کلام ایام – ۴۴، حادثه عظیم مبعث رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم

04

حادثه عظیم مبعث رسول اکرم (ص)

بخش دوم

در بعضی از کتاب های سیره و منابع تفسیری اهل سنت روایتی در مورد حادثه بعثت رسول اکرم (ص) نوشته شده است- و بعداً به منابع دیگری هم نفوذ کرده است- که خلاصه آن به صورت ذیل است:

یک شب در زمانی که رسول خدا (ص) در غار حراء بود، فرشته وحی بر او نازل شد و به او گفت: بخوان او گفت: خواندن نمی توانم! فرشته او را گرفت و به سختی فشار داد، سپس او را رها کرد و باز گفت بخوان و او گفت خواندن نمی توانم و سه بار این رفتار تکرار شد، سپس فرشته گفت:

«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ– خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ– اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ– الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ–عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يعْلَمْ» ]آیات اول سوره علق[ سپس رسول خدا (ص) با آیات نازل شده برگشت و به منزل خود رسید، در حالیکه قلبش می لرزید و به اهل خانه گفت مرا بپوشانید! و او در رختخواب افتاد، تا حالت اضطراب از او برطرف شد و به همسرش گفت: بر جان خود می ترسم و همسرش خدیجه گفت: هرگز چنین نیست و خداوند هرگز تو را تنها نمی گذارد. چون تو شخص نیکوکاری هستی و به نیازمندان کمک می کنی، و زحمات دیگران را تحمل می کنی.

سپس خدیجه (س) وضعیت آن حضرت را به «ورقة بن نوفل» پسر عموی خودش که از دانشمندان مسیحی بود اطلاع داد و او گفت که نگران نباشید که او به مقام نبوت مبعوث شده است.

مطلب به صورتی که نقل شده از جعلیات تاریخ است و هیچ گونه سازگاری با واقعیت و مقام رسالت ندارد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این روایت را نقل و رد کرده است و دلایل مردود بودن آن را بیان کرده است.(۱)

اینکه رسول اکرم (ص) بعد از مراجعت از کوه حراء جهت استراحت به رختخواب برود، یک رفتار طبیعی است. آن حضرت حدود یک ماه، خارج از منزل و در کوه و شب ها در داخل غار روی یک قطعه سنگی می خوابیده و شب مبعث بعد از ملاقات با فرشته وحی و دریافت مقام رسالت خداوند و آیات نازل شده و آمدن از کوه به شهر مکه و طی فاصله چند کیلومتری بین کوه حراء و شهر مکه به صورت پیاده به منزل خود رسیده و در این وضعیت خیلی طبیعی است که احتیاج به استراحتی پیدا کند و به رختخواب برود! این رفتار چه ربطی به ترسیدن و اضطراب و شبیه به آن دارد؟!

نهایتاً می شود گفت آن حضرت بعد از رسیدن به مقام رسالت خداوند، در تفکر فرو رفته و در عظمت مقام رسالت و تکالیف سنگین آن و اینکه کار عظیم و گسترده رسالت و دعوت به دین توحیدی را چگونه شروع کند. می اندیشیده که در آن حال مورد خطاب مجدد پروردگارش قرار گرفته و دومین قطعه از وحی بر او نازل شده و در ضمن آیات نازل شده در این مرحله، دستورالعملی از پروردگارش را برای شروع کار رسالت دریافت کرده است. – بخواست خداوند در مورد دومین قسمت از آیات نازل شده، در بخش های بعدی این مقالات توضیحات لازم ذکر خواهد شد. –

 

اولین پیام خداوند به پیامبر اکرم (ص)

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ — خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ –اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ — الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ — عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يعْلَمْ » ( العلق آیات ۵-۱ ) در این بخش از مقاله و بخش بعدی، به تفسیر و توضیح فشرده اولین آیات نازل شده و تناسب معانی آنها با اوضاع فرهنگی و عقیدتی زمان نزول می پردازیم، با تذکر یک نکته در مورد قرآن مجید و علم تفسیر و آن نکته به عمومیّت معانی آیات قرآن مربوط می شود. توضیح اینکه معانی آیات قرآن برای عموم انسان ها و در همه زمان ها می باشد و اختصاص به مردم زمان نزول و یا مخاطبان اولیه پیامبر خدا (ص) و یا مردم عربستان و غیر آن ها ندارد.

حتی آیاتی از قرآن مجید که در ارتباط با حادثه ای در زمان حیات رسول خدا (ص) نازل شده اند، و « شأن نزول » قطعی دارند،- باصطلاح مفسران-  باز هم معانی آن ها مختص موارد نزول نمی باشد و عمومیت معانی آن ها برای همه انسان ها و در همه زمان ها برقرار می باشد. و مورد نزول تنها مصداقی از مصادیق آیه محسوب می شود. اما اینکه گفتیم: تناسب معانی آیات اولیه با اوضاع فرهنگی و عقیدتی زمان نزول، مراد این است که اولویت این آیات برای نزول در اولین مرحله کدام است؟! طبعاً باید آیات نازل شده در آغاز رسالت و در ابتداء، مشتمل بر یک بحث مهم محوری باشند!!

وقتی در معانی آیات و افکار و عقاید متداول بین مردم زمان نزول و حتی زمان های دیگر دقت کنیم، تناسب معانی آن ها با نیازهای اصلی و محور عقاید و افکار آن ها روشن می شود. و آن اینکه محور معانی آیات قرآن «توحید خداوند» است و توحید محور اصلی همه آیات قرآن و آموزش های ادیان آسمانی می باشد. بطور کلی نظام زندگی آسمانی مبتنی بر توحید پروردگار می باشد و همه امور زندگی انسان، اعم از آسایش ها و امنیت ها و حقوق فردی و اجتماعی آن ها و روابط مطلوب بین افراد و ملت ها، به آن ارتباط پیدا می کند و در مقابل یعنی عدم برقراری نظام توحیدی انسان ها دچار انواع بحران ها و فقرها و جنگ ها و نابسامانی ها خواهند شد.

177-آیا انسان در سرنوشت خود نقشی دارد؟!
بخوانید

این موضوعات فقط بخشی از عناوین اصلی بحث توحید است و امیدواریم توضیحات لازم در این زمینه و ارتباط توحید با جهات مختلف زندگی انسان ها را در مباحث بعدی به صورت مستدل بیاوریم. در این قسمت به توضیح فشرده معانی آیات می پردازیم:

۱- «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ »

اسم: علامت، نشانه. کلمه اسم گاهی به صورت یک لفظ قراردادی است که جهت نامیدن انسان ها و سایر موجودات بکار می رود و گاهی مراد از آن وصفی از اوصاف یک موجود است. این کلمه به هر دو معنی در قرآن کریم بکار رفته است.

مراد از کلمه « اسم » در این آیه معنای دوم آن می باشد و می فرماید: دریافت کن وحی پروردگارت را با استمداد از اسم « ربوبیّت »  او، همان پروردگار که موجودات را آفرید.

ربّ: صاحب، پرورش دهنده، مدیر. اگر این کلمه به چیزی اضافه نشود، فقط در مورد « الله » بکار می رود.

قابل ذکر است که عموم مشرکان عالم، خلقت موجودات را به الله نسبت می دادند. یعنی معتقد به خالقیت الله بودند و اما « ربوبیّت » عالم و مخلوقات آن را به موجودات دیگری عمدتاً از ملائکه نسبت می دادند و معتقد بودند که الله فقط « خالق » موجودات است، نه « ربّ » آن ها.

در آیات متعددی از قرآن در مقام احتجاج علیه عقاید مشرکان به موضوع خلقت موجودات از طرف الله، اشاره شده است که مورد قبول آن ها هم بود. و توضیح داده شده است که هیچ موجودی غیر از الله نمی تواند ربّ آن ها باشد، و خلقت، و ربوبیّت، هر دو یک حقیقت هستند و حقیقت ربوبیت همان خلقت های متوالی است، پس وقتی حتی خود مشرکان عقیده به خالقیت الله دارند، دیگر نمی توانند غیر او را به عنوان ربّ در نظر بگیرند، و عقیده آن ها در مورد « ربّ » بودن موجودات دیگر غیر از الله از نظر عقلی باطل است.

۲- « خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ »

علق: قطعه خون جامد. در آیه قبلی اصل موضوع خلقت و خلقت عموم موجودات مورد نظر بود، اما در این آیه، خلقت انسان مورد توجه قرار گرفته. یعنی توجه انسان ها از اصل خلقت به صورت عامّ، به خلقت انسان به صورت خاص معطوف شده است. یعنی این موجود دارای این همه عظمت و دقایق وجودی از قطعه ای خون جامد آفریده شده است. توضیح اینکه ماده خلقتی یک انسان یک شی ء بی ارزش و بی اهمیت یعنی قطعه ای خون جامد است و قبل از آن هم مقداری خاک و مواد بی ارزش در زمین بوده که شی ء قابل ذکری نبود اما حالا تبدیل به موجودی شده است دارای عظمت ها و ارزش های فوق ادراکات عادی انسانی و این همه عظمت طبعاً به قدرت و علم و به طور کلی به فعل خداوند مربوط می شود. و این قدرت الله است که از یک مقدار مواد بی ارزش زمینی چنین موجودی را آفریده است و این آفرینش که به صورت استمراری و آن به آن محقق می شود، در حقیقت همان ربوبیّت این موجود است و طبعاً این ربوبیّت از غیر قدرت الله و از هیچ موجودی دیگری جز او، بر نمی آید.

در این آیه به کارآئی عظیم و حیرت انگیز روح دمیده شده در انسان از طرف خداوند، اشاره شده است، و اینکه انسان « آن به آن » به عنایات و توجّهات خالق خود و ارتباط مستمر با او احتیاج دارد، چون خلقت او از طرف الله آن به آن و به طور مستمر انجام می گیرد و این همان ربوبیّت الله است. کسی که ارتباط با الله را رها کند و جهت رفع نیاز های خود به سراغ مخلوقات او برود. مثل کسی است که ارتباط زندگی خود را با آفتاب و نور و حرارت و خواص دیگر آن محروم کند و بخواهد در درون یک چاه عمیقی به دور از معرض نور و حرارت خورشید به یک شمع و چراغی مشابه آن پناه ببرد و با آن زندگی کند. البته این مثال از ناچاری آورده شد و الّا میزان نیاز انسان به الله و ارتباط با او هیچ مشابه و نظیری ندارد که با مثال زدن به آن و تشبیه به آن بشود موضوع را توضیح داد.

بحث تفسیری آیات نازل شده در جریان بعثت رسول اکرم (ص) و مراحل اولیه شروع کار رسالت، بعد از فاصله ای در مقالات بعدی – بخواست خداوند – ادامه پیدا خواهد کرد.  

الیاس کلانتری

۹۵/۲/۱۹

پاورقی:

  1. تفسیر المیزان، بحث روائی مربوط به آیات اول سوره علق
برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن