۲۱۷ـ آیا خداوند در قرآن مجید، پیامبر اکرم (ص) را مورد عتاب قرار داده است؟!

67181_159سؤال: خداوند در قرآن نسبت به پیامبران برخوردهای متفاوت نموده است. برای مثال در مقابل خواسته حضرت نوح در خصوص نجات پسر او فرمود: چیزی که به آن علم نداری از من مخواه، یا درقبال حضرت موسی درخصوص دیدن خدا به چشم سر یا قتل یک نفر، بسیار ملایم صحبت نموده؛ ولی درخصوص حضرت محمد [صلّی الله علیه و آله وسلّم] عتاب او شدیدتر بوده و فرمود اگر رسالت را ابلاغ نکند، رگ گردن او را قطع می کنیم. درحالیکه حضرت محمد [صلّی الله علیه و آله وسلّم] رفیعترین مقام را دارا بود!

پاسخ:

کلیات

*خداوند در قرآن مجید پیامبران خود بالخصوص آخرین آنهاحضرت محمد(صلّی الله علیه وآله و سلّم) را بطور مکرر تکریم فرموده است. 

*آیه کریمه « وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ» خطاب به گروهی از مردم است ومتضمن عتابی بر رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نیست

* در آیه مورد بحث اعتبار کلام خدا و از جانب خدا بودن آن و صداقت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله و سلّم) مورد اشاره قرار گرفته است.

* حضرت موسی (علیه السلام) در جریان درگیری مأمور فرعون با مرد اسرائیلی فقط قصد دفع آن مأمور و نجات آن مرد را داشت.

* حضرت نوح (علیه السلام) نمی دانست که پسرش نسبت به رسالت او کافر است و با کفار همکاری دارد.

* رسالت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد موضوع جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) معادل تمام رسالت آن حضرت محسوب شده است.

* عتاب ظاهری خداوند نسبت به بعضی پیامبران به منظور آموزشی برای مردم بوده است نه عتاب حقیقی!

* پسر حضرت نوح (علیه السلام) از کافران بود. یک شخص کافر هم از اهل یک پیامبر محسوب نمی شود، اگرچه همسر یا فرزند او باشد.

************

   خداوند در قرآن مجید پیامبران خود و در رأس همه آنها آخرین پیامبرش حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله وسلّم) را تکریم فرموده است و در مقام تکریم و تعظیم آن حضرت فرموده است.

« وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(القلم/۴) یعنی تو دارای خلق عظیمی هستی، و خداوند هیچ پیامبری و هیچ مخلوقی را به اندازه وجود مبارک رسول خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تکریم نفرموده است. بطوریکه در مقام قدردانی از رفتارهای او در مقام ملاطفت و ابرازمحـبت به او  فرمود:« طه‌ ـ مَا أَنْزَلْنَا عَلَيكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى» (طه/۲ـ۱) یعنی طه ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به سختی و رنج بیاندازی منظور این است که خداوند دوست نداشت پیامبر اکرم به مشقت و سختی زیادی بیافتد و به فعالیتی کمتر از آنچه عمل می کرد هم از او راضی بود!

 درمورد دیگری خداوند فرمود:

« لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ـ وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ»(البلد/۲ـ ۱) یعنی قسم می خوریم به این شهر [مکه] در حالیکه تو در این شهر ساکن هستی. مراد این است که شهر مکه بجهت اقامت رسول الله درآن، شرافت خاصی پیدا کرده است. آیات زیاد دیگری هم در قرآن در این زمینه وجود دارد.

  اما آن موردی که عتاب خداوند نسبت به رسولش تلقی شده، در حقیقت مشتمل برعتابی نسبت به آن حضرت نیست؛ بلکه خطاب به مردم است نه خطاب مستقیم نسبت به خود آن حضرت، می فرماید:

« وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ـ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ ـ  فَمَا مِنْكُمْ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِين مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ» (الحاقة/۴۷ ـ ۴۴) یعنی اگر [او] سخنانی را به ما نسبت دهد، ما او را می گیریم  و رگ حیاتش را قطع می کنیم و هیچ یک از شما نمی تواند مانع مجازات ما نسبت به او شود. بر حسب ظاهر این آیات عتاب آمیز و بسیار کوبنده متضمن عتابی در مورد شخص رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) است، اما با اندکی دقت در الفاظ آیات و سیاق آنها این توهّم بر طرف می شود و معلوم می شود که عتاب در آیات متوجه کسانی است که نسبت های نادرستی به قرآن می دادند و آن را کلام شاعر یا کاهن و بطور کلی کلام بشر معرفی می کردند، و برای ایمان نیاوردن به آن و یا بی اعتنائی خودشان نسبت به آن بهانه جوئی می کردند، بطوریکه آیات قبل از آیه مورد بحث حاکی از این موضوع است. در آیات قبلی فرمود:

 «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ـ و مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ـ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ـ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ » (الحاقة/۴۳ـ ۴۰)  در این آیات اعتبار کلام خدا منشأ الهی داشتن آن و صداقت پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) مورد اشاره قرار گرفته و نظرات نادرستی که به آن نسبت می دادند، رد شده است، و حاصل معانی آیات؛ این است که، قرآن کتاب آسمانی است و کلام خدا است! و از طرف او، بوسیله پیامبر کریم و صادق برای انسانها عرضه می شود و خود پیامبر  نقشی در این کلام ندارد و فقط پیامها وسخنان خدا را بر مردم می خواند و امکان ندارد او حتی کلمه ای به سخنان خدا اضافه کند،  یعنی سخنی را خودش بسازد و به خدا نسبت دهد! و اگر بر فرض او چنین کاری را بکند؛ ما او را بازداشت می کنیم، و رگ حیاتش را قطع می کنیم؛ و هیچکس نمی تواند مانع تحقق مجازات ما شود.

93- ارتباط ارواح با یکدیگر قبل از دنیا
بخوانید

   در مجموع خداوند بهانه جوئی های آنها را رد می کند، و اعتبار کلام خود و منشأ الهی داشتن آیات قرآن و صداقت کامل رسولش را اثبات می کند. و اینکه محال است پیامبر خدا سخنی را از نزد خود به کلام خدا اضافه کند و به او نسبت دهد.

لازم به ذکر است که این آیات مستقل از آیه ای است که خداوند در آن به رسولش فرمود:

  « يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»  (المائدة/۶۷) این آیه «یعنی آیه تبلیغ» به موضوع دیگری ارتباط دارد و آن عبارت است از اعلام موضوع خلافت امیر المؤمنین علی ( علیه السلام) ودر این آیه فرمود: که اگر این کار را نکنی، رسالت او را به مردم نرسانده ای، یعنی در آن صورت؛ رسالت پروردگارت، تحقق نیافته است. این آیه خطاب به رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله و سلّم) است و حاکی از اهمیت خاص موضوع خلافت  و جانشینی رسول خدا  (صلّی الله علیه وآله و سلّم) می باشد، بطوریکه این رسالت یعنی اعلام موضوع جانشینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسبت به پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) معادل تمام رسالت آن حضرت محسوب می شود.

   سرانجام اینکه اگر در آیات قرآن سخن عتاب آمیزی از طرف خداوند نسبت به یکی از پیامبران نقل شده، این سخن و لحن عتاب آمیز آن در ارتباط با موضوع مورد بحث است و مشتمل بر آموزشی برای انسانها می باشد، و الّا خداوند همه پیامبران خود را تکریم فرموده و آنها را انسانهای صالح و بزرگوار و دارای فضائل عظیم اخلاقی معرفی کرده و بالخصوص وجود مبارک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله و سلّم) بطور مکرر ستوده و مورد تکریم قرار داده است.

  این نکته هم قابل تذکر است که حضرت موسی(علیه السلام) در جریان در گیری یکی از مأموران فرعون با یک مرد از بنی اسرائیل، جهت نجات آن مرد از دست مأمور فرعون وارد عمل شد و قصد کشتن مأمور فرعون را نداشت، بلکه دفع شدید آن مرد منتهی به حادثه  مرگ او شد و آن «قتل غیر عمد» محسوب می شود، آن هم نسبت به مأمور فرعون! و این موضوع ربطی به موضوع عتاب به پیامبر اعم از عتاب شدید یا خفیف ندارد.

  باز قابل تذکر است که حضرت نوح (علیه السلام) نمی دانست که پسرش نسبت به رسالت او کافر است  و با کفار همکاری دارد و چون خداوند به او فرموده بود که اهل او را از طوفان نجات خواهد داد، اما او دید که پسرش در حال غرق شدن است، به خداوند عرض کرد که فرزند من از اهل من است و وعده تو هم [ مبنی بر نجات اهل من] حق است! یعنی چطور او در حال غرق شدن است ، و خداوند فرمود: او از اهل تو نیست، یعنی او از کافران است و کافر هم اهل یک پیامبری محسوب نمی شود. به این معنا که او مشمول وعده من نمی باشد.

کلام آخر اینکه اگر خداوند نسبت به یکی از پیامبرانش با لحن عتاب آمیز سخن گفته و یک وقت این نوع عتاب هم به حسب ظاهر شدید یا خفیف بوده است، رفتار خداوند در این زمینه و عتاب شدید یا خفیف او به موضوع مورد بحث و اهمیت آن ارتباط خواهد داشت نه رفتار یک پیامبر، یعنی خداوند در این سخن گفتن قصد آموزش انسانها را دارد و اهمیت خاص یک موضوع و یک حادثه را به انسانها متذکر شده است!

الیاس کلانتری

۹۶/۴/۱

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن