کلام ایام تاریخی – ۶۱۸، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام معلمان آسمانی (علیهم السلام)

*بخش سوم*

کلیات*

  • منشأ لطافت خاص اخلاق رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و جاذبه های اخلاقی او، رحمتی از طرف الله – عزّ و جلّ – بود
  • دعوت به دین توحیدی و به جریان انداختن آموزش های وحیانی با مشکلات و سختی های زیادی همراه بود.
  • جاذبه های اخلاقی رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – تجلی آشکاری از آیات قرآن مجید بود.
  • علت اینکه مخالفان دین خدا، نسبت «سحر» به آیات قرآن می دادند، چه بود؟
  • پراکنده گوئی مخالفان دین خدا درباره دعوت رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – و آیات قرآن مجید
  • در پرستش یک شی وعلاقه قلبی طولانی نسبت به آن عمدتاً هوای نفس بر ادراکات انسانها غالب می شود.
  • مأموریت پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – برای اصلاح زندگی انسانها محدود به زمانی و منطقه خاصی نبود
  • تحقق اراده خدای سبحان درباره دین توحیدی با جهاد علمی و فرهنگی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
  • فداکاری های رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و تحمل سختی ها و مشقت ها در رفتارهای او در حدی بود که خدای سبحان از باب ملاطفت و محبت به آن وجود گرامی او را از آن نهی فرمود
  • در سیره شریف رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – نقل شده است که او در طول عمر خود حتی یک شب به اندازه سیر شدن از نان ارزان قیمت جوین میل نفرمود.
  • در جریان بعثت رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم – وعده های پیامبران قبلی به امت های خود تحقق یافت.
  • عبادات خاص پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبل از بعثت در کوه حرا
  • نزول پیک وحی در کوه حرا نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
  • اوصاف اختصاصی قرآن مجید که منحصر به آن بود و حتی در کتابهای آسمانی قبلی هم وجود نداشت.
  • موقعیت قرآن مجید در کتاب مکنون
  • علت اصلی ناتوانی انسانها از آوردن کتابی مثل قرآن مجید
  • قرآن کریم از علم نامحدود  خدای سبحان نشات گرفته و در آن مجموعا علم نامحدودی به کار رفته است.
  • طبعا از علم محدود انسانی، یک اثر علمی نامحدود پدید نخواهد آمد.
  • نشانه های الهی بودن قرآن کریم برای انسانها
  • جاذبه های کلام خدای سبحان و تجلی آنها در رفتارها و اخلاق و شخصیت رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- مورد اعتراف مخالفان دین خدا هم بود.
  • رویدادهای روز اول رسالت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و نزول مرتبه دوم وحی خدای سبحان
  • نزول دستور العمل خدای سبحان به پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- جهت دعوت به دین خدا
  • کلامی از امیر المؤمنین علی -علیه السلام- درباره بعثت رسول خدا-صلی الله علیه و آله وسلم- و حکمت آن
  • پیمان خدای سبحان با پیامبران قبلی – علیهم السلام- درباره پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله وسلم)
  • اوضاع فکری و عقیدتی انسانها و پریشانی و سرگردانی آنها در زمان قبل از بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم)
  • بیان حکمیانه ای از امیر المؤمنین علی-علیه السلام- درباره بعثت پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم- و آثار آن در زندگی مردم
  • توصیفی از امام امیر المؤمنین – علیه السلام- از بعثت رسول خدا -صلی الله علیه وآله و سلم- و روش او در آموزش انسانها و فضائل قرآن کریم.

*  *  *  *  *  *  *  *  *  *

آموزشهای دین خدا در سیره شریف رسول الله  (صلی الله علیه و آله و سلم)

   خدای سبحان در کتاب آسمانی خطاب به پیامبر خود – صلی الله علیه و آله و سلم – می فرماید:

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَفَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» یعنی: از ناحیه رحمت خاصه ای از طرف الله نسبت به آنها ملایم و مهربان شدی و اگر سختگیر و خشن بودی آن ها از دور تو پراکنده می شدند، پس از آنان درگذر و برای آنها استغفار کن و با آنها مشورت کن در امر، و وقتی تصمیم گرفتی پس بر خدا توکل کن، همانا خدا توکل کننده ها را دوست دارد. 

آیه کریمه در مقاله قبلی مورد استناد قرار گرفت و در آن کلام به لطافت و جاذبه های اخلاق شریف رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – اشاره ای شد. در آن کلام اشاره ای هم شد به اینکه آن لطافت خاص در اخلاق و رفتارهای آن حضرت در مرتبه ای خاص و بسیار متعالی از ناحیه رحمت مخصوص خدای سبحان که به پیامبرش – صلی الله علیه و آله و سلم – عطا شده بود، تحقق یافت.

   حال در این زمینه و در تفصیل آن مطلب عرض می کنیم که دعوت به دین توحیدی و انتشار معارف آن در بین مردم با مشکلات و سختی های زیادی همراه بود. اعتیاد مشرکان به بت پرستی که سابقه طولانی هم در بین آنها داشت، تمام معیارهای علمی و اخلاقی را در بین آنها در هم ریخته بود و دست کشیدن از آنچه مردم در زمانی طولانی به آن معتاد شده بودند کاری بسیار سخت و سنگین بود و درباره بعضی از انسانها تقریباً غیر ممکن، لذا تغییر آن وضعیت و برقراری نظام دین توحیدی، کاری عظیم بود و احتیاج به علم و قدرت خاص مقام نبوت و رسالت داشت. و بالاتر از آن علم و قدرت و مدیریت خاصه در آن امر مورد نیاز بود، و آن مقام به شخص پیامبر خاتم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – عطا شده بود و آن وجود مبارک قدرتمند هم آن جریان را ابتداءً و در جزیزة العرب و بعداً در سطح جهانی به راه انداخت.

   جاذبه های اخلاقی آن وجود مبارک کوه هائی از مشکلات را درهم می شکست و راهها را باز می کرد و موانع را برطرف می ساخت. همراهی با مردم در جهات مختلف زندگی و محبت به آنها، حتی به مخالفان خود، انسان ها را به تدریج بطرف دین خدا می کشاند. اخلاق و رفتارهای او تجلی بسیار آشکاری از آیات کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید و تجسم کاملی از آن بود. مخالفان از مشرکان و بت پرستان جهت جلوگیری از تأثیرات کلام خدا و رفتارها و جاذبه های اخلاقی رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – در انسانها گاهی عنوان «سحر» را درباره «کلام خدا» به کار می بردند و خود آن حضرت را «ساحر» می خواندند. و خود این رفتار مشرکان حاکی از تأثیرات فوق عادی و اختصاصی آیات قرآن و اخلاق و رفتار رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – می باشد.

    در کلام خدای سبحان نظریات و سخنان مشرکان نقل شده و گاهی به صِرف نقل کلام یا رفتار آنها اکتفاء شده و گاهی هم کلام و رفتار آنها مورد نقد عقلی قرار گرفته است. خدای سبحان درباره خلقت آسمانها و زمین و حکمت خلقت آنها فرمود:

«وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ  …» (هود آیه ۷) یعنی: اوست آنکه آقرید آسمانها و زمین را در شش روز [مرحله و مرتبه و زمان]

و در ادامه آن فرمود:

«وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ» یعنی: اگر به آنها بگوئی شما بعد از مرگ مبعوث خواهید شد [برای زندگی اخروی و ادامه حیات] بطور قطع آنهائی که کافر شدند، خواهند گفت: این نیست جز جادوئی آشکار.

   مشرکان در مقابل فصاحت و بلاغت و زیبائی ها و جاذبه های آیات قرآن و در جهت جلوگیری از تأثیرات آنها در مردم عنوان «سحر» را درباره آن به کار می بردند و در مقابل تأثیرات اخلاق و رفتارهای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – هم او را ساحر می خواندند. اما دروغ ها و تهمت های آنها به اینجا ختم نمی شد و بلکه درباره تمام سخنان آن حضرت و رفتارهای او این عنوان و تهمت را به کار می بردند! و آن رفتار آنها نشانه ای از استیصال و درماندگی بود. جهت اینکه فرضاً آنها می توانستند در مقابل جاذبه های آیات قرآن و رفتارهای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – عنوان «سحر» و «ساحر» را به کار ببرند و رفتار خود را به نوعی توجیه کنند – از نظر عقلی و ظاهری- اما عقیده به زندگیی اخروی و ادامه زندگی انسان بعد از حادثه رحلت از دنیا و ترویج این عقیده، چه ربطی به سحر داشت. یعنی گفتن اینکه انسانها بعد از رحلت از دنیا نابود نمی شوند و بلکه زندگی آنها در جهان دیگر ادامه می یابد، هیچ ارتباط ظاهری با موضوع سحر نخواهد داشت و مشرکان نهایتاً می توانستند با مغالطه ها و دروغ های خود این عقیده فطری در انسان را تکذیب کنند و آن را نپذیرند و انکار کنند، اما بیان این عقیده به انسانها و انتشار آن در بین مردم ربطی حتی ظاهری و سطحی هم به سحر ندارد، چه مردم آن را بپذیرند و چه نپذیرند.

   حقیقت امر این بود که آیات قرآن و تجلی و ظهور آنها در اخلاق و رفتارهای پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – جاذبه زیادی در شنونده های آنها و کسانی که با آن حضرت مواجه می شدند، به وجود می آورد و مشرکان هم به دین پدران خود انس گرفته بودند و نسبت به آثار و اعمال همان دین بت پرستی اعتیاد پیدا کرده بودند و طبعا اغلب افرادی که به یک شی و یک عقیده و روش زندگی اعتیاد پیدا کرده باشند به راحتی و با چند استدلال عقلی نمی توانند از آن فاصله بگیرند و آن اعتیاد را ترک کنند.

  در پرستش یک شی و علاقه قلبی طولانی نسبت به آن، عمدتاً هوای نفس بر انسانها غالب می شود و انسان را تحت سلطه خود می گیرد و حتی عقل او را هم در جهت شی مورد اعتیاد از کار می اندازد، و استدلال های عقلی درباره آن گاهی بی اثر خواهد بود و گاهی تأثیر اندکی خواهد داشت.

اثرات اعتیاد به یک عقیده و رفتار هم در روح انسان کمتر از تأثیرات اعتیاد به یک شی خوردنی و نوشیدنی و امثال آنها نیست. لذا برای برطرف شدن چنین اعتیادی کارهای زیادی لازم است انجام بگیرد و تغییرات عمیقی در افراد موردنظر به وجود بیاید.

   رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم –  از طرف پروردگار عالمیان مأموریت پیدا کرده بوذد که امور زندگی و فکری و عقیدتی انسانها را چه در آن زمان و چه برای زمانهای بعدی اصلاح کند و گرفتاری ها و درد رنج ها و بطور کلی مشکلات زندگی آنها را برطرف کند، و این کار عظمت فوق حد تصورات عادی داشت و لازم بود در این جهت یک جهاد فرهنگی و علمی و اخلاقی خاصی با ابعاد و جهات گسترده آن انجام بگیرد.

  آخرین پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله وسلم- برای همه عالمیان و همه زمانها مبعوث شده بود، یعنی نبوت و رسالت او محدود به منطقه ای از زمین و زمان معینی نبود. لذا آن حضرت علاوه بر مشکلاتی که همه پیامبران – علیهم السلام – داشتند، با مشکلات عظیم دیگری هم مواجه بود و برطرف کردن و از بین بردن آن مشکلات احتیاج به قدرت عظیمی داشت. زمینه آن قدرت عظیم را خدای سبحان برای او به وجود آورده بود چون اراده ذات قدوس الله – عزوجل – بر آن قرار گرفته بود که آخرین شریعت آسمانی و صورت کامل دین خود را بر هم ادیان پیروز گرداند. بطوریکه در کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید فرمود:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (التوبه آیه ۳۳) یعنی:  اوست آنکه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، هرچند که مشرکان آن را خوش نداشته باشند! 

   اما تحقق کامل آن اراده و به ثمر رسیدن آن نیاز به جهادها و فداکاری های زیادی داشت و رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- آن جهاد فرهنگی و آن مأموریت عظیم را با استقامتی بی نظیر شروع کرد و راه رسیدن به مقصد آفرینش را برای انسانها در همه زمانها هموار کرد و خود او همراه  پیروان حقیقی خود در آن مسیر به راه افتاد. محبت شدید او به پروردگار  عالمیان و مخلوقات او و علمی که بطور مستمر از خدای سبحان دریافت می کرد و قدرتی که از استقامت در مسیر عبودیت برای خدای سبحان به دست می آورد وسایل و لوازم کار او بود ، آن وجود مبارک غالبا و در شرایط اضطراری تمام یا بخشی از زمان اندک برای خواب و استراحت خود را هم صرف کمک به مردم و عمدتا برای فقراء و نیازمندان میکرد و نیازهای مردم بالخصوص افراد غریب را که به مدینه می آمدند، حتی نیمه های شب برطرف می کرد.

فداکاری های رسول خدا – صلی الله علیه و آله وسلم- و تحمل سختی ها و مشقت ها در رفتارهای او در در حدی بود که چند بار خدای سبحان از باب ملاطفت و محبت به او و بقای سلامت او با فرستادن پیامهائی و نازل کردن آیاتی او را از آن همه تحمل سختی ها و مشقت ها نهی فرمود: بعنوان نمونه خدای سبحان در کتاب خود خطاب به او فرمود:

«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا»(الکهف آیه ۶) یعنی: تو نزدیک است جان خودت را هم از دست بدهی از اندوه اینکه عده ای به این سخن ایمان نمی آورند.

همچنین در مورد دیگری فرمود: « طه- مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ – إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ» (طه آیات۱-۳) یعنی: [طه یکی از حروف مقطعه یا یکی از نامهای رسول الله – صلی الله علیه و آله وسلم- است] ما قرآن را برای تو نازل نکردیم تا خودت را به مشقت [شدید و سختی های فوق تحمل] بیاندازی جز آنکه آن آموزشی است برای کسانیکه دارای حالت خشیت می باشد.

از این آیات کریمه و آیات دیگری در قرآن مجید برمی آید که رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- برای آموزش مردم و نجات آنها از چاه های شرک و بت پرستی بیش از حد توان خود تلاش می کرد و استقامتی چون کوه های ریشه دار به کار می بست. تحمل سختی های زیاد و کثرت عبادت هم عمدتا از ابزارها و وسایل کار او بود، یعنی قصد اصلی او از کثرت عبادات، صرفا لذت های معنوی نبود، بلکه از آن طریق قدرت و استقامت لازم را برای پیشبرد اهداف مقدس خود در ترویج و نشر معارف دین خدا به دست می آورد. حزن و اندوه او برای ایمان نیاوردن عده ای و گرفتار شدن آنها در عذاب ها خیلی شدید و فوق طاقت بود.

در سیره شریف او نقل شده است که حتی یک شب در عمرش به اندازه سیر شدن از نان ارزان قیمت جوین میل نفرمود به جهت توجه مستمر به فقراء و گرسنه ها، و غالبا غذائی را ک در اختیار داشت به نیازمندان عطا می کرد.

بعثت حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – به مقام نبوت و رسالت رویداد عظیم پربرکتی برای جهانیان بود. در این رویداد وعده های پیامبران قبلی به امت های خود درباره ظهور پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – تحقق یافت و تحول بزرگی در فضای زندگی انسانها به وجود آمد.

جریان بعثت پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – از یک مقاله قبلی نقل می کنیم:

«او در کوه حرا بود و جدا از دیگران که خواب بودند، منتظر نزول الطاف خاص و مراتب برتر از رحمت و برکات پروردگار عالمیان به فضای حیات انسانها بود. آن وجود مبارک قدسی در هر سال ایامی را در کوه حرا به ذکر خدا و راز و نیاز با او و عباداتی می پرداخت که دیگران ـ جز شخص علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ از آن وضعیت و حالات مخصوص او بی اطلاع بودند.

سرانجام آن انتظار مبارک به پایان رسید و پیک پروردگار عالمیان و امین وحی او و فرمانروای ملائکه یعنی حضرت جبرئیل به حضورش نازل شد و اراده ذات قدوس الله را ـ عزّوجل ـ به آن وجود قدسی اعلام کرد و آن مأموریت عظیم و پربرکت به او ابلاغ شد. او از همان ساعت عهده دار رسالتی برای همه عالمیان شد و به مقام رسالت و نبوت مبعوث گردید.

پیک وحی و امین پروردگار عالمیان اولین بخش از کلام خدای سبحان و آیات کتاب آسمانی را به آن حضرت ابلاغ کرد و آن پیام مشتمل بود بر چند آیه از قرآن که لازم بود رسول رب العالمین دریافت کند، عطیه ای از عالم ربوبیت و خدای غنی کریم به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و عموم انسانها. خدای سبحان در آن بخش از کلام و پیام خود فرمود:

«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ـ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ـ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ـ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ـ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»

کلام ایام ـ 322، رجب نهری در بهشت
بخوانید

ظاهراً مراد از قرائت در اولین آیه کریمه نازل شده، دریافت و بخاطر سپردن است و نه قرائت به معنی عرفی. نزول تدریجی قرآن برای انسانها و در سطح فهم عادی آنها، با این چند آیه شروع شد. و البته قرآن مجید نزول نوع دیگری هم دارد که درسطح ادراک فوق عادی رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آن گروه از خاندان رسالت می باشد که از آن ذوات مقدسه در آیاتی از قرآن مجید باعنوان «مطهرون» یاد شده است. بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«انَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ـ فِى کِتَابٍ مَّکْنُونٍ‏ ـ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ـ تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ » (الواقعه آیات ۷۷ ـ ۸۰)

درباره «نزول دفعی» و مجموع قرآن که درماه مبارک رمضان و در شب قدر انجام گرفته در بعضی از مقالات قبلی، بالخصوص مقالات مربوط به ماه مبارک رمضان، توضیحاتی ذکر شد و در این بخش قطعه ای از یک مقاله را در این زمینه نقل می کنیم:

«نظریات دانشمندان عادی انسانی در رشته‌های مختلف علمی و در سخنان و نوشته های آنها یا در سطحی عادی و پائین قرار دارد که قابل استفاده برای عامه مردم می باشد و یا در سطحی برتر که فهم و درک آنها اختصاص به دانشمندان و اهل تحقیق در علوم دارد و فقط قابل استفاده برای آنها می باشد. لذا گفته ها و نوشته های نوع اول که برای عامه مردم در نظر گرفته می‌شود برای دانشمندان و اهل فهم و درک برتر تازگی و جاذبیّت نخواهد داشت و قابل استفاده نخواهد بود. همچنین سخنان و نوشته هائی که دارای بار علمی برتری است و بطور کلی نظریات علمی دانشمندان متعمّق و پژوهشگران متبحّر غالباً برای عامه مردم قابل فهم و درک و استفاده نخواهد بود! و به راحتی قابل مشاهده است که غالب کتاب های نوشته شده توسط محقّقان و پژوهشگران متعمّق و متبحّر قابل استفاده برای عامه مردم نمی باشد و فقط عده قلیلی از دانشمندان از آنها بهره مند می شوند. اما قرآن‌مجید تنها کتابی است – حتی بین کتاب های آسمانی- که متناسب با قدرت فهم و درک همه طبقات از انسان ها پدید آمده و تنظیم شده است و برای همه مردم اعمّ از آنهائی که در سطح پائین تری از قدرت فهم و درک و تحصیلات علمی و استعداد هستند و یا صاحبان قدرت فهم و درک برتر و صاحبان علم و پژوهشگران متعمّق.

بالاتر از آنها، مرتبه خاصّ بسیار متعالی از علوم در این کتاب آسمانی متمرکز شده است که فهم و درک آنها اختصاص به صاحبان مقام عصمت یعنی پیامبران خدا و امامان معصوم یعنی صاحبان «علم لدنّی» دارد.

سرانجام اینکه قرآن مجید یک مرتبه متعالی قبل از نزول دارد که راه یافتن به آن مرتبه برای عامه انسان ها و حتی دانشمندان عادی بشری امکان پذیر نیست و فقط گروه معینی از انسان ها به آن مقام راه دارند! که در قرآن مجید از آنها با کلمه «مطهّرون» ذکری به میان آمده و آنها ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) هستند. خدای سبحان در این زمینه می فرماید:

«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ـ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ـ لَا يمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ـ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ» ( الواقعه آیات ۷۷ ـ ۸۰) یعنی: آن قرآنی است گرانقدر [و رفیع] در کتابی [و مقامی] برتر [از افق ادراکات عادی انسانها] قرار دارد ـ و انسان ها دسترسی به [عمق حقایق و معارف و معانی] آن را ندارند، جز مطهرون ـ و آن صورت تنزیلی پیدا کرده از طرف پروردگار عالمیان [و در نتیجه مراتبی از حقایق آن قابل درک انسانهای عادی قرار گرفته است]

پس طبق اشاره ای در این آیات، قرآن کریم قبل از نزول در مقامی قرار دارد که دسترسی به آن مرتبه از علوم و حقایق آن و بطور کلی آن مقام برای انسان ها امکان پذیر نیست و فقط گروهی از آنها که دارای مقام علمی و معرفتی خاصّی هستند و علم و درک و معرفت آنها خالص است و آمیخته با هیچگونه جهلی نیست. اما پروردگار عالمیان- عزّوجلّ- این قرآن را در حالیکه در «کتابی مکنون» و مقامی بسیار رفیع قرار دارد، در حدّ فهم انسان های عادی نازل فرموده تا آنها هم از علوم و معرفت موجود در آن بهره مند شوند! و البته آن مقام قبل از نزول هم که در «کتاب مکنون» قرار دارد، دائماً برقرار است و «مطهّرون» بطور مستمر به آن مقام از قرآن توجه دارند و به آن متصل می باشند و انسان‌های عادی هم می‌توانند از علم و معرفت خاصّ آن گروه در حدّ توان ادراکی خود بهره‌مند شوند.

مجموعاً بصورتی لطیف از این آیات و بطور صریح تر از آیات دیگر قرآن و بصورت تفصیلی از سخنان و رفتارهای آن گروه خاص از انسان ها یعنی «مطهّرون» برمی آید که در قرآن مجید علوم و معانی بی پایانی بصورتی بدون شبیه و نظیر متمرکز شده، بطوریکه انسان ها هر نوع نیاز علمی و معرفتی و اخلاقی پیدا کنند پاسخ سؤالات و خواسته های خود را یا در ظاهر کلمات و الفاظ آیات یا معانی باطنی آنها خواهند یافت. همان معانی باطنی که قابل ادراک برای «مطهّرون» می باشد.

علت اصلی ناتوانی انسان ها از آوردن کتابی مثل قرآن

قرآن مجید بارها کسانی را که در آسمانی بودن آن شک داشتند و بطور کلی منکران خود را به معارضه و مقابله علمی دعوت کرده است و به این کار تحدّی گفته می شود. موضوع تحدّی قرآن در تاریخ مشهور است و از زمان نزول آن و شروع دوره نبوت و رسالت رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – بین انسان ها جریان داشته است و در قرآن مجید ادعا شده است که اگر همه انسان ها و موجودات دیگر جمع شوند و با یکدیگر همکاری کنند نخواهند توانست کتابی مثل قرآن پدید آورند. بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا» (الإسراء/۸۸) یعنی: بگو اگر انس و جنّ اجتماع کنند (با یکدیگر همکاری کنند) و بخواهند کتابی نظیر همین قرآن بیاورند بر این کار قادر نخواهند بود اگرچه بعضی پشتیبان بعضی باشند.

علت اصلی این ناتوانی محدودیت علم بشری است. یعنی این کتاب از علم نامحدود خدای سبحان نشأت گرفته است و در آن مجموعاً علم نامحدودی بکار رفته است و طبعاً از علم و قدرت محدود انسانی یک اثر علمی نامحدود پدید نخواهد آمد. تذکر این نکته هم ضروری است که نه تنها علم بکار رفته در قرآن مجید نامحدود است بلکه روش و اسلوب بکار رفته در آن هم احتیاج به علم و قدرت نامحدودی دارد. و همین روش خاصّ قرآنی امکان بهره برداری سطوح مختلفی از انسان ها را از آن برقرار کرده است.»

قرآن مجید علاوه بر اینکه مشتمل بر برنامه هدایتی انسانها بسوی مقصد اصلی آفرینش و راهنمای آنها در سرتاسر جاده زندگی حقیقی است، آیتی از خدای سبحان و معجزه اصلی و دائمی پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد و معجزه و دلائل اثبات مقام رسالت و نبوت آن حضرت برای همه زمانها و همه عالمیان است. نشانه های الهی بودن در این کلام مبارک برای انسانها آشکار است، چه عامه مردم و چه دانشمندان متخصص و متبحر در رشته های مختلف علمی.

آیت الهی بودن و نشأت آن از علم خدای سبحان در مجموع این کتاب آسمانی و همچنین اجزاء آن کاملاً آشکار است حتی در حد یک سوره کوچک. جاذبه های کلام خدای سبحان و تجلی آنها در رفتارها و اخلاق و شخصیت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ شنوندگان را طوری مجذوب خود می کرد که حتی مخالفان دین خدا هم بطور مکرر به آن اعتراف می کردند.

با بعثت پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عالیترین مراتب رحمت و برکات خدای سبحان در فضای زندگی انسانها به جریان افتاد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با چند عدد از جواهرات قدسی و مأموریت و منصب باشکوه رسالت به شهر مکه برگشت، دیگر او ناچار نبود تنها و جدا از دیگران در راه بسوی پروردگار عالمیان و ساحت قرب او حرکت کند.

همان ساعات اولیه روز و برگشتن به خانه و در داخل خانه دو یار سفر با او همراه شدند. اولین ایمان آورنده به رسالت او از مردان وجود شریف علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ و از بانوان حضرت خدیجه ـ سلام الله علیها ـ همسر فداکار او بود.

جامعه دینی در آن روز از سه نفر تشکیل یافت. وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعد از یک دوره یک ماهه اقامت در کوه حرا و برگشت به خانه در حال نوعی انتظار به استراحت کوتاهی پرداخت و در حال استراحت، فرشته وحی مجدداً در نزدش حاضر شد و دومین قطعه از جواهرات قدسی را برای او آورد و آیات اول یک سوره از قرآن مجید را بر او خواند. کلام خدای سبحان مشتمل بر دستور العمل برای شروع برنامه رسالت بود. خدای سبحان در این آیات خطاب به رسول گرامی خود فرمود:

«یَآ أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ـ قُمْ فَأَنذِرْ ـ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ـ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ـ وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ ـ وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ ـ وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ» (المدثر آیات ۱ ـ ۷)

تفسیر این آیات از سوره مدثر در بخش «آموزشهای آسمانی» شماره ـ  ۲۴ تا ۳۰ بیان شد و علاقه مندان می توانند به آن مقالات مراجعه کنند.

آیات کریمه فوق مشتمل بر دستورالعملی بود برای پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نحوه آموزش انسانها و در آنها اشاره ای شده به توحید خدای سبحان و هشداری برای نجات انسانها از مجازات اعمالشان وسرانجام توحید در عبودیت برای پروردگار. بعثت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بعنوان خاتم پیامبران از معارف تمامی شریعت های قبلی و آموزشهای پیامبران به امت ها بوده و دارای اهمیت بسیار زیاد و خدای سبحان از پیامبران خود در این زمینه پیمانی گرفته بود.» (۱)

امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – که خود شاهد آن تحول عظیم و اولین ایمان آورنده به رسالت آن حضرت بود، در این زمینه در یکی از خطبه های خود فرمود:

«إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ  (۲) یعنی: تا اینکه خداوند سبحان محمد رسول الله را ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ برای انجام وعده خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث فرمود،در حالیکه از پیامبران  قبلی در مورد او پیمان گرفته بود[که به او ایمان بیاورند و ظهورش را به پیروان خود بشارت دهند] و در حالیکه علاماتش مشهور و میلادش شریف و ارزشمند بود.»

از کلام امام – علیه السلام – بر می آید که جریان ولادت و بعثت رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – از مهمترین آموزش های پیامبران قبلی به امت های خود بوده و خدای سبحان از پیامبران خود پیمانی برای آن گرفته بود.

امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – در ادامه کلام خود در بیان تحلیلی جریات بعثت پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و اوضاع زندگی انسانها و مشکلات و مشقت های آنها فرمود:

«و أَهْلُ اَلْأَرْضِ یوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اِسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَی غَیرِهِ َهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ اَلضَّلاَلَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکانِهِ مِنَ اَلْجَهَالَةِ(۳) یعنی: در آن روزگاران که خداوند ذوالجلال خاتم الانبیاء را برانگیخت، مردم روی زمین مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرق در پیچاپیچ طرق درهم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند. گروهی از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش می کردند و گروهی دیگر در اسماء مقدسش الحاد می ورزیدند. جمع دیگری با نام های الهی اشاره به موهومات و موجودات پست می نمودند. خداوند سبحان آنان را به وسیله پیامبر اکرم از گمراهی ها نجات داد و با موقعیت والائی که به او عنایت فرموده بود، آن گمشدگان را از سقوط به سیه چال جهالت رها ساخت.» (۴)

این عبارات بیان حکیمانه ای است از یک شخصیت قدسی و معلم آسمانی یعنی امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – از جریان بعثت پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – و اوضاع زندگی انسانها در زمان بعثت آن حضرت و تحولی که از ناحیه آموزش های وحیانی در زندگی آنها پیدا شد.

قابل توجه است که امام – علیه السلام – به بیان اصل گرفتاری ها و سرگردانی انسانها در آن زمان و اشاره ای به عوامل و اسباب اصلی آن وضعیت اکتفاء نموده و از توضیحات تفصیلی درباره انواع آن گرفتاریها و چگونگی پدید آمدن آن تحول عظیم خودداری کرده است و در کلامهای دیگری متذکر بعضی از آن مطالب شده است.

نکته مهم دیگری در این کلام قابل توجه و عمیق و دقیق است و آن اینکه امام – علیه السلام م- در این کلام اجمالی که از تفصیل مطلب خودداری کرده و به ذکر اصل موضوع اکتفاء نموده، اما اشاره ای هم به علت و سبب اصلی آن نابسامانیها در زندگی ملل مختلف فرموده و آن علت جنبه عقیدتی و فرهنگی دارد. یعنی علت اصلی گرفتاریها و مشقت ها و نابسمانیها در زندگی انسانها فقدان آموزشهای توحیدی و در نتیجه ابتلاء به انواع شرک ها بوده.

مثل تشبیه ذات قدوس «الله» به مخلوقات او و انواع دیگر شرک.

نکته دیگر اینکه در این کلام شریف هدایت انسانها به خدای سبحان نسبت داده شده و پیامبر خدا واسطه در هدایت انسانها معرفی شده است یعنی خدای سبحان توسط پیامبرش انسانها را هدایت کرد از ضلالت و نجات داد از جهالت.

در خطبه دیگری امام – علیه السلام – فرمود:

«و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، ارسله بالدین المشهور، و العلم الماءثور و الکتاب المسطور، و النور الساطع، و الضیاء اللامع، و الامر الصادع. ازاحه للشبهات، و احتجاجا بالبینات، و تحذیرا بالآیات، و تخویفا بالمثلات » (۵) و شهادت مي دهم که محمد (صلي الله عليه و آله) بنده و رسول او است. خداوند سبحان محمد (صلي الله عليه و آله) را به جامعه انساني فرستاد، براي ابلاغ ديني مشهور در عقول و افکار، و با علائمي معروف در قرون و اعصار، با کتابي نوشته با قلم رباني، و نوري فروزان و پرتوي فراگير جهان، و امري روشن و جدا کننده صحت و بطلان. تا با آن رسالت الهي، تاريکي اشتباهات و ابهامها را از مغز و دل مردمان بزدايد و با دلايل روشن، حجتها بر آنان تمام کند و با آيات رباني از سقوط در پرتگاه برحذرشان بدارد و با اخطار به کيفرهايي که دامنگير تبهکاران مي گردد، تهديدشان نمايد.(۶)

در این کلام و ادامه آن امام – علیه السلام – بیان دیگری دارد از اوضاع زندگی انسانها در زمان شروع دعوت بعثت پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم –  و تحولی که آن حضرت در عرصه زندگی انسانها به وجود آورد. در این خطبه شریف نسبت به خطبه قبلی تفصیلی وجود دارد. قبل از بیان اوضاع زندگی و فکری مردم مطالبی در توحید پروردگار عالمیان و اوصافی از دین خدا ذکر شده است. بطوریکه فرمود:

«وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکهُ» اين رسالت عظمي در دوراني و براي جامعه اي درخشيدن گرفت که طناب وحدت انگيز دين از هم گسيخته، پايه ها و ستونهاي يقين به لرزه درآمده، اصول بنيادين حقايق متلاشي، و واقعيت امر پراکنده بود. جامعه اي که راههايش براي حرکتهاي رهايي بخش تنگ بود و باريک، و منابع و عقول و انديشه هاي افرادش در مسير حيات نابينا و تاريک. اثري از رشد و هدايت وجود نداشت و کوري و ظلمت همه جا و همه شئون بشري را فرا گرفته بود. نافرماني به خدا شايع بود و ياري به شيطان رايج. ايمان در همه شئون حيات شکست خورده و ستونهاي برپا دارنده اش فرو ريخته، نشانها و علائمش تيره و ناشناخته، راههايش متروک، و جاده هايش محو و نابود گشته بود.

امام – علیه السلام – در این خطبه هم به توصیف اوضاع فکری مردم در زمان بعثت رسول اکرم حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – پرداخته و موضوع مورد بحث را با تفصیلی – نسبت به خطبه قبلی بیان فرمنوده است. در این خطیه هم آن حضرت جهات فکری و عقیدتی مردم را مورد توجه قرار داده است چون عامل اصلی گرفتاریها و فقرها و جنگ ها و نابسامانیها همان زمینه های فکری و عقیدتی و نفوذ شرک در افکار و عقاید انسانهال است و راه اصلاح همه آنها هم آموزش های وحیانی توسط پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم –  می باشد.

الیاس کلانتری

۱۴۰۴/۱/۲۸

پاورقی ها:

۱- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام تاریخی، شماره ۴۸۱

۲- نهج البلاغه، خطبه یکم

۳- همان

۴ – نهج البلاغه ترجمه محمد تقی جعفری،ص ۵۵

۵- نهج البلاغه خطبه دوم

۶- نهج البلاغه، ترجمه محمد تقی جعفری،ص ۶۱

 

دکمه بازگشت به بالا
بستن