کلام ایام تاریخی – ۵۹۳ ، نهضت مقدس حسینی- علیه السلام- تجلی بی پایان عظمت و ارزش های دین خدا
بخش بیستم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
شرح و توضیح و تفسیر حوادث مربوط به نهضت مقدس حسینی – علیه السلام – و رفتارها و سخنان آن وجود مبارک قدسی در این سلسله مقالات در شماره -۵۸۳ به جریان استقرار امام – علیه السلام – و همراهان آن حضرت و همچنین سپاه حکومتی در سرزمینی بنام «کربلا» منتهی شد و آن دو گروه در آن بیابان مقابل یکدیگر قرار گرفتند. همراهان امام – علیه السلام – از مردان جنگی – بطوریکه قبلا ذکر شد – حدود هفتاد الی یکصد نفر و نهایتاً طبق بعضی از اقوال، یکصد و چهل چند نفر بودند، اما مورخان تعداد افراد سپاه حکومتی را بیست الی سی هزار نفر نقل کرده اند.
در چند شماره بعدی از این سلسله مقالات ما به تحلیل علل اصلی پیروی اهل کوفه از دستورات حکومتی و آماده شدن برای جنگ با امام حسین -علیه السلام – پرداختیم و این موضوع و مسائل فرعی مربوط به آن در چند شماره از مقالات با تفصیلی مورد بحث قرار گرفت.
موضوعات محوری و عناوین اصلی مورد بحث و تحلیل در این چند مقاله اخیر عبارت بودند از:
- عقب نشینی اهل کوفه از مواضع خود در حمایت از امام حسین – علیه السلام – در مقابل حکومت.
- بی اعتنائی اهل کوفه به جریان دعوت های خودشان از امام – علیه السلام – برای رفتن به کوفه.
- علل عدم تمایل قلبی اهل کوفه و بعضی از افراد شاخص به جنگ با امام حسین (علیه السلام )
- رفتار مؤدبانه حرّ و سپاه تحت فرماندهی او با امام حسین – علیه السلام – و همراهان او.
- موضوع بردگی انسانها مقابل حکومت ها
- ضرورت شرکت در جهاد مقابل دشمنان دین خدا
- محبوبیت امام حسین – علیه السلام – در بین افراد جامعه دینی بالخصوص اهل کوفه
- وظایف اهل ایمان در حمایت از دین خدا و حفاظت از آن
- بردگی انسانها برای دنیا و آثار و نتایج آن
- تفسیر و تحلیلی از کلام مشهور امام حسین – علیه السلام – که فرمود:
« النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ…..»
- علل عدم تمایل امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – به حکومت در مقابل درخواستهای مصرّانه مردم از او
- علل صرف نظر کردن امام حسن مجتبی – علیه السلام – از حکومت و رها کردن زمام آن
- علل اصلی حضور اهل کوفه در لشکر حکومتی برای جنگ با امام حسین (علیه السلام)
- جاذبه های احکام و اعمال دینی مثل نماز جماعت و قرائت قرآن کریم برای انسانها و اکتفاء اکثر اهل ایمان به لذت های ناشی از آن جاذبه ها
- علل اهمال مسلمین درباره بعضی از سفارشات و آموزشهای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
درباره موضوع آخری به ذکر اصل موضوع اکتفاء شد و توضیح تفصیلی درباره آن در ادامه بحث خواهد آمد.
آماده شدن سپاه امام حسین – علیه السلام- برای جنگ با سپاه حکومتی
سرانجام وقوع جنگ و مقابله نظامی بین دو گروه یعنی سپاه توحید به رهبری حضرت امام حسین – علیه السلام – و در مقابل سپاه شیطان قطعی شد. قبل از وقوع جنگ فرمانده سپاه دشمن قاصدی را نزد امام – علیه السلام – فرستاد تا بر حسب ظاهر علت آمدن آن حضرت و همراهان او را به آن سرزمین جویا شود.
امام – علیه السلام – به قاصد سپاه دشمن فرمود که اهل کوفه نامه های زیادی به او نوشتند و نمایندگان زیادی را بسوی او فرستادند و از او دعوت بعمل آوردند که به کوفه بیاید و رهبری مردم را که عمدتاً از حکومت ناراضی هستند بعهده بگیرد. اما اگر اکنون آنها از نظر خود منصرف شده اند، ما برمی گردیم به مکانی که از آنجا آمده ایم و از رفتن به کوفه منصرف می شویم.
قابل تذکر است که اهل کوفه در نامه های خود اظهار کرده بودند که در آن زمان اکثر آنها در اطاعت حکومت جامعه دینی نیستند و در مراسم حکومتی شرکت نمی کنند. همچنین متذکر ظلمها و بی عدالتی های «زیاد بن ابیه» حاکم سابق شهر شده بودند و از امام حسین – علیه السلام – استغاثه و درخواست کمک نموده بودند.
تسلیم در مقابل حکومت یا کشته شدن
سپاه حکومتی پیشنهاد امام – علیه السلام – را نپذیرفتند و اجازه برگشت به آن حضرت و همراهان او را ندادند و گفتند که آنها یا باید تسلیم حکومت شوند و تحت الحفظ و بصورت بازداشت به کوفه بروند و تحت فرمان ابن زیاد امیر کوفه قرار بگیرند و یا برای جنگ با سپاه حکومتی آماده شوند. یعنی آنها در مقابل امام – علیه السلام – و همراهان راه دیگری را باز نگذاشتند و همراهان آن حضرت و خود او یا باید تسلیم حکومت می شدند و حکومت یزید پلید را می پذیرفتند و آن را بعنوان حکومت دینی تایید می کردند و یا کشته می شدند! چون نتیجه نظامی جنگ یکصد نفر یا چند نفر بیشتر با یک سپاه بیست تا سی هزار نفری از قبل مشخص بود.
سپاه شیطان در عصر روز نهم ماه محرم سال ۶۱ هجری حمله به سپاه امام – علیه السلام – را شروع کردند و به قصد جنگ به طرف محل استقرار آن حضرت و خیمه های آنها حرکت کردند. امام – علیه السلام – هم با همراهان خود آماده دفاع شدند.
امام – علیه السلام – به برادرش عباس فرمود: سوار شو و بسوی این قوم برو و با آنها ملاقات کن و از آنها بپرس که چه شده است و به چه قصدی حرکت کرده اند؟
حضرت عباس – علیه السلام – با حدود بیست نفر از سپاه امام – علیه السلام – بسوی آن سپاه حرکت کردند که در بین آنها افراد سر شناسی مثل زهیر بن القین و حبیب بن مظاهر بودند، پس حضرت عباس – علیه السلام – به آنها فرمود: چه شده است و چه می خواهید؟ آنها گفتند حکم امیر رسیده است که به شما پیشنهاد کنیم که یا تحت فرمان او درآئید و تسلیم شوید یا با شما جنگ کنیم.
عباس – علیه السلام – به آنها فرمود: عجله نکنید [و همین جا توقف کنید، تا من نزد حضرت ابوعبدالله برگردم و آنچه را گفتید به عرض او برسانم! آن قوم پذیرفتند و گفتند برو و پیام ما را به او برسان و جواب او را برای بیاور.
عباس با سرعت بسوی امام – علیهما السلام – برگشت تا پیام سپاه دشمن را بعرض آن حضرت برساند و همراهان او در جلو لشکر دشمن ایستاده بودند و آنها را مورد خطاب قرار می دادند و آنها را موعظه می کردند تا بلکه از جنگ با امام – علیه السلام – منصرف شوند.
حضرت عباس نزد امام حسین – علیهما السلام – برگشت و سخنان آن قوم را به اطلاع آن حضرت رساند. امام – علیه السلام – به او فر مود:
« اِرْجِعْ اِلَيْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنّا الْعَشِيَّةَ لَعَلَّنا نُصَلّى لِرَبِّنَا الْلَّيْلَةَ وَنَدْعُوَهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ اَنِّى قَدْ كُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ كِتابِهِ وَكَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ» (۱) یعنی: بسوی آنها برگرد و اگر توانستی آنها را تا فردا صبح به تأخیر بیانداز و امشب آنها را از ما دفع کن تا باشد که امشب ما برای پروردگارمان نماز بخوانیم و دعا کنیم [و او را بخوانیم] و از او طلب غفران نمائیم، و او می داند که من نماز برای او و تلاوت کتابش و دعا و استغفار زیاد را همیشه دوست
می دارم.
عباس – علیه السلام – از نزد آن سپاه برگشت و همراه او فرستاده ای هم از طرف آن ها بود. فرستاده امیر سپاه حکومتی یعنی ابن سعد عرض کرد: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم و اگر تسلیم شدید شما را نزد امیرمان عبید الله خواهیم برد و اما اگر خودداری کردید یعنی: تسلیم نشدید از شما دست برنمی داریم. و او این سخن را گفت و برگشت.
ادامه دارد…
پاورقی:
- ۱- ارشاد شیخ مفید، انتشارات علمیه اسلامیه ص ۹۲.