۲۵- آموزش های آسمانی، تفسیر سوره مدّثّر

نیاز انسانها به تکبیر پروردگار عالمیان*

کلیات* 

  • هر کمالی به هر میزان در هر موجودی باشد از ناحیه نحوه اتصال او به ذات قدوس الله حاصل می شود.

  • اگر انسان نیاز قطعی و اجتناب ناپذیر به الله دارد، چرا سراغ بعضی از مخلوقات و اشیاء می رود؟

  • چرا انسانها نیاز به پناه بردن به الله دارند!

  • لذت اتصال به الله از طریق ذکر و یاد او متضمن لذتی برتر و فراتر از هر لذت روحی دیگری است.

  • انسان لازم است در مسیر اتصال به ذکر و یاد الله و پناه بردن به قدرت و رحمت بی پایان او، مورد آموزش و هدایت قرار بگیرد.

  • رفتارهای اضطراری انسان در راه رسیدن به مقاصد خود

  • اگر انسان تشنه به آب سالم دسترسی پیدا نکرد تشنگی شدید او را وادار به نوشیدن آب آلوده خواهد کرد.

  • انسان وقتی به پناهگاه امن توحیدی راه نیافت در چاه های مخوف و تاریک شرک سقوط خواهد کرد.

  • محبت شدید اهل ایمان به ذات قدوس الله و صفات او.

  • در فضای زندگی انسانها در کنار اشیاء نفیس و قیمتی، غالباً  اشیاء تقلبی و بدلی زیادی هم  وجود دارد .

  • سازندگان اشیاء تقلبی شباهت هائی بین آن اشیاء، و اشیاء قیمتی حقیقی ایجاد می کنند.

  • شباهت ها و اشتراکات دین آسمانی حقیقی با صورت های تقلبی از آن.

  • در صورت های تقلبی دینی مقداری از ارزش ها و قداست های دین حقیقی به صورت مخلوط وجود دارد.

در بخش قبلی از مباحث تقسیری آیات اول این سوره گفته شد که انسان فطرتاً احتیاج به دریافت کمالات و یا اتکاء و وابسته شدن به صاحبان کمالات را دارد! احتیاجی اجتناب ناپذیر و قطعی و ضروری!  و اینکه صاحب کمالات حقیقی فقط ذات قّدوس «الله» است. و هر کمالی و به هر میزان در موجودی باشد از ناحیه اعطاء او و اتصال موجودات به آن ذات قدوس حاصل می شود.

اما چند نکته بسیار مهم و اساسی که دانستن آنها جزو ضروریات زندگی است لازم است، مورد توجه دقیقی قرار بگیرد.

۱ـ اگر انسان نیاز قطعی و مبرم و اجتناب ناپذیر به الله، و اتصال به او دارد، چرا سراغ بعضی از مخلوقات و اشیاء می رود و به آنها وابسته می شود و آنها را معبود خود قرار می دهدو به آنها عشق و شیفتگی پیدا می کند؟! و این شیفتگی تا حدی پیش می رود که حاضر می شود تمام زندگی خود حتی جان خود را هم برای آن فدا کند!

جواب این پرسش و این شبهه آن است که نیاز انسان به پناه بردن به الله همچنانکه گفته شد اضطراری و اجتناب ناپذیر است! این نیاز در فطرت او قرار دارد. او در تمام مراحل عمر و در همه حالات در معرض انواع مشکلات و خطرات و نگرانی ها و ناتوانی ها قرار دارد و آن ضعف و ناتوانی را،در مقابل ابتلاءآت و خطرات نمی تواند از خود دور کند، و حداقل ناچار است به یک صاحب قدرتی اتّکا پیدا کند و وابسته شود و از این طریق به آرامشی برسد و اضطراب و نگرانی  و ضعف وجودی او از بین برود! این وجود صاحب قدرت که بر همه کاری قادر است وهمه نیازهای انسان از ناحیه اتصال واتکاء به او بر طرف می شود، ذات قّدوس «الله» است که خالق و اداره کننده زندگی مخلوقات و رازق آنها است! و نیاز انسان به الله از هر لحاظ  در نظر گرفته شود ضروری است و این نیاز در فطرت او قرار داده شده است.

۲ـ اتصال به الله از طریق ذکر و یاد او و انجام دادن دستورات و فرمانهای او و جلب رضایت او علاوه بر اینکه نیاز فطری و قطعی انسان است، عملی است بسیار لذت بخش و در اصل لذتی برتر و فراتر از هر لذت روحی دیگری است و هیچ چیز نمی تواند با آن برابری کند و در مقام  مقایسه با آن قرار بگیرد.

۳ـ لذت بردن از بعضی اشیاء و بعضی اعمال هم از فطریات انسان است! و پروردگار عالمیان جهت رسیدن بعضی از مخلوقات خود ـ یعنی جانداران ـ به رشد جسمانی و کمال نوعی و در مورد انسانها به کمالات روحی ، این حس لذت طلبی را در وجود آنها قرا داده است! مثل اشتیاق نوزاد جانداران به شیر مادر و لذت بردن از خوردن شیر و لذت انسان از غذا و نوشیدن آب و ساعاتی خواب درطول  شبانه روز و لذت جانداران از شیر دادن و بطور کلی تغذیه نوزاد خود و حفاظت از نوزادش حتی با به خطر انداختن جان خود!

۴ـ انسان لازم است در مسیر اتصال خاص روحی به الله و ذکر و یاد او و پناه بردن به قدرت و رحمت بی پایان او، مورد آموزش و هدایت خاص نوعی قرار بگیرد! و إلّا نیاز فطری شدید او و تمایل او به بر طرف کردن آن، او را وادار خواهد کرد بجای جاده اصلی زندگی، در بیراهه ای حرکت کند و از مقصد حیات! فاصله بگیرد و یا در پرتگاهی سقوط کند و یا مورد حمله و غارت راهزن ها و سارقان قرار بگیرد و همه دارائی و حتی جان خود را هم از دست بدهد.

رفتارهای اضطراری انسان در راه مقاصد خود

بعضی از نیازها و تأمین آنها در زندگی انسان ـ بطوریکه قبلاً ذکر شد ـ اجتناب ناپذیر است! یعنی مثلاً انسان احتیاج ضروری به خوردن غذا و نوشیدن آب دارد و وقتی دسترسی به غذا و آب سالم پیدا نکرد، گرسنگی و تشنگی، بالخصوص وقتی شدت یافت او را وادار خواهد کرد به خوردن غذای ناسالم و زیان آور و نفرت انگیز و آب آلوده با همان اوصاف! یعنی وقتی انسان شدیداً گرسنه و تشنه شد، و غذا و آب سالم پیدا نکرد، طبعاً نمی گوید که چون آب و غذای سالم در اختیارم نیست پس از این  موضوع صرف نظر می کنم و به کار دیگر یا استراحت و امثال آنها مشغول می شوم و موضوع خودن و نوشیدن اهمیتی برای من ندارد! بلکه این اضطرار گاهی انسان را به کارهای خطرناک و دزدی و تبهکاری می کشاند و گاهی حتی جان خود را در راه رسیدن به نیازهای خود از دست می دهد!

یا مثل نیاز شدید به خواب که باعث می شود یک انسان در حال رانندگی به آن مبتلا شود و بدون تصمیم و اراده و بصورت اضطراری به حالت خواب فرو رود و خواسته یا نخواسته تحت سلطه آن حالت روحی قرار بگیرد و موجب تصادف و آسیب دیدن یا مرگ خود و همراهان و دیگران شود!

نیاز به پرستش ذات قّدوس «الله» هم همینطور است، یعنی اگر انسان در مسیر زندگی خود به پناهگاه امن خدا پرستی و اتصال به او راهنمائی نشد و آموزش های لازم را دریافت نکرد، آن نیاز شدید فطری او را بسوی بعضی از موجودات و مخلوقات خداوند خواهد کشاند و او به پرستش موجودی مثل خود روی خواهد آورد که هم در خلقت و هم ادامه زندگی یعنی ربوبیت مثل خود او مخلوق الله و نیازمند به او است، حتی گاهی به یک قطعه سنگ که به دست او یا دیگران تراشیده شده، وابسته خواهد شد! و در اثر استمرار توجهات به آن شیء یا آن انسان، شیفتگی شدید پیدا خواهد کرد. در نتیجه او بجای رسیدن به فضای قدسی عبودیت برای الله ـ جّل جلاله ـ و آن پناهگاه امن، در چاههای مخوف شرک و بت پرستی سقوط خواهدکرد.

اهل ایمان و محبت شدید به الله

خداوند ـ جلّ جلاله ـ در توصیفی از اهل ایمان و موحدان خدا پرست و رفتارهای مشرکان و بت پرستان و پایان کار آنها می فرماید:

 «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقرة/۱۶۵) یعنی: از انسانها کسانی هستند که در برابر الله و بجای او همانندهائی بر می گزینند، و آنها را دوست می دارند [به آنها محبت می ورزند] مانند دوست داشتن الله! اما کسانی که ایمان آورده اند به [خود] الله محبت شدید دارند، و اگر کسانی که [به خود] ظلم کردند [یا بیراهه رفتند] متوجه می شدند وقتی که عذاب را دیدند که تمام قدرت مال خدا است و اینکه او شدید العذاب است.

در آیه کریمه اشاره شده به رفتاری از بت پرستان که در واقع اساس عقاید و رفتارهای آنهااست و آن عبارت است از قرار دادن یکی از مخلوقات بجای الله ـ جلّ جلاله ـ و آن موجود را نظیر و مانند الله تلقی کردن که طبعاً این عقیده موجب اشتیاق شدید به همان موجود می شود و آن شیء که مخلوق خداوند است و اگر کمالی هم دارد آن را از خداوند دریافت کرده و در ادامه وجود هم ـ آن به آن ـ به او نیازمند است مورد عبادت او قرار می گیرد.

5- آموزش های آسمانی
بخوانید

اما اهل ایمان هیچ موجودی را نظیر ذات قدوس الله در عقیده و عمل و توجهات قلبی قرار  نمی دهند و نسبت به او «حبّ شدید» یعنی شیفتگی و اشتیاق دارند. آنها عاقل تر و حکیم تر از آن هستند که مخلوقاتی را جای خالق قرار دهند و محبت شدید و بی پایان قلبی خود را به یک شیء حقیر و نیازمند به خدا اختصاص دهند.ایمان آوردن آنها به دین خدا موجب هدایتشان به راه حقیقی خدا پرستی شده و آنها به فضای قدسی عبادت الله و محبت شدید نسبت به او راه یافته اند.

۵ـ در فضای زندگی انسانها و در مسیر حرکت آنها و در کنار اشیاء نفیس و قیمتی اشیاء تقلبی و بدلی زیادی هم به وجود می آید. یکی از عوامل اصلی ساخته شدن اشیاء تقلبی و عرضه شدن آنها به انسانها، ارزش و جاذبه اشیاء نفیس حقیقی و علاقه مندی انسانها نسبت به آنها است.

اشیاء نفیس و قیمتی و مرغوب و مورد نیاز انسانها، با اشیاء تقلبی و بدلی، شباهت هائی دارند. مثلاً اگر کسی بخواهد طلای تقلبی درست کند و به انسانها عرضه کند، ناچار است آن شی ء تقلبی را شبیه به طلا و اشیائی که از طلا درست می کنند، بسازد. یعنی کسی طلای تقلبی به رنگ قرمز  و یا سبز درست نمی کند که شباهتی به رنگ طلا نداشته باشد! چون در آن صورت تقلبی بودن و اوصاف دورغین در تبلیغ آن فوراً و برای عموم مردم آشکار می شود. و اگر کسی خواست اسکناس تقلبی تولید کند ناچار است آن را شبیه اسکناس های واقعی رایج در جامعه خود و یا در سطح جهانی در آورد،

مثلاً در کشور ما اسکناس های ۱۰۰۰۰ و ۲۰۰۰۰ و ۵۰۰۰۰ و ۱۰۰۰۰۰ ریالی رایج و شناخته شده است، معقول نیست که کسی اسکناس ۱۵۰۰۰۰ ریالی و یا ۳۸۰۰۰۰ ریالی تولید کند و بخواهد آنها را به مردم بفروشد!

 علاوه بر شکل ظاهری اشیاء تقلبی، اوصاف دیگری هم در ساختن آنها در نظر گرفته می شود، مثلاً کسی غالباً چاقو و یا لیوان و یا کفش بظاهر  طلائی تولید نمی کند، بلکه سکّه یا لوازم زینتی تقلبی و امثال آنها را تولید می کند.

در حقایق معنوی هم موضوع شبیه به همین است یعنی ساختن صورت های تقلبی از آنها هم بین انسانها دائماً جریان داشته و بصورت مستمر ادامه دارد. مثل محبت تقلبی و دروغین، خیر خواهی تقلبی و دروغین و انسان دوستی تقلبی و دروغین . طبعاً صورت تقلبی این اشیاء نفیس معنوی هم شباهتی به اصل آنها خواهد داشت و الا نمی شود انسانها را با صورتهای ساختگی و بَدَلی  آنها فریب داد

در بین اشیاء و حقایق بسیار نفیس و ارزشمند معنوی هم «دین آسمانی» قرار دارد! و طبعاً صورت های تقلبی از دین آسمانی هم شباهتی در بعضی جهات به صورت حقیقی آن خواهد داشت.

جاذبه حقیقی و مطلوبیت و قداست دین توحیدی و معارف و اعمال مربوط به آن، در کلام و تبلیغ سازندگان و رفتارهای پیروان بصورتی ساختگی و دروغین به همان صورت های تقلبی متصل می شود، اگرچه فقط بصورت ظاهری، و شبیه به رنگی که به سطح خارجی اشیاء زده می شود!

در ساختن و عرضه کردن صورت های تقلبی  از دین خدا و در پذیرش آن صورتها از طرف عامه مردم و حتی عده ریادی از خواص و دانشمندان ، مقدار قابل توجهی از قداست اصل دین توحیدی و جهات مختلف آن مشاهده می شود.

مثل ارزش و قداست آیات قرآن که به معانی غیر حقیقی ادعا شده از طرف  بعضی از مفسران اضافه شده و مثل ارزش سخنان پیامبراکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ که به احادیث جعلی ضمیمه شده و مثل فواید و برکات و رفتارهای دینی از نوع نماز و روزه و حج و سایر اعمال عبادی! و مردم عمدتاً از ناحیه این جاذبه ها بسوی دین آسمانی و معارف آن تمایل و گرایش پیدا می کنند و وقتی راه های حقیقی رسیدن به آن فواید عظیم و برکات فراوان آشکار نبود بطرف همان صورت های تقلبی کشیده خواهند شد که، شباهتی در ظاهر با صورتهای حقیقی معارف آن دارد!

تفاوت اصلی روحیات و افکار و رفتارهای بین دین داران حقیقی و موحدان خالص با دین داران ظاهری و پیرو دستگاههای خلافت ظاهری و غاصبان مقام خلافت ذوات قدسی ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در همین جهت بود. یعنی پیروان حقیقی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و در جهت مقابل پیروان حکومت های ظاهری و مدعیان خلافت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ هر دو گروه عموماً به دین خدا و معارف و احکام آن و علوم جریان یافته در جامعه دینی علاقمند بودند، اما پیروان خاندان رسالت سراغ سرچشمه آن معارف و آن علوم و ارزش ها و قداستها و جریان مستمر آن می رفتند! و گروه دیگر سراغ ظروف کوچکی که در اصل از همان منبع اخذ شده، و آلودگی هائی  به آن اضافه شده بود.

برای روشن تر شدن این قسمت از بحث مثالی ذکر می کنیم و این مثال را قبلاً هم در یکی از مقالات قبلی آوردیم و آن اینکه فرض می کنیم:

یک عده انسان در ضمن سفری در بیابانی دچار تشنگی شده اند و آبی پیدا نمی کنند و در اطراف و جهات مختلف آن بیابان وسیع دنبال آب می گردند. در این وضعیت یکی از آن افراد و یا دیگران به آن افراد تشنه اطلاع می دهد که ظرفی پر از آب در اختیار او است! آن افراد تشنه باشتاب بطرف او می روند و ظرف پر از آب را در دست او می بینند و می خواهند آن ظرف آب را از او بگیرند و بنوشند! عده ای از آن افراد همتشان در حد بدست آوردن آن آب و رفع تشنگی است، بدون اعتناء به اینکه دیگران هم تشنه هستند و نیاز به نوشیدن آب دارند و همچنین آن آب نیاز  همه را برطرف نمی کند و این گروه در حال کشمکش برای بدست آوردن آن آب هستند

اما گروهی واقع بین و متفکر از شخصی که آن ظرف آب را در اختیار دارد سراغ منبع آن آب را می گیرند و طبق نشانی دریافت کرده  سراغ آن نهر و چشمه می روند و به آن آبِ جاری می رسند و هم تشنگی خود را بر طرف می کنند و هم برای دیگران و همراهان خود آب  می برند  و هم آن نهر و آن چشمه را به دیگران معرفی می کنند.

 تفاوت موحدان و مشرکان مثل تفاوت آن دو گروه است یعنی کسانی که سراغ نهر آب رفته و در کنار آن استقرار یافته اند با کسانی که به آن ظرف آب دل بسته اند و به هر قیمتی شده می خواهند آن را بدست آورند و مالک آن شوند!

ادامه بحث  و نتیجه گیری از آن در مقاله بعدی خواهد آمد ان شاء الله تعالی.

الیاس کلانتری

۱۳۹۷/۶/۱۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن