کلام ایام تاریخی -۵۶۲ ، ماه مبارک رمضان و مهمانی ملکوتی خدای سبحان

 

بخش نهم *

     در این سلسله مقالات اوصافی از یک ماه قمری مشهور و اعمال و وظایف انسانها در آن و فواید و برکات خاص آن ماه و آثار و نتایج رفتارهای اهل ایمان مورد بحث و بررسی و ارزیابی قرار گرفت. رئوس مطالب مورد بحث در مقالات عمدتاً عبارت از عناوین ذیل بود

۱- تجلیل و تکریم ماه رمضان در معارف دین خدا

۲- جریان عظیم رحمت و برکات خدای سبحان در فضای زندگی انسانها

۳- نزول آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید در این ماه

۴- قرار گرفتن یک شب بسیار پرفضیلت و پر برکت بنام شب قدر در این ماه که فضائل و خیریّت آن از هزاران شب عادی بیشتر است

۵- بجای آوردن عبادتی بنام «صیام» یعنی روزه گرفتن و امساک از خوردن و آشامیدن در روزهای این ماه، جز برای کسانیکه در حال سفر و یا بیمار و ناتوان هستند و یا عذرهای دیگری دارند مثل شیر دادن مادران به نوزادان خودشان که در اثر روزه گرفتن شیر آنها کم می شود

۶- تلاوت و قرائت کتاب آسمانی به مقدار زیاد

۷- اطعام مساکین و روزه داران در این ماه و پاداش عظیم خداوند برای این عبادت

۸- مأموریت گروههائی از ملائکه برای کمک به انسانها از طرف پروردگار عالمیان

۹- انتقال مراتب برتری از رحمت واسعه خداوند از ناحیه مقام و موقعیت حجت های پروردگار عالمیان و سفیران او در بین انسانها

۱۰- کثرت پاداش خداوند برای اعمال حسنه بالخصوص برای قرائت قرآن

و بعضی مباحث دیگری که مورد تذکراتی قرار گرفت.

     حال در این نوشتار می خواهیم مقصود اصلی از قرار گرفتن این ماه در بین ماههای سال و قرار گرفتن شبی بنام شب قدر در آن را مورد بحث فشرده ای قرار دهیم تا بهره مندی از فرصت های گرانقدر آن ماه عظیم و پر برکت بیشتر و همراه با آگاهی عمیق تری شود.

مهمترین و عظیم ترین اعمال و عبادتها در این ماه، عبادت باشکوه «روزه» است، بطوریکه این ماه مشهور غالباً با این عبارت شناخته می شود و عنوان
« ماه روزه» را درباره آن به کار می برند.

اصل این عبادت یعنی روزه گرفتن در شریعت های قبلی هم تشریع شده بود، بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (البقره/۱۸۳) یعنی: این عبادت باشکوه بین ملل دیگر و امت های گذشته عمومیت داشت.

      اما شگفت انگیز است که با وجود تکریم عظیم خدای سبحان درباره انسانها، آنها در این مهمانی از خوردن و آشامیدن ممنوع و محروم می شوند و در طول روز به جهت روزه گرفتن به خوردن غذا و آشامیدن مجاز نیستند.

ما قبلاً درباره این نوع ممنوعیت از ناحیه روزه گرفتن و علت و حکمت آن مطالبی بیان کردیم و در این نوشتار در این زمینه بخشی از یک مقاله قبلی را ذکر می کنیم:

ارزش وجود انسان از ناحیه جسم او و اعضاء و اجزاء جسم او نیست و جانداران دیگر هم این نوع کمالات را دارند. بلکه ارزش حقیقی انسان از ناحیه روحی است که خدای سبحان به او عطا فرمود و آن روح را در کتاب آسمانی به ذات مقدس خود نسبت داد. بطوریکه خطاب به ملائکه درباره این موجود فرمود:

   « فَإِذَا سَوَّيتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» (الحجر/۲۹)

جهت روشنتر شدن موضوع ، قطعه ای از یک مقاله قبلی را در اینجا نقل می کنیم:

پذیرائی خدا از انسان ها در ماه رمضان

« مطالبی که بیان شد برای روشن شدن این نکته بود که چرا خداوند بندگانش را در ماه رمضان که به ذات مقدس او منسوب شده و ماه مهمانی او نامیده شده به عبادتی مؤظف کرده است که با ممنوعیت از خوردن و آشامیدن و تحمل تشنگی ها و گرسنگی ها همراه است!! توضیح اینکه بعضی از عبادات و اعمال و رفتارها در ماه رمضان و در حال روزه داری و یا آماده شدن برای روزه تعارضی با آسایش و لذت های روحی انسان  ندارند و بلکه دارای لذت های روحی زیادی هم می باشند. مثل تلاوت زیاد کتاب خدا، دعا و نیایش با پروردگار عالمیان، بیداری در بخشی از شب و اشتغال به نمازهای مستحبی و انفاق مال به نیازمندان و تشکیل مجالس مهمانی و اطعام انسان ها و امثال آن ها از عبادات. اما بر حسب ظاهر و در دید ابتدائی و سطحی، ممنوعیت از خوردن و نوشیدن و رعایت محرمات دیگر تناسبی با موضوع مهمانی و تکریم انسان ندارد، پس به چه منظوری این ممنوعیت برقرار شده است؟!

در جواب می گوئیم پروردگار عالمیان در روح انسان ها گرایش و علاقه ای نسبت به بعضی از اشیاء ایجاد کرده است. این تمایل و گرایش قلبی و روحی در انسان نسبت به بعضی از اشیاء و لذت بردن از آن ها هدف اصلی آفرینش انسان نبوده است، بلکه بمنظور حصول قصد دیگری آن تمایل و گرایش در روح او ایجاد شده است. انسان طبعاً و بطور ذاتی احتیاج به غذا و آب و امثال آن ها دارد، تهیه غذا و آب و نیازهای دیگر وجود انسان غالباً با تلاش و فعالیت و تحمل سختی ها و صرف هزینه هائی همراه می شود! و اگر انسان در درون وجود خود تمایل به غذا و نوشیدن آب و در صورت عمیق شدن گرسنگی و تشنگی، تمایل شدید و کشش قدرتمند نداشت، نسبت به خوردن غذا و نوشیدن آب بی اعتناء می شد و در اثر اهمال در غذا خوردن و آب نوشیدن، بدنش و روحش دچار آسیب ها و بیماری ها می شد، لذا خداوند از طریق قرار دادن میل و ازدیاد آن در شرایط اضطراری این مشکل زندگی انسان را برطرف کرده است.

 این موضوع منحصر به غذا خوردن و آب نوشیدن و نیاز به خواب و لذت بردن از آن نمی شود، بلکه در فضای وسیعی از زندگی انسان جریان دارد. مثل علاقه شدید یک مادر نسبت به نوزاد و کودک خود و یا علاقه قلبی یک انسان به ازدواج بالخصوص در سنین خاصی از عمرش و حس ترحم داشتن نسبت به انسان های نیازمند، خصوصاً افراد نیازمند در سنین کودکی و یا پیری. یعنی کار مراقبت از یک نوزاد و یک کودک کاری بسیار سنگین و خسته کننده است، اما کودک بالخصوص در دوره نوزادی احتیاج شدید به مراقبت و مواظبت و محبت دارد، لذا ایجاد تمایل و محبت نسبت به آن در قلب پدر و مادر بالخصوص مادر، مشکل مراقبت از کودک و نیازهای او را برطرف می کند. همچنین اگر تمایل و اشتیاق به ازدواج و جنس مقابل در وجود انسان ها نبود، مشکلات ازدواج و زندگی مشترک و تحمل اخلاق و رفتار یک فرد دیگر و هزینه های زندگی و محدودیت هائی که ازدواج برای آن ها ایجاد می کند، کافی بود که بطور کلی موضوع ازدواج را مورد بی اعتنائی شدید قرار دهند و در نتیجه غالب انسان ها از آن فاصله بگیرند و نظام زندگی انسانی بطور کلی دچار اختلال شود.

قابل توجه است که امروزه بلحاظ  نوع برخوردها و رفتارهای متداول بین مردها و زن ها آن تمایل طبیعی و اشتیاق نسبت به ازدواج بسیار کم شده و آمار طلاق ها و جدائی ها بین زن و شوهرها بالا رفته و این نوع رفتارها به فاجعه عظیم جهانی تبدیل شده است و البته این مقدار بی اعتنائی به ازدواج و کثرت طلاق ها، فقط بخاطر مشکلات مالی و اقتصادی نیست، بلکه بین افراد مرفه و ثروتمند هم بطور فراوان دیده می شود!!!

کلام ایام - 167، امتحانات ملکوتی در نهضت عاشورا
بخوانید

سرانجام اینکه لذت بردن از غذا و آب و ازدواج هدف خلقت انسان نیست و بلکه بمنظور وادار کردن انسان یا ایجاد علاقه و تمایل در وجود او جهت جریان طبیعی زندگی این امیال و علاقه ها در وجود او قرار گرفته است، اما انسان مقصد ارزشمند دیگری دارد و آن عبارت است از آماده شدن برای زندگی در بهشت و حرکت بسوی آن در جاده زندگی است! و عامل ورود به آن زندگی هم، پرورش روح و ایجاد قدرت خاصی در آن، و استقامت در مقابل امیال درونی است! و این مطلب از ناحیه بعضی از آموزش ها و بعضی از رفتارها حاصل می شود و روزه گرفتن و در نتیجه ممنوعیت از بعضی تمایلات و خواسته ها از عوامل اصلی رسیدن به آن مقصد است.

قابل ذکر است که مراتبی از امیال روحی و قلبی انسان ها از ناحیه اراده پروردگار عالم در وجود او قرار گرفته، اما مراتبی از آن ها از ناحیه اعتیاد – بمعنای علمی – بوجود آمده است و گاهی انسان ها در گرداب خطرناک اعتیاد و امیال شدت یافته خود قرار می گیرند و در این گرداب غرق می شوند.

توضیح اینکه در انسان ها امیالی بصورت طبیعی قرار دارد که آن ها را وادار به رفتارهائی می کند مثل میل به غذا و حس لذت بردن از آن او را وادار به تهیه غذا و مصرف آن می کند حتی اگر تهیه غذا با سختی ها و مشکلاتی همراه باشد. این موضوع در جهات دیگر زندگی هم صدق می کند. مثل نیاز به نوشیدن آب و نیاز به خوابیدن و نیاز به ازدواج و نیاز به داشتن مسکن و مقدار مال و دارائی! اما این توجهات پی در پی مستمر به بعضی از اشیاء گاهی موجب وابستگی روحی و اشتیاق شدید به آن ها می شود. بطوریکه انسان برای بدست آوردن بعضی از خواسته های خود اقدام به کارهای پر هزینه و گاهی خطرناک می کند، تا جائی که گاهی اصل زندگی و وجود خود را هم از دست می دهد و یا محکوم به مشقّت ها و خسران ها و زندان های طولانی می شود و به خواسته خود هم نمی رسد. از این قبیل حوادث بطور مکرر در جوامع مختلف اتفاق می افتد. بعنوان مثال: چند سال پیش جوانی در کشور خود ما حادثه عجیبی آفرید و در آن حادثه برادر بزرگتر خود را بطور عمد کشت. گفتند: آن جوان به یک دختر علاقمند شده بود و می خواست با او ازدواج کند، اما برادر بزرگترش با این ازدواج مخالف بود، آن جوان دچار یک فکر شیطانی می شود و به هر قیمتی شده یک اسلحه گرم تهیه می کند و با آن  سه گلوله به برادر خودش شلیک می کند! و برادر او در این حادثه کشته می شود!!! طبعاً این جوان با این عمل شیطانی خودش را هم گرفتار می کند هم گرفتار زندان و مجازات دنیوی احتمالاً بصورت اعدام و هم گرفتار عذاب خداوند در آخرت یعنی سقوط در جهنم!!! و طبعاً او به خواسته خودش هم نرسید و حتی عقل یک کودک خردسال هم خسران عظیم او را می تواند درک کند.

اما آیا رسیدن به آن خواسته آن مقدار ارزش داشت که یک انسان دست به چنین جنایتی بزند و حتی کاری بسیار کوچکتر از آن مثلاً در حد مشاجره با برادر بزرگ و قطع ارتباط عاطفی با او بکند؟! این جوان می توانست نهایتاً ارتباطش را با برادرش قطع کند و به مخالفت او هم اعتنائی نکند و با همان دختر مورد علاقه اش ازدواج کند، اما تمایل و اشتیاق طغیان کرده مسلّط بر عقل او را بطرف آن عمل احمقانه و جنایت پلید سوق داد.

در این قبیل حوادث که بطور فراوان هم در نقاط مختلف عالم انجام می یابد – بالخصوص در زمان ما – این سؤال مطرح می شود که آیا رسیدن به چنین خواسته ای این مقدار اهمیت دارد که انسان همه نتایج و آثار کار خودش را نادیده بگیرد حتی چند لحظه هم به عواقب کارش فکر نکند؟! این جوان مورد مثال چه چیزی دستگیرش شد و به چه نتیجه ای رسید؟!

در حوادثی که بطور متعارف در زندگی عده ای از انسان ها پیش می آید، گاهی یک انسان بجهت یک مقدار غذا و امثال آن هم دست به جنایتی می زند و ای بسا به همان خواسته حقیر و ناچیز خود هم نمی رسد. کشش ها و گرایش های قلبی انسان به بعضی از اشیاء گاهی از حد طبیعی و حقیقی آن خارج می شود و بصورت اعتیادی در می آید و در این صورت انسان در گرداب خطرناکی از خواسته های طغیان کرده قلبی خود سقوط می کند. در نتیجه آن تمایل شدید اعتیادی موجب تباهی زندگی خود او و دیگران می شود. بعنوان مثال: بارها دیده شده است که یک فرد معتاد به مواد مخدّر حتی سیگار بدست آوردن شئی مورد اعتیاد را به گرسنگی و فقر و استیصال اعضاء خانواده حتی کودکان خردسالش ترجیح می دهد. طبعاً این تمایلات جنبه طبیعی ندارد و از ناحیه نوعی اعتیاد در او پیدا شده است. بعنوان مثال: وقتی یک انسان گرسنه هست گرایشی در درون وجود خود نسبت به اصل غذا یا نوع خاصی از آن پیدا می کند، اما به محض خوردن مقداری غذا آن میل و علاقه چند دقیقه قبل کمتر می شود و بعداً یعنی در صورت ادامه غذا خوردن از بین می رود و اگر به هر علتی مثل اصرار دیگران به خوردن غذا ادامه دهد حالت نفرت از غذا در او پیدا می شود. اگر چه آن غذا در اصل خیلی مرغوب باشد و اینکه چند دقیقه قبل مورد علاقه شدید او بود.

از این توضیحات روشن می شود که لذت بردن از غذا و امثال آن هدف اصلی از زندگی او نبوده است و این لذت ها و تمایلات جهت رفع نیازهای زندگی انسان در وجود او قرار گرفته است. و انسان یک مقصد متعالی دیگری دارد و باید برای آن مقصد خود را آماده کند و اگر توجهات انسان نسبت به متاع زندگی موقت دنیوی کم شود، در روح او زمینه آماده شدن برای زندگی متعالی و لذت های بسیار برتر پیدا خواهد شد.

خداوند روزه داران را از خوردن و آشامیدن نهی فرموده است تا زمینه بهره مندی از نعمت های بهشتی در روح آن ها فراهم شود. لذت ناشی از خوردن و آشامیدن در مقابل لذت های عظیم نعمت های بهشتی به اندازه قطره ای در مقابل دریا محسوب می شوند، لذا روزه دار با محرومیت از لذت خوردن و آشامیدن در طول روز ماه رمضان به لذت های عظیم بی پایان و مستمری خواهد رسید که ارزش های آن ها با ادراکات عادی دنیوی قابل سنجش نمی باشند. و این است معنای مهمانی خداوند و تکریم انسان ها در ماه رمضان.

مطلب آخر اینکه اگر انسان در مسیر رسیدن به مقاصد متعالی و لذت های برتر مثل لذت ارتباط با خداوند و لذت تلاوت قرآن و لذت کمک به همنوعان و محبت به دیگران وارد نشود و حرکت نکند در گرداب لذت های کاذب و بی ارزشی سقوط خواهد کرد و در آن صورت اساس زندگی او در هم خواهد ریخت. و لذت های متعالی حقیقی را از دست خواهد داد.» (۱)

ادامه دارد…

پاورقی:

۱- وب سایت حکمت طریف، بخش کلام ایام تاریخی، شماره- ۱۳۴

 

دکمه بازگشت به بالا
بستن