۲۳-لطفاً تعریف مرتد، مجازات آن، و تناقض آن با آزادی عقیده و بیان را توضیح دهید؟
سؤال: ارتداد یعنی چه؟ فلسفه مجازات مرتد چیست؟ مگر اسلام آزادی عقیده را قبول ندارد، پس چرا مجازات سختی را بر مرتد تحمیل میکند؟ آیا اسلام دین حق و منطبق بر عقل و برهان نیست؛ پس چرا با تحمیل مجازات درصدد ابقای اجباری مسلمانان بر دین خود برمیآید؟
پاسخ :ارتداد يعني برگشتن از دين، يعني اينكه شخصي قبلاً مسلمان بوده و بخواهد از دين اسلام برگردد و اين برگشت را آشكار كند. لازم به ذكر است كه ارتداد صرفاً جنبة عقيدتي ندارد و بلكه بهنوعي مقابل دين خدا ايستادن و با آن درگيرشدن است.
شخص مرتد با اعلام ارتدادش ميتواند موجب انحراف انسانهاي ديگر بشود و زندگي آنها را تباه كند. اگر كسي به هر علتي ميخواهد از دين خدا برگردد ميتواند اين تغيير عقيده را در دلش نگاه دارد و اظهار نكند. دين خدا اجازه نميدهد كه كساني در مسير زندگي انسانها لغزشگاههايي ايجاد كنند و مردم در آن لغزشگاهها بلغزند و از جادة حقیقي زندگي خارج شوند.
دين خدا يك حقيقت بيش نيست و همة پيامبران خدا انسانها را به همان يك حقيقت دعوت كردهاند. نهايت اينكه هر پيامبر صاحب شريعتي، شريعت و كتاب آسماني پيامبر صاحب شريعت قبلي را تصديق كرده و مقدار بيشتري از آموزشهاي الهي را نسبت به شريعت قبلي به انسانها آموزش داده است و اگر انحرافي در معارف شريعت قبلي به وسيله بعضي از انسانها بهوجود آمده بود، آنها را اصلاح كرده است. تا اينكه آخرين پيامبر خدا(ص) تمامي آموزشهاي خداوند را به انسانها ارائه كرده، يعني دين كامل آسماني را با خود آورده است. همه انسانهاي خداپرست بايد به همه پيامبران ايمان بياورند و آنها را تصديق كنند، از جمله پيامبر آخري را و اين چيزي است كه پيامبران قبلي پيروان خود را به آن سفارش كردهاند.
حال برگشتن از دين خدا يعني چه؟ آيا امكان دارد يك انسان در زماني از عمرش به اين نكته عقيده پيدا كند كه آنچه دين خدا براي انسانها آورده اشتباه و نادرست بوده است؟ آيا ممكن است علمي كه از جانب خداوند براي انسانها نازل شده نادرست باشد؟!
اگر كسي به هر علتي نميخواهد به قوانين وآموزشهاي دين خدا پايبند باشد و به آنها عمل كند، اين امر ديگري است. اما آيا او حق دارد عقايد انسانهاي ديگر را تخريب كند؟ دين خدا مشتمل بر تمامي حقايق موجود در عالم و تنها راه زندگي حقيقي انسانها است، آيا مخالفت با آن از نظر عقلی كار درستي است؟
ميگوييم كسي نبايد انسانها را اجباراً به دين خدا وادار كند، بهطوريكه در آخرين كتاب آسماني يعني قرآن مجيد در سوره بقره آیه ۲۵۶گفتهشده: «لاَ إِكرَاهَ فِيالدِّين …»، يعني در دين اكراه و اجبار نيست و يا اينكه انسانها را نبايد از روي اكراه به دين وادار كرد. اما آيا معناي اين كلام اين است كه دزدي و آدمكشي هم بلامانع است؟! چون در دين خدا دزدي و آدمكشي و مردمآزاريهاي از انواع ديگر، ممنوع و حرام است و دين خدا هم اجباري نيست. پس شخصي ميتواند بگويد چون من به دين خدا پايبند نيستم و به آن ايمان ندارم، يا بعد از ايمان به آن برگشتهام، پس بنابراين ميخواهم دزدي كنم و هر ظلمي به انسانها در نظر من بياشكال است، حتي آدمكشي!
قطعاً هيچ عاقلي جوابش به اين نوع سؤالها مثبت نخواهد بود. اينكه گفته شود: مگر اسلام آزادي عقيده را قبول ندارد؟ ميگوييم: آيا عقيده و رفتار جنايتكاراني مثل هيتلرها و موسولينيها و استالينها و در زمانهاي گذشته چنگيزها و نرونها و امثال آنها هم بايد آزاد باشد؟
اين موضوع آزادي عقيده با اين كليتي كه عنوان ميشود هرگز با عقل سليم انسانها سازگار نخواهد بود. آيا يك جامعه مبتني بر عقل سليم به عدهاي تبهكار اجازه ميدهد كه مثلاً در كنار مدارس و سر راه دانشآموزان نوجوان مستقر شوند و روش دزدي و تبهكاري و ساختن مواد منفجره و بهكاربردن آنها را به اين كودكان ياد بدهند و بعد كار خود را بهعنوان آزادي عقيده توجيه كنند؟
مجازات مرتد در دين خدا مثل مجازاتهاي ديگر اگرچه ظاهري سنگين و خشن دارد، اما به منظور بازدارندگي است و نظام اخلاقي دين خدا هم بهنحوي تنظيم شده است كه انسانها را از خلافكاري بازميدارد و مانع ارتكاب جرم ميشود و غالباً كسي در چنين نظام اخلاقي مرتكب جرمی نميشود تا مجازات شود. بهترين دليل بر اثبات اين مطلب اين است كه زمان حكومت پيامبر اسلام(ص) و حكومت اميرالمؤمنين علي(ع) غالباً مجرمي نبود تا مجازات شود. در گذشته فقط در اين دو زمان حكومت كامل ديني برقرار بود و همه احكام آن اجرا ميشد. كسي اگر در سیره شريف رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين علي(ع) تحقيق كند، اين ادعا بهخوبي براي او روشن خواهد شد.
اگر حكومتهاي بعد از رسول خدا(ص) مخالفان خود را تحتعنوان «مرتد» مجازات ميكردند، اين ربطي به دين خدا ندارد و عمل شخصي حاكم و عوامل حكومتي او محسوب ميشود.
اين نوع رفتارها از حكام مورد قبول پيروان حقيقي دين خدا نميباشد و رفتار ديني محسوب نميشود. آنچه از نظر شيعه كه پيرو حقيقي دين خدا محسوب ميشود مورد تأييد است رفتارهاي پيامبر خدا(ص) و امامان معصوم(ع) ميباشد و غير از معصومين امكان خطا در عقايد و رفتارهاي دیگران وجود دارد و مورد تأييد كامل معيارهاي ديني نخواهد بود.
الیاس کلانتری