هدایت و تربیت در گفت و گو با آقای الیاس کلانتری

image_galleryنام آقای الیاس کلانتری برای همه خوانندگان بشارت آشناست. وی که از اساتید محترم دانشگاه و حافظان و قرآن پژوهان با سابقه کشورمان است، سالها از محضر اساتیدی چون مرحوم علامه طباطبایی و آیت اللّه سید مرتضی شبستری و… بهره برده است. وقتی با ایشان وارد گفت و گو شدیم، دیدیم چقدر دلسوزانه برنامه های قرآنی موجود در کشور را نقد کرده و راه حلّ ارایه می نماید. ضمن تشکّر از ایشان ،توجّه شما را به این گفت و گو جلب می کنیم.

بشارت: لطفاً مقداری از سابقه علمی و چگونگی انس خودتان با قرآن بگویید.

آشنایی من با علوم اسلامی با مطالعه کتابی در زندگی حضرت رسول اکرم در سن ۱۸ سالگی شروع شد، و جاذبه شدیدی برای ادامه مطالعات در من بوجود آورد و مطالعاتم در جهات مختلف علوم اسلامی با سرعت زیاد و کشش شدید قلبی ادامه پیدا کرد. کتابهای زیادی را در علوم اسلامی مطالعه کردم؛ لیکن بیشتر کتابهایی که مربوط به سیره شریف رسول خدا و ائمه معصومین بود، توجه مرا جلب می کرد. شیفتگی ناشی از مطالعات در علوم اسلامی تمامی جهات زندگی ام را تحت الشعاع قرار می داد و من در عین اشتغال به کار، هر هفته چند جلد کتاب مطالعه می کردم، به عنوان نمونه کتاب مشهور «شبهای پیشاور» را که بیش از هزار صفحه است در مدت کمتر از دو روز خواندم.

همان اوایل مطالعاتم با کتاب شریف «اصول کافی» آشنا شدم و تمام این کتاب (دوره چهار جلدی) را از اول تا آخر خواندم.

در جهت پیروی از سنّت شریف نبوی و ائمه معصومین تصمیم به آشنایی با قرآن گرفتم و به حفظ سوره های قرآن کریم مشغول شدم. اشتغال به حفظ قرآن تحول عظیمی در زندگی من ایجاد کرد، حتی تمایل به ادامه تحصیل ـ که مدتی آن را ترک کرده بودم ـ مجدداً پیدا شد.

کار مهم دیگر، من شرکت در جلسات درسی و سخنرانی های مذهبی بود، به طوری که چند سالی فقط سه ساعت و نهایتاً چهار ساعت می خوابیدم و هیچ وقتی از شبانه روز در امور غیر ضروری صرف نمی شد و تمام اینها از برکات اشتغال به حفظ قرآن و مطالعات اسلامی بود.

در سن ۲۳ سالگی با بعضی از مدارس دینی در قم و تهران ارتباط پیدا کردم و با کم کردن کار روزانه در بعضی از دروس حوزوی شرکت می کردم و در سن ۲۵ سالگی وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شدم، در این زمان اشتغال به حفظ قرآن مجید پایان یافته بود و من شروع به حفظ نهج البلاغه کردم؛ لیکن متأسفانه در اثر مقداری بی نظمی در زندگی که بعد از ورود به دانشگاه پیدا شد، حفظ نهج البلاغه ادامه پیدا نکرد و از خداوند کریم تقاضا دارم که این عنایت را شامل حال من بگرداند و توفیق این کار را هم به من عطا کند.

بشارت: چه تألیفاتی در زمینه قرآن کریم داشته اید؟

عمده تألیفات من در مورد علوم قرآنی است و آنچه در این زمنیه تا کنون چاپ و منتشر شده است عبارتند از:

۱ـ سلسله مباحث قرآن شناسی (کتاب محدود و نا محدود)

۲ـ سلسله مباحث قرآن شناسی، (حجابهای معانی قرآن)

۳ـ سلسله مباحث قرآن شناسی، (روش اختصاصی قرآن)

۴ـ راهنما و فهرست تفسیر المیزان، (دوره فارسی)

۵ـ دلیل المیزان فی تفسیر القرآن، (دوره عربی)

۶ـ لغات قرآن در تفسیر مجمع البیان.

۷ـ مفردات القرآن فی مجمع البیان، (عربی)

۸ـ اهمیت و روش حفظ قرآن .

۹ـ عرفان به روش قرآن و حقیقت بهشت.

۱۰ـ المعجم المفهرس لآیات القرآن الکریم.

۱۱ـ تفسیر مقدماتی قرآن (۱) (کتاب درسی رشته الهیات و معارف اسلامی)

۱۲ـ تفسیر مقدماتی قرآن (۲) (کتاب درسی رشته الهیات و معارف اسلامی)

و اخیراً خلاصه تفسیر المیزان تحت عنوان «مختصر المیزان فی تفسیر القرآن» در ۶ جلد چاپ و منتشر شد. (نسخه عربی) امید است که با عنایات خداوند، نسخه فارسی آن هم یعنی ترجمه «مختصر المیزان» تنظیم و منتشر شود.

بشارت: چه انگیزه ای باعث شد که قرآن را حفظ کنید؟

در اثر آشنایی با سیره شریف پیامبر اکرم و ائمه معصومین ـ چنانکه قبلاً به آن اشاره شد ـ متوجه شدم که راه اصلی آشنایی با علوم وحی حفظ آیات قرآن کریم است؛ در حقیقت یاد گرفتن دقیق و مرورهای مکرر آن است که در روح اثر می کند. من در این زمینه یعنی اصل و حقیقت حفظ کردن قرآن در شماره های قبلی نشریه بشارت در مقالاتی تحت عنوان «مقدمه ای بر روش حفظ قرآن» توضیحاتی داده ام.

به طور کلی اهمیت و موقعیتی که حفظ کردن قرآن در سیره شریف نبوی و ائمه داشت و سفارشات آن بزرگواران، محرک اصلی و انگیزه من در این جهت بود.

بشارت: اثرات حفظ قرآن کریم و ممارست و همراهی با آن در زندگی شما چگونه بوده است؟

اگر این کار به طور صحیح و با توجه به جهات و ابعاد مختلف آن انجام گیرد، به خصوص اگر در سنین جوانی شروع شود، می تواند منشأ آثار و برکات و فواید عظیمی شود.

من به بخشی از اثرات حفظ قرآن در کتاب «اهمیت و روش حفظ قرآن» اشاره ای کرده ام و مباحث بخش اول کتاب مذکور جوابی است به این سؤال. و در مقالاتی که تحت عنوان «مقدمه ای بر روش حفظ قرآن کریم» در شماره های قبلی بشارت چاپ شد، قصد داشتم بطور جامع و مفصل به این بحث بپردازم؛ اما جهت این که اصل برنامه «روش حفظ قرآن» مورد علاقه خوانندگان نشریه بشارت ـ طبق اظهار نظری که خود شما عزیزان کردید ـ بوده به ذکر نکاتی فشرده و عمدتاً در حد پاسخ به بعضی از سؤالات در مورد فواید و آثار حفظ قرآن اکتفا شد.

البته آثار و نتایج حفظ قرآن در انسانها با موقعیت و ظرف روحی، در مراتب و سطوح متفاوتی تجلی خواهد کرد؛ اما در مورد شخص من، حفظ قرآن منشأ تحولات اساسی در جهات مختلف زندگی ام شده است.

بشارت: فضای کلی فرهنگی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟! در این فضا رابطه یک جوان با قرآن چگونه است؟

در برخوردهایی که در دانشگاهها و مراکز علمی با جوانان داشته ام و با توجه به بررسی ها و تحقیقات ، به وضوح روشن است که جوانان، اشتیاق یا گرایش خوبی نسبت به قرآن مجید و علوم مربوط به آن دارند؛ لیکن متأسفانه فضای فرهنگی کشور به خصوص در مدارس و دانشگاهها، نیاز طبیعی و فطری آنها را تأمین نمی کند. تدریس و تعلیم قرآن در مدارس با روش عالمانه و به صورت مطلوب و کارشناسانه انجام نمی گیرد. به طور قطع قرآن مجید همیشه آن تأثیر شگفت انگیز فوق عادی خود را دارد، همان تأثیری که در طول تاریخ انتشار علوم دین توحیدی به طور مکرر منشأ تحولات عظیم فکری و فرهنگی و اخلاقی در زندگی پیروان قرآن و حتی به طور مستقیم در غیر مسلمانان شده است. علاقه قلبی جوانان و نوجوانان که به طور فطری در نهاد آنها قرار گرفته است، وقتی مورد بهره برداری قرار نگیرد به خمودی خواهد گرایید و این سرمایه عظیم روحی در آنها از بین خواهد رفت و از طرفی منشأ آثار نامطلوب زیادی خواهد شد. کتابهای دینی مدارس و دانشگاهها متناسب با روش آموزشی و پرورشی قرآن کریم تنظیم نشده است؛ البته این انتقاد، زحمت و تلاش های نویسندگان این کتابها را بی ارزش نمی کند؛ لیکن کارشناسان آموزش و پرورش ـ به معنی گسترده آن نه به معنی مصطلح و منحصر به یک سازمان و وزارت ـ باید به این نکته بیشتر توجه کنند که آموزش جوانان کشور، دارای اهمیت و گستردگی بیشتری است.

مثلاً موضوع تعلیم و تربیت یکی از اساسی ترین موضوعات قرآن است، بلکه به یک معنا تمامی آیات قرآن در دید وسیع و گسترده به این موضوع ارتباط دارد و خوب و مناسب است که این موضوع در کتابها بیشتر آورده شود.

حال چرا روش مخصوص قرآن در تعلیم و تربیت در نظام آموزشی به خصوص آموزش علوم دینی به کار بسته نمی شود؟! جای بسی شگفتی است! از این شگفت انگیز تر این که عده زیادی از دانشمندان علوم دینی حتی به این موضوع که در قرآن مجید یک روش اختصاصی آموزشی و پرورشی وجود دارد، غفلت دارند.

بشارت: لطف کنید پیرامون روش مخصوص قرآن کریم در تعلیم و تربیت بیشتر توضیح دهید.

در قرآن مجید یک روش مخصوصی جهت تعلیم و تربیت انسانها وجود دارد و این روش در آموزش هرعلمی و یا هرموضوع اخلاقی کارآیی دارد، اعم از این که موضوع مورد آموزش یکی از موضوعات دین توحیدی باشد، مثل: آموزش نماز، کمک به نیازمندان، احترام به پدر و مادر و یا مورد آموزش یکی از رشته های علمی و یکی از دروس متداول در مدارس باشد؛ مثل: درس فیزیک یا تاریخ یا مسائل اجتماعی.

این نظام آموزشی و روش آن از علم بی پایان خداوند عالم نشأت گرفته است. بعضی از جهات و ابعاد این روش آموزشی در ظواهر آیات قرآن ذکر شده است و بعضی از آنها به طور دقیق و به صورت فنّی در روابط بین آیات قرار گرفته است.

بعنوان مثال: پایه های اساسی تعلیم و تربیت ـ آموزش و پرورش ـ برچهار موضوع قرار گرفته است و آنها عبارتند از:

۱ ـ مواد مورد تعلیم، ۲ ـ روش تعلیم،۳ ـ شرایط معلم،۴ ـ شرایط متعلم.

مثلاً خداوند عالم نکته ای را به رسول اکرم یاد می دهد و از او می خواهد که در برنامه تعلیمی خود آن به کار ببرد و از این طریق به انسانهای دیگر هم این نکته را یاد می دهد و آن این که تعلیم پذیری انسان محدوده ای دارد و خارج از آن محدوده، تعلیم اثر مطلوب خود را از دست خواهد داد؛ یعنی قلوب انسانه در شرایط و موقعیت های معینی حالت تأثیر پذیری دارند و اگر فرصت های لازم از بین برود، تعلیم مطلوب و مورد نظر، امکان پذیر و عملی نخواهد بود. خداوند می فرماید:

«فَذَکِّرْ إنْ نَفَعَتِ الذِّکری. سَیذَّکَرُ مَنْ یخْشی. وَیتَجَنَّبُها الأشقی» (سوره أعلی، آیه ۹ ـ ۱۱) در این آیات تأثیر «تذکر» را که نوعی آموزش است، متوقف به شرایطی کرده است، اولاً: تذکر احتمال دارد تأثیر ایجاد کند و احتمال دارد بی تأثیر باشد، ثانیاً: کسانی تحت تأثیر آموزش قرار می گیرند که قلب آنها دارای حیات باشد و دچار حالت «موت قلبی» نشده باشند؛ یعنی قلوبی که دارای حالت «خشیت» از پروردگار باشند.

اما قلوبی که دچار حالتی به نام «شقاوت» شده اند تأثیر پذیری آنها از بین رفته است و از آموزش های وحی فاصله گرفته اند، در حالی که هم آموزش از طرف خداست و مطلوب فطری انسانها و هم معلم رسول خدا است با تمام عظمت های روحی و کرامت های اخلاقی و جاذبیت فوق عادی.

این حالت که برای قلب انسان حاصل می شود هم جهت زمانی دارد و هم به نوع زندگی و آموزشهای قبلی ارتباط پیدا می کند. حضرت علی در نامه ای که به امام حسن مجتبی نوشته است۱ به این نکته ظریف در آموزش اشاره کرده و می فرماید:

9 جلسه مصاحبه استاد الیاس کلانتری با برنامه پرسش آزاد رادیو قرآن
بخوانید

«فبادَرْتُکَ بِالأدَبِ قَبْلَ أنْ یقْسُوا قَلْبُکَ وَیشْتَغِلَ لُبُّکَ؛ من به امر تعلیم تو مبادرت کردم قبل از آن که قلبت دچار قساوت شود و عقل تو اشتغال یابد.

بشارت: اگر ممکن است عواملی را که موجب قساوت قلب می شود، در آیات و روایات به آنها اشاره شده است، بیان بفرمائید.

بلی این عوامل متعدداند، از جمله:

۱ ـ زمان؛ یعنی تأثیر پذیری روح انسان در سنین کودکی خیلی شدید است و بعداً کمتر می شود و در مرحله ای تقریباً متوقف می شود، مگر در صورتی که تعلیم آن با روش الهی انجام گرفته باشد.

۲ ـ کفر؛ یعنی بی اعتنایی به یک حقیقت آشکار و یا انکار و تکذیب آن به طوری که خداوند می فرماید:

«إنَّ الّذینَ کَفَرُوا سَواءُ عَلَیهِمْ ءَأنْذَرْتَهُمْ أمْ لَمْ تُنْذِرْهُم لا یؤْمِنُونَ». (سوره بقره، آیه۶) آیه اشاره دارد به این که دارندگان کفر عنادی، در صورت انذار و عدم آن حالتشان یکسان است و تغییر پذیر نیستند.

۳ ـ آموزشهای نامطلوب و مخرّب روح که تأثیر پذیری روح را از بین می برند و بعد از آن هرآموزشی به آنها داده شود آنچه قبلاً دریافت کرده اند، آن را قبول نخواهند کرد و حتّی معجزات آشکار هم تأثیری نخواهد کرد.

خداوند می فرماید:

«وَلَئِنْ أتَیتَ الَّذینَ أوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ؛ اگر تمامی معجزات ر هم برای اهل کتاب بیاوری، آنها از قبله تو پیروی نخواهند کرد».(سوره بقره، آیه۱۴۵)

۴ ـ کفر بعد از ایمان، این عمل هم موجب تباهی قلب شده و مانع ادراک حقیقی و کارآیی مطلوب آن می شود. به طوری که خداوند می فرماید:

«ذلِکَ بِأنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی قَلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یفْقَهُونَ». (سوره منافقون، آیه ۳) این آیه در مورد عقاید و اعمال منافقان به چند نکته اشاره کرده است که یکی از آنها همین موضوع مورد بحث است و آن این که کفر بعد از ایمان موجب «طبع قلب» می شود؛ یعنی حالت طبیعی قلب از بین می رود و قوای ادراکی آن دچار اختلال می شود.

البته این بحث جهات متعدد گسترده ای دارد و در این زمینه آیات زیادی در قرآن وجود دارد و من فقط اشاره ای به عناوین آن کردم.

بشارت : چگونه می توان پیامهای قرآنی را برای جوانان امروز،مملوس تر کرد؟

روش اختصاصی به کار رفته در قرآن مجید درجهت آموزش خود دارای جاذبه های زیادی می باشد و اگر آن روش مورد توجّه قرار گیرد و درآموزش و پرورش بکار بسته شود،پیامهای قرآن مورد توجه و اشتیاق شدید جوانان قرار خواهد گرفت .اگر درمواردی اشتیاق یا گرایش مورد انتظار عده ای، نسبت به آموزشهای قرآن مشاهده نمی شود،این وضعیت ناشی از بکار بستن روشهای نامطلوبی است که با روش قرآن متناسب نیست.بدلیل این که کشش ها و خواسته های طبیعی و حقیقی را خداوندعالم درقلب ها ایجاد کرده است و قرآن هم از ناحیه خود اوست.پس چگونه ممکن است کلام خداوند در قلوب انسانها که درحالت سلامت کامل قرار دارند و دچار آلودگی نشده اند، تثیر مورد انتظار را نداشته باشد و نیاز به فعالیت دیگری در جهت توجّه کامل و عمیق جوانان به قرآن پیدا شود.

من فکر می کنم این حالت دو علت اساسی دارد:یکی این که این مخالفتها و یابی اعتنایی ها از ناحیه جوانان نبوده و یاحداقل از آنها شروع نشده است؛ بلکه افکار و نظرات دیگران است که به جوانان القا و یا در دید دقیقتر به آنها تحمیل شده است.

دیگر این که در جهت آموزش قرآن به جوانان روش خود قرآن مجید به کار گرفته نمی شود،بلکه به شیوه های بشری آموزش داده می شود و دربعضی موارد اصلاً روش شناخته شده و آزمایش شده بشری هم درکار نیست و در این صورت جاذبه های خاص قرآن پوشیده می ماند و آنچه ارائه شده است آموزش حقیقی و کامل قرآن نیست، فلذا نباید عکس العمل جوانان به این نوع آموزش ، موضع گیری آنان نسبت به قرآن تلقی شود.

بشارت : اگر ممکن است دراین زمینه توضیح بیشتری بدهید؟

مطلب اصلی این است که امیال و خواسته های طبیعی انسان از ناحیه خداوند در وجود او قرار گرفته است ؛مثلاً انسان به طور فطری از آزادی و مورد احترام بودن و در امنیت و آسایش زندگی کردن و داشتن بدن سالم و ثروت و امکانات زندگی لذت می برد.ودرمقابل از زندانی شدن ، تحت سلطه کسی قرار گرفتن،از فقر و بیماری و خوف و ناامنی نفرت دارد.

انسان از صفاتی مثل جوانمردی، غیرت، عفت و کمک به دیگران، چه در وجود خود وچه در دیگران لذت می برد، این از ناحیه خداوند است، نه از جهت این که بدن او از مواد غذایی ودر نهایت از آب و خاک بوجود آمده است !!

یعنی اراده خداوند عالم به روح انسان القا می شود،در نتیجه نسبت به آنچه خداوند آن را دوست دارد گرایش پیدامی کند و از آنچه خداوند دوست ندارد، نفرت پیدا می کند .اراده خداوند غیر از طریق فطرت و القای درروح انسان از طریق دیگری نیز به انسان منتقل می شود و آن طریق « وحی بر پیامبران » و آموزش آنها به انسانهاست؛یعنی خداوند بخشی از خواسته های خودرا با خلق آنها القا می کند،و بخشی را از طریق وحی بر پیامبران به آنها یاد می دهد و این دو بخش بطور کامل با یکدیگر هماهنگ و هم جهت ومکمل یکدیگر هستند.

آموزشهای قرآن مجید بطور طبیعی مورد اشتیاق انسانهایی قرار می گیرد که دارای روح سالم وفطرت تغییرنیافته اند و آنها عبارتند از جوانانی که هنوز امیال طبیعی و فطری درآنها از بین نرفته و قدرت درک و تشخیص روح آنها دچار اختلال نشده است.

بشارت:ما به یک جوان می گوییم مشکلات شما ازطریق انس باقرآن حل می شود؛خوب یک جوان با انبوهی از مشکلات مادی مثل کار واشتغال وعدم موفقیت در دروس روبروست واقعاً مشکل او چگونه برطرف می شود؟

هر مقدار قرآن مجید درنظام زندگی دخیل باشد به همان مقدار مشکلات زندگی برطرف خواهد شد؛ اما تنظیم زندگی و جهات مختلف آن با آموزشهای قرآن مجید، احتیاج به گسترش توجه جوانان به قرآن دارد.

قرآن باید به صورت کاربردی مورد توجه وتفسیر قرار گیرد و راه حل های معضلات زندگی انسان ها به وسیله دانشمندان قرآن شناس از آیات استخراج و به جوانان آموزش داده شود وخود این کار شیفتگی زیادی نسبت به فرا گرفتن قرآن و تدبردرآن ایجاد خواهد کرد.

اگرروشن شود که سبب اصلی مشکلات اقتصادی واجتماعی واخلاقی وخانوادگی ، فاصله گرفتن نظام زندگی از آموزشهای قرآنی است در آن صورت، گرایش به طرف عامل برطرف کننده این مشکلات، ایجاد خواهد شد . به عنوان مثال درنظام زندگی موجود درجامعه ما خرید یک مسکن ارزان قیمت و یایک ازدواج ساده ـ حتی برای کسانی که شاغل هستندوشغل رسمی دولتی هم دارند ـ جزو رویا شده است تا جایی که وقتی درکلاسها ومشاوره ها ،جوانان را دعوت به ازدواج با سنّت های اسلامی می کنیم، با ناراحتی و تسف و ناامیدی آنها مواجه می شویم. گاهی می گویند: اگرما یک شغل رسمی هم داشته باشیم، با تمام حقوق ماهیانه خود؛ حتی یک اطاق هم نمی توانیم اجاره کنیم ! البته حق با آنهاست وموضوع به همین صورت است!

حال باید دید عامل این نظام نابسامان زندگی درجهات اقتصادی چیست ؟ طبعاً این نظام اقتصادی به طور آشکار از قرآن مجید و آموزشهای آن فاصله گرفته است.

بشارت:شما به عنوان یک مدرس دانشگاه،وضعیت کتب ونشریات قرآنی ـ چه آموزشی وچه غیر آموزشی ـ را چگونه ارزیابی می کنید؟

تحولاتی که اخیراً درجهت توجه به قرآن مجید درسطح جامعه و درنظامهای آموزشی به عمل می آید امیدوار کننده است و باید ازکسانی که در این راه تلاش می کنند، حمایت به عمل آورد.

اما آنچه تاکنون متداول بوده است ،متناسب با نیازهای گسترده نمی باشد وامر آموزش قرآن با روش های کارشناسانه و محققانه پیش نرفته است وعلاقه واشتیاق جوانان به قرآن عمدتاً درسطح آموزش روخوانی و تجوید باقی مانده است .

لازم است طرحهای پژوهشی ازطرف محققان و با حمایت مراکز علمی و دانشگاهها اجر وحاصل آن پژوهشها به صورت دانش فنی منتشر شود و فراورده های علمی در این زمینه به مراکز علمی داخل وخارج کشور ارائه گردد.

بشارت:خود شما با فرزندانتان در زمینه آموزشهای قرآنی چگونه کار می کنید و اگر بخواهید تجربیات خود ر به دیگران منتقل کنید، چه می گویید ؟

صرف نظر ازمشکلاتی که یک معلم به طور کلی درنظام زندگی فعلی دارد ومشکلات خاصی که دامن گیر یک معلم قرآن است ، من درحدّ امکان ـ که البته این محدوده خیلی کوچک است ـ سعی می کنم یکی از جهات روش قرآن مجید را درآموزش استفاده کنم وآن این که توجه کودکان خود را به سیره شریف رسول اکرم واهل بیت عصمت وطهارت وقداست شخصیت و عظمت های اخلاقی آن بزرگان معطوف کنم تا این که آنها آموزشهای قرآن را از رفتار و سخنان معلمان حقیقی قرآن فرا بگیرند؛چون رفتارهای آنها تجسم بسیار زیبا و دل انگیزی از آیات قرآن بوده است .

من درهرفرصتی رفتار و سخنان آن بزرگان را به صورت داستانهایی برای کودکانم نقل می کردم و بعدها درسنینی بالاتر دردوره دبستان مثلاً سالهای دوم و سوم از آنها می خواستم این داستانها را بنویسند و به من ارائه دهند و به تدریج ومتناسب با مرحله تحصیلی وسن آنها، کتابهایی را درسیره نورانی حضرات معصومین برای آنها تهیه می کرم .و به والدین کودکان هم همین روش را توصیه می کنم، به طوری که درسخنرانی ها وتدریس هایی که برای اولیای دانش آموزان و بعضی معلمان درمدارس داشته ام همین روش را با توضیحات و به صورت کار بردی توصیه کرده ام.

فواید وآثار ارزشمند این روش فراوان است از جمله این که ـ به طوری که قبلاگفته شد ـ آموزش درصورتی که منشیی با عظمت و قداست داشته باشد ، تثیرعمیقی در روحیه متعلمان خواهد داشت.

درهر صورت، آموزش قرآنی وقتی با اخلاق و رفتار عادی ومتفاوت والدین توام شد، غالباً جاذبیت ومطلوبیت خود را از دست می دهد وعموماً والدین در همه زمینه ها الگوی موفقی برای کودکان خود نیستند، مگر درصورتی که خود آنها باسیره معصومین کاملاً آشنا باشند و به رفتارهای خود تسلّط عالمانه داشته باشند واین کاری است بسیار مشکل وگاهی غیر عملی .

بشارت: از اینکه در این گفت و گو شرکت کردید بسیار متشکریم.همین جا لازم است از زحمات فراوان شما برای مجله بشارت و سلسله مقالات روش صحیح حفظ قرآن که مورد استقبال فراوان هم قرار گرفته است نیز تشکر کنیم.

منتشر شده در نشریه بشارت شماره های ۲۴ و ۲۵

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن