کلام ایام تاریخی – ۶۲۱، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام معلمان آسمانی (علیهم السلام)

بخش ششم*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*
در شماره قبلی از این سلسله مقالات ما متذکر نکاتی درباره پیروزی دین خدا بر سایر ادیان شدیم و در ادامه آن مباحث به ذکر و توضیح نکات دیگری می پردازیم.
ششم: پیروزی و سلطه دین خدا بر ادیان دیگر - بطوریکه قبلاً هم متذکر شدیم عمدتاً جنبه فرهنگی و علمی دارد و اگر بین پیروان دین خدا با مخالفان و دشمنان آن جنگهائی واقع شده، آن جنگها جنبه دفاعی داشته و از طرف مخالفان و دشمنان شروع می شد.
تاریخ انتشار دین خدا و گرایش انسانها به آن بطور آشکار اقدام به جنگ را از طرف مشرکان و کفار نشان می دهد. بعنوان مثال و نمونه می شود اشاره کرد به سه جنگ بزرگ پی در پی که با حمله مشرکان ساکن در شهر مکه به شهر مدینه، یعنی محل استقرار جامعه دینی شروع شد و در هر سه جنگ پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – تمام سعی وتلاش خود را بر جلوگیری از جنگ و کشته شدن انسانها به کار برد. بالخصوص در «جنگ بدر» و فعالیت های صلح طلبانه آن وجود مبارک و دعوت به صلح از طرف او در عده ای از سپاه دشمن مؤثر واقع شد و جریان به شکست سپاه کفار منتهی شد.
دین خدا همیشه با قداست و مطلوبیت ذاتی خود و فضائل حقیقی خود در جوامع انسانی نفوذ کرده و پیش رفته است، اما دشمنان آن بدون هیچ توجیه عقلی و عاطفی و فکری و علمی در مقابل آن صف کشیده و به جنگ و کشتار انسانها اقدام کرده اند.
پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – فقط می خواست کلام و آموزشهای خدای سبحان را به گوش بنده های خدا برساند، اما اعتیاد کفار به عقاید فاسد خود – بطوریکه قبلا به آن اشاره شد – آنها را به فعالیت های جنگی بصورت کورکورانه تشویق می کرد.
در جنگ بدر که اولین فعالیت جنگی سنگین و عظیم کفار و مشرکان جزیرة العرب و شهر مقدس مکه با پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – و پیروانش بود، آنها از صدها فرسنگ فاصله تمامی امکانات خود را جمع آوری کرده و سپاهی مجهز و بطور کامل مسلح به قصد جنگ و کشتن پیامبر خدا و پیروانش به طرف شهر مدینه حرکت کردند. در حالیکه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و پیروانش در اصل کاری با آنها نداشتند و بلکه تحت فشارهای مشرکان و اذیت های آنها از شهر و دیار و محل زندگی خود خارج شده و به شهر و منطقه دیگری رفته بودند. یعنی اینکه مشرکان نه تنها به پیروان دین خدا اجازه زندگی در شهر و دیار خودشان را نمی دادند، حتی اجازه فرار و خروج از محل زندگی خود و خانواده خودشان را هم به آنها نمی دادند. و این رفتار غیر منصفانه ترین و رذیلانه ترین و ظالمانه ترین رفتارها بود.
در شهر مکه یعنی مهمترین منطقه زندگی مشرکان عرب، هرکسی و هر قبیله ای و هر گروهی حق داشتند هر شئ مورد علاقه خود، اگر چه یک قطعه سنگی را که خودشان می تراشیدند، عبادت کنند، اما عبادت برای خالق عالم و موجودات آن ممنوع شده بود! و به خودشان حق می دادند که عبادت کننده گان خدای سبحان را اذیت و شکنجه کنند و از دیار خود اخراج نمایند و حتی به قتل برسانند. در حالیکه خود آن مشرکان هم «خالقیت الله» بر همه موجودات عالم حتی معبودهای خیالی خود را هم قبول داشتند و به آن معتقد بودند.
هفتم: هیچ رفتاری از طرف پیروان دین خدا نباید سبب ضربه خوردن و تخریب بنای آن و آسیب دیدن قداست ها و جاذبه های آن شود، حتی اگر حق حکومتی که خدای سبحان به پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – عطا کرده بود از بین برود یعنی اینکه اگر پیامبر خدا از حق حکومت دینی خود محروم می شد و عمده مردم آن حق را به رسمیت نمی شناختند، باز آن حضرت برای برقراری آن حکومت اقدام نظامی نمی کرد. و از حق تأسیس حکومت دینی که خدای سبحان به او عطا کرده بود صرف نظر می کرد. اما وقتی تأسیس حکومت دینی از ناحیه فعالیت های فرهنگی و علمی امکان پذیر شد، آن حضرت بدون هیچ تأخیری و در همان روزهای ورود به مدینه اقدام به تأسیس آن کرد.
رفتار امامان اهل بیت – علیه السلام – هم در دوره اماتشان همانطو بود یعنی مثل رفتار خود شخص پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – بطوریکه وقتی حکومت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – غصب شد و حکومت دینی آسمانی تبدیل به یک حکومت عادی بشری شد، آن حضرت هیچ اقدام نطامی و مسلحانه را علیه حکومت غاصب روا ندید و به آموزش های محدود علمی و اخلاقی مردم اکتفاء کرد، در محدوده ای که حکومت جامعه فرصت می داد. و امامان بعدی هم همان روش امیرالمؤمنین علی – سلام الله علیهم اجمعین – را به کار می بستند و همان نوع رفتار و آن نوع مدیریت علمی و فرهنگی جامعه دینی سبب بقای بناهای دین خدا و مانع تخریب آن بناها از طرف کفار و منافقان شد.
هشتم: با این توضیحت روشن می شود که پیروزی دین خدا بر سایر ادیان لزماً احتیاج به سپری شدن زمان معین خاصی ندارد و در حقیقت وقتی آموزشها و علوم و معارف دین خدا در سطح وسیعی از جهان منتشر شد و ملت های مختلف با آنها آشنا شدند، پیروزی کامل دین خدا بر ادیان دیگر محقق می شود. و ادامه سیر و حرکت جامعه دینی از ناحیه جاذبه ای علمی و فرهنگی و فضائل اخلاقی و رفتارهای پیروان آن امکان پذیر خواهد بود و تحقق پیدا خواهد کرد.
نهم: نکته بسیار مهم محوری و اساسی در این زمینه یعنی جهانی شدن انتشار حقایق دین خدا و پیروزی آن بر ادیان دیگر و انتشار جهانی فضائل اخلاقی و علمی پیامبر خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم – علاقه و اشتیاق عمومی انسانها نسبت به آنهاست. بطوریکه می شود گفت دین خدا امروزه در اصل و در حقیقت چند میلیارد طرفدار و موافق دارد، تقریباً به تعداد انسانهای روی زمین! چون – بطوریکه قبلاً متذکر شدیم – در اصل فطرت سالم انسانی و خواسته ها و تمایلات آن با معارف و احکام دین خدا بطور کامل مطابقت و موافقت دارد. یعنی عموم انسانها که دارای فطرت سالم هستند، در اصل موافق و طرفدار معارف دین خدا هستند و اگر مخالفتی در بعضی از آنها نسبت به آن مشاهده می شود، ربطی به اصل دین خدا ندارد و بلکه آن مخالفت به یک صورت تقلبی و بدلی از دین حقیقی مربوط می شود و در صورت انتشار آشکار جهانی معارف دین خدا، آن مخالفتها و دشمنی ها به علاقه و تمایل و اشتیاق تبدیل خواهد شد.
دهم: جهت روشن شدن و اثبات عقلی و علمی این استدلال ها اشاره ای می کنیم به جریان «غدیر خم» و رویداد مبارکی که در سیره شریف رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – در زمان برگشت از شهر مکه و پایان مناسک حج وقوع یافت و آن عبارت بود از جریان تبلیغ رسالت خدای سبحان درباره موضوع خلافت و وصایت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- در بیابانی بین مکه و مدینه بنام «غدیر خم» و نزول آیاتی از قرآن مجید در آن زمینه و نزول آیه ای در موضوع «اکمال دین خدا» و اتمام نعمت او. ما اصل آن رویداد و موضوع نزول آیاتی از قرآن و اکمال دین خدا را به مقالات مربوط به سیره شریف امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – موکول می کنیم که بعد از این مقالات خواهد آمد ان شاء الله تعالیٰ و فقط در این مقاله متذکر این موضوع می شویم که «اکمال دین خدا» با معرفی کامل امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – به عنوان جانشین رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و تبلیغ رسالت خاص خدای سبحان تحقق یافت اگر چه حکومت و خلافت امام – علیه السلام – در آن رویداد تحقق ظاهری پیدا نکرد. توضیح اینکه با معرفی امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – و تصریح کامل خدای سبحان با نازل کردن آیاتی از قرآن، دین خدا کامل شد.
یعنی جنبه علمی و عقیدتی آن جریان مورد نظر بود، اعم از اینکه حکومت بر جامعه دینی در اختیار امام – علیه السلام – قرار بگیرد و یا حادثه ای مانع تأسیس و استمرار آن نوع حکومت شود.
یعنی دین خدا با توجه به رسالت و نبوت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و امامت و خلافت امام – علیه السلام – که صاحب علم مخصوص امامت و مقام عصمت بود، کامل شد و مردم آن زمان در مناطق دیگر و مردم در زمانهای بعد در مقام تحقیق و بررسی با مجموعه ای آشنا می شوند که کتاب آسمانی یعنی: «قرآن کریم» مشتمل بر معارف آن است، معارف و علوم بی پایان و پاسخگو برای تمام نیازهای علمی و اخلاقی جهانیان و در تمام زمانها در دسترس عموم انسانها قرار دارد و پیامبر خاتم با تمام فضائل علمی و اخلاقی و قداستهای خاص پیام آور آن از طرف خداوند و امامت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – و امامان بعد از او که همه آنها صاحبان علوم و فضائل رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – بودند.
و اینکه امکان تحقیق و بررسی درباره حقایق آن برای اهل تحقیق در تمام زمانها برقرار است. و هم اینکه آموزشهای دین خدا برای جهانیان و زمانهای مختلف است و در این زمینه در مقالات کلام ایام مربوط به سیره امیرالمومنین علی_ علیه السلام_ و دیگر امامان اهل البیت- علیهم السلام- توضیحات بیشتری خواهد آمد.
امام امیر المومنین علی علیه السلام در ادامه کلام خود در خطبه شریف خطاب به خدای سبحان عرض می کند:
«اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِي ظِلِّكَ وَ اجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِكَ. اللَّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ أَكْرِمْ لَدَيْكَ مَنْزِلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ ». یعنی: بارالها ، عرصه وسيعى از سايه بيكرانت را بر او بگستران . و پاداشى از خير فراوان از فضل و احسانت بر او عنايت فرما . خداوندا ، بنائى را كه [ او براى نجات انسانها ] نهاده است ، بر همه بناهاى بنيان گذاران بلند بدار [ يا در ديار ابديت منزلت و مقام او را بالاتر از همه منزلتها و مقامات بفرما ] . و مقام او را در پيشگاهت عزيز و مكرم فرما ۳۳ و نورى را كه بر آن وجود پاك عنايت فرمودهاى ، تکمیل نما.
این قسمت از خطبه شریف مشتمل بر دعائی است بر رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- و درخواست رحمتی خاص از پروردگار عالمیان برای آن حضرت.
دعا و صلوات بر پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله وسلم- در فرهنگ دینی از برترین و متعالی ترین عبادت ها محسوب می شود. در این زمینه به پیروان دین توحیدی دستور صریحی صادر کرده است بطوریکه در کلام خود فرمود:
«إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (الاحزاب/۵۶) یعنی:در حقیقت الله و ملائکه او بر پیامبر صلوات می فرستند ای کسانیه ایمان آورده اید، شما هم بر پیامبر بر او صلوات بفرستید و سلام کنید سلامی شایسته او. قابل از دستور به بندگان درباره فرستادن صلوات بر پیامبر اکرم – صلی الل علیه و آله و سلم- و ابتدا در آیه کریمه «صلوات» مستمر خود و ملائکه را نسبت به آن حضرت متذکر شده و سپس به اهل ایمان دستوری در این جهت صادر فرموده است.
نکته دیگری هم در این زمینه قابل تذکر است و آن اینکه خدای سبحان برای بندگان خود و اهل ایمان بطور مستمر صلواتی می فرستد، بطوریکه در کتاب آسمانی فرمود:
«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا» (الاحزاب/۴۳) یعنی: اوست آنکه بر شما صلوات می فرستد و مچنین ملائکه او، تا شما را از ظلمت ها به سوی نور هدایت کند و او نسبت به مومنان دارای رحمتی است.
این نوع صلوات از طرف خدای سبحان بر اهل ایمان دائما نازل می شود و نقشی هم در این جریان رحمت بر اهل ایمان ملائکه پروردگار عالمیان دارند و نقش خاصی هم وجود مبارک رسول خدا- صلی الله علیه و آله وسلم- در این جریان رحمت دارد و ما به خواست خدای سبحان درباره صلوات ملائکه و صلوات رسول خدا- صلی الله علیه و آله وسلم- بر بندگان و اهل ایمان کلامی خواهیم آورد. ان شاءالله تعالی .
اما در آخرین بخش از این مقاله متذکر موضوع اصلی مورد بحث می شویم که عبارت است از: صلوات بر رسول خدا -صلی الله علیه و آله وسلم- هم از طرف پروردگار عالمیان و هم از طرف ملائکه او و همچنین دستور خداوند بر اهل ایمان در این زمینه .
فرستادن صلوات بر پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله وسلم-عبادت بسیار با فضیلت و بسیار ضروری است و منشأ نزول رحمت و برکات خاص خدای سبحان بر اهل ایمان.
این موضوع احتیاج به تفصیلی دارد که صورت کامل آن را به فرصت مناسبی موکول می کنیم و در این سلسله مقالات به ذکر و بیان جهاتی از آن به طور فشرده و مختصر اکتفاء می کنیم. اما جهت رعایت روش اختصاری همیشگی در نوشتن مقالات در بخش بعدی وارد این بحث می شویم. ان شاء الله تعالی.
۱-نهج البلاغه،خطبه ۷۲
۲- نهج البلاغه،ترجمه استاد محمد تقی جعفری، ص ۱۸۵