۲۹۵ – آیا انسان موظف به دعا و درخواست از پروردگارش است یا عبادت خالص او؟

سؤال:

با سلام ضمن تبریک سال نو و تشکر از مقاله های زیبا و پربار در خصوص ماه رجب سوال اینجانب بعد از مطالعه مقاله و لزوم دعا و طلب نمودن از خدا و دستور به درخواست از خدا که در مقاله ذکر شده در حالی که در بعضی از مطالب که نسبت میدهند به بزرگان و عرفا دقیقاً برعکس بیان میشود من باب مثال میگویند شیخ رجب علی خیاط شبی به نماز بلند میشود و بدون اینکه درخواستی از خدا کند وفقط برای خدا نماز میخواند و در خواب میبیند که میگویند ۳۰ سال دیر آمدی که نماز را بدون درخواست و دعا خواندی .این موارد تناقض چگونه میباشد .با تشکر

پاسخ:

* آیا انسان باید تسلیم اراده و مشیّت پروردگارش شود یا برای تغییر وضعیت خود دعا کند؟!

 * دستور صریح خدای سبحان برای دعا و درخواست حاجت.

 * دعا و درخواست از خدا، عبادت او محسوب می شود.

 * قطع دعا و درخواست از خدا، خودداری از عبادت او محسوب می شود.

 * قطع عبادت از روی استکبار منتهی به سقوط در جهنم خواهد شد.

 * در عقاید و معارف احکام دینی فقط کلام خدا و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- حجیّت و سندیّت دارد.

 * در صورت پیدا شدن تعارض بین نظریات دانشمندان دینی و کلام خدا و احادیث معصومین- علیهم السلام- چه رفتاری لازم است انجام بگیرد؟!

 * دو نوع فایده و بهره برای دعا و درخواست بنده از خدا.

* طبق کلام ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- دعای بنده در دنیا به عبادت در آخرت تبدیل می شود.

 * دانشمندان دینی در کشف معانی قرآن و احادیث معصومین- علیهم السلام- گاهی به مقصود خود می‌رسند و گاهی خطا می کنند.

 * نظریات دانشمندان در درک مراد از آیات قرآن و احادیث به تنهائی حجت شرعی محسوب نمی شود.

 * تسلیم در برابر اراده و مشیّت خدا هیچ گونه تعارضی با دعا و درخواست از او ندارد.

  * در اثر دعا و پذیرش آن انسان از فضای مشیّت خدا خارج نمی شود، بلکه از جهتی به جهت دیگری از مشیّت او منتقل می شود.

* * * * * * * * * *

 ما هم از شما تشکر می کنیم و اعیاد ماه شعبان معظّم و عید باستانی نوروز را به شما و همه خوانندگان مقالات سایت تبریک می گوئیم و در پاسخ سؤال شما عرض می کنیم:

 طبق آیات صریح قرآن مجید و آموزش‌های پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و رهبران آسمانی و امامان معصوم- علیهم السلام- انسان مؤظف به دعا و درخواست از پروردگار عالمیان است بطوریکه در مقالات قبلی ذکر شد- و خود شما هم در سؤالتان اشاره کرده اید که آن مقالات را خوانده اید- از جمله اینکه خدای سبحان می فرماید:

«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر/۶۰) یعنی: و پروردگارتان گفت که مرا بخوانید تا من اجابت کنم درخواست شما را، همانا کسانی که از عبادت من [سرکشی] و استکبار می‌کنند بزودی سر افکنده وارد جهنم خواهند شد. طبق مدل این آیه کریمه انسان ها مؤظف به دعا و درخواست از پروردگارشان می‌باشند و طبعاً شدیداً به این رفتار و این عبادت یعنی دعا نیازمند هستند! آن هم نیاز اجتناب ناپذیر و باز از آیه کریمه بر می آید که دعا و درخواست از خدای سبحان نوعی عبادت محسوب می شود و ترک عبادت او هم از ناحیه استکبار و سرکشی، منتهی به سقوط در جهنم خواهد شد.

و همچنین می فرماید: «وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمًا» (النساء/۳۲) یعنی: و از خدا درخواست کنید از فضل او که خدا نسبت به هر چیزی داناست.

 بنابراین هر دیدگاهی مقابل این آیات کریمه و آیات شبیه به آن ها قرار بگیرد قطعاً باطل است و اسم آن را می شود مقابله با قرآن مجید و مخالفت با آن- العیاذ بالله- گذاشت.

اما اینکه گفته شود آیا دعا و درخواست از خدا با عبادت خالص و اینکه انسان از پروردگارش چیزی درخواست نکند تعارضی دارند، عرض می کنیم چنین تعارضی بین عبادت خالص خدای سبحان و درخواست حاجت از او وجود ندارد! دعا و درخواست از پروردگار عالمیان- عزّوجلّ- در اصل عبادت او محسوب می شود! چون در حال دعا و درخواست هم انسان به خواسته خودش می رسد و نیاز او برطرف می شود و هم اتصال به خدا و ارتباط با او تحقّق می‌یابد! و فایده عظیم دعا هم تحقّق ارتباط با خدای سبحان است و اثر و ارزش این ارتباط، بسیار عظیم‌تر و گرانبها تر از دریافت خواسته بنده از خدا می باشد. توضیح اینکه در حال دعا و در اثر آن دو نوع سود و بهره نصیب بنده می‌شود! یکی: ارتباط با پروردگار عالمیان و آثار آن ارتباط. دومی: بدست آوردن مورد درخواست و رفع نیازی از بنده و فایده و سود اولی خیلی بیشتر از فایده و سود دومی است. و انسان به هر دو جهت فوق الذکر احتیاج دارد.

در بعضی از سخنان رهبران آسمانی آمده است که دعاهای بنده در دنیا در عالم آخرت بصورت عبادت خدا تجلّی می‌کند یعنی عبادت محسوب می‌شود و پاداش عبادت به او عطا می شود یعنی برای دعاهای بنده، پس فایده اصل دعا با صرف نظر از اینکه بنده در اثر آن به خواسته خود برسد یا نه، بسیار عظیم است.

 لازم به تذکر است که نکته دیگری در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه انسان وقتی برای دریافت حاجتی از پروردگارش دعا می کند و در اثر آن دعا خواسته مورد نظر خود را بدست می آورد، لازم است شکر پروردگارش را بجای آورد و در آن صورت از طریق شکر هم ارتباط با او برقرار می شود و آن هم سود دیگری برای او خواهد داشت که آن هم عبادت دیگری محسوب می‌شود.

 خلاصه مطالب فوق اینکه دعا و درخواست از پروردگار عالمیان دستور مستقیم و صریح خود ذات قدوس الله است و اهمال نسبت به آن خسران و زیان عظیمی به بار خواهد آورد.

 اما اشاره کرده‌اید به نظر بعضی از عرفا درباره خودداری از دعا و اینکه بین لزوم دعا و درخواست و حالات روحی و رفتارهای بعضی از آنها در خودداری از دعا تناقضی وجود دارد!

 در توضیح این موضوع عرض می‌کنیم که اگر بین معانی آیات قرآن و سخنان پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و امامان معصوم- علیهم السلام- از یک طرف و نظریات و رفتارهای انسان ها اعمّ از دانشمندان دینی و یا عامه مردم و بطور کلی هر شخصی، تعارضی به وجود آمد، طبعاً نظریات انسان‌های عادی یعنی غیر معصوم ردّ و نقض می شود. و بین نظرات ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- و آیات قرآن هم هرگز و به هیچ صورتی تعارضی پیدا نخواهد شد.

پرسش و پاسخ ـ 13،چرا قرآن را که سوزاندند هیچ عذابی نازل نشد؟
بخوانید

 منظور این است که در معارف دینی اصل بر کلام خدا و کلام و رفتار ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- قرار می‌گیرد و نه نظریات و رفتارهای علمای دینی و عرفا و فلاسفه و دیگران. پس کافی است که در بین آیات قرآن و احادیث معصومین- علیهم السلام- تعارضی و اختلافی پیدا نشود، نه بین آیات قرآن و نظریات دانشمندان اعمّ از عرفا و دیگران. یعنی سخن و نظر عرفا و دانشمندان دینی «حجت شرعی» محسوب نمی شود و آنچه در عقاید خالص دینی «حجت شرعی» محسوب می شود، عبارت است از کلام خدا و سنت معصومین- علیهم السلام- یعنی باصطلاح قول و فعل و تقریر (تصدیق و تأیید) معصوم! اگرچه دانشمندان دینی عمدتاً سعی بر این دارند که نظریات حقیقی دینی را از کلام خدا و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- بدست آورند! اما آنها گاهی به این کار موفق می شوند و گاهی هم به راه خطا می روند. لذا در عقاید دینی و نظریات شیعیان و پیروان حقیقی دین خدا محور اصلی معارف دینی روی آیات قرآن و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- قرار می گیرد نه نظریات علمای دینی اعمّ از فقها و عرفا و فلاسفه و متکلّمین (دانشمندان علم عقاید) و دیگران. بنابراین وجود تعارض بین نظریات دینی نشأت گرفته از قرآن مجید و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- با نظریات عرفا و دیگران مشکلی برای پیروان حقیقی دین آسمانی به وجود نمی آورد و در صورت به وجود آمدن این نوع تعارض لازم است پیروان دین توحیدی به کتاب خدا و سنت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و امامان معصوم- علیهم السلام- مراجعه کنند و آنها به این کار مأمور شده‌اند.

 لازم به تذکر است که بعضی از عرفا در مقام تسلیم در مقابل اراده خدای سبحان و مشیّت او می‌خواهند این تسلیم در مقابل مشیّت و خواست او را اظهار کنند و به زبان آورند یعنی می‌خواهند بگویند که مشیّت و اراده خدای سبحان را بطور کامل می پذیرند و در مقابل آن اراده و مشیّت بطور کامل در حالت تسلیم قرار دارند! البته این روحیه بسیار مطلوب و دارای قداست عظیمی است و لازم است انسان در مقابل پروردگارش و اراده و مشیّت و فرمان‌های او در مقام تسلیم و پذیرش کامل قرار بگیرد و آن حالت باطنی خود را در جائی که لازم است اظهار کند.

 اما نکته علمی دقیق و لطیفی در اینجا لازم است مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه: اولاً: دعا و درخواست بنده از پروردگارش هم طبق مشیّت و دستور او انجام می گیرد.

ثانیاً: وقتی بنده دعا می کند و در اثر دعای او مشیّت پروردگارش درباره او تغییر می‌کند، وضعیت جدید به وجود آمده در اثر دعا هم باز مشیّت و اراده خدای سبحان است. یعنی وضعیت جدید به وجود آمده در اثر دعا باز هم مشیّت خداوند است و مشیّت او تعطیل نشده و بلکه انسان از مشمولیت جهتی از مشیّت پروردگار در آمده و وارد جهت دیگر شده است. بعنوان مثال:

 اگر یک انسان از اکرام والدین خود و احسان و احترام و محبت به آنها خودداری کند،مشیّت پروردگار عالمیان در این صورت قطع رحمت از او و گرفتار شدن آن فرزند و کوتاهی عمر او خواهد بود. اما اگر او توبه کرد و از ادامه آن راه خطرناک منصرف شد و والدین خود را مورد اکرام و احترام و محبت قرار داد و به آنها احسان کرد، در آن صورت مشیّت پروردگار عالمیان درباره او تغییر می کند و او مشمول رحمت زیادی قرار می‌گیرد و تقدیر خدا درباره عمر او و میزان رزق او تغییر می‌کند و عمر او طولانی تر و رزق او وسیع تر می شود! و اما این وضعیت جدید و این تقدیر متفاوت با مورد قبلی، باز هم مشیّت خداوند است! و در این صورت بنده باز هم مطابق مشیّت پروردگارش رفتار کرده و خدای سبحان هم مطابق مشیّت خود به او پاداش می دهد. در این وضعیت انسان از جهت خاصّی از مشیّت پروردگارش خارج می‌شود و وارد جهت دیگر آن می شود.

 مثال دیگر: اگر یک انسان در اطاقی از منزل خود نشسته باشد و یا در حال خواب! و در آن اطاق مقداری زیادی گاز مونوکسید کربن- باصطلاح گاز ذغال- وجود داشته باشد. در آن صورت حضور طولانی آن شخص در آن اطاق ابتداء عامل بیهوشی و بعداً عامل مرگ او خواهد شد و آن حادثه طبق قوانین حاکم بر عالم و حیات انسان یعنی طبق مشیّت پروردگار عالمیان انجام می‌گیرد. یعنی بدن انسان احتیاج فوری و مستمر و اجتناب ناپذیر به اکسیژن دارد و نفوذ این گاز خطرناک در دستگاه تنفسی انسان مانع رسیدن اکسیژن به سلول های بدن انسان می شود و اگر این وضعیت ادامه یابد موجب مرگ او خواهد شد.

 اما اگر آن شخص زود از آن اطاق بیرون برود و در معرض هوای سالم قرار بگیرد و مقداری در فضای آزاد و هوای دارای اکسیژن زیاد تنفس کند، از آن وضعیت نجات می یابد و آثار آن گاز کشنده از بین می‌رود و یا کمتر می‌شود و در آن صورت جهت دیگری از مشیّت خدا درباره او فعال می شود. یعنی او در وضعیت جدید هم که سبب نجات او خواهد شد در فضای مشیّت خدا قرار می گیرد.

درباره موضوع مورد بحث هم- یعنی دعا و درخواست از خدا- وضعیت حاکم بر عالم به همین صورت است و آن اینکه در اثر دعای حقیقی، بنده خدا از مشمولیت جهتی از مشیّت و قوانین خدا خارج شده و وارد جهت دیگر آن می شود. پس دعا و درخواست از خدا هیچ منافاتی با مشیّت خدا ندارد و دعا کردن با تسلیم کامل درباره اراده و مشیّت او در تعارض نیست.

 این موضوع که انسان لازم است یا بهتر است تسلیم خواست و مشیّت پروردگارش شود و در حال تسلیم کامل احتیاجی به دعا ندارد، توهّمی بیش نیست و از عدم دقت در معانی آیات قرآن و احادیث معصومین- علیهم السلام- و همچنین از ناحیه سخنان بعضی از دانشمندان علم عقاید و بعضی از عرفا نشأت گرفته است. این بیت شعر هم از مولوی بین مردم شهرت یافته است که گفته:

 می شناسم من گروهی ز اولیا                که دهانشان بسته باشد از دعا

 اما در مراد و منظور از این بیت شعر مغالطه ای به کار رفته است- اگرچه بدون قصد- و آن اینکه چون اولیاء خدا در مقابل مشیّت و خواست پروردگارشان حالت تسلیم کامل دارند، لذا دعا نمی کنند و به اراده و مشیّت پروردگارشان راضی هستند. اما با توضیحی که داده شد مشکل برطرف می‌شود.

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۰۱/۱۸

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن