۱۷۰-خداوند چه چیزی را به آدم (ع) آموخت که ملائکه استعداد دریافت آن را نداشتند؟!

imagesسؤال:علم بشر در خصوص اشیاء، منتجه بر فرایند را مورد بررسی قرار می دهد، مثلاً می داند که اگر دانه سیب را بکارند به درخت سیب تبدیل می شود، ولی نمی داند که این دانه چگونه به درخت سیب تبدیل شد و از کجا این خاصیت به آن داده شد، یعنی علت تشکیل آن را نمی داند و فقط نتیجه آن را می بیند. آیا کلماتی که خدا به حضرت آدم آموخت، همین نحوه تشکیل اشیاء هست؟!

پاسخ:آنچه خداوند به آدم آموخت، اسماء موجودات بود و به بیان کامل تر، تمام اسماء تمام موجودات.

بطوری که در قرآن مجید می فرماید:

  «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ» (البقرة/۳۱) از الفاظ آیه کریمه بر می آید که خداوند همه اسماء همه موجودات را به آدم (ع) تعلیم فرموده است، اما اینکه مراد از اسماء در این آیه چیست؟ احتیاج به بحث دقیق تفسیری دارد و این موضوع محل بحث و گفتگوی زیادی بین مفسران قرآن شده است. در حدّ جواب یک سؤال عرض می کنیم که مراد از «اسم» در این آیه و بعضی از آیات دیگر قرآن، الفاظ معین قراردادی که برای نامیدن انسان ها و اشیاء بکار می برند، نیست. توضیح اینکه بین انسان ها متداول است که روی افراد انسانی، بالخصوص زمان تولد آن ها یک اسم لفظی جهت نامیدن او تعیین می کنند و او را با آن لفظ می خوانند، یعنی همان اسم مشخصی که همه انسان ها دارند. علاوه بر انسان ها، موجودات دیگر هم غالباً با این نوع الفاظ قراردادی نامیده می شوند.

اما موجودات و در رأس آن ها انسان ها، دارای صفاتی هم هستند که با آن صفات شناخته می شوند و از موجودات دیگر چه از جنس خودشان و چه دیگر موجودات متمایز می شوند. و به آن صفات هم در عرف قرآن مجید و احادیث دینی، «اسم» گفته می شود.

بعنوان مثال: یک انسان با یک اسم لفظی قراردادی بین مردم شناخته می شود و غالباً وقت نامگذاری او در روزهای اولیه تولد، کاری با معنای لغوی آن ندارند، بلکه صرفاً به جهت شهرت آن لفظ در مورد انسان ها، آن لفظ را بعنوان اسم او تعیین می کنند.

اما این انسان علاوه بر اسم لفظی قراردادی دارای اوصاف زیادی خواهد بود، بعنوان مثال اوصافی مثل: ایرانی، مسلمان، شیعه، تحصیل کرده، مودّب، مهربان، بزرگوار، خوش اخلاق و ده ها و صدها وصف دیگر. و تمامی این اوصاف در حقیقت اسم های این شخص می باشند منتهی این اسم ها غالباً از نوع اسم های قراردادی نیستند، بلکه اسم های حقیقی او محسوب می شوند.

با این توضیح صفات مختلف یک موجود، در حقیقت اسم های مختلف او خواهند بود، البته نه اسم های قراردادی به معنای عرفی و نه اسم هائی که مردم آن موجود را با آن ها بخوانند و آن ها در مورد او بکار ببرند.

آنچه را خداوند به آدم (ع) آموخت ظاهراً اوصاف مختلف موجودات عالم بود، آن هم همه اوصاف همه موجودات. و چنین استعدادی را جهت یاد گرفتن همه اوصاف موجودات، آدم (ع) و یا بطور کلی انسان دارد و ملائکه فاقد این نوع علم بودند و این امتیازی است برای آدم (ع) و یا بطور کلی انسان ها نسبت به ملائکه! و الا اگر مراد از اسمائی که به آدم (ع) تعلیم شد، الفاظ قراردادی باشد، این چیزی نیست که ملائکه نتوانند آن را یاد بگیرند! یعنی آیا می شود گفت که خداوند به آدم (ع) یاد داد که به فلان شیء درخت گفته می شود و آن یکی سنگ و آن یک دیگر کبوتر، همین طور آفتاب و ماه و ستاره و انسان و امثال آن ها! آیا این الفاظ چیزهائی هستند که ملائکه نتوانند آن ها را یاد بگیرند و دانستن آن ها برای انسان فضیلتی محسوب شود؟! طبعاً چنین چیزی با عقل انسان سازگار نخواهد بود. سرانجام اینکه خداوند همه اوصاف موجودات عالم را به آدم (ع) و یا انسان ها یاد داد. اما ملائکه فاقد این نوع استعداد می باشند.

کلام ایام – 297، محرم الحرام و شکوه و جلال مراسم عزای حسینی (علیه السلام)
بخوانید

نکته دیگر اینکه مراد از این نوع تعلیم یعنی تعلیم «اسماء موجودات» به آدم هم به صورت عادی و متعارف تعلیم  نمی باشد. بلکه مراد ایجاد استعداد و زمینه این تعلیم در انسان است. یعنی تعلیم خداوند در مورد یک موجود، به معنای متداول عرفی نیست، بلکه نوع خاصی از تعلیم است که به ذات مقدس او اختصاص دارد. مثل اینکه می فرماید:

الرَّحْمَنُ–عَلَّمَ الْقُرْآنَ– خَلَقَ الْإِنْسَانَ–عَلَّمَهُ الْبَيانَ (الرحمن/۱-۴) قابل توجه است که تعلیم در اینجا به معنای خاصی مورد نظر است، مثلاً تعلیم قرآن به انسان ها اگر چه توسط پیامبر خدا (ص) و بعداً توسط معلمان قرآن انجام گرفته، اما خداوند آن را به خودش نسبت می دهد یعنی در اصل این تعلیم از طرف خداوند انجام گرفته و مراد این نیست که کار خداوند در این تعلیم شبیه کار یک معلم قرآن از انسان ها بوده است.

همین طور است تعلیم «بیان» چه آن را به معنای قدرت تشخیص و تمیز در نظر بگیریم و چه به معنای تکلّم! در هر صورت تعلیم خداوند تعلیم  به معنای متداول عرفی مورد نظر نمی باشد.

با این توضیحات جواب سؤال شما تا حدّی روشن می شود و آن اینکه خداوند به آدم (ع) یا انسان ها، همه اوصاف موجودات و همه قوانین حاکم بر اصل وجود و رفتارهای آن ها را یاد داده است.

اینجا توضیحی هم به اصل بحث اضافه می کنیم و آن اینکه استعداد تعلیم پذیری انسان به صورتی است که می تواند به کمک معلومات قبلی بعضی از مجهولات را درک کند و آن ها را به معلومات جدید تبدیل کند و همچنین می تواند از منابع علمی، حتی منبع وحی، علومی را بدست آورد. و در اینجا این استعداد هم می تواند مورد نظر باشد. در هر صورت موضوع قابل بحث در جهات مختلف دیگری می باشد و اینجا در حدّ جواب سؤال به این مقدار توضیح اکتفا شد.

الیاس کلانتری

۹۵/۲/۹

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن