کلام ایام تاریخی -۵۸۶ ، نهضت مقدس حسینی – علیه السلام –تجلی بی پایان عظمت و ارزش های دین خدا

*بخش سیزدهم*

*بسم الله الرحمن الرحیم*

کلیات*

  • سطحی نگری درباره پدیده های فضای زندگی و آثار و نتایج آن
  • نگرش عمیق و گسترده به اشیاء و پدیده، اختصاص به دانشمندان و اهل تفکر و تعقل دارد.
  • فواید ظاهری و سطحی و موقتی اشیاء
  • توجه اکثر انسان ها به ظاهری از حیات دنیا و غفلت از آخرت
  • زندگی دنیا ظاهری از حیات انسانی و آخرت باطن آن است
  • در کلام خدا اکتفاء به زندگی دنیوی و قانع شدن نسبت به آن بطور مکرر مورد تخطئه قرار گرفته است.
  • چرا کسانی که به زندگی دنیوی و توجه به آن اکتفاء می کنند، اهل جهنم خواهند بود؟
  • در عالم آخرت زندگی از نوع انسانی برقرار خواهد بود و نه زندگی صرفاً جانداری
  • ورود به بهشت و زندگی در بهشت احتیاج به استعدادی دارد که لازم است انسان ها آن را از دنیا کسب کنند!
  • بیشتر انسان ها منشاء اختلافات خانوادگی را از ناحیه خطا در انتخاب همسر می دانند در حالی که عامل اصلی این پدیده نوع رفتارها است.
  • آثار سطحی نگری در رفتارهای خانوادگی
  • عدم آموزش روش زندگی مطلوب و آثار آن
  • ضرورت شناسی حقیقت روح انسان
  • عامل اصلی پیدایش و ظهور اغلب پدیده های نامطلوب در زندگی انسان ها
  • عده زیادی از والدین کودکان با هیچ نظام شناخته شده و عالمانه آموزش آشنا نیستند.
  • معنی اصلی و اولیه کلمه <<دین>> و معنی مصطلح آن
  • دین خدا و ادیان بشری
  • گسترش سریع بیماری های روحی در سطح جهان
  • از نظر قرآن مجید کافران هم دارای نوعی دین هستند.
  • دین خدا و ادیان بدلی و تقلبی

********************

در مقاله قبلی بحث متمرکز شد روی نگرش سطحی و گذرا و ظاهری به پدیده های فضای زندگی انسانها و نگرش عمیق و گسترده و جامع به آنها و اینکه سطحی نگری و نگرش نوع اول در بین عموم یا اکثر انسانها برقرار می شود، اما نگرش نوع دوم اختصاص به دانشمندان و اهل تفکر و تعقل دارد و این گروه دوم عددشان کمتر است و در عمده جوامع انسانی در اقلیت قرار دارند.

در ادامه آن بحث عرض می کنیم توجه گروه اول عمدتاً معطوف به ظواهر حوادث و پدیده ها و یک جهت از آنها و نتایج ظاهری آنی و سطحی از آنها است و غالباً به فواید ظاهری و سطحی و نقدی و موقتی از اشیاء و حوادث و علوم اکتفاء می کنند. خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:

« يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»(الروم/آیه ۷) یعنی: آنها فقط به ظاهری از زندگی دنیا علم[و توجه] دارند و از آخرت در غفلتی قرار دارند.

این گروه اکثریت انسانها را تشکیل می دهند، بطوریکه در آیه قبلی فرمود:

«وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»(الروم/آیه ۶) یعنی : لیکن اکثر انسانها [حقیقت مورد بحث را ] نمی دانند.

در ادامه مطلب مورد بحث در آیه هشتم از این سوره مبارکه می فرماید:
«أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ » یعنی : آیا درباره وجود خود [یا در درون خود] تفکر نکردند که الله آسمانها و زمین را و آنچه میان آنها است، جز به «حق» و سرآمدی معین نیافرید و اینکه کثیری از انسانها نسبت به  دیدار پروردگارشان[ و بازگشت به نزد او] کافر هستند.

در دید سطحی و عامیانه انسانها در غفلتی از اصل و حقیقت زندگی و خلقت موجودات ، از جمله وجود خودشان قرار دارند و اصلاً توجهی به نظام آفرینش وخالق آسمانها و زمین و مقصد خلقت و قدرت و علم و حکمت کارهای او ندارند و هروقت مطلوبهای آنها که عمدتاً غذا و لباس و مسکن و بعضی از نیاز های روزمره آنها می باشد ،تأمین شود، راضی و خوشحال و مسرور می شوند و اگر نقصانی در آن اشیاء به وجود بیاید اندوهگین یا خشمگین می شوند. خدای سبحان در این زمینه می فرماید:
 «إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ  أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ – إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ »( یونس/ آیه ۷-۹) یعنی : آنان که به دیدار ما [قیامت] امید[و توجه و ایمان] ندارند و به زندگی دنیا دلخوش [و به توجه به آن اکتفاء] کرده اند و به آن راضی و دلگرم شده اند و آنان که از نشانه های ما غافلند. آنان جایگاهشان آتش جهنم است به سبب اعمالشان و آنچه [در فضای زندگی دنیوی] کسب می کردند. همانا آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنان را به سبب ایمانشان [به بهشت] هدایت می کند که نهر هائی در قصر های آن بهشت پر نعمت جریان دارد.

    در آیات کریمه فوق الذکر غفلت از زندگی اخروی و بی توجهی نسبت به آن یا عدم ایمان به آن و اکتفا به زندگی دنیوی و قانع شدن به آن، مورد تخطئه قرار گرفته و اعلام شده است که صاحبان آن دیدگاه نادرست که مطابق آن عمل کرده اند، جایگاهشان جهنم خواهد بود.   اگر کسی بگوید  که چرا آن گروه از انسانها اهل جهنم و وارد جهنم خواهد شد؟

در جواب سؤال او می گوئیم در عالم آخرت زندگی اصلی و حقیقی از نوع «زندگی انسانی» برقرار خواهد بود و آن نوع از زندگی در «بهشت» جریان خواهد داشت و زندگی بهشتی و ورود در آن احتیاج به استعدادی خواهد داشت که لازم است از عالم دنیا کسب شود و بدون کسب آن استعداد از عالم دنیا و از زندگی نوع دنیوی امکان زندگی بهشتی و ورود به آن وجود نخواهد داشت. پس صاحبان آن عقاید و اعمال مناسب آنها که فقط به زندگی دنیا توجه داشتند و به زندگی اخروی توجهی نکردند، آمادگی لازم به زندگی اخروی را در دنیا پیدا نمی کنند لذا وجود آنها و روح آنها نمی تواند به فضای آن زندگی وارد شود مثل اینکه یک فرد نابینا در عالم دنیا نمی تواند اشیاء مادی را ببیند چه از اول خلقت خود نابینا باشد و چه در اثر حوادثی و تحت تأثیر عواملی، بعداً بینائی خود را از دست داده باشد. اما همان نابینا به معنی عرفی در اثر ایمان به زندگی اخروی و انجام اعمالی به مقتضای آن ایمان، و آن دیدگاه، در زندگی اخروی بینا خواهد شد.

آثار زیانبار و خطرناک سطحی نگری برای صاحبان آن دیدگاه

سطحی نگری و عمل به مقتضای آن در جهات مختلف زندگی انسان و خصوصاً درباره اصل زندگی پی آمدها و نتایج بسیار زیانباری برای خود صاحبان آن نوع دیدگاه و برای کسانیکه با آن گروه از انسانها ارتباطهای نزدیکی دارند، به وجود خواهد آورد، حتی گاهی اصل نظام حیات آنها را در هم خواهد ریخت بطوریکه زندگی حقیقی آن گروه از انسانها و سعادت ابدی و بهشتی مورد انتظار آنها به شقاوت و عذاب دائمی مبدل خواهد شد. یعنی همچنانکه در توضیح آیات کریمه مورد بحث گفته شد، آنها وارد جهنم وفضای عذاب و شقاوت ابدی خواهند شد.

مواردی از نتایج زیانبار سطحی نگری و غفلت از ابعاد و جهات متعدد و گوناگون پدیده ها در عالم دنیا در زندگی عده زیادی از انسانها مستمراً قابل مشاهده است و می شود نمونه هائی از آنها مورد اشاره و توجه قرار بگیرد.

  مثال یکم: نوعی سطحی نگری درباره اصل «حیات انسانی» در اکثر انسانها وجود دارد بطوریکه صاحبان آن نوع نگرش در داخل محدوده کوچکی گرفتار می شوند و نمی توانند از فضای محدود آن خارج شوند و آن نوع نگرش شامل اصل حیات می شود و به تمام دارائی های ارزشمند انسان لطمه می زند و آنها را هدر می دهد.

   موجودی بنام « انسان» برای یک زندگی متعالی دائمی آفریده شده و بخش کوچکی از آن زندگی دائمی در عالم دنیا جریان دارد و زندگی دنیوی به منزله جاده ای است که انسان لازم است از آن عبور کند و به مقصد حیات برسد. اما آن دیدگاه سطحی و محدود برقرار در آن عده  از انسانها مانع توجه به مقصد آفرینش حتی به خود این جاده و علائم نصب شده در کنار آن می شود علائمی که  جهت هدایت و راهنمائی رهروان نصب شده است. در حالیکه وقتی یک انسان در جاده ای حرکت می کند، لازم و معقول است که هم جاده را بشناسد و هم مقصد را و الا سفر او بی حاصل و بیهوده و بلکه خطرناک و زیانبار خواهد بود و این مسافر ممکن است تمام دارائی و اشیاء همراه خود را هم مصرف کند و یا از دست بدهد و به مکان امن قابل زندگی هم نرسد و در بین راه دچار مشقت ها و خطرات و سرگردانی بشود و دارائی های او مورد غارت قرار بگیرد و حتی ممکن است او جان خود را هم در آن راه از دست بدهد.

  انسانها در جریان تجارت و خرید و فروش اگر یک شئ را به قیمت غیر واقعی مثلاً سه برابر قیمت حقیقی آن بخرند یعنی در خریدن آن شئ فریب بخورند و باصطلاح کلاه سر آنها برود، ناراحت می شوند و افسوس می خورند و به فکر اصلاح جبران زیان یا به هم زدن آن معامله و آن خرید و فروش  می افتند. اما گاهی از آن نوع فریب خوردن و زیانهای آن در غفلتی قرار می گیرند لذا گرفتار زیانهای آن نوع غفلت می شوند و مدتی بعد متوجه خسران و زیان خود می شوند، گاهی در زمانی که کار از کار گذشته و فرصت اصلاح و جبران از بین رفته است.

   این نوع زیانها و امثال آنها از سطحی نگری افراد انسانها نشأت می گیرد، یعنی اگر یک شخص از وضعیت بازار و قیمت اشیاء باخبر باشد و یا از یک یا چند نفر قیمت حقیقی شئ مورد علاقه خود را بپرسد و یک بررسی حتی کوتاه و مختصر درباره تصمیم خود انجام دهد، گرفتار آن نوع خسران و فریب خوردن نمی شود.

   به عنوان مثال عده زیادی از انسانها بالخصوص در سنین کودکی و نوجوانی حتی در سنین بالاتر طبق عادات روزمره غالباً در وقت معینی همراه اعضاء خانواده خود غذا می خورند و چه گرسنه باشند یا نباشند  و عده ای هم همراه غذا و در بین غذا خوردن آب می نوشند، حتی آب بسیار خنک و به اصطلاح آب یخ در حالیکه از نظر علم پزشکی خوردن آب بالخصوص آب بسیار خنک بین غذا و یا بلافاصله بعد از خوردن غذا زیان آور است. محرک این عده از انسانها برای خوردن غذا نه احساس گرسنگی است و نه محاسبات عقلانی و نه نیاز بدن آنها. یعنی تصمیم آن ها به خوردن غذا و اقدام به آن بر مبنای عادت انجام می گیرد و غالباً  این قبیل افراد توجهی به نیاز بدن به غذا و میزان آن و وقت مناسب برای آن ندارند و بلکه غذا خوردن آنها طبق عاداتی انجام می گیرد و پایان می پذیرد، و ملاک آنها در انتخاب غذا دوست داشتن یا دوست نداشتن هست و نه نیاز بدن.

تفسیر کاربردی قرآن کریم - 11
بخوانید

  بعنوان مثال خوردن شیر بالخصوص در سنین کودکی و جوانی سبب استحکام استخوانهای بدن انسان می شود و خودداری از آن سبب پوکی استخوانها در سنین بالای عمر، و عده ای از انسانها از اهمال وبی توجهی به این موضوع در سنین کودکی و جوانی، مبتلا به پوکی استخوانها و آثار زیانبار آن پدیده می شوند و وقتی به آنها گفته می شود چرا از خوردن شیر در حد نیاز بدن خودداری کرده ای؟ غالباً می گویند: شیر را دوست ندارم یا از طعم آن خوشم نمی آید، یا می گویند توجهی به این موضوع نداشتم و امثال آنها.

  مثال دوم: اختلافات خانوادگی یکی از مشکلات بزرگ خانواده ها است و در اکثر جوامع انسانی هم جریان دارد. یعنی مشکلی است که بین عده زیادی از انسانها و خانواده ها عمومیت دارد. این گونه اختلافات اگر برطرف نشود و استمرار پیدا کند یا به از هم پاشیدن  فضای مطلوب و دلنشین خانواده منتهی می شود و در نتیجه کودکان در آن نوع خانواده ها دچار آسیب های شدید و زیانبار می شوند و همچنین طرفین تشکیل دهنده خانواده مبتلا به آثار مشقت بار اختلافات می شوند، گاهی این وضعیت منتهی به تصمیم جدا شدن از یکدیگر و پدیده شوم طلاق می شود و یا ناچار و جهت ملاحظاتی و رعایت نیازهای کودکان خود به همان زندگی سخت زجرآور ادامه می دهند، در حالیکه از آن نوع زندگی لذتی نمی برند و احساس آرامش نمی کنند.

   اغلب زن و شوهرها که مبتلا به اختلافات خانوادگی می شوند و بیشتر مردان مشکلات به وجود آمده را از ناحیه بی دقتی در انتخاب همسر می دانند و پشیمانی خود را در آن انتخاب و تصمیم گیری اظهار می کنند و یا بدون اظهار به کسی آن پشیمانی را در درون خود حبس می کنند و تأسف می خورند.

   این نوع مشکلات هم از نوعی «سطحی نگری» در شناسائی روحیه انسانها و بطور کلی جریان امر مطلوب و دوست داشتنی و مقدس ازدواج و تشکیل خانواده نشأت می گیرد و اگر آن دو انسان جوان قبل از ازدواج و قبل از شروع اختلافات به روش عالمانه ای آموزش ببینند حتی آموزشی ساده و آسان و اندک، نه تنها دچار آن اختلافات سنگین نمی شوند، بلکه روز به روز محبت بین آنها بیشتر می شود. البته لازم است آموزش مورد نظر عالمانه و وحیانی باشد نه صرفاً آموزشهای حرفه ای بعضی از روانشناسان و مشاورات حرفه ای و متداول.

  زمان بروز اختلافات خانوادگی و گاهی مشاجرات اهانت آمیز به یکدیگر در خیلی از موارد طرفین از خود نمی پرسند که آن محبت اولی که سبب ازدواج و محرک آن دو به این امر شد، کجا رفت؟ و علت اینکه آن محبت و تمایل و گرایش به وجود آمد چه بود و حال چرا و به چه علتی از بین رفت؟

  مثال سوم: در زمان ما یکی از بزرگترین مشکلات جوامع انسانی ازدیاد و گسترش سریع «بیماری های روانی» است. این مشکل بزرگ یعنی بالا رفتن سطح بیماریهای روانی بالخصوص در بین جوانان در بین کشورهای باصطلاح پیشرفته بیشتر از جوامع سنتی است. این مشکل نگرانی زیادی برای مصلحان اجتماعی ایجاد کرده، بطوریکه عده ای قرن گذشته یعنی قرن بیستم را «قرن بیماری های روانی» نامیدند.

     این نوع از بیماری که سبب نگرانی شدید عده ای از مصلحان اجتماعی و والدین کودکان و جوانان شده از نوعی سطحی نگری نسبت به عظیم ترین و ارزشمندترین مخلوق خداوند یعنی «روح انسانی» نشأت می گیرد. «روح انسانی» ابعاد و جهت گوناگونی دارد و لازم است انسانها در حد ضرورت حقیقت آن و اوصاف آن را بشناسند.

  شناسائی حقیقت روح انسان از ضروریات زندگی انسانها است و بدون دریافت آن علم و به کاربردن آن در جریان زندگی، نه مشقت ها و نه فقرها و نه خشونت ها و نه ناامنی ها و نه جنگها و نه امثال آن پدیده از بین خواهد رفت و نه انسانها به رفاه و آسایش و امنیت و لذتهای مورد نیاز حقیقی خود خواهند رسید!  انسانها نیاز شدیدی برای شناسائی اوصاف روح انسانی چه در وجود خود و چه دیگران دارند و سطحی نگری و اهمال در این زمینه منشأ و یکی از عوامل اصلی پیدایش و ظهور اغلب پدیده های نامطلوب در زندگی آنها می باشد.

   عده قابل توجهی از والدین کودکان و جوانان با هیچ نظام شناخته شده و عالمانه آموزش آشنا نیستند و حتی یک کتاب کوچک درباره شناسائی روح انسان بطور کلی و روحیات کودکان و جوانان بطور خاص مطالعه نمی کنند و بدون اندک آشنائی با روحیات طرف مقابل ازدواج می کنند و بدون آشنائی لازم و حداقل، با روان کودک، پدر و مادر می شوند. یعنی مراقبت و مواظبت و آموزش عظیم ترین پدیده آفرینش یعنی «انسان» را بعهده می گیرند و این مخلوق گرانبها و بسیار ارزشمند را ندانسته ضایع می کنند و خودشان از ناحیه این نوع بی اطلاعی دچار خسران عظیمی می شوند و حاصل یک عمر زحمت و تلاش و محبت خود را از دست می دهند.

سطحی نگری درباره دین خدا و آثار آن

   از جمله پدیده های عظیمی که مورد اهمال و سطحی نگری عده زیادی از انسانها قرار می گیرد «دین خدا» یعنی دینی است که خدای سبحان برای زندگی بندگانش نازل فرموده است. دین در اصل به معنی «راه و روش زندگی» است. انسانها در تمام جهات زندگی و در همه زمانها و در هر نوع زندگی احتیاج به شناختن «راه و روش» برای اصل زندگی و برای جهات  وابعاد گوناگون آن دارند. هیچ انسانی چه در زندگی فردی و به تنهائی و چه در زندگی اجتماعی بی نیاز از شناختن و به کاربردن یک راه و روش نیست.

   کلمه «دین» که در اصل به معنی مطلق راه و روش است، در باره نوعی از آن شهرت بیشتری پیدا کرده است و بیشتر درباره آن به کار می رود و آن عبارت از «دین خدا» یا «دین آسمانی» و یا «دین توحیدی» است. لذا عامه مردم عده ای از انسانها را دارای دین و باصطلاح دیندار و پای بند به دین می دانند و غیر آن عده و سایرین از انسانها را بی دین می دانند یا می نامند. در حالیکه در تمام عالم کسی پیدا نمی شود که بدون نوعی دین یعنی بدون یک راه و روش زندگی کند.

  در آخرین کتاب آسمانی هم کلمه «دین» در همین معنای کلی به کار رفته و خدای سبحان اصل کلمه «دین» را درباره کافران هم به کار برده است. بطوریکه فرمود:
« قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَلَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ » (الکافرون ۱ -۶)

به لحاظ آیات این سوره مبارکه کافران هم دارای نوعی دین هستند که همان دین بت پرستی است. مجموعاً یکی از ادیان بی شماری که در تاریخ حیات انسانها پدید آمده دین خداست که از علم بی پایان پروردگار عالمیان توسط پیامبران او – علیهم السلام – برای انسانها فرستاده شده، یعنی راه و روش زندگی که از علم خداوند نشأت گرفته و توسط پیامبران مورد عمل قرار گرفته و به انسانها بصورت سخنان خدا و پیامبران و رفتارهای پیامبران خدا عرضه شده است.

   مقابل دین خدا، عده ای از انسانها هم دانسته یا ندانسته صورتهای بدلی و تقلبی از دین خدا ساخته اند و به انسانهای جاهل عرضه کرده اند، یا با افکار واندیشه ها و یا هواهای نفسانی خود ادیانی را ساخته و بین مردم رواج داده اند. و به آنها ادیان بشری گفته می شود.

 همچنین ادیانی را که بعضی مطالب آن از دین خدا گرفته شده اما با افکار و عقاید دیگری مخلوط شده لازم است دین بشری نامید چون نظام آن و بعضی از مطالب آن از طرف انسانها پدید آمده، اگر چه بطور پراکنده بعضی مطالب جاذب و زیبائی هم در آنها وجود داشته باشد. یعنی دین خدا بصورت حقیقی پدیده ای است که هم مطالب موجود در آن از طرف خدای سبحان است و هم نظام و ترکیب آن مثل یک بنائی که هم مصالح و مواد به کار رفته در آن و هم معماری و مهندسی آن بطور کامل و خالص و حقیقی و سالم و با محاسبات عالمانه صحیح باشد.

فواید و منافع و جاذبه های حقیقی و دائمی دین خدا

و موضوع جاذبه های ادیان تقلبی

  دین خدا فواید و منافع و جاذبه های فراوان دائمی دارد و آن آثار بطور دائم در معارف دین خدا و احکام آن جریان دارد. اگر یک جامعه انسانی مطابق نظامات دین خدا و آموزشها و معارف و احکام آن تشکیل و اداره شود، آن فواید و منافع و فضائل در آن برقرار خواهد بود. اما عده ای با تفکرات و اندیشه های سطحی و از ناحیه سطحی نگری ، آینده نگری مورد نیاز را ندارند و فقط به جاذبه ها  ولذت های سطحی و ظاهری از پدیده ها اکتفاء می کنند. مثل اینکه یک کودک از خوردن اشیائی مثل انواع شیرینی جات و حتی حبه های قند لذت می برد. اما آن کودک توجهی به آثار و خواص دیگر آن اشیاء مثل پوسیدن دندان و درد شدید ناشی از خرابی آن ندارد و تمایلی از خود برای شستن دهان و دندان بعد از خوردن شیرینیجات از خود نشان نمی دهد.

جهت رعایت روش اختصاری در نوشتن مقالات ادامه بحث را به شماره بعدی موکول می کنیم. ان شاء الله تعالی.

الیاس کلانتری

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن