کلام ایام – ۱۷۷، امتحانات ملکوتی در نهضت عاشورا

Imam-Hossein-Shrine-2بخش یازدهم

ادامه بحث بخش دهم

دوم: در انتهای بخش قبلی به موضوع بسیار مهمی در نهضت مقدس حسینی ـ علیه السلام ـ اشاره شد و آن موضوع اشتغال آن حضرت به وظایف امامت خود و ارشاد انسانها در مسیر زندگی بود، چه آن عده از انسانها که همراه آن حضرت و در حضورش بودند و چه سایر انسانها و در زمانهای بعدی. از رفتارهای امام ـ علیه السلام ـ موضوع توجه عمیق به مقام امامت و وظایف آن آشکار می شود! آن هم در آن شرایط بحرانی. یعنی هیچ یک از حوادث و مصیبت های بزرگ در جریان آن نهضت مقدس نتوانست آن بزرگوار را نسبت به امر ارشاد انسانها در مسیر زندگی بی اعتناء کند و توجه آن وجود مبارک را در حوادث مصیبت بار محبوس کند! و البته این نوع رفتار در برخورد با حوادث سنگین و مصیبتها و توجه کامل به وظایف امامت در شرایط بحرانی، در طول زندگی ذوات مقدسه معصومین ـ علیهم السلام ـ و در جهات مختلف بطور دائم برقرار بوده است.

امام ـ علیه السلام ـ در حالیکه از طرف یک سپاه عظیم محاصره شده و آب را به روی او و همراهانش بسته بودند و تشنگی همراهان بشدت او را رنج می داد، باز نسبت به آموزش انسانها بی اعتناء نشده بود و آن وظیفه خطیر خود را فراموش نکرده بود.

در بررسی رفتارهای شریف آن حضرت در تمام عمر و در روزهای منتهی به حادثه عاشورا و در همان روز، روشن می شود که عمده رفتارهای او جنبه آموزشی برای انسانها داشت و نه رفع نیازهای شخصی! از جمله استغاثه و طلب نصرت، در حالیکه همه مردان خاندان خود و همه اصحابش به شهادت رسیده بودند و آمدن عده ای برای نصرت او هیچ نقشی در جنگ نداشت و در حالیکه بطور مکرر مردان همراه خود را به رفتن از نزد او و نجات از کشته شدن، توصیه می کرد، و ان شاء الله در این زمینه بعداَ توضیحاتی خواهد آمد.

سوم: در این رفتار امام ـ علیه السلام ـ و کلام شریفش جلوه هائی از جلالت و عظمت کلام خدا و نماز و دعا و استغفار و بطور کلی ” ذکر الله کثیر” مشاهده می شود. چون آن بزرگوار فرمود: “فهو یعلم انی کنت احب الصلاة له و تلاوة کتابه …” یعنی: خدا می داند که من همیشه نماز خواندن برای او و تلاوت کتابش را دوست داشتم …” از این قطعه از کلام شریف بر می آید که خواندن نمازهای زیاد و تلاوت قرآن کار همیشگی و مستمر آن بزرگوار بود، دیگر اینکه او نه از روی ناچاری و گرفتار شدن در امواج مصیبت ها به نماز و قرآن و دعا پناه برده است بلکه این اعمال را دوست دارد و از آنها لذت می برد و آنها را عظیم ترین و با شکوه ترین رفتارها برای انسانها می داند! و این حالات در وجود او استمرار داشته و دائمی بوده است.

۳- از این رفتار امام ـ علیه السلام ـ یعنی موضوع مهلت خواستن علاوه بر اهداف مذکور در کلام شریف آن حضرت، اهداف دیگری هم احتمالاَ در نظر بوده، اگرچه به آنها تصریح نفرموده است! یکی از آن اهداف احتمالی امکان دارد فرصت دادن به دشمن جهت تأمل بیشتر در مورد جنگ و بلکه خودداری و انصراف از آن باشد.

یعنی: بطور کلی امام  ـ علیه السلام ـ عدم تمایل خود به جنگ را در فرصت های مناسب اظهار می کرد! و این یک رفتار کلی در اخلاق دینی است و روشی است که وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همیشه در جنگها به کار می برد و در حد امکان تلاش می کرد تا از وقوع جنگ خودداری کند. مشی امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ هم در جنگها همین بود و به سپاهش توصیه می فرمود که شروع کننده جنگ نباشند، مگر اینکه جنگ را دشمن شروع کند!

رفتار امام  ـ علیه السلام ـ در این جهت هم، جنبه آموزشی داشت! یعنی اگرچه می دانست که افراد دشمن اقدام به جنگ خواهند کرد و آن را شروع خواهند کرد، اما در عین حال که او و همراهانش آماده به جنگ دفاعی بودند و از آن ترس و نگرانی نداشتند، در حد امکان آن حضرت عدم تمایل خود را به جنگ اعلام می کرد. او بلحاظ  بصیرت خاص مقام امامت به جنگ داخلی در جامعه دینی و هیچ نوع جنگی جز جنگ دفاعی تمایلی نداشت! و سعی می کرد از وقوع آن جلوگیری کند. چون مجموعاَ جنگ بالخصوص جنگ داخلی در یک جامعه منشأ آثار زیانبار زیادی خواهد شد.

کلام ایام ـ 483، ماه شعبان و روزهای تاریخی آن
بخوانید

توجه به موقعیت بانوان حرم و کودکان

۴- با توجه به اینکه که معلوم بود امام ـ علیه السلام ـ با حکومت زمان کنار نخواهد آمد و با حاکم تبهکار جامعه هرگز بیعت نخواهد کرد، وقوع جنگ قطعی بود و مشکل بزرگ آن حضرت در این جریان موقعیت بانوان و کودکان بود. امام ـ علیه السلام ـ می دانست که آنها اسیر خواهند شد و این مصیبت بزرگی بود و می شود گفت بزرگترین مصیبت در جریان نهضت حسینی ـ علیه السلام ـ همین حادثه یعنی اسارت بانوان و کودکان حرم بود. طبعاَ این حادثه برای آن حضرت قابل پیش بینی بود. اما نجات بانوان و کودکان از آن وضعیت امکان پذیر نبود، چون امام ـ علیه السلام ـ و همراهان در محاصره دشمن قرار داشتند.

اما آن حضرت هر اقدام ممکن را برای امنیت آنها و کمتر شدن درد و رنج آنها، حداقل در حد تأخیر انداختن بعضی از حوادث، انجام می داد. بطوریکه جلوه هائی از رفتارهای آن حضرت در این زمینه در نحوه تنظیم اردوگاه جنگی در عصر تاسوعا و نحوه جنگ در روز عاشورا مشاهده می شود. و در مورد آن رفتارها ـ ان شاء الله ـ توضیحاتی خواهد آمد.

اگر جنگ در عصر روز تاسوعا و نزدیک غروب شروع می شد و مردان جنگی کشته می شدند، در آن تاریکی شب اهل حرم گرفتار مشقت ها و مصیبت های بیشتری می شدند، اما جنگ در اول روز وضعیت دیگری پیدا می کرد و نهایتاَ اهل حرم بطور آشکار اسیر می شدند و اسیر رسمی محسوب می شدند.

علت پذیرش پیشنهاد امام (علیه السلام)

وقتی حضرت عباس پیشنهاد امام ـ علیه السلام ـ را به سپاه دشمن اعلام کرد آنها بعد از مکث کوتاهی آن را پذیرفتند و امیر آن سپاه قاصدی را همراه آن حضرت به حضور امام ـ علیه السلام ـ فرستاد تا پیام او را ابلاغ کند! آن فرستاده گفت: ما تا فردا صبح به شما مهلت دادیم و اگر تسلیم شدید شما را به نزد امیر عبید الله بن زیاد خواهیم برد و اگر خودداری کردید دست از شما برنمی داریم او این پیام را ابلاغ کرد و برگشت.

اما علت پذیرش پیشنهاد امام  ـ علیه السلام ـ قابل توجه و بحث انگیز است یعنی با توجه به روحیه خشن امیر کوفه و شخصیت پلید او و اینکه سرانجام امیر سپاه او، یعنی عمربن سعد آماده برای جنگ شده بود بطوریکه وقتی او به افراد سپاه خود دستور حمله داد خطاب به آنها گفت: ای سپاه خدا سوار شوید و بشارت باد بر شما بهشت (۱) . یعنی از اینکه او سپاه شیطان و برده های حکومت تبهکار را سپاه خدا خواند و به آنها بشارت بهشت داد، آشکار می شود که تصمیم به جنگ قطعی بود و حتی زمان نامناسبی را برای آن انتخاب کرده بود، و از اینکه به امیر کوفه گزارش داده شود که او نسبت به جنگ اهمال می کند، نگران بود، یعنی رفتار قبلی خود را که بی میلی به شروع جنگ بود، کنار گذاشته بود و برای شروع جنگ مصمّم شده بود. با این وصف پذیرش پیشنهاد امام ـ علیه السلام ـ باید خلاف انتظار باشد!

اما این رویداد و این رفتار از سپاه دشمن و امیر آن نشانه دیگری از هدف اصلی حکومت و سپاه او بود و آن اینکه: آنها در اصل تمایل به اخذ بیعت از امام ـ علیه السلام ـ داشتند یعنی می خواستند به هر قیمتی شده آن حضرت با حکومت کنار بیاید و بیعت کند و آنها از ناحیه بیعت او به اهداف سیاسی مورد نظر برسند و حکومت نامشروع خود را برای مردم مشروع جلوه بدهند. حتی تهدید به قتل هم برای رسیدن به آن منظور بود.

قابل ذکر است که یزید ـ لعنه الله ـ از طریق ارسال پیامی توسط ابن عباس ـ پسر عموی امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ به امام حسین ـ علیه السلام ـ وعده های بزرگی در صورت تسلیم و تبعیت از حکومت را داده بود.

پاورقی:

۱-الارشاد، شیخ مفید، انتشارات علمیّه اسلامیّه، ص ۹۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن