کلام ایام تاریخی – ۵۹۶، ماه پرشکوه و پر برکت رجب و ایام تاریخی آن

*بخش سوم*

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

کلیات:

  • یکی از شرایط استجابت دعا یقین دعا کننده به استجابت آن از طرف پروردگار عالمیان است
  • دعا و شرایط استجابت آن جایگاه رفیعی در معارف دین خدا دارد.
  • استجابت دعا وعده حتمی خدای سبحان است و وعده خداوند تخلف پذیر نیست
  • کلامی از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – درباره موضوع تأخیر در استجابت دعا
  • تأخیر در استجابت دعا، هم به موقعیت بنده در مقام دعا ارتباط دارد و هم از جهت دیگر به اراده ای و فعلی از طرف خدای سبحان
  • ناامیدی از استجابت دعا، مانع اجابت و گاهی سبب تأخیر آن می شود.
  • در کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – اشاره ای شده است به اینکه تأخیر در استجابت دعا گاهی سبب خیر و عطای بیشتری از طرف خداوند می شود
  • رفتار خدای سبحان با دعا کننده، در وقتی که درخواست بنده بنفع او نیست.
  • صورت دیگری از استجابت دعا از طرف خدای سبحان
  • دعای بنده هیچ وقت بی اثر نمی ماند و هدر نمی رود بلکه آثار آن قطعی می باشد.
  • گاهی دعای انسان برای او ذخیره می شود و برای زمان دیگری می ماند، حتی برای عالم بعدی
  • یقین به استجابت خداوند و آثار و نتایج آن نوع یقین
  • کدام دعاها و اشیائی که اگر انسان از پروردگارش درخواست کند بیشتر به نفع او خواهد بود
  • دعا لازم است با توجه عمیق قلبی همراه باشد
  • خدای سبحان دعائی را که از «قلب ساهی» صادر شود، مستجاب نمی کند
  • دعائی که از «قلب لاهی» صادر شود مورد استجابت قرار نمی گیرد.

* * * * * * * * * *

در شماره قبلی در موضوع شرح و تفسیر دعای مشهور ماه رجب (یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ) نکاتی درباره دعا و شرایط استجابت و فواید دعا و نیاز اجتناب ناپذیر انسانها به دعا مورد بحث قرار گرفت. در آن مباحث گفته شد که یکی از شرایط استجابت دعا، یقین دعا کننده به استجابت آن از طرف پروردگار عالمیان است، همچنین گفته شد که خدای سبحان به بندگان خود دستور دعا داده و استجابت آن را خودش بعهده گرفته است.

در آن مقاله بحث اصل دعا و شرایط استجابت آن با تفصیلی همراه بود. بطوریکه مطالب مربوط به اصل دعا و جایگاه رفیع آن در معارف دین توحیدی و نکات محوری آن حتی در همان جنبه های مقدماتی به پایان نرسید. اما بجهت رعایت «موقعیت دعا» در «ماه عظیم رجب» و دو ماه پر برکت بعدی یعنی «ماه شعبان» و «ماه رمضان» و نیاز شدید انسانها به این عبادت پر فایده و پر برکت، آن بحث تفصیلی با موقعیت مقالات تناسب زیادی داشت.

قبلاً در همین مقالات متذکر شدیم که یکی از شرایط استجابت دعا, یقین انسان به آن است . یعنی یقین به استجابت دعا یکی از عوامل استجابت است. و نا امیدی و یأس ، برعکس از موانع استجابت می باشد. این موضوع هم در آیاتی از قرآن کریم بطور ضمنی ذکر شده و هم در تعداد زیادی از روایات مربوط به این موضوع مورد تصریح قرار گرفته است.

در مباحث قبلی در توضیحات مربوط به آیه ۶۰ از سوره مبارکه «غافر» گفته شد که استجابت دعا وعده قطعی خدای سبحان است و وعده آن ذات قدوس تخلف پذیر نیست یعنی: او خلف وعده نمی کند. آیات دیگری هم در قرآن کریم وجود دارد که در آنها اشاراتی به استجابت قطعی دعاها شده است اما به ذکر موضوع استجابت قطعی دعا در همین آیه کریمه اکتفاء می نمائیم.

کلام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- هم که در نامه ای خطاب به وصی و فرزند خود  خود امام حسن –علیه السلام- نوشته بود ، این موضوع مورد نصریح قرار گرفته است همچنانکه فرمود:

«فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ» در این عبارت از کلام شریف امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- بطور ضمنی اشاره ای شده است به اینکه تأخیر در استجابت دعا هم، به موقعیت بنده در مقام دعا ارتباط دارد و هم از جهت و نظر دیگر به اراده ای و فعلی از طرف خدای سبحان. اما آنچه به فعل و موقعیت بنده ارتباط دارد ، وضعیت روحی و عقاید و توجهات او در مقام دعا و درخواست از پروردگار عالمیان است. بطوریکه نا امیدی از استجابت دعا مانع استجابت و گاهی به تأخیر افتادن آن می شود و برعکس قدرت روحی بنده و یقین او به استجابت ، سبب تسریع می شود.

البته در کلام شریف امام –علیه السلام- اشاره ای شده به اینکه تأخیر در استجابت سبب عطای بیشتر خدای سبحان و خیر بیشتر می شود ، بطوریکه آن حضرت در ادامه کلام شریف خود غرمود:

«وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ» یعنی : و گاهی استجابت دعا برای تو، به تأخیر می افتد، تا سبب بزرگتر شدن اجر سؤال کننده و زیاد شدن پاداش و عطای شخص امیدوار باشد.

در این بخش از کلام مبارک، علت و سبب دیگری برای تأخیر در استجابت دعا از طرف خدای سبحان ذکر شده است و آن اینکه ای بسا تأخیر در استجابت جهت عطای بیشتر و پاداش عظیم تر از طرف خدای سبحان نسبت به بنده می شود. پس لازم است بنده در صورت تأخیر در استجابت و دریافت خواسته خود به رحمت بیشتر و برکات عظیم تر پروردگارش امیدوار باشد و دچار یأس و ناامیدی نشود.

قابل تذکر است که در این کلام شریف بطور ضمنی اشاره ای شده است به اینکه امیدواری بنده هم سبب استجابت دعای او و هم ازدیاد عطای خداوند می شود. دیگر اینکه تأخیر در استجابت دعا امکان دارد منتهی به تکرار دعا و ازدیاد آن شود و در آن صورت بنده اجر و پاداش بیشتری دریافت خواهد کرد به جهت دعای بیشتر و مکرر شدن دعای او.

امام –علیه السلام- در ادامه کلام شریف خود متذکر جهت دیگری از دعا و استجابت آن شده و می فرماید:

«وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ؛ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى‏ لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ، فَالْمَالُ لَا يَبْقَى لَكَ وَ لَا تَبْقَى لَه‏» یعنی : ای بسا که تو چیزی را [از خدا] بخواهی ولی آن خواسته به تو داده نمی شود ، ولی در مقابل چیزی بهتر از آن به تو عطا خواهد شد یا در دنیا [و سریعاً] و یا در آخرت و ای بسا تو چیزی را بخواهی [و طلب کنی] که اگر به تو داده شود دین تو به سبب آن از بین خواهد رفت، پس لازم است در خواست تو در چیزی باشد که زیبائی و ارزش آن برای تو باقی بماند و وبال آن از تو دور شود، پس مال برای تو باقی نمی ماند و تو هم، برای آن باقی نمی مانی.

در این بخش از کلام شریف امام -علیه السلام- جهت دیگری از موضوع استجابت دعا مورد تذکر قرار گرفته است و آن این که گاهی استجابت دعا و آثار و فواید آن به صورت دیگری غیر از آن چه بنده به آن تمایل داشت و آن را  از خدای سبحان خواسته بود تحقق می یابد و خداوند شیء دیگری را به جهت دعای بنده به او عطا می کند، چون شیء مورد درخواست او در حقیقت به نفع او نبود، اما او توجهی به این موضوع نداشت، در این صورت خدای سبحان به اقتضای علم وحکمت خود با بنده اش رفتار می کند و نعمت دیگری به او عطا می کند. اما در آن صورت آثار و نتایج دعای او از بین نمی رود و آن دعا بی اثر نمی ماند و هدر نمی رود و بلکه برای بنده ذخیره می شود و به دارایی های حقیقی و پر برکت برای او مبدل می شود.

گاهی چیزی که بنده از پروردگار درخواست کرده، در اصل نعمتی برای او نیست، بلکه صرفاً نوعی دارایی می باشد و ای بسا بعضی از دارایی ها برای یک انسان زیان بار و خطرناک  و منشأ شروری خواهدشد. اما این نوع علم به اشیاء و آثار و نتایج آن ها همیشه در اختیار بعضی از آن ها نیست و انسان ها گاهی نسبت به بعضی از اشیاء، علمی آمیخته به جهل دارند، لذا لازم است انسان اشیایی را از پروردگارش بخواهد که حقیقتاً به نفع او خواهد بود و فواید و برکات آن صورت استمراری خواهد داشت و قطع نخواهد شد مثل دارایی ها و نعمت های مربوط به زندگی اخروی و لوازم ورود به بهشت و زندگی دائمی در آن.

کلام ایام ـ 499، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام )
بخوانید

امام -علیه السلام- در کلام شریف خود متذکر نکته ای هم در این زمینه شده  و به جهت دیگری از دعا و فواید و برکات و استجابت آن و علت و حکمت منع عطاء شیء مورد درخواست بنده اشاره ای فرموده است به طوری که فرمود:

«فَلْتَكُنْ مَسَالَتُكَ فِيمَا يُبْقِي لَكَ» در این عبارت تشویقی از امام-علیه السلام- به عمل آمده درباره نعمت های دائمی و پایدار خداوند که استمرار ارزش و جمال آن در آخرت و زندگی در بهشت تحقق پیدا خواهد کرد.

یقین به استجابت خداوند و آثار آن

قبلاً متذکر شدیم که یکی از لوازم و شرایط استجابت دعا، یقین بنده به آن است یعنی «یقین به استجابت دعا»

از امام صادق -علیه السلام- نقل شده است که فرمود:

«إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ»(۱) یعنی: هرگاه دعا کردی تصور کن که حاجت [درخواستی] تو  درب [خانه ات] است.

باز از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

«إنَّ اللّه َ عزّ و جلّ لا يَستَجِيبُ دُعاءً بِظَهرِ قلبٍ ساهٍ ، فإذا دَعَوتَ فَأقبِلْ بقلبِكَ ، ثمّ استَيقِنْ بالإجابَةِ»(۲)  یعنی: دعایی را که از قلب ساهی خارج شده مستجاب نمی کند، پس وقتی دعا کردی [لازم است] دعای تو با توجه کامل قلبی همراه باشد، سپس یقین کن به اجابت.

این روایت شریف با آن بخش از کلام امام امیر المؤمنین علی -علیه السلام- در نامه خود به امام حسن -علیه السلام- قریب المعنی است، در آن عبارت از نامه شریف که فرمود:

«فإنَّ العطيَّةَ على قَدْرِ النِّيَّةِ»

یعنی: عطای خدای سبحان به اندازه نیت بنده خواهد بود.

   مراد این است که استجابت دعای یک انسان از طرف پروردگارش متناسب با نیت او و قدرت روحی او در دعا خواهد بود. توضیح اینکه دعای بنده و نوع آن و میزان آن در استجابت آن دعا نقشی و تأثیری خواهد داشت، بطوریکه اگر دعای بنده زمینه مناسبی برای دریافت رحمت خداوند و یا رحمت بیشتری از خداوند در روح خود بنده ایجاد کرد، دعای او مستجاب خواهد شد، اما اگر فعل بنده بنام دعا تأثیری در روح و قلب او ایجاد نکرد، در حقیقت دعائی انجام نگرفته است که مستجاب شود، اگر چه بنده ظاهراً دعا کرده، اما عمل او دعای حقیقی نبوده است و در روح او زمینه ای و ظرفیتی برای دریافت رحمت خداوند و رحمت بیشتر و یا رحمت خاص به وجود نیامده است.

  این موضوع یعنی: نقش بنده خداوند در استجابت دعای او، مورد غفلت قرار می گیرد و خیلی از انسانها بلکه عموم آنها جز عده ای از دانشمندان در علوم دینی اصلاً توجهی نسبت به ان ندارند و یا چیزی درباره آن نمی دانند، اما در آیاتی از قرآن مجید و در سخنان رهبران آسمانی این موضوع مورد توجه و تذکر قرار گرفته است بطوریکه در بعضی از احادیث مورد بحث هم تصریحی درباره آن به کار رفته است، از جمله در کلامی که از امام صادق – علیه السلام – نقل شد که فرمود:

  «إنَّ اللّه َ عزّ و جلّ لا يَستَجِيبُ دُعاءً بِظَهرِ قلبٍ ساهٍ» (۳) یعنی: دعائی که از وراء قلب ساهی صادر شود، شرایط استجابت را نخواهد داشت، فلذا مستجاب نخواهد شد و اینکه آن دعا، و یا آن عمل بنده دعای حقیقی نخواهد بود. اگر چه بنده عملی را بر حسب ظاهر و شبیه به دعا انجام داده است. «قلب ساهی» یعنی قلب در حال فراموشکاری و غفلت و بدون توجه به ارتباط حقیقی با خدای سبحان و بی اعتناء و بدون توجه خالص به پروردگار عالمیان.

   همچنین امام صادق – علیه السلام –  مطلبی را در این زمینه از امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام –  نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

  «لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ – عَزَّ وَ جَلَّ – دُعَاءَ قَلْبٍ لاَهٍ وَ كَانَ عَلِيٌّ – عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ – يَقُولُ إِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ لِلْمَيِّتِ فَلاَ يَدْعُو لَهُ وَ قَلْبُهُ لاَهٍ عَنْهُ وَ لَكِنْ لِيَجْتَهِدْ لَهُ فِي اَلدُّعَاءِ» (۴)  یعنی: الله – عزّ و جلّ – دعای قلب لاهی (مشغول و سرگرم و در حال غفلت) را قبول نمی کند و امیرالمؤمنین علی – علیه السلام –  می فرمود: وقتی یکی از شماها برای کسی که از دنیا رفته دعا کند پس در حال دعا نباید قلبش نسبت به آن از دنیا رفته  در حال غفلت و سرگرمی باشد، بلکه لازم است در دعا نسبت به او در حال توجه و تلاش باشد.

  شرح و تفسیر دعای شریف در این نوشتار و بخش های دیگر آن ادامه خواهد یافت و جهات دیگری از دعا و شرایط استجابت آن مورد بحث قرار خواهد گرفت. ان شاء الله تعالی. اما فعلاً توضیحات دیگری را درباره عبارت اول دعای مورد بحث مورد توجه قرار می دهیم تا به شرح و توضیح اجزاء دیگر آن برسیم. عبارت مورد نظر را مجدداً ذکر می کنیم

  یک: «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ »

  در توضیح معانی مورد نظر برای این عبارت لازم است موضوع «خیرها» مورد توجه کامل قرار بگیرد. و منظور از آن روشن شود. لازم است توجهاتی به این موضوع معطوف شود که انسانها چه چیزهائی را «خیر» می دانند و برعکس چه چیزهائی در عرف زندگی انسانها یا گروههائی از آنها «شر» محسوب می شود.

  بعضی از انسانها اشیایی را خیر می دانند، اما بعد از رسیدن به آنها، تمایل و یا اشتیاق آنها نسبت به آن اشیاء از بین می رود و یا حداقل کم می شود.

  خیلی از انسانها برای بدست آوردن اشیائی و رسیدن به خواسته هائی زحمت و تلاش و درد و رنج هائی را تحمل می کنند و گاهی تمام دارائی های خود و حتی جان خود را هم در راه رسیدن به آن از دست می دهند، اما عده دیگری از انسانها ارزش زیادی برای آن اشیاء در نظر نمی گیرند و بلکه حتی کوچکترین اعتناء و توجه به آنها ندارند.

   مثالهائی در این زمینه از رفتارهای انسانها را می شود مورد توجه قرار داد از جمله رفتارهای کودکان و نوجوانان و جوانان و اصناف و گروههائی از مردم و بعضی از خواسته های آنها. بعنوان مثال بعضی از خوردنی ها و اسباب بازی ها برای کودکان دوست داشتنی است و در اختیار داشتن آنها خیلی دلپذیر و لذت بخش است، اما انسانهای در سنین بالاتر عمر هیچ اعتنائی نسبت به آن اشیاء ندارند.

   یا باز بعنوان مثال، تعطیلی یک یا چند روزه مدارس و دانشگاهها برای دانش آموزان و حتی دانشجویان غالباً لذتبخش و دوست داشتنی است، اما برای تعدادی از اساتید و دانشمندان و یا عموم آنها نه تنها لذتی ندارد، بلکه ناراحت کننده هم می باشد.

پس همه اشیاء مورد علاقه و تمایل عده ای از انسانها در حقیقت «خیر» و سودمند نمی باشد، بلکه معیارهای «خیرها» و «شرها» در نظر انسانها مختلف می باشد و اشیایی را عده ای خیر می پندارند و عده دیگری همان اشیاء را شرّ به حساب می آورند.

  بعضی از اشیاء هم در نظر عموم انسانها خیر یا شر محسوب می شوند  و عموم انسانها به آنها تمایل و علاقه پیدا می کنند و یا از آنها نفرتی در قلوب خود احساس می کنند. پس لازم است موضوع خیرهای حقیقی و همچنین شرور حقیقی مورد بحث و توجه دقیق انسانها قرار بگیرد.

الیاس کلانتری

۱۴۰۳/۱۱/۱

پاورقی ها:

۱- اصول الکافی، شیخ کلینی، کتاب الدعاء، باب الیقین فی الدعاء، ح ۱، انتشارات علمیه السلامیه، ج۴ ص ۲۲۱

۲. همان، باب الاقبال علی الدعاء، ح۱

۳- همان، باب الاقبال علی الدعاء

۴-همان ص ۲۲۲

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن