کلام ایام ـ ۵۲۷، ماه شعبان و روزهای پرفضیلت و تاریخی آن

بخش دوم*

ذکرالله و کثرت آن در ماه شعبان

یکی از عبادات توصیه و سفارش شده برای ماه شعبان «ذکرالله کثیر» است. است. ما قبلاً در مقالات متعددی درباره این عبادت باشکوه و کثرت آن مطالبی به نحو اجمال و در بعضی موارد بصورت تفصیلی نوشتیم، اما همچنانکه در آیات قرآن کریم و در احادیث معلمان آسمانی علاوه بر سفارشات مؤکدی که نسبت به اصل آن بعمل آمده، کثرت آن هم مورد توصیه قرار گرفته، پس بحث و گفتگو و تدبر درباره آن هم لازم است بصورت کثیر بعمل آید.

خدای سبحان در کتاب آسمانی درباره اصل این عبادت و همچنین درباره کثرت و استمرار آن می فرماید:

« وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » (الجمعه/۱۰) یعنی: و خدا را زیاد یاد کنید، باشدکه به فلاح [ و رستگاری] برسید.

وقتی سعادت ابدی انسان و ورود او به بهشت و حیات دائمی در آن متوقف به ذکر الله کثیر باشد، نتیجه و ارزش ناشی از آن فوق حد محاسبه و ادراک کامل خواهد بود.

همچنین خدای سبحان در قرآن مجید فرمود:

«و َمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى ـ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ـ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آياتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيوْمَ تُنْسَى» (طه/۱۲۴ ـ ۱۲۶ ) یعنی: هرکس از یاد من روی بگرداند، زندگی تنگ و سخت و پر مشقتی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور خواهیم کرد، او خواهد گفت: پروردگار را چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه من بینا بودم؟! و خدا خواهد فرمود: همچنانکه آیات ما بر تو آمد و آنها را به فراموشی سپردی [مورد بی اعتنائی قرار دادی] و همچنانکه امروز فراموش می شوی.

از این آیات بر می آید که اعراض از ذکر الله عامل زندگی سخت و پر مشقت و توأم با خوف ها و وحشت ها و اضطراب ها در دنیا و نابینائی در روز قیامت و آخرت خواهد شد، چون ـ بطوریکه قبلاً متذکر شدیم ـ در آخرت انسان فقط از ناحیه حیات انسانی و قوای مخصوص آن خواهد توانست به حیات خود ادامه دهد و اگر کسی در دنیا به فضای حیات انسانی وارد نشود و لوازم آن نوع حیات را کسب نکند، که عبارتند از چشم و گوش و قلب انسانی، در آخرت نابینا خواهد بود.»

خدای سبحان درباره هدایت انسانها بسوی مقصد حیات و متقابلاً درباره رها کردن آنها و درنتیجه گمراهی و سقوط آنها در جهنم فرمود:

«وَمَنْ يهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا » (الإسراء/۹۷) یعنی : و هر که را خدا هدایت کند، او راه یافته [و هدایت شده] است و کسانی را که او گمراه کند، پس هرگز برای آنها اولیائی غیر او نخواهی یافت و آنها را روز قیامت محشور می کنیم به روی صورت افتاده ، در حالیکه نابینا و لال و کر هستند، جایگاه آنها  جهنم است و هر بار که آتش آن فروکش کند، آن را بیشتر مشتعل می کنیم.

در آیه کریمه به بیان دیگری موضوع نابینائی گمراهان از جاده حقیقی حیات و سقوط آنها در جهنم را متذکر شده، و در این زمینه قطعه ای از یک مقاله قبلی را نقل می کنیم:

«آیه کریمه مشتمل برنکات بسیار دقیق تفسیری و کلامی و علمی است، از جمله :

۱ـ هدایت انسانها لازم است مطابق قانون هدایت خدا انجام بگیرد و در غیر این صورت به «اهتداء» بنده منتهی نخواهد شد. اهتداء یعنی: پذیرش هدایت و تحقق  آن در بنده. هدایت به خدا نسبت داده می شود و اهتداء یعنی پذیرش آن به بنده. بنده اگر در مسیر قانون هدایت خدا قرار نگیرد و اهتداء پیدا نکند دچار ضلالت خواهد شد و همچنانکه هدایت به خدای سبحان نسبت داده می شود، عدم تحقق آن هم که ضلالت نامیده می شود، باز به او منسوب می شود و مراد از آن ضلالت ابتدائی و اولیه نمی باشد، بلکه آن ضلالت از ناحیه اعمال بنده و خواص و آثار آن وقوع می یابد.

۲ـ کسانیکه در دنیا به عالم حیات انسانی راه نیافتندو به بیراهه رفتند در روز قیامت و آخرت نابینا وناشنوا و لال خواهند بود و جایگاه آنها جهنم خواهد بود، چون در بهشت فقط حیات انسانی برقرار می باشد و آنها در دنیا استعداد ورود به بهشت را کسب نکرده اند، لذا از آن نوع حیات محروم خواهند بود.

 ۳ـ آتش جهنم ـ پناه می بریم به رحمت و عفو و غفران پروردگار عالمیان ـ آتشی است فعال و فعالیت آن هیچ وقت قطع نمی شود، آن آتش مثل آتش دنیوی نیست و اوصاف اختصاصی دارد از جمله دارای نوعی شعور است و فقط اهل جهنم را می سوزاند. آن آتش بر قلبها مسلط می شود.

خدای سبحان ـ عزّوجّل ـ درباره حیات جانداری و حیات انسانی و صاحبان آن دو فرمود:

«…. لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ »(الأعراف/۱۷۹) یعنی: آنها قلب هائی دارند که با آنها حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوشهائی دارند که با آنها نمی شنوند،آنها مانند چهارپایان هستند، بلکه از آنها هم گمراه تر، آنها غافلان هستند. در این آیه کریمه اشاره ای به دو نوع حیات شده ـ که در این مقالات نسبت به  آن دو بحث تفصیلی به عمل آمد. و اینکه هر کدام از آن دو نوع حیات اعضاء مخصوص به خود و اوصاف اختصاصی دارند. چشم و گوش و قلب مذکور در آیه ابتداءً اعضاء حیات جانداری است. اما اعضاء مذکور در حیات انسانی و از ناحیه تعقل و آموزش های آسمانی خاصیت جدیدی پیدا می کنند و امکان دارد در اثر غفلت و عدم تعقل و عدم دریافت آموزش های دین آسمانی به آن درجه از کمال نرسند و در حد اعضاء حسی مخصوص جانداران باقی بمانند، در آن صورت حیات آنها فقط از نوع حیات جانداری و بلکه از آن هم نازل تر و پست تر خواهد ماند.

ذات قدوس الله ـ عّزوجلّ ـ درباره آثار عدم اتصال به ذکر الله و فاصله گرفتن از آن می فرماید:

« وَمَنْ يعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ـ وَإِنَّهُمْ لَيصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»  (الزخرف/۳۶ ـ ۳۷) یعنی: هر کس از یاد خدای رحمان اعراض کند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان قرین [همنشین و همراه] او خواهد بود و آنها [شیاطین] بطور قطع این قبیل افراد را از راه خدا باز می دارند، در حالیکه خود آن افراد گمان می کنند هدایت یافته هستند.» (۱)

حاصل بحث این‌که لازمه فلاح و سعادت انسان و نجات او از جهنم و ورود در بهشت و حیات جاودانه در آن، التزام او به «ذکر الله کثیر» است.
و در صورت عدم این التزام و فاصله گرفتن از آن و اعراض از ذکرالله، شیطانی قرین و هم‌نشین او خواهد شد و آن شیطان او را به روش‌های متنوعی از راه خدا باز خواهد داشت و منصرف و منحرف خواهد ساخت.

فعالیت اصلی شیطان به‌طورکلی بازداشتن انسان‌ها از راه خدا و کشاندن آن‌ها به بیراهه‌ها و پرتگاه های کنار جاده حیات است و یکی از روش‌های فعالیت آن‌ها ایجاد توهمات و تخیلات غیرحقیقی و غیرواقعی در آن‌ها است، به‌طوری‌که آن فریب خورده‌ها تصور می‌کنند در راه درست حرکت می‌کنند و هدایت یافته هستند، چنانچه در آیه‌ی ۳۶ عصر سوره زخرف به آن اشاره شده‌است.

همچنین خدای سبحان در این زمینه فرمود: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ – كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ السَّعِيرِ » (الحج/ ۳-۴) یعنی: و از انسان‌ها کسانی هستند که درباره‌ی الله مجادله می‌کنند بدون داشتن علم و [چنین شخصی] پیروی می‌کند از هر شیطان سرکش،  [درحالی‌که] بر او [شیطان] مقرر شده که هر کس او را ولی خود بگیرد، او آن شخص را گمراه و رهبری خواهد کرد بسوی عذاب [سوزان] جهنم.

توضیح این‌که: یک مسافر در حال حرکت و سفر دو راه بیشتر ندارد،یا به مقصد مطلوب موردنظر خود خواهد رسید و یا به بی‌راهه ای خواهد رفت و از پرتگاهی سقوط خواهد کرد، و لذا انسان در جاده حیات و به‌طرف مقصد آفرینش یا مطابق آموزش‌های پیامبران خدا و رهبران آسمانی و همراه آن‌ها راه خود را در پیش خواهد گرفت و حرکت خواهد کرد و یا تحت تأثیر راهزن‌ها و افراد جاهل که خودشان هم راه حقیقی را گم کرده‌اند و یا اغراض و اهداف دیگری دارند، به یک بیراهه‌ای خواهد رفت و راه او به پرتگاهی و سقوط در آن منتهی خواهد شد.

از طرف خدای سبحان یک نظام هدایتی عمومی در عالم برقرار است و تمامی مخلوقات و موجودات مطابق آن نظام به مقصد حیات هدایت می‌شوند و انسان هم به‌عنوان یک مخلوق برتر و متعالی‌تر در این نظام هدایتی برقرار از طرف پروردگار عالمیان قرار دارد. موجودات عالم و مخلوقات خدای سبحان هم‌زمان با دریافت خلقت از طرف او به آن نظام هدایتی عمومی متصل می‌شوند. به‌طوری‌که خدای سبحان – به‌صورت نقل کلام حضرت موسی علیه السلام در مقابل شبهه و کلام و سؤال فرعون – فرمود:

«قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ»  (طه / ۵۰) یعنی: رب ما همان است که برای هر چیزی خلقت مخصوص آن را عطا کرد، سپس آن را هدایت کرد.
نظام هدایتی مخلوقات که هم شامل انواع آن‌ها می‌شود و هم افراد و تک‌تک آن‌ها از عظمتی فوق حد تصور و ادراک عادی انسانی برخوردار است و این عظمت و قدرت همان عظمت و قدرتی است که در اصل خلقت موجودات به‌کاررفته است و به‌بیان‌دیگر، آن دو یعنی «خلقت» و «هدایت» موجودات جدا از یکدیگر نیستند.
در نظام هدایتی مخصوص انسان چه در جهت عمومی و چه فردی و اختصاصی علم بی‌پایانی هم به‌کاررفته و این علم صورت استمرار دارد و به‌طور مستمر از طرف پروردگار عالمیان و صفات و افعال او در فضای عالم جریان می‌یابد.
کمالات و برکات این نظام هدایتی با وسعت بی‌پایان، هم به‌طور عمومی و از طریق سنت‌ها و قوانین متعارف و شناخته‌شده به انسان‌ها می‌رسد و هم از طریق اراده و مشیت خاص و قوانین و سنت‌های فوق عادی و به‌طور اختصاصی که شامل عده‌ای از آن‌ها می‌شود و در مجاری خاصی جریان می‌یابد و یا در زمان‌ها و شرایط خاصی آن نوع جریانات برقرار می‌شود.
همچنین میزان آن نوع رحمت و برکات متناسب با وضعیت روحی و اعمال انسان‌ها و نوع اتصال آن‌ها به پروردگار عالمیان می‌باشد.

ذکر الله چیست؟

ذکر الله – به‌طوری‌که قبلاً هم در بعضی از مقالات متذکر شدیم – هر حالت روحی و هر عمل و رفتاری است که سبب برقراری نوعی اتصال و ارتباط با خدای سبحان شود و یاد او را در قلب انسان حاضر نماید مثل به زبان آوردن اسماء و صفات خدا و یا توجه قلبی به آن‌ها بدون بکار بردن الفاظ و همچنین خواندن نماز و انجام اعمال عبادی دیگری باتوجه قلبی به پروردگار عالمیان و دعا و استغفار و توبه از گناهان و تلاوت آیات قرآن و تفکر در معانی آن‌ها و عمل به فرمان‌های صادر شده از پروردگار عالمیان در آن آیات.

کلام ایام - 192، امواج برکات خداوند در ماه رجب
بخوانید

و همچنین هر عمل و رفتاری که جهت رضایت خداوند و به‌منظور انجام وظایف دینی از انسان صادر شود، مثل کمک به نیازمندان، تکریم انسان‌ها و احترام آن‌ها، در رأس آن‌ها والدین و افراد خانواده و بستگان و دانشمندان و شخصیت‌های اخلاقی در جوامع انسانی و فراگرفتن علم و اخلاق حسنه و کارهای خیر دیگری که سبب خشنودی خدا می‌شود.

ذکر الله در انسان‌ها از مراتب سطحی و ابتدایی شروع می‌شود و امکان دارد به سطوح و مراتب بسیار برتر و متعالی برسد، و به مرحله‌ای برسد که تمامی وسعت روح انسان را فرا بگیرد و همه ابعاد و زوایای آن را نورانی کند و انسان از ناحیه آن به نوعی آرامش و اطمینان قلبی و کمالات روحی برسد که فوق حد توصیف است! و در آن صورت اخلاق و حالات روحی و اعمال او شبیه اخلاق و شخصیت پیامبران خدا و شخصیت‌های آسمانی خواهد شد و نزدیک به آن‌ها.
سرانجام یاد پیامبران خدا و امامان معصوم – سلام‌الله‌علیهم – و مطالعه در سیره و رفتارها و سخنان و اعمال آن‌ها نوعی ذکر الله است که عده‌ای از انسان‌ها می‌توانند به آن مرتبه متعالی از این نوع ذکر الله و درنتیجه عظمت روحی از ناحیه آن رفعت پیدا کنند.
انسان‌ها از ناحیه آموزش‌های آسمانی می‌توانند به مرتبه‌ای برسند که تمامی اوقات و لحظات عمر آن‌ها و اعمال و رفتارهای آن‌ها به ذکرالله تبدیل شود. و آن‌ها صاحبان عقول خالص و کاملاً سالم هستند، بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ – الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » (آل عمران/۱۹۰-۱۹۱) یعنی: همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز نشانه‌هایی است برای صاحبان عقل خالص – کسانی که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند [که] پروردگارا این‌ها را باطل [و بیهوده] نیافریدی. منزهی تو پس ما را از عذاب آتش نگه‌دار.

نیاز به ذکر الله جهت برقراری حیات انسانی

در بعضی از مقالات مربوط به ماه شعبان سال‌های قبل متذکر نیاز شدید انسان‌ها به «ذکر الله» جهت برقراری حیات انسانی در وجود آن‌ها شدیم. اصل این موضوع را مجدداً یادآوری می‌کنیم و توجهات خوانندگان مقالات را به این نکته جلب می‌کنیم که مرتبه‌ای از اصل «حیات انسانی» از ناحیه ذکرالله در وجود انسان برقرار می‌شود و بدون آن ورود به فضای آن نوع از حیات امکان‌پذیر نیست و اگر انسان به آن مرحله از حیات نرسید، در عالم دنیا حبس می‌شود و صعود از دنیا و ورود به بهشت برای او امکان‌پذیر نخواهد بود.
اما عده‌ای علاوه‌بر ورود به عالم این نوع حیات در اثر ذکر الله کثیر می‌توانند به عالی‌ترین مراتب حیات انسانی صعود یابند و به درجات برتر کمالات نوعی انسان برسند.

در این بخش قطعه دیگری از آن مقاله قبلی را نقل می‌کنیم:

ذکرالله فردی و شخصی و ذکرالله اجتماعی

ذکرالله یک وقت جنبه فردی و شخصی دارد و آن عبارت است از اینکه انسان از طریق اعمال و رفتارهای خاصی با پروردگار عالمیان ارتباط پیدا کند و یا از ناحیه اعمال دیگران و حوادثی که در مسیر زندگی او واقع می شود، به یاد خدا بیافتد مثل دیدن پدیده ها و مخلوقاتی که صفات و افعال خدای سبحان در آن ها تجلّی بیشتر و آشکارتری دارد از نوع گیاهان و درختان و گل ها و برگ ها و میوه هائی که در شاخه ها و بوته های آن ها به وجود می آید و حیوانات مختلف و رفتارهای آن ها بالخصوص در تغذیه نوزادان خود و مراقبت و حفاظت از آن ها و بالاتر از همه انسان ها و صفاتی که ذات قدوس الله- جلّ جلاله- در وجود آن ها قرار داده و افعالی که از آن ها صادر می شود.

بعنوان مثال: اعضاء بدن یک نوزاد که قبل از تولد در وجود او قرار داده شده، مثل چشم و گوش و قلب و تمام اجزا و اعضای بدن و غذائی که با وضعیت جسمانی این نوزاد تناسب کامل دارد یعنی شیر که زمان تولد او در بدن مادر بوجود می آید و تمایل و نیازی که نوزاد در همان ساعت اولیه تولد به دریافت آن اظهار می کند- با عمل و رفتاری بنام گریه- و قطع گریه به محض دریافت آن غذا! و همچنین عاطفه و محبتی که در دل مادر به محض تولد کودک به جریان می افتد و استمرار می یابد و روز به روز بیشتر می شود و امثال آن ها، جلوه های آشکاری از صفات و افعال وجود اقدس پروردگار عالمیان را همراه دارد و انسان با مشاهده آن ها و تفکر درباره آن ها به یاد خدا متصل می شود و در مسیر تابش آن نور قدسی قرار می گیرد.

در جهت دیگر «ذکرالله» جنبه اجتماعی هم دارد و انسان ها علاوه بر نیاز شخصی و فردی، نیاز اجتماعی اجتناب ناپذیری هم نسبت به آن دارند! نیاز به امنیت و آرامش و برقراری عدالت و حقوق انسانی و محبت به دیگران و نوعدوستی و تمایل به دفاع از وطن خود از این نوع می باشند.

انسان وقتی می تواند به حقوق کامل خود برسد و از زندگی توأم با آرامش و آسایش و رفاه و امنیت و مملو از سرور و لذت بهره مند شود که در جامعه او و محیط زندگی و کار او و افراد خانواده اش جریان ذکرالله برقرار باشد و برکات و آثار مطلوب آن بطور مستمر جریان یابد.

خدای تعالی در نقل جریان بعثت حضرت موسی- علیه السلام- به رسالت و نبوت و نزول اولین مرحله وحی به او و مأموریت دادن به او که نزد فرعون و قومش برود و رسالت و مأموریت خود را اعلام کند، می فرماید:

«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي–  وَيسِّرْ لِي أَمْرِي–  وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِ–  يفْقَهُوا قَوْلِي–  وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي– هَارُونَ أَخِي–  اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي– وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي–  كَي نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا–  وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا» (طه/۲۵- ۳۴) ترجمه آیات فوق و توضیح مختصر آن را از مقاله ای که قبلاً منتشر شده، نقل می کنیم(۲)

«پروردگار را به من شرح صدر (صبر و تحمل و استقامت و حوصله و قوت قلب) عطا کن و کار رسالت را برای من آسان گردان و گره ای را از زبانم باز کن، تا انسان ها سخن مرا در یابند (و در قلوب آن ها مؤثر شود) و برای من وزیری از خاندانم قرار بده، هارون برادرم را، و مرا به وسیله او تقویت کن و او را در امر (نبوت و رسالت) من شریک قرار بده، تا این که (دو تائی) تو را زیاد تسبیح کنیم و زیاد ذکر کنیم.

منظور از «تسبیح کثیر» و «ذکر کثیر» در این آیات، تسبیح و ذکر بین مردم است نه تسبیح و ذکر شخصی و قلبی و در خلوتمرحوم علّامه طباطبایی (ره) در تفسیر این آیات می فرماید:

مراد تسبیح و ذکر آن دو (یعنی موسی و هارون (ع) تنزیه آن دو نسبت به الله- سبحانه- و ذکر آن دو با هم برای خداوند در بین مردم و به طور علنی است، نه در حال خلوت یا در دلهایشان به طور سرّی، چون ذکر قلبی و در خلوت احتیاجی به قرار دادن هارون (ع) به عنوان وزیر ندارد، بلکه مراد این است که آن دو یعنی موسی (ع) و هارون (ع) او را با همدیگر در بین مردم تسبیح و ذکر کنند، آن هم تسبیح و ذکر کثیر و در مجامع و اجتماعات و جلسات ذکر خداوند را جاری کنند(۳)

ذکر الله چه به صورت فردی و شخصی و چه به صورت دیگر یعنی در بین انسان ها هم دارای مراتب و درجاتی است. آثار ذکرالله هم متناسب با میزان و نحوه توجه به خداوند و عمق و وسعت و به طور کلی نوع و مرتبه آن خواهد بود. به عنوان مثال آثار و برکات ذکر الله در سیره حضرت موسی (ع) و برادش هارون (ع) و آن چه از کتاب آسمانی و تورات حاصل شد، شامل قوم بنی اسرائیل به طور مستقیم و اقوام دیگر به طور غیر مستقیم تا زمان ظهور پیامبر صاحب شریعت دیگر یعنی حضرت عیسی (ع) می شد.

سرانجام زمان رسالت آخرین پیامبران خدا، رسول اکرم حضرت محمد بن عبدالله (ص) و نزول آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم رسید. این کتاب هم مصدّق کتاب های آسمانی قبلی و مهیمن بر آن ها است و نوری بی پایان و همیشگی با خود دارد، به طوری که مشعل های آن هرگز خاموش نخواهد شد».

از ناحیه ذکر آیات فوق و توجه به معانی آن ها و توضیح مختصر مربوط به آن ها، موضوع ذکرالله در جهت اجتماعی و نیاز انسان ها به آن بطور اجمالی روشن شد. در احادیث متعددی از ذوات مقدسه رهبران آسمانی، اهل ایمان به این نوع ذکر توصیه و تشویق شده اند، بعنوان مثال و نمونه:

از امام صادق- علیه السلام- نقل شده است که فرمود:

«قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: يَا ابْنَ آدَمَ اذْكُرْنِي فِي مَلَإٍ أَذْكُرْكَ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْ مَلَئِكَ»(۴) یعنی: خدای- عزّوجلّ- فرمود: ای فرزند آدم مرا در بین اجتماعات انسانی یاد کن، تا من تو را در بین گروهی بهتر از گروه تو ]یعنی ملائکه[ یاد کنم.

همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

«مَنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ مِنَ اَلنَّاسِ ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ»(۵) یعنی خدای- عزّوجلّ- فرمود: هر کس مرا در بین گروهی از انسان ها یاد کند من او را در بین گروهی از ملائکه یاد می کنم.

پیامبران خدا و امامان معصوم- علیهم السلام- علاوه بر «ذکرالله کثیر» در زندگی و رفتارهای شخصی و فردی خود، به ذکرالله کثیر در اجتماعات انسانی می پرداختند و بطور کلی تمامی فرصت ها و ساعات و روزهای آن را در این زمینه به کار می بردند، بطوریکه اصل زندگی آن ها را همین عبادت باشکوه تشکیل می داد. یعنی سخنان آن ها و رفتارهای آن ها و حتی زندگی شخصی آن ها، بطور کامل «ذکرالله» بود و انسان ها را به یاد خدای- عزّوجلّ- می انداخت.

حاصل مجموع بحث در این نوشتار این است که انسان‌ها هم برای ورود به فضای حیات حقیقی احتیاج مبرم و اجتناب‌ناپذیر و قطعی به ذکر الله دارند و ذکر الله عامل «حیات انسانی» است و هم برای رسیدن به‌مراتب برتر حیات و در عالم آخرت جهت ورود به بهشت و فضای حیات بهشتی احتیاج به ذکر الله کثیر دارند و بدون آن فلاح و سعادت انسان برای او محقق و امکان‌پذیر نخواهد بود.
در ماه شعبان زمینه برای اتصال انسان به جریان ذکر الله کثیر از ناحیه موقعیت خاص این ماه و ماه رمضان که بعد از آن قرار دارد و ماه رجب که ماه قبل‌از آن است مساعد و برقرار است. و نباید این فرصت بسیار گران‌بها را از دست داد و در کسب فضائل و کمالات و دارایی‌ها و ذخیره‌های مورد نیاز برای ادامه این زندگی و برای فضای زندگی اخروی، کمترین اهمال و بی‌توجهی، خسارات غیرقابل جبرانی به وجود خواهد آورد.

الیاس کلانتری

 

پاورقی ها

۱- وب سایت حکمت طریف، بخشش کلام ایام، شماره ۲۷۳

۲- همان

دکمه بازگشت به بالا
بستن