کلام ایام تاریخی-۶۰۹، مهمانی ملکوتی دائمی خدای سبحان

بخش چهارم*
کلیات:
- منظور از بلند کردن دستها به سوی خدا در کلام رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – چیست؟
- توجه به رفعت مقام خداوند در دعا
- از جمله عبادت ها برای پروردگار عالمیان «دعا» است.
- در مقام دعا لازم است حالت آمادگی روحی در بنده از ناحیه توجه خالص به پروردگار عالمیان به وجود بیاید
- عدم استجابت دعا عمدتاً به وضعیت روحی خود بنده دعا کننده مربوط می شود.
- خدای سبحان استجابت دعاهای بندگان را وعده داده و به عهده گرفته است
- و گاهی استجابت دعای بنده جهت رعایت حکمتی و بخاطر نفع بیشتر دعا کننده به تأخیر می افتد، لذا آن وضعیت را نباید عدم استجابت دعا تلقی کرد
- چرا گاهی دعاهایمان مستجاب نمی شود؟
- برای چه چیزهایی لازم است دعا کنیم؟
- وقتی خداوند نیازهای ما را می داند چه احتیاجی به دعا وجود دارد؟
- زمان مناسب برای استجابت دعا
- نظر رحمت خدا بسوی بنده ها
- پذیرش درخواست دعا کننده در صورت تحقق مناجات
- تحقق حالت «نداء» در دعا
- رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – به انسانها توصیه می فرماید که با «استغفار» روح خود را از آثار نامطلوب و رنج آور اعمالشان آزاد کنند.
- بعضی از اعمالی که از انسان صادر می شود، امکان دارد که اعمال قبلی او را تحت تاثیرات خود قرار دهد.
۱۰ـ «وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي أَوْقَاتِ صَلَاتِكُمْ ، فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ ، يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ ، وَ يُلَبِّيهِمْ إِذَا نَادَوْهُ ، وَ يُعْطِيهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ ، وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ» یعنی: دست های خود را به طرف او بلند کنید جهت دعا در اوقات نمازهایتان، همانا آن اوقات بهترین ساعات است. در آن ساعات الله ـ عزّوجل ـ با رحمت بطرف بنده گانش نظر می کند، هرگاه با او مناجات کنند به آنها جواب می دهد و هرگاه او را ندا کنند، لبیک می گوید [ توجه خود را به آنها اعلام می کند] و درخواست آنها را قبول می کند، وقتی او را بخوانند.
منظور از بلند کردن دست ها به سوی خدا، بلند کردن آنها بطرف آسمان است، و این رفتار درمقام دعا و درخواست از خداوند بین مؤمنان متداول است. و به آن سفارش شده است. و قطعاً مراد از آن رفتار این نیست که خدای سبحان دارای مکانی است و آن مکان در آسمان است! بلکه این رفتار به منظور پیدا کردن حالتی است در دعا که نشانه احتیاج شدید بنده به خداوند و تجسم تضرع او است. و توجه به رفعت مقام خداوند است، البته رفعت معنوی.
علامه طباطبائی (ره) در این زمینه می فرماید:
از جمله آن عبادت ها دعا است و آن عبارت است از مجسم ساختن توجه قلبی و درخواست باطنی مانند درخواستی که در بین ما متعارف است از درخواست فقیر مسکین در سطح پائین، از انسان غنی بلندمرتبه که دستش را بطرف او دراز کرده و درحالت احساس کوچکی و ضراعت حاجت خود را از او می خواهد.
در بعضی ازمقالات قبلی در ضمن بحث درباره شرایط استجابت دعا، متذکر شدیم که در مقام دعا لازم است حالت آمادگی روحی در بنده از ناحیه توجه خالص به پروردگار عالمیان، جهت دریافت رحمت او به وجود بیاید و دیگر اینکه عدم استجابت دعا عمدتاً به وضعیت روحی خود بنده دعا کننده مربوط می شود و خدای سبحان استجابت دعاهای بنده گان را وعده داده و به عهده گرفته است و در شرایط عادی درخواست بنده را رد نمی کند و او برهر کاری قادر است و استجابت دعای بنده هم در دارائی و قدرت بی پایان او نقصانی به وجود نمی آورد.
در این بخش قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را عیناً نقل می کنیم:
«لازم به تذکر است که گاهی استجابت دعای بنده جهت رعایت حکمتی به تأخیر می افتد لذا این وضعیت را نباید عدم استجابت دعا تلقی کرد. و در این زمینه احتیاج به بحث خاصی وجود دارد و آن بخواست خداوند به فرصت دیگری موکول می شود.(۲) اما موضوع بسیار مهم و اساسی در زمینه دعا این است که عمل بنده باید شرایط دعای حقیقی را پیدا کند، و فقط در آن صورت بنده در حقیقت دعا کرده است. یعنی وقتی دعای بنده شرایط «دعای حقیقی» را ندارد، مثل این است که او دعا نکرده است. حال آیا وقتی دعای بنده، شرایط دعای حقیقی را ندارد، باز هم خداوند برای دعای ناقص او پاداشی عطاء خواهد کرد، یا نه! و آن دعای ناقص بدون داشتن شرایط دعای حقیقی، تأثیری در آن شخص و روحیه او خواهد داشت؟ یا نه، امری است که احتیاج به بحث دیگری دارد.
ما قبلاً دربخش «پرسش و پاسخ» در چندمقاله در زمینه دعا و شرایط استجابت آن مباحثی آوردیم. عمده آن مباحث با شماره ها و عناوین ذیل در سایت منتشر شد.
۳۱ـ چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟!
۷۳ـ حکمت خواندن نماز و دعا و قرآن چیست ؟!
۹۲ـ برای چه چیزهائی باید دعا کرد؟!
۱۲۲ـ وقتی خداوند نیازهای ما را می داند، چه احتیاجی به دعا وجود دارد؟!
و در این سلسله مقالات مربوط به شرح و تفسیر خطبه شریف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مورد ماه رمضان در بخش پنجم توضیحات دیگری در این زمینه آمد و اشاره ای به دو عنوان از مقالات مربوط به ماه رمضان سال گذشته شد و آن ها عبارت بودند از : «گردش کنار نهری در بهشت» در چهاربخش از شماره های ۳۵ تا ۳۹. و در بخش کلام ایام «یادی از شکوه ماه رمضان» در چهار بخش از شماره های ۷۰ تا ۷۳.
در این بخش هم جهت کامل شدن مباحث مجدداً به مطالعه مقالات فوق الذکر توصیه می کنیم.
در ادامه شرح و توضیح عبارات مورد بحث از خطبه شریف یعنی: «ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ…» وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به چند مورد از شرایط استجابت دعا و یا شرایط تحقق دعای حقیقی اشاره فرموده است و آن ها عبارتند از:
الف: زمان مناسب برای استجابت دعا
ب: نظر رحمت خدا بسوی بنده ها.
ج: پذیرش درخواست بنده در صورت تحقق مناجات
د: تحقق حالت نداء در دعا
ه: توجه کامل قلبی به خدا در مقام دعا و قطع توجه از غیر او، و هریک از این عناوین را بطور بسیار فشرده توضیح می دهیم :
زمان مناسب برای استجابت دعا
دعا یکی از عبادات مهم دائمی و روزمره مؤمنان است. از نمازهای واجب روزانه دعای بندگان شروع می شود و در ضمن خیلی از عبادات دیگر جریان می یابد مؤمنان و پیروان دین آسمانی حداقل روزی ده بار در حال نماز و خواندن سوره «حمد» از خداوند ـ عزّوجلّ ـ درخواست می کنند که آن ها را به «صراط مستقیم» هدایت کند.
برای دعای بنده از پروردگارش و ارتباط با او محدوده زمانی وجود ندارد و بنده در هر ساعتی و هر لحظه ای از شب و روز و ایام مختلف می تواند با پروردگارش ارتباط پیدا کند و نیازهای خود را از او بخواهد. یعنی باب دعا و درخواست از خدا و پناهگاه محکم و امن «ذکر الله» به روی بندگان خدا باز است .
اما در زمان ها و شرایط خاصی زمینه پذیرش رحمت خدا در انسان ها بیشتر است و از طرف دیگر جریان رحمت خدا هم، در آن زمان ها بطرف فضای زندگی انسان ها بیشتر و عظیم تر است. یکی از آن زمان های مناسب تر برای استجابت دعا و پذیرش رحمت فراوان و فوق عادی او، زمان «نماز» خواندن بنده و ارتباط با پروردگار از طریق این عمل با شکوه یعنی «نماز»است.
قابل توجه است که وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در کلام خود فرمود: «فی اوقات صلواتکم» یعنی در اوقات نمازهایتان! یعنی نفرمود «فی اوقات الصلوات» (در اوقات نمازها ). توضیح اینکه در ارتباط بین نماز و استجابت دعا دو موضوع باید مورد توجه قراربگیرد، یکی: وقت تعیین شده برای نماز. مثل اول صبح و وسط روز (وقت نماز ظهر) و اول شب (نماز مغرب ). بعضی از ساعات شبانه روز تناسب بیشتری به «ذکر الله» بمعنای مطلق آن، از جمله نماز و دعا دارد. مثل اول صبح و اول شب و وسط روز و ثلث آخر شب.
دوم: نماز خواندن بنده در ساعات تعیین شده، یعنی برکات خاص نازل شده در اوقات تعیین شده برای نماز بطور کامل شامل حال کسانی خواهد شد که در آن اوقات نمازهای تعیین شده را بجای آورند. یعنی در این قطعه از کلام شریف هم، موضوع فضیلت اوقات و ساعات تعیین شده برای نمازها، و هم التزام بنده به خواندن نماز در وقت تعیین شده یعنی اول وقت آن مورد توجه قرار گرفته است.
نظر رحمت خدا بسوی بنده ها
از طرف خداوند به اقتضای ربوبیت او بر عالمیان مرتبه ای از رحمت او بطور دائم بسوی بنده ها جریان می یابد. این جریان رحمت همان «رحمت عمومی» خداوند است. اما علاوه بر آن، جریان دیگری هم متناسب با موقعیت بنده ها و یا زمان ها و شرایط خاص در فضای زندگی آن ها برقرار می شود. در وقت نمازها و در حال نماز خواندن مؤمنان خداوند عالم، نظر رحمت خاص هم به آن ها دارد و این نظر خاص آثار عظیم مبارکی در زندگی انسان ها بوجود می آورد مثلاً آن ها را موفق به اعمال و عبادات بیشتری می کند و اجر آن ها را برای اعمالشان مضاعف می کند و دعاهای آن ها را مستجاب می کند، و بلاهای سنگین را از آن ها دفع می کند و آن ها را مورد غفران خود قرار می دهد! و امثال آن ها.
پذیرش درخواست بنده در صورت تحقق مناجات
موضوع بوجود آمدن حالت مناجات با خدا در این بخش از کلام شریف بطور ضمنی یکی از شرایط استجابت دعا و تحقق صورت کامل آن شمرده شده است، یعنی بنده لازم است در مقام دعا خود را با ذکر الله و خالص کردن نیت خود و پاک سازی قلب خود با همان ذکر الله و نوع مناسب تری از آن یعنی «استغفار» به پروردگارش نزدیک کند. بطوریکه گویی با او همراز شده و با او نجوا می کند. انسان در حال نجوا به خدا نزدیکتر می شود و این تقرّب و نزدیک شدن به خدا روح او را در معرض تابش نور صفات پروردگارش قرار می دهد، و روح او از این جهت دارای نوعی طهارت معنوی می شود و پیدایش این حالت در روح انسان عامل استجابت دعای او می شود.
تحقق حالت نداء در دعا
گفته اند معنی «ندا» عبارت است از بلند شدن صدا و ظهور آن و می شود گفت خواندن با صدای بلند و یا بطور کلی خواندن یک موجود و تقاضای کمک از او و گاهی بمعنای مطلق خواندن هم بکار می رود و غالبا ً به معنای خواندن و درخواست کمک بکار می رود. در آیات قرآن مجید در موارد متعددی دعا و درحواست بنده از خداوند با کلمه «نداء» بکار رفته است. از جمله :
الف: «وَأَيوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِي الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ـ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَينَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ» (الأنبياء/۸۴- ۸۳)
ب: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ — فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ» (الأنبياء/ ۸۷-۸۸)
ج: «وَزَكَرِيا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيرُ الْوَارِثِينَ — فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يحْيى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يسَارِعُونَ فِي الْخَيرَاتِ وَيدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ» (الأنبياء/ ۸۹-۹۰)
در هر سه مورد موضوع دعا به صورت نداء ذکر شده است، گو اینکه مراد این است که انسان در دعا باید حالت نداء پیدا کند، مثل اینکه در اضطراری قرار گرفته و احتیاج به کمک دارد و استغاثه می کند و دیگران را به کمک خود می خواند. جالب توجه است که در هر سه مورد بعد از موضوع نداء، موضوع استجابت هم ذکر شده است.
قابل ذکر است که برای خداوند فرقی نمی کند که دعای بنده به چه شکل و صورتی انجام بگیرد، اما در مورد وضعیت روحی بنده، حالات او در دعا و نوع دعا دخالت دارد. در حالت نداء روح بنده ظرفیت مناسب برای پذیرش رحمت خدا را پیدا می کند. » (۱)
در موضوع شرایط استجابت دعا بحث دیگری خواهیم داشت و در ادامه مباحث این سلسله مقالات متذکر آن مباحث خواهیم شد (ان شاء الله تعالی)
۱۱ـ « أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ » یعنی: ای انسانها جانهای شما در گرو اعمال شما است، پس با استغفار آنها را آزاد کنید، شما بار سنگین آثار گناهان خود را بر پشت خود حمل می کنید، پس آنها را با سجده های طولانی سبک تر کنید، و بدانید که خدا به عزت خود قسم خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را مجازات نکند و آنها را با آتش هراسان نکند، روزی که انسانها برای پروردگار عالمیان قیام می کنند [روز قیامت]
در کلام شریف اشاره ای شده است به اینکه اعمال انسانها آثار قطعی و اجتناب ناپذیر دارد و آن آثار وجود حقیقی انسان و روح او را احاطه می کند و از آنان خود بخود و در شرایط عادی زندگی و بدون تحولی و اعمال خاصی جدا نمی شود.
این حقیقت و این خاصیت دائماً در روح و وجود حقیقی انسان برقرار است. در قرآن مجید هم این حقیقت ذکر شده است، بطوریکه می فرماید:
«وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا » (الاسراء/۱۳)یعنی: و ما طائر ( اعمال و آثار آنها) هر انسانی را آویزه گردنش قرار دادیم و روز قیامت ما آن را بصورت کتابی برای او در می آوریم که آن را گشوده خواهد یافت.
در این آیه کریمه خدای سبحان متذکر این حقیقت شده است که اعمال انسان آثار و نتایجی دارد که آن آثار به صاحبش متصل می شود و از او جدا نخواهد شد و در روز قیامت آن اعمال و آثار آنها بصورت کتابی برای صاحب عمل درخواهد آمد که او آن کتاب را منشور یعنی گشوده و آشکار خواهد یافت.
اما اینکه چرا به اعمال انسان «طائر» گفته شده و همچنین مراد از «کتاب» در این آیه کریمه بطور دقیق چیست، احتیاج به بحث فلسفی و کلامی خاصی دارد که در این نوشتار فرصت مناسب برای ورود به آن نیست و معنی ظاهری آیه کریمه اجمالاً روشن است.
باز خدای سبحان در این زمینه می فرماید:
« كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ـ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ» (المدثر/۳۸ـ۳۹) یعنی: هر نَفسی در گرو اعمالی است که انجام داده است، جز اصحاب الیمین.
منظور این است که همه انسانها یا روح همه انسانها درگرو اعمالی است که آنها انجام داده اند و خواص آن اعمال صاحبان آنها را احاطه می کند و از آنها جدا نمی شود بجز انسانهائی که از «اصحاب الیمین» هستند و آنها از آثار اعمالشان در فراغتی قرار می گیرند و در گرو اعمالشان نخواهند بود.
امام امیرالمؤمنین در کلام نورانی خود فرمود:
«الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَأَعْمالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ» یعنی: صدقه داروئی است نجاتبخش (شفابخش) و اعمال بندگان در زندگی دنیوی جلو چشمشان خواهد بود، در زندگی اخروی.(۱)
در این کلام شریف هم امام ـ علیه السلام ـ اشاره فرموده به ارتباط انسان با اعمالش در زندگی اخروی و آثار آن اعمال.
وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ هم در این عبارت مورد بحث از خطبه شریف، هم به اصل این جریان برقرار درباره انسان اشاره ای فرموده و هم به راه و روش نجات یافتن از سختیها و گرفتاری هائی که گناهان انجام گرفته برای انسانها به وجود خواهد آورد.
لازم به تذکر است که خواص و آثار اعمال انسان از همین عالم دنیا شروع می شود و در زندگی اخروی این ارتباط آشکار خواهد شد و تأثیراتش در روح (وجود اخروی) انسان بیشتر خواهد بود.
این موضوع شباهت یا ارتباطی دارد با مباحث ترومای (Truma) روحی و روانی که در علم روانشناسی تجربی و در بین روانشناسان متداول است با این تفاوت که موضوع ارتباط اعمال صادر شده از انسان اعم از مباحث مربوط به «ترومای روحی و روانی» است و موضوع شامل حوادث مثبت و مطلوب و متناسب با نیازها و خواسته ها و تمایلات روحی انسان هم می شود، نه فقط ضربه های روحی و حالات و بیماریهای ناشی از آنها. دیگر اینکه «تروما» عامل خارجی دارد، اعم از اینکه در بدن و جسم انسان واقع شود، یا روح او.
اما آثار اعمال انسانها و ارتباط اعمال با جسم و روح آنها اعم از تأثیرات عوامل خارجی به خود جسم و یا روح انسان و خواص خلقتی آنها هم ارتباط پیدا می کند.
در هر صورت آنچه مورد توجه دقیق باید قرار بگیرد، آثاری است که عوامل خارجی در بدن و روح انسان به وجود می آورد و آثاری که از اعمال انسان نشأت می گیرد، در فضای روح انسان و بلکه فضای بسیار وسیعتری باقی می ماند و منشأ پدیده های مطلوب و ارزشمند و سرورانگیز یا پدیده ها و حالات دردناک و زجرآور و نامطلوب خواهد شد. مگر اینکه به نحوی آثار تغییر یابد ویا به پدیده دیگری تبدیل شود. شبیه اینکه وقتی آسیبی به بخشی از بدن انسان و یکی از اعضاء بدن او وارد می شود، امکان دارد در اثر معالجات و به کار بردن داروها و یا مجموعاً از ناحیه قوانین حاکم بر بدن انسان از ناحیه اراده خدای سبحان آن آسیب و زخم به وجود آمده در بدن ترمیم شود و درد و رنج و مشقت ناشی از آن بطور کامل و یا بطور ناقص از بین برود.
گاهی هم آسیب وارد شده به بدن چه از ناحیه عوامل خارجی و چه عوامل درونی در حدی است که عضوی از آن و یا بخشی از یک عضو بطور کامل از بین می رود، مثل حادثه ای که منتهی به نابینائی و از بین رفتن چشم انسان و ناشنوائی می شود و یا انسان یکی از دستها و یا پاهای خود و یا بخشی از آنها را از دست می دهد و ضایعه دیگر قابل اصلاح و ترمیم نیست.
اعمال صادر شده از انسان و یا بعضی از آنها آثار و نتایج دائمی و یا طولانی مدت در وجود انسان خواهد داشت، اعم از آثار مطلوب و لذتبخش و دلنشین و یا آثار دردناک و زجرآور و محرومیت زا! پس لازم است انسان آثار نامطلوب اعمال خود را به نحوی از بین ببرد و یا تغییراتی در آنها بوجود آورد. مثل اینکه آسیب دیدگی چشم خود را با معالجه و بکار بردن داروهای خاصی برطرف کند، تا بینائی او بطور کامل و یا در حدی قابل توجه برگردد و محرومیت او از ناحیه بیماری و جراحت چشم از بین برود.
وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ از ناحیه علم و بصیرت مخصوص مقام نبوت به نظام حاکم بر عالم و از جمله ارتباط اعمال انسانها با روح آنها علم و توجهی کامل دارد و اصلاً این نظام برقرار در عالم و ملکوت اعمال را مشاهده می کند، لذا به انسانها تذکر می دهد که روح و وجود اخروی آنها، درگرو اعمال آنها قرار دارد و محبوس است، لذا می فرماید با «استغفار» خود این گروگان را آزاد کنید. تصور کنیم که عده ای از ما انسانها در جائی محبوس هستند و نعمت آزادی از آنها سلب شده است و از این ناحیه در عذابی و درد و رنجی به سر می برند، مخصوصاً اگر بنا باشد این محبوسیت طولانی مدت و یا دائمی باشد، اعم از اینکه آن محبوسیت و زندان از ناحیه اعمال خلاف آنها باشد و یا آنها بی گناه باشند، اما مثلاً دشمن آنها در میدان جنگ آنها را اسیر کرده باشد. طبعاً در این صورت آن افراد زندانی و یا بستگان آنها حاضر خواهند شد که مقدار قابل توجهی مال بعنوان فدیه جهت آزاد شدن زندانی ها بپردازند و یا اگر مدتی اعمالی مورد پسند و رفتارهائی رضایتبخش از آنها دیده شد، آنها آزاد شوند، در این صورت عقل انسان حکم می کند که آن رفتارهای مطلوب و رضایتبخش را انجام دهد و لوازم آزادی خود را فراهم کند.
وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ به انسانها توصیه می فرماید که با «استغفار» روح خود را از آثار نامطلوب و رنج آور اعمالشان آزاد کنند.
اما آنچه لازم است موردتوجه زیاد قرار بگیرد، هزینه ای است که باید برای این آزادی پرداخت شود! قابل توجه است که این سود عظیم یعنی پاک شدن آثار گناهان و معاف شدن انسان از مجازات ها و آزاد شدن او از زندانی که از اعمال او به وجود آمد با «استغفار» امکان پذیر است. اگرچه اعمال حسنه دیگر مثل صدقه دادن به افراد نیازمند هم نقشی در این آزادی با شکوه و لذتبخش دارد. استغفار هم عملی است که نه تنها هزینه مادی ندارد، بلکه خود عبادت جدیدی محسوب می شود، یعنی علاوه بر پاک شدن آثار گناهان در اثر استغفار، فواید عظیم دیگری هم از استغفار عاید انسان می شود! و این سود عظیم از برکات عبودیت برای ذات قدوس الله حاصل می شود و از رحمت واسعه و برکات بی پایان او بالخصوص در ایام و ساعات ماه مبارک رمضان می باشد.
لازم است توفیق استغفار زیاد را با دعا و از پروردگار عالمیان درخواست کرد و این درخواست در فضای مهمانی برقرار شده از الطاف خدای سبحان، مناسبت بیشتری دارد و قطعاً او درخواست مهمان خود را
رد نمی کند، چون کریم است و غنی و قادر بر هر کاری.
« وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ » یعنی: شما بار سنگینی آثار گناهان خود را بر پشت خود حمل می کنید، پس آن بار سنگین را با سجده های طولانی سبک تر کنید. این عبارت هم به عبارت قبلی ارتباط دارد و در آن اشاره ای است به آثار اعمال که مانند باری سنگین و مشقت آور بر پشت صاحبان آن اعمال حمل می شود. اما می شود با اعمال حسنه بالخصوص با نمازها و سجده های طولانی در آنها، آن بارها را سبک تر کرد.
بعضی از اعمالی که از انسان صادر می شود، امکان دارد که اعمال قبلی او را تحت تأثیرات خود قرار دهد و تغییراتی در آنها به وجود آورد، مثلاً آنها را از بین ببرد و یا دگرگون کند ویا رشد دهد و یا اصلاح و کامل کند. مثل اینکه عملی بنام «توبه» می تواند سیّئات صادر شده از انسان را از بین ببرد، بطوریکه خدای سبحان در کتاب خود فرمود:
« وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ » (هود/۱۱۴) یعنی: و نماز را برپای دار در دو طرف روز و اوائل شب، همانا حسنات، سیّئات را از بین می برد و این تذکر و آموزشی است برای کسانیکه اهل ذکر [و آموزش پذیر] هستند.
آیه کریمه متذکر یکی از جریانات رحمت خدای سبحان است که در فضای زندگی انسانها برقرار است و آن عبارت تغییری است که اعمال حسنه و بالخصوص نماز در گناهان صادر شده قبلی از انسان به وجود می آورد و آثار اعمال بد انسانها را از بین می برد.
در آیه کریمه عظمت و جلالت عبادتی بنام «نماز» و جایگاه رفیع آن در بین حسنات و عبادات موردتذکر قرار گرفته است و در کلام شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم نماز و یکی از اجزاء و ارکان آن یعنی: سجده ها و یا مجموعاً «سجده» اعم از سجده نماز و سجده شکر و دیگر سجده ها و تأثیرات آنها در اعمال انسان ذکر شده است.
« وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ » یعنی: بدانید که خدا به عزّت خود قسم خورده است که، نماز گزاران و اهل سجده را عذاب نکند و آنها را با آتش جهنم هراسان نکند، در روزی که انسانها برای پروردگار عالمیان قیام می کنند [یعنی روز قیامت]
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در کلام شریف خود در مقام تأکید برای مطلبی که درباره نمازها و سجده ها و آثار آنها در کم کردن و سبک کردن بار سنگین اشان ناشی از گناهان، اشاره ای فرمود به اراده ای و نسبتی از پرودگار عالمیان و آن اینکه ذات قدوس الله به عزت خود قسم خورده است که نمازگزاران و اهل سجده را عذاب نکند. یعنی اینکه اهل نمازها و سجده ها مشمول غفران و رحمت خاصی از پروردگار عالمیان قرار می گیرند و این رفتار از خدای سبحان قطعی است و پابرجا و دائمی.
بطور ضمنی از این قطعه از کلام شریف بر می آید که مراد از «المصلین» و «الساجدین» کسانی هستند که با جدیت به خواندن نماز روی می آورند و این عبادت باشکوه را محور و اساس رفتارها و برنامه های زندگی خود قرار می دهند و بر اوقات نماز محافظت می کنند.
در کلام شریف بطور ضمنی به عظمت و سختی ها و عذابهای روز قیامت هم اشاره ای شده و اینکه آن عذابها گسترده و فراگیر است و گروههائی از انسانها از آن ها نجات می یابند و آنها همان اهل نماز و سجده ها هستند.
« يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ » این قطعه از خطبه شریف منتهی شده به آیه ای از قرآن مجید، و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ این آیه کریمه را در کلام خود آورده است. آیه فوق الذکر با چند آیه دیگر در اول سوره مطففین قرار دارد و در این دسته از آیات توصیفی از روز قیامت و عظمت آن بعمل آمده و در آیات بعدی موضوع تقسیم انسانها به دو گروه «فجّار» و «ابرار» و سرنوشت نهائی آنها ذکر شده است.
موضوع روز قیامت و اوصاف آن و زندگی اهل بهشت و اهل جهنم و اوصاف آنها از موضوعات بسیار مهم قرآنی است، بطوریکه صدها آیه از قرآن مجید به ذکر و بیان این موضوع و مطالب مربوط به آن اختصاص یافته است.
در این نوشتار ما وارد بحث تفصیلی درباره قیامت و اوصاف آن نمی شویم و لازم است مقالات و کتابهای متعدد زیادی در این زمینه نوشته شود، علاوه بر هزاران جلد کتاب و مقالات بی شماری که قبلاً در این زمینه نوشته شده است. و فقط اشاره ای می کنیم به اینکه علاوه بر اصل موضوع قیامت، در آیات متعددی از قرآن مجید عظمت و شدت ها و سختی ها و گرفتاری های انسانها درروز قیامت بیان شده است مثل آیاتی در سوره های: واقعه ـ حج ـ تکویر ـ نبأ ـ عبس ـ انفطار ـ انشقاق ـ مرسلات ـ انسان ـ قیامت و سوره های زیاد دیگر امثال آنها.
در آیات فراوانی از قرآن مجید هم علاوه بر ذکر حوادث عظیم و سنگین قیامت و سختی ها و مشقت های فراگیر آن راههای نجات از آن گرفتاریها و مشقت ها هم نشان داده شده و عوامل نجات ذکر شده است. بعنوان نمونه در سوره نبأ بعد از ذکر حوادث سنگین قیامت و اوصافی از جهنم و آتش آن می فرماید:
- « إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ـ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا »(النبأ/۳۱و۳۲) یعنی: همانا برای اهل تقوی راههای نجات و رستگاری برقرار خواهد بود و باغهائی و درختان انگور و …
- « إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ـ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ » (الحجر/۴۵و۴۶) یعنی: همانا اهل تقوا در باغها و [کنار] نهرهائی خواهند بود.
- « يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَٰنِ وَفْدًا » (مریم/۸۵) یعنی: روزی که اهل تقوی را گروهی به مهمانی خدای رحمن جمع می کنیم.
- « إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقام أَمِین ـ فِی جَنّات وَ عُیُون » (الدخان/۵۱ـ۵۲) یعنی: اهل تقوا در جایگاه امنی قرار خواهند گرفت ـ در باغها و [کنار] چشمه ها و نهرها.
در آیات فوق الذکر ـ بعنوان نمونه ـ و آیات فراوان دیگری در قرآن مجید، تقوا عامل نجات از سختی ها و گرفتاری ها و عذابهای روز قیامت معرفی شده است و قابل تذکر است که درکتاب آسمانی حکمت تشریع عبادتی بنام «روزه» را حصول تقوا بر شمرده است، بطوریکه فرمود:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » (البقره/۱۸۳) یعنی: ای کسانیکه ایمان آوردید، روزه برای شما مقرر و واجب شد، همچنانکه برای گذشتگان قبلا مقررو واجب شده بود، باشد که اهل تقوا بشوید.
یعنی روزه گرفتن و امساک از خوردن و نوشیدن و بعضی کارهای حلال [در ایام دیگر]، عامل حصول «تقوا» و ازدیاد آن در انسان می شود و این بهترین اندوخته ها است. بطوریکه خدای سبحان فرمود:
« وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ » (البقره/۱۹۷) یعنی: توشه برگیرید [و اندوخته کنید] که همانا بهترین اندوخته ها تقوا است و از من پروا کنید ای صاحبان عقل سالم و خالص.
۱۲ ـ «أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ،قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.ٍ» یعنی: ای مردم هر کسی در این ماه مؤمن روزه داری را افطاری دهد، در نزد خدا اجر آزاد کردن یک برده را خواهد داشت و گناهان گذشته او مورد غفران قرار خواهد گرفت. گفته شد، ای رسول خدا، همه ما بر این کار قادر نیستیم آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: از آتش بپرهیزید اگرچه با قطعه ای از یک عدد خرما، و از آتش بپرهیزید اگرچه با جرعه ای آب.
در عبارت فوق از خطبه شریف لازم است چند نکته محوری مورد توجه قرار بگیرد:
یکم: آزاد کردن یک برده، عمل عبادی و اخلاقی بسیار عظیمی محسوب می شود، بطوریکه این عمل شریف به عنوان ملاک و معیاری برای عبادات عظیم تلقی می شود. در تشویق اهل ایمان به این عبادت و تکریم آن، بطور مکرر دیده می شود که آن عمل بعنوان میزانی برای سنجش ارزش حسنات معرفی شده است. و گفته می شود که فلان عمل ثواب و اجر و ارزش آزاد کردن یک برده را دارد.
در این عبارت از خطبه مورد بحث طعام دادن به دیگران بالخصوص در ماه رمضان و بصورت افطاری مورد تکریم قرار گرفته است، یعنی تکریم ماه مبارک رمضان و اعمال مربوط به آن در حدی اهمیت دارد که افطار یک روزه دار، معادل آزاد کردن یک برده محسوب می شود.
دوم: اصل اطعام انسانها یعنی طعام دادن به آنها در اخلاق دینی یک عمل عبادی بااهمیت و کریمانه ای محسوب می شود، چه برای یک مؤمن و عضو جامعه دینی و چه برای نیازمندان از ملت های دیگر. بطوریکه وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان معصوم ـ سلام الله علیهم ـ به افراد نیازمند از ملیت های دیگر هم کمک مالی می نمودند و طعام عطا می کردند. و در سیره شریف امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ مشهور است که روزی در دوره حکومت خود در شهر کوفه با فردی مواجه شد که پیر شده بود و قدرت کار بدنی نداشت، لذا از مردم سؤال [تکدی گری] می کرد، امام ـ علیه السلام ـ از دیدن آن صحنه ناراحت شد و خطاب عتاب آمیزی به بعضی از افراد حکومتی کرد که آن مرد را می شناختند، که چرا او مورد بی اعتنائی قرار گرفته! به آن حضرت گفته شد که او یک مرد یهودی یا مسیحی است یعنی جزو مسلمین نیست، امام ـ علیه السلام ـ دستور داد برای او حقوقی از بیت المال معین کنند، یعنی مخارج زندگی او را از مال حکومتی بپردازند! شبیه آنجه امروزه در اغلب جوامع انسانی به عده ای از انسانها در سنین بالای عمر و باصطلاح باز نشستگی حقوقی می پردازند. البته غالباً این مزایا به کسانی داده می شود که در طول عمر خود و یا بخشی از آن بابت بازنشستگی یا بیکاری پولی پرداخته باشند و خود را بیمه کرده باشند. اما امام ـ علیه السلام ـ بدون این نوع قرارداد، دستور داد به او تا پایان عمرش هزینه زندگی بپردازند.
اما اینکه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ توصیه فرمود، عمل و رفتاری است که علاوه بر اصل موضوع انفاق، شامل روزه داران هم می شود و مشتمل بر تکریمی است از روزه داری و طعام دادن به دیگران.
سوم: در این بخش از کلامِ شریفِ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اصل اطعام بصورت افطاری، مورد سفارش قرار گرفته نه مقدار طعام و نوع آن. یعنی سفارش شده به یک عمل ممدوح و توأم با محبت به انسانها و تکریم ماه رمضان و روزه آن و تکریم روزه داران، بطوریکه انسانهای حتی فقیر هم غالباً از عهده آن کار برمی آیند، لذا فرمود: آن عمل عبادی بسیار پرسود است حتی اگر در حد بخشی ازیک دانه خرما باشد و یا جرعه ای آب.
چهارم: در این کلام شریف تأثیر اعمال عبادی بالخصوص درماه مبارک رمضان، در پاکسازی روح انسان از آثار گناهان و بطور کلی مغفرتی از طرف پروردگار عالمیان درباره بندگان واهل ایمان مورد توجه قرار گرفته، لذا فرمود آن کار یعنی افطار مؤمنان روزه دار سبب مغفرتی از طرف پروردگار و پاک شدن و از بین رفتن آثار گناهان می شود و سبب نجات از آتش جهنم، لذا فرمود:
« اتَّقُوا النَّار » و این عبارت را مجدداً تکرار فرمود.
۱۳ـ «أیُّهَا النّاسُ ، مَن حَسَّنَ مِنکُم فی هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ فیهِ الأَقدامُ ،ومَن خَفَّفَ فی هذَا الشَّهرِ عَمّا مَلَکَت یَمینُهُ خَفَّفَ اللّه ُ عَنهُ حِسابَهُ ، ومَن کَفَّ فیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللّه ُ فیهِ غَضَبَهُ یَومَ یَلقاهُ » یعنی: ای مردم کسی که در این ماه حسن خُلق در خود به وجود آورد [اخلاقش را اصلاح و بهتر کند] از صراط عبور خواهد کرد، در روزی که قدم ها در آن بلغزد، و هرکس در این ماه بر خدمتکاران خود آسان بگیرد [و فشارهای زندگی و وظایف آنها را سبک کند] خدا در محاسبه اعمال او آسان خواهد گرفت. و کسی که در آن شرّ [و مزاحمت] خود را باز دارد، خدا غضب خود را در روز ملاقاتش از او باز خواهد داشت.
سفارشی و تشویقی است از وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ برای اصلاح اخلاق و پاکسازی آن از رذائل و ارتکاب گناهان و افزودن فضائل اخلاقی در اعمال و رفتارها و وعده ای است از طرف خدای سبحان که از طریق کلام رسول او ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به بندگان اعلام شده است. و بعد از آن تذکر به دو نمونه از اصلاح اخلاق اشاره ای فرمود و آن دو عبارتند از تخفیف و آسان گرفتن در وظایف خدامتکاران و افراد زیر دست و خودداری از ایجاد مزاحمت برای دیگران و رساندن شرّ به آنها.
صراط دراین عبارت، در عرف فرهنگ دین آسمانی، عبارت است از پلی که روز قیامت بر روی جهنم نصب خواهد شد و انسانها لازم است از روی آن عبور کنند و وارد بهشت شوند. اما همه انسانها نخواهند توانست از روی آن عبور کنند وبلکه سقوط خواهند کرد و درجهنم خواهند افتاد ( پناه می بریم به عفو و غفران خدا)
عبور از پل صراط از سخت ترین و خوفناک ترین حوادث روز قیامت است! و لازم است انسان از عالم دنیا جهت عبور با امنیت از روی آن خود را آماده کند.
طبق آنچه از سخنان وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله عیه و آله و سلم ـ و دیگر معلمان آسمانی برمی آید، پل صراط نسبت به بعضی از انسانها پهن و هموار و دارای نوعی حفاظ خواهد بود و آن عده به راحتی از روی آن عبور خواهند کرد. اما نسبت به بعضی دیگر از انسانها، آن پل بسیار باریک و پرخطر خواهد بود و عبور از آن سختی ها و مشقت ها خواهد داشت ولی سرانجام آن گروه از انسانها با تحمل ترس و ناامنی و سختی و مشقت ها از روی آن عبور خواهند کرد و به بهشت خواهند رسید.
اما گروه دیگری از انسانها مثل کفار و صاحبان گناهان زیاد از روی آن سقوط خواهند کرد و به جهنم خواهند افتاد. خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:
«وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ـ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا » (مریم/۷۱و۷۲) یعنی: هیچ یک از شما نیست جز اینکه در آن [جهنم] وارد می شود واین بر پروردگار حتمی و قضا شده است. سپس ما نجات می دهیم کسانی را که تقوا ورزیدند و رها می کنیم در آنجا ظالمان را به زانو در آمده.
مفسران قرآن مجید می گویند مراد از ورود به جهنم درباره همگان، عبور از روی پل صراط است که روی جهنم قرار خواهد داشت و انسانها لازم است از روی آن عبور کنند و درانتهای آن وارد بهشت شوند.
البته می شود گفت مراد از ورود همگان در جهنم ورود در فضای آن است و نه داخل جهنم و آتش، و همچنانکه گفته شده پل صراط در روی جهنم و فضای بالای آن قرار دارد و اهل بهشت لازم است از روی صراط عبور کنند و در انتهای آن به بهشت برسند.
امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ دریکی از خطبه های خود می فرماید:
« وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَکُمْ عَلَی الصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ أَهَاوِیلِ زَلَلِـهِ وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ»(۲) یعنی: و بدانید که عبور شما از صراط و جایگاه لغزشهای ساقط کننده آن است. شما از لغزشگاههای پرخطر صراط و مخاطرات متعاقب آن عبور خواهید کرد.(۳)
نحوه عبور انسانها از پل صراط ارتباط کاملی با عقاید و اعمال و نحوه زندگی آنها در دنیا خواهد داشت. بطوریکه بعضی از اعمال حسنه مثل تکریم والدین و صله ارحام و امانتداری سبب عبور سریع و آسان انسانها از آن خواهد شد و برعکس بعضی گناهان مثل ظلم به دیگران سبب عبور توأم با مشقت ها و خطرات و همراه با مکث طولانی از آن خواهد بود و یا عامل سقوط از روی صراط در جهنم.
در این عبارت از خطبه شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اعلام فرموده است که اصلاح اخلاق و رفتارها در این ماه سبب عبور از صراط خواهد شد، در روزی که قدمها در آن خواهد لغزید و منتهی به سقوط از روی آن خواهد شد و یا عبور توأم با مشقت ها و خطرات.
و اگر کسی در این ماه و جهت رعایت حرمت آن وظایف و تکالیف خدمتکاران خود را سبک کند و به آنها تخفیف بدهد، خدای سبحان در حسابرسی اعمال او در روز قیامت آسان خواهد گرفت و به او تخفیف خواهد داد و از بعضی گناهان او صرف نظر خواهد کرد.
و اگر کسی شرّ و مزاحمت خود را از دیگران بازدارد، یعنی انسانها از شرّ او ایمن باشند، خدای غفور رحیم در روز قیامت غضب خود را ازو باز خواهد داشت و او را مشمول رحمت و غفران خود قرار خواهد داد.
نحوه عبور انسانها از پل صراط ارتباط کاملی باعقاید و اعمال و نحوه زندگی آنها در دنیا خواهد داشت. بطوریکه بعضی از اعمال حسنه مثل تکریم والدین و صله ارحام و امانتداری سبب عبور سریع و آسان انسانها از آن خواهد شد و برعکس بعضی گناهان مثل ظلم به دیگران سبب عبور توأم با مشقت ها و خطرات و همراه با مکث طولانی از آن خواهد شد و یا عامل سقوط از روی صراط در جهنم.
در این عبارت از خطبه شریف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ اعلام فرموده است که اصلاح اخلاق و رفتارها در این ماه سبب عبور از صراط خواهد شد، در روزی که قدمها در آن خواهد لغزید و منتهی به سقوط از روی آن خواهد شد و یا عبور توأم با مشقت ها و خطرات.
و اگر کسی در این ماه و جهت رعایت حرمت آن وظایف و تکالیف خدمتکاران خود را سبک کند ئ به آنها تخفیف بدهد، خدای سبحان در حسابرسی اعمال او در روز قیامت آسان خواهد گرفت و به او تخفیف خواهد داد و از بعضی گناهان او صرف نظر خواهد کرد. و اگر کسی شرّ و مزاحمت خود را از دیگران باز دارد، یعنی انسانها از شرّ او ایمن باشند، خدای غفور رحیم در روز قیامت غضب خود را از او باز خواهد داشت و او را مشمول رحمت و غفران خود قرار خواهد داد.
الیاس کلانتری
پاورقی ها :
- نهج البلاغه، بخش حکمتها، شماره ـ۷
- نهج البلاغه، خطبه ۸۳، مشهور به خطبه غرّا، «الحمدلله الذی علا بحوله و دنا بطوله …»
- ترجمه نهج البلاغه محمدتقی جعفری، ص ۲۰۹