کلام ایام – ۵۱۹، آموزش های دین خدا در کلام و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

بخش سوم *

آموزش درس خداشناسی در خطبه شریف با تذکر نسبت به بعضی از «افعال خدای سبحان» و حمد و شکر برای او شروع شده است! و تذکری نسبت به نعمت های بی پایان او برای انسان ها. این نوع ایجاد توجه به ربوبیت و صفات ذات قدوس «الله» در خطبه شریف و بعضی از احادیث و خطبه ها و نامه های نقل شده از وجود مبارک رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – و امامان اهل بیت -علیهم السلام – مقدم بر سایر معارف در خداشناسی می باشد.
در این نوع کلام و امثال آن کاربرد «خداشناسی» و آثار و فواید آن و زمینه اثرپذیری از آن بیشتر مورد توجه قرار می گیرد! و موانع توجه به پروردگار عالمیان از بین می‌رود و یا کمتر و خفیف تر و ضعیف تر می شود! یا ارتباط محبت آمیز بین خدای سبحان و بندگانش قوی تر و عمیق تر می شود.
در قطعه فوق از کلام شریف با عبارات مختلف به اصل نعمتهای پروردگار عالمیان نسبت به بنده و انواع آن نعمت ها اشاره ای شده و تذکر این موضوع راهی هموار و روشن و باشکوه به طرف توحید ذات قدوس الله را به انسان ها نشان می دهد و او را در پیمودن آن همراهی می کند.
در چنین آموزش هایی از صفات و افعال پروردگار عالمیان جاذبه های خداشناسی فضای روح انسان را پر میکند و موجب افزایش ایمان او می شود و نگرانی ها و تشویش ها و دلهره ها از حوادث نامطلوب و زیانبار و خوفناک را در انسانها به آرامش و اطمینان قلبی تبدیل می کند.
۲- «جمّ عن الإحصاء عددها، ونأى عن المجازاة أمدها، وتفاوت عن الإدراك أبده » یعنی: نعمت هایی که بیشتر و فراوان تر از حد شمارش و دورتر و فراتر از حد ارزیابی است و انتهای آنها خارج از ادراک است.
در ادامه کلام درباره نعمت های پروردگار عالمیان، به زیادی و فراوانی فوق حد شمارش آنها اشاره ای فرموده و اینکه آن نعمتها فوق حد ارزیابی و قیمت‌گذاری و جبران و شکرگزاری و ادراک است.این نوع آموزش در زمینه «خداشناسی» منشأ آثار عظیم و پربرکتی برای انسان ها می باشد و در این نوشتار به ذکر و توضیح بعضی از آن آثار می پردازیم.
یکم: انسان از ناحیه فطرت خود و ذاتاً، احتیاج به موجودی دارد که صاحب قدرت و کمالات عظیمی باشد تا در کنار او و پناه او به آرامش و اطمینان قلبی برسد به طوری که از ناحیه اتکاء به صاحب آن قدرت عظیم و پناه بردن به او در فضای امنی زندگی کند و حوادث نامطلوب زندگی نتواند او را به نگرانی ها و وحشت ها و اضطراب ها مبتلا کند.
آن موجود قدرتمند صاحب کمالات، پروردگار عالمیان است که خالق انسان ها و همه موجودات و صاحب اختیار آنها و صاحب همه کمالات و ارزش ها و اداره کننده همه عالم و موجودات آن است.
اگر انسان در فضای زندگی خود با پروردگار عالمیان و صفات و افعال او آشنا شد، عملاً و غالباً نسبت به او گرایش قلبی و محبت پیدا می کند و خود را در فضای حکومت و قدرت او قرار می دهد و در پناهگاه امن روحی وارد می‌شود و در آن صورت هیچ حادثه و هیچ قدرت و هیچ عاملی نمی تواند او را به خوف و نگرانی و اندوه و احساس تنهایی مبتلا کند.
کسانی که به پناهگاه امن خداشناسی وارد نشده‌اند، نیاز اجتناب‌ناپذیر روحی که در فطرت آنها قرار دارد، آنها را به سوی صاحبان قدرت های کاذب و توهمی مثل پادشاهان و امرا و رؤسا و صاحبان قدرت های اجتماعی و مشاهیر و ثروتمندان و امثال آنها می کشاند!
دوم: انسان ها در اثر توجهات پی در پی به صاحبان قدرت ها و فضائل و کمالات، نسبت به آنها تمایل و گرایش قلبی پیدا می‌کنند و این نوع گرایش به تدریج شدید تر و عمیق تر می شود و گاهی و در بیشتر مواقع به شیفتگی و محبت شدید و به اصطلاح «عشق» منتهی می شود.
انسان وقتی به یک انسان دیگر مثل پادشاهان و امرا و رؤسا و امثال آنها شیفتگی پیدا کرد و آن شیفتگی هم شدید شد، ترازو و معیارهای ذهنی و عقلی او در هم میریزد و آن شیفتگی به نوعی عشق تبدیل می شود، در آن صورت آن شخص مورد علاقه او و یا یک شیء و یک عقیده، حتی یک قطعه سنگ در قلب آن انسان شیفته به یک «اله» یعنی معبود تبدیل می شود.
احتمال دارد یک انسان در عقاید آشکار و به زبان خود، آن انسان و آن شیء را به عنوان «اله» و معبود خود قبول نکند و خود را خداشناس و خداپرست بداند، اما حداقل به طور خود آگاه به همان راهی خواهد رفت که مشرکان و بت پرستان می روند.
خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:

« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (البقره /۱۶۵) یعنی: از انسان ها کسانی هستند که به جای «الله» همتایانی [در نظر] می گیرند و به آنها محبت پیدا می‌کنند، مانند محبت به الله، و کسانی که ایمان آورده اند، نسبت به الله محبت شدید پیدا می کنند.
محبت شدید در اصل و در حقیقت نسبت به موجودی پیدا می‌شود که صاحب کمالات زیاد و قدرت عظیم و محبت و مهربانی شدید نسبت به مخلوقات و به‌طورکلی فضائل عظیم و بلکه بی پایان است و این صفات و برترین مرتبه از کمالات در حقیقت در خدای سبحان وجود دارد که پروردگار عالمیان است. اما انسان هایی که آموزش لازم در این زمینه را پیدا نکرده‌اند، در مخلوقات خدا سراغ مطلوبهای خود می روند و دانسته یا ندانسته در چاه‌های شرک سقوط می کنند.

سوم: انسان ها اگر به پناهگاه امن و فضای نورانی خداشناسی و خداپرستی راه نیابند و در مسیر آن جریان مبارک قرار نگیرند، نیاز شدید روحی آنها را به یک بیراهه خواهد کشاند و او سرانجام از کنار جاده زندگی در پرتگاه سقوط خواهد کرد. به جهت اینکه نیاز شدید روحی به یک اله او را وادار خواهد کرد به اینکه کمالات کاذبی را در ذهن خود بتراشد و به آن اله خیالی و توهمی خود نسبت بدهد.
کسانی که به یک انسان مثل پادشاهان و رؤسا‌ و امراء و قهرمانان ورزشی و صاحبان قدرت های اجتماعی، حتی ثروتمندان در حد یک اله گرایش پیدا می‌کنند، در اذهان خود کمالاتی برای آنها می تراشند و نسبت میدهند، کمالات توهمی و کاذب که ساخته ذهن خود انسان های شیفته است.
یعنی وقتی یک انسان نتوانست به پناهگاه امن و نورانی خداپرستی وارد شود، نیاز روحی او به یک اله صاحب قدرت بی پایان و صاحب همه صفات کمالیه از بین نمیرود و وقتی او به صاحب حقیقی آن کمالات نرسید و نتوانست به او متصل شود، در عالم توهمات و تخیلات کمالاتی را به اله کاذب خود نسبت می دهد و نسبت به آن کمالات کاذب توهمی و صاحبان آنها یعنی صاحبان توهمی آنها تمایل و شیفتگی پیدا می‌کند و در آن صورت تمام معیارهای ذهنی و عقلی او در هم می ریزد. به طوری که در این وضعیت حتی به اشیاء فاقد کوچکترین ارزشی و حتی به اشیاء پلیدی مثل مواد مخدر و امثال آنها شیفتگی پیدا می‌کند و سر انجام و غالباً در چاه های مخوف شرک سقوط می کند و گرفتار می شود.
خدای سبحان در قرآن مجید و آخرین کتاب آسمانی در این زمینه می فرماید:
«إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ ولَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَىٰ» (النجم/ ۲۳) یعنی: اینها نیستند جز اسمائی که شما و پدرانتان برای آنها قرار دادید، و الله برای آنها سلطانی نازل نکرده، آنها پیروی نمی کنند جز از ظن [و گمان] و هوای نفس خود، و همانا برای آنها از طرف پروردگار شان هدایت آمده است.
در آیه کریمه عقاید و اعمال و رفتارهای مشرکان مورد تخطئه قرار گرفته و بطلان عقاید آنها با استدلال عقلی بیان شده است و به آنها گفته شده است که اوصافی که برای «رب»های خیالی معتقدند، مطابق واقعیات نیست و آن رب های خیالی فاقد آن اوصاف هستند. یعنی مشرکان و بت پرستان کمالاتی را برای بت ها یعنی رب های خیالی خود قائل هستند، ولی آن کمالات در آنها وجود ندارد و عقاید آنها در این زمینه چیزی جز ظن و گمان و توهم نیست، و اگر آن رب های خیالی دارای کمالاتی باشند لاجرم آن کمالات را باید از ذات قدوس «الله» دریافت کرده باشند و الله هم چنین چیزی به آنها عطا نکرده است و به طور کلی آن صفات مثل خالقیت و ربوبیت و الوهیت و تاثیر در زندگی انسانها و آن قدرت و کمالات بی پایان اختصاص به الله دارد و آن کمالات بالاتر از حد انتقال به مخلوقات است. حاصل بحث در این قسمت این که اگر یک انسان در کنار جریان عظیم مبارک توحید و صفات کمالیه پروردگار عالمیان قرار نگیرد، ناچار به جای پناهگاه امن خداشناسی و خداپرستی به چاهی فرو خواهد رفت و یا در بیراهه و پرتگاهی قرار خواهد گرفت و در آن صورت برای نجات از آن تنهایی و ناتوانی و ترس و اضطراب و نگرانی ها به یک پناهگاه کاذب و خیالی پناه خواهد برد و طبعاً انسان در حقیقت به پناهگاه خیالی و غیرحقیقی هم که نمی تواند پناه ببرد و احساس آرامش کند و به اطمینان قلبی درست برسد.

چهارم: یکی از خواص روح انسان تمایل و گرایش و گاهی شیفتگی و وابستگی شدید نسبت به اشیائی است که آنها را به طور مکرر مورد توجه قرار دهد. به بیان دیگر توجهات روحی مکرر و پی در پی به اشیاء، حداقل بعضی از آنها، یک نوع تمایل و علاقه و گاهی شیفتگی شدید نسبت به آنها در روح انسان به وجود می آورد.
این خاصیت یکی از کمالاتی است که خدای سبحان در روح انسان ها قرار داده است و انسان در فضای زندگی حقیقی انسانی به این خاصیت روحی نیازمند است و این خاصیت یکی از عطایای خدای سبحان – عزوجل – نسبت به انسان می باشد.
این نوع تمایل و گرایش حتی گاهی نسبت به اشیاء با ارزش عادی و سطحی و حتی گاهی به اشیاء بی ارزش هم پیدا میشود. مثل علاقه پیدا کردن به نوعی غذا و نوعی لباس و به یک وسیله نقلیه و یا یک یا چند تا درخت و یا محل زندگی انسان و امثال آنها.
تمایل یا علاقه و یا علاقه شدید در اثر توجهات مکرر نسبت به اشیاء نفیس و قیمتی و زیبا و اخلاق و رفتار های جاذب مثل محبت و مهربانی و کرامت و بزرگواری و امثال آنها غالباً بیشتر و شدیدتر است. یعنی: انسان نسبت به انسان های مهربان و بخشنده و متواضع و قهرمان های اخلاق و امثال آنها تمایل و علاقه شدید تری پیدا میکند.
اما گرایش و شیفتگی به ذات قدوس «الله» در اثر توجهات مکرر به صفات و افعال او در قلوب سلیم و در عقول خالص شدیدتر و گسترده تر و متعالی تر است، چون او مبدأ همه کمالات و زیبایی‌ها و ارزندگی ها و کرامت ها است.
او مالک آسمانها و زمین و همه کمالات مخلوقات خود و مالک همه عالمیان و مالک روز قیامت و مالک و صاحب اختیار همه چیز است – او دارای قدرت بی انتها و علم بی انتها و دارایی بی انتها و زیبایی بی انتها و همه کمالات بی انتها و فوق تصور و فهم و علم انسان و دیگر موجودات است.
ذکر و یاد مکرر و پی در پی صفات و افعال خدای سبحان – عزوجل – سبب شیفتگی و گرایش شدید به آن ذات قدوس و پیدایش قدرت عظیمی در روح انسان می شود. ذکر الله کثیر سبب برقراری ارتباط خاصی و از نوع برتری بین انسان و قدرت و دارایی و کمالات بی پایان پروردگار عالمیان می شود و انسان شدیداً به این نوع ارتباط نیازمند است! آن هم نیاز دائمی و آن به آن.

کلام ایام ـ 473، معارف دین توحیدی در سیره و کلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بخوانید

پنجم: یاد و ذکر مکرر و زیاد صفات و افعال ذات قدوس الله – سبحانه و تعالی – راه نفوذ شرک را در قلوب انسان ها مسدود می کند و مانع آسیب دیدن و آلوده شدن عقول انسانها و انسان را از بردگی پادشاهان و صاحبان قدرت های اجتماعی و حکومتی نجات میدهد و راه او را به فضای نورانی خداشناسی و عبودیت برای او همواره و روشن می کند. و می شود گفت: حکمت بیان اوصاف کمالیه پروردگار عالمیان آن هم به طور مکرر و فراوان در کتب آسمانی و صورت کامل آنها یعنی قرآن مجید همین است و یا یکی از حکمت ها و یا محور اصلی آنها.

ششم: طبعاً خدای سبحان نیازی به ذکر اوصاف ذات قدوس خود در کتابهای آسمانی و در کلام و رفتار پیامبران خود ندارد! همچنین او هیچ نیازی به هیچ چیز و هیچ موجودی ندارد و او غنی مطلق است و اما بیان اوصاف و اسماء و صفات آن ذات قدوس – عزوجل – از طرف خود او و پیامبرانش و اهل ایمان مورد نیاز انسان ها و جهت بهره مندی از رحمت و برکات اوست.

با این بحث حکمت بیان عبارات اول خطبه شریف از طرف یک معلم آسمانی و شخصیت قدسی یعنی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – آشکارتر و روشن‌تر می‌شود.
هفتم: این مباحث مربوط می شود به اصل موضوع بیان صفات و اسماء ذات قدوس الله – عزوجل – و بعضی از افعال او به صورت کثیر در این کلام شریف و سایرموارد. و اما آغاز خطبه مبارک با یادآوری و تذکر نعمت های فراوان او به بندگان و بیان انواع نعمت ها، علاوه بر آنچه گفته شد، متضمن حکمت های دیگری هم می باشد و اما ذکر و توضیح آنها و یا بعضی از آنها احتیاج به فرصت مناسب دیگری دارد و امیدواریم در ادامه شرح و توضیح خطبه شریف چنین فرصتی حاصل شود.
هشتم: تذکر این نکته که نعمت های پروردگار عالمیان خارج از حد شمارش و ارزیابی است، علاوه بر تأثیری که مجموعاً از ناحیه «ذکر الله» در روح انسان ها دارد، امکان دارد سبب تأثیر خاصی هم در اهل ایمان شود و لازم است علاوه بر تذکر اصل موضوع اعطاء نعمتها، موضوع بیشمار بودن آنها هم مورد توجه قرار بگیرد.

توضیح فشرده و کوتاه اینکه موضوع بی شمار بودن نعمت ها یعنی اینکه: محاسبه و شمارش آنها فوق قدرت عادی آنها است، ابتداء در بعضی از آیات قرآن مجید ذکر شده بطوریکه صدای سبحان میفرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ » (النحل/ ۱۸) یعنی: اگر نعمت های خدا را بشمارید، قادر بر محاسبه آن ها نخواهید بود. همانا الله غفور و رحیم است.
آبه کریمه متذکر بی پایان بودن نعمت های خدای سبحان شده و اینکه انسان قدرت علمی لازم برای محاسبه آن ها را ندارد. معنی آیه کریمه تاحدی شگفت انگیز است چون در توجه سطحی نعمتهای خدای سبحان با وجود کثرت زیاد به صورت بی پایان تجلی و ظهور ندارد! اما ظاهر الفاظ آیه کریمه در این موضوع صریح است و طبعاً اهل ایمان به طور قطعی آن را از ناحیه تصریح قرآن قبول دارند.
در این زمینه احتیاج به طرح یک موضوع مهم ذکر شده در قرآن با معیار های خاص قرآنی و عقیدتی وجود دارد و این فرصت در این نوشتار وجود ندارد.اما متذکر یک نکته در اینجا می شویم و آن اینکه «بی پایان بودن نعمت های خدا» یک موضوع است و ذکر این موضوع در قرآن مجید، موضوع دیگر علاوه بر آن ذکر اصل این مطلب در ابتداء خطبه شریفه هم طبعاً دارای حکمتی است.
به نظر می رسد که حکمت بیان اصل موضوع این باشد که اهل ایمان نباید با یک توجه سطحی به اصل حیات انسانی و خالقیت و ربوبیت الله، از کنار این موضوع عبور کنند و یا صرفاً به اصل موضوع ایمان بیاورند و به همان ایمان و قبول اکتفاء کنند، بلکه لازم است در این موضوع هم مثل سایر موضوعات قرآنی تدبر و تعمقی به کار ببرند یعنی مخلوقات خداوند و خواص آنها و آثار خلقت و ربوبیت او را محدود به علوم و ادراکات عادی انسانی نکنند، بلکه از این ظواهر عبور کنند و به درجات متعالی علم و معرفت در صفات و افعال پروردگار عالمیان برسند.
عالم دنیا نزدیکترین عوالم نسبت به حوزه ادراکات عادی انسانی است و نسبت به بعضی عوالم دیگر و خود همین عالم تا جایی که انسانها علمی نسبت به آن پیدا کرده‌اند، دارای عظمتی فوق ادراک عادی انسانی است و شناسایی کامل ابعاد شناخته شده و ناشناخته آن و موجودات آن برای انسان دارای علوم عادی بشری امکان پذیر نیست، و به طور قطع خدای سبحان هیچ موجودی را عبث و بیهوده نیافریده و خلقت اجرام بیشمار در زمین و آسمان ها دارای حکمتی است! و اگر انسان از این عالم وسیع با موجودات بی شمار آن اکتفا کند به ظواهر بعضی از موجودات و تعدادی از اجرام آسمانی با وجودت کثرت ظاهر آنها، دچار زیان ها و خسارت های زیادی خواهد شد.
نهم: انسانهای عادی و دارای علوم عادی جهت شناسایی عالم دنیا و عالم بعدی و بهره‌برداری از مخلوقات خدای سبحان و خواص آنها، احتیاج به علم فوق عادی و آموزش های معلمان آسمانی دارند. یکی از آن معلمان آسمانی و در رأس همه آنها، وجود مبارک پیامبر خاتم بود – صلی الله علیه و آله و سلم – که آن زمان یعنی وقتی که حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – این خطبه را برای مردم میخواند، آن وجود مبارک از دنیا رفته بود و باب نبوت به روی انسان ها بسته شده بود.
معلم آسمانی دیگر و بعد از وجود قدسی پیامبر خاتم، جانشین او و وارث علم او امام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – بود، و او هم در اثر اهمال مردم و افراد آسایش طلب و بی تفاوتی آنها در مقابل حوادث، ازمقام اداره امور جامعه دینی محروم شده بود و مردم هم از علم مخصوص و درایت و بصیرت فوق عادی او محروم شده بودند. و یکی دیگر از آن معلمان آسمانی خود وجود قدسی حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – دختر رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و یادگار او و صاحب فضائل او و صاحب همین خطبه شریف بود. یک گنجینه قدسی و صاحب فضائل بی‌پایان بین بانوان عالم و سرور آنها و سیده بانوان بهشتی. و اهل ایمان و عموم انسان ها حتی کسانی که سالها تحت آموزش‌های مستقیم پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – قرار داشتند به علم او و آموزش‌های او و درایت فوق عادی او احتیاج داشتند.
دهم: حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا – سلام الله علیها – بعد از حمد در برابر اصل نعمت های پروردگار عالمیان و مجموع آنها، اشاره ای فرموده به یکی از بهترین نعمت ها و آن عبارت است از نعمت «الهام» به انسان ها و جهت آن عطیه عظیم گرانبها پروردگار عالمیان را شکر کرده و آن را در رأس نعمتها به حساب آورده است. مراد از «الهام» در این کلام شریف یا الهامات قلبی برای انسان ها و عقل عطا شده برای آنها است، یا نفس انسانی که به «فجور» و «تقوا» ملهم شده و همراه علمی متولد شده و به عالم دنیا وارد شده است همچنان که درباره آن فرمود:
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا – فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا -قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» (الشمس/۷ – ۱۰) یعنی: سوگند به نفس انسانی و آنچه آن را موزون و معتدل قرار داد، پس به آن فجور زشتی‌هایش را الهام نمود، همانا رستگار شد کسی که آن را رشد داد و پاک کرد و زیانبار [و دچار خسران] شد کسی که آن را بیالود [ و فاسد کرد]
و باز امکان دارد که مراد آن حضرت از «الهام» در این کلام مجموع وحی به انسانها باشد یعنی اعم از الهامات قلبی و وحی شریعت توسط پیامبران.
طبق روش معمول جهت جلوگیری از طولانی شدن مقاله فعلاً به این مقدار از توضیحات برای عبارات اول خطبه شریف اکتفا می‌کنیم و در مناسبت ها و فرصت های بعدی تفسیر عبارات بعدی و توضیحات دیگری برای همین عبارات ادامه خواهد یافت.ان شاءالله تعالی.
الیاس کلانتری

۱۴۰۱/۱۱/۱۳

دکمه بازگشت به بالا
بستن