۴۸- ارتباط دین و عقل چگونه است؟

پاسخ: جواب کامل به این سوال مستلزم معرفی دین و عقل است و لازم است معنای هر دو اصطلاح ذکر شود، در مورد این پاسخ در سوال قبلی یعنی سوال شماره ۴۷ بحث فشرده ای مطرح شد، اما در مورد عقل تعاریف گوناگونی از نظرات دانشمندان بیان شده و اگر بخواهیم تعاریف مختلف آن را ذکر کنیم و توضیح بدهیم بحث خیلی طولانی خواهد شد و حجم آن از حد یک سوال و جواب فراتر خواهد رفت. اما بدون ذکر و توضیح تعاریف مختلف فلسفی و نقد و بررسی آنها با ذکر بعضی از تعاریف و بدون توضیح مفصّل و تکیه به معنای اجمالی متعارف می شود پاسخ سوال مورد نظر را بیان کرد.

حکیم صدرا در تعریف عقل می فرماید: "عقل در موارد مختلف معانی و اختلافات زیادی دارد از جمله:

  • علم به مصالح امور، منافع و مضار آن و حسن و قبح افعال
  • قوّت مدرکه کلیات در انسان
  • روح مجرد انسان که راکب روح انسانی است
  • قوّت تدبیر زندگی که عقل معاش گویند
  • قدرت تدبیر سعادت اخروی که عقل معاد گویند
  • هر مرحله از ادراک را عقل گویند. چنانکه گویند عقل هیولایی و عقل بالملکه و غیره
  • مبدئیّت کمال نفس را عقل گویند
  • صادرات اولیّه از حق تعالی را عقل گویند و بالجمله عقل از نظر متکلمان، فلاسفه، اخلاقیون و عرف و عادت مختلف و معانی آن با یکدیگر متفاوت می باشند.۱ "

صدرا گوید: "شکی نیست که افعال انسانی گاه خوبند و گاه بد و علم به آن خوب و بد و حسن و قبح گاه از راه کسب حاصل می شود و گاه حاصل من دون کسب. پس بنابراین سه امر موجود است یکی قوتّی که بواسطه آن میان امور خوب از بد امتیاز گذارده می شود. دوم مقدماتی که بواسطه آن امور خوب از بد امتیاز داده می شود. سوم نفس افعالی که موصوف به خوب و بد است و اسم عقل بر این سه معنی به اشتراک اسمی اطلاق می شود. ۲ "

بعد از ذکر این تعاریف حداقل مطلبی که جهت روشن شدن پاسخ این سوال لازم است گفته می شود اینکه عقل یک جهت علمی دارد و آن به معنای نوعی فهم و درک و معرفت است و یک جهت عملی انسان را به انجام اعمالی تحریک می کند و از بعضی اعمال باز می دارد.

در کلامی از امام صادق (علیه السلام) در روایتی نقل شده که شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: عقل چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: " ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان۳ " یعنی آنچه که بوسیله آن خداوند عبادت شود و بهشت کسب شود.

سوال کننده می پرسد: آنچه معاویه داشت چه بود؟

امام (علیه السلام ) فرمود:" تلک النکراء و تلک الشیطنة و هی شبیهة بالعقل و لیست بالعقل " یعنی آن نیرنگ بود و شیطنت و آن شبیه عقل است ولی عقل نیست.

امام صادق ( علیه السلام ) در این کلام شریف قصد نداشت عقل را بطور کامل معرفی کند و فقط به جهتی از آن، متناسب با سوال مطرح شده، اشاره فرموده است.

حال می خواهیم کارائی و نقش عقل انسان را در زندگی او بیان کنیم و اینکه معرفت عقلی و همچنین احکام عقلی چه ارتباطی با دین دارد؟ در جواب می گوییم:

طبق آنچه از سخنان حجّت های پروردگار عالم بر می آید: عقل حقیقتی است گرانبها و شریف که خداوند عالم در وجود انسان قرار داده تا او در جاده زندگی و در جهت رسیدن به مقصد آفرینش در آن بهره مند شود.

پرسش و پاسخ ـ 19، آیا حضرت علی(ع) با شروع جنگ بین اعراب و ایرانیان مخالف بودند؟
بخوانید

از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: " لما خلق الله العقل استنطقه ثمّ قال له اقبل فاقبل ثمّ قال له أدبر فأدبر ثمّ قال و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقاً هو احبّ الیًّ منک و لا اکملتک الّا فیمن احبّ ۴ "

یعنی وقتی خداوند عقل را آفرید از او استنطاق ( بازپرسی ) کرد، سپس به او فرمود: پیش آی، پس پیش آمد، سپس فرمود: بازگرد، او بازگشت، سپس به او فرمود به عزّت و جلالم سوگند که مخلوقی محبوب تر از تو نزد خودم، نیافریدم و من تو را بطور کامل به کسانی می دهم که دوستشان دارم و نهی و مجازات و پاداشم از جهت تو خواهد بود.

در یک حدیث طولانی که در اول کتاب کتاب کافی از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده، عقل به عنوان یکی از دو محبّت پروردگار عالم برای انسان ها معرفی شده است.۵

امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: " انّ الله علی الناس حجّتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فاما الظاهر فالرسل و الانبیاء و الائمه (ع) و اما الباطنة فالعقول۶ "

یعنی خداوند برای انسانها دو حجّت دارد، حجّت ظاهری و حجّت باطنی، حجّت ظاهری رسولان و انبیاء و امامان (علیهم السلام) هستند . حجّت باطنی عقول انسانها است.

این عبارت به منزله اشاراتی بود به موقعیّت عقل در معارف دینی اما عقل در زندگی انسان قلمرو معینی دارد، اینکه عده ای تصور می کنند، با وجود عقل و یا رشد آن تا مراحل متعالی نقش دین در زندگی کمرنگ می شود، در این تصور نه عقل شناسایی شده و نه دین!

عقل و دین در مسیر زندگی انسان هر کدام قلمرو معینی دارند  و هر کدام بخشی از راه زندگی انسان را روشن می کنند. اگر عقل انسان برای راهنمایی او کافی بود، بعد از چندین هزار سال سابقه زندگی انسان بر روی زمین چگونه است که انسانها با قتل و غارت یکدیگر به زندگی خود ادامه می دهند و از روی اجساد خود به سمت همنوعان خود حرکت می کنند. چرا عقل انسانی نتوانسته جلوی این همه آدم کشی و تبهکاری و فساد اخلاقی را بگیرد. میبینیم که انسان امروز در ساختن وسایل آدمکشی از گذشتگان جلو افتاده و اکنون بخش عظیمی از امکانات علمی، فکری ، طبیعی و مالی انسان ها صرف ساختن وسایل جدید آدمکشی می شود.

اگر عقل و دین در زندگی انسان با هم همکاری کردند، انسان لذت آرامش، رفاه، صفا و صمیمیت را خواهد چشید و به جنگ ها، کشتارها و وحشت ها در زندگی خود پایان خواهد داد.

در این سوال به یک جواب فشرده و اجمالی اکتفا کردیم و بیان تفصیلی موضوع به خواست خدا در سوالی دیگر خواهد آمد.

الیاس کلانتری

۹۳/۱۱/۵

پاورقی ها:

۱- مصطلحات فلسفی صدرالدین شیرازی تألیف سید جعفر سجادی، چاپ دانشگاه تهران ص ۱۵۵

۲- همان

۳- اصول کافی ( دوره چهار جلدی ترجمه شده به فارسی ) ج ۱، ص ۱۱

۴- همان، ج ۱، ص۱۰

۵- همان، جلد۱، ص۱۴

۶- همان، جلد۱، ص ۱۹

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن