کلام ایام تاریخی – ۵۹۷، ماه پرشکوه و پر برکت رجب و ایام تاریخی آن

*بخش چهارم*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
در شماره قبلی متذکر شدیم که بعضی از اشیاء در نظر عموم انسانها خیر محسوب می شوند و انسانها عموماً به آنها تمایلی در قلوب خود احساس می کنند و در جهت مقابل بعضی از اشیاء هم مورد نفرت عموم انسانها قرار می گیرند و در نظر آنها بطور کلی «شر» محسوب می شوند. اما تمایل و علاقه انسانها درباره همه اشیاء عمومیت ندارد، لذا عده ای از انسانها به بعضی از اشیاء تمایل قلبی و علاقه دارند، اما انسانهای دیگری از همان اشیاء نفرتی در دلهای خود احساس می کنند و بر عکس انسانهائی هم نسبت به بعضی از اشیاء تمایل شدیدی در وجود خود احساس می کنند و در جهت رسیدن به آنها و بدست آوردن آنها تلاش زیادی می کنند و زیانهای زیادی را متحمل می شوند و هزینه های زیادی را می پذیرند و گاهی دست به کارهای خطرناکی هم می زنند، در حالیکه آن اشیاء در نظر عده دیگری از انسانها فاقد هرگونه ارزشی هستند و بلکه مورد نفرت هم قرار می گیرند. پس معیارهای «خیرات» و «شرور» در نظر عموم انسانها و بطور دائم یکسان نمی باشد.
می شود گفت بعضی از خیرات و شرور که جنبه عمومی دارند و در نظر همه انسانها مورد تمایل و علاقه یا مورد نفرت قرار می گیرند جنبه فطری دارند و خدای سبحان تمایل و علاقه به آنها و یا برعکس نفرت از آنها را در خلقت انسان و روح او قرار داده است. مثل: تمایل به غذا در حالت گرسنگی و تمایل به آب در وقت تشنگی و تمایل به چند ساعت خواب بعد از ساعاتی بیداری و مثل آزادی و آسایش و فراغت و اموال و دارائی ها مثل مسکن و لوازم مورد نیاز شدید زندگی و صحت و سلامت. و در مقابل از ناحیه فطریات انسانها نفرت از بعضی اشیاء را در وجود انسان قرار داده است مثل اشیاء دردآور مانند زخم ها و آسیب دیدن اعضاء بدن و گرسنگی و تشنگی شدید و بی خوابی طولانی و خوردن غذا های فاسد که طعم و بوی آنها تغییر کرده و متعفن شده است.
این موضوع درباره رفتار ها و اعمال هم صدق می کند، بطوریکه بعضی از رفتار ها مورد علاقه و تمایل عموم انسانها قرار می گیرند مثل احترام به دیگران بالخصوص به افراد سالخورده و تکریم آنها و محبت به آنها بالخصوص به کودکان و افراد نیازمند و تکریم والدین و معلمان و افراد خیّر و مربان و دلسوز نسبت به انسانها.
معیار های متغییر درباره خیرات و شرور
اما در مقابل معیارهای ثابت و عمومی خیرات و شرور، معیارهای متغیری هم بین انسانها مورد نظر و عمل قرار می گیرند، مثل تمایل و علاقه به بعضی از خوراکی ها در بین بعضی از افراد و یا بعضی از ملتها یا در بعضی از زمانها و در مقابل بی اعتنائی افراد دیگر و ملتهای دیگر و بلکه اجتناب یا اجتناب شدید عده دیگری از انسانها.
حاصل این بخش از کلام اینکه: اشیائی و اعمالی بین عموم انسانها ، مطلوب و لذتبخش و خیر محسوب می شوند یا مورد نفرت قرار می گیرند، اما اشیائی و اعمالی در بین عده ای از انسانها مطلوب یا منفور می باشند و نه همه آنها.
جهت دیگر موضوع آن است که بعضی از اشیاء مطلوبیت و جاذبه و ارزش مستمر و دائمی دارند، اما بعضی دیگر در شرایط خاص مورد علاقه و تمایل انسان قرار می گیرند و جاذبیت آنها در شرایط دیگر از بین می رود و یا اندک می شود.
پس معیارهای ارزش ها و مطلوبیت همه اشیاء و بعضی از اعمال و رفتارها در بین انسانها ثابت نیست و ای بسا عده ای از انسانها به خاطر رسیدن به بعضی از خواسته ها تمامی اموال و دارائی های خود را از دست بدهند و دانسته یا ندانسته خود را در معرض خطر مرگ هم قرار بدهند و یا حقوق دیگر انسانها و حتی حق حیات آنها را هم به خطر بیاندازند و یا بطور کلی نابود کنند، در حالیکه عده دیگری از انسانها هیچ تمایلی نسبت به آن اشیاء در وجود خود احساس نمی کنند و بلکه از آنها نفرت هم دارند!
پس برای ارزیابی و قیمت گذاری اشیاء و رفتارها لازم است معیارهای دیگری غیر از تمایلات قلبی و عادت های بعضی از انسانها در نظر گرفته شود و ارزش و قیمت حقیقی آنها مورد توجه قرار بگیرد.
با این وصف لازم است انسانها در مقام دعا و درخواست از پروردگار عالمیان ارزش حقیقی اشیائی را که برای بدست آوردن آنها دعا می کند در نظر بگیرد و اشیائی را از خدای سبحان بخواهد و برای آنها دعا کند که ارزش های حقیقی و زیاد و پایدار در آنها وجود دارد و سرانجام بعد از دعا مشیت پروردگارش را در نظر بگیرد و امر خود را به مشیت او واگذار نماید و به او توکل کند.
امام صادق – علیه السلام – فرمود:
«اذا دعا الرّجل فقال بعد ما يدعو: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلىّ العظيم، قال اللَّه: استبسل عبدى و استسلم لامرى اقضوا حاجته» (۱) یعنی: هرگاه کسی دعا کند و پس از دعا بگوید: ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، الله – عزّوجلّ- [به ملائکه] می گوید: بنده من تسلیم امر من شد [و امر خود را به من واگذار کرد] پس حاجتش را برآوردید.
پس طبق راهنمائی ها و ارشاد رهبران آسمانی از جمله: امام صادق – علیه السلام – لازم است بنده دعا کند و حوائج خود را از پروردگارش بخواهد و بعد از دعا کار خود را به مشیت او واگذار کند و تسلیم مشیت او شود. و طبق کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – که در نامه خود به امام حسن مجتبی – علیه السلام – نوشت، از تأخیر در استجابت دعای خودت مأیوس و ناامید نشو و یقین کن به اینکه دعای تو حتماً مورد استجابت پروردگارت قرار خواهد گرفت و به نحوی از انواع اجابت خواهد رسید.
یعنی یا استجابت بصورت تعجیل یا با تأخیر و یا اعطاء چیزی بهتر و مفیدتر از آنچه بنده در دعای خود خواسته است و یا دفع و رفع بلائی که به او رسیده است.
اما لازم است «خیرات» حقیقی و همچنین «شرور واقعی» بطور مکرر مورد توجه انسان، بالخصوص در وقت دعا قرار بگیرد.
امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – در نامه شریف خود و در مورد دعا و استجابت آن متذکر موضوع خیرات حقیقی شده – بطوریکه قبلاً اصل موضوع مورد تذکر قرار گرفت – فرموده است:
« فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ، فَالْمَالُ لَا يَبْقَى لَكَ وَ لَا تَبْقَى لَه» (۲)
پس لازم است درخواست تو در چیزی باشد که زیبائی و ارزش آن برای تو باقی بماند و وبال آن از تو دور شود، پس مال برای تو باقی نمی ماند و تو هم برای آن باقی نمی مانی.
امام – علیه السلام – بعد از موضوع دعا و فواید عظیم آن و وعده خدای سبحان برای استجابت آن، متذکر اصل موضوع خیرات حقیقی و شرور واقعی شده و تشویقی و سفارشی برای توجه عمیق قلبی به خیرات حقیقی به عمل آورده است و آنها عبارتند از الطاف و نعمتهای پروردگار عالمیان برای زندگی اخروی و هشداری داده است برای انسانها که مبادا زندگی موقتی و زودگذر دنیا و لوازم و دارائی های آن به تنهائی و بدون ارتباط آنها با زندگی اخروی ، تمام توجهات آنها را به سوی خود جلب کند و مانع توجهات لازم در آنها به زندگی حقیقی اخروی و خیرات حقیقی شود. همچنین نباید شرور واقعی در عالم دنیا و زندگی اخروی مورد بی اعتنائی و کم توجهی قرار بگیرد. پس لازم است انسان عمدتاً برای رسیدن به نعمت های عظیم خداوند در زندگی اخروی و بهشت دعا کند و در مسیر رسیدن به آن زندگی و خیرات و فضائل آن تمام سعی خود را به کار ببندد.
اگر دعای انسان همیشه بطور سریع مستجاب شود و یا هر دعائی داشت بدون استثناء مستجاب شود ، احتمال وجود دارد که او بجای رسیدن به خیرات در گردابی از شُرور سقوط کند. توجه زیاد به دنیا سبب کوته بینی در انسان می شود و او گاهی بدون توجه عمیق به حقیقت اشیاء، شرور و اشیاء زیان آور را از خداوند بخواهد.
خدای سبحان در این زمینه می فرماید:
«وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا» (الاسراء/آیه ۱۱) یعنی : و انسان همانطور که خیر را می خواهد [و برای رسیدن به آن] دعا می کند، شرّ را هم می خواهد و انسان موجودی عجول است. منظور این است که انسان موجودی است کوته بین در زندگی و نسبت به منافع خودش! و به نتیجه و عاقبت امور، توجه چندانی ندارد.
یعنی بعضی از چیزهائی که انسان از خدا می خواهد و در رسیدن به آنها تلاش می کند، در حقیقت آن چیز ها به نفع او نمی باشد، ولی عجول بودن انسان مانع تفکر او در این جهت می شود. و یکی از علل عدم استجابت بعضی از دعاهای انسانها در واقع رحمت پروردگار عالمیان نسبت به آنها می باشد.
این آیه از جهاتی شباهت دارد به آیه ذیل:
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (الاحزاب/ آیه ۷۲) یعنی : انسان از نظر فطرت خودش و بدون آموزش های وحیانی هم «ظلوم» و هم «جهول» است و باید آموزشهای الهی، مسیر زندگی او را در جهات مختلف معین کند و الا او در طلب اشیائی خواهد بود که اگر هم به دستش برسد، باز نفع حقیقی و دائمی برای او نخواهد داشت و ضررهائی از ناحیه همان اشیاء به زندگی او آسیب خواهد زد. آموزشهای وحیانی حقیقت اشیاء را به انسان معرفی می کند.
سرانجام اینکه دعاهای انسان نوعی دارائی برای او می باشد و نوعی عبادت برای او محسوب می شود و فواید آن عبادت ها و دارائی ها ، هم در دنیا به او خواهد رسید و هم در زندگی اخروی و در بهشت ، حتی اگر انسان در عالم دنیا و سریعاً به خواسته های خود از ناحیه دعا نرسد. اما نا امیدی از استجابت دعا سبب محرومیت از نعمت های زیادی می شود، در حالیکه طبق این بحث و توضیحات، تأخیر در استجابت دعا به نفع بنده است و لطفی است از ناحیه پروردگار عالمیان، بالخصوص اگر این نوع تأخیر سبب تکرار دعاها شود.
توضیح اینکه دعای انسان و در خواست او از پروردگارش لازم است صورت استمراری داشته باشد و بطور مکرر انجام بگیرد و نکته ای در این زمینه لازم است مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه نه تنها انسان در اثر دعای زیاد به خواسته های مورد نیاز خود می رسد، اصل دعا و اشتغال به آن هم منشأ فواید عظیمی برای دعا کننده خواهد شد! و گاهی ارزش و بها و فواید دعا کردن بیشتر از خواسته بنده و حاجت مورد نظر او خواهد بود.
حاصل و خلاصه و عناوین اصلی بحث در تفسیر و شرح بخش اول این دعای شریف عبارت است از عناوین ذیل:
- امیدواری و یقین به استجابت دعا یکی از شرایط استجابت آن است.
- استجابت دعا وعده پروردگار عالمیان است.
- وعده خدای سبحان تخلف پذیر نیست و ذات قدوس الله – عزّوجلّ – خُلف وعده نمی کند.
- استجابت دعای بنده یا با تعجیل انجام می گیرد و یا با تأخیر.
- اگر خواسته بنده در اصل و در حقیقت بنفع او نباشد، خدای سبحان خواسته اش را به او عطا نمی کند و در مقابل دعای او شئ بهتر و مفیدتری را به او عطا می کند.
- قدرتی که در اثر دعا در روح بنده به وجود آمده از بین نمی رود و آثار و فواید آن به نحوی به دعا کننده می رسد.
- دعای بنده گاهی بصورت دفع یا رفع بلائی از او و از اهل او و عده ای از دیگران، تحقق
می یابد و مستجاب می شود. - خدای سبحان در مقام استجابت دعای بنده به اقتضای علم خود و نیازهای حقیقی دنیوی و اخروی بنده عمل می کند.
- معیارهای خیرات و شرور مطابق علم و رحمت خدای سبحان است و نه توهمات و تصورات بنده ها.
- معیارهای ثابت و متغیر خیرات و شرور.
- خیرات و شرُور زیادی در عالم وجود دارد و لازم است انسان برای دریافت خیرات و ایمن بودن و مصونیت یافتن از شرور بطور مستمر بر خدای سبحان توکل کند و خود را در حصار امن توحیدی و خداپرستی و ذکر کثیر او قرار دهد.
- فواید و برکات عملی بنام «دعا» گاهی بیشتر و ارزشمندتر از اشیائی است که بنده از خدا درخواست می کند.
- علت عدم استجابت بعضی از دعاها و یا استجابت با تأخیر.
- سفارشی از امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – درباره نوع دعاها و درخواست ها از خدای سبحان، در نامه خود به امام حسن مجتبی – علیه السلام – و عموم مؤمنان.
- دعاهای انسانها ذخائر دنیوی و اخروی برای او خواهد بود و نیازهای زیادی را از او برطرف خواهد کرد.
نکات دیگری در این قسمت از بحث مربوط به شرح و تفسیر عبارت اول این دعای شریف وجود دارد، اما ناچار به این مقدار از بحث اکتفاء می شود و امیدواریم بعضی دیگر از مطالب ضروری و مورد نیاز در شرح دعاهای دیگر و یا عبارات بعدی این دعای شریف و همچنین دعاهای ماه شعبان و ماه رمضان مورد بحث قرار یگیرد.
در ادامه کلام در این نوشتار عبارات بعدی این دعای شریف را مورد توجه و بحث قرار می دهیم.
دو: «و امن سخطه عند کل شرّ» یعنی و ایمن هستم از خشم او در کنار هر شرّی. سَخَطْ به معنی خشم یا خشم شدید است. سخط خدا همان مجازات اوست. لازم به تذکر است که صفات خداوند با صفات مخلوقات و انسانها تفاوتهای اساسی دارد و یک صفت در خالق و مخلوق معنای واحدی ندارد و یک صفت در خالق عیناً به آن معنی که درباره مخلوقات و انسانها به کار می رود نمی باشد و معنای خاصی دارد که شایسته مقام آن ذات قدوس می باشد و به طور کلی تشبیه خالق به مخلوق نوعی شرک است. ما فعلاً و در این نوشتار فرصت مناسبی جهت ورود در بحث صفات خدای سبحان نداریم و منتظر حصول فرصت مناسبی هستیم، اما متذکر این نکته می شویم که نباید صفات و افعال ذات قدوس الله شبیه صفات و افعال انسانها در نظر گرفته شود و لازم است اختصاصات در صفات و افعال خداوند و تفاوتهای بین آنها و بین صفات و افعال مخلوقات و انسانها مورد توجه قرار بگیرد.
امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – درباره افکار و عقاید مشرکان در زمان شروع دوره نبوت و رسالت رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – و قبل از آن می فرماید:
«وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ» (۳) یعنی: در آن روزگاران که خداوند ذوالجلال خاتم الانبیاء [صلی الله علیه و آله و سلم] را برانگیخت مردم روی زمین مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرق،در پیچاپیچ طرق درهم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند.گروهی از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش می کردند…(۴)
در این کلام شریف تشبیه صفات خدای سبحان به صفات مخلوقات او نوعی شرک محسوب شده است که در زمان جاهلیت و قبل از ظهور و بعثت پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – بین عده ای از مشرکان برقرار بود.
در این بخش از کلام شریف یعنی دعای مخصوص ماه رجب به ارتباط اعمال انسانها با مجازاتهای خدای سبحان و امکان معاف شدن از آن مجازاتها، یا تخفیف در عذاب ها در اثر توبه و استغفار بنده ها شده و بطور ضمنی به انسانها تذکر داده شده که اعمال خلاف و گناهان آنها سبب نزول عذاب خداوند می شود و اما آنها می توانند با دعا و استغاثه به پروردگارشان از آن عذابها معاف شوند.
دعای شریف مورد بحث با تفاوتی و اختلافی در بعضی از الفاظ، در بخش «کتابُ الدعا» اصول کافی از وجود مبارک امام صادق – علیه السلام – در جواب سؤال شخصی که از آن حضرت درخواست تعلیم دعائی کرد نقل شده است که فرمود: «نعم قل» یعنی بگو:
«یا من أرجوه لکلّ خیر و یا من آمن سخطه عند کلّ عثرة و یا من یعطی بالقلیل الکثیر،یا من أعطی من سأله تحنّنا منه و رحمة،یا من أعطی من لم یسأله و لم یعرفه صلّ علی محمّد و آل محمّد و أعطنی بمسألتی من جمیع خیر الدّنیا و جمیع خیر الآخرة فإنّه غیر منقوص ما أعطیتنی و زدنی من سعة فضلک یا کریم» (۵) در این روایت شریف بجای عبارت «کلّ شَرّ» عبارت «کل عَثْرة» به کار رفته است که مراد از آن لغزشها و گناهان است. و منظور این است که گناهان انسانها سبب عذاب خداوند درباره آنها می شود و اما انسانها می توانند در اثر دعا و استغفار و توبه از خشم خدا یعنی مجازات او معاف شوند و مورد بخشش و غفران قرار بگیرند.
این بحث در بخش های بعدی ادامه خواهد یافت. ان شاء الله تعالی.
پاورقی ها:
۱-اصول الکافی، کتاب الدعاء،باب من قال: ماشاء الله لا حول و لا قوه الا بالله /ج ۱ الانتشارات علمیه اسلامیه، ج ۴، ص ۲۸۹
۲-نهج البلاغه، نامه ۳۱
۳-نهج البلاغه، خطبه یکم
۴- همان، ترجمه نهج البلاغه محمد تقی جعفری،ص ۵۴
۵-اصول کافی، کتاب الدعاء، باب: دعوات موجزات لجمیع الحوائج للدنیا و الآخرة،حدیث ۲۰ (انتشارات علمیه اسلامیه) ج ۴ ص ۳۷۷