کلام ایام – ۳۶۰ ، ماه پرشکوه ذی الحجه و روزهای عظیم آن

بخش سوم

کلیات

  • اعمال محبوب و مورد رضای پروردگار عالمیان.

  •  نیاز اجتناب ناپذیر انسانها به اعمال و رفتار هائی برای ادامه زندگی و رفع نیازها.

  •  اگر انسان‌ها به دستورات و احکام خدا عمل نکنند، چه تضمینی وجود دارد که به مقرّرات و قوانین و احکام اخلاقی جامعه خود عمل کنند؟

  •  انسان‌ها با گذشت هزاران سال از تاریخ زندگی خود، هنوز در امور عادی زندگی مثل غذا خوردن و نوع و مقدار آن مشکلاتی دارند.

  •  خیلی از انسان‌ها به جهت نحوه غذا خوردن و مقدار آن، سلامتی و حتی گاهی جان خود را از دست می دهند.

  •  چه چیزی باید انسان ها را وادار کند به فرآورده‌های علمی دانشمندان در جهت غذا خوردن و زمان و میزان آن عمل کنند؟

  •  در طول شب و روز چه مقدار خواب مورد نیاز انسان است؟

  •  در چه ساعاتی از شب و روز باید خوابید؟

  •  قوانین و مقرّرات و روشهای زندگی در جوامع مختلف از کجا حاصل و تأمین می‌شود؟

  • عوامل ایجاد قوانین و مقرّرات و آئین نامه ها در جوامع مختلف.

  •  نقش «عادت» در عمل به قوانین و احکام و سنت های اجتماعی.

  •  چرا عده‌ای از انسان‌ها با پیامبران خدا مخالفت می کردند؟

  •  آیا می شود روش زندگی برتر و بهتری را برای انسان ها نسبت به شریعت های پیامبران پیدا کرد؟

  •  جهات مختلف موضوع اعمال مورد حبّ و رضایت پروردگار عالمیان.

  •  حدود قلمرو عقل و قدرت تعقّل انسان کدام است؟

  • آیا قوه عقل هم مثل سایر قوای وجودی انسان آسیب پذیر است؟

  • محبوبیت خدا در بین عموم انسان‌ها.

  •  قوه عقل گاهی تحت سلطه عاطفه انسان قرار می‌گیرد و موقتاً و یا بطور دائم از کار می افتد.

در بخش قبلی در شرح و توضیح عبارت «وَ الْعَمَلِ فِیهَا بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى»‏ بحث منتهی شد به موضوع « اعمال محبوب و مورد رضای خدا» و گفته شد که اگر انسانها  به آنچه محبوب پروردگار عالمیان و مورد رضای اوست عمل نکنند چه تضمینی وجود دارد که به احکام و دستورات و قوانین وضع شده از طرف حکام و زمامداران و امرا و پادشاهان عمل کنند .

حال وارد بحثی در توضیح این نکته می شویم و آن این که : انسان ها در زندگی فردی نیاز اجتناب ناپذیری به رعایت اصول بهداشتی و اخلاقی و اعمال و رفتار هائی برای ادامه زندگی و رفع نیاز های خود دارند . آن ها به غذا و آب و مسکن و لباس و دارو و تحصیل علم و کمالات نیاز دارند و لازم است مایحتاج خود را به دست آورند .

همچنین انسان ها احتیاج به زندگی اجتماعی و گروهی دارند و در این نوع زندگی هم علاوه بر نیاز های زندگی فردی ، نیاز های دیگری هم مثل ایجاد روابط مطلوب و قانونی در جهت همکاری و تعاملبا دیگران  و حقوق و وظایف متقابل دارند .طبعاً در زندگی اجتماعی بین انسان ها تعارض و اصطکاک و تضاد منافع و حقوق و اختیارات به وجود می آید. پس احتیاج قطعی و اجتناب نا پذیر به برقراری نظام قانونی و مقررات و آئین نامه ها وجود دارد . پس باید دید چه نوع قوانین و مقرراتی میتواند نظام مطلوب و عادلانه ای در یک جامعه برقرار کند ؟ این قوانین و مقررات و آئین نامه ها چگونه و از کجا باید تامین شود؟

انسانها در جهات مربوط به زندگی فردی و شخصی مشکلات زیادی دارند حتی در امور عادی زندگی مثل خوردن و نوشیدن و خواب و لباس پوشیدن ، تا چه رسد به امور مربوط به زندگی اجتماعی و نحوه ارتباط و تعامل و همزیستی با سایر انسانها .

بعنوان مثال : عده زیادی از انسانها هنوز و با گذشت هزاران سال از تاریخ زندگی خود ، در نوع غذا خوردن و زمان و میزان و دفعات آن مشکلات و گرفتاریهائی دارند وخیلی از بیماریها و مشکلات زندگی انسانها به این موضوعِ ظاهراً پیش پا افتاده ارتباط دارد ! بطوریکه دائماً و مستمراً عده زیادی از آنها به لحاظ عدم رعایت اصول بهداشتی مورد نیاز درباره نحوه غذا خوردن و نوع آن ، سلامت و گاهی جان خود را هم از دست می دهند ! و به دستورات و توصیه های اطباء توجهی ندارند و مطابق میل و هوس خود غذا میخورند و نه مطابق فراورده های علمی در عالم طب و تجربیات و حاصل تعقّلات.  مثل آب خوردن در بین غذا و یا بلافاصله بعد از آن و خوردن آب یخ یا غذا ها و نوشیدنی های بسیار داغ ! این مشکل یک جهت موضوع است که علم پزشکی در اثر تحقیقات علمی و مشاهدات و آزمایش ها موفق به کشف و تبیین و توضیح آن شده اما جهاتی از آن هنوز برای دانشمندان این رشته علمی یعنی طب بدنی انسان ، ناشناخته و مجهول و مبهم مانده است .

 بحث ما در این موضوع فعلاً روی این نکته است که چه چیزی انسان ها را وادار کند که حداقل به فراورده های علمی دانشمندان در جهت غذا خوردن و زمان و میزان و نوع آن عمل کنند ؟ آیا انسان ها یا اکثر آنها مطابق علم و عقل و تجربیات خود غذا میخورند یا مطابق تمایلات یا هوس های نفسانی ؟ آیا صرف دانستن این نکته که فلان نوع غذا و یا نحوه و میزان مصرف آن تولید بیماری میکند و حتی ممکن است عامل ابتلاء به بیماریهای غیر قابل معالجه و کشنده شود ، کفایت می کند که عموم انسان ها در آن زمینه به مقتضای آن علم عمل کنند و توصیه های دانشمندان را بپذیرند و مراقبت لازم را بعمل آورند ؟

این مثال برای جهاتی از این موضوع مورد ابتلاء عادی است که برای اطباء و دانشمندان و انسان های با تجربه ، روشن شده است و عده ای از اهل تعقل و آموزش یافته ها به آن عمل می کنند ، اما جهات مجهول و ناشناخته آن خیلی وسیع تر و عظیم تر و بیشتر است.

در مورد خواب انسان و میزان و نحوه و زمان آن هم موضوع شبیه غذا خوردن و آب نوشیدن است. خوابیدن چند ساعت در شبانه روز از نیازهای شدید و اجتناب ناپذیر جسم و روح و بطور کلی حیات انسانی است . اصل این مطلب آشکار و مسلم است و احتیاجی به بحث و اثبات ندارد.اما آیا در شبانه روز چند ساعت خواب مورد نیاز انسان است و در چه وقتی از شب یا روز باید برقرار شود. این موضوع هم تا حدی برای دانشمندان روح شناس و انسان شناس جهات روشنی دارد و جهاتی ناشناخته و کشف نشده و غیرقطعی . مثل میزان مورد نیاز آن در شبانه روز! و مثل زمان آن که لازم است عمدتاً و در حد امکان اوائل شب و قبل از نصف شب انجام بگیرد و یا حداقل شروع شود! و اینکه خواب در روز، نیاز بدن و روح انسان را بطور کامل تاًمین نمی کند و حتی در مواردی بیماری زا است. مشاهده می شود عده زیادی از کسانیکه بجای شب و قبل از نصف شب ، در ساعات آخر آن و یا در طول روز می خوابند و مدت زیادی به این کار ادامه می دهند، مبتلا به ناراحتی های روحی و حتی بعضی ناراحتی های جسمانی می شود .

در این زمینه هم قصد ما بحث تفضیلی درباره اصل این موضوع نیست ! بلکه بحث سر این موضوع است که چه تعداد از انسانها مطابق فراورده های علمی و تجربیات و مشاهدات و توصیه های اطباء و روح شناسان درباره خواب عمل میکنند و چه تعداد مطابق تمایلات و عادات و بدون رعایت نظم و بدون آموزشی  در این زمینه .

طبعاً و قطعاً موضوعاتی مثل تعلیم و تربیت و رفتارهای افراد خانواده با یکدیگر و روابط اجتماعی و جلوگیری از بروز اختلافات و تضاد ها و مخالفت ها با یکدیگر ، جهات گسترده تر و عمیق تری نسبت به غذا خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن دارد !پس لازم است انسان ها راه و روش های عالمانه و عاقلانه ای برای زندگی خود و دیگران هم در جهات فردی و هم اجتماعی پیدا کنند و یا به وجود بیاورند و شناسایی کنند و برای برقراری آن روش های مطلوب در فضای زندگی تلاش کنند ، تا نیاز های زندگی خودشان و افراد خانواده خود و همنوعان خودشان تامین شود .

قوانین و مقررات و روش های زندگی در جوامع انسانی از طرق مختلف و متعددی حاصل میشود و عوامل زیادی در ایجاد و برقراری و تصویب و تقویت آن ها نقش دارد ، مثل تجربیات افراد ، اراده و خواست حکام و زمامداران و تمایلات عامه مردم و یا عده ای تاثیر گذار از آ ن ها ، نظرات علمی دانشمندان ، توهمات افراد جاهل و اوهام و خرافات و اتفاقات و سرانجام در مرتبه ای متعالی ، شریعت های آسمانی و علوم و رفتار های معلمان آسمانی یعنی پیامبران خدا که از ناحیه ارتباط خاص با پروردگار عالمیان و از طریق وحی حاصل می شود .

گاهی در بعضی از جوامع انسانی روشها و سنت هائی مخلوط از همه این  عوامل و عوامل ناشناخته دیگری برقرار می شود و مورد تمایل عده ای قرار می گیرد ، البته نه بصورت ترکیبی عالمانانه و کارشناسانه و حساب شده، بلکه ترکیبی اتفاقی و تصادفی.

نکته بسیار مهم دیگر در این زمینه موضوع اعتیاد ( عادت کردن ) عده ای از انسانها به روشهای برقرار در جوامع آنها است چون در جریان عادت کردن و تمایل ناشی از آن در عده زیادی از انسانها ، ملاک عقل و علم و تجربه نقش قابل توجهی ندارد . بطوریکه گاهی عموم انسان ها در یک جامعه به یک سنت قدیمی تمایل شدیدی پیدا میکنند که هیچ جایگاه علمی و عقلی ندارد و صرفاً افراد یک جامعه به آن اعتیاد پیدا کرده اند و گاهی با افراد جوامع دیگری و یا با مصلحان اجتماعی در جامعه خودشان درباره آن به مخالفت و دشمنی برمی خیزند و حتی با آن ها وارد جنگ می شوند و همدیگر را می کشند ! در حالی که دلیلی عقلی و علمی و مقبول بر ارزش و کمال و برتری عقاید و افکار و آداب و رسوم خود نسبت به دیگران و جوامع دیگر ندارند .

حتی کسانی در این زمینه با پیام آوران ار طرف پروردگارشان و مصلحان اجتماعی مخالفت میکنند و بلکه گاهی وارد جنگ می شوند و جان خود و دیگران را هم به خطر می اندازند . و حتی حاضر به یک بحث و گفتگوی مسالمت آمیز و شنیدن سخنان آن ها هم نمی شوند ! در حالیکه هیچ معیار عقلی و علمی و هیچ انسان رشد یافته ای نمی تواند قبول کند که روش زندگی ساخته و پرداخته و نشاًت گرفته از علم آمیخته به جهل انسانها به روش زندگی نشاًت گرفته از علم خدای سبحان یعنی شریعت آسمانی برتری و رجحان داشته باشد ! و طبعاً برتری دین خدا یعنی روش زندگی نشاًت گرفته از علم خدا بر همه روشهای زندگی انسانی تفوّق و برتری خواهد داشت و این برتری و کمال درباره مسلک ها و روشهائی است که از علم و تجربه دانشمندان انسان شناس نشاًت گرفته باشد ، تا چه رسد به آنچه که از استبداد فردی امرا و حکام و زمامداران و یا استبداد جمعی گروه ها و احزاب و  از علم و تجربه و تمایلات و هوا و هوس حاصل شده است و افراد یک جامعه نسبت به آن اعتیاد پیدا کرده اند .

کلام ایام ـ 493، ملائکه حاملان رحمت خدا در شب قدر
بخوانید

صفات و  رفتار های محبوب و مورد رضای خدا

در آموزش های دینی ملاک ارزش ها و  رفتار ها قرار میگیرد یعنی ملاک اعمال مطلوب و منفور ، دوست داشتن خدا و رضایت و دوست نداشتن و عدم رضایت او است ! و لازم است بنده ها آنچه را که محبوب پروردگارشان و مورد رضای او است انجام دهند و از آنچه پروردگارشان دوست ندارد خودداری کنند و از آن فاصله بگیرند .

این موضوع یعنی صفات و اعمال محبوب و مورد رضایت خدا، جهات متعدد عقلی و علمی دارد که در یک بحث تفصیلی لازم است مورد بررسی و توضیح قرار بگیرد، و در این نوشتار به ذکر و توضیح اجمالی و فشرده ای درباره چند نکته مربوط به آن اکتفاء می کنیم:

یکم: نیاز انسان ها به انجام بعضی از اعمال، ضروری و اجتناب ناپذیر است و بدون عمل به آن ضروریات زندگی اجتماعی و گروهی و بلکه در جهاتی حتی زندگی شخصی و فردی هم امکان پذیر یا حداقل با آسایش و آرامش و تأمین خواسته های ضروری همراه نخواهد بود. باید دید ملاک آن اعمال که برای زندگی انسان ضرورت دارد، چیست؟! آیا ملاک اعمال باید تمایلات انسان ها باشد، یا حاصل تعقّل و تفکر بعضی از انسان ها و یا عده معدودی از آنها مثل دانشمندان، یا سنّت های اجتماعی یک قوم یا اقوام مختلف، یا نظریات و خواسته‌ها و مطلوب های زمامداران و رؤسا و قدرتمندان؟

دوم: حدود قلمرو عقل و قدرت تعقّل انسان تا کجاست؟ چه مقدار از فضای زندگی انسان با چراغ عقل روشن می‌شود؟ مثلاً اگر یک انسان در جاده ای در حال حرکت و مسافرت باشد، از طریق قوّه عقل و به کار بردن آن یعنی تعقّل می تواند بفهمد که مقداری جلوتر حادثه ای پیش آمده و پلی شکسته و چند نفر راهزن راه را بسته اند و قصد حمله به مسافران را دارند؟

سوم: اگر قوه عقل و تعقّل انسان می توانست همه مشکلات زندگی انسانها را برطرف کند و نیازهای او را تأمین کند، چرا انسانها با گذشت چندین هزار سال از تاریخ شروع زندگی در روی زمین، با این همه مشکلات مواجه هستند؟ و چرا مبتلا به خشونت‌ها و درگیری‌ها و جنگ‌ها هستند و چرا برای رسیدن به ابتدائی ترین خواسته ها با یکدیگر می جنگند و همدیگر را می کشند؟ در حالیکه همه آنها دارای این قوه شریف یعنی عقل می باشند و در اصل امکان به کار بردن آن را هم دارند!

چهارم: آیا قوه عقل مثل سایر قوای وجودی انسان و مثل اعضاء بدن او آسیب پذیر است؟ یعنی امکان دارد که این قوه تشخیص بسیار متعالی و این قوه بازدارنده از رفتار های جاهلانه و خطرناک، ‌دچار آسیب‌ها شود و بطور موقت و یا بطور دائمی از کار بیافتد و انسان مرتکب کارهائی شود که با عقل سلیم سازگار نیست.

آیا این اختلافات گسترده و زیانبار مستمر در بین انسانها در جوامع مختلف و در گذشته و زمان حاضر منشأ عقلی دارد؟ یا عامل دیگری مثلاً بنام عاطفه – حداقل در شرایط خاصّی – آیا قوه عاطفه بر قوه عقل و کارائی آن تسلّط می یابد و آن را بطور موقت و یا بصورت دائمی از کار می‌اندازد و قدرت خود را بر آن تحمیل می‌کند.

 پنجم: اگر عده ای از انسانها طبق تعقّلات خود اموری را برای اداره جوامع انسانی و بطور کلی زندگی انسان‌ها بررسی و تصویب کردند و از افراد یک جامعه خواستند که آنها را به کار ببندند، آیا درخواست و تصویب آنها مورد پذیرش دیگران قرار خواهد گرفت؟ حتی اگر آن احکام و مصوبات و مقرّرات از علم و تجربیات گروهی دانشمند و اهل تعقّل حاصل شده باشد! وقتی یک جوان تحصیل کرده و دارای قوه عقل دیدگاه‌ها و نظریات و توصیه ها و دستورات پدر و مادر دلسوز و مهربان خود را قبول نمی کند و حتی با آنها مخالفت می کند، چه تضمینی وجود دارد که او سخنان و دیدگاه‌ها و نظریات و توصیه‌های دیگران را بپذیرد و به آنها عمل کند؟

 ششم: آیا می شود شخصی را پیدا کرد که علم او به همه موجودات و همه عالم احاطه داشته باشد و او بلحاظ رفتارها و اخلاق و کمالات وجودی و فضائل انسانی محبوب همه انسان‌ها باشد و انسانها در جوامع مختلف نسبت به او محبت پیدا کنند و سخنان و رفتارهای او را با میل و رغبت بپذیرند و آنچه او دوست دارد انجام دهند و از آنچه او نفرت دارد، فاصله بگیرند و از نزدیک شدن به آن خودداری کنند.

هفتم: اوصاف کمالیه فوق‌الذکر و همه کمالات و آن محبوبیت عمومی بین عموم انسانها در اصل فقط در ذات قدوس الله وجود دارد و او مرتبه ای از آن کمالات را به پیامبران و رسولان خود عطا کرده است! و انسانها در صورت آشنا شدن با آن ذات قدوس و پیام‌آوران از طرف او، گمشده اصلی خود را پیدا خواهند کرد و شیفته او و پیام‌آوران از طرف او خواهند شد و با میل و رغبت به آنچه او دوست دارد و مورد رضای او است عمل خواهند کرد و از آنچه او دوست ندارد و ناراضی می‌شود، خودداری خواهند کرد! و محبت و علاقه قبلی شدید به او و اتصال به علم او و عمل به فرمان‌های او تمامی مشکلات زندگی آنها را از بین خواهد برد و پناهگاه وسیع امن و روشنی برای آنها به وجود خواهد آورد.

در پایان این بحث و این قسمت از شرح و تفسیر دعای شریف امام صادق – علیه السلام – تعدادی از آیات قرآن مجید را در زمینه موضوع مورد بحث ذکر می کنیم، اما شرح و توضیح آنها را به فرصت دیگری موکول می کنیم جز چند تذکر کوتاه درباره بعضی از آیات.

۱- «وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (البقرة/۱۹۵) یعنی: انفاق کنید در راه خدا و خودتان را با دست های خود به هلاکت نیاندازید و احسان [نیکوکاری] کنید که همانا الله نیکوکاران را دوست دارد.

اوصاف کامل و حقیقی اهل احسان یعنی محسنان در آیات اول سوره مبارکه لقمان ذکر شده است. و یک کلمه «نیکوکار» معنی کامل کلمه محسن را افاده نمی‌کند.

۲- «الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران/۱۳۴) یعنی: کسانیکه در حال رفاه و کمبود لوازم معیشت انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می برند و انسان‌ها را مورد عفو و گذشت خود قرار می‌دهند و خدا محسنان را دوست دارد.

۳- «بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (آل عمران/۷۶) یعنی: بلی هرکس به عهد خود وفا کند و ملتزم تقوا باشد، همانا الله اهل تقوا را دوست دارد.

معنی حقیقی کلمه «تقوا» با یک کلمه جا افتاده ای مثل پرهیزکاری و امثال آن افاده نمی شود. لازم است برای دریافت معنی کامل و اصلی آن آیاتی از قرآن مجید مورد توجه قرار بگیرد. اوصاف حقیقی متّقین به نحو اجمال در آیات اول سوره بقره ذکر شده است و لازم است آن معنای کامل مورد توجه قرار بگیرد.

۴- «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل عمران/۱۵۹) یعنی: وقتی [بر کاری] تصمیم گرفتی، پس بر خدا توکل کن، همانا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

آیات فوق نمونه‌هائی از آیاتی است که صفات و رفتارهای محبوب و مورد رضایت خدای سبحان در آن ها ذکر شده است و در جهت مقابل آیاتی قرار دارد که صفات و رفتارهائی در آنها ذکر شده است که خدای سبحان آنها را دوست ندارد از جمله:

۵- «وَيسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» (المائدة/۶۴) یعنی: و برای فساد در زمین تلاش می کنند و الله مفسدان را دوست نمی دارد.

۶-  «وَجَزَاءُ سَيئَةٍ سَيئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يحِبُّ الظَّالِمِينَ» (شوري/۴۰) یعنی: و مجازات بدی، مثل [معادل] آن است [نه

بیشتر]، پس هرکس عفو کند [درگذرد] و اصلاح کند، پس اجر او به عهده الله است، و او ظالمان را دوست ندارد.

در این آیه کریمه انسان‌ها بطور ضمنی از انتقام‌گیری و عداوت مورد نهی قرار گرفته اند و به آنها اذن داده شده که در مقابل ظلم دیگران به آنها، نهایتاً معادل عمل آنها را انجام دهند و از آن حد تعدّی نکنند و اگر آنها را ببخشند پاداش خدا به آنها عطا خواهد شد.

۷- «إِنَّ اللَّهَ يدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ» (الحج/۳۸) یعنی: خدا بطور قطع از کسانیکه ایمان آورده اند دفاع می‌کند، همانا خدا دوست ندارد انسان های خیانتکار و ناسپاس را.

۸- «لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يعْلَمُ مَا يسِرُّونَ وَمَا يعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» (النحل/۲۳) یعنی: قطعاً [و حتماً] خدا می‌داند آنچه را [آنها] پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌کنند و او مستکبران (سرکشان) را دوست ندارد.

در عبارت مورد بحث از دعای شریف، امام صادق – علیه السلام – از پروردگار عالمیان درخواست می کند که توفیق عمل عطا کند به آنچه مورد حبّ و رضایت او است. به بیان دیگر آن وجود مبارک بعنوان یک معلم آسمانی به انسان ها یاد می دهد که از پروردگار عالمیان چنین درخواستی بعمل آورند، یعنی توفیق عمل به صالحات و حسنات را که مورد حبّ و رضایت الله – عزّوجلّ – است از خود او بخواهند. یعنی بطور ضمنی از این کلام بر می‌آید که علاوه بر سعی و تلاش بنده برای انجام اعمال صالح و حسنات درخواست توفیق از خدای سبحان هم مورد نیاز است.

و ما به توضیح این عبارت از دعای شریف امام صادق – علیه السلام – برای ایام ماه ذی الحجه بحث در شرح و تفسیر این دعا را به پایان می رسانیم و بقیه این بحث را به فرصت و مناسبت دیگری موکول می کنیم. بجهت اینکه طرح مباحث دیگری درباره ایام تاریخی این ماه عظیم مورد نیاز است.

الیاس کلانتری

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن