کلام ایام ـ ۳۲۸، طلوع ستاره های بی غروب

ولادت سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم

کلیات

* امام حسن و امام حسین- علیهما السلام- در روز قیامت بصورت دو گوشواره برای عرش خدا ظهور خواهند کرد.

* رهبران آسمانی راه های آسمان ها را برای مردم نشان دادند و با آنها در این مسیر همراه شدند.

* حسین- علیه السلام- چراغ هدایت و سفینه نجات برای انسان ها است.

* همه رهبران آسمانی چراغ هدایت و سفینه نجات بودند.

* تجلیل و تکریم امام حسین- علیه السلام- تجلیل و تکریم همه پیامبران و همه رهبران آسمانی است.

* همه پیامبران و امامان معصوم- علیهم السلام- سهمی در نهضت مقدس حسینی- علیه السلام- دارند.

* تبریک و تسلیت حقیقی و لفظی.

* قهرمانی‌های شخصیت‌های قدسی آسمانی در نهضت مقدس عاشورا.

* پیشگوئی امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- درباره فتنه بنی امیّه.

* مقدمات فتنه بنی امیّه از روز رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- شروع شده بود.

* معاویه، دشمن آشکار دین خدا در مقام حکومت جامعه دینی.

* معاویه در دوران حکومت خود، ده‌ها هزار نفر از مسلمین را به قتل رساند.

* حتی کودکان خردسال هم در حکومت معاویه از خطر کشته شدن ایمن نبودند.

* چرا معاویه سال ها بعد از رحلت و شهادت امام امیرالمؤمنین- علیه السلام- دروغ هائی علیه او می ساخت و منتشر می کرد؟!

* حکومت بنی امیّه اجباراً از امام حسین- علیه السلام- می خواست که آن حکومت را بعنوان حکومت دینی تأیید کند.

* نامه یزید به نماینده خود در مدینه درباره امام حسین (علیه السلام).

* خطرات و آسیب های حکومت بنی‌امیّه برای دین خدا.

* حضرت ابوالفضل العباس قهرمان عرصه‌های غیرت و جوانمردی و وفاداری و شجاعت بود.

* علاقه و محبت شدید حضرت حسین- علیه السلام- به علی اکبر چه علتی داشت؟

* * * * * * * * * *

 سالروز ولادت حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ و روز سوم شعبان، زمان شروع اعیاد شعبانیه است. در چنین روزی در طلیعه ماه معظم شعبان آن گوهر گرانبهای قدسی به عالم انسانها عطا شده و نور وجود شریفش ابتداءً و در اولین مرحله سبب تزئین عالم دنیا و فضای حیات انسانی شده مثل همه پیامبران و حجت های پروردگار عالمیان! سپس آن نور قدسی به عوالم فوق دنیا گسترش یافته و سرانجام به عرش خدای سبحان رسیده است! و در روز قیامت کنار برادر کریم خود و هر دو بصورت گوشواره عرش خدا ظهور و تجلی خواهند داشت و هر دو بزرگوار در فضای عالم قدس و در بهشت در مقام دو سرور جوانان اهل بهشت استقرار خواهند یافت.
ولادت آن بزرگوار وهمه رهبران آسمانی رحمتی است از طرف پروردگار عالمیان که به عالم دنیا نازل شده و آن شخصیت های قدسی راههای آسمانها را برای ساکنان زمین و گرفتاران در حیات دنیوی نشان دادند و با آنها در این مسیر همراه شدند.
امام حسین ـ علیه السلام ـ به تعبیر جدّ بزرگوارش خاتم الانبیاء حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چراغ هدایت و کشتی نجات برای انسانها است. بطوریکه آن حضرت فرمود:
«ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» یعنی حسین ـ علیه السلام ـ چراغ هدایت و کشتی نجات است. اگرچه هریک از ذوات مقدسه معصومین و صاحبان مقام عصمت و امامت کشتی نجات انسانها هستند! اما برای امام حسین ـ علیه السلام ـ فرصت مناسب خاصی جهت ارائه چهره جمیل دین خدا بصورت کامل و در سطحی خاص حاصل شد.
ما قبلاً در ضمن بعضی از مقالات در سیره شریف امام حسین ـ علیه السلام ـ و عظمت رفتارهای او در نهضت مقدس عاشورا عرض کردیم که شخص رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و تمامی امامان معصوم و همه پیامبران خدا ـ سلام الله علیهم ـ در جلال و شکوه وعظمت نهضت مقدس عاشورا سهیم هستند و در حقیقت در آن نهضت مقدس تمامی فضائل پیامبران خدا و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و کرامات اخلاقی و علمی آنها ظهور کرده و در سطح متعالی خاصی تجلی یافته است. لذا وقتی حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ تجلیل و تکریم می شود، این تجلیل و تکریم شامل همه پیامبران و همه رهبران آسمانی و مجموع فرهنگ «دین آسمانی» هم می شود. یعنی تکریم امام حسین ـ علیه السلام ـ در حقیقت تکریم دین توحیدی و کتاب آسمانی و همه پیامبران و رسولان خدای سبحان می باشد.
در فرهنگ خالص تشیع و در عقاید عالمانه شیعیان یعنی پیروان حقیقی دین آسمانی این مطلب مسلّم است که اگر هر یک از شخصیت های قدسی و هر یک از صاحبان مقام عصمت و امامت در شرایط اجتماعی و تاریخی و فرهنگی زمان امام حسین ـ علیه السلام ـ قرار می گرفتند همان رفتار باشکوه عظیم و همان نوع قهرمانی از آنها ظهور می یافت. اما این فرصت بلحاظ موقعیت و شرایط برای اجتماعی و تاریخی و فرهنگی خاص برای آن حضرت حاصل شد! و در حقیقت آن عظمت بی پایان دائمی که در حادثه نهضت عاشورا تجلی کرد، جلوه ای باشکوه و بسیار زیبا از عظمت و جلالت و شکوه و جمال دین خدا و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و قرآن مجید بود! و تمامی آن کمالات و فضائل در فرهنگ دین آسمانی و گنجینه های آن بصورت آشکار و مکنون استقرار دارد و ذخیره شده است.
ولادت حضرت سیدالشهداء امام حسین و هریک از حجت های پروردگار عالمیان و صاحبان مقام عصمت و امامت ـ علیهم السلام ـ یعنی جانشینان حقیقی و اوصیاء پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و اسکان آن بزرگواران در عالم دنیا و در فضای زندگی انسانها و درکنار آنها از عظیم ترین و متعالی ترین نعمت های خدای سبحان برای عالم انسانیت می باشد، لذا تبریک این ایام برای اهل ایمان و پیروان دین توحیدی و بلکه تمام عالم انسانیت امری است شایسته! و این تبریک لازم است هم در زمان و روزهای مربوط به ولادت آن ذوات مقدسه و هم شروع دوره امامت و هم در ایام مربوط به ظهور و صدور رفتارهای متعالی خاصی از آن بزرگواران مثل شرکت در جهاد مقدس و در رأس همه آنها ایام و زمان مربوط به ولادت کریم خاتم پیامبران حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بعثت آن وجود قدسی به مقام نبوت و رسالت و زمان مربوط به نزول قرآن مجید بطور مکرر گفته شود.
خدای سبحان در کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید می فرماید:
« لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » (آل عمران/۱۶۴) یعنی: راستی که خدا بر مؤمنان منتی [نعمتی] عطا کرد که در بین آنها رسولی از خود آنها برانگیخت، که آیات او را بر آنها می خواند و آنها را رشد می دهد و به آنها کتاب و حکمت [دو نوع معانی و معارف از قرآن مجید ] می آموزد، اگرچه آنها قبلاً در گمراهی آشکار بودند.

تبریک حقیقی و تبریک لفظی

کلمه تبریک و تسلیت در عرف زندگی عادی روزمره انسانها رواج دارد و غالباً به نوعی تحیّت و بیان الفاظ این کلمات و امثال آنها گفته می شود و انسان ها به این منظور کلماتی به زبان می آورند ومثلاً می گویند این عید را به شما تبریک می گویم یا فلان حادثه را به شما تسلیت می گویم! ما قبلاً در یکی از مقالات متذکر شدیم که تبریک حقیقی عبارت از بیان کلامی و گفتن کلماتی است که در شنونده سرور و خوشحالی و آرامش روحی ایجاد می کند! و همچنین تسلیت حقیقی اظهار کلام و سخنی است که در شخص حادثه دیده ایجاد آرامش روحی کند و تسلیت یعنی آرامش و یعنی رفتاری و سخنی که شخص برای ایجاد آرامش در روح شخص حادثه دیده انجام می دهد مثل دیدار او و اظهار همدردی با او و ذکر پروردگار عالمیان و آیاتی از قرآن مجید و گفتن سخنانی از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ درباره اجرو پاداش خدا برای صابران در مصیبت ها و امثال آنها.
بعد از تذکر این نکته و معنی حقیقی تبریک یا تسلیت عرض می کنیم که بهترین تبریک در ایام ولادت رهبران آسمانی ذکر بعضی از حوادث زندگی آن بزرگواران و رفتارهای شکوهمند آنها و ذکر و یادآوری سخنانی از آنها اگرچه بصورت فشرده و بطور مختصرمی باشد. لذا در این ایام به مناسبت اعیاد شعبانیه ما به ذکر بعضی از رفتارها و سخنانی از آن بزرگواران می پردازیم که در ایام این ماه معظم ولادت یافته اند.

قهرمانیهای شخصیت های آسمانی در نهضت مقدس عاشورا

از حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ در مجموع تاریخ زندگی آن بزرگوار و بالخصوص دوره امامت او رفتارهای کریمانه زیادی ظهور یافته و سخنان گرانبها و مملو از حکمت و دارای ارزش های فوق عادی متعددی نقل شده است. اما حادثه عاشورا و قهرمانی حیرت انگیز آن وجود قدسی در آن نهضت مقدس، حوادث عمر شریف و سخنان دیگر صادر شده از آن بزرگوار را تحت الشعاع خود قرار داده و شهرت بیشتری پیدا کرده است. در این مقاله ما بعد از توضیحی از رفتارهای شگفت آور آن بزرگوار به ذکر و توضیح بعضی از سخنان آن وجود مبارک قدسی خواهیم پرداخت و اگر فرصت مناسبی در این مقاله حاصل نشد، ذکر و شرح و توضیح سخنانی از آن بزرگوار را به فرصت مناسبی از جمله مقالات مربوط به ایام محرم و زمان مربوط به وقوع حادثه نهضت مقدس عاشورا موکول خواهیم کرد.
درباره آن سه شخصیت قدسی هم که ولادت مبارک آنها در این ایام وقوع یافته همین روش را بکار خواهیم گرفت و آن ذوات مقدسه به ترتیب زمان ولادت عبارتند از:
۱ـ حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام )
۲ـ حضرت امام سیدالساجدین ( علیه السلام)
۳ـ حضرت علی بن الحسین علی اکبر(علیه السلام)
البته پرواضح است که هر سه شخصیت قدسی فوق الذکر در حادثه نهضت مقدس عاشورا کنار حجت خدا حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ حضور داشتند و از قهرمانان عظیم آن نهضت مقدس بودند.

اما حضرت سیدالشهداء امام حسین- علیه السلام- در زمانی عهده دار امر امامت و رهبری فکری و فرهنگی جامعه دینی شد که فتنه ای تاریک تمامی آن جامعه را فرا گرفته بود. دوره امامت برادر بزرگوارش امام حسن- علیه السلام- هم در میان ظلمت همان فتنه سپری شد.

 امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- قبلاً و در دوره حکومت و خلافت ظاهری خود از وقوع آن فتنه خبر داده بود و آن را فتنه ای کور و تاریک و تاریک کننده نامیده بود. آن حضرت در پیشگوئی و خبر دادن از آینده برای جامعه دینی فرمود:

«أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیكُمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیةَ، فَآن‌ها فِتْنَةُ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ…»(۱) یعنی: هشیار باشید خوفناک ترین فتنه ها برای شما در نظر من فتنه بنی امیّه خواهد بود و آن همانا فتنه‌ای است کور و ظلمت ساز. منظور از پیشگوئی در این نوشتار علمی است که از بصیرت و محاسبات حکیمانه مقام امامت حاصل می شود نه از نوع حدسیات متعارف عده ای بعنوان پیشگو!

البته فتنه مورد بحث از روز رحلت وجود مبارک پیامبر خاتم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- شروع شده بود، اما به تدریج بر شدت تاریکی و ظلمت آن و همچنین وسعت آن افزوده می‌شد تا اینکه تاریکی و ظلمت آن شدت یافت و تمامی سطح جامعه و همه ابعاد آن را در خود فرو برد.

 آن فتنه عبارت بود از قرار گرفتن حکومت عادی بشری در جایگاه حکومت دینی، و تحت عنوان حکومت دینی. یعنی قرار گرفتن یک صورت تقلّبی از دین در جایگاه صورت اصلی و حقیقی دین توحیدی!

 آن حادثه دو نوع خسارت برای جامعه دینی و برای تمام جامعه بشری به وجود آورد یکی: محرومیت عمومی مردم از بعضی مراتب برکات و فضائل دین خدا و عمده آثار و فواید آن.

 دوم: آسیب زدن به چهره زیبای دین خدا و معارف آن و تخریب جاذبه های آن و منصرف کردن عده زیادی از انسان های جویای حقایق و معارف دینی از روی آوردن آن ها به پناهگاه امن توحیدی!

 در زمان امامت امام حسن و امام حسین- سلام الله علیهما- کسی در مقام حکومت بر مسلمین قرار گرفته بود که بخشی از عمر خود را در کنار پدرش در دشمنی آشکار با دین توحیدی و پیامبر خدا سپری کرده بود و بعد از آن هم که ناچار و از روی نفاق اظهار اسلام کرده بود، بطور مستمر کینه ای و عداوتی نسبت به دین خدا و پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از رفتارهای او آشکار بود. او سیاستمداری تبهکار و دروغگو و بسیار مکّار بود و مجسّمه شرارت و تبهکاری! بطوریکه در دوره حکومت خود تحت عنوان خلیفه و همچنین قبل از آن یعنی دوره ای که از طرف حکومت خلفای سابق به امارت منطقه شامات رسیده بود و همچنین در زمانی که از طرف امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- از امارت عزل شد و اما از دستور حکومت مرکزی جامعه سرپیچی کرد و یاغی شد، مجموعاً ده‌ها هزار نفر از افراد جامعه دینی را به قتل رساند. او و نمایندگانش حتی از کشتن کودکان خردسال هم خودداری نمی کردند. حال چنین فرد فاسق و پلیدی عنوان خلیفه یعنی جانشین پیامبر خدا را به خودش بسته بود و در حالیکه کینه و عداوت نسبت به وجود مبارک پیامبر خدا از اعمال و رفتارهای او آشکار بود، خود را حاکم جامعه دینی و جانشین رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- معرفی می‌کرد.

 معاویه در هر فرصتی کینه و عداوت خود نسبت به امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- را با سخنان و رفتارهای خود آشکار می کرد و به دستور او در زمان حکومت او صدها دروغ علیه آن حضرت ساخته شد و در سطح جامعه دینی منتشر شد، در حالیکه سال‌های زیادی از رحلت و شهادت امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- گذشته بود. یعنی در واقع او کینه قلبی و عداوت خود را نسبت به دین خدا با اهانت به امیرالمؤمنین-  علیه السلام- و جعل دروغ‌هائی علیه او نشان می‌داد. چون خود شخص امیرالمؤمنین که سالها قبل از دنیا رفته بود، طبعاً مشکلی از طرف او برای حکومت غاصبانه و ظالمانه معاویه به وجود نمی‌آمد.

290 - نسل جوان امروزی چگونه و در چه جهتی می تواند حضرت ابوالفضل العباس (ع) را اسوه خود قرار دهد؟ - بخش دوم
بخوانید

 معاویه در عرض چند ماه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- حکومت جامعه دینی را بطور کامل در اختیار خود گرفت! چون امام حسن مجتبی- علیه السلام- جانشین و خلیفه حقیقی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و جانشین و وصیّ پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین- علیه السلام- جهت جلوگیری از ادامه جنگ و استمرار آن بین حکومت مرکزی و آن یاغی و سپاه فریب خورده اش از اهل شامات، از حکومت خود صرف نظر کرد و از آن فاصله گرفت.

 معاویه بعد از تصاحب حکومت جامعه دینی به تبهکاری و فساد و تخریب بنای دین آسمانی با قدرت زیاد و بدون مانع ادامه داد و از هیچ تلاشی در این زمینه کوتاهی نکرد! و سرانجام با نقشه های سیاسی اقدام به کشتن امام مجتبی- علیه السلام- کرد و آن حضرت با دسیسه‌های آن پلید تبهکار به شهادت رسید. در حالیکه در آن زمان از شروع حکومت او در سطح جامعه دینی و تحت عنوان خلیفه ده سال گذشته بود و قبلاً هم به مدت بیست سال تحت عنوان امیر منطقه شامات و در آن منطقه حکومت داشت.

 مخالفت و دشمنی و عداوت معاویه با امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در زمان حیات آن حضرت و بعد از رحلت و شهادت او و همچنین دشمنی و عداوت او با امام حسن و امام حسین- سلام الله علیهما- از ناحیه عداوت او با خدا و پیامبرش بود. او در آرزوی بازگشت جامعه به بت پرستی و جاهلیت بود چون او به تعفّن شرک و بت پرستی و بعداً به نفاق عادت کرده بود مثل علاقه و کشش روحی یک معتاد به مواد مخدر و آن تمایل از قلب فاسد او جدا نمی‌شد.

 اما فاجعه عظیم تر این بود که فرزند پلید و لعین او یعنی یزید بعد از مرگ پدرش و با دسیسه های از قبل به عمل آمده حکومت جامعه را به دست گرفت و با چندین برابر فساد و تبهکاری و خشونت به راه خود ادامه داد. او با تمام وقاحت کینه خود را نسبت به دین خدا آشکار می‌کرد و در آن جهت از هیچ اقدامی صرف نظر نمی کرد و از همه رفتارهای او مهم تر این بود که نامه ای به نماینده حکومت خود در شهر مدینه یعنی مرکز حکومت دینی در زمان پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و زادگاه و محل سکونت امام حسین- علیه السلام- نوشت و از او خواست که از مردم شهر و چند نفر از افراد سرشناس و در رأس همه آنها از حسین بن علی [علیهما السلام] برای حکومت او بیعت بگیرد و اگر او خودداری کرد سریعاً و بلافاصله او را به قتل برساند. یعنی لازم بود امام حسین- علیه السلام- علاوه بر صرف‌نظر کردن از حکومت خود، حکومت یزید را بعنوان حکومت دینی به رسمیّت بشناسد و آن را اعلام کند و تحت اطاعت یزید قرار بگیرد.

 لازم به تذکر است که یکی از مواد صلح امام حسن مجتبی- علیه السلام- با معاویه و فاصله گرفتن از حکومت این بود که بعد از مرگ معاویه حکومت جامعه در اختیار امام حسن- علیه السلام- قرار بگیرد و در صورت رحلت او، زمان مرگ معاویه حکومت به امام حسین- علیه السلام- منتقل شود. اما معاویه بعد از قدرت یافتن و تسلّط بر تمام جامعه دینی به تدریج تمام مواد قرارداد صلح را زیر پا گذاشت از جمله این بند از صلح نامه را و برخلاف آن، برای زمان بعد از خود زمینه حکومت فرزندش یزید را فراهم کرد. اما موفق به بیعت گرفتن از امام حسین- علیه السلام- و چند نفر از افراد سرشناس شهر مدینه نشد تا از دنیا رفت.

 اما کاری را که معاویه با تمام قدرت حکومتی و تسلّط بیست ساله بر جامعه تحت عنوان خلیفه و حدود بیست سال قبل از آن در مقام امیر شامات موفق به انجام آن نشد، یزید در اولین روزهای حکومت خود و با فرستادن یک نامه و دستور به نماینده حکومت در شهر مدینه می‌خواست به انجام برساند و آن عبارت بود از گرفتن بیعت از امام حسین- علیه السلام- و تسلیم او در برابر حکومت بود. از این تصمیم یزید میزان جهل و حماقت او بطور کامل آشکار می شود و پدر او هم قبلاً و در وصایای خود به او گفته بود که حسین بن علی [علیهما السلام] تسلیم حکومت او نخواهد شد و از او خواسته بود که در آن زمینه پافشاری نکند.

 سرانجام اینکه وضعیتی در جامعه دینی به وجود آمد که دین خدا از ناحیه حکومت بنی‌امیّه بالخصوص یزید فرزند معاویه در معرض خطرات شدیدی قرار گرفت و آن هم خطر سقوط و در هم شکستن ارکان آن! و لازم بود در هر صورتی آن خطر و آن وضعیت بحرانی برطرف شود.

 جهت برطرف شدن آن خطر عظیم احتیاج به قدرت عظیمی بود و آن قدرت بی پایان خدای قاهر و قادر بود. قاهر بر همه چیز و قادر بر هر کاری! اما لازمه جریان یافتن آن قدرت بی پایان حصول ظرفیتی مناسب در عالم برای آن جریان بود. چون در نظام عالم دنیا رحمت و قدرت پروردگار عالمیان در مجاری خاصّی جریان می‌یابد و می‌شود آن مجاری خاص را «مجاری رحمت خدا» نامید.

 برای نزول آن قدرت عظیم و تحقّق اراده خدای سبحان جهت حفاظت از دین آسمانی و معارف آن و پرچم برافراشته آن و مشعل های نورانی آن احتیاج به حصول ظرفیتی بود که در جریان جهادی باشکوه و عظمت و قدرت فوق عادی و فوق متعارف باید تحقّق می‌یافت و آن جهاد احتیاج به قدرت امامت و مقام عصمت داشت و عده ای از پرورش یافته های مکتب امامت و قهرمانان تاریخ ساز و در رأس همه آنها آن دو شخصیت قدسی ممتاز و دو قهرمان عرصه غیرت و جوانمردی و وفاداری و شجاعت و اخلاص برای پروردگار عالمیان و مجموعاً دیانت، حضرت ابوالفضل العباس و علی بن الحسین یعنی علی اکبر و ادامه دهنده نهضت مقدس حسینی امام سید الساجدین- سلام الله علیهم اجمعین و عجیب و شگفت انگیز است که ولادت هر چهار شخصیت قدسی در ردیف هم و چند روز اول ماه نورانی شعبان المعظّم وقوع یافته است.

ولادت پرچمدار نهضت مقدس حسینی (علیه السلام)

 روز بعد از سوم شعبان یعنی روز چهارم ولادت پرچمدار سپاه خدا در نهضت مقدس حسینی یعنی حضرت ابوالفضل العباس واقع شده شکوه و جلال جهاد او و ادب توحیدی آن شخصیت عظیم، فضای اخلاص نسبت به پروردگار عالمیان و حمایت از دین آسمانی را معطّر و منوّر ساخته است. نام مقدس او یادآور جوانمردی ها و غیرت شکوهمند و وفاداری کم نظیر و استقامتی مثل کوه های ریشه دار و لنگری برای کشتن دین توحیدی در طوفان های حوادث می باشد. در این بخش از این مقاله جهت رعایت اختصار به ذکر قطعه‌ای از یک مقاله قبلی اکتفاء می‌کنیم و بحث لازم در این زمینه را اگر حیاتی باشد به مقالات مربوط به ماه محرم و نهضت مقدس عاشورا موکول می‌کنیم. (ان شاء الله تعالی)

«حضرت عباس (علیه السلام) ادب جمیل توحیدی را از پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دو برادر کریم خود، گوشواره های عرش خدا، امام حسن و امام حسین ( علیهما السلام ) فرا گرفته بود.

رفتارهای او در مقابل فرزندان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) و حمایت از آن دو و فداکاری در راه آنها، مثل رفتارهای امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در مقابل پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) بود.

رفتارهای شکوهمند تجلّی یافته از شخصیت کم نظیر او در طول عمر مبارکش بالخصوص در نهضت مقدس عاشورا او را به یک قهرمان عظیم تاریخی در سطح جهان تبدیل کرده است. او در زمان حیات خود پناهگاه نیازمندان و گرفتاران بود و خانه او محل مراجعه مستمر حاجتمندان قرار داشت. و بعد از حادثه شهادتش که شخصیت عظیم آسمانی او در مرتبه ای بسیار متعالی تجلّی کرد، نام و یاد او و حرم باشکوهش موجب آرامش صاحبان حاجت و نیازمندان شده و چقدر زیبنده است لقب «باب الحوائج» برای شخصیت استثنائی او. میزان تأثیراتی که شخصیت و رفتارهای او در انسان ها ایجاد کرده و میزان دعاهائی که در اثر توسل به آن بزرگوار در طول تاریخ بعد از حادثه عاشورا تا زمان حاضر مستجاب شده، بالاتر از حدّ محاسبه و شمارش است.

عنایات و توجهات حجت های پروردگار عالم بالخصوص حضرت سیدالشهداء امام حسین (علیه السلام) و رفتار خاص آن بزرگوار نسبت به حضرت عباس (علیه السلام) برترین دلیل بر عظمت شخصیت خاص او می باشد.

امام حسین (علیه السلام) در عظیم ترین و با شکوه ترین جنگ دفاعی تاریخ، او را به عنوان پرچمدار انتخاب فرمود. در جنگی که هفتاد و چند نفر و یا یکصد و چند نفر مقابل یک سپاه سی هزار نفری قرار گرفتند و با استقامت خود و دفاع از حریم دین توحیدی و پیامبران خدا و فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) عظمت و شکوهی آفریدند که در تمام تاریخ نظیری برای آن پیدا نخواهد شد.

آن قدرت عظیم و شکوه و جلال فوق عادی، ناشی از ارتباط در مرتبه خاصی با قدرت و جلال پروردگار عالم بود که از طریق رهبری امام حسین (علیه السلام) و در مرتبه بعدی حضرت عباس (علیه السلام) بوجود آمد. یعنی قدرت ایمان و اخلاص آن بزرگوار، نقش عظیمی در تجلی آن عظمت بی نظیر در حادثه عاشورا داشت و اینکه ظرفیت روحی او امکان انتقال مراتب برتر از کمالات فوق عادی حجت پروردگار عالم به فضای آن جنگ شکوهمند را ایجاد کرد»(۲).

ولادت حضرت علی بن الحسین مشهور به علی اکبر

در روز یازدهم ماه نورانی شعبان هم طبق آنچه در منابع تاریخی ذکر شده ولادت حضرت علی بن الحسین- سلام الله علیهما- واقع شده نام آن بزرگوار هم علی بود و ظاهراً بعد از حادثه عاشورا مشهور شده به «علی اکبر» و این لقب شریف یا از آن جهت شهرت یافته که احتمالاً او فرزند بزرگ امام حسین- علیه السلام- بوده و بزرگتر از امام سیدالساجدین- علیه السلام- و یا اینکه چون دو فرزند از امام حسین- علیه السلام- در کربلا به شهادت رسیده اند که اولی به علی اکبر مشهور شده و دومی به علی اصغر. در هر صورت سنّ شریف او را در حادثه عاشورا و روز شهادت او ۱۸ سال یا ۲۵ سال نوشته اند.

حضرت علی اکبر دارای شخصیتی بسیار متعالی بود رفتارهای شکوهمند نقل شده از آن بزرگوار نشان دهنده مقام رفیع او در عبودیّت برای پروردگار عالمیان و تقرّب به او بوده است. او اولین شهید از شخصیت‌های بنی هاشم در جنگ روز عاشورا بود.

امام حسین- علیه السلام- علاقه شدیدی نسبت به او داشت نه صِرفاً از نوع علاقه و محبت یک پدر نسبت به فرزندش، بلکه از نوع محبت و علاقه یکی از اولیاء خدای سبحان نسبت به یکی دیگر از آنها شبیه آنچه که در روح شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نسبت به امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- بود و بالعکس یعنی آنچه در وجود آن حضرت نسبت به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قرار داشت. تأثّر شدید حضرت سیدالشهداء امام حسین- علیه السلام- در زمان رفتن آن وجود قدسی به میدان جنگ و جنگ تن به تن حاکی از مقام رفیع او در عبودیّت و تقرّب به خدا می باشد. نقل کرده اند که امام- علیه السلام- در آن حال با تأثّر و حزن شدید آیات ذیل را تلاوت فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ– ذُرِّيةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (آل عمران / ۳۳ – ۳۴) یعنی: قطعاً خدای- عزّوجلّ- برتری داد [و برگزید] آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان- فرزندانی که بعضی از آنها از نسل بعضی دیگرند و خدا شنوا و داناست. از اینکه امام- علیه السلام- درباره او و در وقت رفتن او به جهاد این آیات را تلاوت فرمود ه و بطور ضمنی او را در ردیف پیامبران یاد کرده است، جلالت شأن آن بزرگوار آشکار می شود.

 برای آن وجود قدسی فضائل انسانی و کرامات اخلاقی زیادی در کتب سیره و تاریخ نقل شده است که از عظمت شخصیت او جلوه هائی با خود دارد.

در کتب سیره و تاریخ نقل کرده اند که وقتی علی اکبر از پدر بزرگوارش- سلام الله علیهما- اذن برای جنگ خواست امام- علیه السلام- به او اذن داد، سپس نگاهی توأم با حزن شدید به او انداخت و اشک از چشمان مبارکش جاری شد چون قطعی بود که او در این جنگ به شهادت خواهد رسید و این آخرین دیدار محسوب می شود لذا آن حضرت با حزن شدید  خطاب به خدای سبحان عرض کرد:

«اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ»(۳) یعنی: خدایا تو شاهد باش که جوانی بسوی این قوم رفت که در خلقت (پیکر و سیما) و اخلاق و رفتار و گفتار، شبیه ترین شخص به پیامبر تو می باشد و ما هر زمان به یاد پیامبرت می افتادیم و نسبت به او دلتنگ می شدیم به سیمای این جوان نگاه می کردیم. صدور این کلام از امام حسین- علیه السلام- حاکی از جلالت و رفعت مقام آن وجود شریف در تقرّب به خدا و فضائل و کمالات اخلاقی می باشد.

ما بخواست خدا در ادامه  مقالات مربوط به ماه شعبان و ذکر و توضیح بعضی از دعاهای آن درباره وجود مبارک امام سیدالساجدین- علیه السلام- وارد بحثی خواهیم شد. (ان شاء الله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۰۱/۱۱

پاورقی ها:

۱- نهج البلاغه، خطبه ۹۳

۲- وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، شماره – ۴۷ تحت عنوان: ولادت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

۳- لهوف، سید بن طاووس، انتشارات سرور، ص ۱۶۸

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن