درس هائی از نهج البلاغه – ۲

شرح و تفسیر خطبه متّقین (همّام)*

اوصاف متّقین*

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*

«وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ-  يَصِفُ فيها المُتَّقينَ » خطبه ای از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که در آن «متقین» را توصیف می فرماید.

نقل شده است که یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام- که «همّام» نامیده می شد و مردی عابد بود، یک روز به آن حضرت عرض کرد:

یا امیرالمؤمنین «متقین» را برای من توصیف کن، چنانکه گوئی آن ها را می بینم! آن حضرت در پاسخ دادن به او سنگینی کرد ]یعنی تمایلی به جواب دادن نداشت[ سپس فرمود:

ای همّام تقوا بورز و احسان کن زیرا «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوا وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ»(۱)

اما همّام به این مقدار جواب قانع نشد ]و در درخواست خود اصرار ورزید[ تا اینکه امیرالمؤمنین- علیه السلام- ]تصمیم به پاسخ مورد نظر او گرفت و[ به او رو کرد، پس الله را حمد کرد و ثنا گفت و بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم- صلوات فرستاد، سپس این خطبه را خواند.

قبل از شروع به بیان عبارات این خطبه شریف و ترجمه و شرح و تفسیر آن چند نکته مربوط به موضوع را متذکر می شویم:

۱-همّام که مردی دانشمند و تعلیم یافته مکتب امیرالمؤمنین علی علیه السلام- و از اصحاب آن حضرت بود، طبعاً مرادش از «تقوا» و صاحبان آن در این سؤال و درخواست، معنی لغوی کلمه نبود، لذا عرض کرد: متقین را برای من توصیف کن بصورتی که گوئی آن ها را می بینم، یعنی مرادش توصیف کامل متقین آن هم با قدرت بیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. حتی مراد همّام معنای تفصیلی این کلمه، بصورت متعارف هم نبود. چون آیات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که مشتمل بر معنای تفصیلی «تقوا» و بیان اوصاف دارندگان آن یعنی متقین می باشند. بلکه مراد او بطوریکه از کلامش بر می آید و همچنین از پاسخ امیرالمؤمنین- علیه السلام- روشن می شود، توصیفی عمیق تر از نوع عادی و متعارف است. بطور قطع همّام با اوصافی که از او ذکر شد، حداقل با آیات اول سوره مبارکه بقره، آشنا بود و آن ها را بطور مکرر خوانده بود، که در آن چند آیه، اوصافی برای متقین ذکر شده است! خداوند می فرماید:

«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ- الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ- وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يوقِنُونَ-أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (البقرة/ ۲-۵) یعنی: آن است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و هدایتی است برای متقین، آنان که به غیب ایمان می آورند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آن ها رزق دادیم انفاق می کنند، و آنان که ایمان می آورند به آنچه بر تو نازل شد و آنچه قبل از تو نازل شده بود و به آخرت یقین دارند، آنان بر هدایتی از پروردگارشان قرار دارند و آنان همان رستگارانند.  

در ظاهر این آیات اوصاف متقین بصورت تفصیلی بیان شده است- البته تفصیل متناسب با اسلوب و روش بکار رفته در قرآن- و آیات دیگری هم در این زمینه در قرآن مجید آمده است بعنوان نمونه:

«وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ- الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ- وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يعْلَمُونَ-  أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ» (آل عمران/۱۳۳-۱۳۶) یعنی: بشتابید بسوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمان ها و زمین است، ]و[ آماده شده است برای متقین، آنان که در حال آسایش و رفاه ]و همچنین[ در سختی و تنگی انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می برند و انسان ها را عفو می کنند و خداوند اهل احسان را دوست دارد، و آنان که چون کار زشتی انجام دهند، یا نسبت به خود ظلم کنند، خدا را به یاد می آورند و برای گناهان خود استغفار می کنند- و کیست غیر از خدا که گناهان را پاک کند و از بین ببرد؟- و بر آنچه مرتکب شده اند، اصرار نمی کنند ]و ادامه نمی دهند[ و چه نیکوست پاداش اهل عمل! همّام بخوبی می داند که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حجت پروردگار عالم دارای «علم لدنّی» است که مخصوص پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) است و از قدرت درک و بیان فوق عادی برخوردار است.

او علم خاصی نسبت به حقایق عالم آفرینش دارد. آنچه که نسبت به انسان های عادی در پس حجاب های غیب قرار دارد، برای آن بزرگوار آشکار است. لذا طالب محصولاتی از آن علم است.

یعنی در ورای معانی ظاهری الفاظ قرآن و معارف عادی آن، معانی و معارف عمیق تری وجود دارد، و آن مرتبه از معانی قرآن در افقی بالاتر از حد فهم انسان های عادی قرار دارد و فقط عده ای از انسان ها به آن مقام قرآن دسترسی دارند که خداوند از آن ها با کلمه «مطهرون» یاد کرده است و آن ها ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) می باشند! و همّام طالب جرعه ای از آن زلال معرفت بود!!!

۲-علت سنگینی امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در جواب درخواست همّام در خود کلام آن بزرگوار مشخص نیست. اما از حادثه ای که بعد از پایان خطبه برای همّام روی داد و از کلام امیرالمؤمنین- علیه السلام- در آن زمینه، یکی از احتمالات در این زمینه تقویت می شود. اما در مجموع می شود گفت: یکی از علل سنگینی آن حضرت در پاسخ درخواست همّام این بوده است که در آن مجلس کسانی بودند که استعداد لازم را برای شنیدن آن خطبه یا تأثیر پذیری لازم از آن نداشتند و امام- علیه السلام- در چنان فضایی تمایل به ایراد آن خطبه نداشت، اما در مقابل اصرار همّام علی رغم تمایل قلبی خود، درخواست او را پذیرفت.

درس هائی از نهج البلاغه - 18
بخوانید

۳-درخواست همّام در مورد یک موضوع بسیار با اهمیت در زندگی انسان ها بود و نه یک موضوع جنبی و حاشیه ای و احتمالاً امیرالمؤمنین- علیه السلام- در آن مجلس، تمایلی به پاسخ کامل برای سؤال همّام نداشت، اما اصل موضوع به اساس زندگی انسان ها ارتباط پیدا می کند. موضوع تقوا در قرآن کریم از جایگاه رفیعی برخوردار است. در این کتاب آسمانی فقط دارندگان تقوا اهل سعادت و فلاح معرفی شده اند بطوریکه خداوند می فرماید:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة/۱۰۰)

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران/۱۳۰)

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة/۳۵)

در این آیات و آیات دیگری از قرآن در کنار دستورات خداوند جهت انجام اعمال عبادی و احکام اخلاقی، انسان ها مأمور به رعایت تقوا و التزام به آن شده اند و نتیجه التزام به تقوا، عامل فلاح معرفی شده است. منظور از فلاح انسان، رسیدن به مقصدی است که خداوند برای خلقت او در نظر گرفته است و انسان را به آن منظور آفریده است.

متقین همان مؤمنان حقیقی هستند

در آیاتی از قرآن فلاح انسان و عوامل و اسباب آن مورد بحث قرار گرفته و اشاره شده است به اینکه مؤمنان اهل فلاح هستند. خداوند می فرماید:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِينَ هُمْ فىِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُون. وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون.وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ…» (المؤمنون/ ۱-۴) یعنی: به راستی رستگار شدند مؤمنان، آنان که در نمازشان حالت خشوع دارند، آنان که از لغو اعراض می کنند، و آنان که به ]احکام[ زکات عمل می کنند… 

و بعد از ذکر اوصاف دیگری از مؤمنان، سرانجام می فرماید: آنان وارثانند، کسانی که بهشت فردوس را به ارث می برند.

از تأمل در این آیات و آیات دیگر بر می آید که مراد از مؤمنان در این آیات، مؤمنان حقیقی هستند، نه کسانی که در عرف اخلاق و احکام دینی به صرف اظهار اسلام به آن ها مؤمن گفته می شود، پس مؤمنان حقیقی همان متقین هستند.

متقین اهل بهشت هستند

در آیاتی از قرآن گفته شده است که عامل ورود به بهشت تقوا است و متقین اهل بهشت خواهند بود، بعنوان مثال:

الف: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ» (الرعد/۳۵) یعنی: مثل بهشتی که به متقین وعده داده شده، این است که از زیر آن نهرها روان است، و میوه ها و سایه آن دائمی است، این است سرانجام کسانی که ملتزم تقوا شده اند و سرانجام کافران آتش است.

ب: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيا» (مريم/۶۳) آن است بهشتی که به ارث بندگان خود در می آوریم، آن عده که اهل تقوا هستند. یعنی از بین بندگان خدا آن عده که ملتزم به تقوا بوده اند، اهل بهشت خواهند بود و آن را به ارث خواهند برد.

ج: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» (آل عمران/۱۳۳) یعنی: بشتابید بسوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است، آماده شده است برای متقین.

 از توجه به آیات فوق الذکر جلالت موضوع «تقوا» و مقام رفیع صاحبان و دارندگان آن روشن می شود. بطوریکه آن یکی از عوامل اصلی ارزش های وجود انسان، و سبب اصلی صعود انسان از عالم دنیا و ورود او به بهشت می باشد.

تعریف تقوا

تقوا یک نیروی روحی در انسان است که او را در مقابل خطرات و ارتکاب کارهای خلاف رضایت پروردگار و عذاب های او محافظت می کند، و انسان را وادار به انجام فرمان های خدا می کند. انسان دارای تقوا بطور مستمر اعمال خود را تحت مراقبت قرار می دهد.

موضوع تقوا در قرآن مجید با اهمیت بسیار زیادی مطرح شده است، بطوریکه این موضوع بصورت های گوناگون حدود ۲۵۰ مرتبه در کتاب خدا بکار رفته است، دارنده این نیروی روحی «متقی»، یا «تقی» نامیده می شود.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بطور مکرر انسان ها را به تقوا و التزام به آن سفارش می فرمود و در کلام آن بزرگوار تقوا جایگاه رفیع باشکوهی دارد. تا جائیکه آن را رئیس اخلاق نامیده است. بطوریکه فرمود:

«اَلتُّقَى رَئِیسُ اَلْأَخْلاَقِ»(۲)

تقوا در زندگی دنیوی ایجاد نظم می کند و عدالت را در بین آن ها برقرار می کند و مانع تضییع حقوق انسان ها بوسیله دیگران می شود. و جلو اغتشاش ها و بی نظمی ها و ظلم ها را می گیرد.

اما در زندگی اخروی تقوا در اصل – بطوریکه ذکر شد- عامل ورود به بهشت و ذخیره و دارائی انسان برای زندگی دائمی در آنجا خواهد بود. خداوند می فرماید:

«وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبَابِ» (البقرة/۱۹۷) خداوند- عزّوجلّ- بعد از بیان احکام عبادت شکوهمند حج در این آیه و آیات قبلی، به انسان ها سفارش می کند که برای خود زاد و توشه فراهم کنند و می فرماید که تقوا بهترین ذخیره و توشه است.

در این کلام پر برکت راه های حصول تقوا و ورود به بهشت برای انسان ها ترسیم شده است و همچنین را ه های کسب فضائل اخلاقی و کرامت های شخصیتی! و بعد از ذکر این مقدمه فشرده به شرح و توضیح عبارات این خطبه شریف و روش های بهره برداری از آن می پردازیم. قابل تذکر است که جهت خودداری از طولانی شدن این مقدمه بیان بعضی از مطالب مربوط به موقعیت اصل خطبه و کلام امیرالمؤمنین را به مباحث تفسیری متن خطبه موکول می کنیم.

الیاس کلانتری

۱۳۹۵/۱۱/۱۸

پاورقی ها:

۱-سوره نحل، آیه ۱۲۸

۲-نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن