کلام ایام – ۵، امام رضا – علیه السلام – و ایرانیان

بخش دوم

 

حضور امام رضا (ع) منشأ تحولات عظیمی در تاریخ و فرهنگ کشور ایران شد. منشأ اصلی تحولات فکری و عقیدتی و اجتماعی و به طور کلی فرهنگی ملّت ایران شخصیت آسمانی امام رضا (ع) بود، اما موقعیت ایرانیان و زمینه های فکری و فرهنگی موجود در این کشور، در این رویداد عظیم، هم بی تأثیر نبود. بلکه تأثیر عمیقی ایجاد کرد.

اگر چه تأثیرات علمی و اخلاقی و فکری امامان معصوم (ع) مثل وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) و سایر پیامبران اولوا العزم جنبه جهانی دارد و محدود به منطقه ای نمی شود، اما زمینه های فکری و فرهنگی و به طور کلی استعداد ملّت ها در این نوع تأثیر پذیری نباید مورد بی اعتنائی قرار بگیرد.

شخصیت امام رضا (ع) مثل آفتابی بود که در فضای کشور ایران طلوع کرد، و زمینه های مساعد در این کشور سبب رشد و به ثمر نشستن شجره طیّبه ای شد که ثمر دهی آن دائمی و مستمر خواهد بود. همچنان که خداوند در قرآن مجید فرمود:

«أَلَمْ تَرَ کَيْفَ ضَرَبَ ﭐللَّهُ مَثَلاًَ کَلِمَةً طَيِّبَةً کَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي ﭐلسَّمَاءِ –‏ تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ ﭐللَّهُ ﭐلْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَکَّرُونَ» (ابراهیم / ۲۴-۲۵) یعنی آیا ندیدی (توجه نکردی) که خداوند چگونه مَثَلی زد کلمه پاکی را مانند درخت پاکی که ریشه آن ثابت [و مستقر در زمین] و شاخه اش در آسمان است- میوه اش را هر آن به اذن پروردگارش می آورد و خداوند مَثَل ها برای انسان ها می زند، باشد که تذکر یابند.

این «شجره طیّبه» همان ولایت و محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، یعنی همان صورت حقیقی دین توحیدی و همان تشیّع و پیروی از رسول اکرم (ص) و ذوات مقدّسه معصومین از اهل بیت آن بزرگوار می باشد.

البته نفوذ ولایت اهل بیت رسول خدا (ص) در افکار و فرهنگ ایرانیان به زمان قبل از ورود امام رضا (ع) به ایران و حضور آن بزرگوار در این کشور مربوط می شود، اما این حادثه پر برکت تاریخی نقش بسیار مهم اساسی در گسترش آن تحول مبارک و استمرار آن داشت.

توضیح اینکه ایرانیان همزمان با نفوذ معارف دین توحیدی در این کشور، به «صورت حقیقی دین توحیدی» یعنی پیروی از اهل بیت رسول خدا (ص) و محبّت و مودّت آن ذوات مقدسه روی آوردند و موضوع پذیرش دین خدا و پیروی از آن را، از حکومت های بوجود آمده در جامعه دینی و رفتارهای آنها جدا کردند. حتی زمانی که در ایران اظهار تشیّع ممنوع بود و از نظر سیاسی جرم محسوب می شد، پیروی از اهل بیت رسول خدا (ص) در بین ملّت ایران جلوه های آشکاری داشت. به طوری که به ایرانیان «سنی دوازده امامی» گفته می شد.

ولایت و محبّت اهل بیت رسول خدا (ص) در بین عدّه ای از اهل سنت ساکن در ایران در طول تاریخ این کشور جریان داشت و امروزه هم برقرار است و در این زمینه اهل سنت ساکن در ایران مثل اهل سنت کشور مصر هستند که عموماً محبّت و ولایت اهل بیت رسول خدا (ص) در بین آنها برقرار است.

عوامل نفوذ تشیّع در ایران و گسترش آن

عامل اصلی نفوذ تشیع در ایران و مناطق دیگری از جهان اسلام؛ البته محتوای معنوی و جاذبه فرهنگ تشیع است که ناشی از شخصیت علمی و اخلاقی ذوات مقدسه معصومین (ع) بود؛ اما بحث ما در این قسمت زمینه های مساعد این تحول فرهنگی در ایران می باشد و آن عامل اصلی، بحث دیگری است؛ چون آن عامل اصلی در منطقه عربستان و محل ظهور پیامبر اکرم (ص) و محل زندگی ذوات مقدسه معصومین (ع) هم برقرار بود؛ ولی در آن منطقه تحول مورد نظر مثل آنچه در ایران جریان یافت، محقق نشد. از عوامل تحول مورد بحث در ایران می توان چند مورد ذیل را در رأس بقیه عوامل نام برد:

  • زمینه فرهنگی مساعد در ایران که حاصل سابقه تمدنی بود که در این منطقه از جهان قرار داشت. در نقاط دیگری از جهان هم که تشیّع نفوذ کرده، وضعیت مشابهی برقرار بود؛ یعنی تمدّن هایی با سابقه طولانی در آن برقرار بود. مثل: عراق، مصر و یمن؛ اگرچه اختناق ناشی از حکومت های بنی امیّه و بنی عبّاس در جهان اسلام و حکومت های منطقه ای بعد از آنها، مانع گسترش کامل این مذهب و فرهنگ آن و بروز آثار و نتایج آن شده است.
  • تکریم ایرانیان در سیره شریف رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) از ایرانیان؛ البته این تکریم استحقاقی بوده، یعنی ایرانیان به لحاظ داشتن استعدادها و اعمالشان استحقاق این تکریم را داشته اند.

از جمله جلوه های این تکریم از بین بردن تبعیض ها علیه ایرانیان در دوره خلافت ظاهری امیر المؤمنین علی (ع) بود. تبعیض هایی که حکومت های قبل از امیر المؤمنین علی (ع) علیه ایرانیان بکار می بستند. به طوری که به ایرانیان در مقام تحقیر «موالی» می گفتند یعنی برده ها و اما در مورد اعراب کلمه «احرار» را به کار می بردند یعنی آزادگان.

مدح ایرانیان در کلام رسول اکرم (ص) و رفتارهای آن بزرگوار در این زمینه هم جلوه ای از این نوع تکریم بود، به طوریکه نقل کرده اند: پیامبر اکرم (ص) وقتی آیه سوم از سوره جمعه یعنی آیه ذیل:

«وَءَاخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُواْ بِهِمْ وَهُوَ ﭐلْعَزِيزُ ﭐلْحَکِيمُ» را تلاوت فرمود، دست خود را روی شانه سلمان فارسی گذاشت و فرمود: اگر ایمان در ثریا باشد، کسانی از این ملّت [ یعنی ایرانیان ] آن را بدست خواهند آورد. (۱)و ما در این زمینه در سؤال اول در بخش پرسش و پاسخ همین سایت، یعنی «حکمت طریف» تحت عنوان « هویت ما ایرانی است یا اسلامی یا هر دو » به این موضوع اشاره ای کردیم.

  • سفر امام رضا (ع) به ایران و سکونت و شهادت آن بزرگوار در این کشور و برقراری زیارت حرم و بارگاه باشکوه او.

موضوع تشیّع ایرانی ها به عوامل دیگری هم ارتباط پیدا می کند؛ مثل ازدواج امام حسین (ع) با شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران و موقعیّت ممتاز سلمان فارسی در جامعه اسلامی که از برترین اصحاب رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) بود، اما آنچه محور مباحث این مقاله است عبارت است از موقعیّت امام رضا (ع) و سفر آن بزرگوار به ایران و زمینه های فکری، فرهنگی و اخلاقی ایرانیان در این تحوّل مبارک.

کلام ایام - 155، ولادت امام رضا – علیه السلام – و برکات آن برای انسان ها
بخوانید

استقبال از امام رضا (ع) در نیشابور

زمانی که موکب امام (ع) وارد شهر نیشابور شد، استقبال عظیمی از آن حضرت به عمل آمد، عدّه ای از اصحاب حدیث از امام رضا (ع) تقاضا کردند حدیثی برای آنها بیان کند و آن حضرت را به جدّ بزرگوارش رسول اکرم (ص) قسم دادند! آن حضرت توقف فرمودند و دستور دادند پرده های هودج را کنار بزنند. وقتی چشم مردم به چهره مبارک امام (ع) افتاد، غلغله ای بین آنها برخواست ، عدّه ای فریاد می زدند و عدّه ای از شوق گریه می کردند، اشتیاق قلبی شدید مردم نسبت به امام (ع) در مرتبه رفیعی تجلّی کرد.

امام (ع) در مقام پاسخ به تقاضای مردم حدیثی را برای مردم خواندند که به « حدیث سلسلة الذهب » مشهور شد. آن حضرت فرمود:

« از پدرم موسی بن جعفر (ع) شنیدم که می فرمود: شنیدم از پدرم جعفر بن محمد (ع) می فرمود: شنیدم از پدرم محمد بن علی (ع) می فرمود: شنیدم از پدرم علی بن الحسین (ع) می فرمود: شنیدم از پدرم حسین بن علی (ع) می فرمود: شنیدم پدرم امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) می فرمود: شنیدم از رسول الله (ص) می فرمود: شنیدم از جبرئیل (ع) که می گفت: شنیدم از الله (جلّ جلاله ) که فرمود: «لا اله الاّ الله حصن ( پناهگاه ) من است و هر کس در حصن من وارد شود از عذابم ایمن خواهد بود.» امام (ع) وقتی این حدیث را برای مردم خواند، حرکت کرد و لحظاتی بعد از حرکت سر خود را از هودج بیرون آورد و با صدای بلند فرمود: « بشروطها و انا من شروطها » یعنی شرط هایی دارد و من از شرط های آن هستم. نقل کرده اند که حدیث سلسلة الذهب را بیش از بیست هزار نفر در آن روز نوشتند.

این اولین جلوه از زمینه فرهنگی مورد بحث در ایرانیان نسبت به معارف حقیقی دین توحیدی بود که زمان ورود امام رضا (ع) به ایران تجلّی کرد. توجه به کلامی که از وجود شریف حجّت پروردگار عالم صادر شد و آمادگی قبلی بیش از بیست هزار نفر برای نوشتن آن در آن زمان، حادثه شگفت انگیزی بود.

مقاصد امام رضا (ع) از بیان آن حدیث

در انتخاب حدیث سلسلة الذهب و نحوه بیان آن مقاصدی مورد نظر مبارک امام (ع) بوده است. خود آن حضرت مطلبی با صراحت در این زمینه بیان نفرموده است؛ اما می شود به نکاتی در این زمینه به صورت احتمالات نزدیک به واقعیت اشاره کرد.

  • امام (ع) با انتخاب این حدیث توجهات مردم را به این نکته معطوف فرمود که اساس همه معارف دین خدا، توحید است و اگر توحید خالص در زندگی فکری و عقیدتی و عملی انسانها جریان یابد، زندگی آنها نظامی پیدا خواهد کرد که در آن نظام مسیر زندگی آن ها به حیات حقیقی در بهشت منتهی خواهد شد و آنها از سقوط در پرتگاه جاده زندگی یعنی جهنم، ایمن خواهند بود.
  • امام (ع) اگر این حدیث را بدون ذکر راویان آن و فقط از قول خداوند می فرمودند، پیروان او و تمامی شیعیان و استقبال کنندگان و آن چندین هزار نفری که جهت نوشتن کلامی از آن حضرت آماده بودند، از او قبول می کردند؛ چون آن بزرگوار حجت خداوند و یکی از جانشینان رسول خدا (ص) بودند و کلامشان حداقل برای پیروانشان حجیّت و سندیِت داشت؛ اما جالب توجه است که نام مبارک پدر و اجداد بزرگوار خود را تا رسول خدا (ص) ذکر کردند. می شود گفت امام (ع) با این کار خواسته اند توجه مردم را به اصل امامت و امامان تعیین شده از طرف خداوند، معطوف کند.
  • امام (ع) بعد از بیان حدیث حرکت کردند و لحظاتی بعد سر مبارک را از هودج بیرون آورده و با صدای بلند فرمودند: « بشروطها و انا من شروطها » یعنی توحیدی که مانع سقوط در جهنّم و عامل ایمنی از عذاب خداوند خواهد شد، شرایطی دارد و از جمله شرایطش توجه و ایمان به رهبری آسمانی است و خود امام (ع) هم یکی از رهبران آسمانی است و بدون ایمان به موضوع امامت به معنای خاص، توحید انسان کامل نخواهد بود. و آثار مورد نظر بر آن مترتّب نخواهد شد.
  • اینکه امام (ع) بعد از بیان حدیث مورد نظر حرکت کردند و بعد از چند لحظه موضوع امامت خود را اعلام کردند و آن را از شروط توحید حقیقی معرفی فرمودند، می تواند به منظور جلب توجه مردم به صورت استقلالی به موضوع امامت باشد. یعنی اگر این عبارت را « بشروطها و انا من شروطها » یکجا و در ادامه کلام خود می فرمود، احتمال داشت این مطلب تحت الشعاع اصل حدیث قرار گیرد و توجه لازم به آن معطوف نشود؛ فلذا جهت ایجاد توجه استقلالی مردم به موضوع امامت و امامت شخص خودش، آن رفتار از وجود مبارکش صادر شد.
  • امام (ع) به زمینه های مساعد در ایرانیان جهت آموزش این نکته ضروری یعنی ارتباط توحید پروردگار با موضوع امامت توجه داشت و الّا از ذکر آن مطلب و آن هم به صورتی خاص خودداری می فرمود. درست است که امام (ع) در مدینه امامت خود را آشکار می کرد – به طوریکه قبلاً ذکر شد – اما ذکر آن با آن صراحت و در وضعیتی که او را با یک نوع اجبار به ایران احضار کرده اند و مأموران حکومتی همراه او همه رفتارهای او را تحت نظر دارند، باید علّت خاصی داشته باشد.

 

پاورقی ها:

۱-المیزان، چاپ دارالکتب الاسلامیه، ج ۱۹، ص ۳۱۰

الیاس کلانتری

۹۴/۶/۱۴

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن