۲۲- آموزش های آسمانی ، سوره علق

تفسیر سوره علق*

۸إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الرُّجْعَىٰ» بعد از ذکر موضوع طغیان انسان و علت آن در آیات قبلی، در این آیه بازگشت بسوی «الله» مورد تذکر قرار گرفته. یاد موضوع بازگشت به سوی الله عاملی است بسیار نیرومند در بازدارندگی از طغیان، یعنی در مجموع در این سه آیه یکی از امراض روحی انسان و عامل آن مرض و راه معالجه آن ذکر شده است. شاید هیچ عاملی به اندازه یاد مرگ و رفتن بسوی خداوند، در مقابل طغیان انسان و ستمگری و تکبّر او نقش پیشگیری یا معالجه نداشته باشد. و در اصل عامل مهم ستمگری و تکبّر انسان، فراموش کردن حادثه مرگ و بی اعتنائی به آن است.یادآوری مرگ اگر بطور مستمر انجام گیرد، می تواند تکبّر انسان را در هم شکند و او را از آن حالت نخوت پائین بیاورد.

این حالت در انسان به موضوع استغنای او مربوط می شود، چون در لحظه مرگ و یا وقتی که انسان یاد مرگ می افتد، حالت احساس بی نیازی در او از بین می رود. حال یا بطور کامل و بصورت تأثیر گذار دائمی و یا بطور موقتی!

این موضوع در قرآن مجید در داستان حضرت موسی- علیه السلام- و محاوره او با فرعون هم ذکر شده است بطوریکه وقتی فرعون موسی- علیه السلام- را تهدید به قتل کرد، او در جواب فرمود:

«إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يؤْمِنُ بِيوْمِ الْحِسَابِ» (غافر/۲۷) از این آیه کریمه بر می آید که عدم ایمان به یوم الحساب عامل تکبّر انسان در دنیا می شود.

۹- «أَرَأَيْتَ الَّذي يَنْهَی» ۱۰– «عَبْدًا إِذا صَلَّی» گفته اند « أَرَأَيْتَ» یعنی به من خبر بده. بعد از ذکر صفت طغیان انسان در این آیات به یک نمونه از انسان های طاغی که بعنوان سمبل این دسته از انسان های محبوب می شود، اشاره شده است و اعمال او را که حاکی از طغیان و استکبار شدید او است، بازگو کرده و می فرماید: به من خبر بده از کسی که نهی می کند بنده ای را وقتی نماز می خواند! یعنی به من خبر بده از حال آن کس که مزاحم نماز بنده ای می شود و می خواهد از نماز خواندن او جلوگیری کند.

طبق آنچه از روایات بر می آید، مراد از شخص مزاحم و نهی کننده از نماز، شخص ابوجهل از رؤسای کفّار و مشرکان مکه، و مراد از عبد وجود مبارک رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- می باشد. قابل توجه است که در این آیه، اسم مبارک آن حضرت را ذکر نکرده و از او با کلمه «عبد» تعبیر کرده است. این مطلب حاوی نکته ظریفی است و احتمالاً علت آن، رعایت بلاغت خاص قرآنی می باشد. یعنی اگر بجای «عبد» کلمه «رسول» یا امثال آن را به کار برده بود،بلاغت خاص قرآن مجید در این آیه رعایت نشده بود، چون :

اوّلاً: اصل موضوع مزاحمت آن شخص برای بنده نمازگزار مورد تخطئه می باشد. یعنی این مزاحمت برای هر نمازگزاری ایجاد شود، ممنوع و محکوم می باشد.منظور این است که عمل ابوجهل با هیچ معیار عقلی حتی معیارهای عقاید بت پرستان هم کار درستی نیست و او هیچ توجیهی برای این کار ندارد. در حالیکه او به خودش حق می دهد، هر موجودی را که خواست عبادت کند حتی قطعه ای سنگ! و اعمال خاصی را به اقتضای دین خود که همان بت پرستی است، انجام دهد و برای همه مشرکان هم، چنین حقی را به رسمیّت می شناسد! اما در مورد پیروان دین آسمانی که «الله» را عبادت می کنند، در عمل چنین حقی را قائل نیست! صرف نظر از اینکه طریقه صحیح و معقول عبادت فقط همین است، یعنی عبادت الله بطور خالص. حتی طبق نظر خود مشرکان عبادت الله کار درستی است. و مخالفت آن ها با توحید پروردگار عالمیان و آثار آن عملی است ناشی از زورگوئی! و هیچ گونه توجیه عقلی ندارد.

ثانیاً: در این آیات اعمال و رفتارهای مشرکان که در شخص ابوجهل ظهور کرده مورد تخطئه قرار گرفته است و آن ها طبعاً ایمان به رسالت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نداشتند، فلذا تناسبی نداشت که در مقابل شخص منکر رسالت آن حضرت، او را با کلمه ای مثل رسول و نبی ذکر کند.

از این آیات بر می آید که «نماز» همان اوائل بعثت پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- تشریع شده بود البته، بعید بنظر می رسد که همه آیات سوره علق مجموعاً یکجا و در اولین روز بعثت رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- نازل شده باشد، ولی می توان گفت از قرائن موجود در آیات قرآن بر می آید که بقیه آیات این سوره یعنی از آیه ششم تا آخر در همان اوائل زمان بعثت نازل شده است.

علامه طباطبائی (ره) می گوید:«سیاق آیات بر فرض اینکه این سوره اولین قسمت از قرآن باشد، و همچنین تمام آیات این سوره یکجا نازل شده باشد، دلالت می کند بر اینکه پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قبل از نزول قرآن نماز می خوانده است و در این موضوع دلالتی است بر اینکه پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قبل از رسالتش به نبوت مبعوث شده بود.(۱)

ما در انتهای بحث تفسیری این آیات در مورد نبوت و رسالت و همچنین در مورد نماز بخواست خداوند بحثی خواهیم آورد.

علامه طباطبائی (ره) اضافه کرده است اینکه بعضی گفته اند نماز در اول بعثت واجب نشده بود، بلکه طبق آنچه در اخبار آمده، نماز در شب معراج تشریع شده است، بطوریکه خداوند فرمود:

«أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا» (الإسراء/۷۸) مسلّم  اینکه نمازهای پنجگانه روزانه با هیئت مخصوص آن ها در شب معراج فرض (واجب) شده است! ولی این مطلب دلائلی ندارد به اینکه قبل از آن، نماز تشریع نشده بود. و بطوریکه در تعداد زیادی از سوره های مکی که قبل از سوره اسراء نازل شده اند، مثل سوره های مدّثّر و مزّمّل و غیر آن ها، با تعبیرات مختلفی ذکری از نماز شده، الّا اینکه کیفیت نماز از آن ها بر نمی آید! جز اینکه آن نمازها مشتمل بوده بر خواندن بخشی از قرآن، و سجده. و در بعضی از روایات آمده است که رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با علی- علیه السلام- و خدیجه- سلام الله علیها- در اوائل بعثت نماز می خوانده است.

موقعیت و اهمیت نماز در آموزش های دینی

  بطوریکه قبلاً به آن اشاره شد، – طبق نظر علامه طباطبائی- اگر تمام این سوره یکجا نازل شده باشد، ثابت می شود که پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قبل از بعثت نماز می خوانده است.(۲)

اما اگر این نظر هم ثابت نشود حداقل می شود گفت: آن حضرت از همان اوائل بعثت نماز می خوانده است. چون غیر از پنج آیه اول سوره، بقیه آیات سوره هم همان اوائل بعثت نازل شده است.همچنین از آیات دو سوره «مدّثّر» و «مزّمّل» که اوائل بعثت نازل شده اند، بر می آید که نماز در همان زمان اول بعثت تشریع شده است.

علاوه بر موارد فوق، از روایات هم بر می آید که در همان اوائل بعثت- بطوریکه ذکر شد- پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با حضرت علی و حضرت خدیجه- سلام الله علیهما- نماز می خواندند. این موضوع یعنی: نماز خواندن رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قبل از بعثت یا همان اوائل بعثت حاکی از اهمیت زیاد و فوق العاده نماز در آموزش های دینی و احکام تکلیفی می باشد. یعنی با توجه به اینکه اغلب احکام دینی در شریعت رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- مدت ها بعد از بعثت و عمدتاً در مدینه تشریع شده است، اهمیت خاص نماز موجب آن شده است که در اوائل بعثت و قبل از سایر اعمال عبادی تشریع شود، طبعاً باید اهمیت خاص آن و آثار و نتایج متعالی آن، مورد توجه بیشتر قرار بگیرد.

قابل توجه است که در اولین مرحله از نزول وحی به حضرت موسی- علیه السلام- در کنار موضوع توحید و همچنین رسالت و معاد، موضوع نماز و حکمت آن ذکر شده است. خداوند- جلّ جلاله- در این زمینه فرموده است:

«إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى– وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يوحَى– إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي– إِنَّ السَّاعَةَ آتِيةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى– فَلَا يصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى» (طه/ ۱۲- ۱۶) در قرآن مجید موضوع نماز حدود یکصد مرتبه با کلمه «صلاة» و مشتقات آن و ده ها بار با کلمات دیگری مثل تسبیح و ذکر و سجده و امثال آن ها ذکر شده است.

نماز در احادیث و روش زندگی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و ائمه اهل البیت ـ علیهم السلام ـ با زیباترین صورتها منعکس شده است.

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله وسلّم ـ نمازهای واجب روزانه را به چشمه آبی تشبیه کرده است که بر در خانه شخصی جاری است و آن شخص روزی پنج بار بدن خو را در آن شستشو می کند، طبعاً در این صورت هیچ گونه آلودگی در بدن او نخواهد ماند. در مورد نماز هم مطلب شبیه همین است،یعنی وقتی روح انسان روزی پنج بار  با نماز شستشو شود، آلودگی ها و آثار گناهان شسته شده و از بین خواهد رفت(۳)

19- آموزش های آسمانی، تفسیر سوره علق
بخوانید

امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در مورد نماز می فرماید: « تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً أَ لَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ وَ لَا قُرَّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَ لَا مَالٍ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) نَصِباً بِالصَّلَاةِ بَعْدَ التَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها فَكَانَ يَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ »(۴)

یعنی عهده دار شوید کار نماز را و مواظبت کنید به آن ( یعنی آن را در اول وقت خود و با تمام اهمیت و جدیت بجای آورید ) و آن را زیاد بخوانید و به وسیله آن به خداوند – جلّ جلاله – تقرّب بجوئید، چون آن برای مؤمنان فریضه مقرر شده است. آیا نمی شنوید (گوش فرا نمی دهید) پاسخ اهل جهنم را که در قرآن مجید ذکر شده است: «چه چیزی شما را در آتش درآورد، ]خواهند گفت[ ما از نمازگزاران نبودیم»(۵) و نماز گناهان را می ریزد و از بین می برد، همچنان که برگ ها از درخت فرو می ریزند، و رها می کند گناهان را مثل آزاد کردن برده.

رسول الله – صلّی الله علیه و آله و سلّم –  نماز را به چشمه آب گرمی که بر در خانه شخصی جریان دارد، تشبیه کرده است که آن شخص خود را در آن چشمه روزی پنج بار شستشو می کند. دیگر در این صورت هیچ آلودگی بر بدن او نخواهد ماند! همانا افرادی از مؤمنان حق (و موقعیت) آن را شناختند. همان عده که  آنها را باز نمی دارد از نماز، زینت مطاعی و نه آنچه موجب خنکی (روشنی) چشم باشد از فرزند و مال.خداوند سبحان می فرماید: «انسانهایی که باز نمی دارد و مشغول نمی کند آنها را کسب و کار و خرید و فروش از به پا داشتن نماز و پرداختن زکات»(۶)

 رسول اکرم با خواندن نمازهای زیاد خود را به رنج می انداخت درحالیکه بشارت بهشت به او داده شده بود! به جهت کلام خداوند سبحان که فرمود: «امر کن اهل خود را به نماز و استقامت کن بر آن»(۷) پس او امر می کرد به طور دائم و مستمراً اهل خود را به نماز، و استقامت می کرد در این راه و نفس خود را به سختی و شکیبائی وا می داشت. یعنی بیش از حد عادی بلکه در مرتبه ای متعالی به نماز اهمیت می داد و اهل خود را هم به آن امر می کرد.(۸)

امام علی – علیه السلام – در کلام خود اهمیت خاص نماز را به اصحاب خود متذکر شده و آنها را به رعایت حدود آن سفارش کرده است. آن حضرت در این کلام به تعدادی از آیات قرآن و یکی از احادیث رسول اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – استناد فرموده است. در استناد به قول اهل جهنم که در آیاتی از سوره مدثر ذکر شده، توجهات را به این نکته معطوف کرده است که نماز نخواندن عامل ورود به آتش جهنم خواهد بود. و در بیان اهمیت نماز همین تذکر کفایت می کند، یعنی وقتی از اهل جهنم در روز قیامت سوال خواهد شد که چه چیزی شما را در جهنم وارد کرد، آنها در ابتداء جواب خود خواهند گفت: چون ما از نمازگزاران نبودیم.

انسان در حال نماز در مقابل عظمت های بی پایان پروردگار عالمیان اظهار عبودیت و تذلل می کند و روح انسان در معرض تابش نور صفات خداوند قرار می گیرد. و عطر توحیدی به تمام زوایای روحش نفوذ می کند. قطره وجود انسان به رودخانه عظیم مواج ذکر الله متصل می شود و حیات ابدی پیدا می کند. در حال نماز درهای زندان تاریک طبیعت باز می شود و چشم انسان به آسمان های با عظمت فوق ماده می افتد و میل به پرواز از عالم کوچک و تاریک طبیعت به فضای وسیع و نورانی عالم ملکوت در او قوت می گیرد.

نبوت قبل از رسالت

بطوریکه قبلاً اشاره شد علامه طباطبائی (ره) گفته است: اگر این آیات روز اول نازل شده باشد لازمه اش این است که رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- قبل از بعثت نماز می خوانده است. در این صورت دلائلی بر نبوت آن حضرت قبل از رسالتش وجود دارد!

در این زمینه باید گفت بفرض اینکه از این سوره چنین دلالتی حاصل نشود، باز می توان پذیرفت که نبوت آن حضرت قبل از سن چهل سالگی و قبل از رسالتش بوده است و یا حداقل می توان گفت: نبوت بعضی از انبیاء و از جمله رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- چند مرحله ای بوده است و در مورد رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- می توان گفت: در مرحله ای از عمر مبارک خود به نبوت مبعوث شده و در سن چهل سالگی و در کوه حرا به رسالت انتخاب شده است.

ذکر این مطلب- اگر از این سوره چنین دلالتی حاصل نشود- ردّ این نظر علامه نیست که آن حضرت قبل از بعثت نماز می خوانده است! بلکه این مطلب از جهاتی تأیید می شود. یعنی بطور قطع می توان گفت: آن حضرت قبل از بعثت خود به رسالت، ارتباط خاصی با خداوند داشته است و اعمال خاصی در زمینه عبادت خداوند بجا می آورده است. بطوریکه این اعمال خاصِ خود آن حضرت بود و در شریعت های سابق شناخته شده نبود، از جمله خلوت کردن در کوه حرا که گاهی خیلی طولانی می شد. اما آیا اعمال عبادی آن حضرت قبل از بعثت در خلوت انجام می گرفت؟ یا دیگران هم از آن مطّلع می شدند، محل بررسی و تأمل است.

اینکه گفته شد نبوت بعضی از پیامبران و یا نبوت و رسالتشان چند مرحله ای بوده است، در قرآن مجید هم اشاراتی نسبت به آن وجود دارد. بعنوان نمونه در مورد حضرت موسی- علیه السلام- در قرآن آمده است:

 «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَينَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (القصص/۱۴) منظور از بلوغ اشدّ و استواء، رسیدن به سن جوانی و پیدا کردن قدرت جسمانی است که در احادیث غالباً سن ۱۸ سالگی برای این مرحله ذکر شده است. یعنی انسان در سن ۱۸ سالگی به این مرحله می رسد. در این آیه به اعطاء حکم و علم در این مرحله از عمر به حضرت موسی- علیه السلام- اشاره شده است و معلوم است که حضرت موسی- علیه السلام- مدت ها بعد از این مرحله و در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شده است. پس این حکم و علم قبل از رسالت، چه چیزی می تواند باشد؟! احتمالاً مراد همان مرتبه ای از نبوت می باشد که در آن سن به او داده شده است و بعد در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شده است.

در مورد تفاوت بین نبوت و رسالت، احتیاج به بحث مفصّل قرآنی وجود دارد که در این مقام فرصت طرح آن نیست. و فقط اشاره ای می کنیم به اینکه نبوت سمت و مقام معلمی پیامبران است و آن ها در این مقام کارشان آموزش انسان ها از طریق وحی الهی می باشد اما رسالت مقام مدیریت و سرپرستی پیامبران نسبت به یک جامعه و یا برای همه جوامع انسانی می باشد و همه رسولان، نبی هم بوده اند. اما عکس این موضوع صادق نیست یعنی فقط بعضی از انبیاء رسول هم بوده اند.(۹)

بطور ضمنی از بعضی از آیات قرآن و بعضی از روایات بر می آید که رسولان خداوند قبلاً به نبوت مبعوث می شدند و یا حداقل در مورد بعضی از رسولان مطلب به این صورت بوده است، بعنوان نمونه در مورد حضرت عیسی- علیه السلام- ظاهراً قضیه به همین صورت بوده است. چون به نقل قرآن او در همان روز اول تولد و در مقابل تعجب مردم از نحوه تولدش خطاب به آن ها گفت:

«قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيا» (مريم/۳۰) و بعد در مورد او می فرماید:

 «وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيكُونُ طَيرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (آل عمران/۴۹) از این آیات بر می آید که حضرت عیسی- علیه السلام- در روز اول تولدش به نبوت مبعوث شده است و در سنین بالاتر به رسالت! اما اینکه آن حضرت چگونه در روز اول تولدش به نبوت مبعوث شده است، احتیاج به بحثی دارد که این جا مجال طرح آن بحث نیست.

۱۳۹۷/۵/۱۵

الیاس کلانتری

پاورقی ها:

۱-تفسیر المیزان، سوره علق، آیه ۱۰

۲-همان

۳ـ نهج البلاغه خطبه ـ ۱۹۹«تعاهدوا امر الصلاة …»

۴- همان

۵- سوره مدثر، آیات ۴۲-۴۳

۶- سوره نور، آیه ۳۷

۷- سوره طه، آیه ۱۳۲

۸- اهل یک پیامبر به خانواده و پیروان او گفته می شود.

۹-در مورد تفاوت بین نبوت و رسالت در صورت تمایل به تفسیر المیزان سوره آل عمران آیه ۴۹ رجوع شود.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن