۷۳- حکمت خواندن نماز و دعا و قرآن به صورت اجباری چیست؟

da959b6a937292d7fa052214b83c5e53نماز1سؤال: وقتی انسان از نماز خواندن، یا قرآن و دعا خواندن احساس لذّت نمی کند، آیا لازم است خود را برای کاری که از سر اجبار و طوطی وار انجام می دهد، وادار کند.

پاسخ: ابتدا باید این نکته مورد بحث قرار گیرد که خواندن نماز و دعا و قرآن چه حکمتی دارد و به چه منظور در احکام دینی به انسان ها دستور خواندن نماز و دعا و قرآن داده شده است؟! در پاسخ این سؤال می گوئیم همچنان که بدن انسان برای ادامه حیات و فعالیت های حیاتی احتیاج به غذا دارد، روح انسان هم همین طور احتیاج به تغذیه و پاکسازی دارد. و همان طور که بدن انسان و اعضاء آن دچار بیماری ها و نقص ها می شود، روح انسان نیز امکان دارد به انواعی از بیماری ها مبتلا شود.

و باز همان طور که انسان لازم است از ابتلاء به بیماری های بدنی و جسمی جلوگیری کند و اصول و روش های بهداشتی برای بدن خود را به کار ببندد، در مورد امراض روحی هم موضوع شبیه آن است. با این تفاوت که روح انسان پدیده ای مرموز تر و ناشناخته تر از بدن انسان می باشد و جهت رعایت اصول بهداشتی و جلوگیری از بیماری های آن به مطالعه و تحقیق و علم بیشتری نیاز وجود دارد؟

امروزه بیماری های روحی در سطح جهانی رو به افزایش است و این امر نگرانی های زیادی را به وجود آورده است. پس لازم است توجه زیادی به این موضوع معطوف شود و دانشمندان و مصلحان اجتماعی و سایر انسان ها بیشتر به فکر چاره جوئی بیافتند.

اما جواب اصلی این سؤال این است که راه اصلی و حقیقی رشد دادن روح انسان و تقویت قوای اصلی آن و جلوگیری از بیمار های آن، ارتباط و اتصال با خداوند است. ارتباط با خداوند روح انسان را به طور مستمر رشد می دهد و پاکسازی می کند و فشارها و ناراحتی های آن را برطرف می کند. و به طور کلی ارتباط با خداوند عامل حیات روح و قلب انسان است. ارتباط و اتصال با خداوند که در عرف قرآن مجید به آن «ذکر الله» گفته می شود، روح انسان را به صفات خداوند متصل می کند، انسان در این صورت به قدرت بی پایان، علم بی پایان و امنیت و آرامش و سرور و لذت بی پایان متصل می شود.

نکته بسیار مهم دیگر این که روح انسان پدیده ای است که با صفات خداوند نوعی تناسب و سنخیّت دارد، به عنوان مثال انسان به طور فطری از بعضی پدیده ها و حقایق لذت می برد مثل: قدرت، علم، جمال و اصل حیات، و این ها هم از صفات خداوند است. یعنی روح انسان به صفات خداوند نیاز فطری دارد و از اتصال به آن ها لذت می برد و روح انسان در صورت ارتباط با خدا و صفات او در مسیر حیات حقیقی قرار می گیرد.

در صورت عدم ارتباط لازم با خداوند، و قطع ارتباط فطری، انسان حیات حقیقی خود را از دست خواهد داد و قلب انسانی او خواهد مرد و آن چه باقی خواهد ماند حیات جانداری است نه حیات انسانی، همان حیاتی که سایر جانداران هم دارند.

این همه خشونت ها و تبهکاری ها و جنایت ها که از بعضی انسان ها ظاهر می شود از آثار مرگ قلب انسانی است. و الّا انسان ها به طور فطری موجودی رئوف و مهربان و نوع دوست و دارای زمینه های مساعد برای کمالات روحی و فضائل اخلاقی آفریده شده اند.

حداقل نیاز روح انسان در جهت ارتباط با خداوند جهت ادامه حیات روحی انسانی و جلوگیری از مرگ آن، نمازهای واجب روزانه است.

لازم به ذکر است که زندگی اخروی فقط برای کسانی امکان پذیر است که در دنیا حیات انسانی پیدا کرده اند و دچار مرگ قلبی نشده اند، مراد مرگ قلب انسانی است. پس نماز خواندن و یا دعا و قرآن خواندن، جهت تأمین حیات انسانی و جلوگیری از مرگ قلب است، نه یک امر اجباری به معنای متعارف آن.

نیاز روح انسان به ارتباط با خداوند، یعنی نوعی «ذکر الله» مثل نیاز بدن انسان به اکسیژن و غذا و آب و خواب است. البته در صورتی که آب و غذا به بدن انسان نرسد، فوراً و عرض چند ساعت انسان نمی میرد، اما اگر این مدت طولانی شود و چند روزی انسان آب و غذا دریافت نکند مرگ او قطعی خواهد بود. روح انسانی او هم اگر مدتی از طریق ارتباط با خداوند تغذیه نشود، خواهد مرد، و این مرگ روح انسانی در عالم دنیا عامل تباهی ها، خشونت ها و افسردگی ها و پریشانی ها و در زندگی اخروی نیز عامل سقوط در جهنم خواهد بود.

اما این که نوشته اید: وقتی انسان از نماز خواندن یا قرآن و دعا خواندن احساس لذت نمی کند…

جواب این است که البته خواندن نماز و قرآن و دعا در شرایط مساعد و مناسب روحی عامل لذت های عمیق و گسترده ای برای انسان خواهد شد، اما این اعمال صرفاً برای لذت بردن نیست و بلکه نیازهای ضروری حیات انسان است.

در نماز انسان مقابل قدرت و عظمت و رحمت بی پایانی قرار می گیرد و حالتی پیدا می کند که می تواند صفات خداوند را در وجود خودش به جریان بیاندازد و به قدرت و دارائی عظیمی دست یابد، انسان در اثر دعای حقیقی و اتصال از این نوع به خداوند می تواند روح خود را پاکسازی کند و به قدرت بی انتهای خداوند در مسیر برطرف شدن مشکلات و تأمین خواسته های خود متصل شود و به خواسته های خود برسد که گاهی از غیر این طریق رسیدن به آن خواسته ها امکان پذیر نمی باشد.

انسان می تواند با خواندن قرآن و تدبّر در آن به دریاهای بی پایانی از علم و عرفان متصل شود و در مقامی قرار بگیرد که هیچ خواسته ای و لذتی جای آن را نخواهد گرفت.

اما اگر انسان در شرایط نامناسب روحی قرار گرفته و فعلاً از خواندن نماز و قرآن و از دعا کردن لذتی نمی برد، باید راه چاره را پیدا کند و این حالات روحی او برطرف شود و در مقام و موقعیتی قرار بگیرد که لذت حقیقی نماز و قرآن و دعا برای او حاصل شود. اما تا وقتی که هنوز آن حالت مطلوب حاصل نشده باید به حداقل ارتباط با خداوند ملتزم شود و آن خواندن نمازهای واجب است. چون این حداقل برای ادامه حیات روح انسانی ضروری است و از مرگ روح انسانی جلوگیری می کند و بدون آن اگر حادثه رحلتش از دنیا واقع شود امکان ورود به بهشت و زندگی در آن به وجود نخواهد آمد و مسیر او به سقوط در جهنم منتهی خواهد شد.

کلام ایام - 84، تفسیری از حکمت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بخوانید

امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید:

«انّ للقلوب اقبالاً و ادباراً، فاذا أقبلت فاحملوها علی النّوافل، و إذا أدبرت فاقتصروا بها علی الفرائض. (نهج البلاغه حکمت ۳۱۲) یعنی قلب ها گاهی حالت رویکرد و گاهی پس روی دارند آن گاه که حالت رویکرد و نشاط دارند آن ها را بر انجام مستحبات وادارید و آن گاه که بی نشاط هستند و حالت پس روی دارند به انجام واجبات اکتفا کنید.

در تکمیل این بحث و مدلل ساختن آن به ذکر تعدادی از آیات قرآن و کلامی از امیرالمؤمنین علی (ع) می پردازیم:

۱-«يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ ﭐسْتَعِينُواْ بِـﭑلصَّبْرِ وَﭐلصَّلَوٰةِ إِنَّ ﭐللَّهَ مَعَ ﭐلصَّابِرِينَ» (البقره/۱۵۳) در این آیه خداوند به مؤمنان دستور داده که از صبر و نماز استعانت بجویند. یعنی انسان به وسیله نماز، نیازهای خود را برطرف می کند، و قدرت ناچیز خود را به قدرت بی پایان خداوند متصل می کند.

۲- « ﭐتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْکَ مِنَ ﭐلْکِتَابِ وَأَقِمِ ﭐلصَّلوٰةَ إِنَّ ﭐلصَّلوٰةَ تَنْهَىٰ عَنِ ﭐلْفَحْشَاءِ وَﭐلْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ ﭐللَّهِ أَکْبَرُ وَﭐللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (العنکبوت/۴۵) در این آیه خداوند به پیامبرش دستور می دهد که وحی او را به انسان ها بخواند و آموزش دهد و نماز را بر پای دارد که نماز از کارهای زشت و ناپسند و خلافکاری ها جلوگیری می کند.

در این آیه نماز عامل جلوگیری از خلاف کاری ها و زشتی ها و جنایت ها معرفی شده. یعنی اگر نماز با شرایط صحیح آن، به جای آورده شود و محور نظام زندگی، در یک جامعه ارتباط با خداوند از طریق بر پای داشتن نماز باشد و آثار برتر آن که «ذکر الله» است در آن جامعه منتشر شود. یک نوع زندگی توأم با آسایش و آرامش و صلح و رفاه و انسان دوستی، در آن جا برقرار خواهد شد. و استعدادها و قوای روحی و امکانات زندگی انسان در مسیر رسیدن به خواسته ها و اهداف متعالی به کار خواهد رفت و نه در مسیر دزدی ها و غارت ها و اغتشاش ها و جنگ ها.

جوامع انسانی در جهت جلوگیری از تبهکاری ها و دزدی ها و غارت ها و آدمکشی ها چه مقدار هزینه می کنند و چه مقدار خسارت می پردازند و موفق به این خواسته ها هم نمی شوند و ظلم و جنگ و جنایت ها هم روز به روز بیشتر می شود، حال اگر انسان ها و دانشمندان عهده دار آموزش انسان ها از طریق معرفی آثار و برکات نماز و انتشار فرآورده های علمی در این زمینه و اکتشاف جهات و ابعاد ناشناخته آن، فعالیت لازم را به کار ببندند قطعاً به نتایج مطلوب خواهند رسید.

۳- «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ ﭐلصَّلَوٰةَ وَﭐتَّبَعُواْ ﭐلشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً» (مریم /۵۹) در این آیه ضایع کردن نماز و پیروی از خواسته های نفسانی را عامل تباهی و فساد جامعه معرفی کرده است. البته ضایع کردن نماز به معنای ترک کامل آن نیست، بلکه بی اعتنائی و کم توجهی به آن است، یعنی حتی اگر در یک جامعه عده ای از مردم و یا تمام آن ها نماز بخوانند منتهی با بی اعتنائی و عدم توجه به موقعیت و جلالت آن، باز هم مسیر آن جامعه به فساد و تباهی منجر خواهد شد، تا چه رسد به ترک نماز!

۴- امیر المؤمنین علی (ع) در یکی از خطبه های خود در مورد نماز می فرماید:

«تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقرّبوا بها، فانّها «کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً» (خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه) یعنی عهده دار شوید امر نماز را و محافظت کنید بر آن، یعنی آن را در اول وقت تعیین شده به جای آورید و آن را زیاد بخوانید و از طریق نماز خود را به خداوند نزدیک کنید، به جهت این که« نماز در اوقات معینی بر مؤمنین مقرّر شده است». امام (ع) در این قسمت از کلام نورانی خود قطعه ای از آیه ۱۰۳ سوره نساء را اقتباس فرموده است. و در ادامه کلام خود می فرماید:

«الا تسمعون الی جواب اهل النّار حین سئلوا: «ما سلککم فی سقر؟ قالوا لم نک من المصلّین» یعنی آیا نمی شنوید جواب اهل جهنم را وقتی از آن ها سؤال می شود که چه چیزی شما را به جهنم کشانید؟ می گویند ما از نماز گزاران نبودیم.

در این قسمت از کلام هم امام (ع) ترک کردن نماز را عامل سقوط در آتش جهنم معرفی کرده، یعنی اشاره ای فرموده به آیاتی از قرآن در سوره مدثر- آیات ۴۲-۴۳ – که متضمّن این نکته است که اولین عامل سقوط در جهنم ترک نماز است.

باز امام (ع) در دامه کلام خود فرمود:

«و انّها لتحتّ الذّنوب حتّ الورق و تطلقها اطلاق الرّبق و شبّهها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) بالحمّة تکون علی باب الرّجل فهو یغتسل منها فی الیوم و الّلیلة خمس مرات..»

یعنی نماز گناهان را مانند برگ درختان در فصل پاییز، فرو می ریزد و بندهای آن ها را از گردن ها می گشاید و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه فرموده است که بر در خانه انسان قرار دارد و او در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن چشمه آب گرم می شوید! پس طبعاً هیچ آلودگی در بدن او باقی نخواهد ماند.

الیاس کلانتری

۹۴/۳/۹

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن