ و ۱۰۵)
- کلام ایام – ۱۵۸، خروج کاروان قدسی از مکه مکرمه و حرکت به سوی عراق.
- کلام ایام – ۲۴۳، کاروان پیامبران – علیهم السلام – در راه کربلا (در ۵ بخش و با شمارههای – ۲۴۴، ۲۴۵، ۲۴۶ و ۲۴۷)
- کلام ایام – ۲۴۸، کاروان پیامبران – علیهم السلام – در کربلا.
- کلام ایام – ۲۹۷، شکوه و جلال مراسم عزای حسینی (علیه السلام) در ۳ بخش و با شمارههای – ۲۹۸ و ۲۹۹.
- کلام ایام -۳۶۶، روزهای تاریخی ماه ذوالحجه.
- کلام ایام – ۳۶۷، عاشورا و تکریم نهضت پیامبران.
- کلام ایام – ۳۶۸، امتحانات ملکوتی در نهضت عاشورا (در ۸ بخش و با شمارههای – ۳۷۰، ۳۷۱، ۳۷۲، ۳۷۷، ۳۷۸، ۳۷۹، ۳۸۰)
- کلام ایام – ۴۵۵، پرده برداری از جمال دین خدا در نهضت عاشورا (در ۵ بخش با شمارههای – ۴۵۶، ۴۵۷، ۴۵۸ و ۴۵۹)
در این نوشتار موضوع نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – را تحت عنوان ذیل:« نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – تجلی بیپایان عظمت دین خدا» مورد بررسی و تحلیل از دیدگاه دیگری قرار میدهیم و سعی میکنیم نواقص مقالات قبلی را با این بحث و تحلیل جدید برطرف کنیم. بالخصوص نواقصی که در مقالات قبلی تکمیل آنها را متعهد شده بودیم و در موارد ضروری اشارهای به بعضی اجزای آن مقالات خواهیم داشت و متذکر بعضی از قطعات آنها خواهیم شد.
تجلی جهاد حضرت سیدالشهداء در دفاع از حریم دین خدا
در تمام رفتارهای حضرت امام حسین – علیه السلام – علاقه و اشتیاق شدید به حمایت از دین خدا و دفاع از حریم مقدس آن قابل مشاهده است.
در حیات دنیوی حضرت امام سیدالشهداء – علیه السلام – و بالخصوص در دوره امامت آن وجود مبارک قدسی آنچه بسیار آشکار و مشهور است، جهاد آن حضرت به صورت جنگ و مقابله نظامی با حکومت فاسد و پلید بنی امیه و یزید بن معاویه و مقاومت و استقامت در آن جهاد تا مرحله شهادت خود و افراد خاندان رسالت و عده قلیلی از شیعیان و پیروان خود بوده، همان عدهای که قبلاً از شیعیان و پیروان و طرفداران پدرش امیرالمومنین علی – علیه السلام -و جانشین او امام حسن مجتبی – علیه السلام – بودند. اما از بررسی دقیق و عالمانه سیره شریف آن حضرت روشن میشود که تمام عمر مبارک آن وجود قدسی در امر مقدس جهاد سپری شده و از رفتارهای او در تمام دوره حیاتش نور جهاد و حمایت از دین خود در حد جهاد تجلی دارد و درخشش نور توحید در حیات مبارک او محدود به جهاد مشهور او نهضت مقدس عاشورا نمیشود.
در بررسی حیات و رفتارهای آن وجود قدسی چند نکته لازم است مورد توجه بیشتر قرار بگیرد و عمده آنها عبارتند از:
یکم: عظمت و قداست جهاد در راه خدا و حمایت از دین او منحصر به قیام یا خروج آن حضرت در مقابل حکومت غاصب، غیر قانونی و غیر شرعی نبود و بلکه جهاد او -حتی جهاد به معنی عرفی و مشهورش- سابقه ای در حیات قدسی آن حضرت داشت.
دوم: «جهاد» در معنای دیگری غیر از «قتال» هم در آیات قرآن مجید و در سخنان معلّمان آسمانی به کار رفته است و ما به عنوان مثال به چند مورد از آیات قرآن مجید و احادیث ذوات مقدسه معصومین اشاره ای می کنیم:
- «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ»(التوبه/۷۳) یعنی: ای پیامبر جهاد کن با کافران و منافقان و بر آنان سخت بگیر و جایگاه آنها جهنم است و چه بد جایگاه و سرانجامی است.
در این آیه کریمه، جهاد هم به معنی قتال و جنگ به کار رفته و هم به معنی تلاش در راه نشر حقایق دین توحیدی و اصلاح عقاید و رفتارهای مردم و به اصطلاح امروزی ها، جهاد فرهنگی. چون پیامبر -صَلِّيَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- جهاد به معنی جنگ و قتال با منافقان نداشت و جهاد او به معنی جنگ فقط با کفار بود و اما با منافقان جهاد فرهنگی و عقیدتی داشت و با آموزش های خود، اخلاق و رفتارهای آنها را اصلاح می کرد.
- «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ»(التوبه/۲۰) یعنی: کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جان های خود جهاد کردند، نزد خدا در درجات بالاتری قرار خواهند داشت و آنان همان رستگاران هستند.
در این آیه کریمه هم، جهاد در دو معنای خود به کار رفته است. و چون جهاد با نفس را که به معنای جنگ است، مقابل جهاد با مال قرار داده، روشن می شود که مراد از آن جنگ به معنای عرفی نیست.
- «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً»(النساء/۹۵) موضوع این آیه کریمه هم مثل آیه قبلی است.
حدیث مشهوری که از وجود مبارک رسول خدا -صَلِّيَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- نقل شده آشکارترین دلیل بر وجود انواع جهاد است. نقل کردند که آن حضرت گروهی را برای جنگی فرستاد و زمانی که آن ها برگشتند فرمود:
- «مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِيَ علَيهِمُ الجِهادُ الأكْبَرُ . قيلَ: يا رسولَ اللّه ِ ، و ما الجِهادُ الأكْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْس»(۱) یعنی: مرحبا به گروهی که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر [برای آن ها] باقیست. گفته شد: ای رسول خدا -صَلِّيَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- جهاد اکبر چیست؟
فرمود: جهاد با نفس.
امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- می فرماید:
- «أَفْضَلُ الْجِهَادِ ، مُجَاهِدِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ»(۲) یعنی برترین جهاد، مجاهدت انسان با نفس خود می باشد.
در این کلام شریف جهاد به معنی تلاش و کوشش با نفس و خواسته های آن است و قطعاً جهاد به معنی جنگ مورد نظر نمی باشد.
سوم: در این نوشتار ما وارد بحث در موضوع جهاد امام حسین – علیه السلام- قبل از دوره امامت آن حضرت یعنی دوره امامت امیرالمؤمنین علی و امام حسن مجتبی – علیهما السلام- نمی شویم و شرح و توضیح این موضوع احتیاج به بحث دیگری دارد – آن هم بحثی تفصیلی – و اکتفاء می کنیم به بعضی از رفتارهای آن حضرت در دوره امامت خود یعنی زمان بعد از شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
امام حسن مجتبی – علیه السلام – بعد از بستن قرارداد صلح – در حقیقت آتش بس – با معاویه از عالم حکومت و سیاست فاصله گرفت و به فعالیت های آموزشی و اخلاقی اکتفاء کرد. البته فعالیتی محدود! چون از طرف حکومت استبدادی معاویه تحت فشارهای سیاسی زیادی قرار داشت.
امام حسن – علیه السلام – در آن دوره در حد امکان خلافکاریهای معاویه را بصورت کلام و خطابه و نوشتن نامه هایی به خود معاویه و پیروان او و عمدتا به جامعه دینی متذکر می شد و در حد امکان موضوع غیر شرعی و غیر قانونی بودن اصل حکومت معاویه و خلافکاری های او و ظلم ها و بی عدالتی های او را در سطح جامعه دینی آشکار می ساخت.
بعنوان نمونه متذکر یکی از رفتارهای آن حضرت در اوائل آن دوره می شویم: امام حسن مجتبی – علیه السلام- بعد از فاصله گرفتن از فضای حکومت جامعه تصمیم گرفت که خود و اطرافیان از خاندان رسالت از کوفه خارج شوند و به مدینه محل زندگی قبلی خود برگردند. قابل تذکر است که گروهی از افراد خاندان رسالت – صلی الله علیه و آله و سلم – در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – و اقامت و استقرار آن حضرت در کوفه و زمان برقراری جنگهای «جمل» و «صفین» و «نهروان» به آن شهر رفتند و در آنجا اقامت نمودند.
بعد از قطع جنگ امام حسن – علیه السلام – با معاویه آن حضرت با افراد خاندان رسالت آماده می شدند جهت هجرت از کوفه و برگشت به مدینه. معاویه متوجه تصمیم امام – علیه السلام – شد و او را به مقر حکومت احضار کرد و خطاب به او گفت : فلان شخص در فلان منطقه علیه حکومت شورشی به پا کرده و شما با سپاهی بروید و او را سرکوب کنید و بعد از آن به مدینه بروید.
امام حسن – علیه السلام – فرمود: اگر من قدرتی برای جنگ داشتم از جنگ با تو صرف نظر نمی کردم.
منظور امام – علیه السلام – این بود که جنگ با خود تو و سرکوب فتنه تو از اقدامات دیگر ضروری تر و واجب تر است و من ا زروی ناچاری حکومت را رها کردم و از آن صرف نظر نمودم
معاویه از آن پیشنهاد با امام حسن – علیه السلام – به احتمال قریب به یقین دو هدف اساسی و محوری داشت، یکی: اینکه امام – علیه السلام – با پذیرش آن دستور حکومتی ناچار بود به حکومت غاصبانه معاویه نوعی مشروعیت ببخشد و در رفتارهای حکومت فاسد او شرکت کند. دیگری اینکه بلکه در آن جنگ با چیدن یک توطئه از طرف خود معاویه، امام – علیه السلام – به قتل برسد و نگرانی حکومت از ناحیه قدرت و بصیرت و مدیریت و محبوبیت او در بین مردم برطرف شود. و ما بخواست خدا موضوع نگرانی معاویه از موقعیت و محبوبیت امام – حسن و بعد از او امام حسین – علیهما السلام – را با توضیحی در این نوشتار یا ادامه آن بیان خواهیم کرد.
امام – علیه السلام – با رد پیشنهاد معاویه و یا دستور حکومتی او و بالخصوص با اظهار آن مطلب که اگر قدرتی برای جنگ داشت از جنگ با معاویه خودداری نمی کرد، چون جنگ با او ضروری تر از هر رفتار حکومتی دیگر بود، از حریم دین خدا دفاع کرد و به طور ضمنی و یا به طور صریح اعلام کرد که اعمال و رفتارهای معاویه مخالف دین خدا و احکام آن است و او ناچار از جنگ با معاویه منصرف شده.
امام – علیه السلام- با آن رفتار و رد دستور معاویه و بالخصوص بیان ضرروت جنگ با معاویه مشروعیت کاذب آن سیاستمدار مکار و فریبکار را در هم ریخت. البته بطور مسلم رد درخواست معاویه و اعلام ضرورت جنگ با او برای امام – علیه السلام- کاری خطرناک بود. حتی خطر کشته شدن را هم با خود داشت. و رفتار امام حسن – علیه السلام- تنها کار حکیمانه ای بود که آن حضرت در دفاع عقیدتی و علمی از دین خدا انجام داد.
چهارم : امام حسین – علیه السلام – در دوره امامت خود مثل برادر بزرگوارش امام حسن مجتبی – علیه السلام – رفتار کرد. برای او هم مثل برادرش امکان جمع آوری یک سپاه عظیم و قدرتمند و مطیع مقام عصمت و امامت برای جنگ با معاویه یاغی فراهم نشد و او هم اقدامی برای جنگ و مقابله نظامی با حکومت نکرد و فعالیت اجتماعی آن حضرت محدود می شد به بحث و گفتگوی دینی و عقیدتی و اخلاقی با کسانی در جامعه دینی و پیروان ادیان دیگر و پاسخ پرسش های مربوط به معارف دین خدا. البته بطوریکه قبلا متذکر شدیم این نوع فعالیت هم در فضای اختناق حکومتی و با محدودیت های زیاد همراه بود.
پنجم: اهل کوفه که قبلا به مدت تقریبا ۵ سال شاهد حکومت عادلانه و پرفضیلت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بودند و لذات ناشی از آن فضائل عظیم و عدالت گسترده را چشیده بودند، و بعد از آن گرفتار حکومت ظالمانه و جابرانه معاویه و نماینده جنایتکار او، زیاد بن ابیه قرار گرفته بودند، بعد از شهادت امام حسن به جانشین او امام حسین – علیهما السلام – نامه نوشتند و او را به شهر خود جهت به دست گرفتن زمام امور مردم دعوت کردند. امام – علیه السلام – دعوت آنها را رد کرد و اشاره ای فرمود به اینکه برادرش امام حسن – علیه السلام- با معاویه قرارداد صلحی بسته بود و او هم به همان قرارداد عمل خواهدکرد.
امام – علیه السلام- اگر چه فعالیتی برای جمع آوری سپاه و جنگ با معاویه انجام نمی داد، اما در فرصت های مناسب به استیضاح حکومت و رفتارهای ظالمانه او می پرداخت و به مردم اعلام می کرد که حکومت معاویه حکومت دینی نیست و او با استفاده از فریبکاری و نیرنگ به جامعه دینی مسلط شده و حکومت را به دست گرفته است.
وجود امام – علیه السلام – و استقرار او در مدینه و حرم پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و محبوبیت او بین مردم و نفرت عمده مردم از معاویه و کارهای او، خطراتی برای حکومت و معاویه با خود داشت .بالخصوص که او سعی زیادی به کار می برد تا زمینه حکومت فرزندش یزید را فراهم کند و آن کار خلاف قرارداد صلح با امام حسن – علیه السلام- بود و مقبولیتی هم در جامعه نداشت. لذا او به بکار بستن حیله های سیاسی و فریب دادن مردم ، فعالیتهائی را در آن زمینه شروع کرد.
معاویه سعی داشت به نحوی امام حسین – علیه السلام – را از میان بردارد، همچنانکه درباره امام حسن – علیه السلام- اقداماتی به کار برد و سرانجام طرحی برای مسموم کردن آن حضرت به کار بست و امام – علیه السلام- با آن دسیسه مسموم شد و به شهادت رسید.
معاویه بعد از شهادت امام حسن مجتبی – علیه السلام- تمام تلاش خود را برای از میان برداشتن امام حسین – علیه السلام – به کار می بست. اما از درگیری مستقیم و اقدام به جنگ با او و یا بازداشت و زندانی کردن او اجتناب می کرد و آن نوع درگیری و مخالفت با امام حسین – علیه السلام – را کاری خطرناک می دانست، چون احتمال قیام مردم علیه حکومت وجود داشت همچنانکه در دوره خلافت عثمان چنان حادثه ای در جامعه به وقوع پیوست و منجر به کشته شدن عثمان و سقوط حکومت شد.
ششم: آشکارترین مخالفت امام حسین – علیه السلام- در دوره امامت خود با معاویه، خودداری از بیعت اجباری با ولایت عهدی یزید و حکومت او بود.
ما جریان بیعت خواستن معاویه از مردم جهت ولایتعهدی یزید و حکومت او بعد از معاویه را بطور فشرده در چند شماره قبل و مقاله شماره ۵۷۲ نوشتیم و حاصل آن بحث این بود:
امام حسین – علیه السلام – در مقابل فشارهای سیاسی و تهدیدهای معاویه مقاومت کرد و چند نفر از شخصیت های سیاسی مدینه هم با اتکاء به مخالفت آن حضرت از بیعت خودداری کردند و به شهر مکه مکرمه رفتند و معاویه هم بدنبال سفر آنها به مکه و در تعقیب آنها به مکه رفت و در آنجا آنها را تحت فشارهای سیاسی شدید قرار داد، اما باز هم موفق به گرفتن بیعت نشد و با ساختن و انتشار دروغی مبتنی بر بیعت آن چهار نفر با سرعت و بدون ملاقات با کسی به طرف مقر حکومت خود یعنی شام رفت.
پس جهاد فرهنگی و عقیدتی آشکار حضرت امام حسین ( علیه السلام) با حکومت معاویه و ادامه آن حکومت به دست یزید، از همان زمان حکومت معاویه شروع شد.
هفتم: فعالیت سیاسی و عقیدتی آشکار دیگر امام حسین علیه السلام تشکیل اجتماع عظیمی از زائران خانه خدا از صحابه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- و تابعان و دیگران در «مِنا» و استیضاح حکومت در آن اجتماع بود. امام – علیه السلام – در آن اجتماع حکومت غاصب جامعه را مورد استیضاح قرار داد و دلائل امامت و خلافت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – را بیان فرمود و از مردم خواست که در صورت صحت بیانات و دلائل خود آنها را تصدیق کنند و دلائل صحت مطالب آن وجود مبارک مورد تأیید و تصدیق عمومی قرار گرفت.
قابل تذکر است که آن اجتماع قبل از آخرین سفر زیارتی امام – علیه السلام – بود که منتهی به حادثه عاشورا شد و آن حادثه در دوره حکومت معاویه بود و از این مطلب روشن می شود که جهاد عقیدتی و فرهنگی و علمی امام حسین – علیه السلام – از زمان حکومت معاویه شروع شده بود و صورت استمراری داشت و جهاد مقدس آن شخصیت عظیم قدسی از نوع قتال و جنگ از زمان مرگ معاویه و اولین روزهای حکومت یزید تحقق و تجلی یافت.
تجلی شکوه و عظمت دین خدا در جهاد
معارف و احکام و فضائل دین خدا هم در کلام و سخنان ذات قدوس الله – عزّ و جلّ- یعنی آیات قرآن مجید و کلام و سخنان رسول او – صلی الله علیه و آله – و دیگر معلمان آسمانی تجلی می یابد و هم در رفتارها و اعمال و عبادات سفیران الله در بین انسانها یعنی ذوات مقدسه پیامبران و امامان از خاندان عصمت و طهارت – علیهم السلام – و در مجموع معلمان آسمانی تجلی می یابد.
آموزشهای دین خدا وقتی در رفتارهای معلمان آسمانی تجلی می یابد، زیباترین صورتها را دارد و جاذبه های شدیدی در قلوب انسانها به وجود می آورد.
جاذبه ها و ارزش های دین خدا و معارف آن معادل و هم سطح جاذبه های اخلاقی و شخصیتی اولیاء خاص خدای سبحان است و هر دو نوع جاذبه از یک منبع جریان می یابد و زیبائی های معنوی موجود در عالم دنیا و در بهشت و آخرت از زیبائی صفات و افعال ذات قدوس الله نشأت می گیرد.
ما به توضیحی فشرده در این زمینه و صورت تجلی یافته معارف دین خدا در رفتارهای شخصیت های قدسی می پردازیم. و اما جهت جلوگیری از طولانی شدن مقاله آن بحث را به شماره بعدی موکول می کنیم. ان شاءالله تعالی .
الیاس کلانتری
پاورقی ها:
۱.فروع کافی، شیخ کلینی، دارالکتب اسلامیه ج۵ ص۱۲
۲.غررالحکم و دررالکلم، شیخ عبدالواحد آمُدی، انتشارات امام عصر ص ۲۱۵ ح۲۹۳۹