کلام ایام – ۲۳۹، ماه ذوالحجة و شکوه و برکات آن

imagesبخش دوم

عبادت با شکوه حج و عید قربان

در بخش اول این مقاله اشاره ای شد به جلالت مخصوص این ماه بالخصوص دهه اول آن و روز عظیم عرفه! و بحث منتهی شد به ذکر و توضیح و شرح عبارتی از دعای شریف حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ مشهور به دعای عرفه. بحث تفصیلی درباره این دعای عظیم و شرح و توضیح آن نیازمند فرصت مناسبی است و امیدواریم چنین فرصتی از ناحیه عنایات خداوند حاصل شود.

عید عظیم اضحی(قربان)

عید قربان و اهمیت و جلالت و برکات آن از دو جهت لازم است مورد توجه و بحث و گفتگو قرار بگیرد. یکی: به لحاظ اینکه آن عیدی است قرار داده شده برای عموم مسلمین، و پیروان دین خدا همچنانکه در قنوت نماز مخصوص عید خوانده می شود:

« أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ مَزِيداً….» یعنی: پروردگارا از تو درخواست می کنم به حق این روز که آن را عید قرار دادی برای مسلمین و برای حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ذخیره و شرف و کرامت و رفعت [مقام]. یعنی این عید آثار مطلوب وبرکات گسترده ای برای عموم مسلمین دارد و در رأس آنها وجود مبارک رسول اکرم حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ که ذخیره ای برای آن وجود مبارک و موجب افزایش شرف و کرامت و رفعت مقام او خواهد شد. دیگری: برای کسانیکه در عید قربان در مراسم و مناسک حج حضور یافته اند. یعنی زائران خانه خدا در هر سال و در ایام حج!

در این مقاله بحث اصلی اختصاص به عظمت عبادت با شکوه حج و جلالت آن خواهد داشت. و با در نظر داشتن اینکه  برکات این عبادت عظیم هم، شامل زائران خانه خدا یعنی حجاج می شود، و هم، شامل عموم مسلمین، اعم از زائران و حجاج و دیگران!

حج عبارت است از عبادت مخصوصی که در ماه ذیحجه در شهر مکه و کنار کعبه و مسجد الحرام و بعضی نقاط اطراف این شهر مقدس انجام می گیرد.

این عبادت برای کسانیکه استطاعت رفتن به این  سفر را دارند. در طول عمرشان یکبار واجب شده و ترک این عبادت از روی بی اعتنائی و مخالفت با آن در قرآن مجید نوعی کفر تلقی شده است.

بطوریکه خداوند می فرماید:

«وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِي عَنِ الْعَالَمِينَ »(آل عمران/۹۷) یعنی: برای خدا بر عهده انسانها است حج آن خانه، برای کسی که استطاعت این سفر را داشته باشد، و هر کس کفر بورزد، همانا خداوند از عالمیان بی نیاز است!

محور اصلی این عبادت عظیم رفتن به خانه خدا یعنی کعبه ـ  با شرایط تعیین شده خاص ـ و انجام اعمالی در آن مکان و نقاطی، در اطراف آن است. خانه خدا یعنی کعبه در داخل مسجد الحرام در شهر مکه قرار دارد. و اولین خانه ای است که برای عبادت خداوند قرار داده شده است. خداوند.می فرماید:

«إِنَّ أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ ـ   فِيهِ آياتٌ بَينَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا» (آل عمران/۹۶ ـ ۹۷) یعنی: اولین خانه ای که [جهت عبادت خدا] برای انسان ها قرار داده شده همان است که در مکه قرار دارد و مبارک است، و هدایتی است برای عالمیان. در آن نشانه های روشنی وجود دارد و مقام ابراهیم، و هرکس در آنجا وارد شود در امان خواهد بود.

جاذبه اختصاصی کعبه و فریضه حج

از نحوه طرح موضوع حج و کعبه و مسجد الحرام در آیات قرآن و سخنان رهبران آسمانی بر می آید که این عبادت نزد پروردگار عالمیان جلالت و حرمت و اهمیت بسیار زیادی دارد،بنابر این لازم است جاذبه خاصی در این فریضه و در خانه خدا و عبادات تعییین شده وجود داشته باشد، تا انسانها را با میل و رغبت و اشتیاق بسوی خود بکشاند. قطعاً پروردگار عالمیان عنایت و نظر خاصی نسبت به این موضوع دارد و آن جاذبه شدید عمومی را در بین انسانها نسبت به عبادات مخصوص و کعبه و مسجد الحرام «بطور کلی تمام آن «مواقف کریمه» و «مشاهده شریفه» (۱) خود ذات قدوس پروردگار عالمیان، به وجود آورده است! و خود او می فرماید:

«وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ» (الحج/۲۷) یعنی: موضوع حج را بین مردم اعلام کن، تا آنها پیاده و سوار بر شتر های لاغر شده بسوی تو بیایند. ذکر موضوع شترهای لاغر شده، کنایه از آمدن زائران خانه خدا از راههای طولانی و نقاط دور است و خود نشانه ای و سمبلی  است برای اشتیاق و علاقه زائران به خانه خدا و فریضه مقدس حج!

این آیه کریمه ظاهراً نقل کلام خداوند ـ جلّ جلاله ـ به حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و متضمن تشریع موضوع عبادت عظیم حج است و اشاره ای دارد به جاذبه خاصی که خداوند در این عبادت و در کعبه و مسجد الحرام قرار داده است.

این جاذبه مورد بحث از نوع جاذبه های عادی و طبیعی در مناطقی از زمین نیست و بلکه از نوع دیگری است متفاوت با آنها. یعنی اینکه بعضی از مناطق خوش آب وهوا و نهرها و درختان و باغ ها و مزارع حاصل خیز و پرمحصول و ساختمان ها قدیمی و تاریخی انسانها را بسوی خود جذب می کنند. اما جاذبه کعبه و عبادات مخصوص در آن از این انواع مذکور نیست. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در یکی از خطابه های خود درباره  خانه خدا می فرماید:

 «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ( صلوات الله عليه ) إِلَى الْآخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِيَاماً ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْيَا مَدَراً وَ أَضْيَقِ بُطُونِ الْأَوْدِيَةِ قُطْراً بَيْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُيُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًى مُنْقَطِعَةٍ لَا يَزْکو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ » (۲) یعنی: آیا نمی بینید که خداوند سبحان انسانها را از زمان آدم ـ علیه السلام ـ تا آخرین آنها با قطعات سنگ هائی [ساختمان کعبه] آزمایش نموده که نه زیانی می رسانند و نه سودی و نه می بینند و نه می شنوند و این سنگها را خانه محترم خود و آن را برای مردم جایگاه قیام و عبادت قرار داده است. سپس خداوند آن را قرار داده است در سنگلاخ ترین مکانها و خشک ترین ریگزارها و تنگ ترین دره ها ، در میان کوههای خشن و ریگ های روان و چشمه های کم آب و آبادیهای از هم گسیخته که در آن سرزمین نه شتری به آسانی پرورش می یابد و نه اسبی و نه گوسفندی.

 امام ـ علیه السلام ـ در این قطعه از خطبه شریف، توصیف بلیغی از مکان خانه خدا و شهر مقدس مکه آورده و مراد این است که هیچ گونه جاذبه عادی در آن مکان وجود ندارد نه آب و گیاهی که بشود در آنجا حیواناتی پرورش داد و با سود حاصل از آن کار امرار معاش کرد و نه مناظر زیبا و آب و درخت چشمه هائی که برای انسان رفاه و آسایش ایجاد کند.

سپس می فرماید:

«ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ ( عليه السلام ) وَ وَلَدَهُ أَنْ يَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَايَةً لِمُلْقَى رِحَالِهِمْ تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِيقَةٍ وَ مَهَاوِي فِجَاجٍ عَمِيقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتَّى يَهُزُّوا مَنَاکبَهُمْ ذُلُلًا يُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ يَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِيلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ ابْتِلَاءً عَظِيماً وَ امْتِحَاناً شَدِيداً وَ اخْتِبَاراً مُبِيناً وَ تَمْحِيصاً بَلِيغاً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ… » یعنی سپس امر کرد آدم ـ علیه السلام ـ و فرزندان او را که شانه های خود را به طرف آن برگردانند. و با این دستور آنجا محلی شد برای بهره مندی در سفرهای آنها و آخرین مقصدو منزلگاه برای باراندازی آنان.که ثمرات دلها بسوی آن با اشتیاق سرازیر می شوند، از بیابانهای خشک و بی و آب و گیاه و دور از آنجا و دره های عمیق و جزایر از هم پراکنده و دور از همِ دریاها. تا شانه های خود را در نهایت خضوع حرکت بدهند و در حال گفتن « لااله الا الله » با قدمهای خاک آلود اطراف آن بچرخند. در حالیکه پوشش های خود را به پشت انداخته و با رها کردن موی سرشان به حال خود و بی اعتنائی به زیبائی های خلقت خود ابتلائی عظیم و امتحانی شدید و آزمایشی آشکار و پاکسازی کامل . خداوند آن را سببی برای رحمتش و راه برای رسیدن به بهشت خود قرار داده است.

امام ـ علیه السلام ـ در این قطعه از خطبه شریف، توصیف بلیغی از مکان خانه خدا و شهر مقدس مکه آورده و مراد این است که هیچ گونه جاذبه عادی در آن مکان وجود ندارد و نه آب و گیاهی که بشود در آنجا حیواناتی پرورش داد و با سود حاصل از آن کار امرار معاش کرد و نه مناظر زیبا و آب و درخت و چشمه هائی که برای انسان رفاه و آسایش و جاذبه هائی ایجاد کند.

سپس می فرماید:

«ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ ( عليه السلام ) وَ وَلَدَهُ أَنْ يَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَايَةً لِمُلْقَى رِحَالِهِمْ تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِيقَةٍ وَ مَهَاوِي فِجَاجٍ عَمِيقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتَّى يَهُزُّوا مَنَاکبَهُمْ ذُلُلًا يُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ يَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِيلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ ابْتِلَاءً عَظِيماً وَ امْتِحَاناً شَدِيداً وَ اخْتِبَاراً مُبِيناً وَ تَمْحِيصاً بَلِيغاً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ» یعنی: سپس امر کرد آدم ـ علیه السلام ـ و فرزندان او را که شانه های خود را بطرف آن برگردانند. و با این دستور آنجا محلی شد برای بهره مندی در سفرهای آنها و آخرین مقصد و منزلگه برای بار اندازی آنان. که ثمرات دلها بسوی آن با اشتیاق سرازیر می شوند، از بیابانهای خشک و بی آب و گیاه و دور از آنجا و دره های عمیق و جزائر از هم پراکنده دور از هم دریاها. تا شانه های خود را در نهایت خضوع حرکت بدهند و در حال گفتن : «لااله الا الله» با قدمهای ژولیده و خاک آلود اطراف آن بچرخند.

 امام ـ علیه السلام ـ در این عبارات از خطبه شریف خود وضعیت و رفتارهای مخصوص حج زائران خانه خدا را وصف کرده و مجموع این اعمال را سببی برای ایجاد حالت خشوع  و خضوع وبی اعتنائی به وضعیت ظاهری خود از ناحیه پوشیدن لباسهای مرتب و زینت های متداول تلقی کرده است.

توضیح اینکه : جهت زیارت خانه خدا زائران مؤظف به انجام  اعمال خاصی می شوند که با« اِحرام » شروع می شود و زائر بعد از انجام اعمال تعیین شده از اِحرام خارج می شود. در حال احرام بعضی از اعمال حلال و جایز موقتاً بر زائر حرام می شود و بعد از انجام اعمال خاص، آن حرمت بر طرف می شود.

اِحرام لازم است در محل های معینی انجام گیرد که به آنها «میقات» گفته می شود و زائر به اعتبار اینکه از کدام جاده می خواهد به مکه برود از میقات واقع شده در آن جاده و منطقه  باید مُحرم شود و با حالت احرام بطرف مکه برود و در آن شهر وارد شود. در حال اِحرام زائر لازم است توجهات مستمر خود را به عبادت و ذکر خدا معطوف کند ودر مدتی که در حال اِحرام است از اشتغال به اعمال عادی زندگی روزمره جزء در حد ضرورت خودداری کند. از جمله اعمالی که برای شخص مُحرم ممنوع است، شکار و کشتن حیوانات و زینت کردن و در آینه نگاه کردن و برای مردان پوشیدن لباس عادی ـ جزء لباس مخصوص اِحرام ـ و اعمال دیگری که در کتابهای فقهی و مناسک حج ذکر می شود. عمده اعمال ممنوع برای  شخص مُحرم مشترک بین مردان و زنان می باشد و تعدادی از آنها هم اختصاصی است یعنی بعضی برای مردان و بعضی برای زنان.

کلام ایام -440 ، تأویل قرآن کریم و حفاظت از حقوق آیندگان
بخوانید

زائر در حال احرام که گاهی یک یا چند روز و گاهی فقط چند ساعت طول می کشد تمرینی انجام می دهد برای خروج و آزاد کردن روح خود از زندان مشتهیات نفسانی و خود خواهی ها و تکبرها و کینه ها و عداوتها با دیگران و همچنین تمرینی برای سادگی زندگی و پاره کردن قیودات دست و پاگیر و اعمال غیر ضروری. همچنین یک زائر در طول زمان انجام مناسک حج و عمره (۳) تمرینی می کند برای تسلط به نفس و پیدا کردن روحیه تواضع و توجه به نیازهای دیگران و نوعدوستی و ترحم و محبت به انسانها و حتی حیوانات.

در انتهای این قطعه از کلام، و فریضه حج و اعمال خاص آن سببی برای در یافت رحمت پروردگار و راهی برای رسیدن به بهشت او معرفی شده و به ذکر اصل موضوع اکتفاء شده و ارتباط آنها با یکدیگر یعنی ارتباط  زیارت خانه خدا و اعمال مخصوص آن با دریافت رحمت خدا و ورود به بهشت مسکوت مانده چون موضوع اصلی خطبه شریفه  و محور مباحث آن، توجه به عزت و کبریای ذات قدوس الله و خود داری انسان از تکبر و پیدا کردن روحیه تواضع و بندگی می باشد. امام ـ علیه السلام ـ در ادامه مطلب می فرماید:

« لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَضَعَ بَيْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَيْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِيَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَى مُتَّصِلَ الْقُرَى بَيْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْيَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ رِيَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَکانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ وَ لَوْ کانَ الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَيْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِيَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِک مُصَارَعَةَ الشَّک فِي الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِيسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النَّاسِ » یعنی : اگر خداوند سبحان اراده می کرد که خانه محترم خود و مشاعر (محل های خاص عبادت) خود را قرار دهد در بین باغ ها و نهرها و زمین هموار و صاف و درختزارهای پر میوه و در دسترس و بناهای کنار هم و آبادیهای متصل و نزدیک  به هم و در میان گندم زارها و باغها  و مزارع سرسبز  و زمینهائی  که دور آنها باغ ها قرار دارد و زراعت های باطراوت و راههای  آباد، در آن صورت میزان پاداش این عبادت عظیم بجهت ضعیف بودن ابتلاء اندک می شد. و اگر آن اساس و پایه هائی که کعبه بر روی آنها نهاده شده و سنگ هائی که این خانه با آنها رفعت یافته [ و از آنها ساخته شده ] از زمرد سبز و یاقوت سرخ (جواهرات قیمتی) و نور و روشنائی انتخاب می شد، ورود و درگیری شک را در سینه ها ضعیف می کرد و تلاش ابلیس از قلوب را بر می داشت و اضطراب شک و تردید را از انسانها بر طرف می کرد.

 حاصل این قطعه از کلام مبارک امام ـ علیه السلام ـ آن است که خانه خدا و زیارت آن و عبادتگاههای مربوط به آن دارای جلالت عظیم وارزش و برکات واهمیت بسیار زیادی است و برای پروردگار عالم مشکلی نبود که آن خانه را در مناطق خوش منظر و پر از آب و گیاه و در ختان پر میوه و آبادی های فراوان متصل به هم قرار دهد و ساختمان کعبه و پایه ها و دیوار ها و بطورکلی تمام آن بنا از جواهرات درخشان و قیمتی ساخته شود،[یعنی به دستور او] اما در آن صورت اجر و پاداش زائران خانه خدا کمتر می شد و جاذبه  زیبائی های آن مکان و لذت تماشای آن مناظر زیبا و درخشش جواهرات قیمتی در روح زائران اثر می کرد و توجهات آنها را بسوی خود جلب می کرد. اما وقتی خانه خدا در وضعیت موجود قرار گرفته و عمل حج با مشکلاتی برای زائران توأم شده و در آن مکان منافع مادی و سود و در آمدهای متعارف وجود ندارد، می شود توجهات انسانها به عبادت خالص پروردگار و جلالت معنوی عمل حج معطوف شود و این امتحان عامل جریان عظیمی از رحمت خداوند به سوی انسانها باشد.

معنی حقیقی امتحان و ابتلاء خداوند

 قابل تذکر است که ابتلاء و امتحان در این کلام شریف و بطور کلی در آیات قرآن مجید و احادیث رهبران آسمانی ـ علیهم السلام ـ به معنای عرفی امروزی و متداول بین انسانها نیست. بلکه معنای متفاوتی با این معنای رایج دارد و می شود آن را پرورش و رشد دادن و خالص کردن نامید.

امام ـ علیه السلام ـ در این بخش از خطبه شریف خود، بطور ضمنی به لزوم و ضرورت امتحان خداوند در مورد انسانها اشاره ای کرده ، و آن را وسیله ای برای انتقال رحمت خداوند به بنده معرفی فرموده  و شدت و سنگینی این نوع امتحان را مطلوب و پر فایده تلقی کرده است.

از این بخش از کلام شریف بطور ضمنی بر می آید که عبادت عظیم و سنگین حج باید صرفاً جهت ارزش عبودیت برای الله و اجرای فرمان او انجام بگیرد و این عبادت عامل دریافت اجر عظیمی از طرف پروردگار عالمیان خواهد شد.

دیگر اینکه فعالیت های ابلیس و مزاحمت های او برای انسان، اگر چه گمراه کننده و خطرناک است، اما در صورت اشتغال انسان به عبادت خدا و ذکر الله کثیر فعالیت های ابلیس ومبارزه انسان با آن، عامل تعالی روح و پاکسازی و رشد آن شده و سود فراوانی برای بندگان خدا خواهد داشت!

 امام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در آخرین بخش از کلام خود در ارتباط با موضوع حج ودر این قطعه از خطبه شریف خود می فرماید:

«وَ لَکنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّکبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِک أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ.» یعنی: و لکن پروردگار عالمیان، بندگان خود را با انواع شداید امتحان می کند وآنها را به انواع  تلاش ها مؤظف و مکلف می سازد و [همچنین] آنها را به انواع ناملایمات و اعمالی که [ابتداءً] مطابق تمایلاتشان نیست مبتلا می کند، جهت خارج کردن تکبر از قلوب آنها و نفوذ و استقرار تذلل [و تواضع و بندگی] در نفوس (روح های) آنها. تا اینکه این نوع امتحانات را درهائی باز شده برای فضل خود و راههای همواری برای عفو خود قرار دهد.

امام ـ علیه السلام ـ در این بخش از کلام  هم متذکر یکی از سنت های خداوند ـ جّل جلاله ـ شده و آن همان «سنت ابتلاء و امتحان» است که به آن و یا جهتی از آن «اختبار» هم گفته می شود. البته امتحان به همان معنائی که قبلاً ذکر شد یعنی: در آوردن یک موجود به اَشکال و اطوار مختلف حیات جهت پرورش او و ظهور و تحقق استعدادهای خلقتی و کمالات مورد نظر از خلقت او ! و این معنای ابتلاء و امتحان با معنای متداول  و رایج بین مردم تفاوتهائی دارد. در این بخش از کلام شریف اشاره ای هم شده است به حکمت مورد نظر از ابتلاء بندگان به انواع شداید و تکالیف سنگین تعیین شده برای آنها و آن عبارت است از اخراج تکبر از قلوب آنها و جایگزین کردن فرمانبرداری و اطاعت و تواضع در نفوس. که در نتیجه پیدا شدن این حالات درهای فضل و رحمت خداوند به روی بندگان باز می شود و سبب و عاملی می شود که انسان موردعفو پروردگار ش قرار بگیرد.

امام امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در خطبه ها و سخنان دیگر خود هم بصورت مکرر متذکر اهمیت و عظمت و موقعیت خاص فریضه حج شده، از جمله در خطبه ای که موضوع خلقت آسمانها و زمین و خلقت ملائکه و انسان و بعثت پیامبران ـ علیهم السلام ـ و بعثت خاتم پیامبران، یعنی حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و نزول قرآن مجید و اوصافی از آن بصورت تفصیلی بیان شده، متذکر موضوع حج و آثار آن هم شده است و می فرماید:

«وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ» (۴) یعنی: «شما را به حج خانه مقدس خداوندی که آن را قبله مردم قرار داده، موظف فرموده است تا چون جانداران به چشمه زلال وارد می شوند در حال تسلیم به آن معبد سترگ درآیند و کبوتر وار با جد و شادمانی به آن حرم الهی پناهنده شوند. حکمت خداوندی در این مأموریت کمال بخش، سر فرود آوردن آزادانه مردم در برابر عظمت ربوبی و پذیرش عزت کبریائی اوست.

شنوندگانی از بندگانش را برگزید که دعوت او را لبیک گویند و مشیت او را بپذیرند. این بندگان بهره بر از گوش شنوا می روند و در آن جایگاه مقدس که پیامبران الهی وظایف عبودیت به جای آوردند، رو به معبود می ایستند و شباهتی به فرشتگان گردنده به گرد عرش کبریائی اش به خود می گیرند در تجارت گاه عبادت خداوندی سودها می برند و به وعده گاه عفو و بخشایش شتابان روی می آورند» (۵) در این بخش از خطبه شریف هم امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ متذکر اهمیت فریضه حج و قداست و حرمت خاص خانه خدا و قبله قرار دادن آن برای انسانها و اشتیاق شدید انسانها نسبت به آن و آثار و ثمرات حج و در رأس آنها تواضع نسبت به عزت و عظمت و کبریای الله ـ جلّ جلاله ـ شده و همچنین در مقام تجلیل و تعظیم این عبادت و اشتیاق و اخلاص انسانها  نسبت به آن با عبارتی بسیار زیبا و جاذب زائر خانه خدا را در کنار پیامبران قرار داده و به ملائکه طواف کننده به عرش پروردگار عالمیان تشبیه فرموده است. و اینکه از آن مکان مقدس و عبادات مخصوص در آن به تجارتگاه و تجارت با خدا و بدست آوردن سود عظیم تعبیر فرموده و آن سود عظیم مغفرت پرودگار برای بنده و در نتیجه ورود او به بهشت است.

امام ـ علیه السلام ـ در انتهای بخش مربوط به حج در این خطبه شریف فرموده است:

«جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حجه وَ أَوْجَبَ حقه وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى‏ النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ» یعنی: خداوند سبحان کعبه را ‏پرچمی برافراشته برای اسلام و حرم امنی برای پناهندگان قرارداد و ادای حق آن را برای انسانها لازم و زیارت آن را واجب و ورود به آن مکان مقدس را بر شما مقرر و قانونی قرار داد. پس فرمود خدای سبحان که «برای خداست به عهده انسانها حج آن خانه ، بر کسانیکه استطاعت رفتن به آنجا را دارند و هرکس کفر بورزد، همانا الله از عالیمان بی نیاز است»

این قطعه از خطبه شریف امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ بلیغ ترین و زیبا ترین کلام در توصیف کعبه و بیان عظمت و قداست و جلالت فریضه حج می باشد و همچنین جاذب ترین سخنان در فواید این عبادت باشکوه

۱۳۹۷/۶/۱

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱ـ دعای مخصوص ماه رمضان که بعد از نمازها خوانده می شود و با این عبارت شروع شده است « اَللّـهُمَّ ارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ…»

۲ـ  خطبه ۱۹۲، نهج البلاغه مشهور به خطبه قاصعه « الحمدلله الذی لبسه العزّ و الکبریاء … »

۳ـ زیارت خانه خدا اگر درماه ذیحجه و روزهای تعیینی شده انجام گیرد به آن «حج» گفته می شود و در غیر ایام حج این عبادت «عمره» نامیده می شود

۴ـ  نهج البلاغه خطبه اول

۵ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد تقی جعفری  ص۵۶

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن