کلام ایام ـ ۴۹۲، آموزشهای دین خدا در سیره و کلام امام حسن مجتبی ( علیه السلام )

کلیات*

  • ولادت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ سبب افزایش فضائل و برکات شب و روز نیمه ماه مبارک رمضان شده است.
  • عطیه گرانقدر خدای سبحان به خاندان رسالت و عموم انسانها.
  • ذکر سخنان و رفتارهای معلمان آسمانی و شرح وتوضیح آنها برترین نوع تبریک و یاد از آنها خواهد بود.
  • مسابقه خدائی در ماه مبارک رمضان برای انسانها.
  • برنده ها و قبولی های مسابقه و امتحان خدا در ماه رمضان.
  • در مسابقه خدای سبحان و امتحان او امکان دارد انسانهای بی شماری قبول شوند و به رستگاری ابدی برسند.
  • از نظر اخلاق دینی انسان نباید به وضعیت زندگی همنوعان خود و گرفتاریهای آنها بی اعتناء باشد.
  • اعمال انسانها و آثار و نتایج آنها در عالم بعدی ظهور و تجلی خواهد داشت.
  • آمادگی برای دریافت پاداشها و جوایز خدای سبحان لازم است در طول ایام و لیالی ماه رمضان تحقق یابد.
  • روز عید فطر فرصت ها به پایان رسیده و آن روز فقط زمان دریافت جوائز است.
  • آثار اعمال انسان و ثمرات وفواید و زیانهای آنها از زمان انجام عمل شروع می شود.
  • پیامبران و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ آثار اخروی اعمال انسانها را از همین دوره زندگی دنیوی می توانند ببینند.
  • تشبیه ماه رمضان به زمان آمادگی برای مسابقه و تمرین برای سبقت گرفتن در آن است.
  • لذت و آسایش کسانیکه در یک مسابقه و امتحان شرکت می کنند بعد از برنده شدن و قبولی است و نه در زمان تمرین.
  • قوای وجودی انسان در زمان روزه گرفتن، لازم است برای امر بسیار مهمی ذخیره شود.
  • تفاوتهای مسابقه رمضان با امتحانات و مسابقات متداول بین انسانها است.
  • رحمت و برکات خدای سبحان از هر طرف و از هر جهت مسابقه و امتحان ماه رمضان را احاطه کرده است.
  • پشتوانه مسابقه ماه رمضان قدرت و دارائی نامحدود پروردگار عالمیان است.
  • پیامبران و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ ملکوت اعمال انسانها را در دنیا مشاهده می کنند.
  • معنی « ملکوت اعمال » انسانها چیست؟

** * * * * * * * * * * * 

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارده روز از ماه مبارک رمضان سپری شد و رسیدیم به شب پربرکت و عظیم نیمه ماه رمضان که هم در اصل شب بسیار عظیمی است و هم با رویداد مبارکی که در آن واقع شده، عظمت و فضیلت بیشتری پیدا کرده است و آن رویداد مبارک ولادت سبط اکبر پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ یعنی امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ است.

روز پانزدهم این ماه نورانی گوهر قدسی بسیار گرانقدری به خاندان رسالت و به تمام عالم انسانی عطا شده که طبق کلامی نقل شده از وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ او و برادرش حضرت حسین ـ سلام الله علیهما ـ در روز قیامت بمنزله دو گوشواره برای عرش خدای سبحان ظهور و تجلی خواهند داشت واینکه آن دو سرور جوانان اهل بهشت خواهند بود.

ما قبلاً در ضمن مقالاتی که در ایام ولادت و یا شهادت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام – نوشتیم ، بعضی از رفتارها و سخنان آن وجود مبارک را مورد بحث و تحلیل قرار دادیم ، و در کلام ـ ۴۲۵ سخنان مورد بحث قبلی را یک جا و فقط با ترجمه ذکر کردیم.(۱)

در این نوشتار رفتارها و سخنان دیگری را از آن حضرت مبنای بحث قرار می دهیم و شماره مسلسل سخنان ذکر شده قبلی را در این مقاله و مقالات بعدی در نظر می گیریم. بطور قطع ذکر سخنان و رفتارهای معلمان آسمانی و شرح و توضیح آنها بهترین نوع تبریک و یاد از آنها خواهد بود. و بنابراین ذکر و تحلیل سخنان دیگری از وجود مبارک امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ در این ایام تبریک زیبائی برای سالروز ولادت آن حضرت خواهد بود.

۷ـ « إن الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه فيستبقون فيه بطاعته إلى مرضاته فسبق قوم ففازوا وقصر آخرون فخابوا. فالعجب كل العجب من ضاحك لاعب في اليوم الذي يثاب فيه المحسنون ويخسر فيه المبطلون وايم الله لو كشف الغطاء لعلموا أن المحسن مشغول بإحسانه والمسيئ مشغول بإساءته، ثم مضى »(۲) یعنی: خداوند ماه رمضان را برای تمرین و آمادگی برای مردم قرار داد، تا آنها در آن [ماه] در مسابقه ای قرار بگیرند، با اطاعت به سوی رضایت او. پس گروهی در این مسابقه جلو رفتند و برنده شدند و به رستگاری رسیدند. و گروهی کوتاهی کردند و زیانکار شدند. پس جای تعجب عظیم است که کسانی در چنین روزی که محسنان پاداش و جایزه خود را دریافت می کنند و اهل باطل زیانکار می شوند، مشغول خنده و بازی و بطالت شود. قسم به خدا که اگر پرده ها کنار می رفت آن موقع می دانستند [می دیدند] که محسن به پاداش احسانش مشغول است و خلافکار به مجازات اعمال خود.

ما قبلاً در مقاله ای که برای یک روز عید فطر نوشته شد، متذکر این روایت شریف شدیم و صدور این کلام شریف از امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ هم در اصل در یک روز عید فطر بوده است. اما این کلام به اصل ماه رمضان ارتباط دارد و آموزشی است از آن حضرت برای ایام ماه رمضان، اگرچه ارتباطی هم با روز عید فطر دارد.

نقل کرده اند که امام ـ علیه السلام ـ دریک روز عید فطری از کنار گروهی عبور می کرد که مشغول بازی و سرگرمی و خنده و بطالت بودند، آن حضرت کنار آنها توقف فرمود و این کلام نورانی را خطاب به آنها فرمود و یا کسانی همراه آن حضرت بودند و وقتی از کنار آن گروه گذشتند، امام ـ علیه السلام ـ به همراهان خود درباره آن گروه فرمود. کلام و رفتار امام ـ علیه السلام ـ حاوی چند نکته علمی و اخلاقی است و در این نوشتار بعضی از آن نکات را با توضیح و تحلیلی ذکر می کنیم:

یکم: اصل رفتار امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ ابتداءً مشتمل بر یک آموزش اخلاقی درباره خیرخواهی برای انسانها است و آن اینکه آن حضرت از کنار آن گروه با بی اعتنائی عبور نکرد، بلکه توقف فرمود و متذکر یک موضوع مهم علمی و همچنین یک موضوع کلی اخلاقی شد که دارای اجزائی است و در این بحث به بعضی از آنها اشاراتی خواهیم داشت.

امام ـ علیه السلام ـ با رفتار خود نشان داد که وضعیت مردم و رفتارها  و سعادت و آسایش آنها و یا درد و رنج و زیانکاری آنها، برای او موضوع بی اهمیتی نیست! بلکه او به وضعیت انسانها توجه دارد و برای آنها دلسوز است. البته این نوع توجه به همنوعان و آسایش و بهره مندی و یا درد و رنج و محرومیت، وظیفه ای اخلاقی برای همه پیروان دین توحیدی است، بالخصوص خود شخص امام ـ علیه السلام ـ که یک معلم آسمانی است و مأموریتی از جانب خدای سبحان برای آموزش انسانها و کمک به آنها دارد.

دوم: امام ـ علیه السلام ـ جهت آموزش یک نکته علمی و اخلاقی به انسانها از حالات و خواص و قوای روحی آنها استفاده می کند و متذکر می شود که در ورای این پوشش و حجاب دنیوی حوادث بسیار عظیم و با اهمیتی در جریان است و آثار اعمال انسانها ونتایج آنها حالت ظهور و تجسم دارد و برای عده ای و یا در عالم بعدی قابل مشاهده خواهد بود، و اکنون نیز برای عده ای قابل مشاهده است. و امام و حجت خدا در بین انسانها آن آثار را مشاهده می کند.

سوم: از کلام امام ـ علیه السلام ـ بر می آید که لازم است آمادگی برای دریافت پاداش ها و جوایز گرانقیمت در طول ایام و لیالی ماه رمضان تحقق یابد و روزعید فطر فرصت ها به پایان رسیده و فقط زمان دریافت جوائز است! و یا زمان پشیمانی برای کوتاهی ها و غفلت ها و سپری کردن فرصت های عمر در بطالت.

چهارم: آثار اعمال انسان و ثمرات و فواید و زیانهای آنها از زمان انجام اعمال شروع می شود و برای کسانی که دارای ادراک فوق عادی هستند، از همان زمان قابل مشاهده است، الا اینکه پرده و پوشش و غطائی آن آثار را در دنیا از دید انسانها ـ صاحب عمل ـ و دیگران می پوشاند، اما تأثیرات اعمال در وجود انسان ـ صاحب عمل ـ در همین دنیا هم برقرار است اعم از اینکه صاحب عمل به آنها توجه کند، یا آنها را مشاهده کند و یا بی اعتناء باشد. اما انسانهای دارای ادراکات برتر مثل پیامبران و صاحبان مقام امامت، در همین زندگی دنیوی هم ـ علاوه بر آخرت ـ آن اعمال و آثار آنها را مشاهده می کنند. مگر اینکه خدای ستارالعیوب جهت حفظ حرمت یک مؤمن، آثار اعمال نامطلوب را بپوشاند و یا صاحبان ادراکات برتر و فوق عادی بلحاظ اخلاق کریمانه خود از توجه به اعمال خلاف افراد صرف نظر کنند جز در مواردی که لازم است اطلاعاتی از وضعیت بعضی از انسانها، جهت کمک به آنها و ارشاد آنها از طریق قدرت ادراک مخصوص مقام نبوت و امامت به آنها علم پیدا کنند.

پنجم: امام ـ علیه السلام ـ در کلام شریف خود توصیفی از ماه رمضان بعمل آورده و آن را به زمان تمرین و آمادگی برای یک مسابقه تلقی فرموده است و انسان ها را با کلام و رفتار خود جهت آماده شدن برای آن مسابقه عظیم و با پاداش ها بسیار گرانبهای آن تشویق می کند و آنها را از مردود شدن در آن مسابقه عظیم برحذر می دارد.

طبیعی است که لذت و آسایش کسانیکه در یک مسابقه شرکت می کنند بعد از قبولی و برنده شدن تحقق پیدا خواهد کرد. و نه در وقت تمرین و تلاش برای آمادگی و تحمل سختی ها و فشارها. لذا از ماه رمضان با کلمه «مضمار» نام برد! یعنی زمان تمرین و آماده شدن برای مسابقه! و این وصف با اعمالی که لازم است در ماه رمضان انجام بگیرد، بالخصوص با عمل «روزه» گرفتن مناسبت کامل دارد.

قوای وجودی انسان در حال روزه، لازم است برای امر بسیار مهمی ذخیره شود و ساعاتی در شبانه روز که از اول طلوع صبح است تا اول شب او از غذا خوردن و آب نوشیدن وبعضی از کارهای دیگر که در غیر حالت روزه حلال است خودداری کند وبا این نوع رفتار و سایر عبادات سفارش شده فاصله خود را از «زندگی جانداری» بیشتر کند و به فضای زندگی انسانی و مراتب برتر آن وارد شود و به درجات بالاتر آن نوع زندگی صعود کند.

ششم: این مسابقه تفاوتهائی با امتحانات و مسابقات متداول در بین انسانها دارد. این مسابقه را پروردگار عالمیان بین انسانها برقرار کرده است با قدرت و دارائی و لطف و رحمت بی پایان. رحمت و برکات خدای سبحان از هر طرف  و از هر جهت این مسابقه و امتحان را احاطه کرده است. قبولی در این امتحان و سبقت در آن متناسب با حکمت خدای سبحان است و برای رفتن از یک درجه به درجه بالاتر و از یک رتبه به رتبه بالاتر در دنیا و برای بدست آوردن مقداری مال دنیوی و امثال آنها نیست، بلکه قبولی و سبقت در آن منتهی به سعادت و رستگاری دائمی و ابدی و ورود در بهشت می شود.

هفتم: نظام این مسابقه بصورتی نیست که یک یا دو یا سه یا چند نفر در آن برنده و صاحب امتیاز شوند و بقیه مردود و بازنده ، بلکه انسانهای بی شماری امکان دارد در آن برنده شوند و جوایز عظیم گرانقیمتی دریافت کنند، چون همچنانکه گفتیم پشتوانه این مسابقات دارائی نامحدود و بی پایان خدای غنی کریم است و همه قبولی ها در آن از جوایز خدائی بهره مند خواهند شد! جوائزی که قیمت و ارزش آنها فوق حد تصور و محاسبه عادی است.

کلام ایام - 146، ماه رمضان ماه برکات بی پایان
بخوانید

هشتم: امام ـ علیه السلام ـ مطلق بازی و خنده را برای آن گروه و یا همه انسانها تخطئه و ردّ نفرمود چون عده ای از انسانها شاید لذّتی از بعضی بازیها و سرگرمی ها وخوشحالی و خنده ببرند و آن نوع لذتها برای آنها حلال هم باشد! بالخصوص برای جوانان، اما تذکر اخلاقی آن حضرت برای روز عید فطر و برای آن گروه از انسانها بود. و در کلام نورانی آن حضرت اشاره ای به اصل موضوع لعب (بازی) و خنده و سرگرمی نشده است.

در این نوشتار ما وارد بحث اخلاقی و علمی تفصیلی درباره بازی و سرگرمی و یا خروج عده ای از حد اعتدال و مجاز در گفتن و خندیدن و گاهی تحقیر دیگران و مسخره کردن عده ای و افراط در لطیفه گفتن نمی شویم و اینکه این نوع اعمال تا چه حدی از نظر اخلاقی بدون اشکال و جایز است و از چه حدی و مرحله ای باز از نظر اخلاقی ممنوع و نامطلوب است. همچنین برای چه کسانی و در چه سنینی کم ضرر و یا زیان آور و یا درحدی و برای کاستن از اندوه بعضی از انسانهای اندوهگین مناسب و لازم است.

اما لازم است بمناسبت تذکر اخلاقی امام ـ علیه السلام ـ به آن گروه و مطرح شدن اصل موضوع متذکر چند نکته کوتاه در این زمینه بشویم:

اولاً: خوشحالی یک انسان و یا ایجاد سرور و شادی در دیگران لازم نیست حتماً از طریق گفتن سخنان خنده دار و یا شوخی و مسخره کردن بعضی از انسانها انجام بگیرد. بلکه می شود با گفتن سخنان حکیمانه و دارای ارزش علمی و احترام به دیگرن و گفتن فضائل اخلاقی آنها در بین یک جمع و کمک مالی و علمی به انسانهای نیازمند تحقق یابد.

ثانیاً: در گفتن یک سخن خنده دار مثل یک لطیفه و یا مسخره کردن بعضی از انسانها و یا انتقاد از بعضی بصورت تحقیرآمیز چه در حضور خود آنها و چه صورت غایب بودن آنها لازم است منافع آن عمل و یا مضراتش هر دو در نظر گرفته شود. همچنین لازم است آثار انتشار و اشاعه یک سخن و عمل خنده دار در کودکان که هنوز قدرت تعقل در آنها اندک است و احتمال استفاده غیر عاقلانه از آن سخن و عمل زیاد است، مورد توجه قرار بگیرد.

ثالثاً: گفتن و خندیدن و بطالت مثل اشیاء فراوان و خیلی از رفتارها، اعتیادآور است و لذت ناشی از آن کار، حتی اگر لذت توهمی و غیرعاقلانه باشد، یک نوع تمایل و یا علاقه شدید به وجود می آورد و با رسیدن به یک انسان بالخصوص یک کودک و نوجوان و حتی در جوانان و افراد در سنین بالاتر یک نوع لذت اعتیادی به وجود می آورد و در آن صورت آن انسان بجای یاد گرفتن مطالب علمی و توجه لازم به تکالیف درسی و وظایف دیگر خود، بیشتر طالب آن مجالس و اجتماعات و برنامه های خنده دار خواهد بود.

اگر آماری کارشناسانه و عالمانه از آثار پخش بعضی از فیلم ها و نمایشنامه های خنده دار و افراط دراین برنامه ها گرفته شود و یا علل کم توجهی و حتی بی اعتنائی عده ای از نسل جوان در مدارس و دانشگاهها به مطالب و برنامه های درسی مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد، ضرورت این هشدار و توجه کامل اولیاء دانش آموزان و کارشناسان امور آموزشی به آن مشخص خواهد شد و در آن صورت این نوع رفتارها و تشکیل این نوع مجالس بسیار زیان آور و گاهی خطرناک تلقی خواهد شد.

امروز در مجالس خانوادگی و فامیلی بصورت کثیر ملاحظه می شود که عده ای از بزرگسالان در اطاقی ویا سالن پذیرائی منازل جمع می شوند و یک یا چند نفر از آن جمع صحبت می کنند و گاهی سخنان خنده داری می گویند و افراد می خندند و گاهی با صدای بلند و اگر کودکی در آن جمع باشد، که البته بیشتر از دیگران از گفتن و خندیدن خوشحال می شود، یکباره پدر یا مادر آن کودک با تمام جدیت حتی گاهی بصورت انتقاد آمیز به کودک می گویند: «تکالیف درسی خودت را انجام دادی؟ » یا به او دستورمی دهند که برخیزد و برود در اطاقش و یا به هر حال دورتر از آن جمع و به انجام تکالیف درسی مشغول شود.

در این صورت مشکلی پیش می آید و آن اینکه آن کودک هم مثل بقیه افراد آن جمع و بزرگسالان ـ که تکلیف درسی هم ندارند ـ دوست دارد در آن جمع باشد و در آن گفت و شنود لذت بخش ـ حداقل برای کودکان و جوانان یا افرادی که فراغتی دارند ـ شرکت کند، اما والدین او را از آن لذت ممنوع می کنند. اگر هم آن نوع لذت از نظر عقلا و افراد تحصیل کرده و در سنین رشد عقلی، ناچیز و بی اهمیت باشد، اما از نظر آن کودک یا جوان جالب توجه خواهد بود! بالخصوص اگر به آن نوع مجالس و آن نوع سخنان عادت کرده باشد. در آن صورت طبعاً او با بی میلی و از روی اجبار والدین به برنامه های درسی خواهد پرداخت و در نتیجه بتدریج تمایل و علاقه خود را به دروس از دست خواهد داد و لذتی از مطالب علمی نخواهد برد اگرچه فراگرفتن مطالب درسی در اصل هم لذتبخش باشد.

در چنین وضعیتی لذت های کاذب و توهمی جای لذتهای حقیقی را در فرهنگ و اخلاق و رفتارهای افراد یک جامعه می گیرد. و این وضعیت بسیار زیان آور است.

در محیط دانشگاه ها و یا بعضی از آنها بی میلی گروه کثیری از جوانان دانشجو به برنامه های درسی و سرسری گرفتن موضوع درس و علم کاملاً مشهود است، بالخصوص در رشته های علوم انسانی بطوریکه عمده فعالیت های علمی دانشجویان در پایان یک نیمسال تحصیلی و زمان شروع امتحانات به جریان می افتد و این وضعیت متأسفانه در سطح وسیعی در فضای عمده دانشگاهها به چشم می خورد.

یک وقت نزدیک امتحانات پایان سال تحصیلی در قطار شهری (مترو) در ردیفی نشسته بودم و درردیف بعدی چند تا دانشحو حداقل دو نفر نشسته بودند و با هم صحبت می کردند، یکی از آنها به دیگری می گفت: من اصلاً کتاب درسی را تاکنون نگرفته ام و دیگری می گفت دیروز پدر من رفته و از کتابفروشی یک جلد کتاب درسی برای من گرفته و من هنوز کتاب را باز نکرده ام. این مطالب را به نحوی به یکدیگر می گفتند مثل اینکه یک نوع فضیلت برای رفتار آنها محسوب می شد و هر دو با هم می خندیدند.

یک روز در آخرین جلسات درسی پایان یک نیمسال تحصیلی بود که یک دانشجو گفت استاد چرا اسم مرا در حضور و غیاب نمی خوانید؟ گفتم اگر اسم شما در لیست اسامی کلاس باشد، طبعاً می خوانم و لیست اسامی را بررسی کردیم و دیدیم اسم ایشان نیست. گفتم به آموزش دانشکده مراجعه کنید و موضوع را پیگیری کنید. بعد معلوم شد که آن دانشجو در کلاس درس دیگری حضورمی یافت نه درسی که انتخاب کرده بود! یعنی او تا پایان یک نیمسال تحصیلی متوجه نشده بود که بجای درس انتخاب کرده، درکلاس درس دیگری شرکت می کرد، یعنی نه کتاب یا جزوه درسی داشت و نه چیزی از مطالب درسی را یادداشت می کرد و نه سؤالی می کرد.

البته منظور از ذکر این مطالب آن نیست که علت بی علاقه بودن عده ای از جوانان دانشجو به مطالب و برنامه های درسی فقط لطیفه گفتن و خندیدن و سرگرمی های امثال آنها است! بلکه این وضعیت علل مختلفی دارد، اما بدون شک این نوع رفتارها در جامعه نقش مهمی دروضعیت تحصیلی و اشتغال و مسائل اخلاقی و تمامی جهات زندگی کودکان و جوانان دارد! بطوریکه ملاحظه می شود عمده فعالیت های عده ای از جوانان خلاصه می شود در توجه به گوشی های تلفن همراه و شنیدن و دیدن لطیفه های خنده دار در گوشی ها و بازگو کردن آنها به دیگران در مجالس و برخوردها و حتی فضای دانشگاه و یا انتشار و ارسال آن لطیفه ها به دیگران.

نهم: اعمالی که از انسانها صادر می شود، یک صورت ظاهری قابل مشاهده برای دیگران دارد، بطوریکه اگر یک انسان عملی انجام می دهد، افراد دیگر در نزد او آن عمل را می بینند یا اگر کسی از عمل یک فرد عکسی یا فیلمی تهیه کرده باشد، صورتی از آن عمل برای دیگران و خود او قابل مشاهده خواهد بود. مثل اینکه فردی نماز می خواند ویا غذا می خورد و یا ورزش می کند، کسانی که نزدیک او هستند و بین آنها مانعی وجود ندارد، اعمال او را مشاهده می  کنند. اما آن چه را خود شخصِ عامل و یا دیگران مشاهده می کنند، صورتی ظاهری از یک عمل است! درحالیکه آن عمل انجام گرفته آثاری در صاحب عمل و دیگران، بالخصوص مشاهده کننده ها هم به وجود می آورد. مثلاً سبب خوشحالی و لذت بردن آنها و یا ناراحتی و اندوهگین شدن آنها می شود. یعنی اگر یک شخصی، گرسنه ای را طعام دهد و یا انسانی را تکریم کند، یا مریضی را عیادت کند و امثال آنها، یک نوع سرور و لذت روحی در خود او و دیگران به وجود می آید.

به آثار و باطن یک عمل که نوعاً و در شرایط عادی قابل درک برای انسانها نیست «ملکوت عمل» گفته می شود. اعمال انسانها علاوه بر صورت ظاهری قابل مشاهده برای دیگران، یک صورت باطنی و ملکوتی هم دارد. صورت ملکوتی اعمال انسانها عموماً و در شرایط عادی برای خود شخص صاحب عمل و دیگران قابل مشاهده و ادراک نیست، اما آن صورت ملکوتی در عالم باقی می ماند و صاحبان ادراکات برتر فوق عادی مثل پیامبران خدا و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ اگر بخواهند می توانند آن صورت ملکوتی اعمال انسانها را ببینند.

این نوع ادراک در عالم دنیا برای عده ای از انسانهای متعالی و صاحبان ادراکات برتر و کسانیکه باصطلاح چشم برزخی دارند گاهی قابل مشاهده است! و در عالم آخرت هم ملکوت اعمال انسانها برای خود او و دیگران قابل مشاهده خواهد بود.

دهم: در کلام شریف امام حسن ـ علیه السلام ـ به آن گروهی که مشغول لعب و خنده و بطالت بودند ـ در روز عید فطر ـ اشاره ای وجود دارد به اینکه آن حضرت ملکوت اعمال انسانها را می دید بطوریکه فرمود:

« لو کشف الغطاء لعلموا انّ المحسن مشغول بأحسانه» یعنی: اگر پرده کنار رَوَد آنها می دانستند [و می دیدند] که صاحب اعمال خوب مشغول است به [آثار] اعمال خوب خود.

نتیجه این قسمت آخری از بحث این است که صاحبان مقام نبوت و امامت علمی فوق عادی در اختیار دارند و از ناحیه آن علم، باطن عالم و پدیده های آن را مشاهده می کنند، پس انسانها به علم و ادراک آنها احتیاج دارند و لازم است به آموزشها و سخنان آنها توجه کنند و از مقام علمی و اخلاقی متعالی آنها بهره مند شوند.

الیاس کلانتری

۱۴۰۱/۱/۲۷

 

پاورقی:

۱ـ این روش را در سیره شریف دیگر شخصیت های خاندان رسالت هم به کار بردیم.

۲ـ تحف العقول، شیخ ابومحمد حرّانی، بخش سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام )

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن