کلام ایام ـ ۴۶۶، هدایت آسمانی و مرحله اکمالی آن

بسم الله الرحمن الرحیم*

هدایت آسمانی بسوی مقاصد معین شده برای آنها و سرانجام مقصد نهائی آفرینش،همراه خلقت آنها در عالم جریان یافته و قوانین آن برقرار شده است.بطوریکه در آخرین کتاب آسمانی یعنی«قرآن مجید» بصورت نقل کلام حضرت موسی ـ علیه السلام ـ آمده است:

«قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»(طه/۵۰) یعنی: رب ما دو نفر[موسی و هارون] همان است که به هر چیزی خلقت مخصوص آن را عطا کرد، سپس آن را هدایت فرمود.

قانون عمومی هدایت موجودات مثل قانون عمومی خلقت ، شامل همه مخلوقات می شود، از اجرام عظیم آسمای مثل ستاه ها و سیارات گرفته تا موجودات زمینی مثل نباتات و جانداران و انسانها۰ بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِي دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَينَا طَائِعِينَ ـ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يوْمَينِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَينَّا السَّمَاءَ الدُّنْيا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»(فصلت/۱۱ـ ۱۲) یعنی: سپس به آسمان پرداخت و آن بصورت دخان(گازیا بخار یا دود) بود،پس به آن (آسمان) و زمین فرمود: بیائید خواه و ناخواه، آن دوگفتند:آمدیم در حال اطاعت و فرمانپذیری. پس آنها را بصورت هفت آسمان در آورد در دو روز و وحی کردبه هر آسمانی امر[مخصوص] آن را و آسمان اول [یا نزدیکتر] را با چراغهائی (ستارگانی) زینت دادیم و آن را محافظت کردیم و آن است تقدیر (اندازه گیری و محاسبه ) آن قدرتمند دانا.

انسان هم طبعاً ، در مقام برترین و متعالی ترین مخلوق خدای سبحان مشمول قانون عمومی خلقت و هدایت قرار دارد و هم در حیطه یک نوع هدایت متعالی و اختصاصی و در بعضی جهات مشترک با سایر جانداران.

هدایت انسان بسوی مقاصد حیات و حیات اخروی از دو طریق انجام می گیرد یکی: از طریق قوه ای بنام عقل که در داخل وجود انسان قرار گرفته و دیگری: از طریق کتابهای آسمانی و پیامهای خدای سبحان که از طریق وحی به آنها می رسد و از آنها به مردم ابلاغ می شود. وهمچنین در اعمال و رفتارهای آنها تجلی می یابد.

دین خدا مجموعه ای از علوم و معارف است که خدای سبحان توسط پیامبران وسفیران خود برای انسانها نازل فرموده و لازم است انسانها راه زندگی را مطابق آن آموزشها طی کنند. اما همه علوم و معارف دینی بصورت یک مجموعه در زمانهای بسیار دور که خلقت انسان شروع شد مورد نیاز نبود و همچنین انسانها در آن زمانها استعداد دریافت همه آموزشها را نداشتند، لذا آموزشهای دینی به تدیج و در چند مرحله توسط پیامبران خدا ـ علیهم السلام ـ نازل شده تا به مرحله کمال و نهائی رسیده است.

به آن مقدار از معارف دینی که توسط بعضی از پیامبران و در کتاب های آسمانی نازل شده بر آنها به مردم عرضه شده «شریعت» گفته می شود. و در حقیقت شریعت هر پیامبر بخشی از معارف و احکام دین توحیدی است و شریعت پیامبر خاتم حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و کتاب آسمانی نازل شده بر آن حضرت ، یعنی قرآن مجید مشتمل بر مجموع معارف و آموزشهای دینی است و جامع شریعت های پیامبران قبلی.

کلام ایام - 79، ولادت امام رضا علیه السلام
بخوانید

لازم به تذکر است که همه پیامبران صاحب کتاب آسمانی و شریعت نبودند و فقط عده اندکی از آنها دارای این مقام بودند و پیامبران دیگر چه در زمان حیات پیامبران صاحب شریعت و چه بعد از رحلت آنها مروج و مبلغ شریعت های آنها بودند.

ظاهراً پیامبران صاحب شریعت فقط پنج نفر از آنها بودند به نامهای

حضرت نوح

حضرت ابراهیم

حضرت موسی

حضرت عیسی

علیهم السلام و سرانجام پیامبر خاتم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

گفته شد که دین توحیدی یا دین خدا به مجموعه ای از معارف و علوم و آموزش ها و احکام گفته می شود که از علم خدای سبحان نشأت گرفته و توسط پیامبران خدا و کتاب های آسمانی نازل شده بر آنها به انسانها عرضه شده است.

درباره دین خدا و پیروی انسانها از آن و اختلافاتی که بین پیروان شریعت های پیامبران قبلی در طول تاریخ ملت ها به وجود آمده و موضوع «رهبری آسمانی» و ادامه و استمرار آن لازم است نکاتی مورد توجه قرار بگیرد و در این نوشتار بعضی از موارد مهم آنها را با اندکی شرح و توضیح متذکر می شویم .

یکم : منشأ دین خدا و معارف و احکام و مجموع علوم به کار رفته در آن ، علم و قدرت و اراده خدای سبحان است و طبعاً هیچ نظام فکری و عقیدتی و علمی و امثال آنها در حد مقایسه و ارزیابی در برابر دین خدا قرار نخواهد گرفت .

برتری دین خدا نسبت به همه ادیان و نظامات زندگی به وجود آمده از طرف انسانها امری است قطعی و احتیاج به استدلال و اثبات هم ندارد.

دوم: انسانها در صورت داشتن فطرت اصلی اولیه و روح سالم ، تمایل کامل و بلکه اشتیاقی نسبت به اصل دین خدا خواهند داشت ، چون غیر ممکن است که یک نظام فکری و اخلاقی بشری از آنچه خدای سبحان پدید آورده ، زیبا تر و جاذب تر و مطلوبتر باشد ! طبعا ً چنین چیزی امکان پذیر نخواهد بود.

سوم: لازم است علل بی اعتنائی و عدم تمایل به دین خدا و معارف و احکام آن در بعضی از انسانها مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد و مشخص شود که آیا آن نوع بی اعتنائی و عدم تمایل ، آگاهانه و از روی علم است و یا از ناحیه بی اطلاعی و نوعی جهل.

دیگر اینکه آیا بی اعتنایی آن عده از انسانها نسبت به اصل دین خداست یا یک صورت ساختگی و تقلبی و توهمی از آن است ؟

ادامه دارد…

دکمه بازگشت به بالا
بستن