کلام ایام تاریخی-۶۰۸، مهمانی ملکوتی دائمی خدای سبحان

بخش سوم*

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ* 

کلیات*

  • تقصیر یا قصور درباره عظمت ماه مبارک رمضان و تکالیف آن.
  • استعداد دریافت مراتب برتر از برکات ماه رمضان باید از ماه رجب و ماه شعبان شروع شود.
  • انتظار شکوهمند برای رسیدن ماه رمضان سال بعد و سالهای بعدی.
  • ادامه بحث در شرح و توضیح عبارات خطبه شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- درباره ماه رمضان
  • نتیجه و آثار و پاداش اخروی و دنیوی محبت و مهربانی نسبت به کودکان یتیم جامعه
  • ماه رمضان و رحمت و برکات بی پایان
  • سفارشات پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- برای اعمال و عبادات مذکور در خطبه شریف اختصاصی به ماه مبارک رمضان ندارد.
  • یتیم به چه کسی گفته می شود؟
  • وظایف انسان ها درباره کودکان یتیم
  • پاداش های دنیوی و اخروی عبادت ها در قرآن مجید
  • احتمالات مختلف درباره ارتباط رفتارهای انسان ها درباره کودکان یتیم با رفتارهای دیگران درباره کودکان آنها
  • ذکر و توضیح آیاتی از قرآن درباره پاداش های دنیوی و اخروی اعمال عبادی
  • چه کسانی استعداد ورود به بهشت را کسب خواهند کرد؟
  • در ورای عالم ظاهری دنیا نظامی برقرار است که به عالم دنیا و زندگی انسان‌ها حکومت می‌کند و آن یک نظام ملکوتی است.
  • زندگی انسانها در عالم دنیا تحت یک نظام غیر ظاهری جریان دارد و ما آن را «زندگی در قلمرو نظامات ملکوتی» می نامیم.
  • علت اصلی رفتار حضرت خضر در اصلاح و بازسازی دیوار آن باغ چه بود؟!
  • ارتباط حضرت خضر با نظامات ملکوتی حاکم بر عالم دنیا.
  •  معنی صحیح توبه چیست؟
  •  توبه خدای سبحان چه معنی دارد؟!
  •  پذیرش توبه بنده معنی مراد از ‌کلمه «تواب» نیست و برای توبه پذیر بودن خدا اصطلاح دیگری در قرآن وجود دارد و آن عبارت است از «قابل التوب» است
  •  در صورت توبه بنده فاصله به وجود آمده- از ناحیه گناه- بین او و پروردگارش از بین می رود.
  •  گناه عمل و رفتاری است که آثار مطلوب و زیانبار سنگینی برای شخص صاحب عمل و دیگران به وجود می آورد.
  •  از نظر اخلاق دینی انسان از انجام عملی که آسیب قابل توجهی به جسم و روح و منافع خود و دیگران خواهد داشت ممنوع شده است.
  •  موجودی به نام انسان موقعیت بسیار با اهمیت و خطیری در بین مخلوقات دارد و او از شناسائی حقیقت وجود خود به منافع و فواید عظیمی خواهد رسید.
  •  برای شناسائی حقیقت وجود انسان احتیاج مبرمی به علم خدا وجود دارد!
  •  جهل نسبت به آموزش های پیامبران و بی اعتنائی به آنها منشأ تباهی ها و فسادها و نقص ها و مرگ ها در زندگی فردی و گروهی انسانها می شود.
  •  چه عاملی سبب طغیان انسان در ظلم می شود؟!
  •  ضرورت توجه عمیق عموم انسان ها بالخصوص دانشمندان و مربیان و معلمان و اهل خطابه و نویسندگان جوامع انسانی به صفتی از انسان
  •  اعمالی که فوایدی برای خود یک انسان و دیگران خواهد داشت در عرف اخلاق و احکام دینی از آنها به عبادات و حسنات و اعمال صالح تعبیر می شود.
  •  آثار گناهان چگونه از بین می رود؟!
  •  اشیاء محسوس و نامحسوس تولید شده از اعمال انسان ها
  • گاهی از اعمال انسان آثار نامحسوسی به وجود می‌ آید که غالباً قابل توجه قرار نمی‌گیرد، اما بعد از مدتی آن آثار ظهور می کند.
  • دختر دانشجوئی که از حضور در جلسه خواستگاری دچار  وحشت می شد.
  • تأثیرات اختلافات و مشاجرات خانوادگی در روحیه کودکان.
  • آثار رفتار شکوهمند «دهقان فداکار» در اخلاق و فرهنگ عمومی جامعه و جوامع انسانی دیگر.

* * * * * * * * * *

۸- «وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ اَلنَّاسِ يُتَحَنَّنْ عَلَى أَيْتَامِكُمْ»  یعنی:  به یتیمان مردم محبت و مهربانی کنید تا دیگران هم به یتیمان شما محبت و مهربانی کنند. این قطعه از کلام شریف مشتمل بر چند نکته محوری است و ما به شرح و توضیح فشرده بعضی از آنها می پردازیم.

 الف: مهربانی بر کودکان یتیم جامعه.

 یتیم در اصل به کسی گفته می‌شود که در سنین کودکی پدر خود را از دست داده است و در عرف مردم مجموعاً به کودکی که پدر یا مادر خود را از دست داده است اطلاق می شود .تحنّن یعنی مهربانی ، ملاطفت و محبت به دیگران. در این عبارت انسانها به تحنّن و محبت به یتیمان سفارش شده اند. در قرآن مجید و در احادیث معصومین – سلام الله علیهم-  به طور مکرر کودکان یتیم مورد سفارش قرار گرفته اند! و یک مورد از آن سفارشات در همین خطبه به عمل آمده است.

 در جوامع انسانی به طور دائم عده ای کودک یتیم وجود خواهند داشت !  که به هر علتی پدر آنها و یا پدر و مادر آنها از دنیا رفته اند و آنها احتیاج به مراقبت و کمک دیگران اعم از بستگان نزدیک خود و یا دیگران خواهند داشت ! پس اصل حمایت از کودکان یتیم و تحنّن نسبت به آنها از پایه‌ها و ستون‌های اصلی اخلاق دینی است.

ب: کودکان یتیم نیاز های مختلفی دارند از جمله : نیاز به طعام و لباس و مسکن و توجه و ملاطفت و تحصیل و تربیت و محبت و عاطفه  و مراقبت و امثال آنها. لذا عبارت خطبه طوری انتخاب شده است که شامل رفع همه نیازهای آنها بشودسفارش به تحنّن  و ملاطفت نسبت به یتیمان شامل عموم مومنین می شود! از مادر و پدربزرگ و مادربزرگ کودکان یتیم شروع می‌شود ودرمورد بقیه بستگان نزدیک تر مثل برادرها و خواهرها و عموها و دارایی ها و سایر بستگان و دیگر انسان‌ها که حتی با کودکان یتیم ارتباط قوم و خویشی ندارند، امتداد می یابد.

 اگر مردی از دنیا رفته و یک یا چند کودک یتیم از او باقی مانده ، لازم است مادرآن کودکان محبت بیشتری نسبت به آنها اظهار کند و کمبودهای ناشی از فقدان پدر را تا جاییکه امکان پذیر است جبران کند و فشارهای عاطفی کودک را کمتر کند و اگر کودکی مادر خود را از دست داده است ، همینطور پدر او باید در تحمل فشارهای عاطفی کودک سهیم شود و به نحوی متناسب ،غم و غصه و احساس تنهایی او را برطرف سازد یا کمتر کند و این مسئولیت اخلاقی ابتداءً متوجه افراد نزدیک و بعد از آنها و در درجه دیگری شامل سایر افراد اعم از بستگان یا همسایگان یا دیگران هم می شود.

ج:  در عبارت مورد بحث از خطبه شریف اشاره به پاداشی برای این رفتار مورد نظر یعنی تحنّن نسبت به کودکان یتیم شده است. این پاداش دنیوی است . پاداشی علاوه بر پاداش عظیم اخروی این عبادت.این پاداش عبارتست از اینکه تحنّن افرادی برای یتیمان مردم تحنّن دیگران را نسبت به یتیمان آنها به دنبال خواهد داشت. یعنی اینکه مراقبت از کودکان یتیم از بستگان و غیر آن ها و مجموعاً کودکان یتیم جامعه علاوه بر پاداش عظیم اخروی ، پاداشی هم در دنیا خواهد داشت و آن عبارت است از اینکه اگر این افرادِ اهل عمل به این سفارش از دنیا رفتند و کودکان یتیم خردسالی از آنها باقی ماند دیگران نسبت به کودکان یتیم آن‌ها ملاطفت و مهربانی خواهند داشت.

 در آیاتی از قرآن کریم به اهل ایمان و عمل صالح وعده پاداش های زیادی برای بعضی از اعمال داده شده است. از توجه به معانی ظاهری تعدادی از آیات برمی‌آید که بعضی از پاداش ها در عالم آخرت به انسانها اعطاء خواهد شد و بعضی دیگر در همین عالم دنیا به صاحب عمل برمی گردد ! و این موضوع در بعضی از آیات مورد تصریح قرار گرفته است.

در تعدادی از آیات هم  اصل موضوع پاداش خدا نسبت به اعمال بندگان ذکر شده بدون اشاره به نوع دنیوی یا اخروی آن ها. تعدادی از آیات قرآن را در زمینه این موضوع ذکر می کنیم:

۱انَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ»(البقرة/۲۷۷)یعنی: کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زکات پرداختند ، پاداش آنها نزد پروردگارشان برای آنها خواهد بود ، و برای آنها خوفی نخواهد بود و آنها اندوهگین نخواهند شد.

۲- « قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ . الَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ . الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ »(آل عمران/۱۵-۱۷) یعنی :بگو آیا خبر بدهم به بهتر از این‌ها { اشیاء نفیس و قیمتی و مطلوب و مرغوب دنیوی}  برای کسانی که ملتزم تقوا شدند ، نزد پروردگارشان ،  باغهای { بهشتی} که درسطح آنها نهرهایی جریان دارد و آنها به طور دائمی در آن باغ های بهشتی سکونت خواهند داشت و برای آنها خواهد بود همسرانی پاکیزه ] و مطهر از همه عیوب و نواقص [  و خوشنودی و رضایت از طرف خدا و خدا نسبت به بندگان] متوجه و [  بینا است. همان کسانی که می گویند پروردگارا ما ایمان آوردیم ، پس گناهان ما را مورد غفران قرار بده و ما را از عذاب آتش حفظ کن. آنان همان صابران و صادقان و اهل طاعت و فرمانبرداران و اهل انفاق و استغفار کنندگان در سحرها می‌باشند.

۳- «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ .  الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ .  وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يعْلَمُونَ . أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ » (آل عمران/۱۳۳-۱۳۶)یعنی بشتابید به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است ] و[ آماده شده است برای متقین ، آنان که در حال آسایش و رفاه ] و همچنین[  در سختی و تنگی انفاق می‌کنند ، و خشم خود را فرو می برند و انسان‌ها را عفو می کنند و خدا اهل احسان را دوست دارد و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند ، یا نسبت به خود ظلم کنند ، خدا را یاد می آورند و برای گناهان خود استغفار می‌کنند و کیست غیر از خدا که گناهان را پاک کند و از بین ببرد؟ و آنها برآنچه مرتکب شده اند ، اصرار نمی کنند { و ادامه نمی دهند}  و چه نیکوست پاداش اهل عمل!

۴- « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ»(الاعراف/۹۶)یعنی: و اگر اهل قریه ها(شهرها) ایمان می آوردند و ملتزم تقوا می‌شدند ، ما برکاتی را از آسمان و زمین بر آن ها می گشودیم اما آنها تکذیب کردند ، پس ما آنها را به کیفر اعمالشان گرفتیم .

۵- «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَينَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (القصص/۱۴) یعنی: چون به مرحله رشد و کمال رسید، به او حُکم و علمی دادیم و این چنین پاداش می‌دهیم نیکوکاران ]محسنان[ را.

 در سه آیه اولی به پاداش اخروی اعمال انسان ها اشاره ای شده و در دو آیه بعدی تذکری نسبت به پاداش دنیویِ اعمال آمده است و منظور اصلی در این بحث موضوع پاداش‌های نوع دوم است یعنی اعمالی که در همین زندگی دنیوی هم آثار آنها به صاحبان عمل برمی گردد، اگرچه پاداش بیشتر و مهم تر آنها در عالم آخرت تحقّق پیدا خواهد کرد و یا پاداش دنیوی آنها هم باز به عالم بعدی ارتباط خواهد یافت.

 در قطعه فوق الذکر از کلام شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- اشاره ای به پاداش دنیوی رفتار مورد بحث یعنی «تحنّن» نسبت به کودکان یتیم شده و آن عبارت است از تحنّن دیگران نسبت به کودکان یتیمِ صاحبان این رفتار بزرگوارانه و شریف. و این تشویقی است مؤثر برای انسان‌ها در عمل کردن به این توصیه! به این معنا که انسان ها عموماً درباره فرزندان خود نگرانی‌هائی دارند و گاهی احتمال می دهند که در اثر حادثه ای خودشان از دنیا بروند و کودکان خردسال آنها وقتی سرپرست خود را از دست دادند نیاز به کمک دیگران پیدا کنند! در آن صورت این تصوّر که افرادی از بستگان و یا دیگران به کمک آنها خواهند آمد و از آنها حمایت و مراقبت خواهند کرد، نوعی آرامش روحی و اطمینان قلبی در انسان ها ایجاد می کند! و به طور کلی عقیده به اینکه اعمال انسانها نتایجی و آثاری در همین زندگی دنیوی و سریعاً برای صاحب عمل خواهند داشت- علاوه بر آثار و نتایج اخروی- تمایلی برای کمک به دیگران و انفاق به نیازمندان و به طور کلی انجام اعمال حسنه در آنها ایجاد خواهد کرد. کما اینکه امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- فرمود:

«مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّه»(۱) یعنی: کسیکه به جایگزین و پاداش یقین کند، در عطا بخشنده تر می شود. منظور از خَلَف در این کلام شریف پاداشی است که خدای سبحان به اعمال حسنه و انفاقات انسانها و بخشش آنها عطا می‌کند.

د: نظام حاکم بر اعمال انسان. اینکه پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- فرمود: نسبت به یتیمان مردم محبت ومهربانی کنید تا دیگران هم نسبت به یتیمان شما محبت و مهربانی کنند، متضمّن یک موضوعِ قابل تدبّر و بررسی دقیقی است و در این موضوع چند احتمال وجود دارد که لازم است شرح و توضیح دقیقی نسبت به آن انجام بگیرد تا موضوع مورد بحث روشن شود! باید دید چه ارتباطی وجود دارد بین این عمل مورد سفارش یعنی: تحنّن به یتیمان دیگران، و تحنّن دیگران نسبت به کودکان یتیم شخص صاحب این عمل حسنه؟! در این زمینه سه احتمال را بررسی می ‌کنیم:

احتمال اول اینکه: اگر یک انسان نسبت به کودکان یتیم جامعه و شهر و محله و منطقه خود محبت و مهربانی کند، این رفتار مطلوب  او مورد تحسین دیگران قرار می‌گیرد و او بین افراد جامعه خود محبوبیتی پیدا می‌کند و در این زمینه مشهور می شود و طبعاً اگر او از دنیا برود، و کودکان خردسالی از او باقی بماند، مردم به لحاظ رفتارهای ممدوح و بزرگوارانه او درباره کودکان یتیم جامعه، نسبت به کودکان یتیم او محبت می‌ورزند و مهربانی می‌کنند.

 احتمال دوم اینکه: اگر افرادی از انسان‌ها در جامعه خود نسبت به کودکان یتیم محبت بورزند، این رفتار ممدوح  در جامعه جریان پیدا می‌کند و به یک رفتار اخلاقی و فرهنگی تبدیل می شود و به عنوان یک رفتار اجتماعی مطلوب در بین مردم شناخته می‌شود، طبعاً در آن جامعه اگر خود این افراد بزرگوار جامعه یا بستگان آنها از دنیا رفتند و کودکان یتیمی از آنها باقی ماند، افرادی از آن جامعه به عنوان یک رفتار اخلاقی و فرهنگی مطلوب و شناخته شده، آن کودکان را مورد محبت و مهربانی و مراقبت خود قرار می‌دهند یعنی رفتار انسان های بزرگوار تحوّلی در اخلاق عمومی جامعه به وجود می‌آورد و همه کودکان یتیم و از جمله کودکان یتیم خود آن افراد مشمول محبت و ملاطفت دیگر افراد آن جامعه قرار می‌گیرند.

احتمال سوم اینکه: در عالم دنیا و در فضای زندگی انسان ها نظامی برقرار است علاوه بر نظامات متداول آشکار و روابط بین آنها، بلکه این نظام یک «نظام ملکوتی» فوق متعارف است. این نظام ملکوتی و ابعاد و اجزاء و جهات مختلف آن از طریق افهام عادی انسانی و از طریق علوم عادی مثل علوم تجربی و علوم عقلی قابل شناسائی نیست یعنی بالاتر از سطح افق علم و فهم عادی انسانی قرار دارد و فقط از طریق علم وحی به مراتبی و جهاتی از آن می شود علم پیدا کرد.

 اما آن نظام ملکوتی بر عالم دنیا و اعمال انسان ها و نتایج آن ها حکومت دارد و انسان ها تحت همان نظامات زندگی می‌کنند و اگر انسان‌ها از طریق وحی بر پیامبران، به آن نظامات ملکوتی علم پیدا کنند به میزان همان علم از آنها بهره مند خواهند شد و در صورت بی اطلاعی از آنها دچار خسران ها و مشقّت ها و محرومیّت ها خواهند شد.

ما آن نظامات فوق دنیوی را «نظامات ملکوتی» نامیدیم و این موضوع اساسی در زندگی انسان را تحت عنوان: «زندگی در قلمرو نظامات ملکوتی» مورد مطالعه و بحث و تحقیق قرار داده ایم.

 جهت توضیح این موضوع چند مثال ذکر می‌کنیم:

 مثال اول: حضرت نوح- علیه السلام- طبق نقل قرآن مجید بعد از یک دوره آموزشی بسیار طولانی خطاب به پروردگار عالمیان عرض می‌کند:

«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا– يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا– وَيمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا» (نوح/ ۱۰ – ۱۲) یعنی: پس من ]به قوم خود[ گفتم که از پروردگارتان استغفار کنید که او همیشه غفّار ]اهل غفران[ است. تا پی‌ در پی از آسمان برای شما باران بفرستد و شما را با اموال و پسران ]فرزندان[ یاری کند و برای شما باغ ها قرار دهد و نهرها پدید آورد.

 در این آیات استغفار از پروردگار عالمیان را عامل ثروت و رفاه و داشتن فرزندان و به وجود آمدن باغ ها و نهرها معرفی کرده است. اما ظاهراً موضوع استغفار ارتباط آشکاری با آمدن باران زیاد و بوجود آمدن فرزندان پسر یا فرزندان و باغها و نهرها ندارد. البته قطعاً بین این دو موضوع و دو نوع جریان، ارتباط ‌هائی وجود دارد، اما این ارتباط مستقیم و آشکار نیست، بلکه این دو موضوع با چند واسطه با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند.

 مثال دوم: رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در نقل قسمتی از حادثه معراج (سفر آسمانی خود) می فرماید:

«وَ رَأَيْتُ مَلَكَيْنِ يُنَادِيَانِ فِي اَلسَّمَاءِ أَحَدُهُمَا يَقُولُ اَللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفاً وَ اَلْآخَرُ يَقُولُ اَللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُمْسِكٍ تَلَفاً»(۲) یعنی: من دو تا فرشته در آسمان دیدم که ندا می کردند، یکی از آن دو می گفت: خدایا عطا کن به هر اهل انفاق جایگزین ]و پاداش[ و دیگری می گفت: خدایا عطا کن به هر اهل امساک ]و بخیل[ نابودی را! یعنی مال و دارائی او را از بین ببر. مراد این است که در عالم فوق دنیا که حاکم بر عالم دنیا است نظامی برقرار است و آن اینکه انفاق مال منتهی خواهد شد به دریافت پاداش و افزایش مال، و امساک و بخل و عدم انفاق هم، سرانجام موجب از بین رفتن مال خواهد شد! و آن دو فرشته در آسمان برای اجرای اراده و فرمان پروردگارشان مأموریتی دارند و عهده دار برقراری این نظام در عالم می باشند.

این هم موضوعی شگفت انگیز و فوق فهم عادی و متعارف است. یعنی ازدیاد مال کسی که اهل انفاق است و بخشی از مال خود را در راه خدا انفاق می کند و تلف شدن مال کسی که اهل امساک است و مال اندوزی می کند و از انفاق آن برای نیازمندان و در امور خیر خودداری می کند.

مثال سوم: امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- فرمود:

«اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَهِ»(۳) یعنی: رزق را با صدقه دادن برای خود نازل کنید. مراد این است که صدقه دادن عامل ازدیاد رزق می شود. این موضوع ارتباطی دارد با مطلبی که از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نقل شد، یعنی دیدن آن دو مَلَک (فرشته) در آسمان و مشاهده عمل و رفتار و مأموریت آنها.

 مثال چهارم: باز از آن بزرگوار نقل شده است که فرمود:

«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»(۴) یعنی: وقتی فقیر شدید با خدا تجارت کنید با صدقه دادن. مراد این است که صدقه دادن فقر را از بین می‌برد! و این موضوع با آنچه در اذهان اغلب انسانها است تعارض دارد، چون اولاً: بخشیدن مال بر حسب ظاهر و طبق محاسبات عادی انسانها موجب کم شدن مال و در نتیجه فقر بیشتر می شود. ثانیاً: تصوّر عامه مردم این است که صدقه دادن تکلیف افراد ثروتمند و رفتاری مورد انتظار از آنها است و نه افراد فقیر. اما در این کلام شریف، صدقه دادن عامل رفع فقر معرفی شده است! و واقعیت هم همین است، چون صدقه دادن در حقیقت تجارت با خدای سبحان است. و او مال و دارائی اهل انفاق و صدقه را زیاد می کند. و در این جریان و موارد مشابه آن اراده ای فوق تصور و محاسبه عادی بین انسانها دخالت دارد و آن، اراده خدا و سنت های لایتغیر او در عالم است که بر فضای زندگی انسانها حکومت و نظارت دارد.

حال باید ببینیم در بین این احتمالات سه گانه و یا احتمالات دیگر کدام یک در این بخش از کلام مورد نظر می باشد؟! احتمال اول و دوم در اصل و در جای خود دو موضوع قابل توجه و قابل قبول می باشند، اما در این کلام ظاهراً و به لحاظ قرائن موجود احتمال سوم مورد نظر می باشد یعنی در نظامات ملکوتی حاکم بر عالم و مطابق اقتضای آنها، افرادی که سرپرستی کودک یتیم را به عهده می گیرند و آنها را مورد محبت و ملاطفت و نظارت خود قرار می‌دهند، در عالم آخرت پاداش عظیمی از پروردگار عالمیان به آنها عطا خواهد شد و این رفتار کریمانه و بزرگوارانه آنها پاداش دنیوی هم خواهد داشت و جهتی از پاداش دنیوی آنها ملاطفت و مهربانی مردم نسبت به کودکان آنها خواهد بود.

 برای اثبات این موضوع و این ادعا، استشهاد می کنیم به جریان ملاقات و همسفر شدن حضرت موسی و حضرت خضر- علیهما السلام- و یکی از رفتارهای غیر عادی حضرت خضر- علیه السلام- که عبارت بود از ساختن و تعمیر و اصلاح دیوار یک باغ بدون اینکه بر حسب ظاهر صاحب آن باغ را بشناسند.

توضیح اینکه: حضرت موسی-  علیه السلام- پیامبر اولواالعزم و صاحب شریعت و کتاب آسمانی از حضرت خضر-  علیه السلام- تقاضا کرد که اجازه دهد تا با او همراه و همسفر شود و حضرت خضر هم گفت که تو نمی توانی رفتارهای مرا تحمل کنی! سرانجام در مقابل اصرار حضرت موسی حضرت خضر پذیرفت و آن ها با هم  همسفر شدند. حضرت خضر در این همراهی و همسفری کارهای شگفت انگیز غیرعادی انجام می داد و حضرت موسی علی رغم قولی که به او داده بود، به کارهای غیر عادی او اعتراض می کرد و  یا از حکمت آن کارها سؤال می کرد، در حالیکه قرار گذاشته بودند او صبر کند تا خود خضر- علیه السلام-  حکمت کارهای غیر عادی خود را در فرصتی مناسب به او بگوید.

 یکی از سه کار غیرعادی حضرت خضر این بود که آنها وارد شهری شدند در حالیکه مسافر و گرسنه بودند، اما اهل شهر بر خلاف انتظار، از مهمان کردن آنها خودداری کردند. بعد از مراجعت از شهر حضرت خضر متوجه دیوار باغی شد که در حال سقوط بود و او آن دیوار را با عمل بنّائی اصلاح و بازسازی کرد! و بعداً وقتی حکمت کارهای غیر عادی خود را به حضرت موسی بیان می‌کرد، در مورد دیوار باغ گفت:

  «وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» (الکهف/۸۲) یعنی: اما آن دیوار مال دو تا کودک یتیم در شهر بود و زیر آن دیوار مال ذخیره شده ای برای آن دو کودک قرار داشت و پدر آن دو انسان صالحی بود، پس پروردگارت اراده کرد آن دو بزرگ شوند و به سن رشد برسند و آن مال اندوخته ]و پنهان[  شده را در بیاورند ]و تصاحب[ کنند، رحمتی بود از پروردگارت و من این کار را از نزد خودم  ]و خودسرانه[ انجام ندادم  ]و بلکه امر خدا را انجام دادم[ از این داستان و نقل آن در قرآن مجید بر می آید که در ورای حوادث ظاهری در دنیا نظامی برقرار است که بر زندگی انسان ها حکومت و نظارت دارد! و اعمال انسان ها و نتایج آن ها به آن نظام ارتباط دارد و  تحت آن نظام جریان می‌یابد، همان نظامی که به آن اشاره ای کردیم و ارتباط آن با زندگی انسان‌ها را «زندگی در قلمرو نظامات ملکوتی» نامیدیم.

 لازم به تذکر است که چون پدر آن دو کودک انسان صالحی بود و به جهت اعمال صالح خود مورد عنایت خاصّ پروردگار عالمیان قرار داشت و او به حضرت خضر مأموریت داد که دیوار باغِ متعلّق به کودکان یتیم او را اصلاح و بازسازی کند و جلو تخریب آن را بگیرد، تا وقتی آن دو کودک به سن رشد رسیدند آن مال اندوخته شدهِ از طرف پدر خود را استخراج و تصاحب کنند.

 البته این جریان نمونه ای و مظهری از آن نظام ملکوتی است که از رفتار حضرت خضر برای حضرت موسی آشکار شد و بعداً با ذکر حادثه در قرآن در سطح عالم منتشر شد. یعنی این نظام به طور دائم در عالم برقرار است و پیامبری بنام حضرت خضر که زنده است و زندگی خاصّ فوق عادی بسیار طولانی دارد، در برقراری آن نظام ملکوتی نقشی و موقعیتی و مأموریتی دارد.

حال بعد از این مباحث و تذکرات بر می گردیم به موضوع مورد بحث و آن توضیح قطعه ای از کلام شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- درباره تحنّن به کودکان یتیم می باشد و اینکه این عمل کریمانه و این عبادت باشکوه پاداش عظیم اخروی و همچنین دنیوی برای اهل عمل خواهد داشت! و از جمله آثار و نتایج آن رواج این رفتار خداپسندانه در جوامع انسانی خواهد شد و کودکان یتیم از ناحیه این رفتار مشمول محبتها و مهربانی ها قرار خواهند گرفت و به طور خاص هم اگر انسان های اهل عمل به این عبادت از دنیا رفتند و کودکان خردسالی از آنها باقی ماند، آن کودکان از ناحیه آن نظام ملکوتی مشمول محبتها و ملاطفت ها و مراقبت ها قرار خواهند گرفت.

۹ـ «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» یعنی: توبه کنید بسوی خدا از گناهانتان. «توبه» به معنی بازگشت و رجوع است، اگرچه در معنی بازگشت از گناه مشهور شده است. یعنی توبه در اصل به مطلق بازگشت گفته می شود اعم از بازگشت از گناه و غیر آن! لذا کلمه «توبه» درباره ذات قدوس الله هم به کار رفته است.

وقتی بنده ای گناهی مرتکب می شود، در اثر آن گناه از خدا و یاد او فاصله می گیرد، اما در صورت توبه کردن آن فاصله از بین می رود و مجدداً بسوی خدا باز می گردد. همچنین وقتی بنده ای مرتکب گناهی شد، خدای سبحان رحمت خود یا مرتبه ای از آن را نسبت به آن بنده قطع می کند، اما اگر به هر علتی خدا هم نسبت به بنده اش توبه کند، مجدداً رحمت خود را بسوی بنده برمی گرداند. یعنی با رحمت خود بسوی بنده برمی گردد.

گناه عمل و رفتاری است که آثار نامطلوب و زیانباری برای شخص صاحب عمل و دیگران به وجود می آورد. لذا در احکام و اخلاق دینی انجام چنان اعمالی ممنوع شده است. و برای ارتکاب بعضی از آن اعمال مجازات هائی تعیین شده است. البته مراد از مجازات ‌ها در این بخش از این نوشتار، مجازات های اجتماعی و قانونی و دنیوی است و الّا تمامی گناهان انسان ها آثار نامطلوب و زیانباری خواهد داشت، چه گناهی در خفا و بدون اطلاع کسی انجام بگیرد و چه به صورت آشکار وقوع یابد و عده ‌ای از آن خبر دار شوند.

 گناه عملی است که با بدن و روح یک انسان صاحب عمل و دیگران ناسازگار است و آسیبی به آنها یعنی بدن و روح انجام دهنده آن عمل و دیگر انسان ‌ها خواهد زد. مثل دزدی و خوردن غذای فاسد و دروغ گفتن و ضایع کردن حقوق دیگران و ایجاد دعوا و درگیری و ناامنی برای انسانها و امثال آنها. بطور کلی عملی که در معارف دینی به آن گناه گفته می‌شود، عملی است که آسیب قابل توجهی به جسم یا روح یا منافع خود یک انسان و یا دیگران خواهد داشت و از نظر اخلاق دینی انسان از انجام چنان عملی ممنوع شده است.

طبعاً انسان ها احتیاج اجتناب ناپذیر به شناسائی خواص و آثار اشیاء و موجودات و بطور کلی فضای زندگی خود دارند! بین موجودات و مخلوقات عالم موجودی بنام انسان موقعیت بسیار با اهمیت و خطیری دارد و انسان از ناحیه شناخت حقیقت این موجود و اوصاف آن به فواید و منافع زیادی خواهد رسید و در جهت مقابل در صورت عدم آشنائی با این موجود یعنی خود و دیگران دچار آسیب ها و خسارات عظیمی خواهد شد.

کلام ایام ـ 500، حضرت خدیجه ـ سلام الله علیها ـ اولین ایمان آورنده از بانوان
بخوانید

 منافعی که در زندگی عاید انسان ها می شود و فوایدی که به او می‌رسد و لذت‌ های حقیقی که او از حوادث زندگی می برد و آسایش و رفاهی که در زندگی او برقرار می‌شود، ارتباطی به شناسائی انسان – خود و دیگران – دارد و در جهت مقابل محرومیت‌ها و مشقّت ها و بیماری ها و فقر ها و نا امنی ها و وقوع جنگ ها و خشونت ها و زیان ها و خسران ها و آنچه که نظام زندگی انسانها را در هم می ریزد ریشه هائی در جهل نسبت به اوصاف انسانها دارد. بطور کلی عدم شناسائی حقیقت وجود انسان و اوصاف او عامل اصلی وقوع مصیبت ها در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها است. بنابراین شناسائی اوصاف و اعمال این موجود ضرورتی اجتناب ناپذیر و بسیار اضطراری دارد و هر مقدار انسان در این راه بیشتر برود، زودتر به فواید و منافع فراوان این سیر و این فعالیت خواهد رسید.

 برای شناسائی این موجود که برترین مخلوقات خدا و عظیم ترین محصول نظام خلقت می باشد، احتیاج شدیدی به علم خدا وجود دارد که از طریق وحی به پیامبران، در اختیار انسان قرار می‌گیرد! و بدون دریافت آن علم و عمل کردن به مقتضای آن، انسان ها دچار آسیب ها و مصیبت ها و محرومیت های عظیمی خواهند شد و گاهی این جهل نسبت به آموزش های پیامبران منشأ تباهی ها و فسادها در فضای زندگی، حتی مرگ ها و یا نقص ها در زندگی فردی و یا کشتارهای گروهی و جمعی از انسان‌ها خواهد شد.

 لازم است توجهی شود به اینکه در طول تاریخ حیات انسانها چه تعداد از آنها در حوادثی که خود و دیگران آنها را به وجود آورده‌اند، لوازم زندگی و دارائی ها و سلامت و امنیت خود و افراد خانواده خود و دیگران را از دست داده‌اند و حتی حق حیات عده زیادی از آنها از بین رفته است؟!

چه تعداد انسان در طول تاریخ به خواست زمامدارانی مثل چنگیز و هلاکو و نرون و هیتلر و موسولینی و استالین و مائو و امثال آنها کشته شده‌اند؟!

در اولین سوره از قرآن مجید که به پیامبر خاتم حضرت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – نازل شده درباره انسان گفته شده

  «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيطْغَى–  أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» (العلق/ ۶ – ۷) یعنی: نه چنین است، همانا انسان حتماً طغیان (سرکشی) می کند، وقتی خود را بی نیاز پندارد. مراد این است که انسان وقتی در خود قدرتی احساس کرد و خود را بی نیاز پنداشت، قطعاً طغیان و سرکشی خواهد کرد و طبیعی است که چنین انسانی وقتی به قدرت رسید و زمامدار عده‌ای از انسان ها شد و قدرت نظامی زیادی پیدا کرد، فسادی به راه اندازد و منشأ جنگی با دیگران یا اختناقی در داخل کشور خودش شود. و همه امکانات زندگی و قوای وجودی یک ملت را در مسیر اراده و خواسته ها و هواهای نفسانی خود به کار گیرد و در نتیجه گروه هائی از انسان ها یکدیگر را بکشند و خود او و یا نزدیکانش به اهداف خود برسند!

قابل توجه است که بعد از این دو آیه در آیه دیگری راه جلوگیری از این پدیده خطرناک یعنی طغیان انسان ها در اثر احساس بی نیازی و قدرت هم، ذکر شده است و آن توجه عمیق مستمر به این است که انسان به سوی خدا بر می گردد و پناهگاهی جز رحمت او و قدرت او نخواهد داشت. و این توجه وقتی استمرار یابد و در روح انسان نفوذ کند مانع طغیان و ظلم او خواهد شد. خدا فرمود:

«إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى» (العلق/۸)  یعنی: همانا بازگشت فقط بسوی پروردگارت خواهد بود.

 اگر انسان ها حتی بعضی از آنها مثل دانشمندان و مربیان و معلمان و اهل خطابه و نویسندگان یک جامعه به این آموزش دین آسمانی توجه می‌کردند و به آن عمل می‌کردند، دچار آثار ویرانگر طغیان انسانها نمی شدند و آسایش و امنیت و جان خود را از دست نمی دادند.

بعد از این توضیحات و تذکر موضوع نیاز شدید و اجتناب ناپذیر انسانها به آموزش های دینی بر می گردیم به موضوع «گناه» و مجدّداً متذکر می شویم که در آموزش ‌های دین آسمانی عمل و رفتاری که آسیب قابل توجهی به زندگی یک انسان و یا دیگران وارد می آورد، «گناه» نامیده می‌شود.

 گناهان صادر شده از انسان ها آثار نامطلوب و زیانباری در زندگی خود افراد صاحب عمل و یا دیگران ایجاد خواهد کرد، اگرچه آثار و علائم نامطلوب و زیانبار آنها بعد از مدتی ظهور کند و آشکار شود و یا اصلاً مورد توجه عامه مردم قرار نگیرد. قابل تذکر است که آثار نامطلوب بعضی از گناهان در عالم دنیا و همین زندگی فعلی ظهور می کند و انسان ها به آنها مبتلا می شوند و بعضی دیگر در زمان‌ های بعدی و بعضی در عالم آخرت و زندگی حقیقی و دائمی اخروی و این نوعِ آخر دارای اهمیت بیشتری برای انسان ها می باشد و بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد. با این وصف انسان عاقل لازم است از طریق علم وحی و آموزش های پیامبران وجود خود و بطور کلی اوصاف و رفتارهای «انسان» را شناسائی کند و اعمال و رفتارهای مفید و لازم برای زندگی خود و دیگران را با تمام جدیّت شناسائی و به آنها عمل کند. یعنی اعمال و رفتارهائی که در عرف آموزش ‌های دینی به آنها عبادت و اعمال صالح و حسنات گفته می شود. و همچنین اعمال و رفتارهای مخرّب بدن و روح و زیانبار برای زندگی را که به آنها عمدتاً گناه گفته می شود شناسائی کند و از آنها فاصله بگیرد و اگر مدتی مرتکب بعضی از گناهان شده، تا فرصت عمر باقی است و خیلی سریع از آنها فاصله بگیرد و توبه کند و آثار نامطلوب آن اعمال را با توبه و اعمال حسنه و صالح از بین ببرد و ضایعات ناشی از آنها را جبران کند.

آثار گناهان چگونه از بین می رود!

 اعمالی که از انسان صادر می شود آثار و نتایجی در فضای زندگی انسان و جسم و روح او ایجاد می کند. مثل اینکه اگر یک خانه یا یک باغ یا یک کارخانه و یا مقداری آشغال جمع شده در جائی آتش بگیرد، حرارتی و دودی از آنها منتشر می‌شود! و همچنین وقتی تعدادی وسیله نقلیّه مثل اتومبیل و اتوبوس که با سوخت های فسیلی کار می کنند در خیابان‌های یک شهر کار کنند و در خیابان های شلوغ در حال کار کردن توقف کنند، مواد مضرّ نامطلوبی از کار کردن آنها تولید می‌شود! و این مواد زیانبار و مضر برای زندگی انسان گاهی از حدّ عادی و متعارف بیشترمی شود و فضای زندگی مردم در بعضی شهرهای بزرگ یا صنعتی بسیار آلوده و خطرناک می شود که برای سلامت ساکنان آن شهرها شدیداً زیانبار و گاهی بیماری زا می شود.

آلودگی هوا گاهی بطور عادی هم محسوس است و عموم انسان ها متوجه آن می شوند. اما گاهی این آلودگی بطور عادی محسوس نمی‌شود و یا در حدی می باشد که مورد توجه عموم مردم قرار نمی گیرد، بالخصوص آلودگی از ناحیه بعضی مواد مضری که ماشین ها و دستگاه های صنعتی تولید می کنند! و لازم است میزان مواد مضر  هوا به وسیله دانشمندان و از ناحیه آزمایش‌ها و به کاربردن بعضی از دستگاه ها ثابت شود.

 این موضوع درباره وضعیت بدن انسان در ارتباط با غذاها و مواد مصرفی و بعضی رفتارها هم صدق می کند! یعنی احتمال دارد یک انسان با مصرف مقداری مواد غذائی فاسد، دچار مریضی و ناراحتی آشکاری شود و حال او به هم بخورد و احتیاج به رفتن به درمانگاه ‌ها و بیمارستان ‌ها و مطب پزشکان پیدا شود و معاینات و آزمایش ها و معالجاتی درباره او انجام بگیرد، و همچنین احتمال دارد آثار یک غذای فاسد و یا نامطلوب فوراً آشکار نشود و بعد از مدتی، یا در اثر تکرار بروز کند و از طریق بعضی آزمایش ها و توسط پزشکان ثابت شود.

 و باز همچنین شبیه این جریان در بدن انسان ها، درباره روح آنها هم برقرار است! توضیح اینکه: گاهی بعضی از اعمال انسان ها و یا اعمال دیگران درباره آنها، آثار نامحسوسی ایجاد می‌کند که مورد توجه خود شخص یا دیگران قرار نمی‌گیرد، اما بعد از مدتی و در مراحل بعدی از عمر یک انسان آن آثار و آثار وابسته به آنها آشکار می شود. یا وقتی حرکات و رفتار ها و وضعیت نامطلوبی در یک جوان آشکار شد و او نزدیک روانشناس یا یک روان پزشک رفت و مورد آزمایش ها و بررسی ها قرار گرفت نتایج آن رفتارها و یا رفتارهای دیگران درباره او آشکار می شود و گاهی یک کودک و یک جوان به نوعی ناراحتی و بیماری روحی مبتلا می شود که احتیاج به معالجات طولانی پیدا خواهد شد و یا حتی گاهی غیر قابل معالجه خواهد بود!

بطور مکرّر در بین بعضی از جوانان بالخصوص در زمان آماده شدن برای امتحان کنکور دانشگاه ها و بعد از آن، در اثر اختلال در ساعات خواب و میزان آن، مشکلاتی بروز می‌کند و رفتارهای غیر منتظره از آنها مشاهده می‌شود و بعداً در اثر مقداری تحقیق و بررسی معلوم می‌شود که آن رفتارها از ناحیه مطالعه زیاد بیش از حدّ کشش روح و تغییر ساعات خواب و میزان اندک آن به وجود آمده، مثل خوابیدن بعد از نصف شب و یا خوابیدن در روز به جای شب. طبعاً اگر یک انسان یک یا چند شب دیر بخوابد و یا به جای شب در روز بخوابد، فوراً دچار ناراحتی های روحی نمی‌شود، اما در صورت تکرار این نوع رفتار‌ها و بعد از مدتی، آثار نامطلوب آن رفتار بروز می‌کند.

بعنوان مثال: یک وقت خانم دانشجوئی مشکلی را در زندگی خود با من در میان گذاشت و گفت: هر وقت فردی به عنوان خواستگار با خانواده من تماس می گیرد و قرار جلسه‌ای به این منظور گذاشته می‌شود، من با آمدن او و خانواده‌اش موافقت می‌کنم، اما وقتی قرار جلسه نزدیک می شود من دچار دلهره و اضطراب می‌شوم، بالخصوص وقتی خواستگار به منزل ما می‌آید، اضطراب و دلهره من زیاد می‌شود و حتی چند بار شده که خواستگار با خانواده اش در منزل ما حضور داشتند من دچار ناراحتی روحی شدیدی شده ام و از رفتن به مجلس و حضور مهمان ها خودداری کرده‌ام و بعداً هم از رفتار خود پشیمان شده ام!

 گفتم: آیا پدر شما دارای فلان شغل است؟(۵)

 گفت: بلی! و تعجب کرد!

گفتم: آیا پدر و مادر شما با یکدیگر اختلاف و احیاناً مشاجره دارند؟!

 گفت: بلی!

 گفتم چه مدتی است آن دو با هم اختلاف و مشاجره دارند؟!

گفت: زمانی طولانی و دائماً با هم بگو مگو و مشاجره دارند!

 گفتم: علت این روحیه تو همین است. شما کودک بودید و بطور مستمر شاهد دعوا و خشونت بین والدین بوده اید و احتمالاً پدر شما به لحاظ «رفتار سازمانی» خشونت بیشتری داشت و مثلاً سر مادر شما داد می زد و با صدای بلند و خشن با او صحبت می‌کرد و شما هم هیچ کاری نمی‌توانستید انجام بدهید. در نتیجه و در اثر تکرار این وضعیت حالت نفرت و فرار از جنس مرد در شما پیدا شده است.(۶)

پس از ناحیه این توضیحات و توجهات و تذکرات نتایجی حاصل می‌شود از جمله:

 یکم: انسان‌ها به محض قرار گرفتن در فضائی که هوای سالمی ندارد و تنفس در آن فضا فوراً و در همان ساعت مریض نمی شوند. اما عدم بروز آثار هوای ناسالم نباید انسان را دچار غفلت کند! چون آثار آن هوای ناسالم در اثر تکرار آن وضعیت و در زمان های بعدی آشکار خواهد شد.

 دوم: احتمال دارد یک بار، دو بار و یا چند بار مصرف غذای ناسالم و غیر بهداشتی در یک انسان آثار محسوس و آشکاری نداشته باشد و بعداً این آثار بروز  کند، پس انجام این نوع اعمال و غفلت از آثار آنها منشأ گرفتاری ها و بیماری هائی خواهد شد.

 سوم: آسیب هائی که در اثر بعضی از اعمال بر روح انسان وارد می شود احتمال دارد مثل موارد فوق مدتی نامحسوس باشد، اما عدم توجه صاحبان عمل و دیگران به آن آثار مشکلی را برطرف نمی کند و امکان دارد یک عمل حتی اگر ابتداءً عمل کوچکی هم تصور شود، آثار زیانبار عظیمی برای خود صاحب عمل و دیگران به وجود آورد مثل غفلت از یک قطعه آتش و یا یک چوب کبریت مشتعل که ممکن است به یک آتش سوزی عظیم و بسیار زیانباری تبدیل شود. و خسارت ‌های عظیم مالی و حتی جانی به وجود آورد.

چهارم:  همچنانکه هوای کثیف و بعضی مواد معلق مضر در فضا که به طور عادی محسوس انسانها نمی باشند، عامل آسیب ها و بیماری ها می شود و همچنان که بعضی مواد غذائی که فساد آنها در توجه عادی و سطحی آشکار نیست و حتی غذای سالم و خوش طعم و مرغوبی که بیش از حد طبیعی و ضروری و لازم مصرف شود، بیماری زا و  سبب آسیب هائی برای بدن انسان می شود، و حالات روحی مثل اضطراب ها و ترس ها و نگرانی ها و احساس پوچی و بی هدفی و بیکاری ها و قطع ارتباط با خدا، ممکن است عامل بیماری های روحی شود، در بعضی به صورت خفیف و نامحسوس و در بعضی دیگر به صورت شدید و محسوس. و سرانجام اعمالی که در عرف معارف دینی از آنها با کلمه «گناه» و امثال آن تعبیر می شود، آثار نامطلوب و زیانبار و بیماری‌زا در جسم و روح انسان خواهد داشت.

ما انسان‌ ها نسبت به آثار بعضی از عوامل بیماریزا چه موادی که به عنوان غذا آنها را مصرف می‌کنیم و چه موادی که به صورت های دیگر با آنها سر و کار داریم مثل بعضی مواد شیمیائی و مجاورت با آنها و هم چنین رفتارهائی که از خود ما و یا دیگران سر می زند، علم اندکی داریم! حتی دانشمندان عالم طب اعمّ از پزشکان و داروسازان و پژوهشگران در این زمینه ها نسبت به همه بیماری ها و عوامل ابتلاء به آن ها و راه های معالجه آن ها و بعضی از رفتارهای انسان ها و آثار آنها علم کاملی ندارند و این علم ارزشمند و ضروری طب بالخصوص طب روحی (روانپزشکی) دائماً در حال گسترش و پیشرفت است و – با وجود سابقه طولانی دو هزار و چند صد ساله شروع فعالیت‌های گسترده آن- هنوز مجهولات زیادی در شناسائی بیماری ها و عوامل آن ها و راه های معالجه آن ها بالخصوص در جهت بیماری های روحی وجود دارد.

 در فضای بسیار گسترده خارج از بدن انسان و همچنین در فضای روح انسان ها هم وضعیتی شبیه به این قرار است. بطوریکه اعمال صادره از انسان منشأ آثاری و تحولاتی و تغییراتی در فضای اطراف انسان و روح او و دیگران ایجاد می‌کند. و جهت روشن تر شدن موضوع و ایجاد توجه بیشتر به آن چند مثال ذکر می‌کنیم:

 مثال اول: شخصی را در نظر می‌گیریم که تعدادی لاستیک کهنه و فرسوده اتومبیلی را که در گوشه و کناری افتاده یکجا جمع می کند و آتش می زند. دود حاصل از سوختن آن چند حلقه لاستیک اتومبیل امکان دارد هوای یک شهر و یا بخشی از یک شهر بزرگ را آلوده کند و هزاران انسان از ناحیه آلودگی هوا و بوی نامطبوع لاستیک سوخته دچار رنج و زحمت بشوند. و امکان دارد عمل آن شخص عامل و سبب آتش‌سوزی های دیگری هم بشود و باز امکان دارد این عمل او تأثیرات نامطلوب اخلاقی هم در یک جامعه ایجاد کند مثلاً آن کار و امثال آن را بعضی کودکان و جوانان و افراد دیگری تقلید کنند و در نتیجه آن کار نسنجیده و غیرعاقلانه منشأ کارهای خلاف اخلاقی زیادی بشود.

 در این صورت یک فرد غیر عاقلی بر حسب ظاهر و در نظر خودش یک کار کوچک و کم اهمیتی انجام داده، اما آثار نامطلوب آن در بعضی جهات به تمام ساکنان یک شهر یا یک منطقه آسیب و زیان آشکاری زده و درد و رنج آشکاری ایجاد کرده است. اما در جهات روحی و اخلاقی و فرهنگی احتمال دارد آثار آن کار به ظاهر کوچک و کم اهمیت او، از حدّ محاسبه عادی فراتر برود و آثار مخرّب آن استمرار یابد و منشأ زیان‌ ها و خسارت‌ های بسیار زیادی شود.

 مثال دوم: شخصی را در نظر می‌گیریم که مقداری بذر چند نوع گُل خوشبو و خوشرنگی تهیه می کند و در فضای خالی اطراف شهر و یا دامنه کوهی آنها را روی زمین می پاشد و در اثر باران بهاری آن بذرها به بوته های گل تبدیل می شود و فضای وسیعی پر از گل های زیبا و خوشبو می شود و مردم از تماشای آن منطقه از زمین لذت روحی می برند و در دید وسیع تر این عمل ارزشمند او عده ای را هم به این نوع کار و یا امثال آن تشویق می کند و این رفتارها مجموعاً موجب تحولات مطلوبی در فرهنگ و رفتارهای افراد یک جامعه می‌شود! و این تأثیر نوع دوم یعنی تأثیرات فرهنگی و اخلاقی کار آن شخص هم در مجموع فوق حدّ محاسبه عادی خواهد بود.

 مثال سوم: حادثه حیرت انگیزی را که در کشور خودمان واقع شده مورد توجه قرار می دهیم. این حادثه که پنجاه و هشت سال پیش در کشور ما و در استان آذربایجان شرقی و شهر میانه واقع شد، به داستان «دهقان فداکار» مشهور است و بین مردم شهرت زیادی دارد و در زمانی که ما اشتغال به تحصیل داشتیم در دوره ابتدائی در کتاب درسی خود آن را خواندیم.

قهرمان حادثه مرد دهقانی به نام ریزعلی خواجوی بود که تا دو سال پیش زنده بود و در آذرماه سال ۱۳۹۶ در سن ۸۶ سالگی درگذشت. اصل حادثه فداکاری او و خلاصه آن به این صورت بود که این مرد دهقان که ساکن میانه بود در یک شب سرد پائیزی و تاریک و بارانی که به طرف زمین زراعی خود می رفت متوجه ریزش کوه در بین دو تونل می‌شود و اینکه در اثر ریزش کوه راه‌ آهن مسدود شده و او می دانست که در همان ساعت قطار مسافری طبق معمول هر روز از آنجا عبور خواهد کرد. تصور اینکه دقایق دیگر قطار می رسد و به سنگ های ریخته شده روی ریل اصابت می کند و جان تمام مسافران به خطر می ‌افتد او را به شدت مضطرب می کند. او هیچ راهی برای نجات مسافران نمی‌یابد و ناگهان فکری به ذهنش می‌رسد و کُت خود را در می آورد و نفت فانوس را روی آن می ریزد و آن را آتش می زند و بطرف مقابل قطار می دود و آن لباس شعله ور را تکان می‌دهد، سرانجام راننده قطار متوجه می‌شود و ترمز قطار را می‌ کشد و قطار همراه با تکان های شدید متوقف می‌شود! مأموران و مسافران پیاده می‌شوند و اول عده ای بی خبر از حادثه شروع می کنند به کتک زدن آن مرد فداکار و بعداً رئیس قطار می‌رسد و او جریان ریزش کوه را به اطلاع او می رساند!

 این حادثه در آن زمان عامل نجات جان عده زیادی مسافر قطار می شود. اما در مجموع انتشار این خبر و نقل آن در خبرها و جراید و کتاب‌های درسی و مصاحبه‌هائی که با آن مرد فداکار انجام گرفت و منتشر شد، تأثیرات اخلاقی و فرهنگی زیادی در بین مردم کشور خودمان و سایر ملت‌ ها به وجود آورد. چون آن اقدام به موقع و سریع و فداکارانه آن مرد که خطر جانی هم برای او داشت. عواطف نوعدوستانه عموم انسان ها و تحسین آنها را به دنبال داشت. و هر وقت ذکری از آن حادثه در مجلسی و در نوشتاری و گفتاری و یا در فیلمی و نمایشنامه ای به میان بیاید، اثرات اخلاقی مطلوبی در انسان ها ایجاد خواهد کرد.

تجسّم و تمثّل اعمال و رفتارهای انسان ها

 اعمالی که انسان ‌ها انجام می‌دهند آثاری هم در فضای زندگی انسان ها و در روح خود صاحبان عمل و دیگران و به طور کلی در فضای عالم ایجاد می‌کند. و این تأثیرات یا به صورت اشیاء مادی و قابل رؤیت در فضائی منتشر می‌شود مثل دودی که از آتش زدن اشیاء ایجاد می‌شود یا گازها و ذرّات معلق در فضا که در اثر کار کردن اتومبیل ها و دستگاه های صنعتی تولید می‌شود. یا به صورت دیگری که فعلاً از طرق متداول محسوس نمی باشد مثل تأثیرات روحی مطلوب که از رفتارهای محبت آمیز انسان‌ ها و احترام و تکریم آنها در روح دیگران ایجاد می‌شود و تأثیرات نامطلوبی که از خشونت ها و اهانت ها و تبهکاری ها و اعمال زشت دیگر در روح آنها تولید می‌شود.

مراد این است که از بعضی رفتارهای انسان ها موادی تولید یا منتشر می‌شود که قابل مشاهده حسّی و قابل اندازه گیری می باشند و شکل و رنگ و بو و تأثیرات ظاهری دارند. مثل آبی که به شکل بخار و ابر در آمده و دودی که از سوختن اشیائی تولید شده است! و گاهی تأثیرات به وجود آمده صورت جسمانی و مادی ندارند اما به صورتی و به نوعی محسوس خود شخص و دیگران قرار می‌گیرند. مثل خوشحالی و سروری که در اثر رفتار های محبت آمیز و دوستانه و بزرگوارانه انسان ها در روح خود آنها و یا دیگران تولید می‌شود و یا خشم و ناراحتی که از رفتارهای نامطلوب به وجود می آید.

این تأثیرات نوع دوم یا عامل مادی قابل رؤیت و مشاهده ندارند یا عوامل تولید آنها نوعی انرژی می باشد مثل مواد غذائی که در بدن انسان به انرژی حرارتی تبدیل شده است. در هر صورتی از اعمال انسان ها تأثیراتی در فضای زندگی مادی یا روحی تولید می شود چه آن تأثیرات صورت فیزیکی داشته باشد یا متافیزیکی و یا به قول بعضی ها امروزه «انرژی مثبت» تولید کند یا «انرژی منفی»

 از عملی به نام گناه هم آثار نامطلوب و به بیان دیگر مواد و انرژی هائی زیانبار یا منفی تولید می‌شود مثل دود سیاه بد بو و یا لجن متعفّن و چسبنده که فضای زندگی روحی انسان را آلوده می‌کند! به طوری که اگر انسان ‌ها آن آثار را مشاهده می کردند هرگز و به هیچ قیمتی عملی به نام گناه را مرتکب نمی‌شدند.

 در جهت مقابل هم موضوع شبیه همین است! یعنی اعمالی از انسان سر می کند که آثار مطلوب و ارزشمند و زیبائی دارد مثل محبت به دیگران و کمک به آنها و احترام والدین و تمام کارهائی که موجب رشد و پاکسازی روح انسان می شود و یا مورد استفاده مطلوب دیگران قرار می‌گیرد. و در رأس همه کارهای مطلوب و ارزشمند، «ارتباط با خدا» قرار دارد و به این نوع کارها عبادات و حسنات و صالحات گفته می‌شود و امثال آنها.

 آنچه تذکر به آن و توجهات دائمی نسبت به آن بسیار ضروری است اینکه اعمال صادر شده از انسان و حتی نیت ها و اراده ها و تصمیمات او در فضای عالم فوق ماده صورت تجسّم و تمثّل پیدا خواهد کرد و مراتبی از آنها از همان زمان انجام عمل این صورت را پیدا می کند. به طوری که اگر انسان عادی در همین زندگی دنیوی ادراک شهودی پیدا کند، مشاهده خواهد کرد که در بخشی از فضای اطراف او گل ها و درختان زیبا و نهرها و قصرها و اشیاء بسیار زیبا و نفیسی قرار دارد و در بخشی از آن اشیاء زشت و متعفّن مثل لجن ها و زباله ها و امثال آنها، که اشیاء نوع اول از عبادات و اعمال حسنه و اعمال صالح او تولید شده! و برعکس آن اشیاء آلوده صورت تجسّم و تمثّل یافتهِ گناهان و کارهای زشت و خلاف خود او و دیگران است. خدای سبحان در آیات قرآن مجید به طور مکرّر به بقای اعمال و ظهور و تجسّم و تمثّل آنها در زندگی اخروی اشاراتی می‌کند از جمله می فرماید:

«يوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَينَهَا وَبَينَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (آل عمران/۳۰) یعنی: روزی که هر نفسی ]انسانی[ آنچه را از اعمال خیر انجام داده بود، حاضر می یابد و ]همچنین[ هر عمل بدی را که انجام داده بود، دوست خواهد داشت بین او و آن عمل فاصله ای دور بود، و خدا شما را از ]مجازات[ خود بر حذر می‌دارد و، الله رئوف است نسبت به بندگان.

توبه و استغفار از گناهان

 گفتیم که در اثر ارتکاب گناه ارتباط انسان از رحمت خدا- یا مرحله‌ای از آن- قطع می‌شود و این قطع ارتباط خسرانی و زیانی بسیار زیاد ایجاد خواهد کرد. مگر اینکه انسان با توبه و اعمال صالح آن را جبران کند! توبه سبب اتصال مجدّد به رحمت خدا و یا مراتب خاصی از آن می‌شود! و آثار نامطلوب و زشت و زیانبار گناه را از بین می‌برد، لذا به طور مکرر در آیات قرآن و سخنان پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و رهبران آسمانی به انسان‌ها سفارش شده است که از گناهان خود توبه کنند و به سوی خدا برگردند!

در موضوع توبه و پاکسازی آثار گناهان سه عامل دخالت دارد و لازم است مورد توجه کامل قرار بگیرد.

 عامل اول نیت و اراده انسان به بازگشت از گناه و تصمیم به ترک آن و تصمیم به جبران آن.

 عامل دوم زمان توبه و استغفار است. توبه در همه زمان‌ها و تمام ساعات شب و روز امکان پذیر است و لازم است اگر انسان مرتکب گناهی شد به طور سریع توبه کند و یا هر زمانی متذکر آن شد توبه کند! بالخصوص در زمان های خاصی مثل بعد از نمازها و وقت افطار و سحر و در حال روزه و شب ها و روزهای خاص مثل شب و روز جمعه، ساعات آخر شب و وقت ظهر و روز عرفه و به طور کلی اعیاد دینی و شب‌های قدر و ماه های رجب و شعبان و ایامی خاص از آن ماه‌ها.

یک مورد از مناسب ترین زمان ها برای توبه و پاکسازی آثار نامطلوب و زیانبار گناهان تمام ماه رمضان و شب ها و روزها و ساعات آن است. که در این کلام شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- اکیداً مورد سفارش قرار گرفته است.

عامل سوم و  در رأس همه عوامل و اسباب رحمت و قدرت ذات قدوس الله قرار دارد و عوامل دیگر هم از آن نشأت می‌گیرد. توضیح اینکه آثار منتشر شده از گناهان در طول عمر یک انسان و در هر سال خیلی زیاد و فوق محاسبه و اندازه گیری است و علم کامل به آن گناهان و آثار آنها و محل استقرار آثار آنها چه در فضای عالم زندگی دنیوی فعلی و چه در عالم ملکوت فقط در وسع علم بی پایان خدای سبحان قرار دارد و فقط او قادر است آثار تولید شده از گناهان انسان را پاک کند و از بین ببرد و «سیّئات» انسان را به «حسنات» تبدیل کند. به طوری که فرمود:

«وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» (آل عمران/۱۳۵) یعنی: کیست آنکه گناهان را مورد غفران قرار دهد جز الله. منظور این است که قدرت بر از بین بردن گناهان و آثار به وجود آمده از آنها فقط در اختیار خدای سبحان قرار دارد.

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱-نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸

۲-تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، تفسیر آیه اول سوره اسراء، بخش بحث روائی، به نقل از تفسیر قمی

۳-نهج البلاغه، حکمت ۱۳۷

۴-همان، حکمت ۲۵۸

۵-در بین روانشناسان و در علم مدیریت رفتارهای انسان ها را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم می کنند و آن دو عبارتند از رفتارهای عمومی و یا فردی و رفتارهای سازمانی. رفتار سازمانی به رفتاری گفته می شود که به شغل و محیط کار انسان و نحوه آموزش ها در آن محیط ارتباط دارد. در آن بحث و گفتگو از سخنان آن دانشجو من شغل پدرش را حدس زدم و حدسم درست بود.

۶-البته توضیحات و تذکرات و توصیه هائی برای اصلاح مشکل بوجود آمده برای آن دانشجو بعمل آمد که اینجا محل بحث ما نمی باشد.

دکمه بازگشت به بالا
بستن