کلام ایام تاریخی – ۶۱۶، آموزشهای دین خدا در سیره شریف معلمان آسمانی

آموزشهای دین خدا در سیره شریف رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)
در مقاله شماره – ۵۹۹ متذکر شدیم که ما چند ماه نتوانستیم نوشتن مقالات مربوط به ایام تاریخی مربوط به سیره شریف «معلمان آسمانی» را مطابق روش متداول قبلی ادامه دهیم و نوشتن این نوع مقالات مدتی متوقف شد. در آن مقاله متعهد شدیم که مقالات مورد نظر را مثل سابق ادامه دهیم و عنوان کلی ذیل را برای آن مقالات در نظر گرفتیم:
«آموزشهای دین خدا در سیر شریف معلمان آسمانی»
در این نوشتار آن مقالات را از ماه رجب و رویدادهای واقع شده در آن شروع می کنیم و امیدواریم که مطابق روش معمول قبلی نوشتن آنها ادامه یابد. و سعی می کنیم که بیشتر موضوعاتی را مورد توجه قرار دهیم که یا قبلاً چیزی درباره آنها نوشته نشده بود و یا به اشاره کوتاهی درباره آنها اکتفاء شده بود و نیازی به بحث تفصیلی درباره آنها احساس می شد. الا اینکه برای رعایت نظم جدیدی در مقالات بعضی از اجزای آن مقالات قبلی را هم در این نوشتار نقل کنیم. همچنین در هر مقاله کلام جدیدی از آن شخصیت های قدسی مورذ شرح و بررسی و تفسیر قرار خواهد گرفت. ان شاءالله تعالی.
در رأس رویدادهای عظیم تاریخی ماه مبارک رجب جریان بعثت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – به مقام نبوت و رسالت قرار دارد. رویداد عظیم دیگر این ماه ولادت امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بود و ما مطالب لازم مربوط به این دو رویداد مبارک را از این مقاله شروع می کنیم:
قابل تذکر است که در قرآن مجید داستان زندگی پیامبران خدا – علیهم السلام – از حلقه نبوت و رسالت شروع شده است و در موارد اندکی به موضوع ولادت یا دوران کودکی آنها اشاره ای شده مثل جریان ولادت حضرت موسی و حضرت عیسی – علیهما السلام – و همچنین دوران کودکی وجود مبارک رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – مورد اشاره قرار گرفته است.
در جریان بعثت پیامبر خاتم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – درهائی از رحمت و برکات خدای سبحان به طرف عالم انسانی باز شد و نزول کتاب آسمانی و آموزشهای وحیانی شروع شد. این رویداد به جهت آثار و فواید و برکات بی پایان آن، عظیم ترین رویداد در تاریخ زندگی انسانهاست. در آن رویداد نهری عظیم از رحمت و برکات و علوم و آموزشها به فضای زندگی انسانها جریان یافته که بطور دائم استمرار خواهد داشت و آثار و فواید آن فوق حد محاسبه و ارزیابی کامل خواهد بود. مناسب تر از هر بحث دیگری در این نوشتار ذکر بعضی از توصیفات خدای سبحان در کتاب آسمانی درباره شخصت آن حضرت و اخلاق و رفتارهای او می باشد.
خدای سبحان در کتاب آسمانی درباره بعثت آن حضرت می فرماید:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ – وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الجمعة/۲-۳) یعنی : اوست آنکه در بین تعلیم نیافته ها رسولی از بین خودشان مبعوث فرمود که آیات او را بر آنها تلاوت می کند و آنها را رشد روحی می دهد[یا پاکیزه شان می گرداند] و به آنها کتاب و حکمت یاد می دهد و آنان قبلاً در ضلالت[وگمراهی] آشکاری بودند. و دیگرانی از آنها که هنوز به آنها نه پیوسته اند و ، الله صاحب فضل عظیمی است.
در این دو آیه کریمه(الجمعة/۲-۳) اصول برنامه رسالت رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – معرفی شده و آن چند اصل عبارتند از:
۱ – تلاوت آیات قرآن و یاد دادن آنها به مردم
۲ – تزکیه انسانها
۳ – آموزش کتاب
۴ – آموزش حکمت
تلاوت آیات قرآن و یاد دادن الفاظ آنها به مردم عبارت است از همان «تنزیل قرآن» که قبلاً متذکر آن شدیم.تزکیه انسانها یعنی رشد دادن و پاک کردن اخلاق آنها.
آموزش کتاب و حکمت یعنی آموزش دو نوع از معانی آیات قرآن. نوعی از آن برای عموم انسانها است و آن معانی ظاهری و لفظی و ابتدائی آیات است و نوع دیگر برای گروهی از انسانها است که قدرت دریافت «حکمت» را دارند و حکمت در این آیات نوعی از معانی عمیق و رفیع آیات قرآن است که فقط گروهی مستعد، قدرت فهم و درک آنها را دارند . بطوریکه خدای سبحان در کلام خود فرمود:
«يؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يشَاءُ وَمَنْ يؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِي خَيرًا كَثِيرًا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» (البقرة/۲۶۹) یعنی : او حکمت را عطا می کند[می بخشد] به هر کسی مطابق مشیت خودش و به هرکس حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده، و متذکر آن نمی شوند جز صاحبان عقل سالم و خالص.
علامه طباطبائی در تفسیر آیه کریمه فوق از سوره جمعه آورده است :
«تعلیم کتاب بیان الفاظ آیات و تفسیر معانی مشکل آن است و مقابل آن تعلیم حکمت قرار دارد که عبارت است از معارف حقیقی است که قرآن متضمن آن است » یعنی معارفی که قرآن آن را در درون خود دارد.پس لازمه یاد گرفتن معانی ظاهری و اولیه قرآن و هم معارف حقیقی عمیق آن که به آنها حکمت گفته شده و هم هر نوع دیگری از معانی و معارف آن و هم تأثیر پذیری از تأویل آن مستلزم برقراری اصل و تنزیل آن در جوامع انسانی است. چه در زمان حیات دنیوی رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و چه در زمانهای بعدی و همه زمانها.(۱)
در آیه کریمه دیگری درباره نوع فعالیت ها و وظایف آن حضرت می فرماید:
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الاعراف/۱۵۷) یعنی: کسانیکه پیروی می کنند از رسول، نبی، امّی که او را در تورات و انجیل در نزد خودشان نوشته می یابند، همان [ پیامبری ] که آنان را به کارهای پسندیده امر می کند و از کارهای ناپسند نهی می کند و برای آنها طیبات را حلال و خبائث را حرام قرار می دهد و بندها و غل هائی را که بر آنها بود باز می کند، پس کسانیکه به او ایمان آوردند و او را تکریم و تعظیم و یاری کردند و نوری را که با او نازل شده پیروی کردند، آنان همان رستگاران خواهند بود.
در این آیه کریمه در بین اوصاف شریف رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – و رفتارها و انواع فعالیتهای آن بزرگوار، اشاره ای شده است به اینکه او سنگینی آداب و رسوم و قوانین و مقرراتی را که از ناحیه ادیان دیگر بر انسانها تحمیل شده بود و غُلّ های معنوی که بر افکار و عقاید مردم از ناحیه آنها بسته شده بود برمی داشت و آنها را از تحمل آن سنگینی ها و فشارهای آن اغلال آزاد می نمود. توضیح بیشتر اینکه: مشرکان در تمام عالم از ناحیه جهل و سائر عوامل حاکم بر افکار آنها بالخصوص رؤسا و بزرگانشان، بطور دائم مبتلا به انواع مشقت ها و سختی ها و آداب و رسوم سنگینی بوده اند. همچنین پیروان ادیان آسمانی هم بعد از رحلت پیامبران صاحب شریعت و از ناحیه علمای خود مبتلا به سختی ها و مشقت ها می شدند و گاهی مؤظف و مجبور به اجرای احکامی می شدند که در « اصل شریعت » نازل شده از طرف پروردگار عالمیان وجود نداشته بلکه نظریات شخصی علمای ادیان بوده و یا احکام شرعی آمیخته به نظریات و جهل ها و هواهای نفسانی آنها بود. لذا یکی از وظایف پیامبران بالخصوص پیامبران صاحب شریعت اصلاح عقاید آمیخته به جهل مردم و پاکسازی آنها از جعلیات بعضی از علمای دینی بود. پاکسازی عقاید و اعمال دینی آمیخته به نظریات و هواهای نفسانی رؤسای جوامع و علمای ادیان و از بین بردن مشقت ها و سختی ها که ریشه در جهل انسانها و علمای غیرحقیقی ادیان و سران مشرکان داشت در سیره شریف پیامبر خاتم – صلی الله علیه و اله وسلم – در مرتبه ای متعالی و سطحی بسیار گسترده تحقق یافته است! ودر آیه کریمه فوق الذکر هم به آن اشاره ای شده است.
تذکر این موضوع هم لازم است که وقتی در یک جامعه و یک قریه (به معنی قرآنی آن) و یا پیروان یک شریعت، فساد عقیدتی و اخلاقی شیوع پیدا می کرد و یا یک صورت تقلبی و کاذبی از یک شریعت آسمانی جای صورت حقیقی آن را در بین عده زیادی از مردم و بین پیروان یک شریعت می گرفت و بطورکلی احکام و رفتارهای غیر دینی، تحت عنوان احکام و رفتارهای دینی شیوع پیدا می کرد، خدای سبحان به منظور بازدارندگی از شیوع بیشتر فساد، محرومیت هائی برای آن ملت و اهل آن منطقه مقدر می فرمود و این نوع تقدیر در بین اقوام و ملل مختلف بعنوان یک «سنت الله» استمرار دارد و نوعی از آن محرومیت ها و ممنوعیت ها بصورت تحریم طیبات حلال بود، اعم از تحریم به معنی عرفی شرعی و یا تحریم تکوینی و فرستادن بلاها و قطع یا کم کردن بعضی از نعمت ها از طرف خدا.
در قرآن مجید آمده است:
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا – وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» (النساء/ ۱۶۰ – ۱۶۱) یعنی: پس بجهت ظلمی که از یهودیان انجام گرفت ما حرام کردیم بر آنها طیباتی را که برای آنها حلال شده بود و بسبب اینکه مردم را بصورت کثیر [ و پی در پی] از راه خدا باز مي داشتند – و به سبب اینکه ربا می گرفتند، با آنکه از آن [ عمل ] نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل [ و به ناحق] و آماده کرده ایم برای کافران از آنها عذابی دردناک.
و باز در این زمینه در قرآن مجید و بصورت نقل کلامی از حضرت عیسی – علیه السلام – آمده است: « وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ…
وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ » (آل عمران / ۴۹ – ۵۰) یعنی: او [ حضرت عیسی ] را رسولی بسوی بنی اسرائیل می فرستد و او [حضرت عیسی ] به آنها می گوید: من حقیقتاَ از طرف پروردگارتان آیین [معجزه ای ] برای شما آورده ام ….. [ و می گوید:] من تصدیق کننده تورات هستم که قبل از من نازل شده و [ اینکه آمده ام ] تا حلال کنم بخشی از آنچه را بر شما حرام شده است.
قابل تذکر است که حلال کردن آنچه بر مردم بجهت حکمتی حرام شده بود، در سیره شریف رسول اکرم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – در سطح وسیعتری تحقق یافت بطوریکه هم شامل یهود و نصاری و هم ملل دیگر می شد! و به یک معنی و بصورتی دیگر و بالخصوص در جهت از بین بردن مشقت ها و برداشتن بندها و غُل ها از افکار مردم و کمک به آزاد اندیشی آنها، جنبه جهانی و صورت داتمی پیدا کرد. یعنی آن وجود مبارک شریعتی را برای عموم انسانها آورده و به جریان انداخته است که بطور دائم برای آنها حامل برکاتی است و بندها و غُل ها را از گردن انسانها و افکار و عقاید آنها باز می کند. همچنانکه در آیه کریمه مذکور در این نوشتار از سوره اعراف فرمود:
«وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ»
باز کردن درهای برکات و نعمت ها به روی انسانها
باز کردن آنچه به روی مردم بسته شده بود، جهت دیگری هم در سیره شریف پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله وسلم – دارد و بلکه این احتمال در کلام شریف امام – علیه السلام – قوی تر است و يا به بیان دیگر به همان مطلب مذکور قبلی ارتباط دارد و یا می توان آن را جهت خاصی از مطلب قبلی محسوب کرد و آن اینکه:
خدای سبحان خالق همه موجودات عالم است و رزق همه مخلوقات خود را هم بعهده گرفته است و هدایت مخلوقات به مقاصد آنها و بالخصوص هدایت انسان بسوی مقصد نهائی آفرینش هم رزقی است معین شده از طرف پروردگار عالمیان به انسانها و بلکه رزق اصلی آنها می باشد. خدای سبحان جهت برقراری حیات مخلوقات و استمرار آن و رسیدن آنها به مقاصد حیات، نعمت هائی را برای آنها و بالخصوص انسان عطا می کند. آن نعمت ها اشیاء موردنیاز مخلوقات جهت ادامه زندگی و در انسان علاوه بر ادامه و استمرار زندگی دنيوي، جهت رسیدن به مقصد اصلی حیات است يعني حيات حقيقي در آخرت و نعمت های خدای سبحان به انسانها مثل آب و غذا و گیاهان و مواد داروئی و لوازم ساختن لباس و مسكن و تمایلات قلبی نسبت به بعضی اشیاء مثل تمایل به غذا و آب و ازدواج و انس با انسانها و دفاع از خود و دیگران در اصل به منظور برقراری یک نظام برتر و مطلوب زندگی و رفاه و آسایش و تمایل به معنویات و کمالات اخلاقی و صعود از عالم دنیا و ورود به فضای حیات حقیقی، به انسانها عطا می شود.
اما گاهی انسانها از نعمت های پروردگارشان و رزق او در جهت نادرست و مخرب حیات خود و دیگران بهره برداری می کنند! یعنی نعمت های خدا را به نقمت ها و بلاها تبدیل می کنند.
وقتی جریان زندگی انسان ها در یک قریه و یک منطقه به این صورت در می آید و آموزشهای پیامبران خدا هم مؤثر واقع نمی شودو مانع شیوع و انتشار فسادها نمی گردد، خدای علیم حکیم نعمت های خود را محدودتر و کمتر می کند و ممنوعیت ها و محدودیت هائی، هم از نوع تکوینی و هم از نوع تشریعی برای مردم آن قریه ها برقرار می کند و این نوع محدودیت و محرومیت جهت جلوگیری از اشاعه بیشتر فساد و برای بازدارندگی می باشد.
یکی از وظایف اصلی وجود مبارک پیامبر خاتم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – اصلاح انحرافاتی بود که در پیروان شریعت های سابق و در رفتارها و عقاید آنها به وجود آمده بود! و زمانی که آن انحرافات و فساد های عقیدتی برطرف می شود، طبیعی بود که عوامل و اسباب نقمت ها و محرومیت ها و ممنوعیت ها هم برطرف شود و درهای برکات به روی انسانها باز شود، درهائی که در اثر شیوع انحرافات و افکار و اعمال فاسد گروهی از انسانها در جوامع مختلف بسته شده بود.
با ظهور پیامبر خاتم و بعثت او به مقام رسالت و نبوت و شروع نزول قرآن مجید، آخرین کتاب آسمانی، درهائی به روی انسانها باز شد و غُل هائی از گردن و افکار انسانها برداشته شد و با تحقق تدریجی معارف دین توحیدی و تجلی حقایق آن در رفتارهای باشکوه و اخلاق عظیم آن وجود مبارک و انتشار جاذبه های آن جریان باز شدن درهای برکات استمرار یافت.
فعالیتهای علمی و اخلاقی وجود مبارک پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – و آموزش معارف دین توحیدی از ناحیه آن وجود قدسی، جریان فضائل علمی و اخلاقی پیامبران قبلی را هم – علیهم السلام – مجدداَ برقرار کرد، جریانی که قبلاَ در اثر عواملی متوقف شده بود.
امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – که خود شاهد آن تحولات عظیم و جریان آن برکات گسترده بود، با بصیرتی از نوع مخصوص مقام عصمت و امامت آن حوادث را مورد توجه قرار داده و برای مردم زمان خود و برای آینده گان آنها را وصف کرده است و در خطبه ها و کلام های متعددی که از آن بزرگوار به یادگار مانده بیانات نورانی متعددی مشاهده می شود! و در این نوشتار به مواردی از آن بیانات نورانی با شرح و توضیحی فشرده می پردازیم:
۱: امام ـ علیه السلام ـ در یکی از خطبه های خود در این زمینه می فرماید: «إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ » یعنی: تا اینکه خدای سبحان محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رسول خود را برای انجام وعده خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث فرمود، درحالیکه از پیامبران قبلی درباره او پیمان گرفته بود [ که ظهورش را به مردم بشارت دهند] و در حالیکه علاماتش مشهور و میلادش شریف و کریمانه بود.
امام ـ علیه السلام ـ در ادامه کلام خود می فرماید:
«وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ، فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ» یعنی: اهل زمین در آن زمان مللی پراکنده و با تمایلات متشتت بودند. گروهی از آنان خدا را به مخلوقاتش تشبیه می کردند، گروهی دیگر در اسماء او الحاد می ورزیدند و گروهی اسماء و صفات مقدس او را به دیگران [از مخلوقات او ] نسبت می دادند، پس خدای سبحان آنان را بوسیله رسول خود، از ضلالت نجات و از سقوط در چاههای جهالت رها ساخت.
امام ـ علیه السلام ـ در کلام شریف خود به تشتت فکری و اختلافات اقوام و گرفتاری آنها در چاههای شرک، اشاره ای فرموده و اینکه علت اصلی آن گرفتاریها و مشقت ها و درد و رنج های ملل دنیا، قطع شدن جریان آموزشهای توحیدی و شیوع بت پرستی در اشکال مختلف آن بوده است. شیوع بت پرستی و ظلمت های ناشی از آن سبب تسلط عده ای تبهکار جبّار بر مردم و برقراری حکومت شیطان بر آنها شده بود. بطوریکه عموم مردم دنیا تحت سلطه شیطانی حکومت ها و زمامداران جبار به برده هائی فاقد اختیار درآمده بودند و در فضای یک زندگی پر از درد و رنج و فقر و ناامیدی به سر می بردند.
تا اینکه با ظهور وجود مبارک پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نزول آخرین کتاب آسمانی نور معارف توحیدی بر فضای عالم تابید و در نتیجه ظلمت ها از هم پاشید و آموزشهای آسمانی مثل نهر عظیم زلالی در فضای زندگی انسانها جریان یافت. اگر کسانی بگویند که چرا با وجود آن تحول عظیم و گسترده و انتشار نور توحیدی باز هم در مناطق مختلف روی زمین حکومت های جباران و بعضی از انواع بت پرستی و مجموعاً گرفتاریها و درد و رنج ها ادامه یافت و اکنون هم ادامه دارد؟
در پاسخ این شبهه و امثال آن عرض می کنیم: با ظهور پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و نزول آخرین کتاب آسمانی و آموزش معارف آن به انسانها وعده های خدای سبحان به انسانها بصورتی آشکار در سطح جهان تحقق یافته و راه و روش آشکاری در فضای زندگی انسانها بسوی مقاصد اصلی و حقیقی آنها ساخته شده و آماده گردید، و کنار آن شاهراه هموار چراغها و علائمی نصب شده که هرگز آن چراغها خاموش نخواهد شد و آن علائم از بین نخواهد رفت! اما رفتن انسانها بسوی آن شاهراه و آن صراط مستقیم اجباری نیست و به تمایلات و خواسته ها و اراده انسانها ارتباط خواهد داشت.
بعنوان مثال: جاده ای را درنظر می گیریم که با هزینه زیادی و فعالیتهای گروهی عظیم و به کار بردن مصالح سالم و اصول مهندسی پیشرفته ساخته شده و علائم راهنمائی دقیقی درتمام آن جاده نصب شده و در تمام آن جاده چراغهائی چه برای روشنائی در شبها و چه راهنمائی راننده ها در شب و روز و در وضعیت های مختلف مثل زمان بارندگی باران و برف نصب شده و آن چراغها دائماً روشن است. همچنین آن جاده جهت برقراری امنیت مسافران تحت نظارت و مدیریت یک سازمان فعال پلیسی قرار دارد و اگر یک وسیله نقلیه و افرادی از مسافران دچار مشکلی شدند، نیروهای امدادی سریعاً به کمک آنها می شتابند. علاوه بر اینها درکنار آن جاده و در فاصله های معینی استراحتگاههائی ساخته شده و امکانات موردنیاز مسافران در تمام ساعات شب و روز در آن استراحتگاهها فراهم می باشد و وسائل رفاهی امثال آنچه ذکر شد، دائماً در دسترس مسافران قرار می گیرد.
حال اگر کسانی با میل و اراده خود بجای استفاده از آن جاده و امکانات و وسائل رفاهی در آن، راههای دیگری را برای سفر انتخاب کنند و در راههای ناشناخته و ناامن حرکت کنند و یا بعد از شناختن آن جاده مورد مثال و ورود در آن، بخواهند از آن خارج شوند و به بیراهه ای بروند چه کار باید کرد؟
آیا بی اعتنائی عده ای از مردم به یک جاده امن و مجهز به لوازم سفر و ساخته شده با اصول علمی و مدیریت پیشرفته، نقصی برای آن جاده محسوب می شود؟ آیا می شود انسانها را به سفر در آن جاده مجبور ساخت؟ آیا انسانها در جوامع مختلف و در فضای زندگی خود به اصول علمی و اخلاقی شناخته شده پای بند هستند؟ آیا در طول تاریخ و بطور دائم انسانها به فراورده های تحقیقات علمی توجه داشته اند؟
در فضای زندگی انسانها مستمراً مشاهده می شود که عده زیادی از آنها به اصول بهداشت جسمی و روحی خود و دیگران کاملاً بی اعتناء هستند! و همچنین مشاهده می شود که باز عده زیادی از انسانها هیچ اعتنائی به اصول تعلیم و تربیت پیشرفته و محصولات علوم و تحقیقات دانشمندان ندارند و اصول اخلاقی در جوامع زیادی در هم ریخته و به آنها غالباً عمل نمی شود! اما آیا این وضعیت و مشاهده آن مجوز عقلی برای ترک اصول اخلاق انسانی و تعطیلی فعالیتهای علمی می باشد؟ یعنی آیا صحیح است که انسانها فعالیتهای علمی و تحقیق و مطالعه را برای کشف رازها در شناسائی اشیاء و فضای زندگی و مقصد آن ترک کنند و نواقص و مشکلات زندگی ناشی از انواع جهل ها را به علم و علما و دانشمندان نسبت دهند؟
جواب این نوع سؤالات و امثال آنها نزد کسانی که اندک تعقل و تفکری در زندگی خود دارند، روشن است و اینکه برای اصلاح زندگی انسانها لازم است فعالیتهای علمی و مبارزه با انواع جهل ها گسترش یابد و هزینه بیشتری برای آنها اختصاص یابد.
در اثر جهاد علمی و فعالیتهای گسترده پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و جاذبه رفتارهای شکوهمند و رأفت و محبت آن وجود مبارک قدسی نسبت به انسانها و مخلوقات خدای سبحان، جاده ای عریض و هموار با چراغهای روشن و علائم آشکار پدید آمد و عوامل نجات انسانها از سرگردانی و گمراهی و گرفتار شدن در بیراهه ها فراهم شد و آن وجود مبارک فضائل علمی و اخلاقی پیامبران قبلی را هم مجدداً به جریان انداخت چون همه آن علوم و فضائل مبدأ و منشأ واحدی داشت! یعنی: آموزشهای علمی و اخلاقی آن وجود مبارک مشتمل بر فضائل علمی و اخلاقی همه پیام آوران و سفیران خدای سبحان برای انسانها هم بود.
آن وجود مبارک مثل آفتابی از افق عالم انسانی طلوع کرد و با طلوع او ظلمتهای شرک و جهل و ظلم به انسانها مغلوب نور وجود او شد و سلطه شیطانی آنها شکسته شد و از هم پاشید. پیروی از سیره شریف قدسی آن حضرت و بهره برداری مناسب از نور مشعل هائی که او در مسیر زندگی انسانها روشن ساخته به عمر آثار باقی مانده از ظلمت ها و جهل ها پایان خواهد داد، بطوریکه خدای سبحان در کتاب آسمانی بعد از ذکر اوصاف مبارک آن وجود گرانبهای قدسی ـ در آیه کریمه مذکور در این نوشتارـ فرمود:
«فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الاعراف/۱۵۷) یعنی: پس کسانیکه به او ایمان آوردند و او را تکریم و تعظیم و یاری نمودند و نوری را که با او نازل شده پیروی کردند، آنان همان رستگاران خواهند بود.
و همچنین در آیه بعدی فرمود:
«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» یعنی: پس ایمان بیاورید به الله و رسول او نبی امّی، که به الله و کلمات او ایمان می آورد و از او پیروی کنید باشد که هدایت یابید.
قابل تذکر است که در این آیه کریمه کلمه «امّی» در ردیف فضائل وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ذکر شده و همچنین در آیه قبلی که محل بحث اصلی در این نوشتار است! لذا اگر کلمه «امی» به معنی صرفاً درس ناخوانده باشد، که فضیلتی محسوب نمی شود، بالخصوص که ذکر مجدد آن تأکیدی هم برآن محسوب می شود، لذا لازم است تدبری در این زمینه در آیات دیگر قرآن بعمل آید و حکمت ذکر آن در کنار فضائل آن حضرت روشن شود.
محتمل است که ذکر این وصف به این منظور باشد که علم آن حضرت نوع برتر و خاصی از علوم بود و نه از نوع علوم عادی بشری که از طریق شنیدن از انسانها و خواندن و نوشتن حاصل می شود! یعنی علم حاصل از طریق وحی عظمت و جلالت خاصی دارد! و از نوع علم آمیخته به جهل عادی متداول بین انسانها نیست.(۲)
آن جریان عظیم هدایت آسمانی برای انسانها را وجود مبارک رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – با قدرت و علم مخصوص مقام نبوت و رسالت به راه انداخت و با استقامت فوق عادی و تحمل سختی ها و مشقت ها و جاذبه های اخلاقی اختصاصی و باز فوق عادی خود آن را هدایت کرد.
مرتبه عظیمی از علم و قدرت خدای سبحان در آن رویداد مبارک به روح شریف متعالی او منتقل شد و در اثر آن مشعل ها و چراغهائی در فضای زندگی انسانها و جاده منتهی به مقصد آفرینش روشن شد، بطوریکه هرگز آن مشعل ها خاموش نخواهد شد. و خورشیدی در عالم برقرار شد که نور و حرارت آن دائماً برقرار خواهد بود.
پا ورقی ها:
۱- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، شماره ۴۳۶
۲- همان، شماره ۴۶۸