کلام ایام تاریخی – ۵۸۲، نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – تجلی بی پایان عظمت و ارزش های دین خدا
*بخش نهم *
- رفتارهای امام حسین –علیه السلام- در دوره امامت خود از «جهاد فرهنگی» شروع شد و به جهاد نظامی منتهی گردید.
- در رفتارهای جنگی اغلب ملت ها و در میدانهای جنگ عمده اصول اخلاقی دچار تحولات و تغییرات می شود.
- در جنگ هائی که پیامبران خدا در آنها حضور داشتند ار ناحیه آنها معیارهای اخلاقی و ترحم به دیگران ، حتی به دشمنان مورد عمل قرار می گرفت.
- رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- در جنگهائی که دشمنان علیه او به راه می انداختند، پیروان خود را به رعایت حقوق افراد دشمن مؤظف می فرمود.
- رفتارهای معاویه و پیروان او در جنگ «صفین» از هیچ جهت جنبه شرعی و قانونی نداشت .
- سرکوبی شورش معاویه علیه حکومت جامعه دینی رفتاری کاملاً مشروع و قانونی و پسندیده بود.
- انسانها حق حیات دارند، حتی اگر عده ای از آنها به جهت رسیدن به خواسته های سیاسی و غیر قانونی و نامشروع ، حق حیات خود و دیگران را به خطر انداخته باشند.
- امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- در سفارش های خود برای سپاهش حق حیات افراد سرکش و یاغی را هم در نظر گرفته بود.
- امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- به سپاهیان خود دستور می داد که از شروع جنگ خودداری کنند و وقتی اقدام به جنگ کنند که دشمن آن را شروع کند.
- از نظر اخلاق دینی اذن جنگ در وقت ضرورت در صورت ناچاری از طرف صاحب مقام رسالت و امامت صادر می شود.
- امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- به سپاهیان خود توصیه فرمود که از کشتن فراری ها از میدان جنگ و مجروحان خودداری کنند.
- در سفارشات جنگی امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- بیش از همه رعایت حقوق زنان مورد توجه قرار گرفته بود.
- اشاره امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- به سفارشات پیامبر خدا –صلی الله علیه و آله و سلم- درباره خودداری از ضربه زدن و اهانت به زنان حتی در میدان جنگ.
- رفتار های پیامبر خدا –صلی الله علیه و آله و سلم- در میدان جنگ با کفار مملوّ از محبت به انسانها حتی در جنگ ها بود.
- گاهی عقل انسان تحت سلطه عواطف طغیان کرده او قرار می گیرد و موقتاً کارائی خود را از دست می دهد.
- سفارش به ملاطفت با زنان در میدان جنگ در آن سطح متعالی فقط از شخصیت های قدسی یعنی: پیامبران و امامان معصوم –علیهم السلام- امکان پذیر است.
- تجلی و تجسم قداست و شکوه جهاد در سیره شریف حضرت سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام).
در مقالات قبلی به شرح و توضیح بعضی از سخنان وجود مبارک حضرت سیدالشهداء، امام حسین –علیه السلام- و تحلیل بعضی از اعمال و رفتارهای آن حضرت پرداختیم. عرض کردیم که رفتار های امام –علیه السلام- در دوره امامت خود، از جهاد فرهنگی شروع و به جهاد از نوع جنگ منتهی شد. در این نوشتار بعد از بیان یک نکته دیگر رفتار های جنگی آن وجود قدسی و همراهان و یاران و اصحاب او را مورد بحث تفصیلی قرار خواهیم داد.
هفتم: در رفتار های جنگی اغلب ملت ها و در میدان های جنگ و در درگیری ها و اقدامات مقدماتی این قبیل حوادث، غالباً در اخلاق و رفتار های انسانها تغییرات و تحولاتی وقوع می یابد و گاهی در بعضی از جنگ ها تمامی معیارهای اخلاقی به هم می خورد وعده ای از انسان ها درباره دشمنان خود هر گونه رفتاری را بدون هیچگونه محدودیت و ممنوعیتی روا می دانند و هر ظلمی را مرتکب می شوند و حتی گاهی از کشتن کودکان هم خودداری نمی کنند.
عده ای از انسانها هم به بعضی از معیار های اخلاقی حتی در میدان های جنگ ملتزم و پای بند می مانند و قوانینی را درباره سپاه دشمن و مجروهان و اسیران جنگی و افراد غیر نظامی به رسمیت می شناسند و بعضی از انسانها و حاکمان و زمامداران هم حداقل مدعی رعایت حقوق کودکان و افراد غیر نظامی و مجروح در جنگ ها هستند، اگر چه در عمل و در واقعیت رفتاری غیر از ادعاهای خود داشته باشند.
در جنگهائی که کفار و دشمنان دین خدا علیه پیامبران خدا به راه می انداختند معیارهای اخلاقی و ترحم به دیگران حتی به دشمنان در رفتار های پیامبران و پیروان حقیقی آنها کاملاً آشکار بود.
در جنگهائی که خاتم پیامبران حضرت محمد –صلی الله علیه و آله و سلم- در آنها حضور داشت، عمده فعالیت آن حضرت در جهت جلوگیری از جنگ و برقراری صلح انجام می گرفت و آن وجود مبارک تلاش زیادی را برای برقراری صلح و خودداری از درگیری مسلحانه به کار می برد و بعد از اتمام جنگ هم رفتار های کریمانه ای با اسراری جنگی از او مشاهده می شد و ترحم و رأفت او نسبت به دشمنان شکست خورده بسیار چشمگیر بود .
امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- قبل از شروع «جنگ صفین» خطاب به لشکریانش فرمود:
«لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ، فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ، وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ؛ فَإِذَا كَانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لَا تُصِيبُوا مُعْوِراً وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ، وَ لَا تَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ، فَإِنَّهُنَّ ضَعِيفَاتُ الْقُوَى وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُولِ؛ إِنْ كُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَ إِنَّهُنَّ لَمُشْرِكَاتٌ، وَ إِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ بِالْفَهْرِ أَوِ الْهِرَاوَةِ فَيُعَيَّرُ بِهَا وَ عَقِبُهُ مِنْ بَعْدِه»(۱)
یعنی:جنگ را با آنان آغاز نکنید،مگر این که آنان شروع کنند، زیرا –سپاس خدای را- حجت [منطق] با شما است و این که آنان را رها کنید تا جنگ را شروع کنند، حجت دیگری از شما است علیه آنان.
پس در آن هنگام که دشمن شکست خورد کسی را که پشت به جنگ کرده است نکشید و به کسی که عاجز از دفاع از خویشتن است، صدمه ای نزنید و هیچ مجروحی را که از کار افتاده است ، با ظلم مکشید و با وارد کردن اذیت بر زنان،آنان را به هیجان در نیاورید، اگرچه به نوامیس شما دشمنام بدهند و به فرماندهان ناسزا بگویند، زیرا آنان از حیث انواع نیروها و نفس و تعقل دستخوش ناتوانی هستند.
در آن دوران که آنان مشرک بودند مأمور بودیم که از ایذا و آسیب زدن به زنان خودداری کنیم و اگر مردی در زمان جاهلیت [حتی] با ضربه کوچک یک سنگ و یا عصا و چوب، به زن تعرض می کرد، به جهت همین تعدّی ناچیز ، آن مرد و اولاد او که پس از او به دنیا می آمدند ، توبیخ می گشتند.(۲)
امام – علیه السلام – در این کلام شریف خطاب به افراد لشکر خود توصیه های اخلاقی دارد و آنها را مؤظف می کند به رعایت آنها. و عواطف آنها را برای عمل به آن توصیه ها تحریک می کند. در این کلام شریف یک سلسله حقوق برای افراد دشمن آن هم در میدان جنگ ذکر شده و آن حضرت پیروان دین خدا را به رعایت حقوق افراد دشمن مؤظف فرموده است. قابل توجه است که در جنگ صفین عده ای از مسلمین تحت فرمان یک فردیاغی و شرور بنام معاویه فرزند ابوسفیان علیه حکومت شرعی و قانونی جامعه دینی تحت رهبری امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – به جنگ برخاسته بودند. رفتار آن گروه از هیچ جهت و هیچ نظر جنبه شرعی و قانونی نداشت و طبق معیارهای اخلاقی و قوانین اجتماعی سرکوبی آن گروه که در جامعه دینی به جنگ داخلی اقدام کرده بودند، رفتاری مشروع و قانونی و پسندیده بود. آن لشکر جنگ طلب و شورشی هیچ جایگاه اخلاقی و قانونی در جامعه دینی نداشتند. اما در عین حال امام – علیه السلام – برای آنها هم حقوقی را در نظر می گرفت و آن را اعلام می فرمود و به افراد سپاه خود رعایت آن حقوق را توصیه می فرمود.
در این رفتار کریمانه از نظر احکام و اخلاق دینی و توصیه جانشین حقیقی رسول خدا -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- به سپاهیان خود ترحم به انسان ها حتی دشمنان و افراد شورشی و جنگ طلب و رأفت و محبت نسبت به آن ها موج می زند. ما به ذکر و شرح مختصر چند مورد از آن ها می پردازیم.
۱-ابتداءً در این کلام شریف «حق حیات» انسان ها مورد توجه قرار گرفته است و به رعایت آن حق، توصیه شده است. انسان ها حق حیات دارند، حتی اگر عده ای از آن ها به جهت رسیدن به خواسته های سیاسی و غیرقانونی و نامشروع خود حق حیات خود و دیگران را به خطر انداخته باشند. یا در اثر فریب کاری بعضی افراد سرکش و یاغی خودشان سبب ایجاد جنگی و آشوبی شده اند و زمینه های آسایش خود و دیگران را در هم ریخته اند. امام -علیه السلام- به سپاهیان خود دستور می دهد که از شروع به جنگ خودداری کنند و وقتی اقدام به جنگ کنند که دشمن آن را شروع کرده است. امام -علیه السلام- در این کلام درباره ی این که جنگ آن ها مشروع و قانونی و از نظر معیارهای اخلاق دینی پسندیده است، و این که لشکرکشی دشمنان او کاری نامشروع و ضد انسانی و تبهکارانه است، هیچ اشاره ای نفرمود. یعنی این بخش از کلام آن وجود مبارک قدسی به طور ضمنی اشاره ای شده است به این که انسان های ساده لوح بی اطلاع از مسائل سیاسی و فریب خورده هم باز حق حیات دارند و رعایت آن حق برای افراد جامعه دینی لازم است. مگر این که آن ها جنگ را شروع کنند و طبعاً در آن صورت غیر از اقدام به جهاد از نوع دفاعی، راه مناسب و عاقلانه و شرعی دیگری وجود نخواهد داشت.
معاویه از طرف خلیفه دوم به امارت منطقه شام انتخاب شده بود و تا زمان شروع حکومت امام امیرالمؤمنین – علیه السلام- در آن مقام باقی بود. او در آن مدت طولانی امارت خود طرفداران و پیروان زیادی برای خود جمع کرده بود و آن ها آموزشی درباره معارف دین خدا غیر از آنچه حکومت معاویه می خواست دریافت نکرده بودند. معاویه هم از دشمنان دین خدا و رسول خدا -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- بود. اما ناچار در جریان فتح مکه و از روی نفاق اسلام آورد. اما دشمنی او با دین خدا و پیامبر اکرم -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- برای اهل بصیرت و تفکر، آشکار بود.
امام امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- حق حیات افراد فریب خورده و جاهل که فریب سیاست بازی های معاویه را خورده بودند، مورد توجه قرار می داد و به سپاهیان خود دستور می دهد که جنگ را شروع نکنند و وقتی اقدام به جنگ کنند که دشمن آن را شروع کند. طبعاً اگر دشمن جنگ را شروع نکند و منصرف شود، جنگی وقوع نخواهد یافت و لشکرکشی ها به صلح منتهی خواهد شد.
۲– اذن جنگ در اخلاق دینی در وقت ضرورت و در صورت ناچاری از طرف حاکم صاحب مقام رسالت و امامت صادر می شود، یعنی وقتی تدابیر لازم برای جلوگیری از وقوع جنگ مؤثر واقع نشد و دشمنان جنگ را شروع کردند، پیروان دین خدا ناچار در مقام دفاع از خود و دیگران مجاز به جنگ هستند، یعنی جنگ آن ها جنبه دفاعی خواهد داشت، چه دفاع از شخص خود و چه از افراد دیگر که مورد حمله دشمن قرار گرفته اند، بالخصوص افرادی که قدرت بر جنگ ندارند مثل کودکان و زنان و افراد سالخورده. در این صورت وقتی فردی از افراد دشمن از میدان جنگ فرار می کند، نیازی به کشتن او نیست، لذا فرمود:
«فَإِذَا كَانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً»
این رفتار که مورد توصیه امام امیرالمؤمنین قرار گرفته از بالاترین مرتبه از رفتارهای انسانی و کریمانه و نشأت گرفته از رأفت و رحمت در اخلاق دینی است.
۳– اگر کسی در میدان جنگ مجروح شده و قدرت فرار و فاصله گرفتن از میدان و نجات خود را هم ندارد، در این کلام و سفارش او هم مورد رأفت و ترحم قرار گرفته است. در مجموع می شود گفت: که تجویز جنگ و ادامه آن عمدتاً جهت جلوگیری از کشته شدن و یا مجروح شدن انسان ها است و اگر افرادی از سپاه دشمن منصرف از جنگ می شوند و یا در اثر جراحت و شکست خوردن، قدرت ادامه جنگ را از دست می دهند، دیگر کشتن آن ها و ادامه جنگ با آن ها لزومی ندارد و در اخلاق دینی کار پسندیده ای محسوب نمی شود.
۴– سفارش دیگر امیرالمؤمنين علی -علبه السلام- برای لشکریان خود، درباره زنان و رعایت حقوق آن ها در برترین مراتب رأفت و رحمت و بزرگواری است. عنایت و توجه بیشتر امام -علیه السلام- در این زمینه از دقت در عبارات این کلام شریف به طور کامل آشکار می شود. آن حضرت در مقام توصیه به رفتار توأم با رأفت و بزرگواری با زنان، رفتارهای آن ها را هم که از خلقت و روحیات طبیعی آن ها نشأت می گیرد مورد توجه و سفارش قرار داده است و می فرماید:
«زن ها را به هیجان در نیاورید، حتی اگر آن ها به شما و امرای شما اهانت کنند و فحش بدهند.»
از کلام شریف روشن می شود که امام -علیه السلام- در این سفارش و دستورالعمل به زنان و رفتارهای آن ها در وقتی که به هیجان در آمده اند، عنایت و توجه بیشتری داشته و عواطف افراد سپاه خود را برای رفتار بزرگوارانه با آن ها تحریک فرموده است و متذکر شده است که در دورانی که آن ها مشرک بودند، سفارش به خودداری از اذیت و آسیب زدن به آن ها مکرر به عمل می آمد. طبعاً آن سفارش از ناحیه رسول خدا-صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- بود چون فرمود:
«إِنْ كُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ»
یعنی ما مأمور می شدیم به خودداری [از ضربه زدن و اهانت] نسب به آن ها. طبعاً این امر و استمرار آن که فعل مضارع «نؤمر» هم درباره آن به کار رفته از طرف رسول خدا -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- بود.
جهاد رسول خدا -صلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- از نوع جنگ با کفار در همه موارد با محبت به انسان ها – و حتی دشمنانی که جنگ علیه او را به راه می انداختند – و رحمت همراه بود. چون آن وجود مبارک قدسی رحمتی بود برای عالمیان به طوری که خدای سبحان در کتاب آسمانی فرمود:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»(النبیاء/۱۰۷) یعنی: ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای عالمیان.
طبعاً امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- هم در همه جنگ ها چه جنگ های زمان رسول خدا -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- و چه جنگ های زمان حکومت خودش تمام اصول اخلاقی دینی را به کار می بست و به طور قطع امام حسن و امام حسین و همه امامان معصوم -علیهم السلام- هم در همه رفتارها و طبعاً انواع جهاد پیرو رسول خدا -صلّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- و امیرالمؤمنین -علیه السلام- بودند و مطابق روش آن دو بزرگوار رفتار می نمودند.
۵- سفارش امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – متضمن یک نکته لطیف علمی و اخلاقی دیگری است و آن اینکه گاهی عقل انسان تحت سلطه عواطف تحریک شده او قرار می گیرد و موقتاً کارائی خود را از دست می دهد و انسان در آن صورت تحت سلطه عواطف طغیان کرده خودش رفتار می کند و تعقلی درباره رفتارهای خود ندارد و یا قدرت عقلی او ضعیف می شود. در نتیجه ممکن است رفتاری از او سر بزند که از نظر عقلی و شرعی اجتماعی بسیار ناپسند است تا جائی که او حتی ممکن است مرتکب قتلی هم بشود. و اگر چه بعد از ارتکاب عمل خلاف عقل و شرع و قوانین اجتماعی بشدت از رفتار خود پشیمان و گاهی دچار خسارت ها و زیانهای مهمی هم خواهد شد. این حالت و این نوع تحت سلطه عواطف قرار گرفتن در زنها شدیدتر است.
تحمل آن وضعیت عاطفی و اخلاقی و خودداری از رفتارهای خلاف عقل و شرع، سختی ها و مشقت هائی دارد، اگر چه امکان دارد فواید اخلاقی و علمی عظیمی هم نصیب انسان صبور و اهل تعقل بشود.
امام – علیه السلام – در این کلام شریف وضعیت روحی زنان را در وقتی که دچار هیجان می شوند مورد عنایت خاص قرار داده و به سپاهیان خود توصیه می کند که با رفتارهای خود آنها را دچار هیجان نکنند و رفتارهای خصمانه آنها را تحمل کنند. و از ضربه زدن به آنها اگرچه ضربه خفیف، و بطور کلی اهانت به انها خودداری کنند.
این نوع رفتار در میدان جنگ حتی با کسانی که به مسلمین و امرای آنها اهانت می کنند بسیار شگفت انگیز است و غالباً از یک شخصیت سیاسی و نظامی و حکومتی عادی مورد انتظار قرار نمی گیرد و از یک شخصیت قدسی و دارای علم و قدرت ایمانی و عقلی فوق عادی یعنی پیامبران خدا و امامان معصوم – علیهم السلام – امکان صدور آن وجود دارد.
حاصل بحث این است که جهاد از نوع جنگ هم تحت نظر و ریاست یک شخصیت قدسی با جهاد فرهنگی و اصول اخلاق انسانی همراه است و آنها اصول اخلاق انسانی را در میدانهای جنگ و در رفتار با دشمنان و درباره ملل شکست خورده هم رعایت می کنند.
تجلی و تجسم قداست و شکوه جهاد در سیره
حضرت سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام)
قبلاً گفته شد که «جهاد» در دوره امامت امام حسین – علیه السلام – از نوع و صورت فرهنگی شروع شد و سرانجام به جهاد از نوع جنگ منتهی گردید. اما جهاد از نوع جنگ دفاعی او هم دائماً و تا آخرین ساعت از عمر دنیوی او با جهاد فرهنگی و علمی و اخلاقی توأم و همراه بود.
امام – علیه السلام – ابتداءً تمایلی برای شروع جنگ نداشت و علاقه مند بود مشکلات جامعه دینی با فعالیت های مسالمت آمیز برطرف شود. مقصد اصلی آن حضرت انتشار حقایق دینی و تصفیه فرهنگ حاکم بر جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منکر و پاکسازی فضای فرهنگی جامعه دینی از طریق آموزش ها بود.
اما حکومت غاصب او را تحت شدیدترین فشارهای سیاسی قرار داده بود برای گرفتن بیعت از او برای حاکم غاصب و پلید که غوطه ور در انواع فسادها بود. بیعت با آن حاکم فاسد یعنی قبول اینکه حکومت او همان حکومتی دینی است و مردم لازم است مثل برده هائی در مقابل او رفتار کنند. بیعت با یزید به منزله خط بطلانی بود که روی همه فضیلت ها و قداست ها و احکام و معارف دینی و فضائل همه پیامبران خدا و آموزش های آنها کشیده می شد.
امام معصوم مثل پیامبران خدا – سلام الله علیهم اجمعین- حافظ دین خدا و حامی آن است و عهده دار انتشار حقایق و معارف و احکام آن در سطح جامعه دینی و بطور غیر مستقیم در سطح جهان، برای زمان امامت خود و زمانهای بعدی. لذا برای امام حسین – علیه السلام – پذیرش خواسته حکومت غاصب و فاسد و در آن زمان و در آن شرایط اجتماعی و تاریخی امکان پذیر و یا قابل تحمل نبود.
برای امام حسین – علیه السلام – فرصت مناسبی پیش آمده بود که با تحمل سختی ها و مشقت ها و خطرات زیادی ضرورت و عظمت و قداست و شکوه «جهاد در راه خدا» را در سطح جامعه دینی و بصورتی در سطح جامعه جهانی و در مسیر تاریخ حیات انسانها آشکار کند. تجلی فضائل و فواید جهاد احتیاج به قدرت عظیم فوق عادی مقام امامت داشت و آن حضرت آن قدرت عظیم را به جریان انداخت.
الیاس کلانتری
پاورقی ها:
۱ – نهج البلاغه ، نامه ۱۴
۲ – نهج البلاغه محمد تقی جعفری ، ص ۸۱۲