کلام ایام ـ ۴۷۸، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)

 کلیات

  • معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت زینب کبری ( سلام الله علیها)
  • آیه مودت.
  • کسی که با محبت آل محمد [صلی الله علیه و آله و سلم ] از دنیا برود او را بسوی بهشت خواهند برد با شکوه و جلال در آرامش و سرور.
  • اوصافی که در احادیث معلمان آسمانی برای قبر انسان ذکر شده در اکثر موارد با حفره و گودال خاکی محل دفن انسان متناسب نیست.
  • گاهی در احادیث به محل زندگی انسان از زمان رحلت تا روز قیامت هم «قبر» گفته شده.
  • آیا مؤمن علم پیدا می کند[می داند و می شناسد] کسی را که به زیارت قبرش رفته است؟
  • وقتی انسان نزد قبر کسی می رود آن شخص ساکن در قبر (فضای زندگی او در برزخ ) با او مأنوس و مسرور می شود.
  • شخصی که در فضای قبر برزخی استقرار دارد از انصراف کسانی که نزد قبر دنیوی او رفته اند، دلتنگ می شود و احساس تنهائی می کند.
  • امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ به دعا و طلب حاجت نزد قبر پدر و مادر.
  • امتحان وسؤال و جواب ملائکه از شخصی که از دنیا رفته و وارد فضای حیات برزخی شده است.
  • سؤالات ملائکه از شخص رحلت کرده در عالم قبر.
  • نحوه جواب دادن شخص از دنیا رفته به سؤالات ملائکه مأمور به امتحان انسان ها.
  • در صورت قبولی شخص رحلت کرده در امتحان برزخی، ملائکه دری از بهشت به فضای قبر او باز می کنند.
  • درخواست انسان قبول شده در امتحان برزخی از خدای سبحان.
  • منظور از خوابی که «حُلم » در آن نیست.
  • چرا در بعضی احادیث از زندگی انسان درعالم برزخ با کلمه «نوم» یعنی خواب تعبیر شده است؟
  • کلمه «نوم» علاوه بر خواب به معنی عرفی، معنای دیگری هم دارد.
  • تشبیه زندگی مؤمنان در برزخ به سرور و شکوه و جلال زمان ازدواج.

بسم الله الرحمن الرحیم

در مباحث مربوط به ماه عظیم رجب لازم است مقالاتی تحت عنوان کلی «روزهای تاریخی ماه رجب» نوشته شود، و ما تصمیم گرفتیم در ردیف مقالات مربوط به عظمت و جلالت این ماه نورانی تحت عنوان: «ماه رجب و نهری در بهشت» مقالاتی هم با عنوان مستقل مربوط به این موضوع دوم یعنی: روزهای تاریخی این ماه ـ مثل سالهای قبل ـ در این «وبسایت» منتشر شود و در این جهت مقاله:

«معارف دین خدا در سیره و کلام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ با شماره ـ ۴۷۷ به مناسبت سالروز ولادت آن وجود مبارک نوشته و منتشر شد و بخواست خدا بخش های بعدی این سلسله مقالات هم با عنوان فوق ادامه خواهد یافت. اما چون قبلاً و در سالروز ولادت حضرت زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ در مقام تبریک ولادت آن شخصیت قدسی و بیان فضائل آن حضرت مقاله ای تحت عنوان و شماره ذیل منتشر شد. کلام ایام ـ ۴۷۲، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت زینب کبری ( سلام الله علیها)

شرح و توضیح کلام مورد بحث در آن شماره به پایان نرسید، حال مناسبت دارد در سالروز رحلت آن بزرگوار بخش بعدی آن مقاله هم نوشته شود. لذا تفسیر و توضیح بقیه کلام نقل شده از آن حضرت را دراین بخش ادامه می دهیم و سعی می کنیم کلام مورد بحث در شماره قبلی که در اصل کلامی است از وجود مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در تفسیر «آیه مودت » به پایان برسد ـ کما اینکه در آن شماره هم چنین تصمیمی داشتیم. اما در ضمن تفسیر و تحلیل کلام شریف از توضیح بعضی از نکات نتوانستیم صرف نظر کنیم. در هر صورت تفسیر و توضیح آن کلام مبارک با بکار بستن روش اختصاری موردنظر درنوشتن مقالات یا دراین بخش و یا بخش بعدی به پایان می رسد و در مناسبت های بعدی سخنان دیکری از وجود قدسی حضرت زینب ( سلام الله علیها) و جهاتی از سیره شریف او مورد بحث و بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت(ان شاء الله تعالی)

قبلاً متذکر شدیم که در کلام شماره ـ ۴۷۰،صورت کامل این روایت با ترجمه نوشته شد و در کلام شماره ـ ۴۷۲ یعنی بخش قبلی این مقاله عبارت دیگری از کلام شریف مورد بحث و تفسیر قرار گرفت و بجهت قرار داشتن کلمه «ایمان» و موضوع استکمال آن ، بحث در آن بصورت تفصیلی درآمد! و در این نوشتار توضیح و تحلیل بقیه عبارت آن کلام شریف را ادامه می دهیم و سعی بر اختصار در مباحث را داریم طبق روشی که غالباً و معمولاً در نوشتن مقالات به کار می بریم.

« وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ محمّد یَزِفُّ إِلَى الْجَنَّةِ کَما تَزِفُّ الْعَرُوسِ إِلى بَیْتِ زَوْجِها» یعنی: و آگاه باشید کسی که با محبت آل محمد [ صلی الله علیه و آله و سلم ] از دنیا برود او را [با شکوه و جلال] بسوی بهشت می برند، همچنانکه عروس را بسوی خانه همسرش می برند.

تشبیه بردن شخصی به بهشت به بردن عروس به خانه همسر به احتمال قریب به یقین اشاره ای به شکوه و جلال و تکریم یک انسان می باشد! همچنانکه عروس با جلالت و تکریم دیگران و با زینت ها و لباسهای تازه و زیبا به خانه همسرش برده می شود و مورد تجلیل و احترام و توجهات قرار می گیرد.

« ألا ومن مات على حبِّ آل محمد فتح له في قبره بابان إلى الجنة » یعنی: آگاه باشید و کسی که با حبّ آل محمد[صلی الله علیه و آله و سلم ] از دنیا برود برای او در قبرش دو تا در بطرف بهشت باز می شود.

قابل تذکر است که در بخش قبلی از این مقاله درباره «قبر» و معنی و مراد از آن وارد بحثی شدیم و حاصل آن کلام این بود که مراد از قبر، درمواردی از احادیث، محل زندگی انسان تا روز قیامت خواهد بود در آیاتی از قرآن مجید و احادیث معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ، همیشه این گودال خاکی معروف و مشهور نیست که بدن انسان را بعد فوت در آن قرار می دهند و باصطلاح او را دفن می کنند. اگرچه به آن گودال خاکی و حفره هم قبر گفته می شود و گاهی «جدث» و یا «مرقد» (محل خواب) و آن فضا محل زندگی انسان از زمان رحلت در دنیا تا روز قیامت خواهد بود و همان فضا یا باغی از باغهای بهشت می باشد و یا گودالی از آتش جهنم. (۱)

اوصافی که در احادیث معلمان آسمانی برای قبر انسان ذکر شده در اکثر موارد با گودال خاکی محل دفن انسان سازگار نیست و بطور قطع آن اوصاف با فضای زندگی انسان در عالم برزخ از زمان رحلت او تا روز قیامت متناسب و سازگار است. اگرچه ـ بطوریکه ذکر شدـ اسم این گودال خاکی هم «قبر» است و اگر در کلامی از معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ درباره انسان کلمه قبر به کار رفته بود، به کمک قرائن موجود در کلام باید روشن شود که مراد از آن کدام معنی می باشد.

جهت روشن شدن این عبارت مورد بحث در کلام شریف و اثبات آنچه درباره معنی حقیقی کلمه «قبر» گفته شد به چند مورد از احادیث نقل شده از ذوات مقدسه معلمان آسمانی استناد می کنیم:

۱ـ از اسحاق بن عمار نقل شده است که گفت: به امام ابوالحسن (علیه السلام ) (۲) گفتم: آیا مؤمن علم پیدا می کند[ می داند و می شناسد] کسی را که به زیارت قبرش رفته؟ فرمود:

« نَعَمْ وَ لاَ يَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ اِنْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ اِنْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ وَحْشَةٌ » (۳) یعنی: بلی و پیوسته با او [کسی که به زیارت قبر او رفته] مأنوس می شود، تا وقتی که نزد قبر اوست، و زمانی که برمی خیزد [کسی که سر قبر شخص مؤمن رحلت کرده رفته] و بر می گردد، از انصراف و رفتن او دچار دلتنگی می شود و احساس تنهائی می کند.

در این روایت شریف مراد از قبر همان گودال خاکی است که شخصی را در آن دفن کرده اند و کسانی برای استغفار برای او و طلب رحمت خدا، کنار قبر او می روند.(۴)

۲ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:

«  زوروا موتاكم فإنهم يفرحون بزيارتكم و ليطلب أحدكم حاجته عند قبر أبيه و عند قبر أمه بما يدعو لهما » (۵) یعنی: رفتگان خود را زیارت کنید [کنار قبر آنها بروید و برای آنها دعا کنید] و درخواست کند هر فردی از شما حاجت خود را نزد قبر پدرش و نزد قبر مادرش. بجهت اینکه [با آنچه ] برای آنها دعا می کند. ظاهراً مراد این است که چون انسان سر قبر پدر و مادرش می رود و برای آنها دعا و طلب غفران می کند، بجهت این عمل حسنه و این عبادت، خدای سبحان حاجت او را هم برطرف می کندو درخواست او را عطا می کند.

۳ـ از امام کاظم ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود:

« يُقَالُ لِلْمُؤْمِنِ فِي قَبْرِهِ: مَنْ رَبُّكَ؟ إِلَى أَنْ قَالَ وَ يُقَالُ لِلْكَافِرِ مَنْ رَبُّكَ؟ فَيَقُولُ: اَللَّهُ رَبِّي، فَيُقَالُ: مَنْ نَبِيُّكَ؟ فَيَقُولُ: مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَيُقَالُ: مَا دِينُكَ؟ فَيَقُولُ: اَلْإِسْلاَمُ، فَيُقَالُ: مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ ذَلِكَ؟ فَيَقُولُ: سَمِعْتُ اَلنَّاسَ يَقُولُونَ فَقُلْتُ، فَيَضْرِبَانِهِ بِمِرْزَبَةٍ لَوِ اِجْتَمَعَ عَلَيْهَا اَلثَّقَلاَنِ اَلْإِنْسُ وَ اَلْجِنُّ لَمْ يُطِيقُوهَا، قَالَ: فَيَذُوبُ كَمَا يَذُوبُ اَلرَّصَاصُ، ثُمَّ يُعِيدَانِ فِيهِ اَلرُّوحَ فَيُوضَعُ قَلْبُهُ بَيْنَ لَوْحَيْنِ مِنْ نَارٍ، فَيَقُولُ: يَا رَبِّ أَخِّرْ قِيَامَ اَلسَّاعَةِ. » یعنی: به مؤمن در قبرش گفته می شود: پروردگارت کیست؟ او می گوید: «الله »، پس به او گفته می شود دینت چیست [کدام است]؟

کلام ایام تاریخی- 543، ماه رجب و روزهای پرفضیلت و تاریخی آن
بخوانید

او می گوید: اسلام

پس به او گفته می شود: پیامبرت کیست؟

او می گوید: محمد [صلی الله علیه و آله و سلم ]

پس به او گفته می شود امامت کیست؟

او می گوید فلان [اسم امام زمان خودش یا همه امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ را نام می برد.

پس به او گفته می شود: به اینها از کجا علم پیدا کردی[یعنی مبدأ و منشأ علم به این حقایق کدام است]

او می گوید: امری است که «الله» مرا به آن هدایت کرد و مرا بر آن ثابت قدم نمود. پس به او گفته می شود بخواب خوابی که در آن «حُلم» وجود نخواهد داشت، خواب عروس. سپس باز می شود برای او دری به بهشت، و وارد می شود بر [محل زندگی و قبر او] از روح و ریحان بهشتی. پس او می گوید: پروردگار را تعجیل کن در برپایی قیامت، تا برگردم نزد اهل و مال خودم.

در حدیث شریف تا این بخش که ترجمه آن ذکر شد سه تا کلمه احتیاج به توضیح دارد و آنها عبارتند از حُلم، نوم، عروس.

حُلم به چیزی گفته می شود که انسان در خواب می بیند و غالباً در خواب پریشان و آشفته و قبیح به کار می رود، اما رؤیا به خواب خوب و سرور آور گفته می شود. جمع حُلم احلام است، و در قرآن مجید درباره خواب مَلِک مصر و اظهار آن به معبّران ذکر شده است. بطوریکه وقتی مَلِک مصر خوابی را که دیده بود به معبران گفت آنها در جواب او گفتند:

اینها خوابهای آشفته و پریشان است و ما نسبت به تأویل آنها عالم نیستیم. کلام معبران مصر در قرآن مجید و داستان حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ ذکر شده است. خدای سبحان فرمود:

«قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ» (یوسف/۴۴)

در روایت شریف مورد بحث مراد از کلمه «حُلم» به احتمال قوی خواب ناراحت کننده و پریشان است که اهل ایمان در عالم برزخ و فضای قبر حقیقی و معنوی خود از آن مصون و معاف خواهند بود. و آنها در حالتی شبیه به خواب ویا نوعی از خواب دلنشین و مطلوب و لذتبخش به سر خواهند برد تا روز قیامت. و بعد از آن و در انتهای زمان محاسبه اعمال وارد بهشت اخروی خواهند شد.

ما قبلاً در یکی از مقالات عرض کردیم که مراد از حالت خواب در برزخ، خواب به معنی عرفی نیست! بلکه مراد حالتی است که نسبت به قیامت برای آن کلمه «نوم» به کار رفته است. و گفتیم که در احادیث معلمان آسمانی ـ علیهم السلام ـ درباره وضعیت زندگی انسان در دنیا نسبت به زمان رحلت هم کلمه «نوم» بکار رفته است و طبعاً مراد از آن «خواب به معنی عرفی» نیست.

این بحث در کلام شماره ـ ۴۷۲، ذکر شده و توصیه می کنیم در این زمینه کلام فوق الذکر مورد مطالعه مجدد قرار بگیرد، تا نیازی به تکرار نوشتن آن بحث پیدا نشود.

با این توضیح اجمالاً معنی «نوم» هم روشن شد. یعنی در عرف مکالمات و محاورات  انسانها نوم به خواب گفته می شود، که انسانها بطور معمول روزی چند ساعت در آن حالت به سر می برند و در آن حالت بعضی از فعالیت های بدنی انسان موقتاً از بین می رود یعنی تعطیل می شود مثل دیدن و شنیدن و گردش خون و دستگاه گوارش.

کلمه «نوم» در این معنی مشهور شده و غالباً هم در همین معنی به کار می رود، اما طبق توضیحی که ذکر شد و در کلام شماره ـ ۴۷۲ هم توضیح بیشتری درباره آن داده شد، معنی این کلمه یعنی « نوم» منحصر به همین حالت مشهور نیست، بلکه به زندگی برزخی اهل ایمان (اهل بهشت) در فضای برزخ و به حالت انسان در دنیا در قیاس با لحظه و زمان رحلت هم در احادیث نوم گفته شده است.

عروس در عرف زبان عربی به کسی گفته می شود که تازه ازدواج کرده و دراصل به هر دو طرف ازدواج یعنی مرد و زن گفته می شود. اما استعمال آن در زن بیشتر و مشهورتر شده است.

در مجمع البحرین آمده: عرس در حدیث: « نَم نَومةَ العروس » مثل رَسُول وصفی است که مذکر و مؤث در آن یکسانند [یعنی برای هر دو بکار می رود] مادام که در جریان ازدواج باشند گفته می شود مرد عروس و زن عروس و جمع آن در مرد «عُرُس» مانند رُسُل و در زن عرائس می شود. و اینکه مثل زده شده به «نومة العروس» بجهت آن است که انسان وقتی در شب عروسی است بیش از هر زمان دیگر عزیز و گرامی و مورد توجه افراد خاندان و نزدیکانش و در ناز و نعمت قرار دارد. حتی در مثل ها گفته شده: «کاد العروس ان یکون امیراً» نزدیک است [جا دارد] که عروس امیر باشد. یعنی امیر محسوب شود [و مثل امیر مورد احترام و تکریم قرار بگیرد].(۶)

در حدیث شریف مورد بحث به احتمال قریب به یقین همین معنی مراد است یعنی انسان مؤمن اهل بهشت در حیات برزخی تا روز قیامت در امنیت و آرامش و لذت و سرور قرار خواهد داشت و در بهشت برزخی قرار خواهد گرفت:

این معنی تأیید می شود با احادیث دیگری از جمله حدیث ذیل که از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:

«  يسأل الرجل في قبره فإذا أثبت فسح له في قبره سبعة أذرع(۷) و فتح له باب إلى الجنة و قيل له نم نومة العروس قرير العين »(۸) یعنی از انسان در قبرش سؤال می شود، پس وقتی استقرار یافت [یا اهل نجات بودنش و عقاید و اعمالش  ثابت شد] قبر او راهفت ذراع وسعت می دهند و برای او دری باز می شود بطرف بهشت و به او گفته می شود «بخواب و در آسایش باش مثل قرار گرفتن عروس در حالت چشم روشنی و آرامش و احترام و تکریم دیگران.

در ادامه روایت شریف امام کاظم ـ علیه السلام ـ می فرماید:

به کافر گفته می شود، پروردگارت کیست؟

پس می گوید: الله

پس به او گفته می شود: پیامبرت کیست؟

پس او می گوید: محمد

پس به او گفته می شود: دینت کدام است؟

او می گوید: اسلام

پس به او گفته می شود: اینها را از کجا دانستی؟

او می گوید: شنیدم مردم می گویند پس من هم گفتم! پس او را با عمودی می زنند اگر همه انس و جن جمع شوند نمی توانند در مقابل آن طاقت بیاورند. فرمود او ذوب می شود همچنانکه سرب ذوب می شود، سپس روح را به او برمی گردانند و قلب او قرار داده می شود بین دولوح از آتش، و او می گوید پروردگارا برپائی قیامت را به تأخیر بیانداز.

در این نوشتار به ترجمه این بخش از روایت شریف اکتفاء می کنیم هم جهت رعایت روش اختصار و هم اینکه مطلب موردنظر در بخش اول روایت روشن شد و فقط متذکر این نکته می شویم که منظور از کافر در این روایت یا افراد منافق است که به دروغ اظهار ایمان می کردند و یا به اقتضاء ایمان عمل نمی کردند و اسلام یا ایمان آنها ظاهری و غیرحقیقی بود.

و یا مراد آن است که در عالم آخرت حقایق موجود در عالم آشکار می شود و آنجا دیگر جای کفر یعنی پوشاندن حقایق نیست و افراد کافر هم حقایق را می بینند لذا آنجا از روی ناچاری و به امید اینکه بلکه از عذاب آتش نجات یابند خود را اهل ایمان به حقایق معرفی می کنند! که البته اظهار عقاید حقه در آنجا هیچ مشکلی را برطرف نمی کند و سبب نجات آنها از جهنم نمی شود.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۱۱/۳۰

پاورقی ها:

۱ـ توصیه می کنیم جهت نزدیکتر شدن موضوع به ذهن بخش قبلی از این مقاله یعنی کلام شماره ـ ۴۷۲، مجدداً مورد توجه و مطالعه قرار بگیرد.

۲ـ مراد از ابوالحسن ـ علیه السلام ـ در این روایت وجود مبارک امام کاظم ـ علیه السلام  است. چون اسحاق بن عمار از اصحاب امام صادق و امام کاظم ـ علیهما السلام ـ بوده.

۳ـ الکافی (فروع) شیخ کلینی، کتاب الجنائز، باب زیارة القبور، (دارالکتب الاسلامیة، ج۳ ص۲۲۸ حدیث ۴)

۴ـ در این نوشتار فرصت ورود در این بحث را نداریم که آیا ارتباطی بین قبر خاکی و دنیوی انسان و قبر حقیقی او یعنی محل زندگی او در «برزخ» وجود دارد؟ و اینکه اگر ارتباطی وجود دارد از چه نوعی است و به چه صورتی است؟ ظاهراً و طبق مدلول بعضی از احادیث اصل چنین ارتباطی وجود دارد.

۵ـ الکافی (فروع)، کتاب الجنائز، باب زیارة القبور حدیث ـ ۱۰ دارالکتب الاسلامیة ج۳ ص۲۳۰

۶ـ مجمع البحرین، شیخ طریحی، مؤسسة البعثة ج۲ ص۱۱۸۹

۷ـ مراد از عدد۷  در عبارت ذیل که فرمود: «سبعة اذرع» ظاهراً کثرت می باشد و نه عدد هفت یعنی ۱+۶ و اعدادی از این نوع گاهی جهت کثرت به کار می رود مثل ۱۰ ـ ۴۰ ـ ۷۰ ـ ۱۰۰، چون در احادیث دیگری وسعت قبر با ارقام و اعداد دیگری گفته شده مثل مسافتی که یک اسب در یک روز طی می کند یا به اندازه ای که چشم کار می کند و می تواند ببیند.

۸ـ الکافی (فروع) شیخ کلینی، کتاب الجنائز، باب «المسألة فی القبر و من یسأل و من لا یسئل» حدیث۹، دارالکتب الاسلامیة، ج۳ ص۲۳۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن