کلام ایام تاریخی – ۵۸۷، نهضت مقدس حسینی (علیه السلام) تجلی بی پایان عظمت و ارزشهای دین خدا

بخش چهاردهم*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
کلیات *
- عدم توجه کامل به نظام زندگی برقرار در جوامع انسانی و عواقب زیانبار آن.
- تحولات عظیم در عرصه بعضی از علوم و نیاز دائمی به ادامه این نوع تحولات
- پیدایش پدیده ای بنام «حقوق زن» در جوامع انسانی
- توجهات عده ای از دانشمندان به حقیقت «روح انسان» منشأ پیدایش یا گسترش «علم النفس» شده است.
- تحقیقات علمی امروزه درباره روح انسان بعنی علم «روانشناسی» عمدتاً در جهت شناسائی رفتارها جریان دارد.
- سطحی نگری درباره دین خدا و علوم و معارف آن و آثار آن نوع نگرش
- دو دیدگاه متضاد درباره دین خدا و ارزش های آن
- موضوع مخالفت ابتدائی و بدون تحقیق درباره دین خدا
- یکی از عوامل ابتلا به سرطان مری و بی اعتنائی نسبت به آن
- دانشمندان زیادی در طول تاریخ حیات انسانها جهت انتشار علمی که با تلاش و زحمت زیادی بدست آورده اند، مورد مخالفت ها و دشمنی ها قرار گرفته اند
- در بین اقوام و ملل مختلف وطن دوستی و صرف اموال جهت دفاع از آن و فداکاری درباره آن از صفات و اعمال ممدوح محسوب می شود.
- دیدگاه انسانهای صاحب بصیرت رفیع و علوم گسترده
- تمام فرصت ها و علم و ایمان و اخلاص فوق عادی پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – در مسیر دعوت انسانها به دین خدا و حمایت از آن صرف می شد.
- کلامی از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – درباره ارزش دین خدا و لزوم حمایت از آن
- دیدگاههائی درباره دین خدا که از سطحی نگری و بی اطلاعی و جهل کامل نشأت می گیرد.
- دیدگاهی درباره دین خدا که ناشی از علم و بصیرت و تعقل عمیق می باشد.
- بعد از رحلت وجود مبارک رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و انقطاع وحی ، جریان صورت کامل برکات دین خدا دچار اختلال شد.
- استحکام ارکان بنای دین خدا در حدی است که هیچ عاملی نمی تواند سبب تخریب و درهم شکستن آن شود
- ضربات سنگین حکومت بنی امیه به ارکان دین خدا
- جهاد برای استقرار دین خدا و استحکام آن مستلزم استقامت ها و تحمل سختی ها و فداکاری ها است.
- کلام مشهوزی از امام حسین – علیه السلام – درباره نوع دینداری مردم
- دینداران حقیقی اندک هستند.
در مقاله قبلی موضوع «سطحی نگری» عده ای از انسانها به اشیاء و پدیده ها و آثار و نتایج آن نوع نگرش و آن دیدگاه درباره زندگی انسانها محور مباحث قرار گرفت و گفته شد که این نوع نگرش در اکثر انسانها و در جوامع مختلف برقرار می باشد.. در ادامه آن مباحث عرض می کنیم که لازم است انسانها درباره اصل زندگی و لوازم آن و مطالب و مسائل مربوط به آن آموزشهای مطابق با حقایق موجود در عالم و قوانین حاکم بر آن را دریافت کند.
عدم توجه به نظام زندگی برقرار در جوامع انسانی یا توجه سطحی و ابتدائی و کودکانه نسبت به آن و اهمال و بی تفاوتی به افکار و نظریات و رفتارهای انسانها در طول تاریخ حیات انسانی منشأ حوادث تلخ و مشقت بار و زیانهای عظیم و گاهی جبران ناپذیری شده است و در جهت مقابل توجهات عمیق و متفکرانه و عالمانه نسبت به حوادث زندگی و پدیده ها و موجودات در فضای زندگی انسانها برای آنها فواید عظیمی هم به ارمغان آورده است. بعنوان نمونه چند مثال ذکر می کنیم:
مثال یکم: انسانها از ناحیه شناخت عوامل مخرب نظام حیات و پدیده های مربوط به آن مثل آتش سوزی ها و حمله حیوانات وحشی به آنها و سرما و گرما و سیل ها و طوفانها و حملات تبهکاران و غارتگران به فضای زندگی آنها و مجموعاً روحیات و رفتارهای بعضی از انسانها ، توانسته اند در بعضی جهات زندگی به آسایش و امنیتی برسند و بعضی از خطرات را از فضای زندگی خود دفع و رفع کنند.
مثال دوم : تحقیقات دانشمندان در شناسائی بدن انسان و تجربیات آنها و سبب شناسائی جهاتی ازاین موجود و خواص اجزاء آن و شناخت خواص بعضی از گیاهان و اشیاء دیگری شده و در نتیجه علم طب در بین انسانها پدید آمده و پیشرفتی پیدا کرده و در نتیجه عوامل بعضی از بیماریها در سطح گسترده ای شناخته شده و انسانها از ناحیه تحولات و پیشرفتهای این علم به آسایشی رسیده اند و این تحول عظیم در عالم طب و پزشکی گاهی مانع ابتلاء عده زیادی از انسانها به بعضی بیماری ها و یا معالجه آنها بعد از ابتلاء شده است.
مثال سوم: در تاریخ حیات انسانها در روی زمین عواملی از جمله اخلاق حسنه و عواطف پاک انسانی و رأفت و رحمت در عده ای از آن ها سبب پیدایش پدیده ای به نام «حقوق زن» شده و البته آنچه از علم جامعه شناسی تاریخ بر می آید سبب اصلی پیدایش حقوق زن از رفتارهای کریمانه پیامبر خدا – صلی الله علیه وآله و سلم – با جنس زن و تکریم این موجود شده است. (۱) در هر صورت از ناحیه به جریان افتادن موضوع حقوق زن در بعضی از جوامع انسانی بی عدالتی و ظلم نسبت به این موجود مظلوم کمتر شده و در مواردی از بین رفته است اگر چه بطور موقت.
مثال چهارم: در بعضی از جوامع انسانی از ناحیه توجهات عده ای از دانشمندان به حقیقت وجود انسان یعنی «روح انسانی» علمی بنام «علم النفس» پدید آمده که امروزه به آن علم «روانشناسی» گفته می شود. دانشمندان این رشته از علم تلاش زیادی برای شناسائی کامل این پدیده به کار برده اند و اجمالاً عظمت و گستردگی آن مورد توجه قرار گرفته و پیشرفتهائی هم در این زمینه به وجود آمده، اما تحقیقات علمی در این زمینه عمدتاً در فضای شناسائی رفتارها انجام می گیرد و حقیقت این متعالی ترین پدیده خلقت و یا عمده جهات آن هنوز ناشناخته مانده و نیاز به تحقیقات و مطالعات و به کار بردن روشهای خاصی برای رسیدن به مراتب مطلوب وجود دارد. اما همین مقدار پیشرفت علمی در این زمینه مطلوب و ارزشمند است که دانشمندان انسان شناس متوجه عظمت خاص این رشته علمی شوند و اعتراف کنند به اینکه حقیقت وجود انسان که روح دمیده شده در آن است از طرق متداول قابل شناسائی کامل نیست و لازم است در این زمینه روشهای علمی و تحقیقی دیگری هم به کار بسته شود.
سطحی نگری درباره دین خدا و علوم و معارف آن
دین خدا هم مثل حقایق رفیع دیگر و در رأس آنها، از بلای سطحی نگری و نگرش های عامیانه عده ای از انسانها مصون نمانده است. اگر چه جلوه های عظیم باشکوهی هم برای دانشمندان و اهل تفکر و تعقل از آن در همه زمانها آشکار شده و اوصاف جمیل آن در بیان و کلام و قلم و رفتارهای صاحبان عقول فعال انتشار یافته است.
در ارتباط با این بحث قبلاً در بعضی از مقالات مطالبی ذکر شد از جمله در یکی از مقالات مربوط به همین سلسله مباحث، و در این نوشتار قطعه ای از آن مقاله را ذکر می کنیم:
«ارزیابی و تعیین قیمت برای اصل دین خدا و اجزاء آن احتیاج به بررسی عالمانه و کارشناسانه دقیقی دارد. بجهت اینکه اصل موضوع دارای وسعت زیادی است و همچنین دیدگاههای مختلف و گاهی کاملاً متضادی درباره آن اظهار شده است. عده ای از انسانها در طول تاریخ از همان ابتداء و بدون هیچ تحقیق و بررسی با دین خدا مخالفت داشته اند و به محض ظهور یکی از پیامبران خدا تکذیب او و مقابله با او هم شروع می شد و آن گروه نه تنها هیچ علاقه ای به شنیدن کلام پیامبران خدا از خودشان نمی دادند، بلکه مانع شنیدن دیگران هم می شدند. این عده از انسانها امروزه هم که دوران تحولات گسترده در علوم مختلف است، در همین وضعیت روحی و اخلاقی به سر می برند و راه ارتباط علمی با دین خدا را به روی خود بسته اند.
گروه دوم انسانهائی هستند که مخالفتی با دین خدا ندارند، اما نسبت به آن در حالت بی تفاوتی و بی اعتنائی قرار دارند و گاهی هم از بعضی فواید آن بهره مند می شوند.
گروه سوم کسانی هستند که توجه عمیقی نسبت به مجموع دین خدا و بعضی از اجزاء آن دارند و بلکه امکانات زندگی خود و اموال و دارائی ها و حتی حق حیات خود را برای آن هزینه می کنند. یعنی علاقه و اشتیاق آنها نسبت به دین خدا در حدی است که برای انتشار حقایق آن و آشنائی همنوعان خود با آن حاضر می شوند جان خود را هم به خطر بیاندازند و در راه دفاع و حمایت از آن متحمل خطر کشته شدن خود و همنوعان خود هم می شوند.
انسانها احتیاج به بررسی و تحقیق درباره این سه نوع دیدگاه درباره دین خدا دارند. ابتداء و در مرحله اول در این نوع بررسی و تحقیق لازم است متذکر یک موضوع در این زمینه شویم و آن اینکه: آن سه دیدگاه مختلف اختصاص به موضوع دین خدا ندارد و بلکه موارد مشابهی هم برای آن وجود دارد. بعنوان مثال این جریان یعنی مخالفت شدید عده ای و بی تفاوتی و سطحی نگری عده ای و حمایت شدید و پرهزینه عده ای از انسانها درباره «علم» و تحصیل و انتشار آن هم در طول تاریخ حیات انسانها متداول بوده و اکنون هم در سطح جوامع زیادی و یا بین افراد زیادی در بعضی از جوامع انسانی برقرار است.
لازم است این موضوع مورد بررسی و ارزیابی و دقت قرار بگیرد که آیا علم چیزی است که انسانها باید با آن مخالفت کنند و مانع انتشار آن بین انسانها و مانع فراگرفتن آن در مورد خود و دیگران بشوند. و یا چیزی است که دارای ارزش خاص نمی باشد و بود و نبود آن در زندگی یکسان است و فرا گرفتن آن لزومی ندارد و همچنانکه عده زیادی از جوانان حتی در سنین فعالیت عقلی و در فضای دانشگاهها نسبت به آن بی اعتناء و بی تفاوت هستند. و یا علم چیزی است که لازم است انسان بخشی از عمر و امکانات زندگی و مال و دارائی خود را جهت کسب آن و کمک به انتشار آن در بین انسانها صَرف کند و لازم است صاحبان علم و دانشمندان در جوامع انسانی مورد تکریم و احترام زیادی قرار بگیرند و انسانها برای فرا گرفتن آن تشویق شوند این موضوع در بخشی از علم بهداشت بدن و روح جلوه آشکارتری دارد. یعنی عده ای از انسانها به جهت نداشتن بعضی از علوم مربوط به بهداشت عمومی بدن خود و یا بی اعتنائی به آنها در سنین جوانی، مبتلا به بعضی بیماریهای صعب العلاج و یا غیر قابل علاج در سنین بالاتر عمر خود می شوند و سلامت بدن و روح خود را از دست می دهند. حتی گاهی در سنین پائین عمر و میانسالی و حتی جوانی جان خود را از دست می دهند.
بعنوان مثال: تحقیقات علمی اخیر نشان می دهد که در بعضی از مناطق روی زمین و بعضی از کشورها «سرطان مری» در بین مردم شیوع بیشتری دارد و تحقیقات علمی اخیر به این نتیجه رسیده که در آن مناطق نوشیدن چائی داغ بیشتر متداول است. اما آیا نظریات دانشمندان در این زمینه چه مقدار مورد توجه مردم قرار می گیرد.
دانشمندان زیادی در طول تاریخ حیات انسانها جهت انتشار علمی که با تلاش و زحمت زیاد و بکار بردن استعداد عمیق خود بدست آورده اند مورد مخالفت ها و دشمنی ها و اذیت های گروهی از انسانها قرار گرفته اند و حتی گاهی جان خود را هم در آن راه از دست داده اند. اما آیا می شود آن مخالفتها و دشمنیها را به بی ارزشی علم نسبت داد؟ و یا آن مخالفتها و یا بی اعتنائی ها علت دیگری دارد که لازم است مورد توجه عمیقی قرار بگیرد.
باز بعنوان مثال: موضوع استقلال یک جامعه و یک کشور و آزادی مردم جهت رسیدن به حقوق طبیعی و عقلی خود و زندگی توأم با آرامش مطلوبی است که در اکثر جوامع انسانی مورد توجه عده زیادی از مردم می باشد و انسانهای زیادی حاضر می شوند جهت برقراری آن و استمرار آن ، اموال زیادی را هزینه کنند و یک سیستم امنیتی و دفاعی بسیار پر هزینه ای یعنی یک سازمان نظامی بنام ارتش در کشور خود برقرار کنند.
و اگر دشمنی به کشورآنها حمله کند و استقلال آن کشور را بخطر بیاندازد، عده ای با میل و رغبت و علاقه قلبی آماده شرکت در جنگ دفاعی می شوند و به میدان جنگ می روند و حتی خطر کشته شدن در راه دفاع از کشور خود را هم تحمل می کنند. اما عده ای از افراد یک کشور هم نسبت به آن یعنی به خطر افتادن استقلال کشورشان بی اعتناء و بی توجه هستند. وعده دیگری حتی حاضر می شوند اسرار نظامی و امنیتی کشور خودشان را هم به دشمن بفروشند و یا به دشمن کمک کنند جهت غلبه بر کشور خودشان. اما آیا عاقلانه است که کسی مخالف استقلال و امنیت کشور خودش باشد و یا مخالفت خود را اظهار کند و یا به دشمن کشور و ملت خودکمک کند.
در بین اقوام و ملل مختلف وطن دوستی و دفاع از وطن و صَرف اموال در آن جهت و حتی فداکاری برای آن از صفات و اعمال ممدوح محسوب می شود، اگرچه عده ای نسبت به آن بی اعتناء و بی تفاوت باشند.
درباره ارزش حقیقی دین خدا و آموزش ها و احکام و علوم به کار رفته در آن اختلاف نظرها و دیدگاهای متضاد و متفاوتی وجود دارد، تاجائیکه عده ای از انسانها با آن مخالفت و دشمنی دارند و گروهی هم نسبت به آن بی اعتناء و بی تفاوت هستند و گروه دیگری هم نسبت به آن تمایل و اشتیاق شدیدی دارند تا جائی که برای شناخته شدن حقایق و معارف و فواید و برکات آنها از حق حیات خود هم صرف نظر می کنند و در مسیر انتشار حقایق آن و شناخته شدن فضائل آن تمام خطرات و حتی خطر کشته شدن را با میل و رغبت تحمل می کنند.
این گروه از انسانها دارای علمی گسترده و بصیرتی رفیع و فضائل اخلاقی فراوانی هستند و در رأس این گروه سفیران خدای سبحان از پیامبران و امامان معصوم و مجموعاً معلمان آسمانی علیهم السلام قرار دارند. و در مراتب بعدی پیروان حقیقی آنها هستند که آموزش های آن معلمان را بطور کامل دریافت کرده و در عمل به کار بسته اند .
تمام فرصت ها و علم و ایمان و اخلاص فوق عادی پیامبر خاتم و همه امکانات زندگی او در مسیر دعوت انسانها به دین خدا و حمایت از آن صرف می شد و دین خدا و معارف آن چنان ارزش و قیمتی را در دیدگاه خاص و بصیرت فوق عادی آن وجود مبارک قدسی داشت که در راه استقرار آن در تمام دوره نبوت و رسالت ساعتی فراغت نداشت و خطرات سنگین را تحمل می کرد تا جائی که خدای سبحان از باب ملاطفت و محبت او را از تلاش طاقت فرسا و کشنده نهی فرمود. بطوریکه در کلام خود نسبت به او فرمود :
«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا » (الکهف/۶) یعنی :تو نزدیک است جان خودت را هم از دست بدهی از اندوه اینکه عده ای به این سخن ایمان نمی آورند.
امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- در یکی از سخنان خود خطاب به انسانها فرمود:
«إِذَا حَضَرَتْ بَلِيَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَكُمْ دُونَ أَنْفُسِكُمْ وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَكُمْ دُونَ دِينِكُمْ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْهَالِكَ مَنْ هَلَكَ دِينُهُ وَ اَلْحَرِيبَ مَنْ سُلِبَ دِينَهُ أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ فَقْرَ بَعْدَ اَلْجَنَّةِ وَ لاَ غِنَى بَعْدَ اَلنَّارِ» (۲) وقتی بلائی برای شما ظاهر شود، مال خود را برای جانتان قرار دهید، چون حادثه ای برای دینتان پیش آید جانهای خود را فدای دینتان کنید و بدانید هلاک شده کسی است که دینش از بین برود و غارت شده کسی است که دینش به غارت رفته باشد ، آگاه باشید بعد از بهشتی شدن دیگر فقری نیست و بعد از جهنمی شدن غنائی نخواهد بود.
در این کلام شریف ارزش حقیقی دین خدا بصورتی بسیار زیبا و حکیمانه بیان شده. و گفته شده که ارزش بدن انسان بیشتر از مال و دارائی اوست و اگر مشکل و دردی و نقصی در بدن انسان پیدا شود و انسان مبتلا به مرضی شود، لازم است اموال خود را برای بهبودی و دفع بیماری هزینه کند، اما مهمتر از بدن انسان و سلامت جسمانی او، دین او است و اگر دین انسان با خطری مواجه شود، لازم است انسان جان خود را فدای آن کند، یعنی ارزش و قیمت دین انسان از جان او و حیات او بیشتر است» (۳)
یکی از این دو دیدگاه متضاد با یکدیگر از سطحی نگری و بی اطلاعی و جهل کامل عده ای نسبت به دین خدا نشأت گرفته و دومی از بصیرت و علم و تعقل عمیق عده ای دیگر. دیدگاه دومی به دانشمندان و اهل تفکر و واقع نگری و در رأس انسانهای متعالی به پیامبران و صاحبان مقام امامت و عصمت دارد.
کسانی هم که دارای اطلاعات علمی در مراتب برتر نیستند می تواننداز علم دانشمندان و افکار و اندیشه ها و رفتارهای آنها و در برترین مراتب از علوم و فضائل اخلاقی و رفتارهای معلمان آسمانی و شخصیت های قدسی یعنی پیامبران و امامان معصوم – علیهم السلام – بهره مند شوند.
بعد از رحلت وجود مبارک رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و انقطاع وحی و تبدیل حکومت حقیقی دینی به حکومت عادی بشری، جریان صورت کامل برکات دین خدا، در جهاتی متوقف شد و مسیر آن دچار تغییراتی گردید. البته اگر چه استحکام ارکان بنای دین آسمانی و مدیریت رهبران آسمانی در حدی است که هیچ عاملی نمی تواند سبب تخریب و درهم شکستن آن بنای عظیم شود، اما در اثر حوادثی که بعد از رحلت پیامبر خاتم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – در جامعه دینی روی داد در مسیر حرکت آن نهر عظیم قدسی اختلالات زیانباری حادث شد و بخش عظیمی از برکات آن جریان حداقل تا مدتی طولانی متوقف شد.
در دوره امامت وجود مبارک قدسی حضرت سید الشهداء، امام حسین – علیه السلام – ضربات سنگینی از طرف حکومت غاصبانه بنی امیه و شخص معاویه به بنای مقدس دین توحیدی وارد شد. جریان مخالفت با دین خدا با روش مزوّرانه و منافقانه و بنام دین در تمام دوره امامت امام حسن مجتبی – علیه السلام – به مراتب بالایی رسید. و اما مجموعاً با بصیرت خاص مقام امامت هر سه بزرگوار، ارکان آن بنای مقدس در مقابل آن حوادث شکننده زمان بعد از رحلت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – برقرار ماند.
اما در آن دوره مشکل بزرگی در سر راه جریان و انتشار فضائل دین توحیدی به وجود آمده بود و آن عبارت بود از عرضه صورت بدلی و تقلبی از دین خدا از طرف حکومت بنی امیه، بطوریکه دشمنان آشکار دین خدا و حکام تبهکار و فاسد از جاذبه ها و فضایل دین خدا و جهل عده ای از مردم علیه دین خدا و پیروان آن استفاده می کردند.
مردم عادی هم عمدتاً به بعضی از فواید و جاذبه های دین خدا مثل لذتهای ناشی از برقراری نمازهای جماعت و شرکت در مراسم حج و زیارت خانه خدا و تلاوت قرآن مجید اکتفاء می کردند.
مردم عموماً از رفتارهای حکام ناراضی بودند، اما تمایل زیادی در آنها نبود که مقابل حکومت ها بایستند و نارضایتی خود را آشکار کنند. بلکه عمدتاً و غالباً از حکومت ها اطاعت می کردند.
در آن شرایط حجت خدای سبحان و سفیر او در بین انسانها یعنی وجود مبارک قدسی حضرت امام حسین – علیه السلام – جهاد فرهنگی خود را برای احیاء حقایق دین خدا و نشان دادن چهره حقیقی و جمیل آن به همه انسانها و معرفی صورتهای تقلبی و بدلی ساخته شده از ناحیه حکام به راه انداخت و ارکان اصلی آن نوع از جهاد را برقرار کرد. البته جهاد برای استقرار و استحکام ارکان دین توحیدی و دفاع از حریم آن مستلزم استقامت و تحمل سختی ها و مشقت ها و فداکاری ها بود. اما وجود مبارک امام – علیه السلام – با قدرت و بصیرت خاص مقام امامت آن جریان مقدس را به راه انداخت و یاران اندک او در آن راه باشکوه با قدرت و اخلاص کامل او را همراهی کردند و نظام آن جهاد مقدس و باشکوه قدسی در جامعه دینی برقرار شد.
اینکه گفته شد «همراهان اندک»، منظور طرفداران آن حضرت نمی باشد، چون طرفداران و دوستداران آن وجود قدسی – بطوریکه قبلاً متذکر شدیم – خیلی زیاد بودند اما نه امام – علیه السلام – به ازدیاد سپاه خود – بعد از وقوع حوادث کوفه و شهادت نماینده او حضرت مسلم بن عقیل – علیه السلام – تمایلی داشت و نه اکثر آن طرفداران، حاضر به فداکاری برای دین خدا بودند. بلکه آنها عمدتاً به آسایش و آرامش و رفاه خود علاقه مند بودند، در حالیکه همان آسایش و آرامش و رفاه مورد علاقه آنها در صورت اهمال در امر دین خدا و حمایت از آن به خطر افتاده بود و در شُرُف از بین رفتن بود که مدتی بعد همه جامعه دینی به آن خطر و خطرات عظیم دیگر از ناحیه حکام جبار و منافقان تبهکار مبتلا شد..
اوضاع جامعه دینی در آن تاریخ و روحیه مسلمین و موقعیت دین خدا در کلامی کوتاه از آن وجود مبارک قدسی یعنی امام حسین – علیه السلام – بیان شده است، آن حضرت در بیان علت نهضت و قیام خود متذکر آن وضع شده و فرموده است:
« الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون» یعنی: انسانها برده های دنیا شده اند و دین لعقه (لیسه) ای است بر زبانهای آنها و آن را احاطه می کنند تا وقتی که معیشت آنها جریان دارد و اما وقتی با بلا مورد امتحان قرار گیرند دینداران اندک می شوند
الیاس کلانتری
۱۴۰۳/۷/۲۳
پاورقی ها:
- ۱- در این جا مناسبت دارد نظر دانشمند مشهور دکتر گوستاو لوبون فرانسوی در کتاب تمدن اسلام و عرب ذکر شود. ایشان در این کتاب تصریح کرده است به اینکه اروپائیان اخلاق جوانمردانه را که یکی از آثار آن احترام به زن است از اعراب و مسلمین اقتباس کردند. و بعد از این عبارت ایشان چند مورد از رفتارهای کریمانه پیامبر خدا را درباره زن و تکریم او در کتاب خود آورده است. تاریخ تمدن اسلام و عرب. نوشته گوستاو لوبون چاپ کتابفروشی اسلامیه صفحه ۵۰۳
- ۲- تحف العقول، تالیف شیخ حرّانی، بخش سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام)
- ۳- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام – شماره ۵۸۰