کلام ایام تاریخی – ۶۱۴، مهمانی ملکوتی و دائمی خدای سبحان

بخش نهم *
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم *
در انتهای بخش قبلی در این سلسله مقالات مربوط به ماه رمضان و شب قدر متعهد شدیم که جهت کاربردی فضائل و برکات «ماه رمضان» و «شب قدر» را در این مقاله مورد بحث قرار دهیم. در این زمینه عرض می کنیم:
از فضائل و برکات ماه رمضان و شب قدر دو نوع بهره مندی و استفاده امکان پذیر است و برای رسیدن به آسایش و زندگی مطلوب حقیقی، ضرورت دارد. یکی از آن دو سود و بهره ای است که به طور استقلالی و بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با نظام زندگی و سریعاً به انسان عطا می شود و به صورت نوعی دارایی برای او در می آید مثل این که در یک جامعه مقرر شود که برای افرادی که فلان کار مفید را برای مردم انجام دهند یا در فلان فعالیت علمی یا اخلاقی یا ورزشی و امثال آن ها صاحب رتبه معینی بشوند یک یا چند سکه طلا و یا فلان مقدار پول یا یک وسیله نقلیه یا یک واحد مسکونی به عنوان جایزه پرداخت خواهد شد.
دومی: نوعی جایزه و پاداش است که منافع و فواید آن استمرار خواهد داشت و به جهات مختلفی از زندگی انسان ارتباط خواهد یافت. مثل دریافت حق ورود به مرحله خاصی از فعالیت های اجتماعی و کسب رتبه برتر تحصیلی و حق ورود به مرحله ای از فعالیت های فرهنگی در بعضی دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقی و امثال آن ها.
جوایز و پاداش هایی که در جوامع مختلف برای فعالیت های علمی و اخلاقی و ورزشی و امثال آن ها اختصاص می یابد از جهات دیگر هم به انواع مختلفی تقسیم می شوند. مثل این که به صاحبان فلان فعالیت جایزه معین مادی مثل چند سکه طلا و فلان مقدار پول تعلق می گیرد،اما به فلان نوع دیگر از فعالیت ها جایزه نوع دیگری مثل حق مسافرت در کشورهای معینی و تحقیقات و مطالعات و استفاده از امکانات علمی و مالی بعضی مؤسسات فرهنگی و تحقیقاتی و امثال آن ها.
حال با این مقدمه به بحثی درباره فضائل ماه رمضان و شب قدر و جوایز خدای غنی کریم برای اهل عبادت در آن ها می پردازیم و همچنین درباره محدوده زمانی و مکانی بهره مندی از جوایز و پاداش های خدای سبحان.
خدای سبحان صاحب فضل عظیم و دارایی بی پایان است و عطاهای او به بندگانش هر قدر هم زیاد باشد، سبب نقصانی در دارایی بی پایان او نمی شود. در این زمینه قبلاً تذکراتی داشتیم و بعضی از آیات قرآن مورد استناد و استشهاد قرار گرفت.
امیر المؤمنین علی -علیه السلام- در یکی از خطبه های خود می فرماید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَفِرُهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ وَ لَا يُكْدِيهِ الْإِعْطَاءُ وَ الْجُودُ، إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ وَ كُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلَاهُ»(۱) یعنی: حمد خدای را است که ممنوع ساختن [مخلوقات از احسان خود] و جمود (بی عنایتی) بر مخلوقات چیزی بر او نمی افزاید. و بخشش و احسان بر مخلوقات، او را دچار فقر نمی سازد؛ زیرا هر بخشنده ای جز او نقصان می پذیرد، و هر منع کننده ای جز او مورد توبیخ است.(۲)
و در ادامه خطبه شریف خود می فرماید:
«وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ الْجِبَالِ وَ ضحکت عَنْهُ أَصْدَافُ الْبِحَارِ مِنْ فِلِزِّ اللجین وَ العقیان وَ نُثَارَةِ الدُّرِّ وَ حصید الْمَرْجانُ ، مَا أَثَّرَ ذلک فی جُودِهِ»(۳) یعنی: و اگر خداوند سبحان هر آنچه را که معادن کوه ها برون می دهند (محتویات با ارزش معادن) و آنچه را که صدف های دریاها، مانند خنده دهان باز نموده (از خود بیرون می آورند) و از فلزّ سیم و زر (از معادن و کوه ها) و در منثور و دانه های مرجان از صدف های دریاها ببخشد، در جود و بخشایش او تأثیری نمی گذارد(۴)
از توجه به این کلام شریف و امثال آن روشن می شود که عدم عطاء آنچه را انسان ها از پروردگارشان می خواهند و درخواست می کنند، علت خاصی دارد و از ناحیه کمبود ها و محدودیت های از نوع عرفی بین انسان ها نیست. و به طور کلی محرومیت ها و محدودیت ها در رسیدن به خواسته ها از ناحیه خود انسان ها و اعمال آن هاست و این مشکل برطرف شونده است.
و ما در این زمینه در بعضی از مقالات و عمدتاً در مقالات مربوط به ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان به طور مکرر بیاناتی داشتیم، همچنین در پاسخ بعضی از سؤالات و در بخش پرسش ها و پاسخ ها و امید داریم در فرصتی مناسب و بلکه در ادامه این مقالات متذکر نکاتی در همین زمینه شویم.
اما وقتی می شنویم که تلاوت یک آیه از قرآن مجید در ماه رمضان معادل تلاوت تمام آیات کتاب خدا اجر و پاداش خواهد داشت، خیلی طبیعی است که از این کلام شگفت زده شویم و تعجب کنیم! اما این مطلب در کلام شریف رسول خدا -صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- قرار دارد و قطعه ای از کلام مبارک آن حضرت هست و شبیه آنچه خدای سبحان درباره ارزش و قیمت و آثار شب قدر اعلام نموده است، آنجا که فرمود:
«لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (القدر / آیه۳)
اما عموم انسان ها جز عده قلیلی از آن ها که تحت تأثیر کامل و عمیق آموزش های قرآنی قرار گرفته اند، اعتناء زیاد و کاملی نسبت به این وعده و امثال آن ندارند در حالی که عقیده کامل نسبت به آن دارند و سبب تشویق دیگران هم نسبت به آن می شوند.
اما اگر وعده صدق دیگری به اهل ایمان داده می شد که مثلاً تلاوت یک آیه از قرآن مجید در ماه رمضان جایزه ای معادل ده ها و صدها میلیون تومان خواهد داشت، -به پول رایج در کشور ما معادل آن در کشورهای دیگر- در آن صورت جمع کثیری از انسان ها تمام دقایق اوقات شب ها و روزهای خود را – جز در حد لزوم برای بعضی اعمال اضطراری- به تلاوت آیات قرآن و تعداد بیشتری از آن ها صرف می نمودند. و در آن صورت به حداقل خواب و غذا خوردن و استراحت و تکلم و امثال آن ها اکتفاء می کردند.
حال این سؤال مطرح می شود که علت این اهمال و سستی در اثر قریب به اتفاق انسان ها چیست؟ آیا در حق و صدق بودن وعده خدای سبحان تردید دارند -العیاذ بالله- یعنی پناه بر الله از این عقیده – و این عقیده سخیف طبعاً در هیچ یک از اهل ایمان وجود ندارد حتی در صاحبان ایمان در مراحل پایین تر.
آیا این عقیده در آن ها وجود دارد که خدای سبحان از عمل به وعده خود گاهی ناتوان می شود، باز پناه می بریم به الله از این عقیده ابلهانه و سخیف و می گوییم «نستجیر با الله» و چنین عقیده ای هم حتی در عامه مردم و صاحبان ایمان ضعیف هم غالباً وجود ندارد. آیا انسان ها یا بعضی از آن ها تصور می کنند که خداوند بعضی از وعده های خود به بندگانش را فراموش می کند؟! باز هم پناه می بریم به خدای سبحان از این عقیده جاهلانه و ابلهانه دیگر.
پس علت عدم توجه جدی دیگر انسان ها به وعده های خداوند چیست؟ و چرا حتی کسانی که عقیده کامل به صحت و صدق آن وعده ها دارند، نسبت به آن ها در این حد بی تفاوت و در حال اهمال هستند؟ حتی کسانی که با کلام و سخن و نوشته های خود موضوع را به دیگران تذکر می دهند. مثل خود نویسنده این مقالات.
بارها در کلاس های درس متذکر این موضوع به جوانان شده ایم که چرا درباره وعده های خداوند که همه آن ها وعده حق و وعده صدق هستند این قدر بی اعتناء و کم توجه هستیم؟ اینکه اشاره ای به جوانان شد جهت آن است که صداقت و اخلاص در آن ها بیشتر است و روح آن ها کمتر آلوده شده است.
بار ها در تدریس ها و خطابه ها گفته ایم که خدای سبحان در کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید می فرماید:
«مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (البقره/ آیه۲۶۱) یعنی: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، مثل دانه ای است که هفت سنبل برویاند به طوری که در هر سنبل صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد چند برابر می افزاید و خداوند وسعت بخش و علیم است.
خدای سبحان در این آیه کریمه کار اهل انفاق را به کاشتن دانه ای تشبیه فرموده است که هفت سنبل از آن روییده و یک از سنبل ها هم دارای یک صد دانه است و اعلام فرموده است که او به هر کسی که مشیتش تعلق بگیرد، چند برابر اضافه می کند.
این مطلب معنی کلام خداوند مبین یکی از افعال خداوند است. و تصریحی در آن به کار رفته است که مال انفاق شده چندین برابر حتی گاهی چند صد برابر ازدیاد پیدا می کند. طبعاً کسی که این آیه را در قرآن مجید می خواند و به دیگران هم یاد می دهد نسبت به صحت و حق و صدق بودن وعده خداوند عقیده دارد و ان را به دیگران هم آموزش می دهد. اما آیا چه تعداد از انسان های اهل ایمان به مداول این آیه عمل می کنند؟ آیا فرضاً خود من نویسنده مقاله وقتی حقوق ماهانه خودم را دریافت می کنم، نصف آن را یا ثلث آن را به افراد نیازمند، بالخصوص آن هایی که درآمد قابل توجهی ندارند، حتی بیکار هستند می پردازم؟ حتی باید ببینیم اشکال کار کجاست؟ ما انسان ها چرا گاهی و یا در بیشتر زمان ها به آن چه علم و عقیده داریم عمل نمی کنیم؟ یعنی در مورد این مثال و این موضوع لازم است تدبر کنیم که چرا به این عقیده که انفاق مال در راه خدا، سبب ازدیاد و چند برابر شدن آن می شود و این ازدیاد گاهی ده برابر است به طوری که خدای سبحان فرمود:
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»( الانعام/ آیه ۱۶۰) یعنی: هر کس حسنه ای بیاورد، برای او خواهد بود پاداش ده برابر.
و گاهی هم پاداش او ده ها و صدها برابر خواهد بود، به طوری که در آیه کریمه مورد بحث اخیر یعنی آیه ۲۶۱ سوره بقره به آن اشاره شده است.
اما در سیره معلمان آسمانی و شخصیت های قدسی (علیهم السلام) توجه به کلام خدای سبحان و دستورات او و آموزش های او صورت دیگری دارد و میزان توجه آن ها و همچنین نوع توجه آن ها به حقایق موجود در عالم از جمله به کلام خدا صورت دیگری دارد.
امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- از این آیه کریمه و امثال آن استفاده کاربردی نوع دیگری دارد، او علاوه بر عمل به طور کامل و توجه به صورت خالص به این آیات، نوعی توصیه و سفارش کاربردی برای دیگران و رفع مشکلات آن ها هم دارد.
به طوری که در کلامی در این زمینه فرمود: «إِذَا أَمْلَقْتُمْ، فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»(۵) یعنی: وقتی فقیر شدید با خداوند تجارت کنید از طریق صدقه دادن.
در این کلام شریف راهی برای رفع فقر و مشکلات مالی انسان ها نشان داده شده و آن، تجارت با خداوند است که سود سرشار آن قطعی و یقینی است.
می شود این استفاده را هم از آن برد و آن این که امام علیه السلام مثل پیامبر خدا -صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- هم معلم مؤمنان خالص و اهل ایمان کامل بود و هم معلم عامه مردم. توضیح این که اهل اخلاص به عنوان انجام وظیفه اخلاقی اموال خود را به نیازمندان عطاء می کنند، اما همه افراد جامعه دینی که اهل اخلاص نیستند و آن توان روحی را ندارند، لذا آن ها هم می توانند با راهنمایی معلمان آسمانی جهت رفع فقر و بدست آوردن سود مالی اقدام به آن عمل باشکوه یعنی انفاق مال به نیازمندان کنند، یعنی حتی اگر به قصد دریافت سود مالی از پروردگارشان هم اقدام به انفاق نمایند، عمل و رفتار آن ها قابل تحسین می باشد.
موضوع مورد بحث دیگر این که آموزش پذیری و اثر پذیری انسان ها از «آموزش های وحیانی» در شرایط و زمان ها و مکان های مختلف در مراتب مختلفی تحقق می یابد. لذا سخن خدا و آموزش های او در پیامبران و دیگر معلمان آسمانی در مرتبه ای بسیار متعالی تحقق می یابد و در سایر انسان ها هم متناسب با میزان ایمان آن ها و نوع آن ایمان جریان می یابد یعنی در مقابل یا کنار اهل اخلاص که اثر پذیری روح شریف آن ها بسیار شدید است، گروه های دیگری از انسان ها هم قرار دارند که اثر پذیری آن ها از آموزش های وحیانی اندک است در آن ها از طریقی -که بعداً ذکر خواهد شد- تقویت شود.
ما به طور مکرر در مقالات قبلی درباره «ایمان» و فرق آن با «عقیده» و باور وارد بحثی هر چند فشرده و کوتاه شده ایم و عرض کرده ایم که «ایمان» چیزی غیر از عقیده است و بلکه عقیده مرتبه ای از ایمان و یا مقدمه آن یا راه ورود به فضای آن است و یا حداقل پله ای از نردبانی به نام ایمان است و غالباً استناد کرده ایم به کلامی که از حضرت امیرالؤمنین علی -علیه السلام- که در کتاب شریف نهج البلاغه ذکر شده است. این کلام شریف از وجود مبارک رسول خدا -صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- هم در بعضی منابع حدیثی آمده، اگر چه جهت اعتبار آن کتاب شریف -یعنی نهج البلاغه- ما آن را از همان منبع معتبر ذکر می کنیم و می شود گفت امام امیرالمؤمنین علی -علیه السلام- آن را از وجود مبارک پیامبر خاتم -صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ- نقل فرموده است.
آن کلام شریف به صورت ذیل نقل شده است.
«الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ»(۶) یعنی: ایمان معرفت [و شناخت] قلبی و اظهار آن به زبان و عمل به امضاء است.
پس ایمان آن عقیده ای است که در روح انسان نفوذ کرده در حدی که آرامش قلبی در انسان به وجود آورده و در اعمال انسان جریان پیدا کرده.
ایمان دارای انواعی و همچنین مراتبی است و التزام مؤمنان به احکام و فرمان ها و آموزش های پروردگارش هم متناسب با آن مراتب و آن انواع است.
در وجود انسان به طور مستمر اثراتی از ملائکه مرشد یعنی راهنما و هادی جریان می یابد و اثراتی هم از اغواها و القاء آت شیاطین مضل و گمراه کننده و انسان نیاز دارد از فرصت های خاص در زمان ها و مکان های متعالی بهره برداری کند و ایمان خود را تقویت کند و خود را در مراتب برتر از عبودیت قرار دهد و از دسترس شیاطین گمراه کننده دور کند و ماه رمضان و ایام خاص آن بهترین فرصت برای رسیدن به این مقصد است.
اهل ایمان اگر به محض پایان یافتن این ماه مبارک و ماه خدای سبحان و عید فطر، با رمضان و اعمال خاص آن بالخصوص با تلاوت زیاد قرآن وداع کند، آن چه را بدست آورده، از دست خواهد داد.
یک علت قرار دادن شب قدر یعنی شبی بهتر از هزار ماه و نزول قرآن در آن می تواند همین حکمت باشد و همچنین قرار دادن پاداش تلاوت یک آیه از قرآن به اندازه تمامی آیات قرآن.
ایمان ضعیف انسان که در لسان روایات به آن «ایمان مستودع» گفته شده در مقابل «ایمان مستقر» در مقابل اغواهای شیاطین و فعالیت های تخریبی آن ها قدرت استقامت نخواهد داشت. و تقویت شدید آن احتیاج به دریافت کمک از ملائکه نازل شونده در شب قدر و یا به طور کلی ملائکه دارد و احتیاج به حمایت و یاری معلمان آسمانی؛ و بحث ما در این زمینه، به صورت بررسی سیره شریف آن ها ادامه خواهد یافت، ان شاء الله تعالی.
الیاس کلانتری
پاورقی:
۱- نهج البلاغه، خطبه ۹۱ مشهور به اشباح
۲- نهج البلاغه، ترجمه محمد تقی جعفری، ص۳۴۱
۳- همان
۴- همان
۵- نهج البلاغه، بخش حکمت ها، شماره ۵-۲۵۸
۶- نهج البلاغه، بخش حکمت ها، شماره -۲۲۷