آموزش های آسمانی ـ ۳۲، تفسیر سوره مدثر

(آیات ۸ – ۱۰)*

کلیات*

  • علت غفلت انسانها از حادثه قیامت و عظمت آن.

  •  علت غفلت از حادثه عظیم قیامت هر چه باشد،گرفتاری و ابتلاء انسانها به آثار زیانبار و نتایج اعمالشان  قطعی است!

  •  آثار و نتایج رفتارهای نادرست انسانها در زندگی  دنیوی خود شامل حال آنها خواهد شد اگرچه  آن آثار چند سال  بعد و در سنین بالای عمر ظاهر شود.

  • آثار رفتارهای نامطلوب  والدین و معلمان در تربیت کودکان

  • عموم انسانها بجز عده قلیلی بدون داشتن اندک اطلاعاتی از روانشناسی عمومی و روانشناسی جنس مقابل  ازدواج می کنند و بدون اطلاع از مباحث روانشناسی کودک، دارای فرزند می شوند.

  • انسانها برای پرورش یک بوته گل  که در گلدان در داخل خانه آنها قرار دارد احتیاج به اطلاعاتی دارند، اما چطور بدون هیچ علمی می خواهند انسانی را در سنین کودکی تربیت کنند؟!

  •  کلام ما خطاب به پدران و مادران کودکان در مدارس و مربیان و معلمان آنها.

  • خسران بی پایان تربیت های نامطلوب

  • آثار تربیت نامطلوب کودکان و جوانان علاوه بر پدر و مادرها شامل چه کسانی می شود.

  •  علت طرح این بحث در تفسیر آیات سوره مدثر.

  •  علل ابتلاء انسانها به غفلت زیانبار در فضای زندگی عادی روزمره او

  •  چه نوع ضایعاتی در زندگی انسان قابل جبران نیست؟!

  • قتل عمدی همسایه بجهت اختلاف به وجود آمده در موضوع پارک اتومبیل 

  •  قتل عمدی برادر بزرگ به جهت مخالفت با ازدواج  برادر کوچکتر با دختر مورد علاقه خود.

  •  چگونه یک انسان برای امری بی اهمیت اقدام به کاری می کند که در دنیا مجازات اعدام برای او خواهد داشت و درآخرت سقوط در جهنم و عذاب ابدی؟!

  • آن کدام گرفتاری است که اهمیت آن بیشتر از ابتلاء به بیماری لاعلاج و حتی مرگ از ناحیه آن بیماری است؟!

  • عظیم ترین  فاجعه درزندگی انسان کدام است.

  • سقوط انسان در باتلاق غفلت و راه نجات از آن.

  •  وقتی رفتارهای یک جوان به فاجعه غیر قابل جبرانی تبدیل می شود.

  • فعالیت های اضطرای و هزینه های لازم برای آنها

  • رفتارهای معقول زمان وقوع حوادث خطرناک و اضطراری

  • آیا معقول است که وقتی یک کشور مورد حمله دشمن قوی قرار گرفته به موضوع اعلام آمادگی کشور دوست و همسایه  برای کمک بی اعتناء باشد.

  •  امکان برپائی حادثه قیامت در هر لحظه ای از عمر انسان وجود دارد!

  • تعریف «قیامت صغری» و «قیامت کبری»

در درس قبلی اشاراتی شد به موضوع غفلت انسان از آثار زیانبخش نوعی از رفتارهای او و یا بی اطلاعی از آن آثار. این بی اطلاعی و یا غفلت علل مختلفی دارد! اما انسان چه از روی جهل و بی اطلاعی بعضی از اعمال خلاف را انجام می دهد و چه از روی غفلت، سرانجام مبتلا به آثار نامطلوب و زیانبار آنها خواهد شد. یعنی چه خود او مقصر باشد و چه دیگران و چه آن رفتارها از روی جهل و بی اطلاعی باشد و چه از روی غفلت  و چه  ناتوانی در مقابل خواسته ها و کشش های قدرتمند  نفس از ناحیه عادت کردن به بعضی از اشیاء و رفتارها، اما ابتلاء و گرفتاری به آثار و نتایج اعمال در هر صورت قطعی است. در بخش قبلی به آثار و نتایج زیانهای انواعی از غذا خوردن که عمدتاً در سنین بالای عمر انسان آشکار می شود اشاره ای کردیم و در این بخش متذکر می شویم که آن نوع آثار و زیانها و همچنین در جهت مقابل آثار مفید بعضی از رفتارها خواه و ناخواه شامل حال انسان خواهد شد، اگرچه بعد از چند سال و در مراحل بالای عمر انسان! و در این جهت  فرقی نمی کند که انسان از روی بی اطلاعی از آثار و نتایج اعمال و جهل نسبت به آنها و یا از روی غفلت و یا از روی اعتیاد ـ به معنی گسترده علمی و نه فقط به معنی عرفی ـ و یا به هر علت دیگری حتی از روی نوعی اجبار مرتکب آن رفتارها شده باشد!

بعنوان مثال: عده ای از انسانها در سنین بالای عمر خود مبتلا به مشکل «پوکی استخوان» می شوند! در آن وضعیت خطر شکستن استخوانها در اثر بعضی از حوادث بیشتر می شود و همچنین در آن صورت خاصیت ترمیم شکستگی استخوانها ضعیف تر و کندتر می شود. اما اگر افرادی در تنظیم رژیم غذائی خود در سنین جوانی  دقت لازم را به کار می بردند و مثلاً به میزان لازم مواد غذائی دارای کلسیم مثل لبنیات مصرف می کردند، مبتلا به این مشکل یعنی پوکی استخوان نمی شدند! حال این عدم مصرف مواد غذائی لازم در این زمینه چه از روی عمد و چه از ناحیه بی اطلاعی و امثال آنها انجام بگیرد، ابتلا به آثار زیانبار آن وقوع خواهد یافت

آثار رفتارهای نامطلوب درتربیت کودکان

ابتلا به آثار نامطلوب و زیان بار بعضی از رفتارهای انسانها اختصاص به وضعیت بدنی آنها ندارد و شامل جهات دیگر زندگی آنها هم می شود و حتی گاهی مشکلات ناشی از بعضی رفتارها سنگین تر و بیشتر از موضوع وضعیت بدنی و امراض جسمانی می باشد بعنوان مثال: اکثر انسانها ـ حداقل در زمان حاضر ـ بدون اطلاع لازم از خواص روحی انسانها ـ چه خودشان و چه دیگران ـ حتی بدون مطالعه یک کتاب کوچک و معمولی در روانشناسی عمومی اقدام به ازدواج می کنند و بدون اندک اطلاعی و مطالعه ای در روانشناسی کودک، صاحب فرزند می شوند! در نتیجه در همان اوائل زندگی مشترک دچار امواج قدرتمند مشکلات و نا بسامانیها می شوند، در حالیکه راه برون رفت از آن گرفتاریها را هم نمی شناسند

مشکل اولی که در زندگی انسانها بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک ظاهر می شود، مشکل تفاهم و توافق بین دو طرف است این مشکل امروزه در اغلب جوامع انسانی عمومیت پیدا کرده و به مشکل عظیم جهانی تبدیل شده است و روز به روز در حال گسترش  است و از جمله نتایج بسیار زیانبار آن شیوع اختلافات و مشاجرات و طلاق و از هم پاشیدن بنای مقدس ازدواج و خانواده است!

دومین مشکل در موضوع ازدواج ها امروزی مشکل فرزندان است. بطوریکه اگر در خانواده ها مشکل عدم تفاهم و اختلاف و مشاجرات و طلاق نبود، خود به کار بردن فنون مطلوب و عالمانه برای تربیت کودکان و همکاری والدین در این زمینه، مشکل عظیمی بود، تا چه رسد به اینکه این مشکل اولی با تمام عظمت و گستردگی در اغلب خانواده ها وجود دارد.(۱) اغلب خانواده های امروزی در جوامع مختلف مبتلا به این گرفتاری بزرگ هستند و عده ای از آنها هم در مواجهه با آن از تصمیم خود در امر ازدواج پشیمان می شوند و به جای اقدام برای حل مشکل و پیدا کردن تفاهم  با اظهار پشیمانی از ازدواج با طرف مقابل و یا اهانت و سرزنش به اختلافات دامن می زنند و گاهی تصمیم به طلاق و به هم ریختن نظام مقدس خانواده می کنند.در صورتیکه اگر طرفین این نوع ازدواج ها قبل از شروع این مرحله از عمر خود اطلاعاتی از شرایط متحول زندگی خود داشتند و مطالعه ای حتی فشرده و مختصر و نه در حد تخصص ـ درباره روانشناسی عمومی و روانشناسی کودک و جوان داشتند مبتلا به موارد زیادی از این مشکلات نمی شدند و در تربیت کودکان خود موفق تر بودند.این مشکلات یعنی تربیت مطلوب کودکان و جوانان اختصاص به والدین ندارد و شامل حال معلمان و مربیان هم می شود و بلکه مهم ترین و اساسی ترین مشکل آنها است. در مراتب بالاتر این مشکل دامنگیر مدیران جوامع انسانی و سازمانهای فرهنگی و آموزشی و حکومت ها هم می شود و چیزی نیست که بشود با کم توجهی و یا نوعی غفلت از کنار آن عبور کرد.

خسران بی پایان تربیت های نامطلوب

بخش عظیمی از امکانات و دارائی های عموم افراد جوامع انسانی عملاً صرف پرورش کودکان و جوانان می شود. عواملی که در این نظام پر هزینه زندگی بطور مستقیم دخیل هستند عبارتند از :

  1.  والدین
  2. مربیان و معلمان و سازمان عظیم آموزش و پرورش
  3.  دولت ها و حکومت ها
  4. فرهنگ حاکم بر جوامع انسانی و وسائل ارتباط جمعی
  5. خود شخصِ کودکان و جوانان.      و بطور غیرمستقیم سازمانهای زیادی مثل:
  6.  سازمانهای  قضائی
  7.  سازمانها و نیروهای انتظامی
  8.  سازمانهای نظامی و دفاعی ممالک

یعنی مجموعاً عمده امکانات زندگی جوامع انسانی اعم از امکانات مالی و فرهنگی و علمی و امثال آنها صرف آموزش و تربیت انسانها می شود. حال اگر با این وصف کودکان و جوانان یک جامعه بصورت مطلوب آموزش و تربیت  پیدا نکنند، چه وضعیتی در آن جامعه پیش خواهد آمد و چه مقدار خسارت شامل حال افراد آن جامعه خواهد شد. در آن صورت والدین جوانان در چه حدی دچار خسارت خواهندشد؟!

و در آن صورت تمام یا بخش عظیمی از زحمات و تلاش های معلمان و مربیان و سازمان عظیم آموزش و پرورش هدر خواهد رفت!

در آن صورت امنیت جامعه و آسایش عموم مردم یا گروهی از آنها از بین خواهد رفت.

در آن وضعیت قدرت دفاعی یک کشور درمقابل دشمنان درهم خواهد ریخت! و مثالها و موارد دیگر.

علت طرح این بحث در تفسیر آیات  سوره مدثر

شاید در ابتداء و بدون توجه دقیق به اصل بحث بنظر برسد که چه ارتباطی وجود دارد بین آیات مربوط به حادثه قیامت و مسائل مورد بحث فوق و این مثالها. اما با توجه به نتیجه گیری از این بحث که ذیلاً می آید، این ارتباط روشن خواهد شد. اشتغلات زندگی روزمره و رفع نیازهای آنی و فوری و عادت کردن به لذت های  عادی و رایج زندگی و عدم فراعت لازم برای تفکر و آینده نگری، نوعی غفلت در انسانها به وجود می آورد. این نوع غفلت و بی خبری زیانها و مشکلات عظیمی برای انسانها ایجاد می کند تا حدی که گاهی انسانها تمام امکانات زندگی خود و سرمایه عمر خود را در اثر حوادثی از دست می دهند.بعضی از زیان ها و گرفتاری ها را می شود جبران کرد و از بین برد اگر چه با صرف هزینه های سنگین. اما بعضی دیگر جبران نا پذیر می باشند اگر چه انسان تمام دارائی های عالم را هم برای آنها صرف کند.

مثل اینکه: اگر انسان در اثر بی احتیاطی زمین بخورد و دست و یا پا و یا صورت او مجروح شود، امکان دارد با مقداری معالجه در عرض چند روز آن جراحت بهبود یابد ، اما اگر او در حادثه ای چشم  یا گوش یا بعضی اعضاء مهم بدن مثل قلب یا کبد خود را از دست بدهد، دیگر آن ضایعه قابل جبران نخواهد بود! یا اگر فرزند یک انسان در اثر بعضی بی توجهی ها و بی احتیاطی ها و عوامل دیگر تبدیل به یک انسان تبهکار و فاسدی شود که اصلاح او امکان پذیر نباشد، دیگر آن مشکل قابل جبران نخواهد بود.

غفلت انسانها و اشتغال به زندگی روزمره و لوازم آن گاهی در حدی است که به اصل زندگی و مقصد آن و حوادث بعدی و تحولات و تغییرات در مراحل بعدی عمر خود حتی گاهی به وضعیت چند دقیقه بعد از زندگی خود توجهی ندارد و رفتارهائی از او سر می زند که احتمال دارد در چند روز یا ساعت یا چند دقیقه بعد او را گرفتار  خواهد کرد.

انسانهائی را در جوامع مختلف می بینیم یا می شنویم که در جریان یک اختلاف نظر از نوع عادی و حتی پیش پا افتاده کارشان به مشاجره و دعوا می کشد و ضمن آن به یکدیگر اهانت می کنند حتی کسانی که مدتها با هم رابطه دوستی داشتند و یا بالاتر از آن گاهی کسانیکه نسبت قوم و خویشی با یکدیگر دارند، اختلافاتشان به مشاجره و دعوا و حتی کتک کاری می کشد و حتی گاهی اقدام به کاری می کنند که منتهی به کشته شدن افرادی از آنها در ضمن دعوا می شود!!

در چنین وضعیتی با صرف نظر از عظمت حادثه و مجازات عظیم اخروی با ابعاد فوق حد محاسبه حداقل تصورگرفتاری خود شخصی که دست به آن اقدام فوق العاده خطرناک زده می توانست باز دارنده باشد! اما بطور مکرر این حوادث را می بینیم یا خبرهای آنها را می شنویم. بعنوان نمونه قبلاً در بعضی مقالات اشاره ای به بعضی از این نوع حوادث داشتیم از جمله مدتی قبل در جامعه خودمان اتفاق عجیب و بسیار حزن انگیزی افتاد و آن اینکه یک جوان که تمایل به ازدواج با دختری را داشت و برادر بزرگترش با ازدواج مورد علاقه او مخالفتی کرد، آن جوان باهر مشکلی بود یک عدد اسلحه گرم تهیه کرد و سراغ برادر بزرگ خود رفت و با شلیک سه تا گلوله  او را کشت!!!

یا مورد دیگری را به عنوان مثال و نمونه ذکر کردیم و آن اینکه در یکی از شهرها دو تا همسایه در یک ساختمان جهت پارک کردن اتومبیل خود و تعیین محل پارک خود با یکدیگر اختلاف و مشاجره  می کنند و یکی از آن دو که در سن ۳۶ سالگی بود با چاقوئی که همراه داشت به همسایه خود که در سن پیری هم بود چند ضربه چاقو می زند و آن مرد پیر جلو چشم اعضاء خانواده و همسایه ها روی زمین می افتد و با چند ناله از دنیا می رود! از این نمونه ها بطور مکرر در جوامع مختلف اتفاق می افتد و اختصاص به یک جامعه و به چند مورد ندارد. اما بحث ما سر این موضوع است  که افراد از نوع این نمونه ها چطور به این راحتی دست به چنین اقداماتی می زنند؟! آیا انسانی که اندک عقلی دارد، جهت پارک کردن اتومبیل و محل پارک، انسانی را به قتل می رساند حتی بخاطر خود یک اتو مبیل و یا یک خانه و یا تمام دنیا و اشیاء قیمتی آن !

آنچه در این زمینه بسیار اهمیت دارد، موضوع اشتغال فکری این نوع افراد است ! که آنها را از نتایج  کارهای خود غافل می کند و این غفلت یا آنی است یا برای چند دقیقه  و یا چند ساعت و چند روز یا تمام مدت عمر !!

15- آموزش های آسمانی، تفسیر سوره حمد
بخوانید

بعضی از غفلت ها آثار و نتایج خفیف یا موقتی دارد و منتهی به زیانهای اندک و یا قابل جبران  می شود، اما بعضی از آنها بسیار عظیم و غیر قابل جبران است.

بعنوان مثال: اگر انسان در اثر عدم به کار بستن یک نظام عالمانه در نوع غذا خوردن دچار بعضی از امراض شود، اگر آن ابتلاء آثار ظاهری و یا قابل کشف داشته باشد، احتمال دارد انسان به محض متوجه شدن اقدام به معالجه  و اصلاح روش خود جهت جلو گیری از پیشرفت آن بیماری کند و یا با تحمل مقداری از آثار آن بیماری بقیه سالها و ماهها و روزهای عمر خود را سپری کند و نهایتاً از بعضی فواید سلامت بدن در مدت باقیمانده از عمر خود محروم شود!

اما اگر آن بیماری از نوعی می باشد که معالجه پذیر نیست و شخص مبتلا به آن متحمل دردهای  زیاد و هزینه های  عظیم معالجه و محرومیت های زیاد شود یا عمر او بجهت  ابتلاء به آن نوع از بیماریها تقلیل یابد و او زود از دنیا برود، طبعاً خسارت ها و پشیمانی او از اهمال و غفلتش از موضوع سلامت بدن یا روح بیشتر خواهد شد.

اما باز هم این نوع خسارت و زندگی همراه با دردها و محرومیت ها و کوتاه شدن عمر دنیوی در عین حال که نامطلوب و حزن انگیز است در قیاس با آنچه مورد بحث قرار خواهد گرفت  فاجعه  عظیم یا عظیم ترین فاجعه محسوب نمی شود! بلکه آن انسان مبتلا به بیماری می تواند با تحمل سختی ها و محرومیت ها به زندگی خود ادامه دهد و در اثر آن نوع تحمل ها مشمول رحمت خداوند هم قرار بگیرد و گناهانش پاک شود و اجر و پاداش صبر و تحمل خود را در عالم بعدی و در زندگی اخروی دریافت کند.

اما فاجعه عظیم تر آن است که انسان در اثر نوعی از غفلت ها ایمان خود را از دست بدهد و دست به جنایت ها ئی  بزند و زندگی خود و دیگران را تباه کند و در پایان عمر دنیوی در جهنم سقوط کند و در زمانی متوجه نتایج وخیم غفلت ها و اقدامات و اعمال خود شود که دیرشده و کار از کار گذشته است.

آن جوانی که بطور عمد با شلیک چند گلوله برادر بزرگ خود را کشت با صرف نظر از مجازات دنیوی که یا اعدام یا حبس های سنگین و طولانی خواهد بود و بالاتر از آنها عذاب وجدان دائمی، گرفتار عذابی خواهد شد که عظمت آن فوق حد ادراک عادی انسانی و محاسبه با معیارهای  متعارف و متداول دنیوی است و آن عبارت است از سقوط در جهنم و عذاب بی پایان اخروی.

او اگر در اثر حادثه ای در دنیا از آن باتلاق غفلت بیرون بیاید و یا از دنیا برود و در اثر آن تحول  متوجه قوانین حاکم بر عالم دنیا و آخرت شود و فضای جهنم را حتی قبل از مشاهده، صرفاً تصور کند طوری پشیمان خواهد شد که حتی اگر همه دنیا مال او و در اختیار  او بود، اقدام به آن جنایت نمی کرد و بلکه آن جنایت که سهل است حتی حاضر به یک مشاجره و بی احترامی  به برادرش  در حد اهانت به او هم نمی شد.

و همچنین آن شخصی که در حال مشاجره و دعوا با همسایه خود جهت اختلاف  به وجود آمده در جریان پارک کردن اتومبیل  خود با چند ضربه چاقو و بطور عمد همسایه خود را کشت، اگر در آن باتلاق غفلت گرفتار نبود، اگر آن خانه را بصورت مِلکی به او می دادند  و بلکه حتی تمام آنچه را در شهر محل سکونت  او بود، و در مقابل می خواستند یک سیلی به همسایه خود بزند ویا به او اهانتی کند و فحشی بدهد، آن پیشنهاد را قبول نمی کرد تا چه رسد به کشتن او!! اما با تأسف شدید گاهی این قبیل انسانها وقتی، از آن غفلت بیدار می شوند که دیگر دیر شده و مبتلا به فاجعه عظیمی شده اند و باز بعنوان مثال: غالباً والدین یک یا چند کودک در نظام زندگی متداول فعلی، بالخصوص در بعضی جوامع انسانی عمده امکانات زندگی خود را صرف تأمین نیازهای کودکان خود از قبیل تغذیه  و بهداشت و تحصیل و پرورش اخلاقی آنها می کنند! پدر خانواده عمدتاً در تمام روزها اشتغال به کاری دارد برای کسب در آمد و تأمین معاش خانواده، و مادر خانه هم عمدتاً عهده دارد امور منزل است و گاهی به کارهای اجتماعی هم اشتغال دارد. حال اگر با این همه سعی و تلاش  و زحماتی که آنها برای فرزندان خود می کشند، فرضاً یکی از آنها و یا همه آنها رفتارهای مورد انتظار و مطلوب والدین خود را انجام ندهند و شخصیتی مطابق انتظار آنها پیدا نکنند مثلاً به تحصیل علم و رسیدن به مراحل بالاتر از تحصیل موفق نشوند، این وضعیت برای پدر و مادر آن یک یا چند کودک نارحت کننده و حزن انگیز خواهد بود، اما گاهی این ناراحتی و حزن والدین قابل اصلاح  و جبران می باشد، مثلا کودکان آنها در اثر نوعی رفتار والدین  و معلمان و یا کار شناسان تعلیم و تربیت روش خود را عوض کنند و با جدیت به تحصیل بپردازند و عقب ماندگی  در آن زمینه  را جبران کنند و یا در جهت «اشتغال» پیشرفت قابل توجهی پیدا کنند ویا در امر «ازدواج و تشکیل خانواده» به موقعیت های مطلوبی برسند و امثال آنها

اما گاهی در وضعیت زندگی و رفتارها، موقعیت اخلاقی و شخصیتی فرزندان شدیداً در هم می ریزد و بحرانی پیش می آید و مثلاً یکی از فرزندان اخلاق فاسدی پیدا می کند و یا او به تبهکاری تبدیل می شود و دست به کارهای خلاف بزرگی می زند و مرتکب جنایتی می شود و کارهائی که جبران ناپذیر و غیر قابل اصلاح  است! در آن صورت مشکل به فاجعه عظیمی تبدیل خواهد شد.

اما غالباً اشتغال به امور عادی زندگی و بعضی باز دارنده ها اغلب والدین کودکان و حتی مربیان و معلمان و حتی کارشناسان فرهنگی جامعه و مسئولان فرهنگی جامعه و حکومت ها و یا عده تأثیر گذاری از آنها را گرفتار نوعی غفلت و بی توجهی یا حداقل کم توجهی می کند و حاصل آن نوع غفلت هدر رفتن آن امکانات و زحمات  خواهد شد و در نتیجه فعالیت والدین آن کودکان و جوانان و سایرین و مجموعاً یک جامعه دچار خسران هاو فساد عظیمی خواهدشد. برای جلوگیری از به وجود آمدن چنان وضعیتی و ابتلا به خسران های عظیم  چه در زندگی فردی و شخصی و چه در مورد اعضاء خانواده و چه افراد جامعه، بطور کلی احتیاج دائمی  به هشدارهای  بیدار کننده مکرر و اعلام خطرها و ارائه  نمونه هائی از حوادث عبرت  انگیز برای همه انسانها وجود دارد

فعالیت های اضطراری و هزینه های لازم برای آنها

انسانها بطور دائم و مستمر برای تأمین خواسته ها و نیازهای خود و بعضی از افراد دیگر مثل اعضاء خانواده  فعالیت  می کنند. گاهی این فعالیت ها بطور معمول و عادی و بدون فوریت  و بدون مشکل زیاد انجام می گیرد  مثل اینکه انسان بطور معمول  مقداری غذا می خورد و لباس می پوشد و ساعاتی در شبانه روز می خوابد و مثلاً  اگر کار ضروری برای او پیش آمد، چند ساعت غذا خوردن خود را به تأخیر  می اندازد و یا ساعتی محل کار خود را ترک می کند و یا اگر مهمان به منزل او آمد، مقداری غذا و لوازم پذیرائی در حد مورد نیاز تهیه می کند، و مجموعاً زندگی  او بطور عادی  و روزمره ادامه می یابد.

اما گاهی در فضای زندگی او وضعیت غیر عادی  پیش می آید مثل ابتلا به نوعی بیماری و یا احتمال درگیری و دعوای بعضی افراد و یا  وقوع تصادف رانندگی و یا شیوع  یک نوع بیماری مسری  و یا حمله گروهی از دشمنان به کشور و فضای  زندگی او!

در این قبیل موارد احتیاج به فعالیت های خاص غیر عادی وجود دارد. مثلاً اگر کسی علائم یک بیماری خطرناک مثل بعضی از انواع سرطانها را در بدن خود و یا افراد تحت تکفل  و یا بستگان و دوستان خود مشاهده کرد، لازم است سریعاً اقدامی متناسب با آن وضعیت انجام دهد. مثلاً یک طبیب به فردی که جهت معاینات به او مراجعه کرده دستور آزمایش ها و بررسی های سریع  و متناسب را بدهد.

یا در صورت پیش بینی بارندگی زیاد باران و برف  و احتمال آب گرفتگی معابر و جریان سیل شدید و بسته شدن جاده ها سازمانهای مسئول به انسانها بطور مکرر و از طریق وسائل ارتباط جمعی هشدارهای متناسب با وضعیت بدهند.

همچنین وقتی احتمال حمله دشمن به یک کشور وجود دارد، حکومت آن کشور لازم است فعالیت های اضطراری و فوری متناسبی جهت مقابله با دشمن و دفاع از کشور و محافظت از مناطق آسیب پذیر و تأثیرگذار مثل مراکز نظامی و انبارهای اسلحه و سازمانهای خبر رسانی و نیروگاههای تولید و توزیع انرژی برق و امثال آنها انحام دهد حال اگر در صورت وقوع این وضعیت اخیر یعنی وقتی حمله ای از دشمن شروع شده وحادثه جنگی وقوع یافته یا در حال شروع  است و فرصت آمادگی همه جانبه ای وجود ندارد، یک کشور دوست و همسایه  به کشوری که مورد حمله قرار گرفته اعلام  کند که ما در کنار شما هستیم و از شما دفاع خواهیم کرد و هر مقدار اسلحه و لوازم نظامی و امنیتی مورد نیاز شما باشد، بطور کامل آنها را در اختیار  شما می گذاریم و هیچ هزینه ای هم نمی خواهیم و کمک هم جانبه ما به کشور شما فقط از جهت دوستی و همسایگی است!

آیا معقول است که در این صورت حکومت آن کشور مورد حمله و نیازمند کمک های نظامی و امنیتی و بطور کلی کمکهای همه جانبه، بی اعتنائی کند و در اوضاع به وجود آمده دچار غفلت شود و مثلاً در آن وضعیت اضطراری  امکانات کشور را صرف ساختن پارکها و فضاهای تفریحی کند؟! آیا صحیح است در آن وضعیت اضطراری نظامیان آن کشور و افراد مؤثر دیگر مثل پزشکان  به مرخصی  غیر ضروری  بروند و اقدام به سفرهای  تفریحی  کنند؟!

بین حوادث بسیار اضطراری  و با عظمت اختصاصی، حادثه قیامت قرار دارد. حادثه ای  که انسان در ضمن آن یا در فضای  یک زندگی با ارزش ها و لذت های فوق  تصور قرار خواهد گرفت  یعنی وارد بهشت و مقصد مطلوب  آفرینش خواهد شد، یا در پرتگاه هولناک  جهنم سقوط خواهد کرد و مبتلا به عذابی و شقاوتی بی پایان خواهد شد.

غفلت هائی با آثار غیر قابل جبران

آن حادثه عظیم یعنی قیامت احتمال دارد هر لحظه ای شروع شود و هیچ وقت تعیین شده و اعلام شده ای برای آن وجود ندارد. حداقل مرحله اولیه آن که عبارت است از «قیامت صغری»  در لحظه  رحلت هر انسانی،  برای شخص او شروع می شود و هر لحظه امکان وقوع آن وجود دارد. توضیح اینکه حادثه قیامت در دو مرحله  تحقق خواهد یافت، یکی بنام «قیامت صغری» که جنبه فردی و شخصی دارد، دیگری «قیامت کبری» که عمومیت دارد و حوادث آن شامل همه انسانها و در همه عالم خواهد شد.

غفلت از آن حادثه عظیم با ابعاد مختلف، خسران عظیم  فوق حد تصور و محاسبه برای عده ای از انسانها خواهد داشت. کسانیکه از آن حادثه در غفلتی به سر می برند و خود را برای آن تحول بزرگ عمومی و جهانی  و برای مقصد آفرینش  آماده نکرده بودند. برای همین جهت پروردگار عالمیان در صدها آیه از قرآن مجید آن حادثه را متذکر  شده و مورد توصیف قرار داده و به صورت های مختلف بندگان خود را نسبت به آن حادثه عظیم  هشدار داده است.

این بحث در بخش بعدی ادامه خواهد یافت (ان شاءالله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۳۹۷/۱۰/۱۵

پاورقی:

۱ـ در جلساتی که برای بحث و گفتگو درباره کودکان وجوانان در مدارس تشکلیل می شد و من بعنوان سخنران جلسه در آن جلسات شرکت می کردم خطاب به والدین کودکان و همچنین معلمان و مربیان عرض می کردم:ما ـ جمع حاضر در جلسات آموزشی ـ بدون هیچگونه آمادگی از طریق مطالعه و تجربه و تحقیق اقدام به ازدواج کردیم و این مرحله بسیار مهم و سرنوشت ساز از زندگی را شروع کردیم، در حالیکه غالباً حتی اندک مطالعه ای در شناسائی روان و رفتارهای خودمان انجام ندادیم تا چه رسد به روانشناس جنس مقابل! و بعد از مدتی هم بدون هیچگونه آمادگی دارای فرزند شدیم !یعنی عظیم ترین مقام و مسئولیت را عملاً در زندگی به عهده گرفتیم و آن تربیت یک انسان است! در حالیکه این مسئولیت و این کار عظیم در اصل در حیطه قدرت علمی پیامبران خدا قرار دارد.

ما انسانها برای پرورش یک بوته گل که در گلدان کاشته شده و ما آن را خریده ایم یا کسی برای ما هدیه آورده است احتیاج به اطلاعاتی داریم که مثلاً این بوته گل آیا لازم است در مقابل نور آفتاب قرار بگیرد و یا نه و در چه زمانی به آن آب داده شود، مثلاً هر روز یا یک روز در میان، یا هفته ای  یک بار همچنین خطاب به مادران دانش آموزان می گفتیم شما برای بریدن یک قطعه پارچه و دوختن یک لباس سراغ یک خیاط حرفه ای و یا فرد آشنا به فنون خیاطی می روید و حتی گاهی پارچه ای را می بَرید نزد شخص با تجربه ای که آن را بُرش بزند، اگر چه با فن چرخ کردن و دوختن آن آشنا هستید!  اما آیا تربیت یک انسان بالخصوص وقتی که در سنین کودکی قرار دارد، احتیاج به علم و تجربه خاصی ندارد؟! آیا وجود انسان بعنوان عظیم ترین مخلوق خداوند، پیچیده تر است یا یک بوته گل و یا یک قطعه پارچه برای خیاطی و امثال آنها!!

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن