آموزشهای آسمانی -۳۸، تفسیر سوره مدثر(آیات۳۰-۳۱)

اعتذار*

انتشار مقالات «آموزشهای آسمانی» و بعضی مقالات دیگر مدتی طولانی متوقف شد و برای این قصور یا تقصیر از خوانندگان مقالات عذرخواهی می کنیم و امید واریم انتشارات مقالات تفسیر و آموزشهای آسمانی از این تاریخ به بعد و همچنین مقالات «درسهائی از نهج البلاغه» و بعضی دیگر از این مقالات بصورت مستمر ادامه یابد(ان شاء الله تعالی)

۳۰-«عَلَيهَا تِسْعَةَ عَشَرَ» یعنی بر آن آتش و بر جهنم نوزده نفر موکل هستند . موکلان آتش و جهنم از ملائکه هستند ،اگرچه در این آیه به این مطلب اشاره ای نشده است ، اما از آیات دیگر این مطلب استفاده می شود .

۳۱-«وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيسْتَيقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يضِلُّ اللَّهُ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ وَمَا يعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِي إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ»

در تفسیر المیزان آمده : سیاق آیه شهادت می دهد که عده ای از مردم بعد از نزول آیه قبل ، که در آن اشاره ای به عدد موکلین جهنم شده است ، بحث و گفتگوئی در این زمینه داشته اند و در نتیجه این آیه در این زمینه نازل شده است و می فرماید : ما قرار ندادیم موکلان آتش را جز از ملائکه و همچنین عدد آنها را بیان نکردیم جز این که آزمایشی باشد برای کسانی که کافر شدند. و اینکه اهل کتاب یقین کنند به اینکه این مطلب حق است و در نتیجه قرآن حق است. چون در کتابهای آسمانی خودشان هم این مطلب ذکر شده بود.

و همچنین مؤمنان از اینکه اهل کتاب هم نظر قرآن را تأیید می کنند،ایمانشان زیادتر شود و در این جهت اهل کتاب و مؤمنان دچار ریب و شک نشوند و همچنین ذکر عدد موکلان جهنم یک نتیجه دیگری هم دارد و آن اینکه افراد مریض القلب هم در این زمینه چیزی خواهند گفت و آن اینکه : خدا از این مَثَل چه چیزی اراده کرده و این چنین خدا گمراه می کند کسی را که بخواهد و هدایت می کند کسی را که بخواهد و کسی درباره «جنود» پروردگارت چیزی نمی داند جز خود او و این نیست جز تذکری برای انسانها.

در مورد «هدایت و اضلال» و انتساب آن به مشیت خدا ، نیاز به یک بحث قرآنی و کلامی و فلسفی وجود دارد که بخواست خدا بعداً و در فرصت های دیگری درباره آن وارد بحث خواهیم شد.

اما متذکر یک نکته در این زمینه می شویم و آن اینکه ضلالت و گمراهی کفار نتیجه اعمال خود آنها است! اما اینکه آن عمل یعنی اضلال (گمراه کردن) به خدای سبحان نسبت داده شده، معنای خاصی دارد و ما بخواست خدا در فرصت دیگری در این زمینه یعنی «انتساب فعل به خدا» توضیحاتی خواهیم آورد.

ملائکه و افعال و قدرت آنها

در آیه مورد بحث ذکری از ملائکه به میان آمده و لازم است توضیحاتی درباره این موجودات بعمل آید ، اگرچه با رعایت روش اختصاری معمول در مقالات. در قرآن مجید به  طور مکرر موجوداتی بنام  «ملائکه» و اعمال و اوصاف آنها اشاره ای شده و این آیه کریمه اولین مورد از آنها است یعنی بلحاظ ترتیب نزول تقریبی، آیات و سوره های قرآن می شود گفت :اولین بار در کلام خدا موضوع ملائکه در این آیه ذکر شده است .

جهت ارتباطی که موضوع ملائکه با زندگی انسانها دارد ، لازم است بحثی در اوصاف آنها به عمل آید. اگرچه فعلاً به صورت اختصاری ، و در این بخش قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را  در این زمینه نقل می کنیم :

« در قرآن مجید در آیات فراوانی از موجوداتی بنام «ملائکه» ذکری به میان آمده . این کلمه جمع «مَلَک» است و بصورت جمع (ملائکه) ۷۳ بار و بصورت مفرد (مَلَک) ۱۳ بار و بصورت تثنیه (مَلَکین) دوبار در آیات قرآن ذکر شده است .

از کثرت ذکر این موجودات در آیات قرآن و همچنین تصریحات متعدد در بعضی از آیات ، روشن می شود که خلقت و افعال آنها ارتباط عمیق و گسترده ای با زندگی انسانها دارد.

موضوع ملائکه در قرآن کریم و افعال آنها و ارتباط آنها با زندگی انسانها و بطور کلی عالم انسانی ، موضوع  بسیار گسترده ای است که احتیاج به تألیفات مستقل مفصلی در این زمینه وجود دارد و در این نوشتار وارد چنین بحثی نمی شویم چون محور اصلی بحث مواردی از کلام امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- و کلام آن حضرت هم، در معارف دینی برگرفته از آیات قرآن کریم و شرح و تفسیری برای آنها می باشد. لذا در این مقاله اکتفاء می کنیم به اشارات کوتاهی درباره معانی تعدادی از آیات به عنوان مقدمه ای و مدخلی برای بحث اصلی مورد نظر و در این بحث کوتاه مقدماتی هم تکیه می کنیم به بحثی از علامه طباطبائی –رضوان الله تعالی علیه- در تفسیر آیه اول از سوره فاطر در تفسیر المیزان.(۱)  و این بحث در اصل خلاصه ای از نظرات ایشان است که بطور فشرده درباره ملائکه آورده است .

ذکر ملائکه بطور مکرر در قرآن کریم آمده ، اما اسم آنها ذکر نشده جزء جبریل و میکال و از غیر آن دو فقط اوصافی ذکر شده است مثل ملک الموت و کرام الکاتبین و السفرة ، الکرام البررة و الرقیب و العتید و غیر آنها .

و آنچه خدای سبحان در کلام خود از صفات و افعال آنها ذکر کرده است ، اولاً: آنها موجوداتی هستند مکرَّم و واسطه هائی هستند بین خدای تعالی و بین عالم مشهود و هیچ حادثه و واقعه کوچک یا بزرگی نیست جز اینکه ملائکه در آن دخالت و با آن ارتباط دارند و یک یا چند  ملک بر آن موکل هستند و آنها شأنی به طور مستقل در امور ندارند جز به جریان انداختن امر خدا در مجرای آن و قرار دادن آن در محل استقرارش، همچنانکه خدای تعالی فرمود :

« لَا يسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يعْمَلُونَ » ( الأنبياء/۲۷) یعنی : آنها در سخن به او  سبقت نمیگیرند و امر او را عمل می کنند.

و ثانیاً:آنها در آنچه خدا امر میکند هرگز نا فرمانی نمی کنند. آنها هیچ چیزی را اراده نمی کنند جز آنچه خدا اراده کرده. امری را که خدا به آنها تحمیل کرده تغییر نمی دهند و آن را تحریف و کم و زیاد نمی کنند، همچنان که خدای تعالی فرمود:

« لَا يعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيفْعَلُونَ مَا يؤْمَرُونَ » (التحریم /۶) یعنی: آنها در آنچه الله امر کرده نافرمانی نمی کنند و انجام می دهند آنچه را او امر می کند.

و ثالثاً: ملائکه با وجود کثرتشان،در مراتب مختلفی قرار دارند بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند و بعضی دیگر در مراتب پایین تری قرار دارند! در نتیجه بعضی از آنها مورد اطاعت دیگران هستند و بعضی دیگر مطیع آنها .

آن عده که به دیگران امر میکنند ، امرشان امر خداست ، آنها که مأمور هستند مأموریتشان با امر خدای سبحان است . پس آنها از نزد خود چیزی ندارند ، همچنانکه خدای تعالی فرمود :

« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ » (الصافات/۱۶۴) یعنی : هیچ یک از ما ملائکه نیست، جز این که دارای مقام معلومی است . و فرمود :

« مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» (التکوير/۲۱) یعنی : در آنجا مطاع و امین است . و همچنین فرمود :

« قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ» ( سباء / ۲۳ ) یعنی :به آنها می گویند پروردگارتان چه چیزی فرمود ؟ آنها می گویند حق را.

و رابعاً: آنها هرگز مغلوب نمی شوند به جهت اینکه آنها جز به امر خدا و اراده او کاری نمی کنند و خدا هم هرگز ناتوان نمی باشد، یعنی هیچ عاملی نمی تواند مانع تحقق اراده خدا شود ، به طوری که فرمود :

« وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعْجِزَهُ مِنْ شَيءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ » (فاطر/۴۴) یعنی : و هیچ چیز نه در آسمان ها و نه در زمین خدا را عاجز نمی کند.

پس از این دیدگاه روشن می شود که ملائکه موجوداتی هستند که در وجودشان منزه از ماده جسمانی هستند ، ماده ای که در معرض زوال و فساد و تغییر است و از شأن آن استکمال تدریجی است و به طرف غایت و نتیجه خود در حرکت است .

در آیات زیادی از قرآن کریم ذکری از ملائکه و افعال و صفات آنها شده و اینکه اوصاف و افعال آنها ارتباطی اساسی با زندگی انسان‌ها دارد، بطوریکه خدای سبحان قبل از خلقت آدم – علیه السلام – و بطور کلی موجودی بنام انسان موضوع خلقت این موجود را به ملائکه اطلاع داد و آنها حکمت این اراده پروردگارشان را جویا شدند و از او سؤال کردند و بعد از ظهور استعداد خاصّی از آدم – علیه السلام – برای ملائکه، آنها به حکمت خلقت این موجود پی بردند.

 دیگر اینکه خدای سبحان به ملائکه دستور داد که برای آدم – علیه السلام – سجده کنند و تمام آنها سجده کردند، جز ابلیس که از فرمان خدا تمرّد کرد و استکبار ورزید و به موجود شریری تبدیل شد.»(۲)

ایمان به ملائکه

ایمان به ملائکه در قرآن مجید در ردیف ایمان به الله و روز قیامت و کتاب های آسمانی و پیامبران ذکر شده است.بطوریکه خدای سبحان فرمود:

آموزشهای آسمانی-42، تفسیر سوره مدثر
بخوانید

« لَيسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ » (البقره/۱۷۷) یعنی: نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکی [کار] کسی است که ایمان بیاورد به الله و روز قیامت [و زندگی اخروی] و ملائکه و کتاب آسمانی و پیامبران و مال خود را با وجود دوست داشتن آن به خویشاوندان و یتیمان و مساکین و در راه مانده ها و سؤال کننده ها و در راه آزاد کردن برده ها بدهد و نماز را به پای دارد و زکات را بپردازد.

آیه کریمه حاکی از اهمیت موضوع ملائکه و ارتباط آنها با زندگی انسانها است . یعنی ایمان به اینکه خدای سبحان موجوداتی را بنام «مَلَک» آفریده است که واسطه بین او و مخلوقاتش هستند و از طرف پروردگار عالمیان برای برقراری نظام زندگی انسانها و اداره آن نظام مأموریت دارند.ملائکه برای انسانها در شرایط عادی قابل رؤیت نیستند و انسانها تا در زندگی دنیوی قرار دارند قدرت دیدن آنها را ندارند، اما «مَلَک» قدرت «تمثل» دارد و می تواند بصورت یک انسان و غیر آن برای انسانهائی مثل پیامبران و امامان –سلام الله علیهم- ظاهر شود و حتی در درجه ای متمثل شود که انسانهای عادی هم او را ببیند. مثل آن گروه از ملائکه نازل شده برای نابودی قوم لوط که گروهی از کافران هم آنها را دیدند.

علم بر وجود ملائکه و اوصاف و رفتارهای آنها طبعاً از طرق عادی برای انسانها حاصل نمی شود و لازم است شناسائی این نوع از موجودات از طریق وحی به پیامبران و قدرت ادراکی عطا شده به آنها و مجموعاً حجت های پروردگار عالمیان حاصل شود.

روایاتی از وجود مبارک رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم – در توصیف ملائکه و اعمال آنها در منابع روائی وجود دارد، البته طبعاًمقدار زیادی از احادیث نقل شده از آن وجود مبارک ، در دوره ممنوعیت نوشتن حدیث پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم- از طرف حکومتهای برقرار در جامعه دینی از بین رفته است و احادیث مربوط به ملائکه هم طبعاً مشمول این جریان زیانبار شده است. اما در عالم تشیع احادیث فراوانی از آن حضرت در فرصت های مناسب اجتماعی و سیاسی توسط امامان اهل البیت –علیهم السلام- بازگو شده و در منابع حدیثی ذخیره شده است.

امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- در بعضی از خطبه های خود به توصیف ملائکه و رفتارهای آنهاپرداخته است و در این بخش قطعه ای از یک مقاله قبلی را در این زمینه نقل می کنیم :

اوصاف ملائکه در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

 «در مقاله شماره – ۴۱۴ در شرح و توضیح کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – که محور اصلی مباحث این مقالات اخیر بوده به کلام دیگری از آن حضرت اشاره ای شد، در «توصیف ملائکه» و در آن زمینه به ذکر اجمالی چند نکته اکتفاء شد. در این بخش بر می گردیم به بحث درباره همین موضوع یعنی معرفی و توصیف ملائکه بجهت ارتباطی که این موضوع با زندگی انسانها و راه‌های آسمان دارد.

 اوصاف و افعال ملائکه را در این نوشتار چه در جهت علم آنها نسبت به ذات قدوس الله و چه اجرای فرمان های او بطور خالص در همه جهات و در جهت برقراری نظام زندگی دنیوی برای انسان و ارشاد آنها بطرف مقصد حیات و اطاعت محض و خالص آنها در مقابل اوامر پروردگار عالمیان، تحت عنوان کلی «توحید ملائکه» مورد بحث و تحلیل فشرده ای قرار می‌دهیم.

 امام – علیه السلام – در ابتدای کلام خود در خطبه مورد بحث(۳) درباره ملائکه به اصل خلقت آنها و کثرت بی شمار آنها و عبادت آنها برای خدای سبحان فرمود:

«ثُمَّ فَتَقَ مَا بَینَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ، مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا ینْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا یتَزَایلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لا یسْأَمُونَ لَا یغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْیانِ»(۴)در این عبارات ابتداءً موضوع خلقت ملائکه و کثرت آنها و جریان عبادت دائمی و مستمر آنها برای پروردگار عالمیان مورد توجه قرار گرفته و بطور ضمنی به تفاوت های آنها در افعال و بعضی از صفات با انسانها اشاراتی شده است.

 در این عبارات به موضوع عبادت ملائکه و رکوع و سجده و قیام آنها اشاره ای شده است. حال لازم است این موضوع مورد بررسی علمی در قرآن مجید و احادیث معلمان آسمانی قرار بگیرد که آیا مراد از رکوع و سجده ملائکه همان معانی عرفی آن کلمات است یعنی همان رکوع و سجده ای که انسان ها در نماز بجای می آورند؟ و یا مراد از رکوع و سجده آنها اطاعت خالص کامل و انقیاد و تواضع و خشوع آنها و باصطلاح رکوع و سجده تکوینی آنها است! یعنی معانی اصلی و اولیه گسترده این کلمات. همچنین لازم است موضوع سجده ملائکه برای انسان‌ها مورد بحث قرار بگیرد که آن سجده از چه نوعی بوده، یعنی مراد از آن عملی بوده شبیه به عملی که انسان‌ها در نماز و غیر آن برای پروردگارشان بجای می‌آورند و یا مراد تذلّل و خشوع و فرمانبرداری خالص آنها در مقابل فرمان خدای سبحان در جهت به راه انداختن جریان حیات انسان بوده است! در هر صورت بطور قطع سجده ملائکه، سجده عبادی برای آدم – علیه السلام – نبوده، بلکه سجده برای خدا و جهت تکریم آدم بوده است. و سجده عبادی برای غیر الله هرگز و در هیچ صورتی جایز نیست.

 در این نوشتار ما به همین اشاره اکتفاء می کنیم و وارد بحث در نوع عبادت ملائکه و رکوع و سجده آنها نمی‌شویم. و امیدواریم در فرصت‌های مناسب دیگری به بحثی در این زمینه و ذکر تفصیلی این موضوع – یعنی چگونگی عبادت ملائکه – بپردازیم. (ان شاء الله تعالی)

 امام – علیه السلام – در همین بخش از خطبه شریف خود متذکر چند نکته در بیان حالات آنها در عبادت و تفاوت وضعیت آنها با انسان‌ها شده بطوریکه فرمود:

«وَ مُسَبِّحُونَ لا یسْأَمُونَ» یعنی: آنها دائماً در حال تسبیح پروردگار عالمیان هستند و از این تسبیح دائمی دچار ملامت و خستگی نمی شوند. در قرآن مجید هم به این وصف از ملائکه و این نوع رفتار از آنها اشاره ای شده، بطوریکه فرمود:

 «فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يسْأَمُونَ» (فصلت/۳۸) یعنی: اگر آنها (یعنی گروهی از انسان ها) [نسبت به عبادت الله] استکبار ورزیدند، پس آنها که نزد پروردگارت قرار دارند، شب و روز به تسبیح او می پردازند و آنها هرگز خسته و ملول نمی‌شوند(۵)

امام – علیه اسلام- در ادامه کلام خود به بیان ارتباط ملائکه با زندگی انسانها پرداخته و می فرماید:

«وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ»(۶) یعنی : گروهی از آنها (ملائکه) را امنای وحی خود و زبان های گویائی برای رسولان خود قرار داد و آنها بطور دائم در اجرای قضا و رساندن امر او در حال تردد (رفت و آمد) هستند و از آنها گروهی محافظان بندگان او و دربانان بهشت هستند.

در این بخش از کلام امام –علیه السلام- به ارتباط افعال ملائکه و زندگی انسانها اشاره ای شده و اینکه گروهی از آنها برای رساندن اراده و فرمانهای پروردگار عالمیان به انسانها توسط پیامبران هستند و حفاظت از وحی را بعهده دارند یعنی وحی پروردگارشان را بعنوان امانتی به پیامبران می رسانند.

و گروهی از ملائکه محافظت از انسانها و اعمال و دارائی های آنها را بعهده دارند. بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيرْسِلُ عَلَيكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يفَرِّطُونَ» (الأنعام/۶۱) یعنی : او قاهر [و مسلط] بر بندگانش می باشد و [بطور مستمر] نگهبانانی بر شما می فرستد،تا وقتی که [زمان] رحلت یکی از شما برسد که فرستاده های ما[از ملائکه] روح او را دریافت می کنند و در این کار کوتاهی نمی کنند.

همچنین گروهی از ملائکه دربانان بهشت هستند! یعنی عوامل انتقال انسانها به بهشت.

عبارات این کلام نورانی قابل توضیحات و تحلیل ها و مباحث تفصیلی زیادی است و ما بخواست خدا در مقالات بخش «درسهائی از نهج البلاغه» به شرح و توضیح مناسبی درباره آنها خواهیم پرداخت (ان شاءالله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۵/۱۲

پاورقی ها:

۱-   المیزان فی تفسیرالقرآن ، علامه طباطبائی ، سوره فاطر ، آیه۱

۲ – وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام ، شماره -۴۱۶

۳ – نهج البلاغه، خطبه اول

۴ – این قطعه از کلام شریف امام – علیه السلام – در مقاله شماره – ۴۱۴ با ترجمه آن ذکر شد و به بعضی از نکات مربوط به آنها در حدّ ورود به موضوع اشاره ای به عمل آمد.

۵ – وبسایت حکمت طریف ، بخش کلام ایام ، شماره-۴۱۶

۶ –نهج البلاغه، خطبه اول

دکمه بازگشت به بالا
بستن